فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق روش تدریس، ویژگی های تدریس، روشهای نوین یاددهی و یادگیری

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق روش تدریس، ویژگی‌های تدریس، روش‌های نوین یاددهی و یادگیری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 24
فرمت فایل docx
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق روش تدریس، ویژگی های تدریس، روشهای نوین یاددهی و یادگیری

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
کاربر

مشخصات این متغیر:

منابع: دارد

پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

تعداد صفحه: 23صفحه

نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

روش تدریس: عبارت است از راه منظم، با قاعده و منطقی برای ارائه درس و در واقع برنامه‌ای مدوّن و از پیش تعیین شده برای رسیدن به اهداف مورد نظر معلم که بر اساس آن هدف‌های کوتاه مدت و بلند مدت، محقق می‌گردد. اصطلاح تدریس، اگر چه در متون علوم تربیتی مفهومی آشنا به نظر می‌رسد، اکثر معلمان و مجریان برنامه‌های درسی با معنی و ماهیّت درست آن آشنایی دارند. برداشت‌های مختلف معلمان از مفهوم تدریس می‌تواند در نگرش آنان نسبت به دانش‌آموزان و نحوه‌ی کار کردن با آنها تأثیرمثبت یا منفی بر جای گذارد. برداشت چندگانه از مفهوم تدریس می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از مهمترین آنها ضعف دانش پایه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاه‌های مختلف تربیتی است. گاهی آشفتگی و اغتشاش در درک مفاهیم تربیتی به حدی است که بسیاری از کارشناسان، معلمان و دانشجویان این رشته مفاهیمی چون پرورش، آموزش، تدریس و حرفه آموزی را یکی تصور می‌کنند و به جای هم به کار می‌برند. این مفاهیم اگر چه ممکن است در برخی جهات وجوه مشترک و در هم تنیده داشته باشند، اصولاً مفاهیم مستقلی هستند و معنای خاص خود را دارند .(گانیه، 1985، 96)

در روش تدریس نیز آشنایی با واژه‌های زیر ضرورت دارد:

روش: تلاش برنامه‌ریزی شده جهت دستیابی به مطلوب را روش گویند. بنابراین اگر تلاشی بدون برنامه‌ریزی صورت گیرد، آن کار روش‌مند نخواهد بود. همچنین برنامه‌ریزی بدون تلاش و کوشش جهت دستیابی به مطلوب نیز تحت مقوله‌ی روش‌ها قرار نمی‌گیرد.

تدریس: فعالیت دوجانبه یا کنش متقابل را بین فرادهنده و فراگیر با هدف یادگیری تدریس گویند. نکته‌ی اساسی این نوع فعالیت، دو جانبه بودن آن است که روانشناسی ارتباط، زمینه ساز این مسأله خواهد بود. گفته شده است، مجموعه‌ی اعمال سنجیده‌ی منطقی و پیوسته که معلّم به منظور ارایه درس انجام می‌دهد، فرآیند تدریس نامیده می‌شود. (گانیه، 1987، 38 )

چهار ویژگی خاص در تعریف تدریس وجود دارد که عبارتند از :

- وجود تعامل بین معلم و دانش‌آموزان

- فعالیت بر اساس اهداف معین و از پیش تعیین شده

- طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات

- ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری . »

2-2-2. روش‌های نوین یادگیری و یاددهی: رویکرد یادگیری به چگونگی برخورد یادگیرندگان با مطالبی که می­خواهند یاد بگیرند اشاره می­کند.(سیف، 1388، ص 271) بر این اساس یادگیری و یاددهی نوین، آن است که باعث تغییر نگرش در یادگیرنده گردیده و انطباق مطالب با شیوه‌های استاندارد آموزشی است. در واقع روش های نوین یا "فعال" آن است که در آن مشارکت دانش‌آموز و معلم محرز باشد و به جای انتقال مطالب به دانش آموز، به افزایش توانایی یادگیرنده در فرآیند یادگیری عنایت داشته باشد. امروزه شیوه های نوین و فعال تدریس، توجه مسئولان و دبیران را به خود جلب کرده است. در این شیوه فراگیر، علایق و توانمندی‌های او در مرکز توجه قرار دارد و معلّم تلاش می‌کند تا توانایی فراگیران را در مهارت‌های گوش دادن، گفتن، خواندن، نوشتن، استدلال، مقایسه، تطبیق، تجزیه و تحلیل، سازندگی و خلاقیت تقویت کند و با توجه به این موضوع محتوای درسی را در کلاس ارائه می‌دهد.

پاره‌ای از این روش‌ها در ادامه آورده شده است:



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق درمان با نوروفیدبک

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق درمان با نوروفیدبک
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 24
فرمت فایل docx
حجم فایل 245 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق درمان با نوروفیدبک

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
کاربر
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 28صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

درمان

روشهای درمانگری کلی ،بخصوص روی­آوردهای روان­پویشی و انسان­نگری – هستی­نگری، شناخت­نگری به طور گسترده در قلمرو اضطراب اجتماعی به کار رفته­اند و به نتایجی درخور توجه، دست یافته­اند. در این پژوهش پژوهشگر به دنبال بررسی اثر بخشی روش­های نوروفیدبک و حضور ذهن به عنوان روش­های نوین در حوزه­ی روانشناسی می­باشد.

نوروفیدبک

استفاده از بیوفیدبک، تاریخچه‌ای طولانی‌تر از نوروفیدبک دارد. بیوفیدبک،وسیله­ای الکترونیکی است که به افراد کمک می­کند که بر روی جسم و ذهن خود کنترل و آگاهی داشته باشند. بیوفیدبک، ابزاری است که درجه حرارت پوست، فعالیت جریان خون مغز، فشار خون، ضربان قلب و تنفس را ارزیابی می­کند. تحقیقات نشان می­دهد که بکار بردن بیوفیدبک در ترکیب با درمان­های رفتاری دیگر برای اختلالات روان پزشکی مؤثرتر می­باشد. بیوفیدبک توسط پزشک‌ها، روانشناس­ها و مشاوران استفاده می­شود (دموس، 2005).

درمان بیوفیدبک برای کنترل بدن و سلامتی ذهنی توسط افراد استفاده می­شود حتی دستگاه زنگ و تشکچه ساده‌ای که از قدیم برای درمان شب‌ ادراری‌های کودکان به‌کار می‌رود، بیوفیدبک است. اما نوروفیدبک به معنای امروزیش مدیون تحقیق‌های دکتر باری استرمان محقق دانشگاه کالیفرنیا در لس‌آنجلس در دهه 60 میلادی است او می‌خواست بفهمد که وقتی ما خوابیده‌ایم، در مغزمان چه می‌گذرد. او طبق روال همه تحقیق‌های عصب‌شناختی، از حیوانات شروع کرد. گربه‌های آزمایشگاه دکتر استرمان، هم وقتی که خواب بودند و هم مواقعی از بیداری­شان، EEGهای پایین‌تری را نشان می‌دادند (دموس، 2005؛ ایگنر، گریزلیر، 2004؛ مان و همکاران،1992).

همزمان با این تحقیقات یک پروژه ناسا هم به استرمان سپرده شد. سفارش‌دهنده این پروژه می‌خواست بداند که چرا کارکنان ناسا وقتی در معرض سوخت‌های موشکی قرار می‌گیرند دچار استفراغ، سردرد، توهم و تشنج می‌شوند؟ دکتر استرمان، هم گربه‌های آزمایشگاهش و هم گربه‌های دیگر را در معرض این سوخت‌ها قرار داد. نتیجه شگفت‌انگیز بود؛ گربه‌هایی که در آزمایش قبلی توانسته بودند EEG خودشان را کنترل کنند، از گربه‌های معمولی کمتر دچار استفراغ، حملات تشنجی و نشانه‌های دیگر می‌شدند (ایگنر، گریزلیر، 2004).

این نتیجه شگفت‌انگیز آغاز تحقیقات نوروفیدبک شد. آیا انسان هم می‌تواند با کنترل امواج مغزی مشکلات روانی‌اش را حل کند؟ آزمایش استرمان روی مبتلایان به صرع نشان داد که جواب این سوال مثبت است. این روش کم‌کم گسترش پیدا کرد و از سال 2000 به این‌طرف کلینیک‌های نوروفیدبک هر روز در گوشه‌ای از جهان و البته در ایران خودمان سبز می‌شوند (ورنون و همکاران، 2005؛ ونمان، 1997) و در سال 2011، به طور بین­المللی پژوهش­های نوروفیدبک چاپ شد. نوروفیدبک یک زمینه تخصصی در بیوفیدبک است که برای کنترل فرآیندهای الکترود شیمیایی مغز انسان اختصاص دارد. در حوزه درمان اختلالات روانشناختی، پژوهش­های نوروفیزیولوژیکی با بررسی ارتباط بین موج نگار الکتریکی مغز، مکانیزم­های زیربنایی تالاموکورتیکال مغز و حالات روانشناختی، نشان می­دهد که ایجاد نوسانات و تغییرات بهینه در ریتم و فرکانس امواج مغزی، با استفاده از روش­های عصب درمانی، می­تواند تغییرات بهینه­ای را در حالات روانشناختی ایجاد کند. نوروفیدبک باعث خودتنظیمی فعالیت مغز می­شود (کارولین و چریستوفر، 2004). نوروفیدبک با اصلاح امواج غیرطبیعی باعث تغییر خلق، رفتار وافکار می­شود (چریستوفر و فیشر، 2010).

نوروفیدبک با بازخورد عصبی، عملکرد مغز را تنظیم می­کند و باعث افزایش خلاقیت، کمک به حافظه، افزایش توجه و بهینه­سازی تصمیم­گیری و هماهنگی مغز و بدن می­شود. نوروفیدبک پاسخ تکنولوژی به رواندرمانی، بازتوانی­شناختی و عملکرد قشری ضعیف است و سیستم آموزشی وسیعی است که رشد و تغییر در سطح سلولی مغز را افزایش می­دهد. نوروفیدبک به عنوان یک مداخله بدون همبستگی صرف به دستکاری حالات مغزی عمل می­کند و عملکرد نوروفیدبک باعث می­شود که تغییرات طولانی مدت در فعالیت EEG بوجود آید (چریستوفر و فیشر، 2010 ).

نوروفیدبک براساس خودتنظیمی الکتروانسفالوگراف می‌باشد (رانگ و انگ، هسیل، 2013) و به عنوان وسیله‌ای، امواج مغزی را تغییر می‌دهد و باعث بهبودی عملکرد فرد می‌شود (گریزلیر، تامپسون، ردینگ، براندی و استفرت، 2013). در نوروفیدبک برای کاهش اضطراب باید آموزش آلفا، بتا و تتا نوروفیدبک موردنظر باشد و به افراد آموزش داده شود که با اثرگذاری بر این امواج باعث کاهش اضطراب ‌شود. طول جلسات برای اختلالات مختلف فرق می‌کند، در مورد اضطراب اجتماعی تعداد جلسات 12جلسه می‌باشد و بر روی امواج مغزی خاصی کار می‌شود. در واقع، نوروفیدبک این کاربرد را دارد که می‌تواند امواج بیش از حد دامنه را سرکوب وامواج پایین‌تر از دامنه را تقویت نماید در واقع این تغییرات در ارتباط با اختلالات عصبی و روانی می‌باشد. نوروفیدبک باعث می­شود که مغز انسان روش‌های آرام‌سازی را بیاموزد. اثرگذاری نوروفیدبک براساس نوع اختلال به مناطق خاصی از مغز مربوط می‌شود (سریوت و همکاران، 2002؛ استفن بیل، بروور، کیسر و وان وو، 2013). اولین مورد درمانی مرد 21 ساله­ای با اختلال در منطقه سیستم عصبی مرکزی بوده است که با استفاده از نوروفیدبک باعث بهبود توجه و حافظه شنیداری شده است (بریکوا ، تایموفرل، موسولو، 2003). در درمان با نوروفیدبک از الکتروانسفالوگرافی به عنوان مقدمه‌ای برای کار درمان استفاده می­شود، به این شکل که ابتدا الگوی امواج مغزی در اختلال مشخص می‌گردد، سپس میزان انحراف امواج از الگوی طبیعی تعیین می‌شود که این کار از طریق الکتروانسفالوگرافی کمی صورت می‌گیرد. الکترانسفالوگرافی کمی از 19 مکان جمجمه‌ای که براساس سیستم 10- 20 مشخص شده، به دست می‌آید و در واقع 19 الکترود بر جمجمه قرار می‌گیرد. نوروفیدبک برای تغییر در طیف امواج مغزی طراحی شده است (کوبن و پادالسکی، 2002).



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق حضور ذهن

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق حضور ذهن
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 15
فرمت فایل docx
حجم فایل 43 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق حضور ذهن

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
کاربر
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 24صفحه
نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

حضور ذهن که ریشه­های مفهومی آن در بودیسم قرار دارد، در سایر سنت­های معنوی و دینی نیز حضوری برجسته دارد. در مسیحیت اعمال زیادی وجود دارند که می­توانند به اشکال مراقبه یا عمل حضورذهن تلقی شوند. مراقبه مسیحیت اغلب در قالب عبادت، ذکر گفتن و پرستش بیان شده است (اپل و کیم اپل، 2009).

همچنین، مراقبه هسته مرکزی و قلب اسلام و دینداری عارفانه و برخی سنت­های عرفانی مسلمانان (به ویژه صوفیسم) را تشکیل می­دهد (نیگوسیان،2004؛ به نقل از اپل و کیم اپل، 2009).

مراقبه در اسلام مفاهیم (تفکر و تدبّر) را شامل می­شود که معنای لغوی آن به معنای "تأمل و اندیشه­ورزی درباره جهان" است. بنابراین، اعمال و تکالیف مراقبه ای در بسیاری از سنت­های معنوی و دینی، اغلب ویژگی کلیدی دسترسی به آسمان و ملکوت را فراهم می­کند (اپل و اپل، 2009).

حضور ذهن در روانشناسی و رواندرمانی نیز برای کمک به تسکین انواع مختلف آلام بشری به کار برده می­شود. مهارت­های حضورذهن به عنوان یک فن برای مقابله با اضطراب مورد توجه قرار گرفته­اند (اپل و کیم اپل، 2009).

تعاریف حضورذهن

همچنان که براون و ریان (2003) تعریف کرده­اند حضورذهن عبارت است از "متوجه بودن به و آگاه بودن از آنچه در حال حاضر می­گذرد". اپل وکیم اپل (2009) حضورذهن به عنوان "حالت ذهنی که با آگاهی متراکم از و (متمرکز بر) افکار، کنش­ها یا انگیزش­های فرد، مشخص و توصیف می­شود"، تعریف کرده­اند. ویژگی­های حضورذهن شامل آگاهی پیش مفهومی و پذیرش تجربیات، تنظیم منعطف توجه، قبول و پذیرش بی­طرفانه تجربه و جهت­گیری به سمت اینجا و اکنون است (براون، رایان و کرسول، 2007).

حضورذهن به عنوان ارتقا دهنده سطوح بالای بهزیستی مفهوم­سازی شده است، به ویژه ذهن آگاهی به طور مستقیم از طریق فراهم ساختن پرمایگی و غنای بیشتر، تجربه بهزیستی را پرورش می­دهد و به طور غیرمستقیم از طریق تنظیم رفتار خود تنظیم­گری سلامت، که توجه فزاینده و پذیرش نیازها و ارزش­های شخصی و ظرفیت بالا برای عمل مطابق با آنها را شامل می­شود، بهزیستی را بالا می­برد (براون و ریان، 2003؛ براون و همکاران، 2007). با تمرین مهارت­های آگاهی لحظه به لحظه، فرد تلاش می­کند تا نسبت به الگوهای افکار، عواطف و تعامل با دیگران بینش و بصیرت پیدا کند و سپس بتواند به صورت ماهرانه پاسخ­های هدفمند مفید را انتخاب کند به جای آنکه به طور خودکار با روش­های خوگرفته و ناهشیار واکنش نشان دهد (تیزدیل و همکاران، 2000).

حضور ذهن، کیفیتی از هشیاری است و به طور دقیق­تر توجه کردن به شیوه­های خاص یعنی هدفمند، در لحظه حاضر و غیرقضاوتی است (کبات زین، 2003). حضور ذهن، به عنوان معطوف شدن توجه به لحظه حاضر و به صورت هدفمند و غیر قضاوتی، ریشه در بودیسم دارد (کبات زین، 2003) و به عنوان چشم­انداز شرقی درباره حضورذهن مشخص می­شود. حضورذهن مستلزم خود تنظیم­گری توجه به تمرکز در حال حاضر است (بیشاپ و همکاران، 2004).

علیرغم دشواری­های عملیاتی کردن حضورذهن(مانند بائر، 2003؛ براون و ریان، 2003؛ بیشاپ، 2002؛ بیشاپ و همکاران، 2004؛ کابات زین، 2003؛ هایس فلدمن، 2004)، اکثر تعاریف بر دو نکته تاکید می­کنند: نکته اول آن است که حالت حضورذهن با توجه کامل به، و آگاهی از، تجربه درونی و بیرونی لحظه حاضر مشخص می­شود. نکته دوم، این آگاهی با آرامش و خونسردی به کار گرفته می­شود و در اینکه هر چه پدید می آید و رخ می­دهد بدون قضاوت، شرح و بسط یا واکنش مورد تصدیق، پذیرش و تجربه قرار می­گیرد. بنابراین، ذهن آگاهی عناصری از تنظیم توجه و جهت­گیری باز و پذیرنده به توجه را در برمی­گیرد (براون و ریان، 2004؛ بیشاپ، 2003؛ بیشاپ و همکاران، 2004). نکته حائز اهمیت آن است که ذهن آگاهی به کیفیت خاصی از تمرکز توجه و آگاهی هشیارانه اطلاق می شود نه به تمرین یا فن خاص