فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

طرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گوردن آلبورت، آبراهام مازلو وکارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری و مبرم انسان این است که نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیماً تجربه نماید و از نظر هیجانی رشد کند
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 256 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 91
رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی در بین دانشجویان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
کاربر

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول 1

موضوع پژوهشی 2

مقدمه 3

بیان مساله 5

سوال پژوهشی 5

هدف پژوهشی 6

فرضیه تحقیق 8

تعریف عملیاتی متغیرها 8

پیشینه تحقیق 9

هوش هیجانی 10

فصل دوم 15

تاریخچه هوش هیجانی 16

تعریف و پیشینه هوش هیجانی 17

هوش هیجانی و مولفه های آن 21

کالبد شکافی یک تسخیر هیجانی 32

مختصری درباره بهداشت روانی 37

پیشینه پژوهش 46

فصل سوم

روش تحقیق 50

جامعه 50

روش نمونه گیری 51

فصل چهارم 58

یافته های توصیفی 59

فصل پنجم 70

بحث و نتایج کلی 71

محدودیت ها 72

پیشنهادات 72

فهرست منابع و ماخذ 73

پیوست 74

فصل اول

رابطه هوش هیجانی با سلامت روانی

موضوع پژوهشی :

با نگاهی به موضوع مورد بررسی و با توجه به پژوهشها و بررسیهایی تا به امروز انجام گرفته و به ثبت رسیده است احتمالاً ممکن است تفاوت میان افراد از لحاظ هوش هیجانی با سلامت روانی آنها بر بسیاری از مسائل که در اینجا گنجانیده نمی شود پرداخته شده باشد. در این پژوهش ما به دنبال مسائلی ازین قبیل هستیم که :

با شناخت از هوش هیجانی می توان سلامت روانی را در افراد پیش بینی کرد. با بررسیهای انجام شده می توان درنظر داشت که کدام یک از مؤلفه های سلامت روانی می تواند بیشتر در هوش هیجانی تأثیر داشته باشد و در جهت رفع آن تلاش نمود.

مقدمه :

طرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گوردن آلبورت، آبراهام مازلو وکارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری و مبرم انسان این است که نسبت به خودش احساس خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیماً تجربه نماید و از نظر هیجانی رشد کند.

در حطیه روانشناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علت شناسی دردهای روانی انسان و از طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت سلامت عمومی پرداخته اند که همه در جای مقبول و هر یک تکامل بخش و یا حداقل مپوش نظریه های خود بوده است. فروید به عنوان چهره ی معروف، روان شناسی نیروی اول معتقد است هسته مرکزی روان نژندی یا نورتیک اضطراب است. اضطراب یک ترس درونی شده است ترس از اینکه مبادا تجارب دردآور گذشته یادآوری شوند. (شفیع آبادی و ناصری، 1383 ).

هدف از روان درمانی در این دیدگاه ایجاد سلامت عمومی است. سلامت عمومی دو جنبه دارد یکی هدف از آن سازگاری با محیط بیرونی دیگری سازش با محیط درونی، محیط مجموعه عوامل و امکاناتی است که مواجهه می تواند از آن میان برای توسعۀ توانایی های خود به منزلۀ یک انسان آزاده دست به انتخاب بزند (با باترسون، 1996 ، به نقل از شفیع آبادی، 1384 ).

در سراسر جریان روانکاری در درجۀ اول بر روش سازش احساسات و عواطف تأکید می کند این احساسات شامل، اضطراب، خصومت و عشق و رنجش و ... و امثال اینها می شود به مرور که احساسات روشن تر می شوند دفاعهای که آنها را از نظر به دور می دارند نیز واضح تر می شوند و به مرور که مراجع پذیرش بیشتری را از جانب درمانگر احساس می کند. عشق و علاقه او به خودش افزایش می یابد، می تواند احساسات خود را تحمل کند و از دست زدن به دفاع هایی که دیگر برای کنترل احساسات لزومی ندارد، بپرهیزد (شفیع آبادی، 1379 ).

به عقیده مازلو (1970) بزرگترین کشف فروید این است که علت عمده بیماریهای روانی به ترس از دانش درباره خویشتن، درباره هیجان ها، تکانش ها، خاطرات، استعدادها و ... به طور کلی این نوع ترس دفاعی است به این مفهوم که نوعی حمایت از عزت نفس ما و از عشق و احترام ما به خودمان به شمار می رود ما گرایش داریم که از هر نوع دانشی که بتواند باعث شود که خودمان بدمان بیاید یا احساس حقارت کنیم. (مازسو، ترجمه رضوانی، 1384 ).

بیان مسأله :

تحقیقات قبلی نیز نشان داده بین درک و فهم تصاویر و شاخص های هوش اجتماعی همبستگی معناداری وجود دارد و دانشوران علوم اجتماعی نیز روابطی بین هوش هیجانی و سبکهای مختلف مدیریت و رهبری و عملکردهای فردی وجود دارد بیان کرده اند.

انسانها در زمان های دور به طور دسته جمع زندگی می کردند. ارتباط نزدیک بین ما و بیماریهای هراس آور است. در طول تاریخ شرایط گوناگون باعث تضیف جامعه انسانی شده است. تا قرن 19 ، از علت بیماری ها اطلاع زیادی وجود نداشت و در نتیجه کنترل بیماری ها مشکل بود.

اما آنچه در حال حاضر مدنظر ماست این است که مسئله هوش هیجانی را در ارتباط با سلامت روانی افراد بسنجیم.

زیرا جسم و روان در ارتباط با هم اند. با توجه به این مسئله می توان گفت که مسئله ویژگی های شخصیتی از جمله مسائل مهمی است که می تواند مورد پژوهش قرار بگیرد در این جا ما یکی از این مسائل را درنظر گرفتیم که سلامت عمومی فرد است.

سوال پژوهشی :

- آیا هوش هیجانی با کنش اجتماعی رابطه معناداری دارد؟

- آیا هوش هیجانی با افسردگی اساسی رابطه معناداری دارد؟

- آیا هوش هیجانی با سلامت روانی رابطه معناداری دارد؟

- آیا هوش هیجانی با اضطراب و اختلال در خواب رابطه معناداری دارد؟

هدف پژوهشی :

هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی با مؤلفه های جسمانی، اجتماعی، افسردگی شدید، اضطراب و درکل سلامت روانی باشد شناساندن یک مسئله که چطور هوش هیجانی در سلامت روانی فرد می تواند تأثیرگذار باشد و با درنظر گرفتن اینکه خانواده ها با کلامشان وعملکردشان می توانند کودک را در جهت شناخت خود و رفتارش و در عین حال شناخت دیگران نقش داشته باشد و با توجه به این که هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوش هیجانی اجتماعی است و می تواند فرد را در جهت سازگاری با جامعه همراه نماید.

اهداف فرعی :

1 ) هدف فرعی اول این پژوهش این است که هدف هیجانی یا افسردگی رابطه دارد و آیا افسردگی در هوش هیجانی تأثیر دارد.

2 ) هدف فرعی دوم رابطه هوش هیجانی با اضطراب و اختلال در خواب است و اینکه آیا هوش هیجانی در اضطراب و اختلال خواب تأثیر بسزایی دارد.

اهمیت پژوهش :

عوامل متعددی در سازگاری و رضایت از زندگی دخیل می باشند که می توان هوش هیجانی را در اینجا نام برد که در جهت سازگاری و بهداشت روانی هرچه بیشتر افراد تأثیرگذار می باشند.

هوش هیجانی نیز مانند هوش غیرشناختی دشوار است هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است که مشتمل بر شناخت احساسات خویش و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است. توانایی مطلوب خلق و خو وضع روانی و کنترل تکانش هاست عاملی است که به شکست ناشی از دست نیافتن به هدف و شخص ایجاد انگیزه امید می کند (دانیل گلمن، 1374 ، ص 18 ) و در واقع باعث می شود که فرد همدل و هم حسی را لمس نماید.

گلمن ضمن مهم شمردن هوش غیرشناختی وهیجانی می گوید هوش بهر در بهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است و 80 درصد موقعیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گروه مهارت هایی از هوشهایی چه نقش در زندگی امروز دارد.

دیگر از قبیل هوش هیجانی را تشکیل می دهد.

با توجه به اینکه سلامت روانی در سازگارتری بهتر فرد با محیط پیرامون خود از مسائل اصلی جامعه می باشد می توان انتظار داشت که هوش هیجانی می تواند چقدر در تأثیرگذاری فرد در سازگاری هرچه بیشتر او با اجتماع خود نقش آفرین باشد و او در جهت کمال و موقعیت روزافزون یاری نماید.

فرضیه تحقیق :

- هوش هیجانی با مؤلفه اضطراب رابطه معناداری دارد.

- هوش هیجانی با سلامت روانی رابطه معناداری دارد.

- هوش هیجانی با افسردگی شدید رابطه معناداری دارد.

- هوش هیجانی با کنش اجتماعی رابطه معناداری دارد.

تعریف عملیاتی متغیرها :

سلامت روانی :

نمره آزمودنی از پرسشنامه سلامت روانی GHQ به دست می آورد.

هوش هیجانی :

نمره ای آزمودنی از پرسشنامه هوش هیجانی به دست می آورد.

متغیرهای پژوهش :

متغیر مستقل :

در این پژوهش میزان هوش هیجانی می باشد.

متغیر وابسته :

در این پژوهش سلامت روانی متغیر وابسته است. (دلاور، 1388 )

تعریف نظری متغیرها :

سلامت روانی :

سلامت روانی حالت مطلوب سلامتی کارکرد آرام و روان بدن است. (اینترنت)

تعریف نظری هوش هیجانی :

هوش هیجانی :

با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات، عواطف خویش و ارتباط سازگاری فرد و محیط پیوند دارد. (گلمن، 1368 ).

هیجان :

پاسخ به بلافاصله ارگانیسم با توجه به درجه جذابیت یک موقعیت خاص (واکمیر، 1990)

پیشینه تحقیق :

احمدی در سال 1370 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین هوش هیجانی و افسردگی در بین دانش آموزان مقطع سوم دبیرستان شهرستان فومن که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و افسردگی رابطه وجود دارد.

بهادری در سال 1371 در تحقیقی تحت عنوان مقایسه هوش هیجانی در بین افراد افسرده و افراد عادی حدود سن 20 ساله شهرستان نور که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین افراد افسرده و افراد عادی از لحاظ هوش هیجانی تفاوت وجود دارد.

سروری در سال 1380 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین اضطراب و کنش اجتماعی در بین دانشجویان رشته روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رود هن که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین اضطراب و کنش اجتماعی رابطه وجود دارد.

سعیدی در سال 1369 در تحقیقی تحت عنوان بررسی رابطه بین سلامت روانی و اضطراب در بین دانش آموزان مقطع اول دبیرستان شهرستان کاشمر که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین سلامت روانی و اضطراب رابطه وجود دارد.

متغیر پژوهش و تعریف عملیاتی و اطلاعاتی :

هوش هیجانی :

با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات، عواطف خویش و ارتباط سازگاری فرد با مردم و محیط پیوند دارد. (گلمن، 1380 )

هیجان :

پاسخ بلافاصله ارگانیسم با توجه به درجه جذابیت یک موقعیت خاص (واکمیر، 1990، ص 29 ).

سلامت روانی :

سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی، جسمی، شخصی که از بهداشت روانی برخوردار است می توان شمار صفتهای خود را با دنیای بیرون و درون حمل کند. اگر شخص توان انجام دادن سازگاری با محیط را نداشته باشد تعارض های او به صورت نو نشان می دهد و به شخص نورتیک تبدیل می شود.

علائم جسمانی :

تعریف نظری :

علائم جسمانی نشانه های بیمارگونه خاکی از یک بیماری جسمانی هستند که ممکن است در اثر مصرف دارو و یک بیماری جسمانی با یک اختلال روانی ظاهر شدند. (کاپلان و ساروک، 1993 ، ص 95 ).

تعریف عملیات :

علائن جسمانی، نمراتی است که پرسشهای هفت گانه مقیاس A در فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی به دست می آید و میزان علائم که هر آزمودنی از خود نشان میدهد میزان نمره ای است که در پاسخ دهی به این مقیاس گرفته است.

اضطرراب و اختلال در خواب :

تعریف نظری :

اضطراب، احساس دلواپسی، به علامت انتظار نظری است که ممکن است درونی یا بیرونی باشد. بی خوابی یا اختلال در خواب فقدان یا کاهش توانایی به خواب رفتن است که به سه کل بی خوابی اول شب، وسط شب و آخر شب ظاهر می شود. که غالباً با یک اختلال نظیر اضطراب و افسردگی، یک علت عضوی معلوم یا مصرف مواد مربوط می شود. (کاپلان و سادوک، 1994 ).

تعریف عملیاتی :

اضطراب و بی خوابی نمراتی است که از پرسشنامه های هفت گانه مقیاس B از فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی به دست می آید. و میزان برخورداری هر آزمودنی از آن میزان نمره ای است که آن آزمودنی از پاسخ دهی به این مقیاس گرفته است.

اختلال در کنش اجتماعی :

تعریف نظری :

کنش اجتماعی در فرهنگ علوم رفتاری به صورت زیر تعریف می شود هر عمل طبیعی یا مصنوعی که آثار اجتماعی تولید می کند این اصطلاح در برنامه تحصیلی برای اشاره به جنبه فعالیت های عمومی مزبور به زندگی گروهی در تمام فرهنگها بکار می رود. (شعاری نژاد، 1364 ، ص 30).

تعریف زیر از کنش اجتماعی، مجموعه عملیاتی است که از طریق آن قسمتی از اشکال ساخته یافته اجتماعی تجلی می نماید نقش است که یک عضو و یا جزء از حیات اجتماعی در درون ساخت جزیی یا کلی ایفا می کند تمامی جلوه های عینی و قابل مشاهده که موجبات انطباق و سازگاری یک نظام خاص اجتماعی را فراهم می آورد و بر همین اساس اختلال در کنش اجتماعی یا کنش اجتماعی نامطلوب هر جلوه عینی یا قابل مشاهده است که این سازگاری نظام را کاهش می دهد.

تعریف عملیاتی :

اختلال در کنش اجتماعی، نمراتی است که از پرسشهای هفت گانه مقیاس فرمول 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی به دست می آید. و میزان آن در هر آزمودنی میزان نمره است که آن آزمودنی از پاسخ دهی به این مقیاس گرفته است.

افسردگی شدید یا اساسی :

تعریف نظری:

این اصطلاح بسیار وسیع و تا حدودی مبهمی است برای شخص عادی حالتی مشخص یا غمگین و گرفتگی و بی حوصلگی است و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات خلقی یا زیر شاخه های متعددی را تداعی می کند خصوصیات اصلی حالات افسردگی کاهش عمیق میل به فعالیت های لذتبخش روزمره مثل معاشرت، تفریح، ورزش و روابط جنسی است این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایدار دارد. به طور کلی، شدت افسردگی بستگی به تعادل علایم و درجه متعدد آن دارد و خفیف ترین شکل ممکن است فقط محدودی از علائم اصلی وجود داشته باشد. مهمترین علامت افسردگی همین ناتوانی در کسب لذت در چیزهایی است که قبلاً لذت بخش بوده است و غمگینی یکی از خصوصیات افسردگی است لذا در تمام انواع جزیی از علایم بیماری نیست. بیمار ممکن است بجای غمگینی از گیجی و اضطراب و عدم تمرکز فکری شکایت داشته باشد احساس درماندگی، میل به خود سلامت گری، کاهش اعتماد به نفس از شایع ترین علائم افسردگی است (پورافکاری، 1373).

در افسردگی اساسی بیمار ممکن است رابطۀ خود را با واقعیت از دست بدهد. دچار هذیان شود و چه بسا دست به خودکشی بزند غالباً گفته می شود که چنین فردی پسیکوتیک است. (وهاب زاده، 1373).

تعریف عملیاتی :

افسردگی اساسی نمراتی است که پرسشهای هفت گانه مقیاس D از فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی به دست می آید و شدت آن در هر آزمودنی نمره ای از پاسخ دهی به این مقیاس گرفته است.

فصل دوم :

مرور تحلیل یافته های پیشین در قلمرو و موضوع

تاریخچه هوش هیجانی :

اصطلاح هوش هیجانی در سال 1980 ، توسط دانیل گلمن، مطرح شد و بحث های بسیاری را برانگیخت هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط که پیوند دارد.

پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارتهای اجتماعی، توانایی های بین فردی، رشد روانی و توقف فرد برهیجانهای خویش و توان کنترل آن هیجان ها توصیف و تبیین هوش هیجانی غیرشناختی پرداخته اند.

بار آن هوش هیجان ها هوش غیرشناختی، را عامل مهمی در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند آن را با سلامت عاطفی و در مجموع با سلامت روانی مرتبط می داند. بار آن را برای اولین بار در سال 1995 هوش بهر هیجانی EO را مطرح کرد. و در همان سال به تدوین پرسشنامه هوش هیجانی (EQI) پرداخت به اعتقاد بار آن هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست، زیرا بسیاری از افراد با هوش هیجانی بالایی دارند ولی آن طور که باید در زندگی موفق نیستند. با وجود این بخش بهر اجتماعی به نحوی روز افزون در تعیین و تشخیص حدود و توانایی های ذهنی و رفتاری افراد اعم از هنجار و ناهنجار مورد استفاده قرار می گیرد. بدیهی است با توجه به اشاره مختصری که به کاستی های این مقیاس شده توقع پافشاری بر نتایج مرتبط به آن از احتیاط علمی به دور است. شایان به ذکر است که با همه تلاشهای که از سال 1995 تاکنون برای تبیین و تعریف هوش به عمل آمده، بعد عاطفی یا هیجانی آن بدان گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است. ازین تاریخ به بعد گزارش کسانی که از دیرباز در اندیشه تدوین ابزاری برای سنجش این حیطه ذهنی غیرشناختی بودند و می خواستند آن را با معیار مناسب دیگری محک بزنند و جلوه های آن را با عدد و رقم مجسم کنند و منتشر شد و در اختیار اندیشمندان، روان شناسان قرار گرفت.

این که تلاش جدید تا چه اندازه روشنگر بخش دیگری از واقعیت های پیچیده ذهن آدمی است موضوعی است که آینده به آن پاسخ خواهد داد.

تعریف و پیشینه هوش هیجانی :

تعریف هوش هیجانی نیز مانند هوش غیرشناختی دشوار است. این اصطلاح از زمان انتشار کتاب معروف گلمن (1995) به گونه ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحثهای بسیاری را برانگیخت. گلمن مصاحبه ای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می کند : « هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است توانایی اداره مطلوب خلق و خوی با وضع روانی، کنترل و تکانش ها است عاملی که به هنگام شکست ناشی از دست نیافتن به هدف در شخص ایجاد انگیزه و امید می کند. هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افرا پیرامون شماست مهارت اجتماعی یعنی خوب کنار آمدن با مردم و کنترل هیجانهای خویش در رابطه با دیگری و توانایی تشویش و هدایت آن است.» گلمن در همین مصاحبه ضمن مهم شمردن هوش هیجانی و هیجانی می گوید هوش بهر (IQ) دربهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های خود است، 80 درصد موفقیت ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گروه مهارت هایی است که هوش هیجانی را تشکیل می دهد. «هوش غیرشناختی ابعاد شخص هیجانی اجتماعی و حیاتی هوش را که اغلب بیش از جنبه های شناختی آن در عملکردهای روزانه مؤثرند مخاطب قرار دهد.»

هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دیگر شناسی ) ارتباط با مردم و سازگاری فرد با محیط پیرامون خویش پیوند دارد به عبارت دیگر هوش غیرشناختی پیش بینی موفقیت های پیرامون خویش پیوند دارد به عبارت دیگر هوش غیرشناختی پیش بینی موفقیت های فرد را میسر می کند و سنجش و اندازه گیری آن به منزله اندازه گیری و سنجش و توانایی های شخص برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات درجهان است. (بار – آن ، 1997 ، ص 28 )

پیتر سالوی (1997) ضمن اختراع اصطلاح سواد هیجانی به پنج حیطه در این مورد اشاره می کند.

  • شناخت حالات هیجانی خویش : یعنی خودآگاهی
  • اداره کردن هیجان ها : یعنی مدیریت هیجان ها به روش مناسب
  • خود انگیزی : یعنی کنترل تکانش ها در ارضای خواسته ها و توان قرار گرفتن در یک وضعیت روانی مطلوب
  • تشخیص دادن وضع هیجان دیگران : همدلی
  • برقراری رابطه با دیگران.

تعریف هوش و انواع ان از نظر گاردنر :

شایان به ذکر است که ایده «هوش هیجانی» پس از 5 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983) استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون موسیقیایی منطقی، ریاضی، ریاضی، جسمی، میان فردی و درون فردی می داند او وجوه شناختی مختلفی را با عناصری از هوش غیرشناختی تا به گفته خودش «شخص» ترکیب کرده است. بُعد غیرشناختی (شخص) موردنظر گاردنر مشتمل بر دو مؤلفه علمی است که وی آنها را با عناوین استعداد درون روانی و مهارت های (میان فردی) معرفی می کند به نظر گاردنر هوش هیجانی متشکل از دو مؤلفه زیر است :

هوش درون فردی :

که مبین آگاهی فرد از احساسات و هیجانات خویش ابزار باورها و احساسات شخصی و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استقلال عمل در انجام کارهای موردنظر و در مجموع میزان کنترل شخصی بر هیجانات و احساسهای خود رهبری است.