دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
مقاله بررسی ایران در روزگار نو در 14 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه..................................................................................................................... 1
ایران در روزگار نو.............................................................................................. 3
نتیجه گیری ........................................................................................................... 9
تصاویر ................................................................................................................. 10
منبع........................................................................................................................ 14
مقدمهای بر تحقیق تاریخ ایران در روزگار نو
تاریخ ایران تاریخی بس کهن است که با گذاشتن قرنها از آن و سپری کردن فراز و نشیبهای بیشمار دارای قدمت و سابقهای بس با ارزش است و جزء بزرگترین تمدنها در میان تمدنهای جهان باستان به شمار میآید.
تاریخ ایران علاوه بر نشیبهای زیاد و فراوان دارای فرازهای بیشماری هم بوده است بطور مثال زمانیکه غرب در قرون وسطی دوران فترت خود را طی می کرد شرق (ایران) دارای فرهنگ و تمدن و ثروت و تفکر و… بوده است و این رونق تمدن و فرهنگ ایرانی که هنوز هم مورد بحث همگان و جهانیان است به همین دوران بازمیگردد اما زمانیکه غرب پا پیش گذاشت و روبه رشد و ترقی نهاد ایران در اثر اشتباهات و غفلت گروهی از سردمداران و فرمانروایان حکومتهای متفاوت از غرب عقب ماند و از همان زمان پس روی کرد.
اگر بخواهیم علتهای عقبماندگی ایران را ریشه یابی و وقایع تاریخی را تحلیل و بررسی کنیم با توجه بر آنچه در نتیجه تحقیق و بررسی سالیان متمادی اساتید بزرگ تاریخ و بزرگان این علم بدست آمده و از آثار پیشینان به جا مانده حاکی از علتهای متفاوتی است از جمله آنها و مهمترینشان نوع حکومت ایران است که حکومتی استبدادی و دیکتاتوری بوده و فقط یک فرد بر جامعه سلطنت و حکومت میکرده در حالیکه در غرب جمهوری برقرار بود و حکومت دموکراسی بود و فرد به حکومت نمیرسید مگر با آراء مردم و حکومت مردم بر مردم در جامعه حاکم جاری بود.
در حالیکه نه فقط در ایران آن روزگار بلکه در ایران اواخر قرن بیستم و اوایل بیست ویکم هم فرد نه تنها رای نمیداد بلکه به عنوان بک انسان هم مورد توجه نبود.
این فقط یکی از علل بود ولی با ورق زدن تاریخ ایران چه تاریخ معاصر و چه تاریخ باستان به پیشینة این ایران عظیم پی خواهیم برد ولی افسوس که قدر و ارزش و تجربهای که باید از این تاریخ گرفت حاکمان مطلقه و جبار شناخته نشد و بها داده نشده.
در این تحقیق چند صفحهای به نزدیکترین وقایع از لحاظ زمانی به تاریخ کشورمان میپردازیم که هنوز هم آثار آن در جامعه وجود دارد.
با نگاهی اجمالی به تاریخ ادبیات کودکانه ایران به برخی وقایع تاریخ ایران از سال 1305 که مهمترین وقایع آن روی کار آمدن وضاخان و ورود آمریکاییها و اعمال نفوذشان در سیاست ایران، ملی شدن صنعت نفت در ایران میپردازیم.
با پایان گرفتن نخستین جنگ جهانی، روزگار ایران رو به آشفتگی و نابهسامانی گذاشت. در سرزمینهای دور از مراکز، گرایشهای جدایی خواهانه از دولت پدید آمده بود.
این وضع منجر به ایجاد هرج ومرج و نابهسامانی در وضع اقتصادی و ناامنی شده بود.
در روسیه به تازگی انقلاب بلشویکی رخ داده بود و پیآمدهای آن ایران هم دچار کرده بود. دگرگونی در ساختار سیاسی ترکیه، عثمانی و تکه پارهشدن سرزمینهای عربی اوضاع سیاسی خاورمیانه را بیش از پیش تیره میکرد.
به گفته ابراهیم مکی: اصلاح از راه عادی ممکن نبود فکر کودتا در سرهای اصلاح طلب دورمیزد و افکار آنها متوجه نیرویی بود تا از غیب فرا برسد و به این اوضاع آشفته و نابهسامان و ناامن جانی و مالی سامانی بدهد در همین زمان بودکه شخصیتهای بزرگی همچون آیتالله، مدرس، سیدضیاء سرداراسعد و نصرتالدوله به فکر کودتا افتادند.
در همین زمان رضاخان میرپنج افسر قزاق به یاری سید ضیاء الدین طباطبایی مدیر روزنامه رعد که هر دو از عمال دولت انگلیس بودند برای سامان دادن به اوضاع پایتخت از قزوین حرکت کردند و سوم اسفند 1299 ش به تهران رسیدند.
احمدشاه قاجار این کودتا را به رسمیت شناخت، رضاخان را سردار سپه معرفی کرد، پنجم اسفند هم با نخست وزیر سید ضیاء الدین طباطبایی موافقت کرد.
کودتاچیان در پی اوضاع نابسامان به مردم نوید برقراری آرامش و امنیت دادند.
و نخست وزیر وقت برای به دست آوردن حمایت مردم با هماهنگی انگلیسی ها قرارداد 1919 م را لغو کرد.
رضاخان درسال 1300 وزیر جنگ شد و قدرت خود را گسترش داد و تمام آن را مشغول سرکوب شورش ها بود.
پس از انتخاب شدن رضاخان به سردار سپهی، احمدشاه به اروپا رفت و رضاخان مرد نخست سیاست شد، در اردیبهشت 1305 تاجگذاری کرد و تا 1320 هم پادشاه ایران ماند.
قبول رضاشاه از سوی مردم و به قدرت رسیدن وی نشاندهنده این بود که مردم خواهان حکومتی نیرومند و قوی هستند و با روی کار آمدن وی خواسته های اصلاح گرایانه وی بویژه قانونگرایانه روشنفکران به فراموشی سپرده شد و فقط امنیت کشور مورد توجه بود.
به روشنی و صراحت می توان گفت که نظام حکومتی این زمان، نظامی استبدادی است و همه تصمیم گیری ها به شخص شاه بستگی دارد و تمام پی آمدهای مثبت و منفی این دوره را باید در سایة شخصیت او مورد بررسی قرار داد.
پس برای تغییر یک نظام استبدادی سقوط آن کافی نبود و اقداماتی که از جمله انقلاب، فتنه، آشوب برای براندازی این حکومت انجام می شود فقط هرج و مرج و ناآرامی را به دنبال دارد. به طوریکه همان مردم (انقلابیون) استبداد را بر هرج و مرج ترجیح می دهند.
روی کار آمدن رضاخان مصادف با اهمیت نفت و نقش اساسی آن در تحولات سیاسی ایران و کشورهای عربی شد.
نتیجه گیری
آنچه از مطالب آمده در این چند صفحه می توانیم دریابیم این است که تاریخ ایران سعی در پیشرفت و توسعه خود انجام نداده شاید از نظر بزرگان و سردمداران حکومت این چنین نباشد و آنها اینطور بپندارند که تمام تلاششان سعی در ساختن ایرانی آباد از لحاظ اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و … بوده اما نتیجة عملکردشان در طول قرنها پاسخی مغایر را به دست ما می دهد. البته با توجه به آنچه در کتاب تاریخ ادبیات ایران اثر آقای محمدی و خانم قائینی آنچه به نظر من می رسد و همیشه و همیشه توانسته علت عقب ماندگی ایران را و زمینه آن را فراهم آورد تکرار اشتباهات گذشتگان بوده است و نادیده گرفتن تجربیات پیشینیان
«آزموده را آزمودن خطاست»
ولی ایرانیان به این امر توجهی نکردند از جمله آنها :
1- اجازة اعمال نفوذ دادن به غربیان- غربیانی که همیشه از هر نظر توانسته بودند در ایران به منافع خود چه از لحاظ سیاسی و چه اقتصادی دست یابند.
2- توجه نکردن به عقاید- پیشنهادات و نظرات و روشنفکران کشورمان از جمله دکتر محمدمصدق که بزرگترین شخصیت دوران خود شناخته شد و در اثر این بی توجهی با مسئلة فرار مغزها رو به رو می شویم.
3- اشتباه بودن پایة حکومتی ایران که همانا استبداد بود و نارضایتی مردم از همه طبقات را به همراه داشت و حکومت رضاخان از هیچ گونه حمایت مردمی برخوردار نبود.
4- نفوذ گروههای مختلف غربی قبل انگلیس و شوروی و ایجاد تفرقه در بین مردم و تقسیم شدن افراد جامعه به گروههای موافق و مخالف حکومت و کودتاهایی که در پی این دوگانگی ها بوجود آمد و آشوبهای مختلف اساس جامعه را سست و لرزان کرد ولی در نهایت نتیجة آن در تاریخ معاصر رضایت بخش بود که پیروزی مردم را بر شاه مستبد ایران به همراه آورد.