دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
ترجمه فصل پنجم کتاب اصلاح و بهبود تئاتر در 73 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب:
فصل پنجم: اصلاح و بهبود تئاتر
1- باغ دورست ...................................................................................................... 2
2- اولین کوچه دروری........................................................................................... 3
3- اصلاح در پیشرفت............................................................................................. 3
4- درون اولین راه (کوچه) دروری......................................................................... 4
5- دومین تئاتر سلطنتی............................................................................................ 4
6- زنبورهای نر بیکار در کندوی نمایش.................................................................. 5
7- از دست رفتن یکرنگی و صمیمیت..................................................................... 6
8- انطباق اجتماعی................................................................................................. 7
9- نمایش یک چیز نیست....................................................................................... 7
10- بانوی من کاستل مین دوباره............................................................................. 8
11- جناب چارلز نمایش را می دزدد...................................................................... 8
12- بانوان با پوشش ماسک.................................................................................... 9
13- کمدی بی مطالعه در گالری ما......................................................................... 10
14- ماسک ها........................................................................................................ 10
15- تأثیرات تماشاخانه........................................................................................... 11
16- آداب سلحشوران اصلاحات........................................................................... 12
17- نحوه بازیگری................................................................................................. 14
18- نقش های بترتونی............................................................................................ 16
19- نقش بترتون در اتللو و هملت.......................................................................... 17
20- دستورالعملی برای بازیگران............................................................................. 19
21- خانم بری........................................................................................................ 25
22- خانم براس گریدا............................................................................................ 27
23- شرکت های رقیب........................................................................................... 28
24- یک سومین روز دیگر..................................................................................... 33
25- واردات خارجی.............................................................................................. 34
26- کمدین ها در مقابل دراماتیست ها................................................................... 38
27- لباس های جدید.............................................................................................. 39
28- جدال بر سر یک تور صورت یا نقاب چهره..................................................... 40
29- دیدار از اتاق رختکن یک تئاتر دوران بازگشت............................................... 41
30- البسه سنتی قهرمان........................................................................................... 44
31- تئاتر در بازار علوفه خشک.............................................................................. 45
32- جزیره دلپذیر و سحرآمیز................................................................................. 47
33- عصر تجارت................................................................................................... 52
- باغ دورست (DOREST)
شرکت دوک (Duke) تحت مدیریت ویلیام داونانت (William Davenant) در اول نوامبر 1660 نمایشنامهای را در سالزبوری کورت (Salisbury Cort) اجرا کرد، تئاتری که از خشم پیورتین ها (Puritan) نجات یافته بود.
زمین ورزشی لیزل (Lisle) توسط داونانت (Davenant) به تئاتر تبدیل شد و از سال 1671- 1660 که تغییر شکل داده بود، در خدمت این شرکت بود زمین تنیس در خیابان پرتقال نزدیک مهمانسرای لینکلن (Lincoln) زیادی کوچک بود. گیبر (Gibber) به آن به عنوان محل کوچک و فقیرانهای اشاره میکند. پس کسانی که به ساختن یک تماشاخانه کمدی اهمیت میدادند تصمیم به ساختن تماشاخانهای در نقشه Dorest Gavden گرفتند. تماشاخانه باغ دورست (Dorset) در 9 نوامبر 1671 افتتاح گردید. این ساختمان آن طور که گفته شده است ارزشی به اندازه 9000 پوند، طولی به اندازه 140 پا (فوت) و عرضی به اندازه 57 داشته است، که قادر به جا دادن بین 1000 تا 1200 نفر بوده است. جلو صحنهبندی بیقاعده تزئین شده بود با مجسمهها و حکاکیهایی با نشانهها و علایم وابسته به نشانهای نجابت خانوادگی که هنوز در صفحه مسی تزئین شده توسط دُول ستایش میشوند. اولین کوارتوستله (qurto settle)، امپراطور مراکش فرانسواز برونت (Francois Brunet) در سفرش به انگلستان در سال 1976 برای تئاتر صنفی از تالار نمایش (اودیتوریوم) به جا گذاشت.
در زمانیکه فرانسویها کمتر به لباسهای آرتیستها و بازیگران فکر میکردند او بیشتر راحتی تماشاگران را دوست میداشت. تالار نمایش (اودیتوریوم) بینهایت زیباتر و عملیتر از تماشاخانههای هنرپیشههای فرانسوی بود. کف زمین در نمایشگاه به شکل آمفیتئاتر ترتیب داده شد. صندلیها طوری چیده شدند که هیچ صدایی شنیده نمیشود. هفت جایگاه مخصوص که هر کدام 20 نفر را در خود جای میدهند همان تعداد جایگاه در طبقه دوم، زیرین و بالاتر از آن، هنوز مانند بهشتی وجود دارد.
2- اولین کوچه دروری (Drury)
اولین تئاتر سلطنتی بین خیابان بریج (Bridges) و کوچه دروری (Drury) خانه یکی از شرکتهای کینگ (King) تحت مدیریت توماس کلیگرو (Thomas, Killigrea) بود. این تئاتر در روز 7 ماه می 1963 با ارزش 2400 پوند افتتاح گردید، درازای بیرون آن 12 فوت و عرض آن 58 فوت بود. وقتی که (Pepys) پپیز برای اولین بار آن را در روز 8 می سال 1663 آن جا دید متوجه مقداری عیوب در طراحی آن شد: این محل با شیوه و تدابیر فوقالعادهای ساخته شده است اما در عین حال دارای معایبی نیز میباشد. باریکی محلهای عبور در حال خارج شدن از کف زمین و فاصله صحنه از جایگاهها که مطمئن هستم شنیدن صدا ممکن نخواهد بود اما با تمام این احوال همه چیز خوب است. بیشتر از همه موسیقی در قسمت زیر میباشد و بیشترین صدای آن در زیر صحنه است که در پایین احتمالاً شنیده نمیشود و مطمئناً باید تعمیر شوند.
3- اصلاح در پیشرفت
در بهار 1966 مقداری اصلاحات در این تئاتر سلطنتی انجام شد و در 19 مارس پپیز (Pepys) عجول رفت که ببیند چه پیشرفتهایی در حال انجام است. تمام این تماشاخانه پر از کثافت بود. داشتند صحنه را وسیعتر میکردند اما خدا میداند که آنها کی میتوانند دوباره نمایش بدهند، وظیفه من در اینجا دیدار از درون صحنه و دستگاه و اطاقهای تمرین بود و حقیقتاً اینها ارزش دیدن داشت.
4- درون اولین راه (کوچه) دروری (Drury Lone)
در سال 1669 شاهزاده کسیمو سوم (Cosimo) توسکانی (Tuscany) حداقل دو بار از این تماشاخانه دیدار کرد و کنت لورنزو ماگالوتی (Count Lorenzo Magalotti) مشاور رسمی او اولین نظریات خودش را اینگونه بیان کرده است: خطاب به تئاتر کینگ (King)، پس از شنیدن کمدی از جایگاه مخصوص پادشاه. این تئاتر تقریباً به شکل دایرهای میباشد که در درون احاطه شده است. جایگاههای مخصوص از یکدیگر جدا بوده که هر کدام به چندین ردیف از صندلی تقسیم گردیده برای پذیرایی از خانمها و آقایان که به موجب آزادی مملکت با یکدیگر در حالت غیرتبعیض مینشینند و بقیه محلها در طبقه اول اختصاص به دیگر مدعوین دارد. خیلی روشن است که باید تغییراتی زیاد در آن داده شود. با چشماندازهای زیبا. قبل از شروع این کمدی به خاطر اینکه مدعوین از انتظار خسته نشوند سمفونی زیبایی نواخته میشود که به خاطر آن مردم زیادی برای لذت بردن قبل از شروع نمایش به آنجا میآیند.
5- دومین تئاتر سلطنتی
5 ژانویه 1672 اولین تئاتر سلطنتی توسط آتش نابود و شرکت King موقتاً برای تماشا به زمین تنیس لیزل (Lisle) میرفتند، در همین هنگام تئاتر سلطنتی در دروری (Drury) با هزینهای بالغ بر 4000 پوند توسط کریستوفر رن (Christopher Wren) ساخته شد. دومین تئاتر سلطنتی دارای عرض مشابهی با اولین تئاتر اما طول آن 140 فوت یعنی 28 فوت طولانیتر از تئاتر قبلی بود، برای اینکه یک اطاق پرده به پشت آن اضافه شده بود در مقابله با پرخرجی و مجللی (Dorset garden) دومین تئاتر به گفته درایدن (Dryden) در روز افتتاحیه در تاریخ 26 مارس 1674 بسیار ساده ساخته شده بود. اما تفاوتها را اینگونه بیان کرده است: یک خانه ساده، پس از یک انتظار طولانی شما را نیمه راضی به خانه میفرستد درست مثل کاخهای نرون که با طلا میدرخشیدند.
6- زنبورهای نر بیکار در کندوی نمایش
در سال 1682 شرکت دوک (Duke) شکوفا شد، اما شرکت کینگ (King) که از سوءمدیریت و آشفتگیهای درونی زجر میکشید از هم فرو پاشیده شد. این دو شرکت در یک شرکت متحد ادغام گردیده و به خانه دروری (Drury) منتقل شدند. با رسیدن سال 1693 کریستوفر ریچ (Christopher Rich) رئیس این تماشاخانه شد و کنترل کامل همه چیز را چه مادی و چه معنوی در دست خود گرفت. هنرمندان قدیمی بیشتر از این مدیریت زجر میکشیدند. کالی کیبر (Colley Cibber) که در زیردست ریچ شروع به کار کرده بود خاطرات ناخوشایند خود را در طول این مدت همکاری با ریچ این طور بیان میکند: با بودن تنها تئاتر در مالکیت شهر، آنها برنامههای خود را به این صورت بر دیگران و بازیگران تحمیل میکردند، آنها سرمایه را به بیست سهم تقسیم میکردند. این سهام بین پولسازان تقسیم میشد که ماجراجویان نامیده میشدند که بیتفاوت نسبت به امور نمایش بودند، اما هنوز بیشتر امور مدیریتی در اختیار آنها بود. زمانیکه این کندوی نمایش پر از زنبورهای نر بیکار بود، هنرپیشهها زیر بیشتری فشار و ناامیدی به سر میبردند، با این وجود مشکلات آنها سبکتر از قبل و وضعیت قبلی بود، برای اینکه آنها در نصف سود تقسیم شده، سهیم بودند.
7- از دست رفتن یکرنگی و صمیمیت
در سال 1696 کریستوفر ریچ (Christopher Rich) تغییراتی را در دروری (Drury) به وجود آورد. مثل کاهش پیشگیر و وسعت کف زمین، زمان نگارش در سال 1740 کالی کیبر (Colly Cibber) لازم دانست برای خوانندگانش این نکات را بنویسد:
16- آداب سلحشوران اصلاحات
سام وینسنت sam vincent، آموزشگاه سلحشوران جوان در کتابی که در سال 1674 منتشر نمود و گرفته شده از کتاب دیکر (Dekker) نوشته شده در 1609 بود، دستوراتی به سلحشوران جوان در مورد رفتارشان در تماشاخانه داده شده است. تئاتر تبدیل اشعار سلطنتی شماست که در آن تجار معاوضه کالا میکنند با کلمات ساده. تماشاخانه برای سرگرمی مجانی میباشد و جا برای هر کس وجود دارد. پس من میگویم بگذارید این سلحشورها نصف پول را پرداخت کنند و نگهبانها بلیط آنها را به آنها بدهند که بتوانند در میان طبقه پایین بنشینند جایی که بتوانند تواضع خودشان را به بقیه شرکت کنندگان برسانند و مخصوصاً کسی که ماسک به صورت دارد، بگذار شانهاش را بیرون بیاورد تا بتواند کلاه گیس خود را مرتب کند. پس از آن برود به قسمت فروش پرتقالها و ارزش آنها را بفهمد و سپس ارادت خود را به پوشنده ماسک بعدی نشان دهد و بعد من ممکن است که سلحشور خود را تشویق کنم که مثل کسبه یک شلینگ پسانداز نکنند و در گالری مجانی بنشینند و بگذاریم در نظر بیاورد که چه سودی از نشستن در زیرزمین عاید او خواهد شد.
1- اول یک بزرگی آشکارا گرفته شده است بدان معنا که اصلیترین اصل یک آقای واقعی لباس و کلاه گیسش میباشد که کاملاً نمایان باشد.
2- با نشستن در قسمت زیرین تئاتر اگر شما یک شوالیه باشید میتوانید با خوشحالی و رضایت معشوقه خود را پیدا کنید اما اگر یک مرد خیابانی باشی زن (همسر) گیرت خواهد آمد. آن وقت شما ستوده خواهید شد که در میان جدیترین قسمت نمایش بخندید و یا در بدترین صحنه تراژدی و درام و اجازه بدهی که زبانت آنقدر بچرخد. با خنده و حرف زدن تو افتخار بر افتخار اضافه میکنی. در اول تمام چشمها به جای دوخته شدن به بازیگران به تو دوخته خواهد شد. مهمترین آدم در تئاتر به دنبال تو خواهد آمد و اسم تو را به زبان خواهد آورد و وقتی که تو را در خیابان ملاقات میکند خواهد گفت که او آنچنان سلحشوری است و تمام مردم تو را ستایش خواهند کرد.
دوماً تو اخلاقیات خود را در سراسر دنیا انتشار خواهی داد. فقط به این خاطر که تو یک مرد محترم میباشی که یکی دو ساعت را احمقانه میگذرانی برای اینکه کاری دیگر از تو برنمیآید. پس حالا جناب اگر شاعر با معشوقه تو لاس زده است تو او را بیآبرو کرده و جای بعدی که پس از تماشاخانهها پر میگردند کافههایی میباشند که در آن مردم به شرب مشغول میشوند.
17- نحوه بازیگری
توماس بترتون (Thomas Betterton) تولد 1635 و فوت 1710 بازیگر اصلی دوران اصلاحات اولین بار در تاریخ 1660 بر روی صحنه تئاتر ظاهر شد با شرکت بازیکنان زیادی که در اواخر جنگهای داخلی استخدام شده بودند و توسط فروشنده کتابی به نام John Rhodes، در آخرین کابین در Drury Lane بازی میکردند که هیچکدام نه Betterton و نه همکارانش هنرپیشههای باتجربهای بودند. در آن زمان هنوز تعدادی بازیگر قدیمی وجود داشتند که آنها هم در تئاتر Red Bull در سال 1660 مشغول نمایش دادن بودند. در همان سال به توماس کیلیگرو (Thomas Killigrew) و آقای ویلیام داونانت (Sir William Davenant) این مجوز داده شد که از بین این شرکتها بازیگرانی را انتخاب کنند که مناسب با این دو تماشاخانه باشند.
(Killigrew) بازیگران خود را از بازیگران قدیمیتر، از شرکت King و داونانت Davenant از بازیکنان جوانتر انتخاب کردند. مدت بیست و دو سال این دو شرکت به رقابت خود ادامه دادند تا زمانی که رقابت آنها در سال 1682 با متحد شدن آنها خاتمه یافت. قبل از این اتحاد بترتون Betterton نقش اصلی را در نمایشهای قدیمیتر داشت. او در نقشهای Macbeth (مکبث)، هنری هشتم، هاملت، مرکوتیو (Mercotio)، شاه لیر (King Lear) و Bosola بازی کرده است. گذشته از بازی کردن در این شخصیتها او همچنین در تراژدیها و کمدیها بازی کرده است. با آمیزش این دو شرکت، او شانس بازی کردن نقش اول در شرکت King را پیدا کرد. با این حال او نقش بروتوس (Brutus) و اتللو را هم بازی کرد. ما به این نتیجه رسیدیم که بازی کردن بترتون Betterton دور از هر مسائل حاشیهای و بدون مبالغه بوده است.
آقای بترتون (Betterton) با وجود بودن یک هنرمند فوقالعاده و عالی، هیکل مریض احوالی داشت. سری بسیار بزرگ با گردنی بسیار کوتاه که در شانههایش فرو رفته بود. بازوهای کوتاه چاق که بیشتر از شکمش بالا نمیآمدند. دست چپش معمولاً روی سینهاش بین کت و جلیقهاش بود. زمانی که او آماده سخنرانی میشد، حرکاتش کم بودند اما دقیق و درست. چشمان خیلی کوچکی داشت با صورتی پهن و تا اندازهای فربه. پاهای کلفت با اندازهای بزرگ. بهتر بود که او ملاقات شود تا اینکه تعقیب گردد. به خاطر اینکه منظر او جدی و صدمهپذیر و باعظمت بود. در آخرین روزهای زندگیش تا اندازهای فلج گردید. صدایش آرام و نالهای بود اما میتوانست خودش را هنرمندانه با گفتههایش وفق دهد. رقصیدن را نمیدانست در حالی که خانم بریس گیردل Mrs. Brace girdle بسیار زیبا و دلپسند شعرها را در تئاتر Loves of Mors and Venus (عشقها در مریخ و اورانوس) میخواند و رقصهای محلی را هم به خوبی Mrs Wilks میرقصید، نهچندان هنرمندانه اما مثل یک خانم بسیار مؤدب و خوب تربیت شده. Mr Betterton هنرمندی بسیار جامع بود از Alexander تا جناب John Falatogg اما در آن آخرین شخصیت او تمایل داشت که نقش Drollery of Harpor و John Evans را بازی کند ولی در آن موقع دادگاه شرق خیلی ناچیز و جزئی بود. Harper زیادی از Bartholomew- Fair داشت و Evans با شخصیت او مغایرت داشت با این وجود چیزی که عیب داشت در الماسهای درخشان بود و من همیشه آرزو میکردم که آقای Betterton از بازی کردن نقش هاملت صرفنظر کند و آن را به بازیگران جوانتر که تا به حال موفق به بازی نشدهاند بدهد که شاید آن را از او بهتر اجرا میکردند. وقتی که او خودش را به پاهای اوفلیا انداخت یک کمی بزرگتر از یک دانشآموز جوان مینمود و تازه از دانشگاه Wittem Berg آمده بود. اما هیچکس نمیتوانست مثل او شهر را راضی کند او در این نقش ریشه دوانده بود. بازیگر جوان معاصر با او، (در زمانی که Betterton 63 و Powell 40 ساله بود)، Powell چندین بار کوشش کرد که نقشهای او را در Alexander و Jaffier و غیره بازی کند اما هیچ امتیازی به دست نیاورد به خاطر اینکه در Alexander آن ابهت لازمه شاه را نداشت. Betterton از زمانی که لباس میپوشید و تا به آخر نمایش فکرش را در یک نقطه متمرکز میکرد و خودش را منطبق با شخصیتی که نقش را ایفا میکرد مینمود.
- یک سومین روز دیگر
من باید اعتراف کنم که وقتی که به آن نمایشها نگاه کردم با قضاوت فقیرانه خودم به طور عمیق و کسل کننده آنها رشد کرده اند و آدم میبایست اشتهای خوبی داشته باشد که بتواند این همه آشغال را هضم کند و بگذارد که آن با نامی جدید مهر شود که مرد جدیدی میتواند آنرا بگوید یا انجام دهد که رضایت آنها را جلب کند. روز سوم با کمک نمایش خوب، رقص خوب، آوازخوانی و صحنه خوب و دوستداشتنی میتواند این روز را برای مدتی زنده نگه بدارد. در یک قسمت شما قضاوت را میبینید که صحنه را غلطگیری و سانسور میکنند اما بعضی از آنان تظاهر میکنند، منظرهای که آنها باید با آن بخندند دلیل آن واضح است شاید آنها اطلاعات کمی درباره این صحنه داشته باشند. بعضی از قسمتها هم که برای نشان دادن مناسب نبود میبایست که سانسور شود یعنی مجبور بودند که آنها را سانسور نمایند. اگر صحنههایی در مورد دست انداختن قاضی و یا اصطلاحات شهری بود و یا اگر در مورد حکومت چیزی گفته میشد آنها نیز میبایست که سانسور شوند و نویسنده بیچاره در غیر این صورت مورد اهانت و استهزای عموم قرار میگرفت. در مورد خانواده سلطنت و اطرافیان هم چیزی گفته نمیشد که در غیر این صورت محکومیت شدیدی در انتظار نویسنده بود و بعضی اوقات حتی مجازات مرگ هم برای آنها درخواست میگردید. پس به این صورت کتابهای دیگر یا کمی بیشتر و یا کمتر از دیگر کتابها محتوا داشتند و به این صورت است که من اصلاً آنها را توصیه نمیکنم.
25- واردات خارجی
هر دوی این شرکتها با مشکلات زیادی روبرو بودند. با وارد کردن خوانندهها و رقاصهای خارجی آنها سعی در جلب کردن تماشاگر داشتند اما از آنجاییکه این هنرمندان بسیار گران قیمت بودند فقط این دو شرکت سود کمی را دریافت کردند در این مورد در پایین صحبت خواهیم کرد و به نوشتههای نویسندگان مثل Gibber خواهیم پرداخت.
اما تجارت تئاتری هم مثل بازرگانی عمومی همیشه میتواند قضاوت را فریب دهد. بدون اینکه بتوان از قبل روی آن حساب کرد. با انجام دادن بهترین تجارت هم همیشه نمیشود بهترین بازار را از آن انتظار داشت و به این صورت این د شرکت هم در بدترین وضع خود قرار گرفته بودند. Barton که در آن زمان بازیگر جوانی بود غالباً درباره مشکلاتی که Betterton با آن روبرو بوده است صحبت کرده است و او شکایات خود را اینگونه عنوان کرده که در یک چنین وضعیتی نگهداشتن فرم بازیگرها بسیار کار مشکلی میباشد. از زمان استخدام آنها متجاوز از ده سال گذشته
است و در این صورت نمیشود که نسبت به خواستههایشان بیاهمیت و بیتفاوت باقی ماند. برای پایان دادن به این وضع نابسامان بهترین رقاصههای فرانسه به نامهای Subligny, Balon, Labbee نیز خریداری شدند اما باز هم مؤثر واقع نشد و تماشاگران در راه این دو تئاتر در حال رفت و آمد بودند و اینطور به نظر میآمد چشمان آنها بیشتر از گوشهای آنها اهمیت داشتند و این سؤال هرگز به مناظره گذاشته نشد که کدامیک از این دو تئاتر هنرمندان بهتری را دارا بودند.