دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 124 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 71 |
«فهرست مطالب»
عنوان : صفحه :
فصل اول : طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسأله
هدف پژوهشی
اهمیت و ضرورت پژوهش
فرضیه تحقیق
متغیرهای پژوهش
تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات
فصل دوم : ادبیات و پیشینه تحقیق
بخش اول بزهکاری
بزهکاری
بزه
بزهکار
مفهوم بزهکاری و انواع آن
پیشگیری و برخورد با بزهکاری ها
هفت رویکرد در تعریف جرم
انواع جرم یا بزه
بخش دوم : عزت نفس
عزت نفس چیست
اندازه گیری عزت نفس
اهمیت عزت نفس
عوامل مؤثر بر عزت نفس
عوامل مؤثر بر کاهش عزت نفس
تدابیر حفظ عزت نفس
بررسی دیدگاه های نظری عزت نفس
تحقیقات انجام شده مرتبط با موضوع
شکل گیری عزت نفس
مطالبی در مورد عزت نفس
فصل سوم : روش تحقیق
جامعه آماری
نمونه آماری
روش نمونه گیری
ابزار پژوهش
مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت
ساختار
روایی
اعتبار
روش آماری
فصل چهارم : یافته های تحقیق و تجربه و تحلیل آنها
مقدمه
تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش
فصل پنجم : خلاصه تحقیق و پیشنهادها
مقدمه
خلاصه و نتیجه گیری
محدودیتهای تحقیق
پیشنهادها
منابع
پیوستها
«فهرست جداول و نمودارها»
عنوان : صفحه :
جدول شماره 1 : تعداد افراد جامعه آماری
جدول شماره 2 : میانگین و انحراف استاندارد جوانان عادی و بزهکار
جدول شماره 3 : شاخصهای آماری عزت نفس در جوانان عادی و بزهکار
نمودار شماره 1 : میانگین عزت نفس جوانان عادی و بزهکار
نمودار شماره 2 : انحراف استاندارد جوانان عادی و بزهکار
چکیده :
به منظور بررسی رابطه بین عزت نفس و بزهکاری 80 نفر آزمودنی پسر 18 الی 25 سال (40 عادی – 40 بزهکار) با روش نمونه گیری خوشه ای و به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت روی آنها اجرا شد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون t استیودنت برای گروه های مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتیجه بدست آمده t= 2/328 که در سطح معنی داری 5% از t جدول کوچکتر بوده به عبارت دیگر فرد صفر تائید گردید و بین دو گروه عادی و بزهکار تفاوت معنی داری مشاهده نگردید هر چند واریانس عزت نفس در گروه عادی بیشتر از گروه بزهکار بوده ولی از عزت نفس بیشتری برخوردار نبوده.
فصل اول :
مقدمه
بیان مسأله
هدف پژوهش
اهمیت و موضوع تحقیق
فرضیه های تحقیق
تعاریف عملیاتی
طرح تحقیق :
مقدمه :
گر خطا گفتم اصلاحش تو کن مصلحتی تـــو، ای سلطـان سخن
کیمیـــا داری کـه تبدیلش کنی گرچــــه جوی خون بود نیلشکنی
ایـــن چنین مینیاگریها کار تست این چنین اکسیرها ز اسرار توست
مولانا جلال الدین مولوی
ریشه جرم و جنایت را می توان تا سپیده دم تاریخ بشری به واپس برد. از آن هنگامی که آدم و حوا به ارتکاب عمل نهی شده ای چون خوردن گندم یا سیب از بهشت رانده شدند، و پسرشان قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند، جرم را آغاز کرد و از آن زمانی که آدمی با نگاهی حیرتناک و پرسش آمیز، صحنه دریده شدن بره آهویی گریزپا را در چنگ و دندان جانوری برافروخته از هراس گرسنگی دید، شالوده جامعه جرم آفرین نیز ریخته شد. از آن لحظه دردناک تاریخی به این سو، جنابت همان جنایت باقی ماند؛ اما همواره رنگ عوض کرد و سایه خود را بر گستره گیتی افکند. اینک ما روز به روز شاهد، گسترش تبهکاری هستیم و در دنیایی زندگی می کنیم که با هوسهای جنسی، قتل، آدمخواری و آدم ربایی و ... آمیخته گردیده است و امنیت انسان معاصر را تهدید می کند و هیچ روزی نیست که در روزنامه ها و رسانه های گروهی از جرم و جنایت گفته نشود و خبرهای هیجان انگیز درباره آدم کشی، دزدی، خودکشی و ... در رأس خبرها نباشد.
افزایش جرم در شهرهای بزرگ به حدی رسیده است که آرامش جای خود را به بحران سپرده و به تدریج واژه امنیت و آسایش در بسیاری موارد اعتبار خود را از دست داده است.
ریشه های این نابهنجاری های اجتماعی باید مورد مطالعه قرار گیرد و با از بین بردن آنها به کاهش اینگونه بیماریهای اجتماعی اقدام باید کرد وگرنه روز به روز این گونه انحرافات اجتماعی بیشتر شده و سرایت اجتماعی بیشتری پیدا می کند.
باید به این واقعیت توجه کرد که جرم و جنایت، یعنی بیماری های اجتماعی نیز مانند بیماریهای جسمی مسری هستند و اگر از ابتدای وقوع جرم به فکر اصلاح و از بین بردن علل ارتکاب جرم نباشیم ممکن است به دیگران نیز سرایت کند.
افرادی که در آغاز مرتکب بزهی می شوند طبیعی است که نتوانسته اند خود را با موازین اجتماعی آن جامعه تطبیق دهند این عدم هماهنگی ممکن است از نابسامانی اوضاع اجتماعی، اقتصادی و تربیتی آنها ناشی شده باشد. بر اثر ازدیاد جرم و جنابت قدرت کنترل در جامعه هر روز ضعیف تر می گردد و به همین دلیل پیوسته بر تعداد مجرمین افزوده می گردد (فرجاد، 1369).
ریشه اصلی رفتارهای جنایی را باید در کل زندگی اجتماعی و نوع خاص روابط انسانی جستجو کرد. انواع نابسامانیهای اقتصادی – اجتماعی چون فقر، تورم و گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و سایر عواملی که باعث محرومیت می شوند، زمینه مناسبی را برای ارتکاب جرم فراهم می آورد.
درباره اینکه چرا در جامعه، جرم و جنایت روز به روز افزوده می شود و چرا تبهکاری رواج می یابد جرم شناسان می گویند : این همه ریشه در آزمندی انسان روزگار ما دارد و علمای علم اخلاق گناه جرم آفرینی را به گردن زمانه بی رحم و فسادپذیر می اندازند و جامعه شناسان از ناهمترازی طبقات اجتماعی و کشمکش فقر و ثروت سخن می گویند و بالاخره روانشناسان جنایی، تبهکاری را در حکم بیماری می دانند که تحت تأثیر انگیزه های درونی و شرایط خاص محیطی دست به ارتکاب جرم زده است.
راه درست پیشگیری، انجام مطالعات علمی برای شناخت ریشه های درد و علل اینگونه جرایم است یعنی باید علل را از بین برد تا معلول که ارتکاب جرم است از بین برود. راستی مفهوم زندگی توأم با هراس چیست؟ و چه لذتی دارد؟ اگر انسان آرامش و امنیت نداشته باشد هیچ چیز ندارد چون در آن جامعه آرامش مردم بر اثر وقوع جرایم هولناک از بین رفته و اعتماد عمومی سلب می گردد (فرجاد، 1369).
دوران بلوغ یکی از مراحل حساس زندگی بشری است. رشد و تغییرات جسمی در این دوره گذر از کودکی به نوجوانی و سپس به بزرگسالی، وضع بحران روانی خاصی را به وجود می آورد. دوره بی خیالی، دنباله روی بی چون و چرا به پایان می رسد. جوانان ضمن نیاز مبرم به محبت، حمایت و هدایت، برای ابراز وجود و استقلال تلاش می کنند که با انجام اموری تجربه کسب کنند. هرگاه به علت فقدان آموزش صحیح و بدون توجه به مقتضیات و امکانات جامعه خویش زندگی خود را با آنچه که در رسانه های گروهی می بینند یا می شنوند، می سنجند ولی نمی توانند موقعیت اجتماعی خود را درک و برای ایفای نقش در جامعه آماده شوند. برای نیل به اهداف رویاروی خود، به کارهای فوق قدرت خویش دست می زنند پس از شکست چون قدرت مقابله با مشکلات را ندارند با یأس موقعیت خود را در جامعه از بین رفته تلقی کرده و با اندک برخورد با معضلات اجتماعی، تسلط بر کنترل اعصاب خود را از دست داده مرتکب اعمال توأم با خشونت می گردند و برای تلافی و انتقام جویی بر علیه خانواده و اجتماع قیام نموده جرایم مختلفی را مرتکب و یا برای تسکین آلام درونی به طرف اعتیاد کشانده می شوند.
ریشه درد بیشتر در جامعه است نه فرد. باید به فکر بود و راهی پیدا کرد که از ارتکاب روز افزون بزه جلوگیری کرد. مجازات و شکنجه جلوی جرم و بزه را نگرفته است. دیده شده کسی که مرتکب خلافی شده و به زندان سپرده شده است اگر برای بار دوم به زندان آمده مدت زندانی بودنش طولانی تر شده است چون جرمش سنگین تر بوده و برای بار سوم و چهارم با ارتکاب جرایم سنگین تر نیز مدت بیشتری را در زندان بوده اند. پس می توان گفت که زندان ممکن است برای برخی از مردم آموزشگاه مناسبی برای فراگیری جرایم سنگین تر باشد چون در کنار مجرمین سابقه دارتری زندگی می کنند. البته نباید جنبه های آموزشی زندان را هم فراموش کرد چون بوده اند افرادی که حرفه ای را نمی دانسته و به زندان آمده و پس از کسب تخصصی دوباره به جامعه بازگشته و زندگی عادی را برای خود پذیرفته اند اما درصد اینگونه افراد بسیار ناچیز بوده است.
بیان مسأله :
عزت نفس به عنوان یک نیاز شامل احساساتی است که انسان به داشتن آن در یک سیستم متقابل اجتماعی محتاج است. بدین معنی که ما نیاز داریم تا احساسات خود را با دیگران رد و بدل کنیم و در درون خود احساس کنیم که با ارزش هستیم و دیگران ما را با ارزش می پندارند و معتقد باشیم که دیگران نیز با ارزش هستند (اسلامی نسب، 1373).
اهمیت عزت نفس برای کسانیکه با کودکان و نوجوانان سر و کار دارند امری روشن است. مشکل است بتوان ارتباط نزدیکی با کودکان داشت ولی از باورهای مهم آنان در مورد خودشان غافل بود (بیابانگرد، 1372).
فرنچ[1] و وارگو[2] (1972) از عزت نفس به عنوان سپر فرهنگی در برابر اضطراب نام می برند. کوپراسمیت (1967) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان برخوردار از عزت نفس بالا، افرادی هستند که با احساس اعتماد به نفس و بهره گیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند.
امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از اختلالات شخصیتی و رفتاری کودکان و نوجوانان نظیر کمرویی، پرخاشگری، گوشه گیری و بزهکاری به عنوان اولین یا مهمترین گام، به ارزیابی و پرورش احساس عزت نفس و مهارتهای فردی و اجتماعی آنان می پردازند.
بهره مندی از عزت نفس علاوه بر آنکه جزئی از سلامت روانی محسوب می شود، با بزهکاری نیز مرتبط است (بیابانگرد، 1378).
جوانان و نوجوانان بزهکار تصویر درستی از خود ندارند و دارای دید منفی نسبت به خود هستند و به همین دلیل از احساس عزت نفس و ارزشمندی پایین برخوردار هستند.
این افراد به دلیل کمبود یا فقدان عزت نفس خود را آدمهای نامطلوبی می دانند، آنان خود را دوست ندارند و برای خود ارزش و احترامی قائل نیستند (ماسن و همکاران، ترجمه یاسایی، 1376).
و اغلب بزهکاران به دلیل ضعف عزت نفس از وجدان اخلاقی ضعیفی برخوردارند و به اصول اخلاقی پایبند نیستند.
با توجه به تحقیقات انجام شده در این زمینه و ارتباطی که بین عزت نفس و بزهکاری وجود دارد، پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به سؤال زیر است :
سوال مساله :آیا میزان عزت نفس جوانان عادی و بزهکار متفاوت است ؟
هدف پژوهش :
هر تحقیقی برای رسیدن به اهداف خاصی که متعلق به آن می باشد انجام می گیرد. پژوهش و کنجکاوی از تمایلات طبیعی بشر است و میل به شناخت و ارضاء این حس موجب دست یافتن مجهولات زیادی شده است.
هدف از انجام تحقیق حاضر شناسایی و پرداختن به انحرافات اجتماعی به عنوان یک پدیده اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن می باشد که عزت نفس جزء عوامل مؤثر بر انحرافات قرار گرفته است به طور کلی هدف تحقیق، مطالعه رابطه میان عزت نفس و نرخ جرائم و بزهکاریهای جوانان بزهکار و مقایسه آن با عزت نفس جوانان عادی و همچنین طرح راهبردهای مناسب جهت کنترل و تخفیف نرخ جرائم می باشد.
اهمیت و ضرورت پژوهش :
در پاسخ یابی پیرامون اهمیت تحقیق حاضر، ضرورتی که مطالعه آن را ایجاب نمود، ازدیاد بزهکاری در قرن حاضر مخصوصاً ارتکاب جرائم توأم با خشونت یکی از معضلات اجتماعی محسوب می شود و افکار عمومی را نگران ومغشوش ساخته است. طبق گزارش سازمان ملل در طی سالهای 1980 تا 1986 سالیانه به طور متوسط 5 درصد به میزان جرائم در سطح جهان افزوده شده که بیش از میزان رشد جمعیت است (دانش، 1374).
همچنین آمارهای انتشار یافته نشان می دهد که علی رغم بهبود وضع زندگی و ازدیاد سریع مؤسسات پژوهشی و خدمات اجتماعی، در اکثرکشورهای جهان، جرائم ارتکابی توسط نوجوانان و جوانان با سرعت بیشتری افزایش می یابد.
با توجه به این مطلب و ازدیاد روزافزون بزهکاری و جرم و جنایت میان نوجوانان و جوانان حل مسأله بزهکاری اجتماعی یا تخفیف آن، نه تنها فقط برای زمان حال بلکه برای آینده اجتماعات بشری حائز اهمیت است. و از همین رو است که تحقیق درباره علل جرائم و انحرافات اجتماعی ضروری به نظر می رسد. چرا که هرگونه بی توجهی نسبت به شناسایی پارامترهای تشدیدکننده بزهکاری، نه تنها سلامت و سعادت فرد را به خطر می اندازد بلکه زیانهای غیرقابل جبران را نیز به جامعه و ساختار آن تحمیل می کند.
یکی از این پارامترها عزت نفس و رابطه آن با بزهکاری است که در تحقیق حاضر مورد بررسی قرار گرفته است. تا علل و عوامل پیدایش نتایج و پیامدهای آن مشخص و راهی هموار فراسوی برنامه ریزی اجرایی، آموزشی، تربیتی و قضایی قرار دهد.
فرضیه تحقیق :
بین میزان عزت نفس خود جوانان بزهکار و عادی تفاوت وجود دارد.
متغیرهای پژوهش :
متغیرهای پژوهش حاضر عبارتند از :
1 ) جوانان عادی 2 ) جوانان بزهکار
عزت نفس
تعاریف نظری و عملیاتی اصطلاحات :
تعاریف نظری :
بزه : اقدام به عملی که برخلاف موازین، مقررات، قوانین و معیارهای ارزش فرهنگی هر جامعه باشد (ستوده، 1380).
هر عملی که براساس قانون جرم باشد.
عزت نفس : (احساس ارزشمند بودن) یعنی مقدار ارزشی که ما به خود نسبت می دهیم و یا دیگران برای ما به عنوان یک شخص قائل هستند. در واقع، عزت نفس از مجموعه افکار، احساسات، عواطف و تجربه هایمان در فرایند زندگی اجتماعی ناشی می شود. مجموعه هزاران برداشت، ارزیابی و تجربه ای که از خویش داریم و باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن یا عکس آن را داشته باشیم (ستوده، 1380).
فرد با اطمینان تصمیم بگیرد و احساس ارزشمندی و احترام به خود داشته باشد.
تعاریف عملیاتی :
عزت نفس : در تحقیق حاضر عبارت است از نمره ای که آزمودنی از پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت به دست می آورد.
بزهکار : در تحقیق حاضر منظور جوانانی هستند که در سال 1388 در زندان اوین بوده اند .
جوانان غیر بزهکار ی یا (عادی) : جوانانی به شمار می روند که هیچ کار خلاف و سوء پیشینه ای از آنها وجود نداشته باشد.