دسته بندی | گزارش کارآموزی و کارورزی |
بازدید ها | 13 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 739 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 285 |
گزارش کارورزی رشته بهداشت حرفه ای با عنوان بررسی مسائل ایمنی و بهداشت حرفه ای کارخانه شوگا
پیشگفتار:
کارورزی Training
مفهوم کارورزی عبارت از پروراندن و تعلیم است و هدف آن ایجاد مهارت در کار می باشد. با توجه به اینکه اساسی ترین هدف هر دوره آموزشی تربیت افراد بر اساس نیازهای کاری است، کارورزی به عنوان یک فاکتور تکمیل کننده از اهمیت بسزایی در رسیدن به این هدف برخوردار میباشد. از جمله مواردی که در کارورزی، فرد کارورز به آنها آگاهی پیدا می کند عبارت است از:
- ایجاد مهارت تخصصی
- آشنایی با معیارهای سازمانی
- برانگیختن حس خلاقیت
- آشنایی با محیط کار
- آماده شدن جهت پذیرش مسئولیت
با توجه به این مسئله اهمیت موضوع کارورزی بیشتر نمایان می شود. پیداست که رسیدن به موارد ذکر شده فوق در گرو تلاش و همت شخص کارورز می باشد.
آشنایی با بهداشت حرفه ای
بهداشت حرفه ای روند پیش بینی، تشخیص، ارزیابی و کنترل مخابرات، تندرستی در محیط کار، با هدف تأمین، حفظ و ارتقای سطح سلامت کلیه کسانی است که کار می کنند و همچنین به منظور حفظ محیط زیست میباشد.
برای رسیدن به این هدف، هرچه نظام ارائه دهنده خدمات بهداشت حرفه ای بیشتر با نیازهای کارکنان همسو و هماهنگ باشد، احتمال توفیق آن بیشتر بوده و در نتیجه جامعه تولید کننده کشور، سالم تر خواهد بود. این نظام نباید فقط به مراجعه کنندگان به درمانگاه به علت ابتلا به بیماریهای شغلی و غیر شغلی یا مصدومین حوادث ناشی از کار توجه کند بلکه باید با حضور مستمر در کارگاه ها، توان شناسایی و حل مشکلات واقعی بهداشتی و ایمنی کارکنان را داشته باشد.
یکی از مهمترین اصول ارائه خدمات بهداشت حرفه ای که باید همواره مورد بازنگری قرار گیرد، بهره مندی از فن آوری مناسب است. این مسئله ابعاد مختلفی از جمله فرهنگ جامعه و مدیریت، تجهیزات و امکانات، نیروی انسانی متخصص، منابع مالی و ... را در بر می گیرد.
در سال های اخیر این علم پیشرفت های سریع و گسترده ای داشته، اما این پیشرفت ها شامل همه کشورها نشده است زیرا استانداردهای کار و پژوهش در زمینه بهداشت حرفه ای در کشورهای مختلف جهان، متفاوت بوده است. علاوه بر آن ارزش کار و کارگر، انسانیت یک اجتماع، ثروت عمومی، وضع اجتماعی کارگران، جایگاه تشکل های کارگری در میزان پیشرفت بهداشت حرفه ای در توسعه صنعتی، شناخته نشده است، لذا این واحد را واحدی تشریفاتی می دانند. این در حالی است که هر ساله مقادیر قابل توجهی از منابع مالی کشور در مرکز بهداشتی – درمانی صرف معالجه بیماری ها یا درمان مصدومین حوادث می شود و به علت بروز حوادث گوناگون، خسارات مالی سنگینی به بار آمده و سرمایه های کشور از بین می روند. در صورتی که با ارائه خدمات بهداشت حرفه ای به طور موثر هم منابع یاد شده از بین نمی روند و هم کارگران سالم، تولید بیشتری خواهند داشت.
اهداف بهداشت حرفه ای:
کمیته مشترک سازمان بهداشت جهانی و سازمان بین المللی کار که در سال 1953 در ژنو تشکیل شد، هدف های بهداشت حرفه ای را چنین بیان نمود:
الف) تأمین، حفظ و ارتقای سطح سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی کارکنان در هر پیشه ای که هستند.
ب) پیش گیری از بیماری ها و حوادث ناشی از کار
ج) انتخاب کارگر یا کارمند برای محیط شغلی که از نظر جسمانی و روانی توانایی انجام آن را دارد و یا به طور اختصار تطبیق کار با انسان و در صورت عدم امکان، تطبیق انسان با کار به منظور حفظ نیروی انسانی و تأمین سلامت و بهداشت کارگران که در توسعه و پیشرفت واحدهای صنعتی نقش بسزایی دارند روز به روز به ضرورت بهداشت حرفه ای و قوانین کار در مورد حفاظت و بهداشت جهت تقلیل حوادث ناشی از کار و بیماری های شغلی و ایجاد حس علاقه مندی در کارفرمایان و صاحبان صنایع بیشتر پی برده می شود.
این ضرورت باعث گردیده که این رشته در ایران به پیشرفت هایی نایل آید. اهم این پیشرفته شامل موارد زیر است:
- تحقیق و بررسی عوامل فیزیکی نظیر صدا، ایمنی معدن، ایمنی ساختمان، آتش نشانی، مکانیک، الکتریسیته و تحقیق در مورد عوامل شیمیایی و وسایل حفاظت فردی به طور استاندارد و گسترده
- آموزش و تعلیمات در امر بهداشت حرفه ای از طریق مختلف با تأسیس دانشکده های بهداشت، انتشار نشریات حفاظت و بهداشت کار جهت بالا بردن سطح اطلاعات کارفرمایان و کارگران مختلف و بطور کلی اشاعه فرهنگ بهداشت و ایمنی در صنعت که اثرات هر یک از این فاکتورها بر روند تولید بسیار مهم، حساس و قابل تعمیق و بررسی می باشد.
به هر ترتیب آنچه که در ذیل آورده شده مجموعه ای است که حاصل چند ماه کوشش در جهت جمع آوری و کسب اطلاعات در زمینه و ابعاد مختلف و در محدوده ایمنی و بهداشت می باشد. با امید به اینکه حتی الامکان بعضی از کنترل ها و پیشگیریهای ممکنه در آینده در محیط کار صورت پذیرد.
عوامل مورد بحث در کارخانه که در طی کارورزی مورد بررسی قرار گرفته است عبارتند از:
1- عوامل فیزیکی زیان آور محیط کار: مانند صدا، ارتعاش، شرایط جوی، روشنایی، پرتوها و میدان های الکترومغناطیس.
2- عوامل شیمیایی زیان آور محیط کار که تقریباً تمام مواد شیمیایی مورد مصرف در سطح کارخانه تا حد ممکن شناسایی و در مورد اثرات سوء آن تحقیق و بررسی به عمل آمد. این بررسی شامل شناسایی خواص فیزیکی و شیمیایی این مواد، موارد مصرفی، نقطه تماس، اندازه گیری و ارزیابی و تحقیق در مورد نحوه پیشگیری و رعایت نکات کنترلی و ایمنی و بهداشت هر یک از مواد.
3- عوامل ارگونومیک زیان آور مانند وضعیت نامطلوب بدنی در هنگام کار، وارد شدن فشار بیش از حد بر روی اندام های خاص، نبود تناسب جسمانی و روانی میان انسان و کار.
4- مسأله ایمنی در صنعت شامل ایمنی عمومی، ایمنی ماشین آلات، ایمنی ساختمان و انبار، ایمنی فردی، ایمنی برق، ایمنی حریق و حوادث ناشی از کار.
5- بهسازی محیط کار مانند بررسی آب آشامیدنی کارخانه از لحاظ میکروبی و فیزیکوشیمیایی، بررسی فاضلاب کارخانه از لحاظ BOD ، COD و PH ، مبارزه با حشرات و جوندگان و بررسی تسهیلات بهداشتی کارخانه.
هر یک از عوامل یاد شده اگر از حد تحمل فیزیولوژیک بدن انسان پیشی گیرد، عوارض و آسیبهایی را ایجاد خواهد نمود. در بهداشت حرفه ای عمده کوشش ها بر ارزیابی این عوامل، اندازه گیری آنها و در صورت نیاز کنترل آنها می باشد.
امید است این تلاش های ناچیز به حل مسائل ایمنی و بهداشت این واحد صنعتی کمک نموده و نیروی پرتوان کارگران این کارخانه را با توکل به قدرت خداوند نیرومندتر گردد.
فهرست مطالب:
فصل اول: مقدمه
فصل دوم: بررسی عوامل فیزیکی زیان آور محیط کار
فصل سوم: بررسی عوامل شیمیایی زیان آور در محیط کار
فصل چهارم: ارگونومی (مهندسی عوامل انسانی)
فصل پنجم: ایمنی محیط کار
فصل ششم: حوادث ناشی از کار
فصل هفتم: بهسازی محیط کار
فصل هشتم: چکیده مطالب و منابع
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 21 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 117 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 147 |
معماری هند
موقعیت جغرافیایی : شبه قاره هند، که در مرزهای شمالی به سرزمین اصلی قارۀ آسیا متصل می شود. سه منطقۀ مشخص جغرافیایی دارد : شمال شرقی، که در آن کوههای عظیم هیمالایا، مأوای سنتی خدایان، همانند مانعی سربرافراشته اند، منطقۀ حاصلخیز واقع در شمال غربی و جنوب کوههای هیمالایا، که در آن دره های سند و گنگ دامن گسترده اند، شبه جزیرۀ هند، مرکب از فلاتهای گرمسیری که به وسیلۀ کوهها و جنگلها از رودهای شمالی مجزا می شود. در این مناطق شدیدترین اختلافات اقلیمی، از گرمای گرمسیری تا برف و یخچالهای دائمی، از اقلیم بیابانی تا سنگین ترین بارانهای سالانه در جهان، به چشم می خورد.
نخستین فرهنگ بزرگ هند، در هزارۀ سوم پیش از میلاد، در اطراف بخش علیای درۀ سند متمرکز شده بود. موهنجودارو و هاراپا در پاکستان امروزی، از مناطق اصلی گسترش این فرهنگ بود. هنر هند تا ورود اقوام آریایی به آن سرزمین به صورت ممتد ادامه داشت و در زمینه های گوناگون، پیشرفت قابل توجهی نموده بودند، هجوم های آریائیان را که در حدود 1800 سال پیش از میلاد آغاز شد می توان علت بروز گسست در هنرهندی دانست.
موهنجودارو در کشور پاکستان آثار و بقایایی از معماری دوران باستان وجود دارد که از جملۀ آنها، بقایای موهنجودارو است ویرانه های شهر موهنجودارو، در 400 کیلومتری شمال کراچی واقع است. این اثر باستانی شاهد بلامنازعی است بر عظمت تمدنی که از 5000 سال پیش در درۀ ایالت سند پاکستان شکوفا شد. از نامهایی که بر این شهرکهن اطلاق شده «مانهاتن عصر برنز» است و این نام به سبب طرح شهرسازی مدرن و علمی کم نظیری است که داشته است.
خیابانهای قسمت پایین شهر بصورت شطرنجی و عمود برهم احداث گردید و بلواری عریض به پهنای بیش از 90 متر در جهت شمالی- جنوبی کشیده شده که بوسیلۀ خیابانهای فرعی شرقی- غربی قطع می گردد و ارتباط ساختمانهای مسکونی که در این میان قرار گرفته اند، بوسیله کوچه های باریکی برقرار می شود. (ش 1)
ش1- نقشه شهر و خیابانهای موهنجودارو
در طرح ساختمانهای منازل دو اصل اساسی رعایت شده است، یکی امنیت و دیگری آسایش. برای رفت و آمد سنگین خیابانهای اصلی معمولاً، خانه ها را طوری ساخته اند که درها در گذرگاههای فرعی باز شود و نور و هوا از حیات خلوتها تأمین گردد (پنجره ها از شبکه های سنگی یا کاشی ساخته شده است)
ضخامت دیوارها حاکی از دوطبقه بودن خانه ها است که در آنها از پلکان استفاده می شود. هم در پاکستان و هم در جاهای دیگر از این گونه بناها وجود دارد. در این خانه ها چاههای آخری آب تعبیه شده، دهانۀ چاه ها دارای دریچه ای است که مانع از افتادن حیوانات و کودکان به درون آنها می شود. این گونه توجه و دقت حتی تا زمان روم و یونان دیده نشده است. (ش 2)
چاهها و چاهکهای آجری، ابتدا فضولات فاضلاب ها را در خود جای می دادند و آب کثیف و اضافی بوسیلۀ کانالهای شبکۀ فاضلاب اصلی که در امتداد خیابانها و زیر پیاده رو کشیده شده بود، هدایت می شده است. این سیستم فاضلاب سرپوشیده درون شهری به کانالهای اصلی فاضلاب برون شهری متصل بوده است. این شهر دارای حمامی بزرگ و روی تپه ای مصنوعی از 7 تا 14 متر ارتفاع ساخته شده است.
حمام دارای استخری به طول 9/11 و عرض 7 و عمق 9/1 متر بوده که دیوارۀ داخلی آن با آجر و ملات و ساروج ساخته شده بوده است. این دیوار روی قشری از آسفالت به ضخامت 5/2 سانتیمتر قرار داشته و زیر آن دیوار اصلی آجری دوجداره وجود داشته است. کف این استخر تدریجاً به طرف مجرای فاضلاب شیب پیدا کرده و این مجرا آب را به کانالهای تاقداری که کهن ترین آثار معماری است، هدایت می کرده است. (ش 3)
ش3- پرسپکتیو حمام بزرگ موهنجودارو
از تأسیسات دیگر این شهر انبار غلۀ شهر است که دارای سقف چوبی بوده است. سومین بنای مهم در این شهر سالنی است مشتمل بر 20 ستون که در داخل آن حیاط خلوت کوچکی قرار دارد و احتمالاً به عنوان دفتر مرکزی مورد استفاده قرار می گرفته است.
از موارد شگفت انگیز تمدن موهنجودارو : 1- پیشرفت در زمینۀ استاندارد آجرهایی به ابعاد 9/27×42/13×35/6 سانتیمتر. 2- شبکه فاضلاب براساس اصول فنی و استاندارد. 3- خانه هایی براساس نقشه و اندازه یکسان. 4- برقراری عدالت اجتماعی با توجه به وضع ساختمانهای شهر موهنجودارو.
«سرجان مارشال» در مقایسۀ تمدن موهنجودارو با تمدنهای بین النهرین می نویسد : «این اکتشافات ثابت می کند که در سند و پنجاب طی هزارۀ چهارم و سوم پیش از میلاد، یک زندگی شهری بسیار مترقی وجود داشته است. وجود چاهها و گرمابه ها و مجرای مجهز در اغلب خانه ها، دلالت دارد بر اینکه وضع اجتماعی مردم آن لااقل با وضع مردم سومر برابر بوده و بر وضعی که در مصر و بابل حکمفرما بوده، برتری داشته است. حتی در شهر باستانی اورخانه ها به هیچ وجه از لحاظ کیفیت ساختمانی، با منازل موهنجودارو قابل مقایسه نیست».
ویل دورانت می نویسد : «قرائن نشان می دهد که در زمانی که خوفو نخستین هرم بزرگ را ساخت موهنجودارو و در دورۀ ترقی بوده و با سومر و بابل روابط بازرگانی، مذهبی و هنری داشته است. دلیل وجود این روابط، مهرهای مشابهی است که در موهنجودارو و سومر (مخصوصاً در کیش) به دست آمده و همچنین پیدا شدن مارتاجدار در میان شهرهای بین النهرین است. در سال 1932 هنری فرانکفورت در ویرانه های دهکده بابل، واقع در تل اسمر امروز (در نزدیکی بغداد) مهرهای گلی و مهره هایی بدست آورده که در نظر او و همچنین در نظر سرجان مارشال، اینها را در دو هزار سال پیش از میلاد از موهنجودارو و به بین النهرین آورده اند.» 7
آریاها، دورۀ ودائی : آریائیان دین ودایی را با خود به هند بردند. این اصطلاح از سرودهای (وداها) مشتق شده است که تا امروز باقی مانده اند. این سرودها خطاب به خدایانی سروده شده اند که مظاهر شخصیت یافتۀ طبیعت به شمار می روند.8 در این مذهب خدایان متعدد و عناصر طبیعی مورد ستایش بودند. خدایان عمدۀ آنها وارونا (آسمان، شب)، آگی (آتش)، سوما (قربانی)، ایندرا (آسمان) و ... بودند. گذشته از این به شیاطین ناپاک و شریری مانند اکسوراها (ابرها) که قربانیها را به هم می زدند نیز عقیده داشتند.1
در سدۀ ششم پیش از میلاد، دو دین بزرگ در هند ظهور کردند، یکی آئین بودا بود که تأثیر بسیار زیادی بر فرهنگ و هنر هند به طور کلی از قرن سوم پیش از میلاد تا سدۀ ششم یا هفتم میلادی داشت. هنرهای بسیاری از کشورهای آسیایی از آئین بودای هندی که با تولد بودا ساکیامونی، در حدود 563 ق. م آغاز گردید مشتق می شوند. بودا که فرزند پادشاه حاکم بر منطقه کوچکی در مرز نپال و هند بود. بنابر افسانه ها به طور معجزه آسایی در رحم مادرش شکل گرفت و از پهلوی او به بیرون جهید. بودا که شاهزاده ای نپالی، فقر و بیماری را نمی شناخت، پس از مشاهدۀ این واقعیت ها از شهر کناره گرفت راه ریاضت را پیشه کرد، سختیهای فراوانی را تجربه و اصول و عقایدی بنیاد گذاشت که در جهان بیش از یک میلیارد نفر پیرو پیدا کرد، اگرچه آئین بودا در هند اکنون بیرون اندکی را دارد ولی چین و کشورهای همجوار دیگر اغلب گرایش به بودائیسم دارند.
از معماری هندی پیش از «آشوکا» چیزی به جز خرابه های موهنجودارو به جای نمانده است (گویا بناهای هندی عصر ودایی و بودایی از چوب بوده و احتمالاً «آشوکا» اولین کسی بود که از سنگ برای مقاصد معماری استفاده کرد و در آثار ادبی، از ساختمانهای هفت طبقه و کوشکهای باشکوه سخن می رود، اما نشانی از آنها به جا نمانده است. «مگاستنس» کوشکهای شاهی، «پندراگوپتا» را چنان وصف می کند که از هر اثر باستانی ایران، غیر از تخت جمشید، برتر است. و ظاهراً آن کوشکها را از روی نمونه های ایرانی طرح کرده بودند. تأثیر هنر ایرانی تا زمان «آشوکا» پایدار ماند.
معماری عصر بودایی :
پس از گرویدن آشوکا به آئین بودا، معماری هندی بتدریج از زیرنفوذ بیگانه بیرون آمد، و از آن پس نمادها و المانهایش از این دین جدید نشأت گرفت. این انتقال، از سر ستون بزرگی که تنها اثر باقیمانده از ستون دیگر آشوکایی است که در «سارنات» برپا شده بود، بخوبی نمودار است، طرح اصلی این کاخ با تالار صد ستون تخت جمشید قابل مقایسه است.
سرجان مارشال این اثر را با «همه نظایر خود در جهان قدیم» برابر می داند. شکل ترکیبی آن در کمال هنرمندی پرداخته شده، عبارت است از چهار شیر نیرومند که پشت به پشت یکدیگر داده، به نگهبانی ایستاده اند. هر چهار شیر قالب و شکل ایرانی دارند. در زیر اینها، ردیفی از نقوش برجسته است از صورتهای خوشتراش، از جمله صورت حیوانات محبوب هندیان، یعنی قبل، و رمز محبوب هند، یعنی گردونۀ آئین بودا. زیرا این کتیبه نیلوفر آبی سنگی بزرگی است، که پیش از آنها در هنر معماری ایرانی فراوان دیده شده است، البته در سرزمین هند هم سابقۀ دیریایی دارد. گل به حالت عمودی نقش شده، گلبرگهای آن به پایین برگشته و تخمدان آنها نمایان است، که می توان آن را نشان زهدان جهان، یا به عنوان یکی از زیباترین تجلیات طبیعت، به مثابه تخت یکی از خدایان دانست. نماد نیلوفر، همراه آئین بودا، هنرچین و ژاپن را نیز تحت تأثیر قرار داد. یک نوع مشابه آن، یعنی طرحی که برای پنجره ها و درها استفاده می شد و به شکل «تاق نعلی» آمد و گنبد زمان آشوکا به آن روش و سیاق ساخته شدند. این سبک از انحنای «دلیجان سرپوشیده» سقفهای گالی پوش که خیزرانهای خمیده نگهدارندۀ آن بودند، تأثیر پذیرفته بود.14 (ش 4)
از آثار معماری دورۀ بودایی (بویژه معماری مذهبی) چند معبد ویرانه، و تعداد زیادی استوپا و معابد غاری به جا مانده است که بررسی آنها در این بحث ضروری است.
استوپا : استوپاها در معماری هند ویژگی خاصی دارند و از جمله بناهای بسیار مهم و حائز اهمیت دین بودایی هستند.
این آثار در روزگاران کهن پشته خاکی بود که بر گوری قرار می گرفت. در آئین بودا به یک بقعه (گنبد) یادبود تبدیل گردید. و معمولاً بقایای جسد یک پارسای بودایی در آن قرار داده می شد.
اکثر این استوپاها گنبدی آجری دارند. روی آن یاستی (دکلی) برافراشته اند، و پیرامونش را توده های سنگی ایجاد نموده اندک ه روی تمام سطوح نرده ها را با نقوش برجسته تزئین کرده اند، که تمامی نقوش بدون تردید از نمادها و نرده های آئین بودایی، هند است، و هریک بیانگر موضوعی خاص.
استوپای «بارهوت» از کهن ترین این استوپاهاست اما نقش برجسته های آنها ابتدایی هستند و در حالی که تزئینات نرده های استوپای «امراواتی» در حد بسیار بالایی است و با استادانه ترین روش ایجاد شده است. در اینجا فضایی به مساحت 1580 مترمربع از نقش برجسته پوشیده شده است. «احتمالاً برجسته ترین بنای یادبود هند است.»16
استوپای سانچی :
معروفترین استوپای هندی است. در سمت چنوبی پلکانی دارد که به استوپا- ساقه گنبد به ارتفاع شش متر- منتهی می شود و دسترسی به یک راهروی باریک نرده دار در گرداگرد گنبد را میسر می سازد.
ارتفاع گنبد از زمینپانزده متر است. که از آجر ساخته شده است. در بالای گنبد فضای مربع شکل محصوری به نام «هارمیکا» قرار دارد که در وسط آن نیز یک «یاستی» یا دکل نصب شده است.
یاستی با چند مزین شده است. دورتادور محل بنای استوپا نردۀ سنگی گردی کشیده شده است که در چهار سمت شمالی، شرقی، جنوبی، غربی آن چهار دروازه دارد. این دروازه های سنگی ظاهراً تقلیدی از فرمهای چوبی کهن است، که معمولاً مشخصۀ مدخل معابد خاور دور است.
بر هر وجب از ستونها، سرستونها، قطعات چلیپایی و تکیه گاهها انبوهی از گیاهان و اشکال انسانی و خدایی نقش شده است. روی یک ستون دروازۀ شرقی، نقش زیبایی از رمز دیرین «بودایی» یعنی «بودی» وجود دارد که صحنۀ روشن شدگی استاد را نشان می دهد، بر همان دروازه طاقچۀ زیبایی هست، که در آن «الهۀ یکشی» دیده می شود که دست و پای ستبر و میان باریک دارد.
استوپا همانند اکثر ابنیه هندی، بیش از یک عملکرد دارد. این بنا به عنوان مکانی برای حفظ خاکستر مردگان مقدس و پرسش، نماد مرگ بودا یا نشانۀ آئین بودا است. (ش 5)
معابد غاری :
در حالیکه پارسایان مرده ها را در استوپا قرار می دادند، رهروان زنده دل، در سنگهای کوه معابدی ایجاد می کردند که در آنها به خلوت، تن آسایی، آرامش و امنیت زندگی کنند. با اینکه در قرون نخستین میلادی چندین هزار غار معبد ساخته شد، که تعدادی از انها برای جینها بود، و لیکن تعداد فراوانی از آنها برای انجمنهای رهروان بودایی بود و اکنون هم هزار و دویست غار صخره ای از آنها به جا مانده است.
بیشتر این معابد غاری دارای سردری نعلی شکل هستند. در ورودی غار لوماس ریشی از این نوع است. این بناها در داخل دارای ستونهای مزین و استوار، سرستونهای جانوران و با نقوش برجسته اند. و اغلب سردها با ستونها و دیوارهای سنگی، یا رواقهای خوش نقش، تزئین شده اند.
درون معبد شامل یک «چیتیه» یا تالار اجتماع است. دو ردیف ستونهای شبستان را از راهروهای کناری جدا می کند. در انتهای تالار هم محرابی وجود دارد که بقایای اجساد مردگان مقدس را در آن نگاهداری می کردند. (ش 6)
معبد غاری کارلی :
یکی از کهن ترین معابد هندی است. که در سال 50 میلادی ساخته شده است و به قولی زیباترین آنها است که تاکنون هب جای مانده است. این بنادر «کارلی» در فاصلۀ میان «پونه» و «بمبئی» قرار دارد. در این معبد آئین بودایی «هینه یانه» به شاهکار خود دست یافت. (ش 7)
برای ایجاد معبد کارلی قلۀ یک تپه را خالی کرده و معبدی به طول تقریبی 38 متر و ارتفاع چهارده متر در آن ساخته اند (صحن مرکزی معبد به یک استوپای یک پارچه در مذبح منتهی می گردد و در دو سوی صحن نیز ستونهای عظیمی با سرستونهای زنان و مردان فیل سوار تعبیه گردیده و دو راهروی جانبی احداث شده است.
این ستونهای بزرگ تابع بخش انتهایی معبد هستند به همین علت در پشت استوپا یک غلامگردش ایجاد شده است.
در هر سوی در ورودی، فیل های غول پیکر مانند دو اطلس، ساختمانی چند طبقه را بر دوش خود نگهداشته، و در دوسوی درگاهی اصلی نیز کسانی ایستاده اند که ظاهراً صاحبان خیراند.
زوجهای مونث و مذکری بر سطوح نقش شده اند. این پیکرهای موجدار، با حالت خشک و بی حرکت استوپا در داخل تناقض دارند و مانند یاکشی های استوپای سانچی، از زندگی سخن می گویند نه از مرگ.
غارهای آجانتا : این غارها علاوه بر آنکه جای بزرگترین و با اهمیت ترین نقاشیهای بودایی هستند. با معبد «کارلی» برابری می کنند و از این نظر نمونه ای از هنر ترکیبی خاص معابد هندی هستند.
که نیمی معماری است و نیمی از آن پیکر تراشی است. در غارهای شماره 1و2 تالارهای اجتماعی وسیعی وجود دارد که شقف آنها با طرحهای بسیار زیبا کنده کاری و نقاشی شده و بر ستونهای محکم برپا شده که این ستونها در پایین چهارگوش در قسمت بالا مدور، و به نواره های گل آذین شده اند، در غار شماره 26، ستونهای عظیم به افریزی می رسند که پس از پیکرهایی که فقط بزرگترین نیروی دینی و هنری می توانست جزئیات و دقایق آنها را کنده باشد. (ش 8)
برج بوده گایا :
جالب ترین معبد از معابد بودایی هند این برج بزرگ است که با طاقهای جناقی (نیزه دار) خود ممتاز است، و با این همه تاریخ آن ظاهراً به سدۀ نخست میلادی می رسد. هرچند که بقایای معماری بودایی همه ناقص است و شکوه و عظمت آنها بیشتر در هنر پیکر تراشی است تا سبک معماری آن شاید که پیرایشگری دیر پا سبب شده باشد که نمای بیرونی آنها زننده و عریان بماند.
البته باید به این نکته اشاره نمود که در معماری مذهبی بودایی دو نوع ساختمان وجود داشت، یکی تالار تمرکز که در واقع گسترش حجرۀ راهب بود و دیگری گنبد با
بقیعه اشیای متبرکه, که این دو نوع در ابتدا از هم مجزا بودند. اما هنگامی که معبدهای کارلی و بهاجا حدود سه یا چهار قرن پس از مرگ بودا ـ در غرب هند ساخته شده اند به طور توام در یک ساختمان جای داده شدند.
معماری معابد هندو (آئین هندو) : در زمانی که آیین بودایی در اوج اقتدار بود آیین هندو به تدریج قدرت و نیروی لازم را برای هم در همشکستن آیین بودا فراهم آورد. از حدود قرن دوم , یا اوایل ق . م آیین هندو مجدداً به اوج خود رسید. هند وان بهترین دستاورده ای هنری خویش را در جزیرة الفانتا در سدة ششم میلادی به وجود آورند این آثار این گونه پدةید آمده اند که درون قله ای را خاکبرداری کرده و یک تالار رستوران دار عظیم به وسعت سیصد متر مربع در آنم ایجاد کرده اند . بیننده به محض ور ود به این معبد از میان ردیف ستونهای سنگین به درون آن خیره می شوند تا آن که پس ار مانوس شدن با تاریکی شکلهای غول آسای سردیس شیوا در مقام مهادوا یعنی خدای خدایان و تجسم نیروها خلاقیت, بقاء و تخریب, شبیه سازی شده است. تصور قدرت بیدرنگ از مشاهدة ابعاد سرها که تقریباً 420 سانتی متر از سطح معبد ارتفاع دارند و بر بیننده جز قیافه ای کوتوله جلوه نمی کنند, به بیننده القاء می شود که هر یک از این سه چهره جنبة گوناگونی از عنصر جاودانی را بیان می کنند, چهرة وسطی نه سختگیر و نه مهربان است.
در عالیترین حالت درون نگری جاودانی است و به عالمی ورای بشریت می نگرد و در چهرة دیگر یکی نرم و لطیف, دیگری خشمگین و ترسان است. در دیوارهای اطراف قابهای کنده کاری شدة عمیقی که افسانه های مربوط به شیوا را مجسم کرده اند, قرار دارد.
معماران نو آور هندو, با همان نیرو ی خلاقی که به آفرینش معابد غاری انجامیده بود, به ساختن نخستین نیایشگاه سنگی ساخته پرداختند. یکی از این معابد که اکنون نیز بر پاست, «معبدویشنو» است که در اوایل سده ششم میلادی ـ در زمان سلسة پادشاهی و امپراتوری گوتپا در «دئوگیری» واقع در شمال هند ساخته شد. معبد هند و تالاری برای نیایش دسته جمعی نیست, بلکه اقامتگاه خداست یگانه شرطی که رعایتش الزامی است ساختن اتاقکی برای تمثال یا نماد مورد پرستش است. این مکان مقدس «گاربهاگریها» یا اتاقک شکم نامیده می شود دیواره های جسیم و سقف سنگینی دارد تا بتواند خدا را در خود نگه دارد و حفظش کند. درگاهی برای ورود شخصی معتقد , تنها موردی است که به پاره های امور معماری نیلز پیدا می کند. همانطوریکه دربارة استوپا ملاحظه کردیم این نیایشگاه معانی دیگری نیز دارد, مثلاً نماد پوروسا یا انسان ازلی است. به علاوه از لحاظ نقشه یک ماندالا , یا نمودار جادویی کیهان است و ابعادش بر اساس واحدها یا پیرایه های تعیین م ی گردند که اشارات و رموز جادویی دارند. مثلاً خود این معبد نمایی است که باید از بیرون مشاهده شود. تیوریهای معاصر غربی دربارة معماری به عنوان هنری که با شکل محدود کنندة فضا برای میسر ساختن اجراتی کارهای روزانه آدمیان سر و کار دارد در مورد معبد هندو صدق نمی کند. چون باید آن را به عنوان یک اثر پیکراتراشی ارزیابی کرد نه یک اثر معماری . در معبد نخستین مانند نیایشگاه دئوگیری, تزیینات محدو د و ممنوع و شکل یک مکعب ساده است, که در آغاز یک برج نیز بر روی آنها نهاده می شد. تمام دطوارها به جز دیوار مدخل ورودی یک پارچه و توپرند. اما سطوح کنده کاری شده ای مانند درگاهیهای کاذب کار گذاشته شده در دیواره ها نیز دارند.
از آثار معماری هند و که در جنوب این کشور است. گروه بی نظیری از پنج معبد کوچک و مستقل در «راتهاها» وجود دارد که احتمالاً به عنوان مدلهای معماری از برخی تکه سنگهای عظیمی که در آن منطقه پراکنده اند, تراشیده شده اند.یکی از این معبدها مذبح دار است, دیگری به شکل یک ناو طاقدار طولانی با سقف گهواره ای است که در انتهای آن منحنیهای که قدمتی طولانی در معمار باستانی دارد دیده می شود. کوچکترین آنها معبدی است که پلان چهار گوشه و سقف و بی شکل اش که سنگینی هم بر دیوار افکنده است قابل ملاحظه است.
معبد «دهاراماراجا» یعنی بزرگترین راتها, مقصوره مکعب وار ساده ای مشابه مقصورة معبد دئوگیری دارد. از دیگر معابد هندو می توان نیایشگاههای موکت شورا, بهروانشهر, که از نظر معماری اهمیت قابل توجهی دارد را باید نام برد.
معماری معابد جین. یکی از مهمترین آیینه های هند باستان, آیئن جین است:
جینیها به هنر معماری علاقه و دلبستگی فروانی داشتند. در طی سدهای یازده و دوازدهم میلادی, معابدشان زیباترین معابد هند بود. شاید که بتوان گفت که آنها سبکی خاص در معماری پدید نیاورند. بلکه نخست از نقشة معابد بو دایی, که در دل کوه کنده شده بود, تقلید کردند, سپس نقشة معابد محصور ویشنویاشیوا را, گروه گروه, بر فراز تپه ای بر پا داشتند. نمای این معابد ساده است. اما از در ون بسیار پیچیده و فنی بودند.
تقوای جین ها, موجب گردید که پیکر نامداران جین را, یکی پس از د یگ ری در نیایشگاههای بگذارند, که تعداد آنها بر بالغ بر 6449 پیکره بود.
معبد جین در «ایهلی» تقریباً به سبک یو نانی ساخته شده است, به شکل مربع با ستونهایی در بیرون یک رو اق, و یک مقصوره یا اتاق مرکزی در داخل درکحوراهو, جینها, ویشنوپرستان, و شیواپرستان, 28 معب د در کنار یکدیگر ساخته اند. گویی به این طریق ساخته اند.گویی به این طریق خواسته اند حقانیت دینی خود را نشان می دهند. کامل ترین آنها «نیایشگاه» پارشوناته» است که به شکل مخروطهای مطبق رو ی یکدیگر, با ارتفاع عظیمی برآورده اند. نماهای صیقل خورده آن, جایگاه شهری واقع از پارسیان جین است.
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23289 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 265 |
بررسی و تحلیل آثار و استقرارهای اشکانی حوزه ی جغرافیایی ابهرورد
فهرست مطالب
|
شماره صفحه |
|
چکیده .................................................................................................................................................... |
1 |
|
مقدمه ...................................................................................................................................................... |
2 |
|
فصل اول، بررسی ویژگیهای ناحیه ابهر و خرمدره ........................................................................... |
7 |
|
|
جغرافیای طبیعی ................................................................................................................... |
8 |
|
موقعیت جغرافیایی و وسعت ................................................................................................ |
8 |
|
توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره ........................................................................ |
8 |
|
زمین شناسی ......................................................................................................................... |
9 |
|
هیدروکلیماتولوژی ................................................................................................................ |
12 |
|
بارندگی ................................................................................................................................ |
12 |
|
درجه حرارت ....................................................................................................................... |
13 |
|
رطوبت نسبی ........................................................................................................................ |
13 |
|
باد ......................................................................................................................................... |
13 |
|
تبخیر ..................................................................................................................................... |
14 |
|
منابع آب ............................................................................................................................... |
14 |
|
وضعیت خاکها .................................................................................................................... |
15 |
|
پوشش گیاهی ....................................................................................................................... |
15 |
فصل دوم، نگاهی به تاریخ اشکانی ..................................................................................................... |
17 |
|
|
مقدمه |
18 |
|
جغرافیای پارت |
27 |
|
ساختار حکومت اشکانی |
28 |
فصل سوم، سفال اشکانی |
44 |
|
|
سفال اشکانی |
45 |
|
منطقهی غرب ایران |
46 |
|
منطقهی آذربایجان |
56 |
|
شمال ایران |
57 |
|
شرق ایران (سیستان) |
57 |
|
جنوب ایران |
58 |
فصل چهارم، بررسی باستانشناختی |
60 |
|
فصل پنجم، گونهشناسی سفالهای اشکانی منطقه |
177 |
|
فصل ششم، تجزیه و تحلیل دادهها |
231 |
|
فصل هفتم، نقشهها و نمودارها |
237 |
|
فصل هشتم، خلاصه و نتیجهگیری |
261 |
|
فهرست منابع چکیده حوزه ی جغرافیایی ابهررود در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیاییاش وضعیتی دارد که شناخت کم و کیف تطورات فرهنگی آن منطقه در دورهی اشکانی میتواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی شمالغرب کشور در دورهی اشکانی یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت فرهنگی منطقه و تغیررات و تطورات فرهنگی منطقه در دورهی اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزهی جغرافیایی ابهرورد (شامل شهرستانهای ابهر و خرمدره ) در دو فصل انجام پذیرفت و در نتیجه 257 محوطه باستانی شناسایی گردید که از این بین، 62 محوطه دارای آثار اشکانی بود. مطالعهی گونهشناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری منطقه در دورهی اشکانی از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آنها مشخص گردید در دورهی اشکانی استقرارها نسبت به دورهی قبل ( هخامنشی) از نظر تعداد افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دورهی بعد ( ساسانی) به اندازهی دورهی اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دورهی قبل است، همچنین مشخص گردید که بیشتر استقرارهای منطقه روستاهای کوچکی هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد؛ همچنین به نظر میرسد فرهنگ مادس منطقه در دورهی اشکانی، ضمن تأثیرپذیری از فرهنگ مناطق پیرامونی( بویژه غرب کشور) دارای برخی ویژگیهای بومی- محلی است که آن را از سایر مناطق غرب و شمالغرب کشور تا حدی متمایز میکند.
مقدمه
اوضاع و احوال سرزمین ایران در محدوده زمانی حدود پنج قرنی پس از فروپاشی سلوکیان تا برآمدن ساسانیان آنچانکه باید و شاید دانسته شده است در این دوره طغیان و خیزش ناگهانی قوم ایرانی "پرثوه" بر علیه سلوکیان زمینه ساز پدید آمدن حکومتی شد که به تدریج از یک قدرت محلی به حکومتی جهانی تبدیل شد. حکومتی که در دوران اوج و عظمتش به راستی شایسته لقب «امپراتوری» است. امپراتوری ای که گاه به مصداق خاستگاه قومیاش “پارتیان” و گاه به مناسبت نام جد بنیان گذارانش "اشکانی" نامیده میشود. تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی سرزمین ایران در دوره اشکانی عمداً یا سهواً مورد غفلت واقع شده طوریکه منابع تاریخی ایران اشارات اندکی به این دوره دارند و حتی در شاهنامه فردوسی نیز که به نوعی بیانگر بخش قابل توجهی از تاریخ اساطیری ایران و ایرانیان است تعداد ابیاتی که به تاریخ اشکانی اشاره دارد بسیار ناچیز است و خود حکیم طوس در این خصوص می گوید: از ایشان به جز نام نشنیدهام نه در نامهی خسروان دیدهام بیشترین اطلاعات تاریخی پیرامون اشکانیان برگرفته ازمنابع تاریخی رومیان است که ضمن ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای امپراتوری روم آنجاهایی که این رخدادها به نوعی به ایران و ایرانیان مرتبط بوده اشاراتی نیز به تاریخ ایران شده بسیاری از اندیشمندان سکوت منابع ایرانی در خصوص تاریخ اشکانی را ناشی از بیتوجهی عمدی ساسانیان به تاریخ و فرهنگ اشکانی و حتی به رغم برخی تلاش آنها در نابودی آثار اشکانی میدانند. به این دلیل که گویا ساسانیان اشکانیان را بیگانگانی میپنداشتند که غاصب حکومت ایران و تاج و تخت شاهنشاهی هخامنشی هستند. به هر حال صرفنظر از این مباحث که پرداختن به آنها در این مجال نمیگنجد پژوهشهای باستانشناسی این امکان را فراهم میآورد تا فارغ از صحت و سقم مدراک تاریخی با استناد به بقایای ملموس مادی بتوان تصویری واقعی از تحولات و تطورات فرهنگی دوره اشکانی به دست داد. تا چند دهه پیش کمبود و پراکندگی یافتههای باستانشناسی دوره اشکانی (به ویژه در سرزمین اصلی ایران) باعث شده بود که اطلاعات باستانشناختی از فرهنگ اشکانیان بسیار کم و مبهم باشد . خوشبختانه در چند دهه اخیر در نتیجه تلاش باستانشناسان باعث شده تا تعداد قابل توجهی محوطههای باستانی مربوط به دوره اشکانیان در یک گستره وسیع جغرافیایی از آن آسیای مرکزی تا سوریه شناسایی و مطالعه شوند و از این رهگذر امکان آن فراهم آید تا با استناد به جدیدترین یافتههای علمی بتوان تصویری صحیح تر از فرهنگ و تمدن ایران در دوره اشکانی به دست داد. در این بین آنچه بسیار ضروری می نماید داشتن تصویری کلی از پراکندگی سکونتگاهها و الگوهای استقراری دوره اشکانی در گستره فلات ایران است تا از این طریق بتوان ضمن شناخت و درک صحیحتر وضعیت کلی مناطق و نواحی و مراکز مهم ایران در دوره اشکانی به انتخاب گزینش و معرفی نقاط و اماکنی پرداخت که باستانشناسان بتوانند با شیوههای خاص مطالعاتی خویش (گمانه زنی، لایه نگاری ، کاوش) از آن مکان ها اطلاعاتی فراهم آورند که به توسعه و تکمیل دانستههای ما در مورد اشکانیان بینجامد. در همین راستا در دهههای اخیر باستانشناسان ایرانی و خارجی فعالیتهای قابل توجهی انجام دادهاند اما در بسیاری از مناطق ایران از جمله منطقه مورد نظر این پژوهش ، مطالعات جدی انجام نگرفته است. دشت میان کوهی ابهر در استان زنجان به عنوان گذرگاه و معبر طبیعی بین فلات مرکزی و شمالغرب ایران با ویژگیها و قابلیتهای خاص اقلیمیاش پتانسیل لازم جهت استقرار جوامع انسانی را دارا می باشد. لیکن به دلیل فقدان یا کمبود مطالعات و پژوهشهای دقیق باستانشناختی وضعیت کلی این منطقه در دوران تاریخی به ویژه اشکانی چندان روشن نیست این در حالیست که در مناطق مجاور آن (آذربایجان،کرمانشاه، همدان) آثار فراوانی از دوره اشکانی شناسایی شده و به همین دلیل میتوان گفت منطقه مورد نظر این پژوهش همچون حلقه مفقودهای است که مطالعه آن می تواند ما را درک و شناسایی بهتر شمالغرب ایران و عصر اشکانی و نیز کم و کیف ارتباطات احتمالی این منطقه با سایر مناطق ایران در آن دوره یاری دهد. سئوالات اصلی این پژوهش عبارتند از : 1- آیا فرهنگ مادی منطقه جغرافیایی ابهررود در دوره اشکانی به ویژه با تأکید بر گونهشناسی سفال منطقه - ویژگیهای بومی ومحلی دارد یا اینکه، این حوزه جغرافیایی بخشی از گستره فرهنگی مناطق پیرامونی میباشد؟ 2- آیا الگوی استقراری دوره اشکانی حوزه جغرافیایی ابهررود با سایر مناطق استان تفاوت دارد؟ 3- آیا در منطقه ابهررود می توان شواهدی از مراکز استقراری مهم دوره اشکانی –شهر، مرکز نظامی و نظایر آن- بدست آورد؟ 4- آیا موقعیت جغرافیایی منطقه ابهررود تأثیر عمدهای در ماهیت استقرارهای اشکانی داشته است؟
سابقه تحقیق: این پژوهش در قالب بررسی سیستماتیک میدانی برای نخستین بار پیشنهاد میگردد و معدود کارهای انجام شده به شرح زیر میباشد: - برخی بررسیهای پراکنده که نتایج آنها منتشر نشده است. - اطلاعات خاصی که در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور موجود است قابل استناد خواهد بود. - برخی مطالعات باستانشناختی موردی نظیر کاوش و لایه نگاری که در سال های اخیر توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انجام گرفته است.
هدف تحقیق : این پژوهش با استناد به دادههای حاصل از یک بررسی سیستماتیک باستان شناختی درجستجوی یافتن پاسخی منطقی و دقیق به سؤالاتی است که درخصوص اوضاع منطقه مورد نظر برای باستانشناسان مطرح است تا از این راه بتوان به اهدافی چون شناخت دقیق الگوهای استقراری آن دوره شناسایی مراکز عمده استقراری، شناسایی مسیرهای ارتباطی منطقه، شناسایی منابع طبیعی موجود و ارتباط آنها بامحوطههای باستانی برآورد احتمالی و مطالعهی پراکنش جمعیت منطقه، تعیین نوع و وضعیت استقرارها (کوچرو یا یکجانشین)، تبیین کرونولوژی منطقه در دوران تاریخی (مخصوصاً در دوره پارتی)، تأثیر اقلیم بر فرهنگ و محلی و ... دست یافت. بدیهی است پاسخگویی دقیق به سؤالات فوق صرفاً براساس نتایج حاصله از یک بررسی باستانشناختی میسر نخواهد بود معهذا این پژوهش سعی دارد حتیالمقدور ضمن تلاش برای پاسخگویی به سوالات فوق مشخصاً مکانها و محوطههایی را معرفی نماید که درصورت مطالعه دقیق آنها از طریق کاوش و لایهنگاری و گمانه زنی، اطلاعات لازم جهت پاسخگویی به سوالات فوقالذکر فراهم آید. قاعدتاً یکی از اهداف اولیه این پژوهش مطالعهی فرهنگ سفالگری دوره اشکانی منطقه میباشد که ما را در دستیابی به اهداف بیان شده درطرح رهنمون خواهد ساخت.
روش کار و تحقیق : تا چندی پیش در باستان شناسی بررسی بیشتر به منظور شناسایی و انتخاب محوطههایی جهت انجام کاوش به کار میرفت ولی امروزه به عنوان یک شیوه مستقل مطالعاتی درپژوهشهای باستانشناسی کاربری فراوان دارد و به این ترتیب بخش عمدهای از خلاء موجود در پژوهشها و مطالعات باستانشناسی پر میشود. بررسی باستان شناسی چون معمولاً هزینه کمتری دارد و نیز هیچگونه نقش تخریبی ندارد (برخلاف کاوش) یکی از سادهترین و عملیترین و درعین حال کارآمدترین شیوههای کسب اطلاع از تحولات فرهنگی جوامع باستانی و تاریخی است؛ در این شیوه مطالعاتی در کنار شناسایی محوطهها میتوان کمابیش به اهدافی چون درک چگونگی توزیع فعالیتهای انسانی، تعیین کم و کیف ارتباط بین انسان و محیط و به تبع آن منابع زیست محیطی و طبیعی و ... دست یافت. بررسی باستانشناسی را میتوان از نظر محدوده جغرافیایی پژوهش به دو گروه تقسیم کرد: گروه اول بررسیهای ناحیهای و منطقهای[1] هستند که درآن یک محدوده جغرافیایی بررسی میشود و گروه دوم بررسیهای تک مکانی[2] هستند که درآن یک محوطه خاص انتخاب و به طور دقیق و جزیی مورد بررسی قرار میگیرد. از سوی دیگر در اتخاذ استراتژی پژوهشی، بررسیهای باستانشناسی ممکن است به صورت ژرفانگر[3] و یا پهنانگر[4] طراحی شدند. علاوه براین اتخاذ شیوهای سیستماتیک و یا عمومی از دیگر راههای انجام بررسیهای باستانشناسی است. شیوهای که در باستانشناسی ایران بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، دراین روش باستانشناسی به معرفی مکانهای باستانی و ارائه گاهنگاری پیشنهادی، مشخص کردن کم و کیف آثار و تعیین و ثبت موقعیت آثار برروی نقشه میپردازد و سپس بر اساس این دادهها به تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصله میپردازد؛ و از این راه به تلاش برای سازماندهی اطلاعات و تعیین خط مشی پژوهش درمراحل آینده بپردازد. این پژوهش نیز یک بررسی منطقهای پهنانگر است که با اتخاذ شیوه عمومی انجام میپذیرد. این تحقیق در چهار مرحله انجام خواهد شد 1. مطالعات کتابخانهای و شناسایی جامع منابع و مستندات و نیز استفاده از نتایج بررسیها و کاوشهای باستان شناسی و مطالعات پیشین 2. مطالعات میدانی شامل بررسی باستانشناسی در منطقه مورد نظر خواهد بود 3. طبقهبندی اطلاعات حاصله و تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از روشهای علمی رایج در پژوهشهای باستان شناختی 4. جمعبندی، نتیجهگیری و تدوین و تألیف پایاننامه. ب- روش گردآوری اطلاعات : (میدانی – کتابخانه ای و غیره) اطلاعات موردنیاز از طریق فیش برداری از اسناد و متون علمی و استنادات مورخین یونانی و رومی و اسلامی، بررسیهای باستان شناسی و نمونهگیری از مواد فرهنگی بدست آمده درجریانات مطالعات میدانی، دراین تحقیق برای سامان دهی دادهها و مواد گردآوری شده و سهولت ارجاع آنها، بااستفاده از GPS محوطههای مطالعه شده شمارهگذاری و به دقت برروی نقشه پیاده خواهند شد.
ابزار گردآوری اطلاعات : ابزار گردآوری اطلاعات درمطالعات کتابخانهای شامل فیشبردای و عکسبرداری و تهیه نسخه طرحها و تصاویر موجود در منابع تاریخی و گزارشها و مقالات علمی مربوط به موضوع میباشد و درمطالعه میدانی مشخصات مواد فرهنگی گردآوری شده به ویژه نمونه سفالها درکارتهای مخصوص ثبت و ضبط شده و نهایتاً اطلاعات کلی نمونههای جمع آوری شده درجداول و نمودارها ترسیم ثبت خواهند شد.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات : از آنجائیکه هدف اصلی تحقیق، تببین وضعیت اجتماعی و فرهنگی منطقه در دوره اشکانی با شناسایی محوطههای باستانی آن دوره است و مهمترین دستاوردی مادی بررسی باستان شناختی «سفال» است؛ برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش آماری «تحلیل رود واحد تحلیل «خوشه» است، یعنی به جای تکههای سفال، گروهی از آنها که به گونهای با یکدیگر نسبت دارند، مورد بررسی قرار میگیرد. این روش در جمعبندیهای زیستگاهی و تعیین مرزهای فرهنگی بین منطقهای و همخوانی گاهنگاری مکانهای باستانی با یکدیگر از اهمیت ویژهای برخوردار است. دراین تجزیه و تحلیل دادههای سفالی بدست آمده از محوطههای باستانی که پیشتر مطالعه و شناسایی شدهاند به عنوان شاخص انتخاب و دادههای بدست آمده از محوطههای حوزه جغرافیایی ابهررود با آنها سنجیده خواهد شد.
فصـــل اول
بررسی ویژگی های جغرافیایی ناحیه ابهر و خرم دره
جغرافیای طبیعی: به منظور دستیابی به شناختی جامع از وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر مکان لازم است بستر و شرایط جغرافیایی حاکم بر آن مورد توجه قرار گیرد. برای دستیابی به این هدف ابتدا عوامل اکولوژیکی منطقه خرم دره و پتانسیل های بالقوه مورد بحث قرار می گیرند.
موقعیت جغرافیایی و وسعت: شهرستان خرم دره به عنوان یکی از شهرستان های پر رونق از لحاظ کشاورزی و صنعتی استان زنجان حدود 410 کیلومتر مربع وسعت داشته است و در جنوب شرقی استان واقع و مرکز آن شهرستان خرم دره است. محدوده این شهرستان از شمال به ابهر، از شرق به طارم، از جنوب و غرب به شهرستان ابهر و خدابنده ختم می شود. این شهرستان از لحاظ مختصات جغرافیایی بین ΄35 ˚48 تا ́56 ˚48 طول شرقی و ΄15 ˚36 تا ΄30 ˚36 عرض شمالی واقع شده است. شهر خرمدره به عنوان مرکز این شهرستان و در فاصله 90 کیلومتری مرکز استان واقع شده است و ارتفاع آن از سطح دریا 1570 متر است. از لحاظ تقسیمات سیاسی این شهرستان به علت اینکه چند سالی بیش نیست که تبدیل به شهرستان شده است هنوز حدود دقیق توابع آن مشخص نیست در حالی که دارای یک بخش مرکزی( خرمدره) و دو دهستان است. دهستان قلعه حسینیه به مرکزیت روستای قلعه حسینیه، دهستان الوند به مرکزیت روستای الوند. این شهرستان مجموعاًً دارای 29 آبادی است که 18 آبادی آن دارای سکنه و 11 آبادی آن خالی از سکنه هستند.
توپوگرافی و ارتفاعات منطقه ابهر و خرمدره: شهرستان های ابهر و خرمدره منطقه ای کوهستانی که کوه های آن به دو صورت رشته ی موازی به دنبال کوه های زنجان از قافلان کوه محل عبور رودخانه قزل ارون با جهت شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است و تا دشت قزوین( تاکستان) ادامه دارد. ارتفاعات شهرستان خرمدره که از شمال با رشته کوه البرز و از جنوب و جنوب غربی با رشته کوه زاگرس هم جوار است، با دریافت برف و باران فراوان و ایجاد شاخه های متعدد ابهر رود که رسوبات فراوانی را در دره ته نشین می کند، زمین های حاصل خیزی برای کشاورزی ایجاد می شود. پوشش گیاهی ارتفاعات و دامنه، زندگی شبانی را شکل می دهد. حاصل این امر ایجاد مراکز تجمع انسانی و اقتصادی از قبیل سلطانیه، صایین قلعه، هیدج، خرمدره و ابهر و روستاهای متعدد می باشد( جغرافیای استان زنجان، 1375، 16). با بررسی نقشه های توپوگرافی و منحنی های میزان و مشاهده در روی زمین ملاحظه می گردد که شمال و جنوب حوضه ابهر رود به صورت ارتفاعات و قله ها جزء واحد کوهستان محسوب می شوند. واحد کوهستان در شمال حوزه شامل: کوه های قیالاغلی، سندان داغ، خراسان لو، کوه بلاغ و الوند داغ است که امتداد آ نها شمال غرب – جنوب شرق می باشند. مرتفع ترین نقطه حوزه در شمال حوزه و در کوه های سندان داغ با ارتفاع 2975 متر از سطح دریا و اقع شده است. این کوهها با شیب زیاد به سمت جنوب ممتدد شده و به پای کوه ختم می شوند که در آنجا زمین شیب کمتری را به خود میگیرد. واحد کوهستان در جنوب حوزه شامل: کوه های گنگ دره، کوه رستم، قره داغ، کوه قواد و کوه اوج قاشق است که نسبت به کوه های شمالی دارای ارتفاع کمتری هستند. و امتداد آنها هم اگر چه شمال غرب- جنوب جنوب شرقی است ولی مثل شمال حوزه از نظم زیادی برخوردار نیستند. در این واحد از آن جا که شیب زیاد هرگز اجازه کشاورزی را نمی دهد به عنوان مراتع و چراگاه دام توسط مردم محل مورد استفاده قرار می گیرند( بیگلر 1378، 72- 74).
زمین شناسی: منطقه خرمدره و بطور کلی حوضه آبخیز ابهر رود که دشت هموار نسبتاً وسیعی را تشکیل می دهد ( دشت میان کوهی) در حقیقت یک چاله تکتونیکی و فروافتادگی است که از شمال غرب و جنوب شرق امتداد پیدا کرده و حاصل عملکرد تکتونیک در گذشته است و لذا منشاء تشکیل آن نیروهای درونی زمین در ادوار مختلف زمینشناسی است و در طول سالیان متمادی عوامل دینامیک بیرونی شکل آن را به مقدار محدودتری در مقایسه با عوامل تکتونیک تغییر دادهاند. می توان گفت که در مسیر حرکت رود این حوضه و زمینهای هموار مجاور آن و کوه های اطراف آن زمین فروافتادگی یا بالارفتگی پیداکرده و به صورت هورست و گرابن درآمده است. از نظر چینه شناسی کوه های ابهر و خرمدره ارتباط نزدیکی با کوه های البرز دارد که در تمامی سریها از پایوزویک تا دوران چهارم مشاهده می شود. از نظر تقسیمات ساختاری دشت ابهر بر طبق تقسیم بندی واحد های ساختمانی رسوبی ایران در زون البرز- آذربایجان واقع شده است. با توجه به وسعت این زون آن را به نواحی کوچکتری تقسیم نموده اند که محدوده مطالعاتی عمدتاً در قسمت البرز غربی واقع گردیده است. بررسی تاریخچه زمین شناسی نشان می دهد که در طی دوران سنوزوئیک این زون به شدت تحت تاثیر فازهای کوهزایی آلپی قرار داشته است و فعالیت های آتشفشانی آئوسن( سازند کرج) در تمام طول آن دیده می شود. بطوریکه با پیشروی به سمت غرب به شدت این فعالیت ها افزوده می شود. طی الیگوسن آغازین، فعالیت های به صورت توده های نفوذی متعدد و با ترکیبات متنوع در اکثر زون دیده می شود که می توان به اطراف تاکستان، ابهر و هیدج اشاره کرد. پس از این زمان گسترده حوضه آبریز مورد مطالعه اثری از فعالیت ماگماتیسم دیده نمی شود. نقشه زمین شناسی دشت ابهر( نقشه شماره ) رخنون های ارتفاعات حاشیهای دشت ابهر تنوعی از سنگهای بسیار قدیمی تا عصر حاضر را نشان می دهد. در این بخش طبقه بندی این تشکیلات را می توان بصورت خلاصه چنین بیان نمود: تشکیلات پر کمبرین قدیمی ترین تشکیلاتی که در منطقه دیده می شود این تشکیلات شامل فلییت ها و میکاشیت هایی که در جنوب الگزیر مشاهده می گردند. سپس تشکیلات کهر که عبارت از یک سری شیست های سنگ لوحی سبز رنگ و شفاف وجود دارند که در جنوب میکا شیت ها دیده می شوند و به ترتیب گرانیت های دوران جوانتر ین تشکیلات پرکامبرین و روی تشکیلات بایندر شامل سنگ ماسه های ارغوانی و شیستهای سیلتی به ضخامت حدود 150 متر و روی آنها تشکیلات سلطانیه شامل دولومیت های روشن که بطور هم شیب روی تشکیلات بایندر قرار دارد. این رخنون در جنوب ابر مشاهده می شود که بوسیله گسل های متعدد از یکدیگر جدا شده اند. روی تشکیلات سلطانیه تشکیلات باورتکه تناوبی از شیست های الوان برنگ ارغوانی – سبز قهوه ای می باشد روی این تشکیلات را جزوه سری های پایین کامبرین نیز حساب می آورند.
دوران اول: کامبرین در این دوره ماسه سنگ های به نم تشکیلات لالون دیده می شود که در قسمت فوقانی خود از کوارتزیت به نام تاپ کوارتزین دارند. روی این طبقات میلاکه از دولومیت های تیره رنگ هستند بطور هم شیب قرار دارند. دنین- یرمین از کوارتزیت ها و ماسه سنگ های ارغوانی که ضخامت هی حدود 120 متر دارند و به نام تشکیلات درود نامیده می شوند تشکیل شده که روی این تشکیلات روته از آهک های منطبق فرسایش یافته برنگ های قرمز و خاکستری تیره که حاوی براکیوپودها و ساقه های آهکی خاردارن است قرار گرفتهاند. این تشکیلات نیز وسعت چندانی ندارند.
دوران دوم: تشکیلات ژوراسیک زیرین به نام تشکیلات از شیستهای سبز زیتونی و ماسه سنگ های قهوه ای تشکیل شده و روی آن را تشکیلات لار قرار دارد که شامل یک طبقه ضخیم و کمرنگ از آهک های آمونیت دار فشرده است. تشکیلات ژوراسیک در جنوب و جنوب غربی ابهر بین ابهر و سلطانیه دیده می شود.
ائوسن : سکانس سنگ های پالئوژن با رسوبات تخریبی قرمز رنگ شروع می شود و در حوالی ابهر به کنگلومرا های دانه درشت ختم می شوند که به نام تشکیلات فجن نامیده می شود. تشکیلات فجن بطور هم شیب بوسیله آهکهایی با ضخامت 150 متر پوشیده می شود. این آهک ها زرد رنگ لایه لایه هستند که به نام تشکیلات زیارت نامیده می شود. روی این تشکیلات سنگ های آذرین بصورت کمربند وسیعی مخصوصاً در جنوب و جنوب شرقی سلطانیه تا ابهر رود قرار دارند. این سکانس و مکانیک را می توان با تشکیلات کرج مطابقت داد. تشکیلات شامل توف های سبز رنگ ، سبز رنگ آبی و زرد که روی آنها آگلومرا و کوله های ضخیم برش پوشیده شده و عموما دانه درشت می باشند ریولیت در این تشکیلات بخصوص در نزدیکی صایئن قلعه فراوان دیده می شود. در منطقه شمال شرقی ابهر تشکیلات کرج حاوی توف ها و شیست ها سبز رنگ خاکستری و آگلومرا دیده می شود. در شمال غربی ابهر تشکیلات آذرین درونی از جنس گرانودیوریت که مربوط به دوران سوم است دیده می شود که تشابهی از نظر زمانی با گرانیت دوران ندارد و همراه کوله های آندزیت و همچنین ماسه سنگ می باشند. در حقیقت می توان گفت که قسمت شمال شرقی و شمال غربی منطقه اکثراً سنگ های آذرین دوران سوم با گسترش وسیعی پوشانیده اند ولی بعلت غیر قابل نفوذ بودن آنها نقشی در تغذیه آبهای زیر زمینی ندارند.
زمین شناسی دشت: در منطقه خرمدره سه نوع آبرفت وجود دارد که بترتیب آبرفت های قدیمی و میانی و جدید نامیده می شودند. 70 درصد آبرفت های جنوب دشت از فرسایش آدزیت- گرانیت- شیست و ماسه سنگ هستند و بقیه آهکی هستند. آبرفت های های قدیمی دانه درشت، فشرده و همراه با رس فراوان و قابلیت نفوذ خیلی کم می باشند که در قسمت شمالی جلگه و پای دامنه های ارتفاعات شمالی گسترش دارند. آبرفتهای میانی روی آبرفت های قدیمی قرار دارند تقریبا دانه درشت بوده و قابلیت نفوذ کمی دارند. آبرفت های جدیدتر که اکثراً زمین های زراعتی را تشکیل می دهند دانه ریز بوده و از شن و ماسه و کمی رس تشکیل شده اند. قابلیت نفوذ آنها خوب بوده و اغلب آبرفت های رودخانه ای می باشند که بوسیله رودخانه ابهر رود انباشته شده اند. در منتهی الیه شمال غرب منطقه یک سری تراس های آبرفتی وجود دارد که جاده ابهر – زنجان را در چند نقطه قطع نموده است.
هیدروکلیماتولوژی کمیت های اقلیمی نقش بسزایی در مطالعات هیدرولوژی منطقه ایفا می کنند. در ناحیه مورد نظر همانند سایر نقاط سرزمین ایران عواملی که آب و هوای آن را کنترل می کنند شامل عوامل محلی و بیرونی می باشند. عوامل محلی در محل موجودند و از سالی به سال دیگر تغییر نمی کنند مثل زاویه تابش خورشید، ارتفاع محل و ... . عوامل بیرونی عواملی هستند که در مقیاس بزرگتری در قالب سیستم های جوی اقلیم منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند. عوامل بیرونی ذاتی نیستند و فراوانی وقوع آنها نیز همیشه ثابت نیست و ورود آنها تابع سیستمهای آورنده آنهاست، ممکن است یک سال زیاد باشد و سالی اصلا نباشد. باران، درجه حرارت، رطوبت نسبی ، باد، تبخیر و تعرق از جمله این کمیت های است که بطور اجمالی در ادامه به آن اشاره می گردد.
بارندگی: به علت برودت هوا در اواخر پاییز و زمستان که به چندین درجه سانتی گراد زیر صفر می رسد بارش منطقه در این موقع به صورت برف تظاهر پیدا می کند و در مواقع دیگر به صورت باران مشاهده می شود. در یک لحظه در کوه ها به علت ارتفاع زیاد دمای کم بارش به صورت برف و در دشت به علت ارتفاع کم و دمای نسبتا زیاد به صورت باران جلوه می کند. در دشت خرمدره 9 ایستگاه باران سنج وجود دارد که 7 مورد باران سنجهای ذخیره ای و 2 مورد باران سنج معمولی هستند. که متوسط بارندگی در دشت با توجه به رابطه گرادیان بارندگی در ارتفاعات مختلف در دشت 173 میلمتر و در ارتفاعات مشرف 300 میلیمتر است. بیشترین بارش ماهانه منطقه در اسفندماه به میزان 4/49 میلیمتر و کمترین بارش در مرداد و شهریور ماه برابر 9/1 میلیمتر است.
درجه حرارت: دمای منطقه مورد نظر در طول 15 سال آماری از 3/10 درجه سانتیگراد تا 5/13 درجه سانتیگراد، میانگین سالانه خود متغیر بوده است. میانگین حداکثر دمای ماهانه مربوط به تیرماه است که برابر 2/31 درجه سانتیگراد است. میانگین حداقل دمای ماهانه مربوط به بهمن و برابر 1/6- درجه سانتیگراد می باشد. میانگین دمای سالانه برابر5/11 درجه سانتیگراد است( بیگلر 1378، 21). دمای متوسط سالیانه دشت ابهر و خرمدره 8/9 درجه سانتیگراد و تغییرات آن 7/4- درجه سانتیگراد تا 37 درجه سانییگراد در نوسان بوده است. تغییرات دمایی در فصول مختلف در این دشت زیاد است. افزایش دما در این دشت از بهمن تا دی ماه که به حداقل خود برسد ادامه می یابد. بیشترین روزهای یخبندان به ماههای دی و بهمن تعلق دارد( 25 روز در ماه).
رطوبت نسبی: در طبیعت هوای خشک وجود ندارد . حتی در هوای ظاهراً خشک بیابانها مقداری رطوبت موجود است. رطوبت هوا در بهترین شرایط حدود 4 درصد از ترکیب جو را اشغال می کند. رطوبت موجود در هوا به صورت های جامد، مایع و یا گاز تجلی می کند، ولی حالت غالب رطوبت در جو به صورت بخار آب است( علیجانی 1373، 199). بر اساس محاسبات ایستگاه هوا شناسی خرمدره کمترین نم نسبی در شهریور ماه و بیشترین آن در دی ماه بوده است. از آنجا که میزان نم نسبی با دمای هوا رابطه دارد می توان گفت که در دی ماه به علت پایین بودن دمای پایین اشباع می شود میزان نم نسبی بیشتر از ماه های دیگر است. با این وجود متوسط رطوبت نسبی سالیانه دشت ابهر- خرمدره 46% است که حداکثر مقدار رطوبت نسبی مربوط به دی ماه با 6/60 و حداقل آن مربوط به مرداد با 31% است.
باد: به دلیل تاثیر باد برمیزان تبخیر و تعرق که سبب افزایش آن می گردد ارزیابی و اندازگیری سرعت و جهت باد در مطالعات هیدرولوژیک نقش مهمی را ایفا می کند. در محدوده حوضه آبریز حوضه دشت ابهر رود از تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمار ایستگاه سینوپتیک مشاهده می شود که بیشترین باد از جهت شمال غربی، جنوب شرقی با سرعت بین 1 تا 3 متر بر ثانیه می وزد.
تبخیر: تبخیر فرایند تبدیل مایع به بخار است که از سطوح آب خاک یا به صورت تعرق از سطح گیاهان صورت میگیرد. اگرچه اندازه گیری تبخیر واقعی مشکل است ولی به لحاظ اهمیت داده آن به این عمل صورت میگیرد. در حوضه آبریز ابهررود به علت وزش باد های محلی به نام بادمه و شره( راز) و کمبود رطوبت نسبی هوا در فصل گرما و تابش عمودی خورشید در این فصل که منجر به افزایش نسبتاً شدید دما می شود و همچنین به علت وجود پوشش گیاهی نسبتاً متراکم تبخیر تقریباً زیاد است. میزان متوسط تبخیر از ایستگاه تبخیر سنجی خرمدره بین 1600 تا 1700 میلمتر اندازه گیری شده است که با توجه به اعمال ضریب اصلاحی تشتک تبخیر( K= 65) میانگین تبخیر و تعرق پتانسیل بین 1050 ت 1100 میلیمتر در سال می باشد از نظر طبقه بندی اقلیمی بر طبق طبقه بندی دومارتن جز اقلیمی خشک و طبق طبقه بندی آمبرژه از اقلیمی خشک و سرد برخوردار است.
منابع آب: رودها را براساس مقدار و مداومت جریان آب آن در طول سال به رودخنه های دایمی و فصلی و موقتی طبقهبندی می کنند و بر اساس هر تعریف، رود های دائمی در تمام سال و یا حداقل 90% از ایام سال دارای آب باشند( جداری عیوضی 1383، 99). منطقه مورد مطالعه، حوضه ابخیز ابهررود را تشکیل می دهد که از دو شاخه بزرگ و دایمی و فصلی تشکیل شده است. با توجه به نقشه های زمین شبکه های آبهای حوضه فصلی ابهر رود پیداست که بعضی از زیر حوضه های آن در تمام سال آب دارند و دائمی می باشند ولی این آبها در فصل گرما در آبیاری محصولات کشاورزی مورد استفاده قرار می گیرند و پیش از رسیدن به خط القعر در ساخه های فصلی بهره برداری می گردد و این عواملی است که در اواخر بهار و تابستان موجب خشکی بستر رود اصلی می شود. در فصول سرد که بارش بیشتر و تبخیر و استعمال آب در کشاورزی در آن بسیار بسیار ناچز است، آب این شاخه پس از الحاق به شاخه اصلی ابهررود در خرمدره به سمت تاکستان حرکت کرده و در نهایت به دریاچه نمک می ریزد( بیگلر 1378، 52). در جدول شماره ( ؟) و نمودار(؟-) آمار ایستگاه هیدرومتری واقع در قروه را در مورد آبدهی سالانه رودخانه ابهررود را ارائه می دهد. حجم سالانه رودخانه ابهررود در طول سالهای 34-79 تا 2/13 میلیون متر مربع در سال در نوسان بوده است. متوسط آبدهی سالانه رودخانه در طول دوره آماری مذکوز 13/ 56 میلیون متر مکعب می باشد. در اغلب ماه های سال بیشتر رودخانه از ایستگاه قروه به بعد فاقد آب می باشد.
وضعیت خاکها: بطور کلی در منطقه مورد بررسی که از خاکهای حاصلخیز و مستعد برای کشاورزی با زهکشی مناسب برخوردار است، به علت اختلاف دمای شب و روز و اختلاف دمای شدید فصول سال، تخریب مکانیکی سنگ ها شدید است و همین امر تاثیر چشمگیری بر سنتز خاک در محل دارد. از طرفی بعلت بارش در فصول سرد که منجر به رویش گیاهان و نباتان در فصل رشد می شود، پوشش گیاهی محل نیز متلاشی کردن و تخریب مکانیکی و هم تکامل خاک منطقه از طریق افزایش مقدار مواد آلی خاک تاثیر می گذارد، از طرفی به علت بارش های سیل آسا، در بعضی از مواقع سال و شیب نسبتاً زیاد در دامنه کوه ها، خاکها از نواحی مرتفع به سمت نواحی پست منتقل شده و بدین وسیله بر غنای خاک مناطق پست و دشتها افزوده می شود. لذا در اراضی پست، خاک دارای بافت سنگین و با قابلیت نفوذ آهسته است که اغلب ریزبافت می باشند ولی در دامنه درصد قابل توجهی از خاکها را سنگریزه ها تشکیل می دهند.
[1] . Regional survey [2] . site survey [3] . Intensive [4] . Extensive |
265 |