فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

کودکان پیش دبستانی مهدکودک رفته با کودکان پیش دبستانی مهدکودک نرفته

کمبود امکانات و وجود مشکلات عدیده در ممالک در حال توسعه موجب شده است که موضوع بازی به خصوص در کودکان موجب بی مهری با کم توجهی والدین، مراقبین و کسانی که با بچه ها سروکار دارند قرار گیرد (رضا توکلی و همکاران، 1382)
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 136 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 268
کودکان پیش دبستانی  مهدکودک رفته با کودکان پیش دبستانی مهدکودک نرفته

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

مقدمه پژوهش

مقدمه:

کمبود امکانات و وجود مشکلات عدیده در ممالک در حال توسعه موجب شده است که موضوع بازی به خصوص در کودکان موجب بی مهری با کم توجهی والدین، مراقبین و کسانی که با بچه ها سروکار دارند قرار گیرد (رضا توکلی و همکاران، 1382).

نقش بسیار باارزش بازی از دیدگاه اصول تعلیم و تربیت در فرهنگ آموزش و پرورش جایگاه بسیار والایی دارد. باید توجه داشت که بازی به عنوان فرایند بسیار مهم در رشد و نمو کودک از بدو تولد تا سنین بالاتر در رشد و تکامل قوای ذهنی و جسمی او کمک بسزایی داشته و او را فردی خودساخته و مفید بار خواهد آورد. (نبوی و زکایی، 1385)

شروع بازی را می توان به گذشته های دور، حتی از بدو پیدایش انسان نسبت داد. در حقیقت بازی جزئی از زندگی انسان از بدو تولد تا زمان مرگ است و در کل تاریخچه بشریت مندرج.

انسان از نظر زیستی نیاز به جنبش و حرکت دارد و بازی جزء مهم این جنبش و حرکت است. انسان برای رشد ذهنی و اجتماعی خود نیاز به تفکر دارد و بازی خمیرمایه تفکر است.

تشکیل اجتماعات اولیه بشری، نحوه و شکل جدیدی از بازی را پدید آورد. بازی های گروهی به صورت بازی های نمایشی از عبارت ارواح و پرستش اشیائ گرفته تا رقص شکار و رقص جنگ، مجموعه ای از راههای برآوردن نیازهای جسمانی و ذهنی افراد را فراهم گرداند.

بازی نیز همسان با سایر پدیده ها ابعاد و جنبه های وسیعی را دربرمی گیرد. گوناگونی این ابعاد باعث شد تا تعریف های زیادی از بازی ارائه گردد. هر یک از تعریف ها برجسته کردن جنبه ای از بازی دیدگاه خاصی ارائه می دهند.

در فرهنگ بزرگ و بستر[1] بازی به صورت های ذیل تعریف شده است.

الف) حرکت ـ جنبش و فعالیت به مثابه حرکت عضلات.

ب) آزادی یا محدوده ای برای حرکت یا جنبش.

ج) فعالیت یا تعریف برای سرگرمی، تفریح یا ورزش. (مهجور، 1383)

میشل و میسون[2] تعریفهای متعددی از بازی گردآورده اند که نسل به نسل بر جای مانده است این تعریفها عبارتند از:

میشل و میسون:

بازی عبارت است از نگرش فکری که می تواند به هر نوع فعالیت انسانی اطلاق شود و به هر کاری تسریع یابد.

شیلر[3]:

صرف بی هدف نیروی بی حد و حصر.

فروبل: [4]

شکوفایی طبیعی جوانه برگهای کودکی.

پیاژه:

بازی اساساً یکی ساختن واقعیت است با خود.

اسپنسر:[5]

رخداد غریزی اعمال زائد به جای اعمال واقعی... فعالیتی برای لذت آنی، بی توجه به بهره ی آجل آن.

لازاروس:[6]

فعالیتی فی نفسه آزاد، بی هدف سرگرم کننده یا تفریحی.

هال:[7]

عادت حرکتی و تداوم روحیات گذشته در زمان حال.

گروس:[8]

تمرینی غریزی و بی هدف از اعمالی که در زندگی آینده نقش اساسی دارند.

ویلیام استرن:[9]

بازی یک غریزه برای رشد و نمو استعدادها بوده و یا تعریف مقدماتی برای اعمال آتی می باشد.

دالس:[10]

شکل غریزی از اظهار وجود و روزنه ای برای گریز هیجان ها. (قائمی، 1363)

کودک از طریق بازی نقاط ضعف و قوت، تمایل به فرمان دادن یا فرمان بردن، تهاجم یا تسلیم و اجتماعی بودن یا منزوی بودن خود را بیان می دارد. کودک در هنگام تعامل با محیط یا افراد از طریق بازی احساسات خصمانه یا دوستانه، افسردگی یا شادی، امیال و ارزوهای درونی و بیرونی خود را بروز می دهد. این حالات نمی توانند به صورتی واحد ابراز کردند، لذا کودک سعی می کند براساس ذوق و علاقه و یا تجربیات خود آنها را به صورتی مناسب و مطلوب ابراز دارد.

انواع گوناگون این فرافکنی ها و درون فکنی ها باعث می شود تا بازی ها به صورتهایی خاص طبقه بندی شوند و از این رو لازم است پیش از قضاوت در مورد هدف کودک از اجرای بازی، به شناخت انواع بازیها اقدام گردد. براساس باورهای نظریه‌پردازان، بازی ها به صورت های متفاوتی تقسیم بندی شده اند، از آن جمله گروس در کتاب بازی انسان، آن را به چهار دسته به شرح ذیل تقسیم می کند.

1-بازی های جنگی: شامل مسابقات، شکار کردن و رقابت های فکری و جسمانی.

2-بازیهای مهرورزی، عاطفی و احساسی، که از طریق هنر بیان می شوند.

3-بازیهای تقلیدی و نمایشی

4-بازیهای تقلیدی اجتماعی

در تقسیم بندی دیگری گروس بازیهای چهارگانه بالا را به صورت ذیل بیان می دارد:

1-بازیهای حسی و عاطفی

2-بازیهای حرکتی

3-بازی های عقلانی

4-بازی‌های شناختی

5-بازیهای لفظی

هم زمان با افزایش توجه دست اندرکاران آموزش و پرورش به ارزش بازی در شکل گیری همه جانبه قوای ذهنی، جسمی، اجتماعی و شخصیتی کودک انواع زیر به تقسیمات بازی افزوده شده است.

1- بازی های آموزشی ( یادگیری) که خود عبارتند از:

الف ـ بازیهای دستی.

ب ـ بازی بدنی.

ج ـ بازی نمایشی.

د ـ بازیهای سرگرم کننده.

2- بازیهای تخیلی.

3- بازی های نمونه ای.

علت گوناگونی این تقسیم بندی ها براساس باورهای نظریه پردازان و توجه آن ها به برخی از جنبه هایی است که از نظر آنها اهمیت بیشتری دارد. اما در حقیقت بررسی تعریف ها و تقسیم بندی آنها گویای توافقی همگانی در گوناگونی و هدف بازی است.

بازی از ارزش های خاصی برخوردار است و باید مورد توجه والدین و مربیان قرار گیرد. کودک از هنگام تولد تا بزرگسالی رو به رشد و تکامل است. به گفته میلی چامپ بازی به کودک کمک می کند که به یک «انسان» تبدیل شود و برای رسیدن به این مرتبه و کسب ویژگی های شخصیتی مطلوب، باید تعادلی بین بازی و کار کودک برقرار شود. وقتی کودک از بازی کردن خسته شود و می پرسد: حالا چکار کنم؟ هنگام پرداختن به کار فرارسیده است! بازی در حقیقت در رشد و تکامل کودک تأثیر بسزایی دارد و او را هر روز به زندگی شیرین تری نزدیک می کند.

در کتاب روان شناسی بازی احمدوند چنین آمده است که : کودک در خلال بازی به کشف محیط اطراف خود می پردازد و از طریق بازی نخستین گام ها را برای اجتماعی شدن برمی دارد. همکاری و تشریک مساعی با گروه را فرامی گیرد و بر کیفیت تأثیرگذاری بر دیگران و تأثیرپذیری وقوف می یابد.

کودکان از طریق بازی یاد می گیرند که چه طور می توانند مورد پذیرش افراد گروه واقع شوند و به میزان توانایی های لازم برای موفقیت در گروه پی می برند و همچنین بر چگونگی استفاده از توانایی های دیگران برای رفع نیازهای خود آگاه می شوند.

بازی موجب رشد جنبه اجتماعی شخصیت کودک می شود. او در بازی گروهی، ناگزیر به رعایت نکات اجتماعی و قواعد بازی است.

همچنین در پیشرفت رشد فضایل اخلاقی کودکان و نونهالان تأثیر بسزایی دارد، زیرا که کودکان رفتار و ارزشهای اخلاقی را در حین بازی با یکدیگر گرفته و به آن خوی می گیرند. و رفتارهای بد و خوب را در بازی ضمن تجربه از هم تشخیص داده و بدان عمل می کنند.

ارزش های درمانی یکی دیگر از قوانین صحیح تعلیم و تربیت است که می توان به نحو احسن در مواقع مختلف از آن استفاده کرد. مسائل و مشکلات روانی مختلف تربیتی به وسیلة بازی های درمانی کمک بسزایی به کودک می کند تا در آینده بتواند به رفع مشکلات خود از هر جهت موفق شده و به زندگی شیرین و بازی های کودکانة خود ادامه دهد.

احمدوند نیز در کتاب روان شناسی بازی خود در مورد ارزش جسمانی چنین اظهار نظر می کند که: "فعالیت هایی که کودک به عنوان بازی انجام می دهد در پرورش نیروی بدنی و حواس او تأثیر زیادی دارند. کودک می پرد، می دود، از پله ها بالا و پایین می رود، لی‌لی می کند، خم و راست می شود، نشست و برخاست می کند، دوچرخه سواری می کند، اسباب بازی ها را جا به جا می کند، طناب بازی می کند و ... در تمام این فعالیت ها عضلات و اندام های مختلف خود را به کار می گیرد و موجبات تقویت آنها را فراهم می سازد."

از طرف دیگر از نظر حسی و حرکتی می توان گفت که از طریق بازی حس بینایی و شنوایی و لامسه کودک پرورش یافته و چشم و دست او از هماهنگی بیشتر و بهتری برخوردار شده و عضلات انگشتان و دست و پای او ورزیده می شوند. از طریق بازی همچنین، قوه خیال و تصور کودک با سرعت هر چه بیشتر پیشرفت نموده و پرورش می یابد و با توجه به گذشت زمان به اوج خود می رسد. کودک به وسیلة بازی خود را بهتر شناخته و منش او از این طریق پرورش می یابد. کودک در بازی سعی خواهد کرد که قوه خلاقیت و ابتکار خود را به وجود آورد و دنیای شیرین خود را بهتر بشناسد. (نبوی، زکایی، 1385)

ویژگی های خاص بازی و فواید گوناگون آن در ریشه همه جانبه قوی ذهنی، جسمی، شخصیتی و اجتماعی کودک باعث شده تا توجه مقدار زیادی از دست اندرکاران تعلیم و تربیت به چگونگی نقش بازی در امر آموزش کودکان معطوف شود. در این میان می توان از نظریات افلاطون، ارسطو، روسو، خواجه نصرالدین طوسی، امام محمدغزالی و از میان متأخرین از نظریات مونته سوری، فروبل و دکروای یاد کرد.

اما نکته مهم آن که متقدمین اگر چه به ارزش بازی در رشد کودک اشاره کرده اند؛ اما در بسیاری از موارد آن را خارج از زمینه تعلیم و تربیت رسمی کودک محسوب داشته و آن چنان که باید نظریات صریحی در امر استفاده از بازی برای آموزش کودک ارائه نداده اند. متأخرین این قصور را جبران کرده و در نظرات خود با صراحت بیشتری به نقش بازی به عنوان یکی از مطلوب ترین عوامل تعلیم و تربیت اشاره کرده اند. حتی برخی از مربیان استفاده از بازی را به عنوان عمده ترین وسیله آموزش کودک برای یادگیری موضوعات مختلف مورد تأکید قرار داده اند.

بیان مسأله :

محرکی چون بازی بر رشد شناختی،‌عاطفی، اجتماعی و فیزیکی کودک تأثیر بسزایی دارد. کودک هنگام بازی می تواند کشف کند چه کسی است و چه توانایی هایی دارد، دنیا چیست و چگونه خود را باید با محیط هماهنگ کند. به راستی بازی می تواند به کودک اعتماد به نفس دهد، بازی کردن بچه ها راهی است به سوی شکل گیری شخصیتی سالم و مفید برای این که کودک در آینده، زندگی خوب و بالنده ای داشته باشد، فرایند بازی بسیار ضروری است.

یکی از امتیازهای بازی این است که رشد شناختی کودک را گسترش می دهد. برای مثال بازیهای حسی حرکتی درک کودک را از دنیای اطرافش افزایش می دهد. بازیهای جسمی به او کمک می کند تا ناتوانی های خود را بشناسد و آنها را برطرف سازد. بازیهای نمادین، به او اجازه می دهد تا واقعیات را تغییر دهد. ( به حال تعلیق درآورد).

توانایی کودک در بازی نمادین، نشانه نقطه عطفی در رشد شناختی اوست. چرا که به تدریج ذهن او قدرت شکافتن ظاهر واقعیات را نمایان می کند. در تخیلات او خرس عروسکی می تواند ناگهان زنده شود و سخن بگوید.

همانطور که قوه درک کودک قوی تر می شود، بهتر می تواند با استفاده از تخیلاتش به خیالپردازی بپردازد. زمانی می رسد که او قادر است مانند بزرگترها تفکر انتزاعی داشته باشد، در طی بازی، کودک با مفاهیمی چون بزرگ ـ کوچک، بالا ـ پایین، پر یا خالی آشنا می شود و آنها را با وضوح بیشتری درک می کند. بازی تخیلی به کودک کمک می کند تا بفهمد چه چیزی واقعی است و چه چیزی واقعی نیست و چه چیزی با تخیل قابل تغییر و چه چیزی تغییرناپذیر است.

بازی کردن، کودک را قادر می سازد بر بعضی از امور پیرامونش تسلط پیدا کند، و دریابد که نمی تواند کاملاً همه امور را تغییر دهد و همه چیز را دست کاری کند.

بازی به عنوان آزمایشگاه زبان نیز عمل می کند. اگر کودک در محیطی رشد کند که آرامش بر آن حکم باشد، می تواند به آزمایش و اکتشاف دست بزند. بازی هم قابلیت تسلط به اطرافش را به او می دهد. او به تدریج که بزرگتر می شود، از طریق بازی مهارتهای حل مسأله و خلاقیت را نیز فرامی گیرد و از طریق بازیهای نمادین می تواند مشکلاتش را در فضایی امن تر تصور کند و راه حلهای متفاوت آن را با هم مقایسه کند.

تخیل انعطاف ناپذیر کودک، به او اجازه می دهد تا با استفاده از اشیاء اطراف خود، به خلاقیت بپردازد. بازی کردن قدرت تمرکز حواس کودک را پرورش می دهد. از نتایج تحقیقات چنین برمی آید که بین خیالپردازی و آستانه دقت کودک ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. چرا که کمی خیالپردازی به کودک کمک می کند تا بتواند حسابی سرگرم باشد. پژوهشی بر کودکان پیش دبستانی ثابت کرده است بچه هایی که قادر نیستند خیالپردازی کنند از دقت کمتری برخوردار هستند و تمایل بیشتری به پرخاشگری و رفتار مخرب (شیطنت) دارند.

از دیگر فواید بازی می توان درک نظم، ترتیب و توالی مشارکت را نام برد. قوانین بازی، نحوه شروع، ادامه و خاتمه آن، فرصت مناسبی برای کودک فراهم می کند تا درباره نظم نکات بیشتری بیاموزد. همانقدر که بازی فواید شناختی دارد، برای بهزیستی کودکان، فواید عاطفی را نیز به همراه دارد. بازی های تخیلی سهم بزرگی در خنده و شادی های کودکانه دارد. چنین شادمانی کودک را از حالتی خشک و ثابت بیرون می آورد. البته رضایت خاطر (خوشحالی) کودک بازتابی احساسی است که از خود دارد.

بهترین بازی، آن است که عزت نفس را در کودک به جریان اندازد. بازی به کودک اجازه خشونت می دهد تا تخلیه شود، به عبارتی از طریق بازی می تواند خشم خود را خالی کند و این امر برای او نوعی پذیرش اجتماعی محسوب می شود.

بازی مهارتهای اجتماعی کودک را افزایش می دهد. به ویژه نمایشی که نوعی بازی نمادین است می تواند همدلی را در کودک پرورش دهد. در این صورت او نه تنها وانمود می کند هویت دیگری دارد بلکه عقاید و احساسات دیگران را نیز باید به نمایش بگذارد.

کمترین عملکرد اجتماعی بازی را می توان نقش انجام وظیفه ای دانست که هر یک از کودکان در بازیهای گروهی عهده دار می شوند حتی ساده ترین شکل بازی به کودک نکات مهمی می آموزد، نکاتی چون رعایت نوبت، همکاری، رقابت عادلانه و برد و باخت منصفانه.

شاید آشکارترین فایده بازی تأثیر آن بر رشد جسمی کودک باشد. این تأثیر شامل ریشه ماهیچه و توانایی کنترل آن است، همانند هماهنگی چشم و دست همچنین می توان گفت عضلات بزرگ از طریق فعالیت های جسمی مانند دویدن، پریدن، دوچرخه سواری و شنا قوی می شود و عضلات کوچک از طریق فعالیت های حسی ـ حرکتی تقویت می شود.

بازی نمادین می تواند فرصت های زیادی برای رشد فیزیکی فراهم کند در انواع مسابقات، مهارتهای حرکتی و هماهنگی اعضا بدن افزایش می یابد.

اکنون مسأله پژوهش حاضر این است که آیا بین بازیهای کودکان پیش دبستانی مهد کودک رفته با کودکان پیش دبستانی مهد کودک نرفته دختر و پسر شهر تهران تفاوتی وجود دارد یا نه.

هدف پژوهش

هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه بین بازیهای کودکان پیش دبستانی مهد کودک رفته با کودکان پیش دبستانی مهد کودک نرفته دختر و پسر شهر تهران می باشد.

اهمیت موضوع پژوهش:

بازی فعالیتی است که کودک برای پدید آوردن شیء یا رویدادی انجام می دهد تا جایگاه اجتماعی و کاری خود را دریابد. کودک با بازی خود آن چه را که از اعمال بزرگسالان یادگرفته یا در درون خود دارد بیان داشته و سعی می کند تا آن ها را به سطح واقعیت برساند. هر مقدار سطح کوشش او با معیارهای محیط زندگانیش بیشتر هم خوان باشد کودک شادتر و خوشحال تر است و هر مقدار دورتر او ناراحت تر و ناسازگارتر. از این رو هرگاه کودکی چه به طور مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم دریا بر رفتار و کردار او بیشتر به بزرگسالان شبیه است خوشحال تر و شادمان تر خواهد بود و برعکس، به عبارت دیگر می توان گفت، بازی کودکان نشانی است از آرزوی آن ها برای خود بزرگتر شدن.

بازی نه تنها بازدارنده رشد کودک نیست بلکه یکی از مهمترین عوامل هم آهنگی رشد آزاد کودک از لحاظ جسمی، احساسی و ذهنی است. بازی عامل رشد و تکامل، خواست ها و امیال کودک است. بازی کودک را قادر می سازد این خواست ها و امیال را به زندگی روزانه خود وارد ساخته و با شناخت توانایی ها و ویژگی های خود با مسیر آینده زندگی خود آشنا گردد، زیرا هم بستگی زیادی میان بازی و توانایی های کاری یک فرد در آینده موجود است.

از تماشای بازی کودکان می توان دریافت که بازی یک موضوع محرک و تشویق کننده است. بچه ها در اثر بازی به مقدار زیادی از نظر عاطفی ارضا می شوند. هر چند تفاوت های موجود در بازی های کودکان همیشه واضح و روشن نیستند یا به راحتی درک نمی شوند، ولی این احتمال وجود دارد که بتوان کارکردهای متمایزی را که بازی برای کودک دارد تشخیص داد.


بررسی عملکرد در الگوهای ترسیمی در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی شهر قزوین(محمدیه)

کودک نیز مانند بزرگسال همواره با مسائلی مواجه می گردد که تعارض هایی را در وی برمی انگیزد و از آنجا که نقاشی امکان برونریزی یا فرافکنی تمایلات سرکوفته در زمینه نا هشیار را فراهم می سازد ، تجلی مسائل کودک در نقاشی ، شگفت انگیز نیست و می توان بر اساس تفسیر عناصری که در پیرامون یک موضوع اصلی ( مثلاً آدمک ، درخت یا ) به تصویر کشیده می شود راهی به سوی ن
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 102 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 146
بررسی عملکرد در الگوهای ترسیمی در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی شهر قزوین(محمدیه)

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
کاربر

فصل اول

کلیات تحقیق

مقدمه

کودک نیز مانند بزرگسال همواره با مسائلی مواجه می گردد که تعارض هایی را در وی برمی انگیزد و از آنجا که نقاشی امکان برونریزی یا فرافکنی تمایلات سرکوفته در زمینه نا هشیار را فراهم می سازد ، تجلی مسائل کودک در نقاشی ، شگفت انگیز نیست و می توان بر اساس تفسیر عناصری که در پیرامون یک موضوع اصلی ( مثلاً آدمک ، درخت یا ...) به تصویر کشیده می شود راهی به سوی نا هشیار وی گشود . تحلیل شیوه فرافکنی کودک در نقاشی می تواند اطلاعات ارزنده ای درباره عمیق ترین مسائل وی در اختیار ما قرار دهد و داده های ترسیمی امکان اکتشاف منابع درونی ، زیسته های فردی و دستیابی به فرضیه های بارور در مورد شخصیت را فراهم می سازد . این نکته را نیز متذکر شویم که اطلاعاتی که از راه نقاشی به دست می آیند به دوره کودکی محدود نمی شوند و معانی رمزی آنچه که به تصویر کشیده می شود برای بزرگسال نیز صادق اند و می توانند اطلاعاتی درباره شخصیت آنها در اختیار ما قرار دهند در ترسیم خطوط برای سرگرمی ، یا در خلق یک اثر هنری ، رمزها سخن می گویند ، بیان می شوند و به آزاد سازی نیرو می انجامند . نقاشی اثر یک فرد است ، جنبه خاص و منحصر به فرد او را برجسته می سازد ، عمق وجود و همچنین احساس او را به هنگام ترسیم آشکار می کند . از زاویه خط شناسی محض ، می توان برای خط خطی کردن ها یا خطوط بی شکلی که ظاهراً چیزی را بیان نمی کنند معنای دقیقی قائل شد . به عنوان مثال ، خطوطی که ارتجالاً به هنگام یک مکالمه تلفنی یا گوش دادن به یک سخنرانی ترسیم می شوند ، قابل تفسیر هستند . اگر شکل ها ، خطوط و جای گرفتن اشکال در فضا یا پاره ای از خصیصه های روانشناختی مطابقت دارند ، پس می توان گفت موضوع هایی که آزادانه توسط یک بزرگسال یا یک هنرمند نقاش به تصویر کشیده می شوند به منزله فرافکنی شخصیت آنها ملحوظ می گردند . وانگهی ، موضوع ترسیم به ندرت جنبه تصادفی دارد و بی تردید ، شیوه ای که بر اساس آن یک موضوع ترسیم می گردد از صافی شخصیت فرد می گذرد و به همین دلیل است که بر مبنای یک موضوع یا یک منظره مشابه ، دو نقاش به ایجاد آثاری کاملاً متفاوت می پردازند . معهذا ، آنچه از طریق آزمون های نقاشی به دست می آید جنبه احتمالی دارد و نمی توان آن را با یقین پذیرفت و بدیهی است که به منظور حصول اطمینان و دستیابی به واقعیت و عمق بیشتر ، باید از فنون دیگر و روش های دیگر برای اثبات فرضیه هایی که از راه تحلیل ترسیمی مطرح شده اند ، سود جست .

در مجموعه گردآوری شده به بررسی طرح ها و نقاشی در میان کودکان عقب مانده ذهنی و کودکان عادی پرداخته ایم تا به این جهت از طریق ترسیمات آنها به دنیایی که در آن قرار دارند ، پی برد و شاید بتوان از این طریق برای نیازهای عاطفی سرکوب شده آنها پاسخی منطقی یافت .

طبق آنچه که ذکر شد ، در رساله حاضر قصد تحقیق ، در مورد بررسی عملکرد خط و نقاشی در بین کودکان عقب مانده ذهنی و عادی داشته ایم که در 5 فصل تنظیم شده است که به استحضار می رسد .

بیان مسئله

از نقاشی و خط به عنوان فرافکنی ناهشیار در جهت شناخت شخصیت افراد و حل مشکلات روانی آنها استفاده می شود تا از این طریق بتوان به غم ها ، شادی ها ، نفرت ها و علایق و هر چیز دیگری که فرد آنها را سرکوب کرده و به ناهشیار خود سپرده است ، پی برد .

در این رساله می خواهیم به بررسی عملکرد خط و نقاشی ( الگوهای ترسیمی ) در بین کودکان عقب مانده ذهنی و عادی بپردازیم . در نقاشی و طراحی های این دسته از کودکان باید به متغیر های مختلفی توجه داشته و به بررسی آنها پرداخت توجه به انتخاب رنگ ها ، چگونگی استفاده از قلم و توانایی استفاده از آن ، چگونگی ساماندهی به نقاشی در صفحه ، محدود و حذف کردن بخش های مختلف یک تصویر ، از سوی این کودکان است . به همین جهت تحقیق حاضر به دنبال پاسخگویی به سوالات زیر است .

سوالات تحقیق

1ـ آیا بین الگوهای ترسیمی در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی تفاوت معنا داری وجود دارد ؟

2ـ آیا بین الگوهای ترسیمی و اندازه خط ( دست نویسی ) در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی تفاوت معنا داری وجود دارد ؟

3ـ آیا بین الگوهای ترسیمی و توانایی گرفتن صحیح خودکاردر دست ، در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی تفاوت معنا داری وجود دارد ؟

4ـ آیا بین الگوهای ترسیمی در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی ، در ترسیم صورت آدمک تفاوت معنا داری وجود دارد ؟

5ـ آیا بین ترسیم شکل A در آزمون بندر ـ گشتالت در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی تفاوت معنا داری وجود دارد ؟

6ـ آیا کودکان عادی نسبت به کودکان عقب مانده ذهنی بیشتر از رنگ های شاد استفاده می کنند ؟

بیان فرضیه

1- بین الگوهای ترسیمی در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی تفاوت معناداری وجود دارد

2- بین الگوهای ترسیمی و اندازه خط ( دست نویسی ) در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی تفاوت معناداری وجود دارد

3- بین الگوهای ترسیمی و توانایی گرفتن صحیح خودکار در دست ، در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی تفاوت معناداری وجود دارد

4- بین الگوهای ترسیمی در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی ، در ترسیم صورت آدمک تفاوت معناداری وجود دارد

5- بین ترسیم شکل A در آزمون بندر – گشتالت در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی تفاوت معناداری وجود دارد

6- کودکان عادی نسبت به کودکان عقب مانده ذهنی بیشتر از رنگ های شاد استفاده می کنند

اهداف تحقیق

هدف بررسی و مشاهده عملکرد کودکان عادی و عقب مانده ذهنی در انجام الگوهای ترسیمی براساس آزمونهای گودایناف ( ترسیم صورت آدمک ) و شکل A بندر-گشتالت می باشد. هدف این است که مشخص کنیم ارتباطی بین انجام الگوهای ترسیمی با اندازه خط ( دست نویسی ) و گرفتن شکل صحیح خودکار در دست ، در کودکان عادی و عقب مانده ذهنی که بسیار حائز اهمیت است ، وجود دارد . و مشخص کردن تفاوت به کارگیری این الگوها در بین آنهاست . می خواهیم بدانیم کودکان عادی تا چه حد در استفاده از رنگ های شاد در نقاشی متفاوت ازکودکان عقب مانده ذهنی عمل می کنند در این تحقیق سعی خواهد شد که این تفاوت ها را جستجو کرده و بشناسیم .

تعاریف عملیاتی

دانش آموز عادی : به دانش آموزی اطلاق می شود که در مدارس عادی آموزش و پرورش مشغول به تحصیل می باشد .

دانش آموز عقب مانده ذهنی : به فردی اطلاق می شود که طبق معیارها و ضوابط سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور به عنوان کودک عقب مانده ، انتخاب شده و در یکی از آموزشگاههای استثنایی مشغول به تحصیل می باشد .

ضرورت واهمیت تحقیق

تاریخ تمدن،سابقه تلاش انسان است در غلبه بر تقاضای محیطی که در آن زندگی می کند در فرهنگ های مختلف ،افرادی که نمی توانند به نحوی مطلوب خود را با نمودها وتقاضا های محیطی خود سازگار نمایند از نظر دیگران با تعاریف و ویژگیهای خاص به عنوان درمانده ضعیف ناتوان و عقب افتاده و... شناخته می شوند که در طول تاریخ ،نیز نگرش علوم نسبت به عقب ماندگی ذهنی و افراد عقب مانده همواره در جهت مثبت و سازنده تر در تغییر بوده است و امید است که با انجام این پژوهشها بتوانیم روابط مرجع با افراد عقب مانده تر بخصوص بچه ها برقرار کنیم زیرا که این قشر از افراد جامعه هم احتیاج به همدردی و هم یاری از اطرافیان خود دارند و امید است که با شناخت نوع مشکل آنها با آنها بتوان کنار آمد که انجام این تحقیقات و پژوهشها در مراکز آموزشی و نهاوند خانواده می تواند تأثیر مثبت و به سزایی داشته باشد. و این استنباط غلیظ و نادرست از عقب ماندگی و کودکان عقب مانده از ذهنها پاک شود.

فصل دوم

پیشینه وادبیات تحقیق

ارزشیابی شخصیت کودکان براساس آزمونهای ترسیمی

پریرخ دادستان ( 1384) درباره ارزشیابی شخصیت کودکان براساس آزمونهای ترسیمی چنین می گوید :

نقاشی کودک یک پیام است ، آنچه را که او نمی تواند به لفظ در آورد به ما انتقال می دهد . بررسی و درک «زبان » نقاشی ، اطلاعات ارزنده ای در اختیار والدین ، مربیان ، روانشناسان و همه کسانی که می گذارد که خواهان درک و دریافت راز و رمز جهان کودک هستند . اکتشاف نظامدار این قلمروبه آخرین دهه های قرن گذشته باز می گردد و بر قوانینی متکی است که خط شناسی نیز از آنها سود جسته است . همچنین دیدگاه روان تحلیل گری بر اساس بررسی گسترده معانی نماد هایی که در خوابدیده ها ، اسطوره ها ، افسانه ها و در زندگی بازیافته می شوند به غنای آن در قرن حاضر کمک کرده است . کودک همه مسائل زندگی خود را به واسطه نقاشی به تجربه در می آورد ، خود را می آزماید و «من» خویشتن را بنا می کند . خطوط ترسیمی ، انعکاسی از دنیای هیجانی او هستند و نقاشی به تنهایی به منزله جهانی است که به موازات افزایش هشیاری و دگرگونی های کودک ، متحول می گردد .

مراحل تحول نقاشی : از حد یازده ماهگی یعنی تقریباً مقارن با به راه افتادن و حفظ تعادل ، کودک بدون آنکه قصد خاصی داشته باشد ، لکه ها و خطوطی را در فضای اطراف خود پدید می آورد . در این وهله ، لذت حرکت است که کودک را هدایت می کند و فعالیت ترسیمی در چارچوب همه بازی هایی قرار می گیرد که از ارضای میل به « کثیف کردن » که با مرحله بهنجار تجربه گری و اکتشاف مطابقت دارد ، حاصل می شود . از اینجاست که پاره از مولفان ( پرودومو)1 ظهور فعالیت ترسیمی کودک را به تحول روانی – حرکتی وی وابسته دانسته اند و پاره ای دیگر از آنها ( وید لوشه 2، ناویل 3و ...) بر این نکته تاکید کرده اند که افزون بر تحول روانی – حرکتی ، نوع ابزاری که طفل در اختیار دارد نیز واجد نقش پر اهمیتی است . مشاهدات ظریف و دقیق گزل 4در دانشگاه ییل 5نیزپیشتر ، نقش ترسیم و نقاشی را در روان شناسی تحول نشان داده بودند ( گزل ، 1943) . توصیف های وی درباره فعالیت های روزمره کودکان ، این نکته را برجسته ساختند که نقاشی در حدود 18ماهگی در گستره رفتار کودک متجلی می گردد . اغلب کودکان در این سنین ، به ترسیم خطوط انحنا داری که از مرکز شروع شده و بخشی از فضا را محدود می کند ، می پردازند .

این خطوط که کم و بیش به صورت مارپیچ و حلزونی هستند ، بدون بلند کردن دست به تصویر کشیده می شوند و به همین دلیل نیز ، ترسیم چنین خطوطی از ترسیم زاویه ها که مستلزم قطع آهنگ و توقف حرکت هستند ، آسان تر است . اما به هر حال باید گفت که آنچه کودک را در این وهله مجذوب می کند نتیجه عمل نیست ، بلکه فعالیت به خودی خود است .

تدریجاً و نسبتاً زود ، توجه کودک نسبت به آثاری که در فضای اطراف خود پدید می آورد معطوف می شود ، رابطه علت و معلولی (حرکت خود و نتیجه آن ) را درک می کند ، عمل وی به صورت ارادی در می آید و به مرحله جدیدی از هشیاری دست می یابد . بدین ترتیب ، پس از دومین سال زندگی ، خطوطی که از لحاظ حرکتی مهار شده است جانشین خط خطی کردن ها می شوند و « چشم که در آغاز دست را دنبال می کند ، نقش هدایت کننده آن را بر عهده می گیرد »

(اوستریث1، 1976) . این مهار حرکتی موجب می شود که کودک بتواند دستش را بلند کند و شکل های مختلف را به صورت متوالی ترسیم نماید و بدین ترتیب ، گذار از خط پیوسته به خط نا پیوسته واقع می شود.

در حدود دو سال و نیمگی می توان شاهد ترسیم خطوط افقی ، عمودی ، نقطه چین و دایره بود . و بر اساس نظر اغلب مولفان ، در خلال سومین سال زندگی است که نخستین خطوط تقلیدی که از مرحله خط خطی کردن فرا تر می روند متجلی می شوند و می توان پاره ای از شکل ها را در ترسیم کودکان متمایزکرد . در همین هنگام است که میل به تجسم عینی در کودک پدیدار می گردد ،بدین معنا که شباهت بین خطوط خود و اشیای واقعی را در می یابد و به آنچه به تصویر کشیده است معنایی می دهد و آن را نامگذاری می کند . اما این ادراک شباهت بین خطوط خود و اشیای واقعی را در می یابد و به آنچه به تصویر کشیده است معنایی می دهد و آن را نامگذاری می کند. اما این ادراک شباهت کاملا جنبه موقت دارد و به همین دلیل ، کودک می تواند متناوباً به یک شکل معین ، معنای متفاوتی را نسبت دهد .

تجربه های مهار گری و اکتشاف ، کودک را برای مرحله بعد یعنی مرحله ترسیم آدمک « وزغ گونه » آماده می سازند . در حدود سه سالگی ، کودکان در سراسر جهان ، به ترسیم آدمکی می پردازند که از یک دایره مرکزی و چند خط متصل به آن تشکیل شده است ، آدمکی که ابتدا، علی رغم تلقین بزرگسالان به منظور ایجاد تغییر در آن دستخوش دگرگونی قابل ملاحظه ای نمی گردد چه افزون بر آنکه نشان دهنده حد تحول عقلی کودک است ، به منزله فرافکنی تصویر طرح بدنی در نقاشی است و از درجه هشیاری کودک نسبت به بدن خویش حکایت می کند و این نکته را برجسته می سازد که کودک خرد سال توانایی متمایز کردن بخش های مختلف اندام خود را ندارد . تجربه کودک درباره اندام شخصی و فضای پیرامونی ، تغییر شکل تدریجی آدمک و غنای آن را در پی دارد . اما هشیاری نسبت به درون و برون ، نسبت به فضای بدنی و فضای پیرامونی ، یکباره به دست نمی آید و بر اساس شناخت تدریجی بخش های مختلف بدن است که آدمک « وزغ گونه » متحول و متمایز می گردد و به همین دلیل است که تحول آدمک معرف کودک نیز هست . در چهار سالگی ، کودک می تواند با دقت و مدت زمان طولانی تری به یک ترسیم بپردازد و از این سن به بعد ، غالبا نیاز دارد که نقاشی خود را شفاها نیز شرح دهد . معهذا نقاشی کودک معمولاً فاقد جزئیات است و بدون توجه به نسبت ها انجام می شود و آنچه که برای وی اهمیت دارد بزرگتر ترسیم می گردد . پاره ای از کودکان چهار ساله می توانند به نقاشی کردن چیزی که از آنها خواسته می شود ، مثلاً یک آدم یا یک درخت بپردازند ،و پاره ای دیگر به دستورات وقعی نمی نهند .

از پنج سالگی به بعد است که تقریباً همه کودکان می توانند به ترسیم یک درخت ، یک آدم یا یک خانه ، به صورت یک مجموعه ساخت یافته ، مبادرت کنند و هندسی شدن اشکال به ایجاد زوایایی در عناصر و ایجاد ریخت های تجسمی کم و بیش قالبی، منتهی می شود . کودک از این حد ، بدون الگوبرداری از واقعیت ، به ترسیم آنچه از اشیا می داند و به نظرش مهم و ضروری است ، می پردازد . به عبارت دیگر ، از انگاره ای درونی سود می جوید که نمایشگر همه اجزاء شئ است بدون اینکه همه چیزهایی که به تصویر کشیده می شود قابل رویت باشند . در این ترسیم ، نماها یا منظر ها در نظر گرفته نمی شوند ، سطوح مختلف شئ پهلوی هم قرار می گیرند و شئ به عنوان مجموعه ای ازجزئیات ، بازشناختنی است .

از آغاز این مرحله تا حدود سن یازده دوازده سالگی فقط گام هایی در راه بهبود بخشیدن به این روش برداشته می شود . و از آن پس ، کودک به سوی یک پویایی که خاص اوست و در کودکان مختلف متغیر است ، تحول می یابد . این پویایی مبتنی بر اکتشافات ادراکی نیست بلکه جنبه درونی دارد و انطباق بین « خواسته های کنونی و تحقق های گذشته » را نشان می دهد . اما تردیدی نیست که تحول ادراکی ـ حرکتی نیز در این میان نقشی دارد چه اگر کودک می خواهد چیزی را بیان یا تعریف کند و اگرواقعیت را از راه تصاویر در اختیار می گیرد ، توفیق او ناشی از هماهنگی های ظریف تر بین چشم و دست نیز هست . این رشد و رسیدگی همراه با تحول عقلی ، دستیابی به شیوه دریافت بزرگسال یعنی واقع نگری دیداری را در پی دارد و از این حد است که کودک با رسیدن به مرزهای نوجوانی ، ازنقاشی به منزله یک شیوه بیان ، تا اندازه ای رو گردان می شود و توجه خود را به شیوه های بیان عملی و کلامی معطوف می کند . (صص1-4)

نقاشی و فرافکنی : براساس تحلیل محتوا به همچنین با توجه به سبک ترسیمی کودک می توان به سازمان یافتگی روانشناختی وی پی برد . انتخاب رنگ ها ، چگونگی سازمان دهی به نقاشی در صفحه ، شیوه مرز بندی و محدود کردن بخش های مختلف یک تصویر ، همگی به منزله ابعادی هستند که بر اساس تحلیل نقاشی به عنوان یک فعالیت تجسمی می توان به آنها دست یافت .

نقاشی به منزله فرافکنی نا هشیار ، از آغاز قرن ، با هدف شناخت شخصیت و حل مشکلات روانی کودکان به کار گرفته شده است . چه این روش ، امکان نزدیک تر شدن به کودک و پاسخگویی به سوالاتی که وی توانایی بیان آنها را ندارد ، فراهم می سازد . همه پرسشهای پنهانی ، شادی ها ، اضطراب ها ، عشق ها و ترس های کودک در نقاشی باز یافته می شوند . کودک الفاظی را برای بیان احساس خود دراختیار ندارد و نقاشی از راه رمزهایی مانند خورشید ، آب ، درخت یا خانه ، بدون هیچ قید و بندی ، به جای او سخن می گوید .

کودک نیز مانند بزرگسال ، دارای احساسات متناقضی است و به سختی می تواند به این جنبه های متناقض ، انسجام بخشد . هنگامی که اطاعت می کند و رفتارش با انتظاری که از او دارند منطبق است ، خود را خوب و لایق عشق می پندارد ، اما زمانی که نا فرمان است و یا امیال وی در برابر خواسته های محیط قرار می گیرند ، خود را بد ، مستحق کیفر ، رها شده و طرد شده احساس می کند.

برای کشاننده ها یا غریزه ها به صورت محض ، قوانین منطقی فکر ، واقعیت برونی ، احکام ارزشی خوب و بد و اخلاقی وجود ندارند بلکه این کشاننده ها به شکل نیرو های پویایی به لجام گسیخته ای هستند که به صورت نا گهانی و خشونت آمیز ، برون ریزی می شوند . این زبان ناهشیار و این نیروی غریزی یا حیوانی که در عمق وجود هر انسان نهفته است فقط یک اصل را دنبال می کند و آن « اصل لذت » است ، لذتی که از راه حذف تنش و برون ریزی تنشی حاصل می گردد . اما این غرایز همواره پذیرفتنی نیستند و غالباً در تضاد با اصول اخلاقی و « اصل واقعیت » قرار می گیرند . انسان بزرگسال ، برحسب اصول اخلاقی یا فرهنگی خود با در نظر گرفتن واقعیات برونی به تصفیه و جهت دهی به این نیروها می پردازد . اما بر ای کودک که بین احساسات دو سو گرا و قدرتمند عشق و پرخاشگری ، سرگردان است ، تنظیم این جهان درونی مشکلاتی را ایجاد می کند ، مشکلاتی که در نقاشی های کودک فرافکنده می شوند


معماری مهد کودک ها

امروزه معماری مهد کودک ها از اهمیت بسزایی برخوردار است نحوه چینش میز ها و صندلی ها، نحوه به کارگیری رنگ ها، نمای مهد ها و دیزاین داخلی مهدکودک های ممتاز را از دیگر مهد کودک ها متمایز می کند
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 201
فرمت فایل rar
حجم فایل 6983 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 68
معماری مهد کودک ها

فروشنده فایل

کد کاربری 7978
کاربر

امروزه معماری مهد کودک ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. نحوه چینش میز ها و صندلی ها، نحوه به کارگیری رنگ ها، نمای مهد ها و دیزاین داخلی، مهدکودک های ممتاز را از دیگر مهد کودک ها متمایز می کند... پاورپوینت معماری مهد کودک ها به شکلی شکیل و با طراحی زیبا و آهنگی دلنشین در اختیار شما فرهیختگان گرامی قرار گرفته است تا علاوه بر لذت بردن از ظاهر آن، اطلاعات ارزنده ای را در این زمینه در اختیارتان قرار دهد. در این فایل چندین مهد کودک از چندین کشور دنیا مورد بررسی قرار گرفته است که این خود می تواند موضوع جالبی برای تحقیقات دانشگاهی باشد. دانلود کنید و لذت ببرید...