فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

بررسی شیوع آکنه ، درک از وجود آن و ارتباط آن با سلامت روان

هدف اصلی این تحقیق مطالعه شیوع آکنه ، درک از وجود آن و ارتباط آن با سلامت روان و سایر فاکتورهای مرتبط در دانش آموزان 1914 ساله شمال غرب تهران در بهمن ماه 1386 است در طی این مطالعه 400 دانش آموز شامل 200 دختر و 200 پسر طی روش Multistage randomized در بین دانش آموزان 1914 در دبیرستان های شمال غرب تهران انتخاب شدند
دسته بندی علوم پزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 94
بررسی شیوع آکنه ، درک از وجود آن و ارتباط آن با سلامت روان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

مقدمه و بررسی متون

موضوع : بررسی شیوع آکنه ، درک از وجود آن و ارتباط آن با سلامت روان و سایر عوامل مرتبط در دانش آموزان 19-14 ساله شمال غرب تهران

مقدمه

هدف اصلی این تحقیق مطالعه شیوع آکنه ، درک از وجود آن و ارتباط آن با سلامت روان و سایر فاکتورهای مرتبط در دانش آموزان 19-14 ساله شمال غرب تهران در بهمن ماه 1386 است.

روش ها و ابزارها

در طی این مطالعه 400 دانش آموز شامل 200 دختر و 200 پسر طی روش Multistage randomized در بین دانش آموزان 19-14 در دبیرستان های شمال غرب تهران انتخاب شدند.

در طی این مطالعه جهت ارزیابی سلامت روان ما از پرسشنامه GHQ12 استفاده کردیم.همچنین برای بدست آوردن درک دانش آموزان در مورد شدت آکنه و سایر فاکتورهای مرتبط مثل اختلالات هورمونی و Family history و سایر عوامل پرسشنامه ای را تهیه کردیم و در بین آن ها توزیع نمودیم.سپس دانش آموزان را مورد معاینه قرار دادیم تا ببینیم آیا آکنه دارند یا خیر و شدت آکنه چقدر است ؟

نتایج

نتایج بررسی شدت و نوع آکنه به شرح زیر است :

42% آکنه خفیف ، 7/16 % متوسط ، 1/8% شدید و 2/32% بدون آکنه هستند.و یک رابطه مثبت معنا دار بین آکنه و سلامت روان (001/0> p) و ارتباط آکنه با برخی غذاها شامل شیرینی و آجیل و لبنیات و fast food و سابقه خانوادگی مثبت (001/0= p) وجود داشت.همچنین بین درک از دانش آموزان از شدت آکنه خودشان و وجود آکنه در معاینه فیزیکی یک ارتباط معنی دار وجود داشت.

بحث و نتیجه گیری

در طی این مطالعه مانند سایر مطالعات قبلی ، ما هم ارتباط معنا دار بین درک دانش آموزان از شدت آکنه شان و وجود آکنه در معاینه بالینی یافتیم. (001/0> p).در مورد ارتباط آکنه با سلامت روان در مطالعات گذشته ارتباطی بین آکنه و سطح سلامت روان پیدا نشده بود ولی ما در طی مطالعه خود این اربتاط را یافتیم. (001/0> p).همچنین بین شدت آکنه با استفاده از شیرینی و لبنیات ، آجیل و Fast food ارتباط وجود داشت ، بنابراین پیشنهاد می کنیم جهت درمان آکنه میزان استرس و اضطراب کاهش یابد و به جهت ارتباطی که بین آکنه و مواد غذایی پر کالری یافتیم پیشنهاد می کنیم که از مواد غذایی با کربوهیدارت پایین و کم کالری استفاده کنند.

بیان مسئله (مقدمه)

آکنه و لگاریس Acnea vulgaris یا آکنه معمولی یا جوش جوانی بیماری شایع دورن جوانی و شایع ترین بیماری واحد پیلو سباسه و یک بیماری مزمن التهابی فولیکول سباسه می باشد که با افزایش ترشح سبوم خود را نشان میدهد (1).این بیماری مناطقی مانند صورت ، پشت ، سینه را که دارای غدد سباسه فراوان هستند را درگیر می کند.98% موارد آکنه در صورت دیده می شود (2).درکمتر از 1% موارد آکنه بسیار وسیع است و علاوه بر مناطق معمول اندام ها و مناطق گلوتئال را نیز گرفتار می کند (1).آکنه در دوران جوانی شروع شده و در اکثر موارد در حدود 25 سالگی بهبود می یابد.علت بهبودی در سنین بالا مشخص نیست.این بیماری در مردان شیوع کمتر و از نظر بالینی شدت بیشتری دارد (1).از نظر اپیدمیولوژی تقریباً در 85% بزرگسالان و جوانان وجود دارد (2).

حداکثر سن شیوع این بیماری 19-13 سالگی است و بدلیل پایین تر بودن سن بلوغ در دخترها زودتر از پسرها بروز می کند (1).آکنه در 40 درصد دختران 17 ساله و 25 درصد دختران 18 ساله وجود دارد.پس از این سن درصد شیوع کاهش می یابد که معمولاً تا سن 25 سالگی ادامه دارد.

10% مردان و 5% زنان تا سن 40 سالگی مبتلا به آکنه هستند (2).بیماری در تمام نژادها وجود دارد.بنظر می رسد بیماری دارای عوامل فامیلیان وارثی باشد اما اثبات آن بدلیل شیوع زیاد بیماری امکان پذیر نیست (1).اتیولوژی آکنه نامشخص است ولی یکسری عوامل نقش مهمی در ایجاد آکنه دارند که شامل موارد زیر است :

1- افزایش فعالیت غدد سباسه و ازدیاد تولید سبوم (2) که افزایش سطح هورمونها آندوژن در زمان بلوغ ، باعث تحریک غدد پیلو سباسه و ترشح سبوم می شود (3).

2- افزایش شاخی شدن مجاری پیلو سباسه که این امر هم تحت تاثیر آندوژن است (2).

3- کلونیزاسیون باکتریایی شامل پروپیونی اکنس (p.acnes) ، استاف اپیدرمیدیس و مالافدیا فورفور که نقش پروپیونی اکنس از همه مهمتر اس که یک باکتری بی هوازی و ساکن طبیعی پوست است و جز اصلی فلور میکروبی فولیکول سباسه است (1).

4- التهاب که احتمالاً آنزیم ها و مواد مترشحه از باکتریها در ایجاد آن دخالت دارند (2).

اندازه و میزان متابولیسم غدد سباسه می شود و اثبات شده است که فعالیت غدد سباسه در افراد با ترشح هورمونهای آندوژنی در مردان ، با منشاء بیضه و غدد آدرنال و در زنان با منشاء تخمدان ها و غدد آدرنال در ارتباط است (1).

بطور کلی در یک بررسی در 41% زنان مبتلا به آکنه سطح تستوسترون بالا بوده است و در یک بررسی دیگر در 52% زنان که موی زائد نداشتند ، مبتلا به آکنه بوده اند.حداقل یکی از هورمونهای آندوژن یا پیش سازهای آن درحد غیر طبیعی بوده است (2).

بطور کلی ازیاد تولید سبوم در 50 تا 75 درصد زنان مبتلا به آکنه با عدم تعادل هورمونی همراه است (1) که یکی از مهمترین این حالات PCOS است که با اختلال قاعدگی ، هیرسوتیسم ، کیست تخمدان ، آکنه و ناباروری خود را نشان میدهد (4).

عوامل تشدید کننده آکنه شامل موارد زیر است :

1- رژیم غذایی که رژیم های حاوی کربوهیدرات در تشدید آکنه نقش دارند (1).

2- قاعدگی که در حدود 70% خانم های مبتلا به آکنه قبل از پریود آکنه تشدید می شود که مربوط به ازدیاد تولید سبوم است (1).

3- استرس روحی که علت آن در ایجاد آکنه نامشخص است (2) که طی تحقیقاتی که در سال 2005 انجام شده ارتباط تشدید آکنه با استرس ثابت شده است (3).

4- تعریق و کار کردن با مواد نفتی نیز در ایجاد آکنه نقش دارد.

5- اشعه فرابنفش ، اشعه طبیعی آفتاب به بهبود ضایعات کمک می کند (2).

6- داروهایی مثل آزایتوپرین یا لیتیم ، هیدافتوئین ، ویتامین B12 ، کینیدین ، ریفامپین ، Coal-Tar، املاح طلا و ایزونیازید در ایجاد و تشدید آکنه نقش دارند (2).

تظاهرات آکنه متفاوت است و به دو دسته ضایعات غیر التهابی شامل کومدوی باز و بسته (سرسفید و سر سیاه) و ضایعات التهابی شامل پایول ، پوسچون ، اریتم ، کیست و ندول تقسیم می شود و بارزترین علامت کومدو است (1).

آکنه از نظر شدت به سه دسته خفیف mild ، متوسط moderate و شدید sever تقسیم می شود.لازم به ذکر است که ضایعات عمیق می توانند ایجاد اسکار فرو رفته یا هیپر تروفیک کنند (2).

خصوصیات سه دسته آکنه طبق جدول زیر است :

sever

Moderate

mild

100<

100-20

220

کومدو

50<

50-15

210

پاپول و پوسچول

5<

25

-

کیست (3)

+

+

+

کومدو

Extensive

Several to many

Few to several

پاپول و پوسچول

Many

Few to several

-

کیست

تشخیص آکنه آسان و از طریق معاینه پوست افراد مبتلا است (2).

درمان شامل درمانهای موضعی مثل استفاده از آنتی بیوتیک های موضعی مثل اریترویاسین ، کلیندامایسین ، کومدولیتیک موضعی مثل نرتینوئین و درموارد شدید از آنتی بیوتیک های خوراکی مثل تتراسایکلین ، اریترویاسین و ایزو ترتینوئین خوراکی بنام آکوتان استفاده می شود در مواردی مثل pcos از کنتراسپتیوهای خوراکی و آنتی آندوژنها استفاده می شود (2).

با توجه به شیوع بالای آکنه مطالعاتی در این زمینه انجام شده است که از جمله مطالعه ای cross sectional با عنوان بررسی شیوع آکنه و ولگاریس در مدارس ساری انجام شده که نتیجه آن بدین صورت بوده است.6/30% مرد و 4/69% زن که از این تعداد 02/92% آکنه mild و 98/7% آکنه moderate داشتند (5).

با توجه به شیوع بالای آکنه و مشکلات روحی مرتبط با آن ، صرف زمان زیاد و مراجعات مکرر به پزشک درمان و بروز عوارض از قبیل اسکار ما بر آن شدیم تا میزان شیوع آکنه را در دانش آموزان مدارس شمال غرب تهران و ارتباط آکنه را با سلامت روان با استفاده از GHQ 12 سوالی (که تا به حال پژوهشی با استفاده از این متد در ارتباط با آکنه در ایران انجام نشده است و ارتباط آن با سایر عوامل را بررسی کنیم.


پیشینه تحقیق (مروری بر مقالات) :

1 مطالعه ای تحت عنوان آکنه : شیوع و درک از وجود آن و تاثیرات آن بر سلامت روان در بین جوانان در Aydin ترکیه که در سال 2007 توسط uslu و همکارانش در دپارتمان سایکولوژی و درماتولوژی ترکیه انجام شده.

این مطالعه به صورت cross sectional بوده و شامل یک پرسشنامه بوده که توسط جوانان درمورد آکنه پر می شده ، این پرسشنامه شامل 12 سوال دموگرافیک در مورد جوانان و خانواده آنها و 23 سوال درمورد اطلاعاتشان از آکنه و وجود آکنه به صورت subjective و همچنین 12 سوال در مورد GHQ (General Health Question) و سوالات RSES (Rosenberge self steer scale) بوده است.

دامنه نمرات GHQ از 0 تا 36 به صورت score 0 و 1 و 2 و 3 به گزینه هاست به طوری که بالاترین score یعنی 36 نشاندهنده میزان بالاتری از اختلال درسلامت روان می باشد و دامنه نمرات RSES از 0 تا 30 است و بالاترین score نشانه اعتماد به نفس کمتر است.

در این مطالعه 4 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند و سوالات بین 600 نفر از جوانان توزیع شد و همچنین این مطالعه شامل یک معاینه وارزیابی objective آکنه در گروه مورد مطالعه هم توسط پزشک بود.

ارزیابی آکنه به صورت بالینی بر اساس گزارشاتی از کنفرانس های متوالی بر روی طبقه بندی آکنه در واشنگتن در 25-24 مارس 1990 می باشد به صورتی که افراد که فقط کومدون داشته اند به عنوان آکنه غیر التهابی درنظر گرفته شدند و جوانان با کمتر از 4 ضایعه ، به عنوان گروهی که آکنه نداشتند مورد ارزیابی قرار گرفتند.

آکنه التهابی خفیف به موارد که تعداد کم تا زیاد از پاپول و پوسچول باشد ولی بدون ندول گفته می شود.

آکنه متوسط تا شدید شامل تعداد زیادی پاپول و پوسچول و تعداد کمی ندول است و آکنه شدید شامل پاپول و پوسچول گسترده و شدید و تعداد زیادی ندول می باشد.

در این مطالعه آکنه غیر التهابی و التهابی خفیف هر 2 به عنوان آکنه smild در نظر گرفته شده و داده ها توسط spss آنالیز شد.

نتایج :

از 600 پرسشنامه ، 563 مورد جواب داده شد و 550 نفر هم اجازه معاینه دادند.این مطالعه شامل (8/53%) 303 دختر و (2/42%) 260 نفر پسر بود.بین سنین 19-13 سال با متوسط سنی 5/10± 24/15 و 4/83% به سوال آیا آکنه دارید (subjective) جواب مثبت و 3/16% جواب خیر و 3/0% هم جوابی ندادند.از بین افراد که ذکر کردند آکنه دارند 77% شدت آن را mild و mod ذکر کردند.

تفاوتی بین جنسیت در ارزیابی subjective (57/0= p) از وجود آکنه و یا شدت آن(91/0= p) وجود نداشت.

همچنین در پاسخ به این سوال که از جوانان پرسیده شد که فکر می کنید علت آکنه شما چه می باشد ؟ اکثراً غذا و poor slrin hygine و هورمون را به عنوان علت آکنه ذکر کردند و در مورد غذا ، 73% چربی ها ، 4/36% تنقلات و 9/30% شکلات را عامل آن دانسته و استرس را با 3/67% ، غذا با 9/65% و مواد آرایشی را با 7/24% به عنوان عامل تشدید کننده آکنه ذکر کردند.

متوسط GHQ score در بین پسرها (59/5 ± 26/8) و در بین دخترها (31/6± 07/11) بود که در پسرها کمتر از دخترها بود (001/0>p).

در بررسی objective ، شیوع آکنه 6/63% بود (350 نفر) و 3/29% non inflamatoy و 3/34% آکنه inflamatoy و 4/36% آکنه نداشتند.

آکنه در پسرها (2/67%) شدیدتر و شایع تر از دخترها (6/60%) بود.ارتباطی بین سن و شدت آکنه به صورت objective وجود نداشت.

36/0= p و در این مطالعه ارتباط هر سوال GHQ به طور مستقل با شدت آکنه به صورت subjective و objective بررسی شد و ارتباطی بین شدت آکنه با objective با GHQ 09/0= pو RSES (29/0= p) وجود نداشت.یک ارتباط بین ارزیابی subjective و objective آکنه وجود داشت.(323/0= r 001/0>p).

در این مطالعه ارتباط بین جنس و شدت آکنه به این صورت می باشد :

Total

Sever

Mod

Mild

Non inflamatoy

No acne

100%

4/7%

6/8%

3/27%

9/23%

8/32%

پسرها

100%

4/2%

4/2%

8/21%

34%

4/39%

دخترها

و ارتباط بین شدت آکنه به صورت subjective و objective به این صورت است :

Total

Sever

Mod

Mild

No acne

subjective

100%

1/1%

1/1%

4/34%

3/63%

No acne

100%

4/1%

3/2%

3/52%

1/44%

Mild

100%

9/6%

4/8%

5/63%

2/21%

Mod

100%

6/21%

2/16%

1/54%

1/8%

Sever

2 - در تحقیقی cross sectional که با نام مطالعه community based در مورد آکنه ولگاریس در جوانان در دپارتمان درماتولوژی سنگاپور که توسط M-Mtan و همکارانش در سال 2007 روی 1045 نفر بین سنین 13 تا 19 سال در سنگاپور انجام شده ،نتایج شیوع آکنه در شرکت کنندگان این تحقیق به این صورت بوده است :

88% به صورت subjective پاسخ بله به وجود آکنه در خود داده اند و به صورت objective 51% mild و 40% moderate و 6/8% sever بوده است.

این مطالعه به صورت cross sectional بین جوانان 13 تا 19 ساله بوده و این مطالعه شامل 2 قسمت می باشد.یک قسمت شامل سوالاتی که به دانش آموزان داده شده است و این سوالات شامل وجود آکنه (subjective) و اطلاعاتشان در مورد علل آکنه و همچنین نحوه زندگی آنها در ارتباط با آکنه بوده است.

قسمت دوم این مطالعه شامل سوالاتی می باشد که توسط درماتولوژیت پر می شد و شدت آکنه به صورت Mild ، Mod ، Sever تقسیم شد که Mild کمتر از 20 کومدون و کمتر از 15 مورد inflammatory lesion و کل ضایعات کمتر از 30 و Mod 30-20 کومدون و 50- 15 inflammatory lesion و کل ضایعات بین 125-30 و sever بیشتر از 5 cyst و کومدون بالاتر از 100 و ضایعات inflammatory lesion بالای 50 دارد و کل ضایعات بالای 125 است.


بررسی رابطه بین کمال گرایی مادران و سلامت روانی دختران مقطع سوم راهنمایی شهرستان ابهر

هدف از تحقیق حاضر بررسی را رابطه بین کمال گرایی مادران و سلامت روانی دختران مقطع سوم راهنمایی شهرستان ابهر است جامعه مورد مطالعه دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهرستان ابهر بودند که 70 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون کمال گرایی و سلامت روانی بر روی آزمودنی ها اجرا گردید جهت آزمون فرضیه ها از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون استفاده گردید نتیج
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 104 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 53
بررسی رابطه بین کمال گرایی مادران و سلامت روانی دختران مقطع سوم راهنمایی شهرستان ابهر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
کاربر

چکیده :

هدف از تحقیق حاضر بررسی را رابطه بین کمال گرایی مادران و سلامت روانی دختران مقطع سوم راهنمایی شهرستان ابهر است. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان سال سوم راهنمایی شهرستان ابهر بودند که 70 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون کمال گرایی و سلامت روانی بر روی آزمودنی ها اجرا گردید. جهت آزمون فرضیه ها از روش آماری ضریب هم بستگی پیرسون استفاده گردید نتیجه بدست آمده نشان می دهد که بین سلامت روانی دختران و کمال گرایی مادران رابطه معنی داری وجود دارد.

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه :

خانواده نخستین کانون های زندگی جمعی، جلوگاه های عشق آفرینی و نهادهای تربیتی هستند، بنابراین تمدن انسانی از دل «خانواده» به عنوان هسته های اولیه تعلیم و تربیت سربرآورده است. انتقال سنتهای فرهنگی ارزشیابی رشد میزان فرهنگی و حتی گسترش فرهنگی، نخست به وسیله خانواده ها انجام پذیرفته است. خانه و خانواده آسایشگاهی است که کودک در آنی، همه افتخارات و موفقیتهایش را به نمایش می گذارد در آنی در به درمان و مرهمی برای دردها، شکستها و زخمهای وارد برخود می گردد تا دردهای خود را آرامش بخشد به بیان دیگر خانه برای کودک جایگاهی است که از تجربه اجتماعی رندانه خود را با شتاب به درون آن می آورد، تا آن تجربه را ارزیابی کند به خاطر آن ستایش و تحسین و تشویق شود، یا آن را به بوته فراموشی سپارد و به عنوان یک قد به از آن درس بیاموزد (نوابی نژاد 1373).

در واقع خانواده اولین نهاد و کانونی است که محیطی امن و مناسب برای رشد کودک فراهم می کند. خانواده نه تنها در رشد تک تک اعضاء می تواند مؤثر باشد، بلکه می تواند جامعه ای را سالم سازد. زیرا خانواده کوچکترین جزء اجتماع است و اجتماعی که از جامعه ای را سالم سازد. زیرا خانواده کوچکترین جزء اجتماع است و. اجتماع که از خانواده های سالم تشکیل شده باشد مسلماً اجتماعی سالم خواهد بودند برای رسیدن به رشد و تکامل و بهبود وضع اجتماعی تلاش برای بهبود وضع خانواده و افراد آن مهم ترین ساله است (سیتر ربرسک نیکلی (1971)). به نقل از بردمنه نسب (1373). اظهار می دارد که جو حاکم بر خانواده و رفتار والدین می تواند در چگونگی احساس فرد از خود توانایی های وی مؤثر باشد. وی معتقد است که حمایت افراطی والدین باعث می شود که کودک احساس بی کفایتی و عدم مقبولیت کند، زیرا که فرصت مستقل بودن و احساس مسئولیت از او گرفته می شود. هم چنین نیکلی معتقد است که سلطه والدین معتقد است که سلطه والدین نیز همین واکنشها را در کودک ایجاد می کند. هرچند در ظاهر، حمایت افراطی و سلطه گری در صنعت متفاوت و متضاد هستند، ولی هر دو صنعت این ویژگی را دارند و در کودک این احساس را به وجود می آورند که دیگران برای او تصمیم گیرنده هستند و خودش مسئولیتی در قبال شکستها و پیروزی هایش ندارد. خانواده اولین پایه گذار شخصیت، ارزشها و معیارهای فکری فرد است و نقش مهمی در تعیین سرنوشت و سبک و خط زندگی فرد در آینده دارد. و اخلاق و صحت و سلامت روانی فرد تا حد زیادی به آن وابسته است واکنش کودک نسبت به محیط خود تأثیر نموازین اجتماعی و فرهنگی گروهی که کودک در میان آن بزرگ شده است و همۀ موارد و عملکردهای والدین در کشل گیری شخصیت کودک اثر دارد. در ارزیابی های به دست آمده ار تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه سبکهای فرزند پروری با سلامت روان نوجوانان توسط جوهاکسیار همکاران (2002) به نقل از ابوطالبی احمدی (1382 مشخص می شود و در خانواده هایی که نوجوانان احساس طردشدگی دارند والدین از آنها مراقبت نمی کنند و یا از محبت و گرمای لازم در زندگی خانوادگی و پذیرش والدین خود برخوردار نیستند فرزندان، علائم روان تنی داشته و از رتبه های پایین شاخص سلامت روانی برخوردار هستند. به طور کلی رشد و تکامل شخصیت کودک تحت تأثیر روش های والدین در نگهداری از آنها انضباط و شیوه های زندگی قرار می گیرد. رشد سالم و بهتر شخصیت کودک در سن پیش از مدرسه نیز به دوست داشتن، فهمیدن، تهیه امکانات، تعبیر مربیان افکار و احساسات دارد (شعاری نژاد 1373).

بیان مسأله :

سازه کماال گرایی در ادبیات روان شناختی 40 ساله اخیر افزایش مورد توجه یافته است اگرچه تعریف اصلی کمال گرایه – گرایش به داشتن معیارهای بالای افراطی – در این دوره تغییرات اندکی کرده است. با این حال بیشتر تلاشها جنبه های بیشتر تلاشها جنبه های مضر این سازه را جنبه های مفید آن متمایز کرده اند (ماماچاک به نقل از شعاری نژاد 1373).

فرهنگ و بستر کمال گرایی را عقیده و باوری می دارند که براساس آن اصلاح آرمانی منش اخلاقی هدف اصلی تلاشهای اخلاقی است و یا کمال گرایی، در حکمت الهی به این معنا است که معصوم بودن در زندگی امکان پذیر است. (ویزمن 1980 به نقل از لطف آبادی 1380) معتقد است کمال گرایی نیاز شدید به پیشرفت است و این گرایش به گونه معیارهای شخصی بالا و غیر واقع بنیانه آشکار می شود (لکی اینک 1998 به نقل از مهرابی زاده هنرمند 1382) کمال گرایی را اعتقاد فرد به کامل بودن و احساس اضطراب و فشار روانی بالا و ترس از اینکه نتواند مطابق انتظارات خود زندگی کند تعریف می نماید و اینطور بیان می دارد که پایه های کمال گرایی، حداقل در قسمتی در تعادل با والدین کمال گرا می باشد در این رابطه، کودک به طور مثبت با عملکردهای عالی تقویت می شود، بنابراین وقتی اودویک کوشش شکست می خورد، والدینش به شکست به عنوان مهاتهای پرورش کودک خودشذان می نگرند به جای اطمینان دهی و آرامش به کودک، آنان بانا امیدی اضطراب یا آشفتگی واکنش می دهند. در نتیجه در کودک ترس از اشتباهات شکل می گیرد. و واکنشهایش توسط رفتار والدین تقویت می شود. یافته های میچل سن و برنز 1998 به نقل انسیاسی 1380) حاکی از این است که اشکال منفی کمال گرایی به طور مستقیم با عیب جویی، فرسودگی شغلی و با درماندگی والدین در خانه همبسته است و نیز کمال گرایی منفی و القاء شده اجتماعی با کاهش رضایت از خود و زندگی هم بسته است.

اهداف تحقیق :

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین کمال گرایی مادران و سلامت روانی دختران است و اینکه آیا بین کمال گرایی مادران و سلامت روانی دختران رابطه معنی داری وجود دارد و اینکه آیا کمال گرایی بالایی مادران می تواند در سلامت روانی دختران تأثیر مثبت داشته باشد.

اهمیت و ضرورت تحقیق :

سلامت روانی یک زمینۀ تهنمی در محدودۀ روان پزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان به وسیله پیگشیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل مؤثر در بروز بیناری های روانی، تشخیص زودرس بیماری های روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماری های روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است (میلانی فر - 1378).

امروزه در سراسر جهان براهمیت سلامت روانی تأکید می شود و روز به روز با انجام تحقیقات سریع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر می گردد و نیز این که سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی، تحت عنوان سال جهانی با سلامت روانی اعلام گردید. سازمان مذکور در این سال شعار غلظت بس است مراقبت کنیم را در جهت آشکار ساختن اهمیت موضوع مطرح نمود. (محمد خانی 1371).

از دیرباز در جهت شناسایی عوامل مؤثر در سلامت و بیماری روانی کوششهای فراوانی به عمل آمده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که آموزش ها، الگوسازی ما و وضعیت عاطفی روانی دوران کودکی نقش تعیین کننده ای در وضعیت روانی دوران نوجوانی و بزرگسالی افراد دارد. (کاپران و سادوک به نقل از حاجی زاده 1382).

مشکلات عاطفی و روانی چربی از زندگی است و باید برای به رو شدن با آنها و یافتن بهترین راه حل غلبه بر این مشکلات به کوش و جدیت فراوانی نمود. سلامت روانی که قوانین مربوط به سلامت عاطفی را دربرمی گیرد. به نحوه رو به شدن با این مشکلات می پردازد. اگر کودک در خانواده نحوه کنترل و پنهان کردن خشم و تنفر را آموخته باشد در نوجوانی و بزرگسالی حفظ این شیوه زندگی برای او آسان خواهد بود (نجاتی 1376).

ارتباط و پیوند افراد خانواده در سلامت روانی کودک تأثیر بسزایی دارد. به طوری که اگلوهای رفتاری او در بزرگسال بنیان نهاده و موجبات امنیت خاطر و سلامت و روان را در وی فراهم می آورد. (فرجاد 1374).

فرضیه تحقیق :

1 ) بین سلامت روانی دختران و کمال گرایی مادران رابطه معنی داری وجود دارد.

واژه ها و مفاهیم :

کمال گرایی مادران سلامت روانی دختران

تعاریف عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم :

کمال گرایی : گرایش روان رنجورانه به بی عیب و نقص بودن است. فرد کمال گرا، اشتباه خود را گناهی نابخشودنی می پندارد و همواره در انتظار پیامدهای شوم آن مضطرب است کمال گرایی نشان دهنده گرایش و علاقه فرد به درک محیط پیرامون خود به گونه قانون «همه یا هیچ» است که به موجب آن، نتایج ممکن موفقیت های کامل یا شکست های کامل هستند کمال گرایی شامل دو نوع کمال گرایی هنجار و کمال گرایی ناهنجار (روان رنجور) می باشد کمال گرایی روان رنجور عبارت از نگرانی زیاد در مورد ارتکاب اشتباهات و ترس از داوری های دیگران می باشد (مهرابی زاده هنرمند 1382).

تعریف عملیاتی : کمال گرایی عبارت است از نمره ای است که آزمودنی از آزمون کمال گرایی دوست می آورد.

سلامت روانی : سلامت روانی عبارت است از : مقیاس که در پرسش نامه سلامت روانی گله مندگی سنجیده می شود. شامل اضطراب و افسردگی و نشانه های جسمانی و اختلال در کنش و کارکرد اجتماعی که شامل بی خوابی در هنگام نگرانی و احساس تحت فشار بودن عصابنیت و بدخلقی و هراسان و وحشت زده بودن و عدم توانایی انجام کارها و دلشوره داشتن و عصبی بودن و یا عبارتند از بی ارزشی، ناامید کامل در زندگی و آرزوی مردن و خلاص شدن از وضع زندگی، فکر خاتمه دادن به زندگی و یا احساس سلامتی و تندرستی و احساس نیاز به داده های تقویتی، احساس ضعف دستی، احساس بیماری، سردرد، احساس فاشر بر سر و عبارتند از توانایی مشغول نگه داشتن خود، صرف وقت بیش از حد معمول در کارها؛ احساس خوب انجام دادن کارها، احساس رضایت از نحوه انجام کارها، احساس مفید بودن در کارها که تمام این مسائل جزء سلامت روانی به حساب می آیند (میلانی فر 1387).

تعریف عملیاتی سلامت روانی : عبارت است نمره ای است که آزمودنی از آزمون سلامت روانی گله مندگی بدست می آورد.

فصل دوم

پیشینه و ادبیات تحقیق

پیشینه تحقیق :

تعاریف و مفاهیم کمال گرایی :

هورنای (1934) معتقد است : «کمال گرایی، گرایش روان رنجورانه به بی عیب و نقص بودن است. فرد کمال گرا، اشتباه خود را گناهی نابخشودنی می پندارد و همواره در انتظار پیامدهای شوم آن مضطرب است».

هالندر (1965) به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی (1382) معتقد است : «کمال گرایی نشان دهنه گرایش و علاقه فرد به درک محیط پیرامون خود به گونه قانون «همه یا هیچ» است که به موجب آن، نتایج ممکن، موفقیت های کامل یا شکست های کامل هستند».

هاماچک (1978) معتقد است «کمال گرایی شامل دو نوع کمال گرایی بهنجار و کمال گرایی نابهنجار (روان نجور) می باشد. کمال گرایی روان رنجور عبارت از نگرانی زیاد در مورد ارتکاب اشتباهات و ترس از داوری های دیگران می باشد».

ویزمن (1980) به نقل از بلت (1995) معتقد است : «کمال گرایی نیاز شدید به پیشرفت است و این گرایش به گونه معیارهای شخصی بالا و غیرواقع بینانه آشکار می شود».

فراست، مارتن، لارهات و روزنبلیت (1990) «کمال گرایی را به عنوان مجموعه معیارهای بسیار بالا برای عملکرد، که یا خود ارزشیابی های انتقادی همراه است»، تعریف کرده اند.

(شولتز به نقل از سید محمدی - 1381).

کارل راجرز :

راجرز معتقد بود که انسان به وسیله گرایش به شکوفا کردن، نگهداری کردن و بهبود بخشیدن خود برانگیخته می شود. این گرایش فطری به خود شکوفایی، بخشی از گرایش شکوفایی بزرگتر است که تمام نیازهای فیزیولوژیکی و روان شناختی را در بر می گیرد (شولتز، 1998، ترجمه سید محمدی، 1381).

راجرز چندین ویژگی اشخاص کامل یا خودشکوفا را توصیف کرده است که عبارتند از :

  • اشخاصی کامل نسبت به تمام تجربیات آگاهی نشان می دهند. در آن ها حالت دفاعی وجود ندارد، هیچ چیز خودپنداره آن ها را تهدید نمی کند. آن ها نسبت به احساس های مثبت، چون جرأت و دلسوزی و احساس های منفی چون ترس و درد گشوده هستند. دامنه وسیعی از هیجان های مثبت و منفی را می پذیرند و آن ها را شدیدتر احساس می کنند.
  • اشخاص کامل در هر لحظه به طور کامل و پر بار زندگی می کنند :

تجربیات را نمی توان پیش بینی کرد ولی اشخاص کامل به جای این که صرفاً آن ها را مشاهده کنند، به طور کامل در آن شرکت می کنند.

  • اشخاص کامل به ارگانیزم خودشان اعتماد می کنند : اشخاص کامل اطلاعات ماشی از عقل با افراد دیگر را نادیده نمی گیرند.

انواع کمال گرایی :

هاماچک (1978) به نقل از ویت و ترول (1999) بین کمال گرایی «بهنجار» و «روان رنجور» تفاوت گذاشت. کمال گرایی بهنجار شامل سرمشق گیری مثبت و سرمشق گیری منفی می باشد. سرمشق گیری مثبت بدین صورت است که فرد مطابق با معیارهای بالای والدین می کوشد و پیشرفت می کند و در سرمشق گیری منفی فرد بر خلاف در هم ریختگی یا کم آموزی های والدین عمل می کند.

می سیل دین (1963) به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی (1382) معتقد است که در کمال گرایی بهنجار اشخاص از کارهای سخت و طاقت فرسا لذت می برند، و زمانی که احساس می کنند در انجام کارها آزادند، می کوشند تا به بهترین صورت عمل کنند، موفقیت در انجام کارها گونه ای احساس خشنودی و رضایت به همراه می آورد.

انتظارات و توقعات واقعی به افراد اجازه می دهد تا از تلاش های خویش لذت برند و از نظر احساسات سیراب شوند در انجام وظیفه بکوشند و رشد کنند و کارشان را به بهترین شیوه انجام دهند (فلت، هیویت، بلانک اشتاین و ماشر، 1991؛ به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی، 1382).

هاماچک (1978) به نقل از ویت و ترول (1991) معتقد است کمال گرایی روان از محیط هایی ناشی می شود که فرد، تائید مشروط یا عدم تائید و با تائیدات ناهمسان برای براس کارهایش دریافت می کند.

کمال گرایی روان رنجور به علت پرهیز زیاد از اشتباه به وجود می آید. برای شخص، انجام هیچ کاری کاملاض خوب به نظر نمی رسد و فرد از به دست آوردن خشنودی از آنچه در حالت طبیعی خوب انجام شده و یا حتی بهتر از کارهای دیگران نیز هست، ناتوان است. احساس های ژرف پستی و آسیب پذیری، فرد را وا می دارند تا دست به یک دور پایان ناپذیر از تلاش های خود شکستن بزند که در آن هر کار یا مسئولیتی گونه ای چالش تهدید کننده به شمار می آید، هیچ گونه تلاشی کاملاً بسنده به نظر نمی رسد و همزمان که فرد می کوشد رضایت و خشنودی دیگران را فراهم آورد به شدت تلاش می کند از هر گونه شکست و خطا بپرهیزد (بلت، 1995 به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی، 1382).

بارو و مور (1983) معتقدند که افکار کمال گرایانه اغلب نتیجه تائید مثبت مشروط یا «ترکیب ارزش قائل بودن برای خود با پیشرفت» می باشد. نویسندگان دیگری نیز حالتی را که می تواند به این نوع تفکر منجر شود شرح داده اند : انتقادهای سخت گیرانه و آشکاری والدین، انتقادهای موشکافانه تر، به طوری که والدین ممکن است مطابق با استاندادها و انتظارات خودشان رابطه برقرار کنند، فقدان استانداردهای ارتباطی واضح (مشابه با وضعیت عدم تائید هاماچم (197)؛ و یا مشاهده رفتار کمال گرایانه در والدین.

ابعاد کمال گرایی :

هیویت و فلت (1991) نشان دادند که کمال گرایی از دو بعد ذتشکیل شده است :

کمال گرایی خودمدار :

هیویت و فلت به نقل از کوبوری و تانو (2005) معتقدند : کمال گرایی خودمدار یعنی داشتن معیارهای سخت گرایانه برای خود و ارزیابی رفتارهای خود به طر سخت گیرانه. فلت و همکاران (1991) معتقدند کمال گرایی خودمدار یک مؤلفه انگیزشی است که شامل تلاش های فرد برای رسیدن به خویشتن کامل می باشد و در این بعد کمال گرایی افراد دارای انگیزه قوی برای کمال، معیارهای بالای غیر واقعی، کوشش اجباری و دارای تفکر همه یا هیچ در رابطه با نتایج می باشد. این افراد بر عیوب و شکست های گذشته خود تمرکز می کنند و معیارهای شخصی غیرواقعی را در سرتاسر حوزه رفتاری خود فراگیر می سازند. این افراد به شدت موشکاف و انتقادگر هستند به گونه ای که نمی توانند عیوب و اشتباهات و شکست های خود را در جوانب مختلف زندگی بپذیرند.

کمال گرایی دیگر مدار :

این بعد کمال گرایی شامل عقاید و انتظارات فرد، درباره شکستگی های دیگران است. کمال گرایی دیگر مدار یک بعد میان فردی است که دربرگیرنده گرایش به داشتن معیارهای کمال گرایانه برای افرادی است که برای شخص اهمیت بالایی دارند. (فلت و همکاران، 1991). چون کمال گرایی دیگر مدار با بی اعتمادی و احساس دشمنی نسبت به دسگران همراه است، ممکن است به روابط بین شخصی دشوار منجر شود (فلت و همکاران، 1998).

فراست، هایمبرگ، هلت و ماتیا (1993) معتقدند کمال گرایی دیگر مدار عبارت است از گرایش فرد به داشتن مجموعه انتظارات غیر واقع بینانه برای دیگران و ارزیابی سفت و سخت از آن ها. فرد کمال گرا تمایل دارد دیگران را به شکل مبالغه آمیزی با معیارهای غیرواقعی «کامل» ببیند.

(سیتر به نقل از بیرشک - 1373).

فهرستی از ویزگی های افراد کمال گرا به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی (1382) به قرار زیر می باشد :

1 ) داشتن اهداف بلند پردازانه، جاه طلبانه، مبهم، دست نیافتنی و تلاش افراطی برای به دست آوردن این اهداف.

2 ) گرایش به اندیشه همه یا هیچ.

3 ) ارزیابی سخت گیرانه از خود و دیگران.

4 ) نیاز شدید به موفقیت.

5 ) پرهیز از انتقاد دیگران و دوری جستن از آشکار شدن عیب و نقص ها.

6 ) فراگیر نمودن معیارهای شخصی غیرواقعی در سراسر حوزه های رفتاری.

7 ) چشم داشت های زیاد از خود و دیگران.

8 ) احساس ستیزه و خواری نسبت به خود و دیگران به دلیل برآورده نشدن انتظارات و توقعات.

9 ) فراگیر نمودن افراطی شکستها.

10 ) چشم داشت احترام از دیگران در همه حال، به دلیل منصف، درستکار و وظیفه شناس دانستن خود.

11 ) ناتوان بودن از درخواست کمک از دیگران حتی نزدیک ترین دوستان.

12 ) وانمود کردن به استقلال فکری و عاطفی.

13 ) اشتباه را گناه نابخشودنی پنداشتن و مضطربانه انتظار عواقب شوم آن را کشیدن.

(شفیع آبادی. 1371)

سلامت روان :

تعاریف و مفاهیم سلامت روان :

در سال های اخیر، انجمن کانادایی بهداشت روانی، سلامت روانی را در سه قسمتی تعریف کرده است. قسمت اول، نگرشهای مربوط به خود که شامل تسلط بر هیجان های خود، آگاه از ضعفهای خود و رضایت از خوشیهای ساده است. قسمت دوم، نگرشهای مربوط به دیگران که شامل علاقه به دوستی طولانی و صمیمی، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی است. قسمت سوم، نگرشهای مربوط به زندگی که شامل پذیرش مسئولیت ها، ذوق توسعه امکانات و علایق خود، توانایی اخذ تصمیمات شخصی و ذوق خوب کار کردن است. به عقیده این انجمن نشانه هایی پیدا می شوند که ما را از دشواریهای روانی، به ویژه در خود فرو رفتن، پرخاشگری، خود مداری، بی اعتقادی شدید، بی خوابی، اضطراب، خیالبافی، هیپوکندری، ضعف در کنترا هیجان، نوسان های خلقی، احساس ناتوانی و وابستگی، مطلع می سازند. به علاوه برای داشتن سلامت روانی خوب، شرایطی از قبیل روبه رو شدن با دیگران، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردم وجود دارد. به طوری که ملاحظه می شود این انجمن سلامت روانی را در ارتباط سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند و به مفاهیم بیماری، آسیب شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی دهد (گنجی، 1376).

فرهنگ بزرگ روان شناسی لازاروی سازمان بهداشت روانی، سلامت روانی را چنین تعریف می کند «استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و مؤثر کار کردن، برای موقعیتهای دشوار و انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود، توانایی داشتن» (گنجی، 1376).

در سال 1948، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی، یک تعریف دو قسمتی ارائه می دهد.

1 ) سلامت روانی حالتی است که از نظر جسمی، روانی و عاطفی، در حدی که با سلامت روانی دیگران انطباق داشته باشد، برای فرد مطلوب ترین رشد را ممکن می سازد.

2 ) جامعه خوب جامعه ای است که برای اعضای خود چنین رشدی فراهم آورد، در عین حال، رشد خود را تضمین کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می دهد (کلوتید، 1968، به نقل از گنجی، 1376).

لوینسون و همکاران (1962) به نقل از میلانی فر (1378) سلامت روان را این طور تعریف کرده اند : «سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازی وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن».

کارل راجرز :

الگوی راجرز از شخصیت سالم و سلامت روانی انسانی بسیار کارآمد و با کارکرد کامل است که از تمام توانایی ها و استعدادهایش بهره می گیرد و به همین علت وی در روش درمانی خود بر خلاف فروید مسئولیت عمده تغییر شخصیت را به عهده مراجع (مددجو) می گذارد و ادراک و تجربه آگاهانه را معیار نهایی انسان سالم می داند. گ

طبق نظر راجرز سلامت روان یک فرایند است نه یک حالت یک مسیر است نه مقصد و این فرایند مشکل و گاهی نیز دردناک بوده و مستلزم آن است که فرد به وطر مستمر توانایی ها و استعدادهایش را رشد و گسترش دهد و بیازماید و به تحقیق خود یا خود شکوفایی که بنیادی ترین و مهم ترین انگیزه آدمی است بپردازد.

از نظر راجرز شخصیت سالم الزاماً خرسند و خوشحال و خندان نیم باشد زیرا این افراد فاقد نقاب و ماسک هستند. با خودشان رو راست و صادق بوده حالت تدافعی ندارند و از سایر انسان ها، عاطفی تر، انعطاف پذیرتر و بدئون پیشداوری هستند از نظر راجرز کسی که فقط براساس عقل و منطق رفتار نماید ناتوان است زیرا در هنگام رویارویی با مشکل بایستی تمام جنبه های وجود اعم از عوامل آگاه و ناآگاه عاطفی و فکری مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرند.

راجرز معتقد است که انسان سالم آفرینشگری و خلاقیت دارد زیرا با محدودیت های اجتماعی و فرهنگی و سازش منفعلانه ندارد و تدافعی نیست و به تمجید و ستایش دیگران نیز دلخوش نمی باشد (ساچتز 1977، به نقل از جنانی 1380).


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان و تعارض کار

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان و تعارض کار
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 9
فرمت فایل docx
حجم فایل 237 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 46
دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان و تعارض کار

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

سلامت روان:

ریشه لغوی واژه انگلیسی «health» در واژه­های«haelth»، «haelp» به معنی کل و(heal) «haelen» انگلیسی قدیم و کلمه آلمانی قدیم«heilen» و «heilida» به معنی کل قرار دارد. گراهام1(1992) این ریشه لغوی را با کلمات انگلیسی «halig» و آلمانی قدیم «heilig» که به معنی مقدس است ارتباط داده است. بنابراین از نظر ریشه­شناسی لغوی سالم بودن به معنی کلیت داشتن یا مقدس بودن است. بدین ترتیب شامل ویژگی­های معنوی و فیزیکی است. از نظر سارتریوس سلامتی غیر قابل رویت است و مستلزم تظاهر کارکرد بخش­های مستقل روانی جسمی و اجتماعی است. مانی این رویکردهای کل نگر در مورد سلامتی را به کل جهان گسترش می­دهد و سلامتی بشر را از سلامتی سیاره زمین جدایی ناپذیر می­داند. تودور(1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می­کند.

سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره­وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش­هایش است و نمی­توان آن را جـدای از سایر پدیده­های چند عامـلی فهمید که فرد را به مـوازاتی که در جامـعه به عمل می­پردازد، می­سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان­هایی که مؤثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه­گرانه و گرایش شاد را حفظ می­کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه­ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می­گیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می­باشد و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش­ها، علایق­ها و نگرش­ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه­ریزی واقع­بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می­شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه­ای است که ما را قادر به درک ظرفیت­های طبیعی خود می­کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسان­هایی که دنیای ما را می­سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود می­آورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عـامل قدرت فرد، که هـمراه است با درک واقـعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع­بینی و استدلال(فرهیخته1389).

سلامت روانی:1

پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روانی لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه­ی «بهداشت روانی»، «سلامت روانی» و «بهزیستی روانی2» گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می­روند(هرشن سن3 و پاور4، 1988،ترجمه منشی طوسی،1374).

کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می­کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب»( میلانی­فر، 1376).

بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده­ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماری­های روانی، کنترل عوامل مؤثر در بروز بیماری­های روانی، تشخیص زودرس بیماری­های روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماری­های روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش­آمدهای زندگی( میلانی­فر، 1376).

سلامت روانی را می­توان بر اساس تعریف کلی و وسیع­تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده­ای تغییر یافته است. عمر طولانی­تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماری­های مهلک با کشف آنتی­بیوتیک­ها و پیشرفت­های علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می­دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تأثیر می­گیرد و بر آن­ها تأثیر می­گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می­کند که فرد با خود و سبک زندگی­اش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور بر این است که فرد باید بر زندگی­اش کنترل داشته باشد و فقط در چنین حالتی است که می­توان آن قسمت­هایی را که درباره­ی خود یا زندگی­اش مسأله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور، 1988، ترجمه منشی طوسی،1374).

یهودا ( 1959، به نقل از منشی طوسی،1374) مواردی را برای تعریف سلامت روانی ارائه کرد :

الف) نگرش مثبت به خود

ب) میزان رشد، تحول و خودشکوفایی

ج) عملکرد روانی یکپارچه

د) خود مختاری یا استقلال شخصی

ه) درک صحیح از واقعیت

و) تسلط بر محیط

دیگران نیز موارد دیگری را ارائه دادند ولی از نظر اسمیت1( 1961، به نقل از منشی طوسی، 1374) همه­ی این موارد، مفاهیم اصلی یکسان را برداشتند. بنابراین وی پیشنهاد کرد به جای شمردن اینگونه موارد بهتر است ابعاد بهداشت روانی بر اساس اصول زیر انتخاب شود :

الف) نشان دادن ارزش­های مثبت بشری

ب) داشتن قابلیت اندازه­گیری و تشخیص

ج) داشتن ارتباط با نظریه­های شخصیت

د) مرتبط بودن با بافت­های اجتماعی که برای آن تعریف و مشخص شده­اند.

به این ترتیب، متخصصان بعدی کارشان را روی مفاهیمی کلی از قبیل بهنجار بودن یا بهزیستی متمرکز کردند. امروزه مفهوم مقابله2 به منزله ملاک سلامت روانی به نوشته­های رشته­های تخصصی گوناگون بهداشت روانی راه یافته است(هرشنسن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی، 1374).

بعضی از محققان معتقدند سلامت روانی حالتی از بهزیستی و وجود این احساس در فرد است که می­تواند با جامعه کنار بیاید. سلامت روانی به معنای احساس رضایت، روان سالم­تر و تطابق اجتماعی با موازین مورد قبول هر جامعه است(کاپلان و سادوک، 1999، ترجمه پور افکاری ،1376).

سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می­داند. طبق تعریفی که این سازمان ارائه می­دهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی، تأمین سلامت روان است تا به مدد آن بتواند قوا و استعدادهای روانی را پرورش داد. در واقع، بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است :

الف) حفظ و تأمین سلامت روان

ب) ریشه کن ساختن عوامل بیماری­زا و پیشگیری از ابتلاء به بیماری­های روانی

ج) ایجاد زمینه­ی مساعد برای رشد و شکوفایی شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آن­ها (سامی کرمانی، 1354).

به طور کلی شخص دارای سلامت روان می­تواند با مشکلات دوران رشد روبرو شود و قادر است در عین کسب فردیت با محیط نیز انطباق یابد. به نظر می­رسد تعریف رضایت بخش از سلامت روانی برای فرد مستلزم داشتن احساس مثبت و سازگاری موفقیت­آمیز و رفتار شایسته مطلوب است. بنابراین هرگونه ملاکی که به عنوان اساس سلامتی در نظر گرفته می­شود باید شامل رفتار بیرونی و احساسات درونی باشد(بنی جمال واحدی،1370).



1. Graham

1.Mental health

2.Well- being

3.Hershenson

Power.4

1.Smith

.Coping2