دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 141 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 150 |
مقدمه:
سازه اصلی این پژوهش کجروی و انحرافات اجتماعی می باشد و موضوع بررسی و شناخت علل و عوامل مرتبط با کجروی اجتماعی در بن نوجوانان دانش آموز دختر در مقطع تحصیلی متوسطه و راهنمایی واقع در منطقه 17 تهران می باشد. جامعه آماری به تعداد 100 نفر از دانش آموزان دختر در مقطع تحصیلی متوسطه و راهنمایی انتخاب گردیده اند.
هدف اصلی این پژوهش بررسی وشناخت عوامل مرتبط با پدیده کجروی اجتماعی می باشد. عواملی چون: سن، تحصیلت، والدین، درآمد خانواده، وضعیت مسکن، و میزان نظارت و کنترل والدین واستفاده از وسایل ارتباط جمعی و ...
البته نمی توان گفت همه این عوامل با پدیده کجروی اجتماعی رابطه مستتقیمی دارند. از آنجا در همه جوامع به گونه ای کجروی وا نحراف از اهداف اصلی جوامع و تخطی از قوانین وجود دارد، لذا آشنایی و آگاهی افراد جامعه با کجروی و انحرافات اجتماعی و همچنین آگاهی از عواقب کجروی اجتماعی امری ضروری می باشد.
جرم و تبهکاری پدیده است که از قدیمی ترین ایام در هر جامعه ای با تفاوت هایی وجود داشته است. لذا می توان ادعا کرد که از عصر این پدیده همان قدر می گذرد که از عمر جوامع بشری گذشته است به طوری که هیچ جامعه ای خواه ساده یا پیچیده از آن مبرا نیست. سنت ها، میزان، نوع و شدت آن از هر فرهنگی به فرهنگ دیگر و از دوره ای به دوره دیگر کاملاً متفاوت بوده است. در این جا بحث نسبی بودن جرم وکجروی اجتماعی مطرح می شود دکتر شیخاوندی در این باره می گوید، انحرافات همیشه به معنی واقعی خطا واشتباه نیست بلکه جامعه در شرایطی است که آن را نمی پذیرد و آن را آسیب می داند. مثلاً سقراط را به جرم منحرف کردن جوانان به دادگاه خواندند و بالاخره جام شوکران به کامش دادند، بدین معنی نبود که گفتار سقراط واقعاً خطا نابخردانه بوده است به خاطر این که گفته هایش با ارزش های حالکم جامعه ناسازگار بود.
کجروی اجتماعی مانند هر پدیده اجتماعی دیگر زاییده علل بی شماری است که این عوامل کم و بیش در ارتباط باهم بوده است و بر هم تأثیر گذاشته و از هم تأثیر می پذیرند، لذا هیچ گاه برای عارضه و معلولی علت خاصی وجود نداشته است، بر همین اساس است که وقتی به مطالعه و بررسی علمی این پدیده می رسیم، می بینیم متخصصان و محققان رشته های مختلف مخصوصاً روان شناسان، جامعه شناسان و حقوق دانان هر یک از زاویه دید خود به مسأله نگاه کرده اند و هر کدام عللی را مورد توجه قرار داده اند. لذا ترسیم این بررسی ها آسان نیست، چرا که بر حسب آنکه بررسی ها را در چه چارچوبی قرار دهیم و چه عنوانی بر آن نهیم باید از زاویه های متفاوتی به آن توجه کنیم و این موضوع خود به تحقیقات چند رشته ای نیازمند است که به طور قاطع با توجه به مفروضات و قلمرو تحقیق در این بررسی نمی گنجد.
تاریخچه در جهان و ایران
برخی از اندیشمندان، نخستین هنجارگذاریها را مربوط به زمان آفرینش انسان و حضرت آدم مربوط می دانند، شیخاوندی هم همین نظر را دارد او پس از طرح بخشهای از کتب مذهبی و بخصوص بابهای از تورات چنین استنتاج می کند... انسان در بدو آفرینش خود آگاه نبوده است و آگاهی در برون وجود او د رمیوه درخت دانش نهفته بود که به زبان مردم شناسان می توان آن را تابو برخاسته از توتم نامید. وی در ادامه اشاره می کند که نخستین نهی و هنجارگذاریها خداوندن، نخوردن از میوه درخت های زندگی جاویدان و دانش مربوط به خود آگاهی است. هنجارگذاری تعیین کننده هنجارشکنی است.
به دنبال نخستین نهی و نخستین نقص نهی، نخستین کیفرها به ترتیب در مورد مرتکبان انسان و حیوان به اجرا درآمد ....
و پس از آن هنجارشکنی وجود داشته است که نمونه آن در پی رشک و حسادت برادر بزرگ قابیل، برادر کوچک خود را می کشد[1]. (نخستین قتل، هنوز مرگ در خلقت شناخته نشده است).
در دوره های متوالی تاریخ نیز هنجارشکنی و هنجارگذاری همچنان ادامه داشته است. به عنوان مثال در قرونی که بر تمدنهای مختلف بین النهرین گذشته است با انواع تصویب قوانین متناسب با رفتارهای انحرافی آن دوره مواجه هستیم. مهمترین آن قوانین منتسب به حمورابی است که در بخش ها و موارد مختلفی دسته بندی شده است قوانین در مورد تشریفات قضایی، سرقت و مجازاتهای مربوط به آن، امور خانواده امور مربوط به ضرب و جرح و امور مربوط به مجازات و خسارت بوده همچنین در امور جنایی و کیفری، قوانین حمورابی بیشتر روی قانون قصاص تأکید می کرد.
در یونان باستان، هم علت ارتکاب بزه تقدیر یا سرنوشت می دانستند و معتقد بودند که سرنوشت و یا تقدیر، که رفتار و کردار افراد را تحت تأثیر قرار می دهد. ناشی از مشیت الهی یا نفوذ اراده نیروی مرموزی است که خواست و اختیار بشر در بروز آنها دخالت ندارد.
مجرم فرد بدطینتی است که ارواح خبیث در او حلول کرده اند اجرای مجازاتهای شدید و شکنجه جسمی و روانی را سبب تسکین خشم خدا و تزکیه نفس و اخلاق بزهکار می دانستند. با تحولات اجتماعی فلاسفه شدت مجاز آنها را مورد انتقاد قرار دادند و علل بزهکاری به عناوین مختلف بیان داشتند:
سقراط: (399 – 470 قبل از میلاد)
فیلسوف یونانی که ضمن انتقاد از شدت مجازاتها، می نویسد: ما نبایستی با تبه کاران با خشونت رفتار کنیم بلکه باید به آنها بیاموزیم، که به چه ترتیب از ارتکاب بزه خودداری نمایند زیرا جنایت ثمره نادانی و جهل است و تعداد بی شماری از افراد، که در نتیجه بدشانسی نتوانسته اند معرفتی کسب کنند مرتکب جرم می شوند[2].
افلاطون (347- 428 قبل از میلاد)
فیلسوف یونانی، در تشریح علل وقوع جرائم، عوامل اجتماعی، اقتصادی مخصوصاً فقر و ثروت را منشاء بروز جرائم می داند و معتقد است که دو عامل مذکور عواطف انسانی را دگرگون ساخته و افراد را به طرف ارتکاب بزه می کشانند.
ارسطو (322- 483 قبل از میلاد)
وضع جسمی روانی را عامل بزه بیان می کند[3].
جان ویر (1588- 1515 م .) اسکات (1599- 1538 م .) و توماس مور (1535- 1478 م .) اوهام و جادوگری را که از سوی عده ای عامل بزه عنوان می شد رد کردند و مورس فقر را عامل مهم شورش و اغتشاش و ارتکاب بزه دانست.
در سال 1640 دلاپور تا ایتالیایی در مطالعه ای قیافه دیوانگان و کسانی که رفتار خشونت آمیز داشتند با سر حیوانات مقایسه نمود و بعضی از علائم آنها مشابه اعلام کرد لاواتر سوئیسی در سال 1776 م همین نظر را تأیید کرد و در سال 187 ویرجیلو ایتالیایی تأثیر وراثت را در امر وقوع جرائم تشریح کرد.
پینل فرانسوی هم (1826- 1754) به بررسی علمی بیماریهای روانی پرداخت کم کم به مرور زمان مطالعات جنبه علمی به خود گرفت و از اواخر قرن 19 نظریه های علمی تر واثبات شده ای در مورد علل بزهکاری مطرح گردید.
در ایران نیز تحقیقات زیادی در مورد بزهکاری بخصوص بزهکاری نوجوانان و جوانان صورت گرفته است که از جمله:
1- در سال 1347 تحقیقی توسط گیتی راهنما با عنوان عوامل اجتماعی جرم جوانان در زمینه انحراف اجتماعی صورت گرفته. پژوهشگر نشان داده است اکثر مجرمان از گروههای پایین اجتماعی بوده اند. شغل اکثر مجرمان کارگری و پادویی مغازه بوده است. بیشتر کودکان با پدر و مادر زندگی می کرده اند. 73 درصد مجرمین بیسواد و 27 درصد تحصیلات ابتدایی و متوسطه داشتند و 77 درصد آنها در گروه سنی 15 تا 18 ساله بوده اند. این تحقیق بر روی 50 نفر در کانون اصلاح و تربیت انجام گرفت که افراد مورد مطالعه، علت ارتکاب اولین جرم خود را دوستان و نیاز مالی دانسته اند.
2- تحقیق دیگری در سال 1363 توسط گروه روانشناسی دانشگاه تربیت مدرس با عنوان میزان پراکندگی انحرافات اخلاقی و علل بوجود آورنده آموزشگاهی آنها در مقطع راهنمایی و دو سال دبیرستان در سطح مناطق بیست گانه تهران صورت گرفت که این نتایج بدست آمد:
5/50 مدارس، فضای آموزشی کافی ندارند و 9/61 درصد دو نوبته اند، 8/37 درصد مدارس از فعالیت پرورشی مطلوب برخوردار نیستند 8/53 درصد مدارس هیچ ارتباطی با والدین ندارند و مواردی که والدین ارتباط نسبی با مدارس دارند. تنها 42 درصد والدین در جلسات انجمن شرکت می کنند و 4/38 درصد معلمین ویژگیهای تربیتی لازم یک معلم را ندارند. و 7/40 درصد معلمین فاقد تخصص لازم و 36 درصد هیچ دوره معلمی را نگذرانده اند.
در بین انحرافات رفتاری، رفتارهای پرخاشگرانه، اعتیاد به سیگار و انحرافات از نظر کمی، بیشتر از سایر اختلالات بوده است. ثابت گرید دانش آموزانی که معلمین آنها مهارت کافی دارند انحرافات آنها کمتر است.
در مدارسی که میزان فعالیت های آموزشی آنها کمتر از حد استاندارد است و کلاسهای پرجمعیتی دارند میزان انحراف اخلاقی بیشتر است و در مدارسی که میزان ارتباط فعال والدین با اولیاء مدرسه بیشتر است میزان انحراف اخلاقی آن کمتر است.
3- در سال 65 و 66 پژوهشی با عنوان عوامل مؤثر در ایجاد بروز اختلالات رفتاری و بزهکاری دانش آموزان بوسیله معاوت فرهنگی – اجتماعی نخست وزیری انجام شد که حدود 2652 نفر دانش آموز در سطح کل کشور در سنین 13 تا 20 سال، که عامل اعمال بزهکارانه بودند مورد بررسی قرار گرفتند که در پایان مشخص شد 82 درصد از دانش آموزان بزه کار به اشکال مختلف با اولیاء مدرسه درگیر شده اند ودانش آموزان هنجارشکن در محیط مدرسه در مقایسه با دانش آموزان غیر هنجارشکن سازگاری کمتری دارند. و وضعیت تحصیلی دانش آموزان بزهکار در مقایسه با غیر بزهکاران در سطح پایین تری است.
4- در تحقیق دیگری که تحت عنوان انحراف اجتماعی و هنجارشکنی در میان دبیرستانهای شهر جیرفت توسط محمد فرایابی انجام گرفته، محقق دو گروه از دانش آموزان هنجارشکن و غیر هنجارشکن را انتخاب نموده است و از جهات مختلف اقتصادی و روابط اجتماعی، عاطفی و نظارت خانواده آنها را با هم مقایسه نمود و نشان داد که نقصان و ناکارآمدی جریان کنترل اجتماعی و نظارت خانواده عامل مؤثری در بروز ناهنجاریهاست.
5- پژوهش دیگری در مورد دانش آموزان هنجارشکن توسط علی اصغر نقدی انجام گرفته است که محقق به عوامل خانوادگی مؤثر بر بزهکاری، از جمله پایین بودن پایگاه اجتماعی، پایین بودن سطح سواد والدین و از هم گسیختگی خانواده در میان دانش آموزان شهر کرمانشاه پرداخته است.
6- تحقیق نسبتاً جامعی هم با عنوان بزهکاری نوجوانان و جوانان در مرکز آموزشی دبیرستانهای تبریز صورت گرفته است که نتایج نشان م یدهد نوع بزهکاریها جنبه تربیتی و آموزشی داشته است. وضعیت تحصیلی دانش آموزان بزهکار نامطلوبتر از دانش آموزان غیربزهکار است میزان علاقه به تحصیلات عالیه در نزد بزهکاران کمتر از غیربزهکاران است و محیط آموزشی دان شآموزان بزهکار و همچنین رابطه آنها نامطلوب تر از محیط آموزشی و نیز رابطه والدین دانش آموزان غیربزهکار بوده است.
7- در سال 1372 تحقیق دیگری توسط خلیف عبدالهی با عنوان بررسی ساختار خانواده با تنوع فراوانی ناهنجاریهای دانش آموزان سه دوره تحصیلی در استان سمنان انجام شد که نتایج نشان می دهد که بین عوامل ساختاری خانواده دانش آموزان با ناهنجاریهای آنان ارتباط وجود دارد. و هر قدر عوامل ساختاری خانواده در حال تعادل قرار داشته اند، موجب کاهش ناهنجاریها، و هر چه آشفتگی و گسستگی خانواده ها زیادتر بوده به همان میزان هم اختلالات و ناهنجاریهای بیشتری وجود داشته است.
8- پژوهش دیگری توسط خانم سیما کاهنی در سال 72 با عنوان بررسی تأثیر طلاق بر بروز رفتارهای نابهنجار نوجوانان در شهر بیرجند انجام یافت که مشخص گردید میزان پرخاشگری و نابهنجاری در نوجوانان دارای خانواده های گسسته با تفاوت معنی داری بیشتر از نوجوانان خانواده های پیوسته است.
9- پژوهش دیگری در سال 1372 با عنوان عوامل مؤثر در انحرافات اجتماعی با تأکید بر عوامل خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی مؤثر بر بزهکاری نوجوانان توسط ذبیح ا... صادقی صورت گرفت. در این تحقیق او نشان داد: از هم گسیختگی خانواده و کاهش انسجام و یکپارچگی آن افزایش سوء رفتارهای والدین منجر به اخراج یا فرار فرزندان از خانواده می شود. همچنین مدرسه و اجتماع (مردم) اگر نتوانند بر رفتار و انتظارات نوجوانان، نظارت کافی داشته باشند و ارزشها و هنجارهای اجتماعی در کانال طبیعی به آنها بیاموزند موجب سر درگمی به تبع آن بروز هنجارشکنی و ناهنجاریها در نوجوانان خواهد شد.
10- پژوهش دیگری توسط سلیمان محبی با عنوان عوامل خانوادگی مؤثر بر بزهکاری نوجوانان شهر کرمانشاه صورت گرفت محقق در این پژوهش دو گروه دانش آموزان بزهکار و غیربزهکار را با هم مقایسه نمود و متغیرهای سواد والدین، پایگاه اجتماعی و ساختار خانواده های هر دو گروه را به آزمون گذاشت.
11- حمید امانت در پژوهشی به این نتیجه رسید که خانواده گسسته و حمایت خانوادگی در شدت بزهکاری تأثیر زیادی دارند. گسستگی خانواده و بی توجهی آن نسبت به نوجوانان موجبات بزهکاری را فراهم آورده و بر عکس حمایت و توجه به عواطف نوجوان در کاهش بزهکاری تأثیر زیادی دارد.
12- پژوهشی دیگر توسط ابراهیم پورصالح با عنوان بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر هنجارشکنی دانش آموزان پسر دبیرستانهای رشت انجام گرفت که محقق در این پژوهش به بررسی پایگاه اجتماعی، کنترل و نظارت خانواده، گسیختگی خانواده، ستیز والدین و دوستان کجرو در بزهکاری و مقایسه دو گروه هنجار هنجارشکن و غیرهنجارشکن پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کنترل و نظارت اجتماعی ابزار مهمی در تثبیت هنجارهای اجتماعی محسوب می شود و می تواند مانع بروز و پیدایش هرگونه انحراف شود او نشان می دهد هر قدر ستیز و اختلاف در روابط خانوادگی زیاد باشد میزان هنجارشکنی فرزندان افزایش می یابد.
13- تحقیقی دیگر توسط امید اطیایی با عنوان هنجارشکنی دختران دبیرستانی در مناطق شمال و جنوب تهران پرداخته که نتایج نشان می دهد خانواده های دانش آموزان هنجارشکن نسبت به خانواده های سایر دانش آموزان در معرض از هم گسیختگی قرار دارند.
چارچوب نظری تحقیق
علل و عوامل بزهکاری از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. عمده ترین دیدگاههای که بزهکاری را مورد بررسی قرار داده اند سه رویکرد زیست شناختی، روانشناسی و جامعه شناسی است که در بیان مبانی نظری این تحقیق عمده ترین دیدگاهها مطرح شده در این سه رویکرد مورد بررسی قرار می گیرد.
دیدگاه زیست شناختی:
برخی از آسیب شناسان اجتماعی بر این باورند که عامل زیست شناختی مانند نقص جسمانی و وضعیت ژنتیکی را باید علت کجروی دانست از پیشگامان این نظریه می توان سزار لمبوزر و جرم شناس ایتالیایی را نام برد. او پس از آنکه دزد و جنایتکار معروف ایتالیایی را کالبد شکافی نمود، به این فکر افتاد که با روشهای تجربی و علمی مجرمان را مطالعه کند و علل اصلی جرم را بر اساس شیوه های علمی پیدا کند او متوجه شده بود که اغلب جنایتکاران و کجروان اجتماعی در ساختمان بدن یا اعمال بدنی خودداری نقص هستند از این مقدمات نتیجه گرفت که میان نقص بدنی از یک سو و جنایت از سوی دیگر رابطه نزدیکی وجود دارد. از این رو، این فکر در او قوت گرفت که جنایتکاران تابع عوامل و نیروهای هستند که بیرون از اراده آنان است.
اعتقاد به این که بین بدن و مزاج یا خلق افراد رابطه وجود دارد از عقاید، پایدار تاریخ بشری است یکی از قدیم ترین تقسیم بندهای نظر بقراط است که اشخاص را بر اساس مزاج چهارگانه سودایی، صفرادی، دموی و بلغمی تقسیم کرده در کتاب و نسخه قدیمی از جمله کلیله و دمنه هم به این موضوع پرداخته شده است[4].
نظریه جانی زادگان:
نتیجه بررسیهای لمبروزو منجر به پیدایی این نظریه شد که در هر جامعه ای عده ای پیدا می شوند که جانی زاده یا جائی مادرزاد بوده و خواه ناخواه مرتکب جنایت می شوند. به نظر او چنین افراد را می توان از روی علائم بدنی آنها باز شناخت از جمله: داشتن پشت خمیده، دندانهای غیرعادی، همتراز نبودن چهر، ده انگشت، دیدی قوی و ....[5]
نظریه آیزینگ:
هانس آیزینگ اظهار می دارد که توارث می تواند عامل بسیار قوی در ارتکاب تبهکاری باشد. به نظر او انگیزه نخستین انسان لذت جویی و دردگریزی است. بنابراین نمی توان به وسیله مجازاتهای قانونی این انگیزه ها را مهار کرد. چرا که در بیشتر موارد لذت جویی به گذشت نیاز ندارد و آنی است. حال آنکه مجازات با دید کار کرد زمانی در انتظار فرد است. بدین گونه به خاطر شکاف زمانی میان کج رفتاری و مجازات، کج رفتاری تکرار می شود و مجازات نمی تواند جلو آنرا بگیرد.
آیزینگ در ضمن مدعی است که بین ویژگیهای شخصیتی چون برون گرایی و رفتار انحرافی رابطه وجود دارد.
فرد برونگرا ماجراجو و مغرور است، تمایل به پرخاشگری دارد. به نظر آیرینگ همه مردم در جایی میان دو درون گرا و برون گرا قرار دارند. اما نمونه رفتاری که امکان جنایت را افزایش می دهد از نوع برون گرا است[6].
نظریه تیپ شناسی شلدون:
بار دیگر اندیشه ارتباط میان ساختمان زیستی و تهبکاری در مطالعات ویلیام شلدون در سالهای 1940 احیاء شد. او کوشید تا شخصیت و رفتار افراد را به تیپ بدنی آنها و چاقی، عضلانی و استخوانی مرتبط سازد. او پس از تحقیق و بررسی به این نتایج دست یافت:
کسانی که بدن قوی دارند، احتمال تبهکاری آنها بیشتر است. زیرا اینگونه افراد زورگو، پرتوان و عصبی هستند. افراد چاق معمولاً مهربان و آسایش طلب هستند.
در سال 1965 بر اساس نتایجی که در مقایسه بین پانصد پسر جوان بزه کار با پانصد جوان معمولی انجام شد. معلوم گردید که از نظر آماری درصد چشمگیری از جوانان بزهکار از تیپ عضلانی هستند[7].
تئوریهای روانشناسی انحرافات
تئوریهای روانشناسی انحرافات، تشابهات چندی با تئوریهای بیولوژیکی دارند: 1- این تئوریها فرد منحرف را از جامعه به طور اعم متفاوت می دانند. 2- فرد منحرف در یک جامعه بهنجار، غیرعادی محسوب میشود. 3- غیر عادی بودن او، وی را در معرض انحراف قرار می دهد با وجود این تئوریهای روانشناسی در ادعایشان مبنی بر اینکه ناهنجاری بیش از آنکه ژنتیکی باشد آموختنی است با تئوریهای فیزیولوژیکی تفاوت دارند.
تئوریهای روانشناسی پایه و اساس انحراف را پیش از آنکه به ژنها غیرعادی نسبت دهند به تجربه نابهنجار مربوط می دانند. این تجربه موجب بروز نقصان های شخصیتی و شخصیتهای کژ سازگار میشود که آنهم سبب انحراف می گردد. اغلب تئوریهای روانشناسی برآنند که در فرآیند اجتماعی شدن فرد منحرف و معمولاً در رابطه بین مادر و فرزند، نقصان وجود دارتشه است این نقیصه شامل ناراحتی عاطفی است که به شکل خصلتهای شخصیتی گژ سازگار منتهی می شود.
جان باولبی در یکی از آثارش در باره روانشناسی انحراف چنین استدلال می کند که کودک نیازهایی دارد که مهمترین نیاز او امنیت عاطفی است که به مؤثرترین وجه ممکن می تواند با رابطه صمیمانه ای که بین مادر و فرزند بر قرار می شود تأمین می گردد. چنانچه کودک، به ویژه در اوایل کودکی، از عشق مادری محروم شود. این امکان وجود دارد که به شخصیت روان رنجور مبتلا گردد.
افراد روان رنجور معمولاً بدون تأمل و اندیشه عمل می کنند و به نتایج اعمال خود توجه چندانی ندارند. آنان، به ندرت احساس گناه می کنند و در مقابل مجازات و درمان واکنش چندانی نشان نمی دهند.
باولبی مدعی بود، آن عده از بزهکارانی که به کرات مرتکب جرم می شوند بدین معنی که همواره بدون توجه به عواقب امر به اعمال غیرقانونی دست می زنند. در دوران اولیه کودکی از محبت مادری محروم بوده اند. از شخصیتهای روانی رنجور اغلب در یتیم خانه هایی که کودکان از محبت مادری محروم بوده اند مشاهده می شود.
آندری عقیده داشت که نقصانهای شخصیتی ناشی از روابط بین فرزندان و والدین عامل مهمی برای توجیه بزهکاری است.
نوجوانی که محبت کافی از پدر و مادر دریافت نکرده برای پذیرش انواع اختلالات رفتاری و انحرافات اخلاقی آمادگی بسیار دارد و محبتی که فرزندان از خانواده دریافت می کنند موجب آرامش روانی آنها می شود دختر نوجوانی که محبت نیاز دارد به هر کسی که سر راه او قرار گیرد و به او اظهار محبت کند علاقمند می شود و به دوستی های ویرانگرش در می دهد و چه بسا در این مسیر تباه شود[8].
مکتب فروید
فروید معتقد است که انسان دارای غریزه پرخاشگری و کجروی هستند. لکن در جریان رشد در خانواده، مدرسه و اجتماع بیشتر آنها را یاد می گیرد که چگونه این غرایز را مهار کنند.
فروید می گوید کودکان از طریق همانندی با مادر و تقلید از بزرگترها یک من برتر یا وجدان اخلاقی در درون خود پدید می آورند که وظیفه اش جلوگیری از ارتکاب فرد به کاری است که مورد قبول فرد و جامعه نباشد.
از دیدگاه او روان یا شخصیت انسان به مثابه قطعه یخ قطبی بسیار بزرگی است که فقط قسمت کوچکی از آن آشکار و در سطح آگاهی است و قسمت عمده زیر آن یعنی در ناخودآگاه قرار گرفته است و دنیا وسیع خواستها و تمایلات و انگیزه ها و عقاید سرکوب شده ای را که انسان از آنها آگاهی ندارد ولی در حقیقت تبیین کننده اصلی رفتارهای بشری همین عوامل ناخودآگاه است. که بدین ترتیب فروید شخصیت را متشکل از نهاد خود و فرا خود می داند.
1- نهاد:
یا به اصطلاح قدما نفس اماره، سرچشمه نیروی نفسانی بوده از غرایز اولیه ناخودآگاه انسان است که هیچ گونه قید و بندی نمی شناسد. فعالیت آن بر اصل لذت استوار است و می خواهد به سرعت ارضاء شود غریزه جنسی و پرخاشگری در مراحل آغازین چنین وضعیتی قرار دارد.
2- من یا خود
هسته اصلی شخصیت است و با رشد کودک و آشنایی او با حقایق محیط تشکیل می شود من مبین آموزش و فراگیری واقعیات زندگی است در حقیقت اتصال بین نهاد و من برتر است این بخش که به آن دروازبان شخصیت می گویند. به انسان کمک می کند تا نیازهایش را بر اساس واقعیات و در ارتباط با آن و با استفاده از امکانات واقعی برآورد و از تنش درونی خود بکاهد.
3- من برتر
شامل ارزشهای اخلاقی و وجدان هر فرد است که بتدریج با آموزش و پرورش و تأثیر عوامل محیط در ضمیر ناخودآگاه او پدیدار می گردد. و به وسیله پاداش و تنبیه استوار و پایدار می گردد. و می تواند در مقابل نهاد مقاومت کند.
روانشناسی مکتب فروید معتقد است زمانی انحراف پیش می آید که نهاد بسیار فعال در ترکیب با من برتر کم فعالیت ظاهر می شود حال آنکه در این میان من بی تفاوت باقی می ماند و در راهنمایی و رفتار فرد نقشی را ایفا نمی کند.
عدم توازن بین نهاد و فرا خود در کودکی که در اثر شرایط ناسالم اجتماعی به وجود می آید فرد را به بزهکاری سوق می دهد[9].
نظر جامعه شناسان
جامعه شناسان به همان ترتیب که با تئوریهای بیولوژیکی، برخورد کردند، برآنند که تبیین های روانشناسی انحراف را نیز کنار بگذارند. اولاً آنان چنین استدلال که این قبیل تئوریها عوامل اجتماعی و فرهنگی را در تبیین انحراف نادیده می گیرند. دومین استدلال جامعه شناسان این است که در روش مطالعات روانشناسی اتفاق نظر وجود ندارد. سوم بسیاری از جامعه شناسان اولویت دادن به تجارب دوران کودکی را مردود می دانند. آنان این نظر را که فرد، زندانی و محکوم تجارب دوران کودکی است و نتیجه تجربه های او در دوران بعدی زندگی ظاهر می شود را قبول ندارند. به عقیده جامعه شناسان، این برداشت سبب می شود که تأثیر و نفوذ شمار کثیری از عوامل اجتماعی را که بر رفتار فرد در طول زندگی اثر می گذارد، نادیده گرفته می شود.
مهمترین نظریات جامعه شناسان در مورد انحرافات عبارتند از:
انحرافات اجتماعی از نظر دورکیم
به نظر دورکیم نظم اخلاقی یا وجدان اخلاقی نیروی بیرونی است که بر خواهشها و امیال درونی انسانها مهار می زند. این نظم به صورت وجدان جمعی در می آید و امیال سیری ناپذیر انسان را کنترل می کند. وقتی تغییرات ساختاری (ناشی از پیشرفت یا پسرفت اقتصادی) یک ساختار هنجارمند را بهم می زند، امیال سیری ناپذیر از قید هنجارها آزاد می شود. اما منابع اقتصادی، اجتماعی برای پاسخ دادن به خواهش ها، ماهیتاً محدود است.
فرد نمی داند که نمی تاند به هر خواهشی دست یافت. رقابت برای رسیدن به هدفهایی دست نیافتنی افزایش می یابد. لذت در رقابت است و هدف دست نیافتنی است. کوشش ها افزایش می یابد. و نتیجه کمتر حاصل می شود. در این وضعیت شوق زندگی از میان می رود و در نتیجه زمینه گرایش به انحراف و ناامنی فراهم می گردد.
آنومی یا بی هنجاری صرفاً به دوران بحران اقتصادی محدود نمی ماند. به نظر دورکیم مسئله آنومی در جامعه مدرن به صورت مزمن درآمده است. و این وضع بسیار اسفبار است. به نظر او ورود جوامع به دنیای صنعت در قرن بیستم روابط انسانها را از نظر نظارت نظم اخلاقی جامعه سنتی آزاد می کند. به طوری که اجتماع سنتی مورد هجوم نیروهای گسستگی جامعه مدرن قرار گرفته و اجتماعات ساده رو به تحلیل می روند و با افزایش و تراکم جمعیت ، زندگی اجتماعی پیچیده تر می شود.
ارتباطات از صورت برخورد و آشنا به صورت برخورد بیگانه درمی آید. از همه مهمتر اعتقادات و رسوم مذهبی مشترک که موجب انسجام اجتماعی می گردد رو به تحلیل و تضعیف رفته و با کاهش محدودیت ها مذهبی حالت بی هنجاری تسریع می شود. به طوری که سودجویی ها آدمها از فشار هنجارها رها شده و کسب سود، فراتر از هر قاعده ای قرار می گیرد.
و در این صورت وقتی فرد نتواند به اهداف مورد احترام جامعه نائل شود با واقعیت تلخ شکست روبرو می شود و با توجه به تضعیف مذهب در جامعه مدرن که در این موقعیت می تواند احساس شکست در فرد را به نحوی جبران و ترمیم کند. موجب روی آوردن فرد به خودکشی، اعتیاد یا دیگر انحرافات خواهد شد[10]. در نتیجه امنیت اجتماعی را به چالش خواهد کشید.
کونیگ در تکمیل نظریه دورکیم، بر رابطه فقر و رفتار انحرافی تمرکز نموده و اعتقاد دارد که فقر به تنهایی (بدون دخالت عوامل دیگر بیشتر به عنوان یک عامل ثبات بخشی در جامعه تأثیر می گذارد کما اینکه در جامعه سنتی اینگونه بوده است. اما اگر در مقابل فقر تصویر یا قول آرزوهای بلندپروازانه ارائه شود فقر غیرقابل تحمل می گردد و انسان می گوشد با همه ابزار ممکن (چه مجاز و چه غیرمجاز) از وضعیت فقر بیرون بیاید. در نتیجه رفتار انحرافی رشد می کند لذا برحسب ن ظریه دورکیم و کوینگ می توان بیان داشت که وقتی در یک جامعه رشد سریع اقتصادی پدید می آید و در پی آن عده ای ثروتمند می شوند. و این ثروت به انحای گوناگون برای قشر فقیر به نمایش گذاشت می شود. وضعیت آنومی اجتماعی پدید می آید[11]، که امنیت فردی اجتماعی را تهدید کرده و گسترش و تداوم آن در جامعه موجب نارضایتی عمومی می شود و لذا سلامت جامعه نیز به خطر می اندازد.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 63 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 67 |
چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیراشتغال مادران بر سازگاری اجتماعی پسران مقطع راهنمایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 81-1380انجام گردید.
جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان پسر مقطع راهنمایی شهرستان شهریار بوده که باروش نمونه گیری در دسترس 76 نفر انتخاب شده اند در دو گروه 44 نفری که مادران غیر شاغل(خانه دار) و32 نفر مادران شاغل داشتند به پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیزنیا(cpi) پاسخ دادند.
این پژوهش دو فرضیه داشت که ،پس از تحلیل داده ها نتایج زیر را نشان داده است.
فرضیه اول مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین اشتغال مادران وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار 05/0 رد گردیده و 277/0= t بدست آمده حاکی از عدم وجود رابطه می باشد.
فرضیه دوم مبنی بر وجود رابطه معنی دار بین چه کسانی وسازگاری اجتماعی پسران در سطح معنی دار 05/0 ونتایج تحلیل ANOVA رد گردیده وحاکی از عدم وجود رابطه می باشد یعنی،اشتغال مادران،تأثیر در سازگاری اجتماعی فرزندان پسر ندارد.
فصل اول
مقدمه
سازگاری اجتماعی نوجوانان
روسو در قرن 17 مقالات متعددی در زمینه مسائل کودکان ارائه داد وعنوان کرد که کودکان زمینه ذاتی تشخیص درست از نادرست را دارا هستند،ولی تحت تأثیر قیود اجتماعی قرار گرفته اند. وی معتقد بود که کودک به طور ذاتی کارشگر فعالی است که تونائیهای بی شماری دارد واگر بزرگسالان زیاد دخالت نکنندتوانائیهایش شکوفا خواهد شد.(دبس، 1353).
نظرات افرادی مانند فروید،دیوئی وتغییرات اجتماعی حاصل شده در قرن حاضر تربیت کودک را دوباره مطرح کرد.
بطور خلاصه برخی از دانشمندان معتقدند کودک، موجودی گیرنده ودارای مغز انفعالی است که صرفاً به عوامل محیطی مانند تشویق وتنبیه پاسخ داده ورفتارش را بدینسال پایه گذاری می کند برخی دیگر تصور می کنند که رشد ونمو کودک در اثر یادگیری فعالانه او با محیط است وبه واسطه ابتکار وفعالیت وکسب تجارت شکل می گیرد امروزه ما شاهد آن هستیم که مهمترین اهمیت را برای کودکان قائل هستند دانشمندان گوناگون مطالعات گسترده ای در مورد نحوه رشد وپرورش کودکان دنبال می کنند اغلب متخصصین دوران کودکی وبه ویژه از تولد تا 6-5 سالگی را دوران پی ریزی شخصیت واساس مهمی برای رفتارهای آتی فرد می توانند آنان معتقدند شخصیت پدر ومادر وکیفیت آنان، بیش از هر عامل دیگری در تربیت وتکوین شخصیت طفل اثر گذار می باشد. والدین اولین کسانی هستند که در آئینه وضمیر حساس کودک نقش می بندند البته افراد دیگری به غیر از پدر ومادر در شکل گیری عادات ورفتارهای کودک مؤثر هستند ولی کیفیت این تأثیر گذاری نسبت به والدین به خصوص ما در دوران اولیه زندگی ضعیف می باشد.
مطالعات نشان داده است که اختلاف خانوادگی واشتباهات تربیتی ونیز بی اطلاعی والدین از تأثیر رفتار خود، عوامل مؤثری هستند که در سرنوشت آتی کودک سازگاریها وناسازگاریها، خوشبختی یا بد بختی او مؤثر هستند(قاسمی 1357) همه ما می دانیم که در میان همه پستانداران، نوزاد آدمی ناتوان ترین آنهاست وبه طولانی ترین دوره رشد نیاز دارد تا بتواند به کلیه فعالیتها ومهارتهای ویژه خود تسلط یابد فرزند آدمی، سالها وابسته است وتا دست یافتن به مرحله استقلال باید دوره طولانی یادگیری واکنش متقابل را از سربگذارند(اتکینسون، 1368).
اما پژوهشهایی که برروی نفرادان صورت گرفته،به طور فزاینده ای حاکی از آن است که چنین تأثیری جنبه متقابل دارد. یعنی رفتار نوزاد نیز پاسخهای والدین را شکل می دهد. برای مثال نوزادی که با قرار گرفتن در آغوش مادر آرام می گیرد احصاص بسندگی ووابستگی را در مادر ازدیاد می بخشد.
ماسن وهمکاران(1990) معتقدند بر طبق نظر بالبی نتیجه عمده کنش متقابل بین مادر وفرزند، به وجود آمدن نوعی وابستگی عاطفی است این ارتباط عاطفی سبب می شود که کودک به دنبال آسایش حاصل از وجود مادر باشد به خصوص هنگامی که احساس ترس وناامنی می کند، این وابستگی به مادر، نتایج طولانی خواهد داشت این نتایج عبارت است از :
فراهم آمدن سرمایه از امنیت عاطفی برای کودک وپی ریزی شالوده رابطه بعدی کودک با والدین اش ونیز نفوذی که آنها بعداً می توانند در اوداشته باشند.
- هر چند کودک انسان ظاهراً تمایلی فطری برای دلبستگی به دیگران دارد، اینکه کودک به کدام یک از والدین وابسته شود و نیز شدت و کیفیت وابستگی او تا حد زیادی بستگی به رابطه فردی والدین با کودک دارد. مطالعات نشان داده است در اغلب خانواده ها تاثیر مادران در خلق و خوی کودکان بیشتر از پدران است. البته دلیل این امر شاید ناشی از آن باشد که قسمت اعظم مسئولیت پرورش فرزند به مادر محول می شود این تاثیر مادری در صورتی که به حد افراد نباشد هیچ گونه اثر سویی برشخصیت کودکان به جا نمی گذارد (راجرز، . 1357).
- کارکرد زنان در خارج از خانه همانند دیگر پدیده های اجتماعی اززمان به زمان دیگر متحول می شود و این تحول و تغییرات ناشی از آن می تواند مورد مطالعه قرار گیرد (جار اللهی 1373).
- از دیدگاه روان شناسی، اشتغال زن، اولین اثرش تغییر در نحوة اجتماعی و تعاون با انسان هاست که می تواند روی خود پنداری آنها و همچنین موفقیت ایشان در امور مربوط به خانه فرزندان تاثیر بگذارد. از طرفی تثیرات مثبت آن در رابطه با پیشرفت و توسعه اجتماعی است مثل کنترل موالید، جلوگیری از فرهنگ مصرف گرایی و رشد فرهنگی و اجتماعی، از طرفی، تاثیرات منفی به علت قبول بر مسئولیت بیشتر ، عدم تخصیص وقت کافی برای کودکان، ارتباطات کوتاه جنبی با همسر و فرزندان و پرخاشگری نسبت به کودکان می تواند از علل و عوامل شروع بحث های خانوادگی و در نتیجه ایجاد ناسازگاری بین زوجین و دیگر اعضای خانواده شود ( موئل، مترجم رضوی 1367).
مینوچین (1974) عنوان می کند، خانواده خود یک کل ساختاری است یک واحد کل که عناصر درون آن بهم وابسته اند . تعاملات درون سیستم خانواده متقابل هستند و این تعاملات برای همسازی و انطباق با یکدیگر هستند .
پیش از آنکه روان شناسی و روان کاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباط های اجتماعی شناخته شود اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی به علت های نامعلوم نسبت داده می شود و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست که انواع بزه کاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد که آن نیز اگر علل بیولوژیک نداشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن ، از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر نیز از دید مکاتب مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و به عنوان مثال، مکتب کارکردگرایی ساختی، معتقد است که اجزاء تشکیل دهنده یک نظام اجتماعی مرتبط به هم و وابسته به یکدیگر و عملکرد هر یک از اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشکل از افرادی است که در رابطه با هم هستند . این سازمان کارکردهایی دارد که به بقا اجتماع کمک می کند.
پارسونز که یکی از طرفرادان این مکتب است، اعتقاد دارد جوامع انسانی به سمت و سویی حرکت می کنند. صاحبنظران بر این باورند از بین اعضاء خانواده آن کس که در تربیت کودک نقش اساسی و مهمی بر عهده دارد، مادر می باشد. علت این امر شاید این باشد که همان ابتدا طفل، بیشترین کنش و واکنش عاطفی خود را با مادر برقرار می کند.
در واقع، هسته اصلی احساس امنیت، اعتماد، یا عدم اعتماد در کودک از رابطه = و مادرش سر چشمه می گیرد، در صورتی که این روابط ناسالم و نادرست باشد، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می افکند.
انسان در بسیاری از امور زندگی اجتماعی، با سایر افراد جامعه در رابطه است ، او باید برای رسیدن به هدف های مشترک تشریک مساعی کند . در چنین شرایطی و در رابطه با سایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید، نوعی سازگاری رضایت بخش دست یابد. به همین دلیل است که مشکلات و موانع آدمی، از حیات اجتماعی او مایه می گیرد.
مسئله اساسی که در این جامعه وجود دارد این است که آیا اشتغال مادر بر روی سازگاری فرزندان چه اثری دارد؟
اهمیت پژوهش
پژوهش حاضر ، دارای اهمیت فراوان است، بدان جهت که در جامعه کنونی اشتغال مادران و در نزد خانواده ها جایگاه مهمی دارد و در برخی از موارد تبلیغات فرهنگی جامعه هم سو با اشتغال آنان است و از طرفی در راستای اهمیت وجود یک مادر در خانه می باشد به نفش تربیتی مادران اشاره کنید . این مسئله افراد خانواده را دچار دوگانگی کرده و اگر آموزش و برنامه های مثبت برای افراد خانواده صورت نگیرد، احتمال پدید آمدن عواقب سوء برای آنان بسیار خواهد بود.
لذا پژوهش درباره تاثیر اشتغال مادران بسیار حائز اهمیت است.
ضرورت پژوهش:
در خانواده، مهم ترین قشر آسیب پذیر نوجوانان هستند . چرا که در سن رشد قرار دارند و از لحاظ نیاز های روحی، جسمی، عاطفی به حمایت و رسیدگی مضاعف از طرف پدر و مادر ، محتاجند . اشغال مادران به سبب آنکه باعث دور شدن ساعاتی از روز یا شب را از مادر می شود . در رفتار و کنش های نوجوانان تاثیر بسزایی دارد. فرزندان دختر و پسر هر کدام یک سری احتیاجاتی مخصوص به خود دارند که اگر از طرف مادر تامین نگردد،باعث بروز رفتارهای سوء خواهد شد . و شاید اشتغال مادر به نوعی آزادی بی حساب برای نوجوانان بوجود آورد و همچنین کمتر پژوهشی در این زمینه انجام شده . از این جهت پژوهش در اینباره، ضرورت بسیار داشته و این تاثیرات را بررسی می کند تا راهکارهایی برای مقابله با رفتار های نامناسب نوجوانان ارائه دهد .
محدوده پژوهش
پژوهش حاضر در سال تحصیلی 81-80 و بر روی یک مدرسه در شهرستان شهریار انجام شده و قابلیت تعمیم بر روی جامعه فوق را دارد .
تعاریف مفاهیم
اشتغال مادران : در این تحقیق به مادرانی اطلاق می شود که حداقل سه ساعت از شبانه روز را در خارج ازمنزل برای کسب درآمد به سر می برند (حداقل هفته ای 18 ساعت).
سازگاری: در این تحقیق منظور از سازگاری عبارت است از نمره ای که فرد در مقیاس سازگاری اجتماعی پرسشنامه روانی کالیفرنیا (CPI)کسب می کند.
مادر خانه دار: کسی است که از ابتدای تولد کودک هیچ گاه شغلی بیرون از نداشته و کار اصلی او خانه داری بوده است.
سطح تحصیلات: منظور از سطح تحصیلات کسب مدارج تحصیلی رسمی کشور از سطوح ابتدایی تا تحصیلات دانشگاهی است که در پنج قسمت
1- بی سواد 2- سواد قدیم یا ابتدایی
3- راهنمایی 4- دیپلم 5- بالای تر از دیپلم یا تحصیلات دانشگاهی
متغیر های پژوهش
متغیر مستقل : اشتغال مادران، تحصیلات مادر
متغیر وابسته : سازگاری اجتماعی
متغیر های مداخله گر: جو خانوادگی، مشکلات دوره نوجوانی
فرضیه های پژوهش
1- بین اشتغال مادر و سازگاری اجتماعی فرزندان پسر، رابطه وجود دارد.
2- بین تحصیلات مادر و سازگاری اجتماعی فرزندان پسر، رابطه ی وجود دارد.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
سازگاری اجتماعی
سازگاری اجتماعی به عنوان مهم ترین نشانه سلامت روانی، از مباحث مهمی است که توجه جامعه شناسان،روان شناسان، روان کاوان، و به ویژه مربیان را طی دهه های اخیر به خود جلب کرده است. پیش از آنکه روان شناسی و روانکاوی در دنیای ناشناخته درون انسان به کاوش بپردازند و پیش از آنکه بهداشت روانی و نقش آن در حفظ سلامت ارتباطهای اجتماعی شناخته شود. اغلب ناسازگاری ها و رفتارهای غیر اجتماعی و ضد اجتماعی و علت های نامعلوم نسبت داده می شد. و به جای هر نوع درمان و کمکی به فرد، صرفا از راه مجازات های غیر عادلانه ظلمی مضاعف بر او روا می داشتند. تردیدی نیست که انواع بزهکاریها و جرائم اجتماعی، ریشه در نابسامانی های روانی دارد که آن نیز اگر عامل بیولوژیک داشته باشد. معلول محیط ناسالم اجتماعی است (مینجر، 1369).
مطالعه نهاد خانواده و بررسی تغییر و تحولات آن، از جمله مسائلی است که طی قرون و اعصار، مورد توجه محققان و عالمان بوده و در دهه های اخیر از دیدگاه مکاتب کاردکرد گرایی ساختی ، معتقد است که اجزاء دوام و بقاء جامعه را موجب می شود در این دیدگاه خانواده سازمانی اجتماعی و متشکل از افراد است که در رابطه با هم هستند. این سازمان کارکردهایی دارد که به بقاء اجتماع کمک می کند (ادیبی ،1385).
پارسونز که یکی از طرفداران این مکتب است اعتقاد دارد جوامع انسانی به سمت و سویی حرکت می کند. صاحبنظران بر این باورند از بین اعضای خانواده آنکس که در تربیت کودک نقش اساسی و مهمی بر عهده دار ، مادر می باشد. علت امر شاید این باشد که همان ابتدا طفل بیشترین کنش و واکنش عاطفی خود را با مادر برقرار می کند.
در واقع هسته اصلی احساس امنیت و اعتماد یا عدم اعتماد در کودک رابطه اولیه وی و مادرش سرچشمه می گیرد در صورتی که این روابط ناسالم و نادرست باشد ، احساس ناامنی و عدم اعتماد بر زندگی او سایه می افکند.
بی توجهی های طولانی بدرفتاری و محرومیت از صحبت ها در ابتدای زندگی منجر به ناسازگاری های موقت و گاهی طولانی در کودک می شود (ماسن ، 1367)
سازگاری ، مسئله ای که مخصوص انسان نمی باشد هر موجود زنده ای به فراخور حال خود ، به اقتضای طبیعت و مرحله تکاملی که بدان دست یافته است، ناچار است به طریقی که متضمن حفظ حیات و بقای اوست، خود را با محیط پیرامونش سازگار کند ، به دلیل اینکه در فرایند سازگاری وجوه اشتراک زیادی بین انسان و حیوان وجود دارد.
بخش عمده ای از دانش ما درباره فرایند سازگاری زیادی بین انسان ها و حیوان وجود دارد. بخش عمده ای از دانش ما درباره فرایند سازگاری در استان به تحقیقاتی که درباره حیوانات به عمل آورده است مبتنی می باشد. هر چه از نردبان تکامل بالاتر می رویم قابلیت انعطاف و یادگیری واکنش های عزیزی او را کاملا تحت شعاع قرار داده سات . انسان باید به استثنای واکنش های بازتابی ائلیه همه چیز را بیاموزد و به ویژه اعمال و رفتاری که وی سازگاری با محیط اجتماعی بکار می گیرد (والی پور، 1363).
انسان در بسیاری از امور زندگی اجتمایع، باس ایر افراد جامعه در ارتباط است او باید برای ادامه حیات و تامنی حوائج خود به زندگی گروهی تن در دهد و با دیگران بیا رسیدن به هدف های مشترک تشریک مساعی کند . در چنین شریطی و در رابطه باس ایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید به نوعی سازگاری رضایت مبخش دست یابد به همین دلیل سات که مشکلات و موانع آدمی ،از حیات اجتماعی او مایه می گیرد. به این ترتیب مفهوم سازگاری، از نظر آدمی یعنی سازگاری اجتماعی ، حتی برای ارضاء نیاز های زیستی ، انسان خود را با وضع اجتماعی و شرایطی که ساخته دست انسان است رو به رو می بیند. مقررات، توقعات، ارزشها، رقابت ها، همکاریها، کارشکنی هاموانع و عوامل و واقیع هایی از این نوع که او را در راه تامین خواستهایش هیچ گاه تنها نخواهد گذاشت.
گر چه به درستی بین سازگاری و ناسازگاری حد و مرز مشخص و معینی نمی توان یافت حالات بینابین این دو حالت بسیار زیاد است، فرایند سازگاری و ناسازگاری را باید خط پیوسته ، طولانی و مندرج تجسم نمود که نقطه آن درجه ای از ناسازگاری را بیان می کند.
در خط مفوض، از ناسازگاری شروع نمود و بعد به درجات میانه و سپس در پایان خط، با سازگاری کامل با محیط می رسیم که مقصود و عنایت همه افراد بشر است (والی پور 1363).
سازگاری را این طور تعریف می کند، منظور از سازگاری انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن داری را همراه با رفاه اجتماعی ، ضمن رعایت حقایق خارجی پذیر می سازد. به این ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن به جماعت نیست (راجرز 1357).
سازگاری به معنی شناخت این حقیقت است که هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چهار چوب های اجتماعی و فرهنگی مطابق نماید. آن دسته از پاسخ های موجود زنده که باعث سازگاری موثر و هماهنگ او با موقعیتی که در آن گرفته است از پاسخ های موجود زنده که باعث سازگاری موثر و هماهنگ او با موقعیتی که در آن گرفته است می شود تعلیق یا وفق دادن شخص نسبت به محیط گویند ( مان ، مترجم ساعتچی 1364).
شعاری نژاد (1364) در کتاب خود می گوید، سازگاری عبارت است از:
1- عمل برقراری یک رابطه روان شناختی رضایت بخش میان خود و محیط
2- عمل پذیرش رفتار و کردار مناسب و موافق محیط و تغییرات محیطی
3- سازگاری موجود زنده با تحریکات درونی و بیرونی
روان شناسان به طور سنتی، سازگاری را ویژگی هایی از شخصیت بهنجار تلقی کرده اند که به خود کمک می کند تا خود را با جهان پیرامون خویش سازگار نماید . یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند جایگاهی در جامعه برای خود به دست آورد.
روان شناسان بسیاری معتقدند اگر اصطلاح سازگاری در معنی همنوایی با اعمال و اندیشه های دیگران تلقی شود، چنان باری از تلویحات منفی خواهد بود که دیگر نمی تواند توصیفی از شخصیت سالم به دست دهد. آنان بیشتر به ویژگی مثبتی مانند فردیت آفرینندگی و شکوفایی استعدادهای بالقوه تاکید دارند (الکینسون، ج دوم، 1368).
اگر می توانستید بر پایه ضوابط معتبر علمی درجه سازگاری افراد جامعه را اندازه گیری و سپس در یک منحنی توزیع پیاده کنید به احتمال قوی منحنی طبیعی به دست می آوریم.
به این ترتیب که در یک طرف منحنی، اقلیت کوچکی خیلی ناسازگار و در طرف دیگر منحنی اقلیت کوچکی وجود خواهد داشت و در میان آن دو گروه اکثریت افرادی وجود دارند که از سازگاری طبیعی برخوردارند (والی پور 1363).
نقش مادری و اهمیت روابط متقابل مادر – کودک
مهم ترین مسئله ای که در اشتغال زنان باید مورد توجه قرار بگیرد وجود نقش های متعددی است که زنان باید به عنوان همسر و مادر و گرداننده خانواده به عهده گیرد نقش هایی که در جامعه ما به صورت سنتی به آن نگریسته می شود و بعضاً با نقش مدرن زن به عنوان یک فرد شاغل در خارج از خانه در تعارض است وقتی زن ها نقش های زنانه را کنار می گذارند و فعالانه در زندگی اجتماعی شرکت می کنند، نه تنها از طریق سیستم اجتماعی تشویق نمی شوند بلکه در داخل جامعه زنان نیز مورد حمایت قرار نمی گیرند.
مادرانی که امکان دستیابی به شکل مناسب را ندانرد اغلب دچار یاس شده و در خانه مانند مشکلات عاطفی فرزندان حضور فعال زنان در بازار کار، تا حدی به ارگانیزم بدنی و روحی انان لطمه وارد می سازد در این میان کودکان وضع اسف بارتری دارند.
نخستن تماس های روحی و جسمی نوزاد با فردی است که در دوران شیر خوارگی مراقبت از او را به عهده می گیرد و این فرد معمولا مادر است (کارمل 1984).
روشی که مادران در قبال پاسخگویی به نیاز های نوزادان اتخاذ می کنند متفاوت است . ممکن است صبورانه و گرم، باشند و خشن و عاری از حساسیت و بی تفاوتی باشد . از دیدگاه علم و تربیت، برخوردهای اولیه مادر و کودک به هر کیفیتی که باشد نقطه ای است تولد روانی کودک از آنجا آغاز می شود.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 61 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
پیشگفتار
نوجوانان دلی پاک و روحی پرشور دارند . آنان در حساسترین و بحرانی ترین دوران زندگی خود به سر می برند و نیازمند هدایت ، حمایت و همدلی اند. نوجوان نهال نو رسیده ای است که برای رشد و بالندگی به باغبانی ، دلسوز و روشن بین نیاز دارد تا او را از آفتها و حادثه ها در امان دارد.
بها دادن به نوجوانان و در تربیت و ارشاد آنان کوشیدن بی گمان یکی از نشانه های آشکار رشد فرهنگی یک جامعه است . بر خلاف گمان برخی مردم ، تربیت به طور کلی کاری بسیار دشوار است بویژه تربیت و هدایت نوجوانان دارای پیچیدگیها و نکته های ظریف بسیاری است . شاید گفتة حکیمانه ی کانت متفکر و فیلسوف نامی آلمانی ، حق مطلب را در این زمینه ادا کرده باشد آنجا که می گوید : دو کار هست که در دشواری ، هیچ کار دیگری به پای آن نمی رسد ، مملکت داری و تربیت.
تربیت انسان از این جهت که او موجودی پیچیده و عظیم است کاری سخت و دشوار می باشد. پیچیدگیهای روحی انسان به حدی است که نمی توان رفتار او را به سادگی تحت ضابطه ای مشخص در آورد و از آن آسوده خاطر شد. برتراند راسل ، فیلسوف انگلیسی که خود در بارة تربیت کتابهایی نگاشته است اعتراف می کند که گفتار من در این زمینه بهتر از کردارم بود. این ها همه نشان می دهد که نباید تربیت را کاری سهل و آسان پنداشت که نیاز به هیچ گونه آموزش و تخصصی ندارد.
فرزندان ما در دوران خود مرحله های مختلف را طی می کنند و در هر مرحله نیازهای تربیتی ویژه ای دارند . بدون آشنایی با این مراحل تربیتی و برخورداری از مهارتهای لازم چگونه می توانیم فرزندان خود را تربیت کنیم. شاید برخی از پدران و مادران گمان می کنند که اگر شرایط مادی و امکانات تحصیلی را برای فرزندان خود فراهم آورند وظیفه ی خود را به خوبی انجام داده اند حال آنکه وظیفه ی پدر و مادر بسیار فراتر از این هاست.
خانواده کانون پذیرایی از نسل آینده است در این کانون نهال ارزشهای انسانی ـ که بذر آن در لحظه ی آفرینش در ضمیر آدمیان پاشیده شده است ـ باید رشد و نمو کرده درخت انسانیت به بار نشیند از این رو هیچ یک از نهادهای اجتماعی نقشی را که خانواده در ساختار فکری ، روحی و اخلاقی انسان دارد نمی توانند ایفا کنند .
نابسامانی های اجتماعی در بسیاری موارد ناشی از نابسامانی در خانواده هاست و سعادت یک اجتماع بستگی کامل به وجود خانواده های سالم و سعادتمند دارد . در خانواده است که انسان از لحظه های آغازین زندگی با تربیتی که از پدر و مادر دریافت می کند شکل می گیرد و ناآگاهانه به مسیری خاص سوق داده می شود.
اگر خانواده ها نقش خود را بدرستی ایفا نکنند نهادهای اجتماعی دیگر از قبیل مدرسه ، رسانه های گروه و غیره این خلاء را نمی توانند پر کنند.
دشواریها و پیچیدگیهای تربیت فرزند در دوره نوجوانی بیش از هر دوران دیگر است زیرا در این دوره نوجوان بطور ناگهانی با جهش فکری و عاطفی خود را از دوران کودکی جدا می کند. شخصیت کنونی نوجوان می طلبد که خانواده در برخورد با او روشن بین ، شکیبا و هوشیار باشد و به سرعت دریابد که او دیگر یک کودک نیست . از این رو بسیاری از خانواده ها در روابط خود با فرزندان نوجوان مشکلاتی دارند که اگر از آگاهیهای لازم برخوردار نباشند شاید این مسئله عواقب ناخواسته ای به دنبال داشته باشد.
بسیاری از مشکلات اخلاقی و رفتاری نوجوانان ریشه در برخوردهای نامناسب پدران ، مادران و مربیان دارد . تجربه نشان می دهد در بیشتر موارد که نوجوانان به خانواده ی آگاه و مربی شایسته دسترسی دارند از زندگی سالم و موفقی برخوردارند ، این نشان می دهد که نوجوانان بخوبی تربیت پذیر هستند و اگر نابسامانی هایی در اخلاق و رفتار برخی از آنان مشاهده می شود ناشی از نبود تربیت صحیح است .
پیامبر اسلام (ص) می فرمایند : به شما در باره ی نوجوانان و جوانان سفارش می کنم زیرا آنان دارای قلبی رقیقتر و فضیلت پذیر تر می باشند.[1] و امام علی (ع) می فرمایند : دل نوجوان مانند زمین خالی از گیاه و درخت است که هر بذری در آن افشانده شود می پذیرد و در خود می پرورد پس فرزند عزیزم من در آغاز جوانی ات به ادب و تربیت تو پرداختم قبل از آن که دلت سخت گردد و از پذیرش چیزهای خوب
سرباز زند.[2]
از این جا می توان به نقش حساس و خطیری که خانواده ها و مربیان در هدایت و تربیت نوجوانان دارند پی برد . اگر ما به وظیفه ی بزرگ خود نسبت به این سرمایه های بی نظیر جامعه به نحوی شایسته توجه نکنیم، باید برای رویارویی با عواقب تلخ غفلت خود آماده باشیم . در آموزشهای دینی ما نیز بر مسئولیت پدران و مادران در تربیت فرزند بسیار تأکید شده است و تصریح شده همچنانکه والدین را بر فرزندان حقوقی است فرزندان را نیز بر والدین خود حقوقی است که از آنها در مورد این حقوق در پیشگاه الهی بازخواست خواهد شد . در روایات اسلامی آمده است : همچنانکه فرزند عاق پدر و مادر می شود پدر و مادر نیز برای سهل انگاری در انجام وظایف خویش عاق فرزند می شود. [3]
فصل اول
طرح تحقیق
مقدمـه Introduction
یک هدف خوب آن است که مقصد را به ما نشان دهد و معلوم دارد که چه هنگام بدان نایل خواهیم شد. امروزه یکی از مشکلات مهم تربیتی در بیشتر مراکز تعلیم و تربیت مسائلی هستند که بطور مشابه در بسیاری از کودکان و نوجوانان و جوانان سر می زند و این مسایل در نوجوانان و کودکان گسترش یافته و باعث عدم پیشرفت جامعه و افراد جامعه شده است و روز بروز این مسایل و مشکلات در دامنه های وسیعی در تعلیم و تربیت خودش را آشکارتر ساخته است و اگر به علل و عوامل و کنه و ریشه ی این مسایل پرداخته نشود و راههای بوجود آوردن آن مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرد احتمال آن می رود که جامعه علاوه بر آن که پیشرفتی نخواهد داشت سبب انحطاط و انحراف جامعه و از بین رفتن ارزشهای والای انسانی خواهد شد. پیشگامان تعلیم و تربیت هرچند درباره ی این مسایل اندیشیده اند و نظرات و راه حلها و پیشنهاد های متعددی داده اند اما با توجه به اینکه ، این علمای تعلیم و تربیت سالها به فکر ریشه کن ساختن این مسایل بوده اند و پیشرفتهایی نیز حاصل شده است و راه حلهای این علما نیز مؤثر واقع شده است اما با همة این وجود هنوز بسیاری از علل و عوامل و مشکلات و مسایل تربیتی شناخته نشده اند و یا ممکن است علاوه بر علت هایی که شناخته شده علل تازه و جدیدی افزوده شود و راه حل مناسبی برای این عوامل در نظر
گرفته شود.
با توجه به اینکه کودکان نیز از نظر اخلاقی چه در جامعه ای که زندگی می کنند و یا در چه خانواده ای تربیت یافته اند با هم متفاوت هستند . پس اگر افرادی دارای یک نوع مسایل و مشکلات تربیتی باشند ممکن نیست که با یک روش به حل مسایل آنان پرداخت و در نتیجه باید جنبه های مختلف و گوناگون به کار برد. لذا با توجه به مطالب فوق برآن شدیم که با استفاده از مدیران و دبیران مجرب علتهای بی انضباطی را در شهرستان مشهد مورد بررسی قرار دهیم لازم به تذکر است که این شهرستان در سطح شهر دارای مدارس متعدد می باشد که این مدارس دارای دبیران مجرب و مدیران با سابقه است که هر ساله با توجه به میزان رشد جمعیت با تعداد فراوانی از دانش آموزان و نوجوانان با رفتارهای بخصوص و متفاوت درگیر هستند و راه حلهای آن را با توجه به تفاوتهای فردی هر دانش آموز به مورد اجرا می گذارند.
امیدواریم که بررسیهایی که در این تحقیق انجام خواهیم داد راهگشای حل بسیاری از مسایل مختلف تربیتی در این منطقه باشد.
عنوان کامل موضوع تحقیق
علل بی انضباطی دانش آموزان پسر در مقطع راهنمایی شهرستان مشهد ناحیه 7 مدارس راهنمایی دارالعلم و حضرت بقیه الله.
ضرورت و اهمیت مسئله
از آنجا که تعلیم و تربیت سالم در سایة آرامش و امنیت و ایجاد خود نظمی در کودکان و نوجوانان می باشد و این نوع تعلیم و تربیت که شامل کیفیت تربیت در محیط خانه و مدرسه است و اصولاً نگرش خانواده نسبت به تحصیل جزء فرهنگ خانواده است و بها دادن والدین به درس میزان آرامش و امنیت خانواده در یادگیری کودک اثر دارد و شرایط نامناسب و نامطلوب می تواند موجب محرومیت کودک در یک تعلیم و تربیت مناسب و یا عوامل تحریک کننده ذهنی شود. اگر این مشکلات برطرف نگردد و کودکان از شرایط مساعدتر و تعلیم و تربیت غنی تری برخوردار گردند استعدادهای آنان تا حدود تصور ناپذیری تکامل می یابد.
موضوع انضباط در بین افراد بخصوص در بین نوباوگان و نوجوانان مطرح می شود که مسیر زندگی خود را تعقیب می کنند و به شخصیت و اخلاق خود شکل می دهند تا بتوانند جاده کمال را بشناسند و در زندگی موفقیت بیشتر و بهتری داشته باشند . معلمان و انسانها به طرقی با این افراد در ارتباط هستند و وظیفة شرعی و قانونی خود می دانند تا این آینده سازان را در این مسیر پر نشیب و فراز هدایت کنند و ناخدایان موفقی باشند تا این کودکان و نوجوانان را به ساحل خوشبختی برسانند.
هدفهای کلی تحقیق :
برای اینکه بتوانیم به علل های مختلف بی انضباطی در این مقطع آشنا شویم از دبیران و دست اندرکاران تعلیم و تربیت مدارس راهنمایی این شهرستان کمک گرفته ایم تا بتوانیم با توجه به فرامین ارائه شده و نظر خواهی از آنان در صدد رفع قسمتی از مشکلات برآییم.
فرضیه ها :
1ـ عدم آشنایی کادر آموزشی و اداری مدرسه به نیازهای روحی و روانی ، اجتماعی موجب بی انضباطی دانش آموزان می گردد . ( برای اثبات این فرضیه سؤالات 1،2،9،13،15،18 در پرسشنامه آمده است).
2 ـ وجود اختلاف در خانواده و عدم ارتباط صحیح خانواده ها با فرزندانشان و درک آنان موجب بی انضباطی دانش آموزان در مدرسه می گردد. (برای اثبات این فرضیه سؤالات 11 ،12،14 در پرسشنامه قید شده است).
3 ـ عدم وجود مدیران و معلمان متخصص و کار آزموده در مدارس موجب بی انضباطی دانش آموزان می شود.( برای اثبات این فرضیه سؤالات 7 ،20،21 در پرسشنامه آمده است).
4 ـ عدم انعطاف سیستم آموزشی و مقررات خشک و بی روح موجب بی انضباطی می شود.( برای اثبات این فرضیه سؤال 17 در پرسشنامه آمده است).
5 ـ عدم ارتباط صحیح مدرسه ، خانواده و جامعه موجب بی انضباطی می شود. (برای اثبات این فرضیه سؤال 22 در پرسشنامه آمده است).
6 ـ مشکلات حاد خانوادگی ناشی از فقر مالی و ضعف جسمانی و عاطفی و اجتماعی دانش آموزان موجب بی انضباطی می شود.( برای اثبات این فرضیه سؤالات 8 ،10،12 در پرسشنامه آمده است).
7 ـ عدم مطابقت مطالب درسی با نیازهای جسمانی و عاطفی و اجتماعی دانش آموزان موجب بی انضباطی می گردد . (برای اثبات این فرضیه سؤال در پرسشنامه مطرح گردیده است).
8 ـ کمبود فضای آموزشی و آشنا نبودن کادر آموزشی و اداری به مسایل روانشناسی و عدم رعایت عدالت موجب بی انضباطی دانش آموزان در مدرسه می گردد. (برای اثبات این فرضیه سؤالات 1 ،3،4،5،6 در پرسشنامه آمده است).
9 ـ عدم سلامت روانی کارکنان آموزشی و اداری باعث بی انضباطی می گردد. (برای اثبات این فرضیه سؤال 19 در پرسشنامه آمده است).
سؤالات :
1 ـ عدم توجه به شخصیت کودک باعث بی انضباطی می شود ؟
2 ـ دخالت ندادن کودکان در اداره امور جامعه و مدرسه سبب بی انضباطی می شود؟
3 ـ اعمال تبعیض معلمان موجب بی انضباطی می شود؟
4 ـ مجازاتهای بیجا و نامناسب موجب بروز رفتار ناشایست می گردد؟
5 ـ اعمال تبعیض کارکنان مدرسه عامل مؤثری در بروز بی انضباطی می شود؟
6 ـ تشویق بیجا و نامناسب موجب بی انضباطی می گردد؟
7 ـ عدم توانایی معلم در ایجاد انگیزه باعث بی انضباطی می گردد؟
8 ـ نقص یا ضعف جسمانی دانش آموز باعث بروز رفتارهای ضد اجتماعی می شود؟
9 ـ ناهنجاریهای روانی کودک سبب بی انضباطی می شود؟
10 ـ فقر مالی و اقتصادی کودک باعث بی انضباطی می شود؟
11 ـ اختلافات خانوادگی باعث رفتارهای ضد اجتماعی می گردد؟
12 ـ احساس طرد شدگی کودک از خانواده باعث بی انضباطی می شود؟
13 ـ محبت بیش از حد در خانه و بی توجهی در مدرسه باعث بی انضباطی می شود؟
14 ـ عدم پذیرش از طرف وجود نامادری و یا ناپدری سبب بی انضباطی می شود؟
15 ـ میل به خودنمایی و ابراز وجود کودک باعث بی انضباطی می شود ؟
16 ـ عدم درک محتوای مطالب درسی موجب بی انضباطی می شود ؟
17 ـ عدم انطباق مقررات مدرسه با ویژگیهای سنی کودک باعث بی انضباطی می شود ؟
18 ـ میل به آزادی فطری کودک سبب بی انضباطی می شود ؟
19 ـ شخصیت معلم در بروز رفتار ناشایست مؤثر است ؟
20 ـ وجود مدیران و معاونان کم سابقه سبب بی انضباطی می شود ؟
21 ـ عجله در تصمیم گیری ها باعث بروز رفتار بی انضباطی می شود ؟
22 ـ عدم کمبود روابط والدین با مدرسه سبب رفتار ناشایست می گردد؟
23 ـ فضای فیزیکی کلاس و ساختمان مدرسه باعث بی انضباطی می شود ؟
24 ـ اگر موردی یا پیشنهادی دارید بنویسید.
محدودیتها و حدود مطالعه
ـ از لحاظ قرار دادن پرسشنامه ها در اختیار معلمین با مشکل مواجه شدیم چون با برگزاری امتحانات نوبت دوم دانش آموزان روبرو شدیم.
ـ عدم دقت معلمین در پاسخگویی به سؤالات
ـ عدم همکاری بعضی از معلمین در این مورد
ـ عدم وجود ابراز دقیق اندازه گیری
تعاریف و اصطلاحات و مفاهیم خاص
1ـ بی انضباطی :
منظور از مشکلات انضباطی رفتاری است که بنحوی با مقررات مدرسه در تضاد بوده و نظم مدرسه را تهدید و مختل نماید از جمله این رفتارهای شایع تأخیر ورود به مدرسه ، آزار و اذیت سایر دانش آموزان ، گفتن سخنان رکیک و فحش دادن به آنها ، سخن گفتن و صدا در آوردن نابهنگام در کلاس و موقع تدریس معلم ، تخریب اموال مدرسه و … می باشد.
2 ـ رفتارهای ناشایست که عبارتند از :
الف ـ پرخاشگری : واکنش کلی نسبت به ناکامی است هرچند افراد همیشه پاسخهای پرخاشگرانه ی آشکار از خود نشان نمی دهند و آنها را در وجود خود سرکوب می کنند.
ب ـ اضطراب : یک ناراحتی دردناک ذهنی درباره ی پیش بینی یک تهدید و یا ناخوشی در آینده است.
ج ـ بزهکاری : بزهکار کسی است که متهم به ارتکاب رفتار ضد اجتماعی و یا قانون شکنی می باشد.
د ـ ناکامی : عبارت است از حالت یک موجود زنده است هنگامی که ارضای رفتار برانگیخته دشوار و یا غیر ممکن می گردد و یا در راه رسیدن به یک هدف با مانعی برخورد می کند.
هـ ـ فرار از مدرسه : که با بزرگتر شدن کودکان بیشتر جنبه ناسازگاری پیدا می کند .[4]
و ـ دروغگویی و …
3 ـ اعمال تبعیض از سوی کارکنان مدرسه :
عبارت است از دوگانگی در برخورد نسبت به دانش آموزان است که از سوی مدیر ، معاون معلمین و حتی مستخدمین اعمال می شود. آنان با برخوردهای مختلف خود نسبت به هر دانش آموز در مقابل یک عمل و کار مشابه باعث بروز بی انضباطی می شوند.
4 ـ نقص عضو یا ضعف جسمانی :
منظور دانش آموزانی است که دارای نقص جسمانی هستند مثل لکنت زبان و … از طرف دیگران در کلاس مورد تمسخر و دست انداختن قرار می گیرند که خود باعث بی انضباطی است و کودک دارای نقص عضو بخاطر پوشاندن عیب خود دست به کارهای خلاف مقررات می زند.
5 ـ ضد اجتماعی :
بعضی بروز رفتارهایی که با قوانین مدرسه و جامعه مغایرت داشته باشد نظیر خرابکاری وسایل عمومی و افراد سایکوپات .
6 ـ ناهنجاریهای روانی :
ناهنجاریهای روانی کودک سبب بی انضباطی می شود مانند فرار از مدرسه ، عدم علاقه به تحصیل و عقب ماندگیهای ذهنی و درسی .
بررسی تجربیات و مطالعات قبلی
1 ـ استفاده از کتاب روانشناسی نوجوانان و جوانان نوشته دکتر سید احمد احمدی .
2 ـ پایان نامه آقایان قاسم شاملوییان ـ محمد علی ذوالفقار .
3 ـ استفاده از کتاب تعلیم و تربیت و مراحل آن نوشته دکتر غلامحسین شکوهی .
4 ـ مجلات معلم.
5 ـ ماهنامه تربیت.
متغیرها و تعاریف عملی آنها
تعریف متغیر :
واژه ی متغیر از ریاضیات و فیزیک اخذ شده لیکن در علوم اجتماعی معنای وسیعتری دارد. متغیر به صفتی اطلاق می شود که از فردی از افراد جامعه به فرد دیگر از همان جامعه تفاوت نماید به عبارت دیگر متغیر حالتی است که قابلیت جایگزینی تمام عناصر یک مجموعه به هم پیوسته را دارد.
متغیر وابسته :
به صفت یا حالتی اطلاق می شود که تحت تأثیر متغیرهای دیگر قرار دارد و در مطالعه اجتماعی معمولاً اثر متغیر های دیگر (متغیر مستقل ) بر روی آن بررسی می شود.
متغیر مستقل :
به متغیری گفته می شود که عامل مؤثر یا اثر گذار در متغیر وابسته مورد نظر است.
روشهای جمع آوری اطلاعات
غرض جمع آوری اطلاعات درباره ی مسئله پژوهش شرایط و عواملی است که در این تحقیق قصد مطالعه آن را داریم که پژوهش توصیفی مانند عکس برداری از ابعاد گوناگون یک ارگانیسم یا یک پدیدة عینی است. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه که قسمتهای مختلف در آن گنجانده شده است و شامل 24 سؤال 2300 سؤال بسته و یک سؤال باز به عنوان پیشنهاد می باشد و در حدود 70 پرسشنامه تهیه گردیده است.
منابع داده ها
پاسخ پرسشنامه هایی که بوسیله ی دبیران مدرسه راهنمایی دارالعلم در اختیار ما قرار گرفته است و همچنین شاهدات عینی رفتارهای مختلف دانش آموزان ، مطالعات کتب روانشناسی و غیره.
روش های آماری و تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه و تحلیل اطلاعات استخراج شده از روش آمار توصیفی و درصد گیری آماری و جداول ستونی و دایره ای انجام شده است.
توصیف ابزارها و وسایل جمع آوری داده ها
چون موضوع مورد بررسی از نوع پژوهش توصیفی نیز می باشد لذا پرسشنامه جهت دبیران مدارس راهنمایی دارالعلم و بقیه ا… در قالب 24 سؤال تهیه گردیده و در اختیار آنان گذاشته شده است لازم به تذکر است که 23 سؤال آن بصورت 4 گزینه ای (پاسخهای بسته ) انتخاب و یک سؤال باز نیز مطرح
کرده است .
جمعیت آماری
حدود 700 دانش آموز در مدارس راهنمایی دارالعلم و بقیه ا… می باشند که جمعیت آماری ما را تشکیل داده اند.
جمعیت نمونه
در سطح شهرستان 2 مدرسه راهنمایی پسرانه با جمعیت حدود 700 نفر دانش آموز وجود دارد که انتخاب گردیده اند.
وسیله تحقیق
استفاده از کتب و مجلات مختلف و همچنین پرسش از دانش آموزان و دبیران مدارس در این مورد .
متن تحقیق
علل بی انضباطی دانش آموزان در دوره ی راهنمایی :
آغاز بلوغ نوجوان عملاً در دوره ی راهنمایی است و همچنین تلاش نوجوان در جهت تشخص طلبی اساسی ترین مشخصه رشد در این مرحله است به همین جهت آنچه در این دوره در درجه اول اهمیت قرار دارد تربیت عقلی نیست ، تربیت خلق و خوی یا تربیت شخصیت است.
ولی چنانچه می دانیم در دوره ی راهنمایی تحصیلی نیز مانند دوره های دیگر به تربیت عقل نوجوان توجه خاص مبذول می شود و تربیت شخصیت همچنان مورد غفلت است بنابراین اصول آموزش و پرورش در این دوره باید به وضع دانش آموزان بطور مطلوب کمک نمود.
بیان مجدد مسئله
علل بی انضباطی دانش آموزان پسر در مقطع راهنمایی
توصیف روشهای بکار گرفته شده
از روش توصیفی و درصد گیری آماری استفاده نموده و بصورت نمودار دایره أی و ستونی مشخص شده است.
خلاصه یافته ها و نتیجه گیری
آنچه که از انجام تحقیقات مورد نظر می توان به نتیجه گیری مطلوب رسید این است که اولاً به رفتارهای فردی و عدم افراط و تفریط در آزادی دانش آموزان توجه نمود.
ثانیاً از تنبیهات و تشویقات بی مورد خود داری شود.
ثالثاً کلاس از نظر شرایط فیزیکی مناسب باشد.
توصیه و پیشنهادات
آنچه که می توان در این مورد پیشنهاداتی ارائه نمود زیاد می باشد لذا به چند مورد از آن اشاره می نماییم
1 ) تبعیض قائل نشدن میان دانش آموزان.
2 ) هماهنگی داشتن رفتار و گفتار معلم.
3 ) توجه به شخصیت کودک.
4) نظارت مستمر والدین و مسئولین.
5) استفاده از محققین روانشناسی در مدارس .