فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

نشانه های افسردگی

نمای بالینی افسردگی می تواند بصورت خلق افسرده ، احساس ناامیدی ، احساس غم ، بی ارزشی ، آشفتگی خواب و اشتها و یا فقدان انرژی و میل جنسی بروز کند این اختلالات می توانند منجر به مشکلاتی در عملکرد شغلی ـ تحصیلی ـ اجتماعی و روابط بین فردی گردند بدین منظور و جهت شناخت بیشتر وضعیت و شیوع افسردگی تحقیقی را بر روی دانشجویان پسر بومی و غیر بومی دانشگاه ترب
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 107
نشانه های افسردگی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان

تشکر و قدردانی :

چکیده :

فصل اول : مقدمه

1ـ1ـ بیان مسئله

1ـ2ـ اهمیت مسئله

1ـ3ـ اهداف تحقیق

بیان فرضیه

1ـ4ـ فرضیه تحقیق

1ـ5ـ اصطلاحات مهم و تعاریف عملیاتی متغیرها

1ـ افسردگی

2ـ شیوع

3ـ دانشجوی بومی و غیر بومی

فصل دوم : مرور بر ادبیات تحقیق

2ـ1ـ افسردگی

2ـ2ـ نشانه های افسردگی

2ـ3ـ طبقه بندی

2ـ4ـ نظریه های افسردگی

2ـ5ـ درمان اختلالات خلقی

2ـ6ـ تحقیقات انجام شده درمورد افسردگی دانشجویان

فصل سوم: طرح تحقیق

3ـ1ـ توصیف روش تحقیق

3-2ـ جامعه تحقیق

3-3- روش نمونه گیری

3ـ4ـ متغیرها و کنترلهایی که اعمال شده است

3ـ5ـ روش جمع آوری داده ها

3ـ6ـ ابزار اندازه گیری

3ـ7ـ روش آماری

فصل پنجم : خلاصه و نتیجه گیری

5ـ1ـ توصیف روش های مورد استفاده در تحقیق

5ـ2ـ نتیجه گیری

5ـ3ـ توجیه و تفسیر نتایج

5ـ4ـ توصیه برای پژوهشهای بعدی

5ـ5ـ محدودیتها

منابع فارسی

منابع انگلیسی

پیوستها


چکیده :

همانطور که می دانیم افسردگی و مانیا یکی از اختلالت خلقی شایع می باشند که بیشتر اختلالات عاطفی نامیده می شوند . اختلالات خلقی گروهی از بیماریهای روانپزشکی می باشند که به شکل خلق پایین و تصورات ذهنی ناهنجار بروز می نمایند .

نمای بالینی افسردگی می تواند بصورت خلق افسرده ، احساس ناامیدی ، احساس غم ، بی ارزشی ، آشفتگی خواب و اشتها و یا فقدان انرژی و میل جنسی بروز کند . این اختلالات می توانند منجر به مشکلاتی در عملکرد شغلی ـ تحصیلی ـ اجتماعی و روابط بین فردی گردند . بدین منظور و جهت شناخت بیشتر وضعیت و شیوع افسردگی تحقیقی را بر روی دانشجویان پسر بومی و غیر بومی دانشگاه تربیت معلم تهران واحد حصارک کرج انجام دادیم . مطالعه با استفاده از تست بک (BDI) بر روی 280 نفر از دانشجویان پسر انجام گردیده است .

روش تحقیقی که از آن استفاده شد ، روش تحقیق یا علّی ـ مقایسه ای با روش آماری مقایسة بین میانگین دردو گروه مستقل و بااستفاده از فرمول t بوده است . روش نمونه گیری نیز بطور تصادفی ساده و با مراجعه به جدول اعداد تصادفی و به تعداد 140 نفر از هر گروه بوده است . روش جمع آوری اطلاعات نیز با بهره گیری از تست افسردگی بک صورت گرفته است . با قرار دادن نمرات خام درفرمولt وبا سطح اطمینان 90% و در سطح به علت کوچک تر بودن عدد بدست آمده از عدد جدول فرض تحقیق معنی دار نیامد و می توان گفت که « تفاوت معنی داری بین میانگین شیوع افسردگی در دو گروه دانشجویان بومی و غیر بومی وجود ندارد .»


فصل 1

مقدمه

خلق یا Mood مایة هیجانی یک وضعیت عاطفی پایدار است که در طول طیفی بهنجار از غم وشادی تجربه می شود . اختلالات خلقی با احساسهای نابهنجار افسردگی یا سرخوشی مشخص می شوند که در برخی موارد شدید با خصوصیات پسیکوتیک همراهند . اختلالات خلقی به انواع اختلالات دو قطبی و اختلالات افسردگی تقسیم می شوند . این علائم در برخی گروههای خاص از نظر جنس و سن و وضعیت روانی اجتماعی افراد متفاوت می باشد .

در این پژوهش افسردگی نه بعنوان یک بیماری ، بلکه بعنوان واکنشی روانی در مقابل مسائل و مشکلاتی که دانشجویان با آنها گریبانگیر هستند ، مطرح است .

بیشتر دانشجویان بخاطر تحصیل دردانشگاه از خانواده و شهر یا روستای خود جدا شده ، در محیط جدیدی قرار گرفته اند که احیاناً ازنظر عاطفی مشکلاتی برایشان بوجود می آید . این مشکلات روانی و عاطفی موقعی تشدید پیدا می کند که آنان نتوانند خود را با محیط جدید دانشگاه تطبیق دهند .

عدم سازگاری با محیط آموزشی دانشگاه ، محیط سکونت در خوابگاه و قرار گرفتن در شبکة جدید روابط ، برخی عکس العملهای عاطفی از جمله افسردگی را بدنبال دارد .


1ـ1ـ بیان مسئله:

شاید کمتر کسی باشد که در طول زندگی خود لحظاتی از نگرانی و افسردگی را احساس نکرده باشد . افسردگی یک اختلال شایع عاطفی است . اگر شدت اینحالت از حد معمول بگذرد ، عرصة زندگی را بر فرد تنگ کرده او را از همه چیز حتی از خودش بیزار می کند . بنظر می رسد ادعای اینکه اصولاً افسردگی جزئی از زندگی بشر است زیاد مشکل نباشد .

تورو می گوید :« اکثر مردم عمرشان در افسردگی خاموش می گذرد » و شوپنهاور چنین نوشت :« زندگی انسان بین ملال و اندوه نوسان دارد ».

دراین تحقیق افسردگی عبارت از واکنشی است در برابر عوامل اجتماعی و محیط .

بعبارت دیگر حالتی است عاطفی به نحوی که فرد قدرت و توانایی لازم و کافی برای انجام امور و تکالیف عادی روزمرةخود را ندارد و کاهش چشمگیر در فعالیتهای سازندة وی دیده می شود .

افراد افسرده گرایش دارند به اینکه به تشریح درونی شکستها و تشریح بیرونی موفقیت هایشان بپردازند ، بعبارت دیگر به بروز و بیان شکست هایشان و عدم بروز موفقیت هایشان می پردازند . امروزه دانشمندان رشتة روانشناسی و روانپزشکی انسان را بعنوان مجموعه ای متشکل از واحدهای زیستی ، روانی ـ اجتماعی می شناسند .

( نور بالا ، احمد ، رابطة بین مذهب و بهداشت روانی از دیدگاه اسلامی ـ دارو و درمان ، 1371 ، تهران ).

بین انسان و محیط زندگیش کنش و واکنش مداوم وجود دارد بطوری که رفتار در کشاکش بین نیروهای محیط و عکس العمل های فرد شکل می گیرد . عواملمحیطی نقش مهمی درنوع رفتار او به عهده دارند . مسئله تحقیق حاضر در اینجا بیان این موضوع است که آیا تغییر و تحول در محیط فرد می تواند عاملی برای تغییر خلق و عاطفة وی قلمداد گردد . به عبارتی دیگر آیا استرس های ناشی از قرار گرفتن در محیط فیزیکی جدید با انتظارات و مسئولیتهای جدید می تواند عامل بروز تغییرات عاطفی ـ روانی در فرد گردد .سؤال پژوهش حاضر در این زمینه مطرح می شود که آیا ارتباطی بین میزان شیوع افسردگی و بومی یا غیر بومی بودن دانشجویان وجود دارد یا خیر ؟ و اگر ارتباطی وجود دارد آیا این ارتباطات فقط تحت تأثیر همین تغییر در شرایط محیط زندگی است یا اینکه عوامل و فاکتورهای متعدد و متنوع دیگری در این زمینه دخیلند ؟ عواملی مثل زمینة زیستی ویا دلواپسی های آنان از آیندة شغلی و اقتصادی ، همراه با وجود ابهام در این زمینه ها می تواند درفرد درجاتی از پایین بودن خلق و افسرده خویی را ایجاد نماید .

1ـ2ـ اهمیت مسئله :

مسئله حاضر از این جهت حائز اهمیت می باشد که با بررسی این مطلب آیا تفاوتی بین میزان افسردگی دانشجویان بومی وغیر بومی وجود دارد یا خیر ؟ اگر این تفاوت چشمگیر باشد باید از مسئولین مربوطه انتظار بهبود و رفع معضلات ناشی از شرایط زندگی و تحصیل این قبل دانشجویان را داشته باشیم .

1ـ3ـ اهداف تحقیق :

دانشجویان به اقتضای سن و موقعیتی که در آن قرار دارند در معرض ابتلاء به انواع اختلالات عاطفی می باشند بیشتر آنان از یکطرف بخاطر تحصیل دردانشگاه از خانواده و شهر خود جدا شده و در محیط جدیدی قرار گرفته اند که باید با مشکلات خود مبارزه نمایند . از طرف دیگر با توجه به اینکه دانشجویان باید در حین فراغت از تحصیل و یا پس از فراغت از تحصیل ، خود را برای تشکیل خانواده و زندگی جدید آماده نمایند و نیز شغل مطلوب خود را بدست آورده و وارد بازار کار شوند ، این مسائل خواه ناخو

ناخواه نوعی اضطراب و نگرانی در آن ها فراهم می آورد .

یکی از زمینه های مشکلات روحی دانشجویان مسئله انتخاب شغل و حرفه و به مفهوم گسترده تر امنیت شغلی است ، دانشجویان وقتی از سال اول پا به دانشگاه می گذراند یکی ازمسائلی که دائماً ذهن آنها را به خود متوجه می کند اینست که آیا پس از اتمام این دوره تحصیل ، قابلیت کافی برای آن وظیفه و شغل و حرفه ای که در نظر دارم پس از اتمام تحصیلات به آن بپردازم ، در من پدید می آورد ومسائلی از این قبیل موجبات اغتشاش ذهنی آنها را فراهم می آورد .

زمینة دیگر مشکلات دانشجویان تمایل شدید به ازدواج در برابر موانع و مقتضیاتی که از انجام آن جلوگیری می کند می باشد خود این مسئله نگرانی و اضطراب شدیدی را در دانشجویان فراهم می کند .موقعیت سنی و مرحلة رشد ایجاب می کند که در فکر ازدواج باشند ، یاحداقل درمورد انتخاب های خود جدی تر بیندیشند .

مورد بعدی به دلیل جوان بودن ودارا بودن توانائیهای جسمانی و انرژی ، دانشجویان تمایل به تفریحات سالم اجتماعی دارند . این تمایل به خودی خود اشکال ندارد اما وقتی که این تمایل در برابر ضرورت و تمایل زیاد به درس خواندن قرار می گیرد قضیه را دشوار می کند .

در اینجا وجود یک برنامه ریزی درست برای پاسخگویی به نیازهای جسمانی و روانی و ذهنی می تواند یک راه حل باشد ـ مورد دیگر که زمینة مشکلات و نگرانی های دانشجویان را فراهم می کند نیاز مبرم به پیشرفت دردروس است .احساس بی کفایتی، عدم فهم دروس و گرفتن نمرات کم زمینة یکسری اضطرابها و نگرانی ها را دردانشجویان فراهم می کند .

با توجه به اینکه دانشجویان در هر جامعه ای آینده سازان و برنامه ریزان و مدیران آن جامعه خواهند بود سلامت روانی آنان می تواند نقش مؤثری در فرآیند توسعه داشته باشد . در صورتی که آنان از بهداشت روانی برخوردار نبوده و به خاطر مشکلاتی که ذکر آن رفت دچار اختلالات روحی و عاطفی از جمله افسردگی شوند ،نه تنها خود دراین جریان ضربه می بینند ، بلکه در نهایت جامعه نیز متضرر می گردد . شناخت عواملی که مشکلات روانی دانشجویان را فراهم می آورد مستلزم مطالعات علمی است. از طریق شناخت این عوامل است که می توان به برنامه ریزی در جهت مرتفع ساختن مشکلات عاطفی دانشجویان همت گماشت و بهداشت روانی آنان را تأمین کرد . تا زمانی که بهداشت روانی درمیان دانشجویان وجود نداشته باشد نه تنها انواع اختلالات روحی از جمله افسردگی ، از خود بیگانگی و … گریبان گیر آنها خواهد شد، بلکه این امر منجر به افت تحصیلی و هدر رفتن سرمایه گذاریهایی خواهد شد که در این راه به کار گرفته شده است .

بیان فرضیه

1ـ4ـ فرضیه تحقیق :

میزان افسردگی در بین دانشجویان پسر غیر بومی نسبت به دانشجویان پسر بومی بالاتر است .

1ـ5ـ اصطلاحات مهم و تعاریف عملیاتی متغیرها :

1ـ افسردگی :

افسردگی اصطلاحی وسیع و مبهم است . برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بیحوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات عاطفی با زیر شاخه های متعدد را تداعی می کند . ( پور افکاری 1373)

خصوصیت اصلی و مرکزی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیتهای لذت بخش روزمره ، مثل معاشرت ، تفریح ، ورزش ، غذا و سکس است . این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایدار دارد . 0 پور افکاری 1364)

اصطلاح افسردگی بوسیلة لویس (1934) درتوصیف طبقه ای حالتهای افسردگی در مطالعه بر روی 61 مورد بکار رفته است . به این دلیل مطالعات بعدی نیز از این وضعیت تأثیر پذیرفته اند . (سمیز 1995)

افسردگی هر چند از شایعترین اختلالات روانی انسان است معهذا شاید بیش از هر اختلال روانی دیگر ناشناخته مانده یا در تشخیص آن اشتباه می شود . یکی از علل پنهان ماندن و عدم تشخیص افسردگی در آمیختن آن با غمگینی معمولی است . در زندگی هرکس موقعیتهایی پیش می آید که خواه ناخواه او را غمگین می سازد ، اما این حالت با آشفتگی روانی واقعی و تقلیل بینش معنوی شخص همراه نیست . برعکس « افسردگی حالتی است که بر کیفیت خلق شحص تأثیر عمیق گذاشته و نحوه ادراک او را از خودش و از محیطش دگرگون می سازد .» ( پورافکاری 1373 )

مطابق تعریف DSMIV افسردگی می تواند بصورت نشانه یا نشانگانی باشد که از مجموعه ای از نشانه ها تشکیل یافته و ثانویه بر یک اختلال زیر بنایی و یا یک اختلال روانی ویژه باشد .

درنشانگان افسردگی می توان شاهد حالاتی بود از قبیل کندی تفکر ، کاهش لذت ، کاهش فعالیت جسمانی هدفمند ، احساس گناه و ناامیدی و اختلال خوردن و خواب ( انجمن روانپزشکی امریکا 1994 ) از دیدگاه آرتوس . ربر (1985 ) . افسردگی عموماً یک حالت خلقی است که با ویژگیهای احساس بی کفایتی ، حزن، کاهش در فعالیتها یا واکنشها ، بدبینی ، غمگینی و نشانه های وابسته به آنها مشخص می شود .

در روانپزشکی ، اصطلاح افسردگی ، شماری از اختلالات عاطفی را شامل می شود که در ویژگیهای مربوطه به حالات خلقی ( که در بالا اشاره شد ) با شدت یا افراط مشاهده شود ( ربر 1985 )

دو حالت اساسی هیجانی اختلالات خلقی عبارتند از : افسردگی و مانی . هر یک از آنها ممکن است بصورت علامت اساسی خلق ظاهر شود . یا هر دو به طور دوره ای تظاهر نمایند . از این دوحالت ، افسردگی به مراتب شایعتر است و در 90% اختلالات خلقی مشاهده می گردد . در مرحلة افسردگی ، غمگینی ، دلسردی و ماتم بر زندگی شخص سایه می افکند .این احساس ها ممکن است با احساس بی ارزشی و پوچی زندگی همراه گردد . اشک ریختن و آه عمیق کشیدن ممکن است وجود داشته باشد .از دست دادن یک شخص مورد علاقه ممکن است همان احساسهای هیجانی را به وجود آورد . اما شحص بهنجار تدریجاً بهبود می یابد و به کار معمول خود باز می گردد . سوگواری طولانی از نوعی که توصیف شد حاکی از وجود اختلال خلقی خواهد بود . خمیدگی قامت پایین بودن سر ، حالت چهرة محزون ، صدای یکنواخت ، همه حاکی از افسردگی است که فرد تحمل می کند . ( پور افکاری 1373 ) .

2ـ شیوع :

شیوع به تعداد موارد موجود یک اختلال اطلاق می شود . ( پورافکاری 1368 )

بعبارت دیگر تعداد کل موردهایی از یک بیماری یا یک اختلال را در یک جمعیت معین و در یک نقطه از زمان شیوع می گویند .

شیوع همچنین با بروز ، که عبارتست از مواردی که در طول دوره ای خاص از زمان ظاهر می گردند ، ( معمولاً عرض یک سال ) فرق دارد . بنابراین منظور از شیوع نشانه های افسردگی نیز عبارت خواهد بود از تعداد مواردی از نشانه های افسردگی در دو جامعه و در دوره ای خاص از زمان ، یعنی از زمان احساس غربت و دوری از خانواده تا روز اجرای آزمون .

3ـ دانشجوی بومی و غیر بومی :

منظور ازدانشجوی بومی دانشجویی است که حداقل روزهای پنجشنبه و جمعة هر هفته به منزل مراجعت نماید و دانشجوی غیر یومی دانشجویی است که تمام مدت هفته را در خوابگاههای دانشجویی سپری نماید .


تأثیر آموزش مهارت های زندگی در سلامت روان افراد

روان شناسان در دهه های اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش ، عدم احساس کنترل ، و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب ، ریشه دارد بنابراین با توجه به تغییرات و پیچید
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 50 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 82
تأثیر آموزش مهارت های زندگی در سلامت روان افراد

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمـه

روان شناسان در دهه های اخیر در بررسی اختلالات رفتاری و انحرافات به این نتیجه رسیده اند که بسیاری از اختلالات و آسیب ها در ناتوانی افراد در تحلیل صحیح و مناسب از خود و موقعیت خویش ، عدم احساس کنترل ، و کفایت شخصی جهت رویارویی با موقعیت های دشوار و عدم آمادگی برای حل مشکلات و مسائل زندگی به شیوه مناسب ، ریشه دارد . بنابراین با توجه به تغییرات و پیچیدگی های روز افزون جامعه و گسترش روابط اجتماعی ، آماده سازی افراد به خصوص نسل جوان جهت رویارویی با موقعیت های دشوار امری ضروری به نظر می رسد . در همین راستا روان شناسان با حمایت سازمان های ملی و بین المللی ، جهت پیشگیری از بیماریهای روانی و ناهنجاریهای اجتماعی آموزش مهارت های زندگی را در سراسر جهان و در سطح مدارس آغاز نموده اند . ( طارمیان و همکاران 1378 ، ص 14 )

آنچه امروزه تحت عنوان مهارت های زندگی مشهود است تنها حاصل کار پژوهشگران عصر حاضر نیست بلکه بسیاری از این مهارتها در لابلای تعالیم الهی بخصوص در قرآن و احادیث معصومین بیان شده است . به طوری که تلاش برای برقراری ارتباط مفید و مؤثر با دیگران ، خودشناسی و توجه به ارزشها که از فصول اساسی درس مهارتهای زندگی است به کرات در قرآن ، نهج البلاغه ، و صحیفه سجادیه و احادیث منقول از سایر معصومین مورد تأکید قرار گرفته است . ( همان منبع ص 45 )

هدف اصلی سازمان بهداشت جهانی از ایجاد طرح مهارت های زندگی در زمینه بهداشت روانی این است که جوامع مختلف در سطوح جهان نسبت به گسترش ، به کارگیری و ارزیابی برنامه آموزش مهارتهای زندگی را متمرکز بر رشد توانائی های روانی مانند حل مسئله ، مقابله با هیجانات ، خود آگاهی ، سازگاری اجتماعی و کنترل استرس بین کودکان و نوجوانان است اقدام نمایند . ( ناستاسیا 1998 مقاله )

با توجه به نقش مهم مدارس در تأمین بهداشت روانی دانش آموزان ، برنامه آموزش مهارتهای زندگی روش مؤثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تأمین و حفظ بهداشت روانی دانش آموزان تلقی می شود . به این ترتیب مدارس به جای این که تنها بر افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان تمرکز نمایند باید بر تأمین و حفظ روان آنان نیز تأکید نمایند و اقدامات لازم را به منظور تحقق هدف مذکور انجام دهند چرا که اگر هدف فوق تحقق یابد بسیاری از مشکلات تحصیلی و آموزشگاهی نیز خود به خود کاهش می یابند . ( همان منبع )

بیـان مسئله و سـؤالات پـژوهش

انسان در زمینه های روانی ، اجتماعی ، جسمانی ، جنسی ، شغلی ، شناختی ، الگو ( خود ) اخلاقی و عاطفی صورت می گیرد هر یک از زمینه ها نیازمند مهارت و توانایی می باشد . در واقع می توان گفت که تکامل مراحل رشدی وابسته به مهارتهای زندگی است . زمانی که افراد مهارت های زندگی اساسی را کسب نمایند در عملکرد بهینه خود پیشرفت می کنند . آموزش مهارتهای زندگی نقش اساسی را در بهداشت روانی ایفا می کند و البته زمانی که در یک مقطع رشدی مناسب ارائه شود نقش برجسته تری خواهد داشت . به طور تعیین می توان گفت که بسیاری از نوروزها و سایکوزها ناشی از نقص در رشد مهارت های زندگی اساسی است . در واقع آموزش مهارت های زندگی نقش درمانی دارد . ( گتیتر ، گازدا و داردن ، 1996 مقاله )

همان گونه که بروکز ( 1984 ) اشاره کرده است رویکرد مهارت های زندگی یک چهارچوب سازمان یافته ای را برای مراکز مشاوره و بهداشت روانی فراهم می کند و یک عنصر آموزشی یکسوی و مهم برای مدارس ابتدایی و دبیرستان می باشد .

حال با در نظر گرفتن هدف کلی این پژوهش سئوالاتی در همین راستا مطرح می شوند :

  1. آیا بین افسردگی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
  2. آیا بین شکایات جسمانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
  3. آیا بین وسواس ـ اجبار کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
  4. آیا بین حساسیت در روابط بین فردی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
  5. آیا بین اضطراب کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
  6. آیا بین پرخاشگری کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
  7. آیا بین خوبی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
  8. آیا بین افکار پارانوئیدی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟
  9. آیا بین روان پریشی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟

10. آیا بین سلامت روان کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد ؟

اهمیـت و ضـرورت پـژوهش

امروزه در سراسر جهان بر اهمیت بهداشت روانی تأکید می شود و روز به روز با انجام تحقیقات وسیع و گوناگون اهمیت و نقش آن در زندگی فردی . اجتماعی آشکارتر می گردد. به طوری که سال 2001 میلادی از طرف سازمان بهداشت جهانی ، تحت عنوان سال جهانی «‌ بهداشت روانی » اعلام گردید . سازمان مذکور در این سال شعار « غفلت بس است ، مراقبت کنیم » را جهت آشکارتر ساختن موضوع مطرح نمود . ( سازمان بهداشت جهانی ، 2001 )

این امر نشان دهنده آن است که بهداشت روانی موضوعی است که باید در سطح جهان مورد توجه قرار گیرد یکی از دلایلی که در اهمیت این موضوع مطرح است ، شیوع روزافزون ابتلاء به انواع اختلالات روانی در سطح جهان است و دلیل مهم دیگر آن ، اهمیت و ضرورت پیشگیری از بیماری های روانی است می توان گفت عمده ترین هدف بهداشت روانی پیشگیری است و از سه نوع پیشگیری که در بهداشت روانی مطرح می شود پیشگیری اولیه مورد توجه بیشتری قرار دارد . در پیشگیری اولیه جمعیت سالم در جامعه مورد نظر است و تمام اقداماتی که در این حیطی صورت می گیرد در جهت آمادع سازی افراد و فراهم نمودن شرایط مناسب برای زندگی سالم از تماکمی جنبه های جسمانی ، روانی ، اجتماعی می باشد . بنابراین هدف ، افزایش آمادگی و توانایی افراد در برخورد صحیح و مناسب با رویدادهای زندگی می باشد .

حسینی ( 1378 ) معتقد است آموزش ، اساسی ترین روش پیشگیری اولیه است . از طرفی دیگر مهمترین و مؤثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه ، دوره نوجوانی است .

پژوهش ها نشان می دهند که آموزش مهارت های زندگی به ارتقاء بهداشت روانی کودکان و نوجوانان در ابعاد مختلف زندگی کمک می کند و از اساسی ترین برنامه های پیشگیرانه در سطح اولیه به شمار می رود .

سلامتی بخش اصلی یک زندگی شاد است و مدارس نقش مهمی در آگاه ساختن نوجوانان پیرامون مسائل بهداشتی و سلامتی و آموزش علوم زندگی به آنان دارد.

امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی ، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر ساخته است . پژوهش ها بی شمار نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی ـ عاطفی ریشه های روانی ـ اجتماعی دارند . برای مثال ، پژوهش در زمنیه اعتیاد و سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مرتبط با سوء مصرف مواد عبارتند از : عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارت های ارتباطی . همچنین پژوهش ها نشان داده اند که بین خود کارآمدی ضعیف و مصرف سیگار و الکل ، سوء مصرف مواد ، رفتارهای مخاطره آمیز و ضعیف عملکرد شناختی رابطه معنا داری وجود دارد و مطالعات نشان داده اند که ارتقاء مهارت های مقابله ای و توانایی های روانی اجتماعی در بهبود زندگی بسیار مؤثر است . توانایی های روانی ـ اجتماعی عبارتست از آن گروه توانایی ها که فرد را برای مقابله مؤثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می کند این توانایی ها فرد را قادر می سازد تا در رابطه با سایر انسان ها ، جامعه ، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تأمین نمایند . ( خانی ، 1380 ص 19 )

مهارتهای زندگی در جهت ارتقای توانایی های روانی ـ اجتماعی هستند و در نتیجه سلامت روانی ، جسمانی و اجتماعی را تأمین می کند . آموزش مهارتهای زندگی فرد را قادر می سازد تا دانش ، ارزشها و نگرش های خود را به توانای های بالفعل تبدیل کند . بدین معنا که فرد بداند چه کاری باید انجام دهد و چگونه آن را انجام دهد . مهارت های زندگی منجر به انگیزه در رفتار سالم می شود . همچنین بر احساس فرد از خود و دیگران و همچنین ادراک دیگران از وی مؤثر است . در ضمن منجر به افزایش اعتماد به نفس می شود بنابراین به طور کلی می توان گفت که منجر به افزایش سلامت روان افراد می شود و در پیشگیری از بیماریهای روانی و مشکلات رفتاری نقش مؤثری دارد . ( نوری و خانی ، 1377 ص 25 )

فرضیـه هـا

  1. بین افسردگی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
  2. بین شکایات جسمانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
  3. بین وسواس ـ اجبار کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
  4. بین حساسیت در روابط بین فردی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
  5. بین اضطراب کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
  6. بین پرخاشگری کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
  7. بین خوبی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
  8. بیم افکار پارانوئیدی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .
  9. بین روان پریشی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .

10. بین سلامت روانی کسانی که آموزش مهارت زندگی را دیده اند با آن هایی که این آموزش ها را ندیده اند تفاوت وجود دارد .

تعـاریف علمی و عملیـاتی متغیرهـای پـژوهش

تعریف علمی و عملیاتی مهارتهای زندگی

« موریس ، ای ، الیاس » از دانشگاه راجرز در آمریکا و مؤلف کتاب « تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارتهای زندگی مفهوم عامی از مهارت های زندگی ارائه می دهد . « مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسط به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زنند . ( نوری و خانی ، 1377 ص 16 )

در پژوهش حاضر منظور از مهارت های زندگی ، آموزش هایی است که در این مراکز به افراد در زمینه های تفکر مثبت ، تفکر خلاق ، ازدواج ، تصمیم گیری ، تفکر نقاد ، اضطراب ، افسردگی داده می شود .

تعریف علمی و عملیاتی سلامت روان

فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس بهداشت روانی را چنین تعریف می کند : استعداد روان برای هماهنگ ، خوشایند و مؤثر کارکردن ، در موقعیت های دشوار ، انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خویش ، توانایی داشتن . ( گنجی ، 1379 ص 9 )

و یا سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) بهداشت روانی را چنین تعریف می کند ، بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت معنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی ، روانی و جسمی ، بهداشت تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست . ( گنجی 1379 ، ص 9 )

در پژوهش حاضر سلامت روان توسط پرسشنامه 90ـ Scl سنجیده می شود پس منظور از سلامت روان نمره ای است که آزمودنی در آزمون 90ـ Scl می گیرد.

پیشینة نظری

تعریف سلامت روان

سازمان بهداشت جهانی در سال 1986 تعریفی از سلامتی را ارائه دارد :

سلامتی گستره وسیعی است جهت توانمند ساختن فرد ها گروه ، که از یک طرف موجب واقعیت بخشیدن به آمال و آرزوها و ارضاء نیازها و از طرف دیگر باعث مقابله با محیط می شود بنابراین طبق تعریف فوق به نظر می رسد سلامتی یک منبعی برای زندگی روزمره است نه به عنوان وسیله ای برای زندگی ، یک مفهوم کاربردی و مثبت است که علاوه بر تأکید بر توانایی جسمانی افراد بر منابع فردی و اجتماعی آنان نیز تأکید می ورزد . ( اسکوفیلد ، 1998 مقاله )

اصلاح سلامت روانی ، اصطلاحی است که از آن برای بیان و اظهار کردن هدف خاصی برای جامعه استفاده می شود . هر فرهنگی براساس معیارهای خاص خود به دنبال سلامت روان است . هدف هر جامعه ای این است که شرایطی را که سلامت اعضای جامعه را تضمین می کند آماده نماید . سلامت روان بخشی از سلامت عمومی است . منظور از سلامت روان ، سلامت ابعاد خاصی از انسان مثل هوش ، ذهن ، حالت و فکر می باشد . از طرف دیگر سلامت روان بر سلامت جسمانی هم تأثیر دارد . بسیاری از پژوهش های اخیر مشخص کرده اند که یک سری اختلال های فیزیکی و جسمانی به شرایط خاص روانی مرتبط هستند . با وجود این که سلامت روان مفهوم وسیعی است اما هنوز یک تعریف کلی که مورد قبول همه باشد از آن به دست نداده اند هر فرد یا گروهی یک تصور خاص از سلامت روان دارد در حالی که در مورد سلامت جسمانی چنین حالتی وجود ندارد .

در سال 1948 ، کمیسیون مقدماتی سومین کنگره جهانی بهداشت روانی ، برای بهداشت روانی یک تعریف دو قسمتی ارائه می دهد :

1. بهداشت روانی حالتی است که از نظر جسمی ، روانی و عاطفی در حدی که با بهداشت روانی دیگران انطباق داشته باشد برای فرد مطلوب ترین رشد را ممکن می سازد .

2. جامعه خوب جامعه ای است که برای اعضای خود چنین رشدی را فراهم می آورد در عین حال رشد خود را تضمین می کند و نسبت به سایر جوامع بردباری نشان می دهد . ( گنجی ، 1379 ص 13 )

سازمان بهداشت جهانی ، بهداشت روانی را براساس جنبه های زیستی و اجتماعی تعریف می کند . به نظر این سازمان ، بهداشت روانی برای فرد استعداد ایجاد روابط موزون با دیگران و استعداد شرکت در تغییرات محیط اجتماعی و طبیعی با استعداد کمک به تغییرات ، به شیوه سازنده ، قائل است . همچنین بهداشت روانی ایجاب می کند که بین تمایلات غریزی فرد هماهنگی وجود داشته است در این تعریف هیچ اشاره ای به بیماری نشده است .

در تعریف فوق و تعاریف مشابه آن ، سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد . طبق این تعریف شخصی که بتواند با محیط ( اعضای خانواده ، همکاران ، همسایگان و به طور کلی اجتماع ) خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود . این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت . تعارضات خود را با دنیای برون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت . اگر کسی توان انجام دادن این کارها را نداشته باشد و در نتیجه با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار برخورد کند از نظر روانی بیمار محسوب خواهد شد ، زیرا با این خطر روبرو خواهد بود که تعارض های حل نشده خود را به صورت نوروز ( اختلالات خفیف رفتاری ) نشان می دهد و به شخص نوروتیک تبدیل می شود . ( گنجی ، 1379 ص 12 )

عده ای از روان شناسان معتقدند که سلامت روان ، داشتن هدفی انسانی در زندگی، سعی در حل عاقلانه مشکلات ، سازش با محیط اجتماعی براساس موازین علمی و اخلاقی و سرانجام ایمانی به کار و مسئولیت پذیری و پیروی از اصول نیکوکاری و خیر خواهی است. ( شفیع آبادی ، 1371 ص 85 )

لوینسون و همکاران سلامت روان را اینچنین تعریف کرده اند :

سلامت روان عبارتست از این که فرد چه احساسی نسبت به خود ، دنیای اطراف ، محل زندگی و اطرافیان دارد مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد ، چگونگی سازش وی به درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویش . ( انصاری ، 1374 پایان نامه )

کارل مننجر می گوید :

سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به طور کامل شود . ( همان منبع )

کینگزبرک بهداشت روانی را این چنین تعریف می کند :

تسلط و مهارت در ارتباط صحیح با محیط به خصوص در سه فضای مهم عشق ، کار و تفریح . ( همان منبع )

در سالهای اخیر انجمن کانادایی بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است.

قسمت اول : نگرش های مربوط به خود ( شامل تسلط بر هیجان های خود ، آگاهی از ضعف های خود و رضایت از خوشی های ساده )

قسمت دوم : نگرش های مربوط به دیگران ( علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی ، احساس تعلق به یک گروه و احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و طبیعی .

قسمت سوم : نگرش های مربوط به زندگی ( رویارویی با الزام های زندگی ، پذیرش مسئولیت ها ، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود ، توانایی اخذ تصمیم های شخصی و ذوق یا انگیزه خوب کارکردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )

به طوری که ملاحظه می شود ، این انجمن بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرشهای مربوط به خود و دیگران تعریف می کند اما به مفاهیم بیماری آسیب شناسی و ناسازگاری ارجاع نمی دهد . ( همان منبع )

طبق تعریف فرهنگ روانشناسی آرتور 1985 واژه سلامت روان ، برای افرادی که عملکردشان در سطح بالای از سازگاری هیجانی و رفتاری است به کار می رود و در مورد افرادی که صرفاً‌ بیماری روانی ندارد به کار نمی رود . از نظر کاپلان و ساروک سلامت روان ، آن حالت بهزیستی است که افراد قادر باشند به راحتی در جامعه ، فعالیت کنند و پیشرفتها و خصوصیات شخصی برای آن رضایتبخش است . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )

کنفرانس بین المللی بهداشت ، که با همکاری سازمان بهداشت جهانی و یونیسف در سال 1988 با شرکت 134 کشور در آلماآتا تشکیل شد سلامت روانی را سلامت کامل جسمانی ، روانی ، اجتماعی تعریف نموده است و نه فقدان بیماری و ناتوانی . ( ادبی ، 1379 ، پایان نامه )

آرچریک مبحث تاریخی را اضافه کرده و می گوید در جوامع به سرعت در حال تغییر و غیر قابل پیش بینی امروز توانایی اکتشاف محیط و ایجاد تعهد ، یک مهارت اساسی برای بقاء و لازمه سلامت روانی است . ( همان منبع )

ویژیگی های افراد سالم ( برخوردار از سلامت روان ) از دیدگاه های مختلف :

برای داشتن بهداشت روانی خوب ، شرایطی وجود دارد : روبروشدن با واقعیت ، سازگاری داشتن با تغییرات ، گنجایش داشتن برای اضطرابها ، کم توقع بودن ، احترام قایل شدن به دیگران ، دشمنی نکردن با دیگران و کمک رساندن به مردن . ( گنجی 1379 ، ص 13 )

بنابر تحقیقات انجمن ملی بهداشت روانی

1. افراد سالم از نظر روان احساس راحتی می کنند . خود را آن گونه که هستند می پذیرند ، از استعدادهای خود بهره مند می شوند در مورد عیوب جسمانی و ناتوانیهای خود شکیبا بوده و از آن ناراحت نمی شوند ، دیدگاه واقع گرایانه دارند ، دشواریهای زندگی را سهل می انگارند ، آن ها وقت کمی را در نگرانی ، ترس ، اضطراب و یا حسادت سپری می کنند . اغلب آرامند ، نسبت به عقاید تازه گشاده رو بوده و دارای طیب خاطر هستند ، شوخ طبع هستند و اعتماد به نفس دارند ، اگرچه از حضور در جمع لذا می برند اما به تنها بودن نیز اهمیت می دهند و وحشتی از آن ندارند ، همچنین از سیستم ارزشی برخوردارند که از تجارب شخصی شان سرچشمه می گیرد . بدین معنی که یک احساس شخصی مبتنی بر درست یا غلط بودن امور دارند .

2. افراد دارای سلامت روان ، احساس خوبی نسبت به دیگران دارند ، آنها می کوشند تا دیگران را دوست بدارند ، و به آنان اعتماد کنند ، چرا که تمایل دارند دیگران نیز آن ها را دوست باشند و به آن ها اعتماد نمایند چنین افرادی قادرند که با دیگران روابط گرمی داشته باشند و این روابط را ادامه دهند ، به علایق دیگران توجه می کنند و احترام می گذارند آنها به خود اجازه نمی دهند از سوی دیگران مورد حمله و فشار قرار گیرند و نیز سعی نمی کنند که بر دیگران تسلط یابند آنها با احساس یکی بودن با جامعه ، نسبت بر دیگران احساس مسئولیت می کنند .

  1. قدرت روبرو شدن با نیازهای زندگی را دارند معمولاً‌نسبت به اعمال خود احساس مسئولیت می کنند و با مشکلات به همان شیوه که رخ می دهد برخورد می کنند . دارای پندارهای واقع گرا در مورد آنچه که می توانند یا نمی توانند انجام بدهند هستند بنابراین آن ها محیط خود را تا آن جا که ممکن است شکل می دهند و نیز تا آن جا که ضرورت دارد با آن سازگار می شوند . ( بنی جمالی ، 1373 ، ص 28 )

در این بخش به بررسی دیدگاه های مختلف روانشناسی پیرامون ویژگی های افراد دارای سلامت روان می پردازیم :

دیدگاه روانپزشکی

دیدگاه روانپزشکی ، درباره فرد دید تعامل حیاتی دارد . طبق این دیدگاه فردی که از سلامت روانی برخوردار است که دارای نظام متعادلی است که خوب عمل می کند و اگر تعادل به هم بخورد بیماری روانی ظاهر خواهد شد . ( گنجی ، 1379 ، ص 22 )

دیدگاه های روان تحلیلی

دیدگاه روانکاوی معتقد است که شخصیت فرد از سه عنصر تشکیل می شود ، نهاد، من و من برتر . بنابراین به نظر آنان بهداشت روانی ، زمانی تضمین می شود که من با واقعیت سازگاری شود و همچنین تکانش های غریزی نهاد به کنترل درآید . ( همان منبع )

فروید به نقل از حسینی ( 1360 ) سلامت روانی را از یک طرف نتیجه تعادل بین سه عنصر نهاد ، من و من برتر و از طرفی دیگر نتیجه تعادل بین سطوح خود آگاه و ناخودآگاه می داند . فروید معتقد است که شخص سالم دو ویژگی دارد :

  1. می تواند دوست بدارد و دوست داشته باشد .
  2. می خواهد و می تواند کار بکند . ( شعاری نژاد ، 1371 ، ص 278 )

به نظر فروید ویژگی خاصی که برای سلامت روانشناختی ضروری است خود آگاهی می باشد یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب مشکل شود ، بایستی خود آگاه شود ، شخص سالم از مکانیزم های دفاعی نوع دوستی ، شوخ طبعی ، پارسای و ریاضت و والایش یا تصعید استفاده می کند . ( نجات ، 1378 ، ص 34 )

همچنین به عقیده فروید ، شخص سالم کسی است که نیازهای تثبیت شده نداشته باشد ، نیازهای نهفته یا درونی شده اش در جهت معیارهای درونی شده من برتر باشد و براساس نیازهایش عمل نکند و نیازهایش با یکدیگر در تعارض و کشمکش نباشد . بعلاوه انسان برخوردار از سلامت روانشناختی موجودی منحصر به فرد است که بایستی به صورت یگانه مورد بررسی و مطالعه قرار بگیرد و دارای خصوصیات زیر باشد :

  1. بین من و من آرمانی فرد فاصله زیادی وجود ندارد .
  2. من دارای قدرتمندی و کارآیی بسیار است .
  3. از ساختار روانی خودش آگاهی لازم را دارد .
  4. هدف نهایی او رشد خلاقیت و تحقق خویشتن است .

نظر هورنای ( 1945 ) به نقل از خدا رحیمی ( 1374 ) : انسان برخوردار از سلامت روان دارای این ویژگی ها می باشد : احساس امنیت می کند ، لذا فاقد پرخاشگری و خودشیفتگی است ، به دلیل آگاهی از خود واقعی و استعداد بالقوه خوی تسلیم محض محیط اجتماعی و فرهنگی نیست ، بلکه ابتکار و شخصیت خودش را عهده دار می شود ، خوشناسی و کوشش را برای تحقیق استعدادهای فطری و ذاتی وظیفه اخلاقی و امتیاز معنوی شخصیت سالم است و هدف او کمال است ، انسان سالم خودآگاهی دارد و از خود واقعی و استعدادهایش کم و بیش آگاه است و خودش بسیاری از مشکلات زندگی را حل می کند لذا به دیگران وابستگی ندارد .

از دیدگاه کارل یونگ ، فرایندی که موجب یکپارچگی شخصیت انسانی می شود مزیت یافت یا تحقق خود است .

این فرآیند خود شدن ، فرایندی طبیعی است این گرایش چنان نیرومند است که یونگ آن را غریزه نامید . در انسان مزیت یافته هیچ یک از وجوه شخصیت مسلط نیست ، نه هوشیار و نه ناهوشیار .

نه یک منش یا گرایش خاص و نه هیچیک از سنخ های کهن ، بلکه همه آن ها به توازی هماهنگ رسیده اند . از طرف دیگر به نظر وی همه جنبه های شخصیت باید به یکپارچگی و هماهنگی دست یابند به طوری که همه آنها بتوانند بیان شوند . افراد سالم از شخصیتی برخوردارند که یونگ آن را شخصیت مشترک ، خوانده است . چون دیگر هیچ جنبه شخصیت به تنهایی حاکم نیست . یکتایی فرد ناپدید می شود و دیگر چنین اشخاصی را نمی توان متعلق به یک سنخ روانی خاص دانست . ( گنجی 1379 ، ص 53 )

به عقیده آلفرد آدلر ، زندگی بودن نیست ، بلکه شدن است ، آدلر به انتخاب ، مسئولیت و معناداری مفاهیم در شیوه زندگی اعتقاد دارد و شیوه زندگی افراد را متفاوت می داند . محرک اصلی رفتار بشر ، هدفها و انتظار او از آینده است . فرد سالم به عقیده آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر حیله و بهانه نیست او جذاب و شاداب است و روابط اجتماعی ساطنده و مثبتی با دیگران دارد روابط خانوادگی صمیمی و مطلوب دارد و جایگاه خودش را در خانواده و گروه های اجتماعی به درستی می شناسد . همچنین فرد سالم در زندگی هدفمند و غایت مدار است و اعمال او مبتنی بر تعقیب این اهداف است . عالی ترین هدف شخصیت سالم ، تحقق خویشتن است . از ویژیگی های دیگر سلامت روانشناختی این است که فرد سالم همواره به بررسی ماهیت اهداف و ادراکات خویش می پردازد و اشتباهاتش را برطرف می کند . فرد خالق عواطف خودش است نه قربانی آنها . آفرینش گرایی و ابتکار فیزیکی از ویژگی های دیگر ایت افراد است . فرد سالم از اشتباهات اساسی شامل تعمیم مطلق ، اهداف نادرست و محال ، درک نادرست و توقع بی مورد از زندگی ، تقلیل یا انکار ارزشمندی خود و ارزش های و باورهای غلط می باشد . ( شاملو 1378 ، ص 43 )

اریکسون سلامت روانشناختی را نتیجه عملکرد قوی و قدرتمند سن می داند . من عنوان مفهومی است که نشان دهنده توانایی یکپارچه سازی اعمال و تجارب شخص به صورت انطباقی و سازشی است من تنظیم کننده درونی روان است که تجارب فرد را سازماندهی می کند و در نتیجه از انسان در مقابل فشارهای نهاد و من برتر حمایت می کند. هنگامی که رشد انسان و سازماندهی اجتماعی به نحو متناسب هماهنگ شود ، در هر کدام از مراحل رشد روانی ـ اجتماهی ، تواناییها و استعدادهای مشخصی ظهور می نماید در واقع به عقیده اریکسون سلامت روانشناختی هر فرد به همان اندازه است که توانسته است توانایی متناسب با هر کدام از مراحل زندگی را کسب کند . ( خدا رحیمی ، 1374 ، ص 78 )

اریکسون احساس هویت را نشانه سلامت فکر و روان می داند که خود از مراحل حس اعتماد ، خودمختاری ، ابتکار و اشتغال به کارهای سودمند می گذرئ و سرانجام به احساس هویت خود منجر می گردد . این احساس سرمایه داخلی است که بعد از طی موفقیت آمیز تمام مراحل ایجاد می گردد و با همانند سازی موفقیت آمنیز که به تنظیم محرک ها و غرایز اصلی فرد با توجه به فرصت ها و امکانات او منجر می شود ارتباط دارد. بدین ترتیب احساس هویت موجب اطمینان خاطری می گردد که به شخص قدرت انطباق و سازگاری می دهند . ( حسینی ، 1360 ، ص 20 )

رد واقع به نظر اریکسون ( 1968 ) هویت ، نشانه نشاط روانی است و هویت در مقابل سردرگمی نشانه یک شخصیت سالم در نوجوانی است .

اریک فروم تصویر روشنی از شخصیت سالم به دست می دهد . چنین انسانی به طور عمیق عشق می ورزد آفریننده است . قوه تعلقش را کاملاً پرورانده است و جهان و خود را به طور عینی ادراک می کند . حس هویت پایداری دارد . با جهان در پیوند است و در آن ریشه دارد . حاکم و عامل خود در سرنوشت خویش است . فروم شخصیت سالم را دارای جهت گیری بارور می داند . به نظر وی جهت گیری ، گرایش یا نگرش کلی است که همه جنبه های زندگی را یعنی پاسخ های فکری ، عاطفی و حسی به مردم ، موضوع ها و رویدادها ، خواه در جهان و خواه در خود ، در بر می گیرد ، بارور بودن یعنی به کار بستن همه قدرت ها و استعدادهای بالقوه خویش ، چهارجنبه شخصیت سالم ، در روشن ساختن مقصود فروم از جهت گیری بارور و مؤثر است . این چهار جنبه شامل عشق بارور ، تفکر بارور ، خوشبختی ، و جدان اخلاقی می باشد عشق بارور لازمه اش رابطه آزاد و برابر بشری است طرفین رابطه می توانند فردیت خود را حفظ کنند عشق بارور از چهار ویژیگی مهم برخوردار است ، توجه ، تحساس مسئولیت ، احترام و شناخت ، تفکر بارور مستلزم هوش ، عقل و عینیت است .

خوشبختی بحث جدایی ناپذیر و پیامد زیستن موافق جه گیری بارور و همراه همه فعالیت های سازنده می باشد . فروم میان دو نوع وجدان اخلاقی که عبارتند از : وجدان اخلاقی قدرت گرا و وجدان اخلاقی انسان گرا تفاوت قائل شده است . ( گنجی 1379،ص 19 )

دیدگاه رفتار گرایی

دیدگاه رفتار گرایی معتقد است که بهداشت روانی به محرک ها و محیط وابسته است . بدین ترتیب آنچه را که مکاتب دیگر بیماری روانی به حساب می آورند از دید رفتار گرایان ، رفتاری است که مانند سایر رفتارها آموخته شده است . به طور مسلم این رفتار با رفتاری که در برخی موقعیت ها به طور طبیعی اتخاذ و پذیرفته می شود مطابقت نمی کند . با این همه رفتار آموخته شده ای است که بنابراین می توان گفت رفتار ناسازگار مثل هر رفتار دیگری بر اثر تقویت آموخته می شود . به طور کلی از دیدگاه رفتار گرایی ، کسی دارای بهداشت روانی است که رفتارش به محیط معینی ، با نوعی بهنجاری رفتاری سازگاری دارد . ( گنجی 1379 ، ص 17 )


موسیقی درمانی و کاهش هورمون های استرس زا و تأثیر موسیقی بر کاهش افسردگی

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر موسیقی بر کاهش افسردگی دانشجویان رشته ی باغبانی ورودی 87 همچنین تاثیر موسیقی درمانی بر کاهش هورمون های استرس زا که در این پژوهش از دو گروه مستقل استفاده شد که جامعه مورد نظر دانشجویان رشته باغبانی ورودی 87 بدون تفکیک جنسیت بودند که طبق نمونه گیری 25 نفر از نمونه افرادی بودند که به موسیقی علاقه داشتند و به آن گوش می داد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 234 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 71
موسیقی درمانی و کاهش هورمون های استرس زا و تأثیر موسیقی بر کاهش افسردگی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
کاربر

« فهرست مطالب »

عنوان : صفحه :

چکیده

فصل اول :

مقدمه

بیان مسئله

هدف تحقیق

اهمیت پژوهش

فرضیه تحقیق

متغیرها

تعاریف عملیاتی اصطلاحات

فصل دوم :

ادبیات و پیشینه تحقیق

کاربردهای موسیقی درمانی

مزایای موسیقی درمانی

پژوهش هایی که در این زمینه وجود دارد

کار موسیقی درمانگران چیست؟

محل ارائه موسیقی درمانی

ابزار اصلی موسیقی درمانی

تأثیر موسیقی بر هورمونهای استرس زا

افسردگی چیست؟

تاریخچه ی افسردگی

علائم و نشانه ها

علتها

عوامل خطرزا

افسردگی در بین دانشجویان

عوامل استرس زا در دانشگاه

چه عواملی باعث افسردگی فرد می شوند

فصل سوم :

جامعه آماری

نمونه آماری

ابزار پژوهش

روش تحقیق

فصل چهارم :

یافته های پژوهش و تجزیه و تحلیل داده

فصل پنجم :

بحث و نتیجه گیری

پیشنهادات

محدودیت ها

منابع

ضمائم

چیکده :

هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر موسیقی بر کاهش افسردگی دانشجویان رشته ی باغبانی ورودی 87 همچنین تاثیر موسیقی درمانی بر کاهش هورمون های استرس زا که در این پژوهش از دو گروه مستقل استفاده شد که جامعه مورد نظر دانشجویان رشته باغبانی ورودی 87 بدون تفکیک جنسیت بودند که طبق نمونه گیری 25 نفر از نمونه افرادی بودند که به موسیقی علاقه داشتند و به آن گوش می دادند و 25 نفر از نونه به موسیقی علاقه چندانی نداشتند و به آن کنتر گوش می دادند نمونه گیری به صورت تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار پژوهش را پرسشنامه افسردگی به تشکیل میداد داه های آماری به دست آمده تجزیه و تحلیل شد از روش آماری T استیودنت محاسبه شد و به این نتیجه رسید که موسیقی تاثیر بسزایی در کاهش افسردگی داشته است. همچنین با توجه به منابع و تحقیقات انجام شده پزشگان و محققان نشان داده شد که موسیقی درمانی تاثیر بسزایی در کاهش هورمونهای استرس زا دارد.

فصل اول:

مقدمه :

رشته موسیقی درمانی یکی از شاخه های علوم درمانی است که در آن موسیقی درمانگراز موسیقی و فعالیت های گوناگون همراه با موسیقی به عنوان ابزار درمانی استفاده می نماید. در واین رشته موسیقی به عنوان ابزار و موسیقی درمانگر به عنوان فرد متخصص شرایطی را ایجاد می کند که می تواند بیمار را در یک روند مثبت صعودی در جهت کاهش استرس ها و ارتقاء سلامت قرار دهد و این شرایط ممکن است متناسب با جنس و سن بیمار و شدت بیماری در امراض مختلف متفاوت باشد.

پژوهش حاضر درصدد توصیفماهیت کاربرد و شرایط حرفه ای معیار های تخصصی و مزایای این درمان است.

موسیقی نیاز عاطفی زندگی معاصر انسان است و موسیقی درمانی روش استفاده به هنگام از موسیقی برای پاسخ به تمایلات احساسی ذهنی و اجتماعی همگان به خصوص آنان که از درد و تالم در ستوه اند.

موسیقی درمانی عبارت است از : کاربرد مداخله های ریمیتک یا موسیقیایی ویژه که توسط یک موسیقی درمان گر شده و به منظور نائل شدن به اصلاح ابقاء یا بهبود عمتکرد هیجانی اجتماعی پردازش ذهنی و سلامت جسمی یک فرد به کاربرده می شود.

در موسیقی درمانی از فعالیت موسیقیایی هم کلامی و هم اهنگین (توسط ساز) به منظور تسهیل تغییراتی استفاده می کنند که ماهیتا غیر موسیقیایی می باشند.

برنامه های موسیقی درمانی بر اساس ارزیابی فردی طرح درمانی و ارزشابی برنامه اتخاذ شده قرار دارند غالباً موسیقی درمانگران به عنوان عضوی از یک تیم بین رشته ای برنامه های خود را با گروه یا افراد، با تمرکز بر طیف وسیعی از پیامد ها، مشتمل بر کاهش درد و اضطراب، مدیریت استرس، ارتباطات و ابزار هیجانات آغاز می نماید.

موسیقی درمانی نوعی از خدمات بهداشتی نظیر درمان جسمی است. این نوع درمان مشتمل بر استفاده درمانی از موسیقی به منظور تحت تاثیر قرار دادن عملکرد جسمی، روانشناختی، شناختی و اجتماعی بیماران از هر سنی می باشد به دلیل اینکه موسیقی درمانی یک واسطه قوی است، می تواند پیامد های منحصر به فردی به دنبال داشته باشد و علاوه بر کاربرد در ارتباط با بیماران، به گونه ای موفق برای همه افراد در همه سنین و همه توانای ها فوائدی در بر داشته باشد.

اگر موسیقی را محموعه ای از اصوات موزون و دارای تیم تعریف کنیم، می توان ادعا کرد که اصولاً زندگی هر انسانی با موسیقی آغاز می شود چرا که صدای موزون ضربان قلب هر مادی برای فرزندش که به دنیا خواهد آورد، می تواند به عنوان موسیقی آرام بخش تلقی شود.

بیان مساله :

هدف کلی این پژوهش اینست که آیا بین دانشجویانی که موسیقی گوش می دهند و دانشجویانی که موسیقی گوش نمی دهند ازنظر افسردگی اختلاف معنا داری وجود دارد یا نه؟

و دیگر اینکه موسیقی در چه سطحی میتواند بر روی افسردگی افراد تاثیر داشته باشد.

و در کل معرفی موسیقی درمانی و تاثیرات شگرفی که بر تن و روان آدمی دارد.

موسیقی درمانی، درمانی موثر و معتبر برای افرادی است که نیاز های روانی، اجتماعی، شناختی، ارتباطی، تاثیر پذیری و کلامی دارند، تجربیات پزشکان نتایجی نشان داد هاند که چشمگیر و بی نظیر بوده است.

موسیقی شکلی از تحرک حسی است که پاس ها را به موقعیت های آشنا تبدیل کرده سپس پیش بینی پذیری را بالا برده و احساس امنیت مرتبط با آن را مهیا می سازد.

در پژوهش حاضر سعی بر این بوده که رشته موسیقی درمانی به عنوان یک راه حل مفید و موثر برای بهبود بیماریهای روانی یا بیماریهای حیطه پزشکی بسیار مفید بوده و باعث کاهش هورومونهای استرس زا در بدن تمام افراد می شود، معرفی و شناسانده شود.

اهمیت پژوهش :

بی شک تاریخ هنر ایران سراسر عشق و علاقه و عرفان و دلداگی است اما واقعیت این است که در این چند قرن این شور و عشق با شناخت و فهم علمی ارتقاء پیدا نکرده است، فرهنگ و عادات شنوایی مردم همپای رشد و توسعه دانش موسیقی پیشرفتی نداشته و دورای پیرامون مصرف موسیقی عاطفی، حزین و شیدایی ومجهور مانده است. از این رو ذهن موسیقیائی مردم ایران نیازمند ارتقاء است و لازمه ارتقاء شنوایی و درک موسیقی آشنایی و شناخت و استفاده از موسیقی بخصوص موسیقی ملی به مفهوم واقعی آن است.

(پترز ، 1380، ص 10)

از موسیقی درمانی به خاطر خاصیت موثر آن در تسکین درد های جسمانی درمنزل و بیمارستانها و در کمک به زایمان، در تعادل خلق و خو تعادل روانی به توانبخشی جسمی و کمک به آرامش و خوابیدن و آسان کردن یاد گیری و در کل برای کمک به افراد تقریباً در تمامی زمینه های زندگی استفاده می شود.

در تحقیقات اخیر کاربرد موسیقی درمانی در توانبخشی جسمی و ایمنی شناسی و روان رنجوری موارد دیگر تایید شده است. (اندروز 1380، ص 1170)

موسقی درمانی یک روش معتبر و شناخته شده در جهان است که از جهاتی شبیه به کار درمانی و ورزش درمانی می باشد، از این شیوه به عنوان راه حل جسمی، روانی، شناختی، رفتاری و یا کار کرد اجتماعی نیز استفاده می گردد، زیرا موسیقی درمانی ابزاری قدرتمند می باشد و می تواند نتایج بی نظیری را بر جا می گذارد.

علاوه بر کار آمدی در سلامت ذهنی، موسیقی درمانی می تواند بر بیماری هایی چون ایدز ، ناتوانی های جسمانی ، ناتوانی های رشدی، آلزایمر ، صدمات مغزی، درد های مزمن و سرطان هم کارایی بسیار مفیدی داشته باشد. (پژوهش نامه استاد ناهید بابایی امیری، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد)

سئوال پژوهش :

- آیا بین درمانی (گوش دادن به موسیقی) و افسردگی دانشجویان رابطه معنا داری وجود دارد یا خیر؟

فرضیه تحقیق :

فرض ما بر این است که :

1 ) رابطه معنا داری بین گوش دادن به موسیقی (موسیقی درمانی) و افسردگی دانشجویان وجود ندارد.

2 ) بین گوش دادن به موسیقی (موسیقی درمانی) و افسردگی دانشجویان رابطه معنا داری وجود دارد.

متغیر ها :

موسیقی = متغیر مستقل

افسردگی = متغیر وابسته

متغیر مستقل : متغیر پیش فرض است و از طریق آن تغییرات متغیر وابسته اندازه گیری و تعیین می شود. در تحقیق آزمایش ، متغیر مستقل به متغیری اطلاق می شود که توسط محقق دستکاری می شود تاثیرات آن بر تغییرات متغیر وابسته مشخص شود.

متغیر وابسته : متغیری است که ارزش یا مقدار آن به متغیر مستقل بستگی دارد.

متغیر وابسته در اختیار محقق نیست و محقق می تواند در آن دخل و تصرف و دستکاری به عمل آورد.

تعاریف عملیاتی اصطلاحات :

پرسشنامه افسردگی بک BDI

پرسشنامه افسردگی بک برای نخستین بار در (1916) توسط بک و همکارانش معرفی شد.

بعد ها در (1971) مورد تجدید نظر قرار گرفت و در سال (1978) انتشار یافت.

این پرسشنامه از مشاهده و خلاصه کردن نگرشها و نشانه های بیماری نوعی، نزد بیماران افسرده ، به دست آمده است. (پاشا شریفی 1376 ، ص 368)

افسردگی :

حالتی است که بر کیفیت خلق شخص تاثیر گذاشته و نحوه ادراک او را از خویشتن و از محیطش دگرگون می سازد. (فک 1371 ، ص 8)

افسردگی از نظر پزشکی :

یک نوع آزردگی است که فعالیت و قابلیتهای حیاتی و جسمانی و عظلاتی را پایین می آورد. (اکسفورد)

موسیقی درمانی :

موسیقی درمانی یک روش معتبر و شناخته شده در جهان است که از جهاتی شبیه به کار درمانی و ورزش درمانی می باشد. از این شیوه به عنوان راه حل جسمی، روانی، شناختی، رفتاری یا کار کرد اجتماعی نیز استفاده می گردد. ودر اصل کاربرد صدا، ساز های موسیقی ، آهنگها، قطعات موسیقی، و هر چیز موسیقیایی است که به بهتر زیستن افراد کمک می کند.