دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 141 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 134 |
در میان اندامهای درون شهری هر شهر و روستا، نیایشگاه همیشه جای ویژه خود را داشته و دارد و از اندامهای دیگر نمایان تر و چشمگیرتر است و از اینروست که همه جا در دل آبادی جای گرفته است.(1)
نیاشگاه چون بزرگترین ساختمان آبادی بوده در آغاز نیازی بدان نداشته که نشانی ویژه داشته باشد و خود بخود نگاه هر گذرندهای را بسوی خود میکشیده اما پس از گسترش آبادی نخست با افراشتن درگاهها و نهادن ماهرخ و توق بر بلندترین جای آن و سپس با ساختن میل و برج و مناره در کنار و نزدیک آن باشندگان آبادی و گذریان بیگانه را به نیایشگاه راهنمائی میکردند. مسجد بر دیگر نیایشگاهها همان برتری را داشته که اسلام بر دیگر کیشها و چنان خوب بوده و هست که آذینها را میآراید و نیازی بستایش ندارد و ما در اینجا تنها میگوئیم که چگونه بوده و چگونه شده است(اگر بتوانیم). هنر اسلامی( بویژه معماری آن) بر پنچ پایه مردم واری، خودبسندگی، پرهیز از بیهودگی، بهرهگیری از پیمون(مدول) و نیارش (اساتیک) و درون گرائی نهاده و بی آنکه خواسته باشیم خود سنائی کنیم هنرمندان مسلمان ایران بیش از دیگران بدانها پای بند بودهاند.
نخستین مسجدی که بدست پیامبر بزرگوار ما با همکاری یاران گرامیش در مدینه ساخته شد همیشه برگیره و الگوی مسجدهای بیشمار و گوناگونی بوده است که بدست هنرمندان تردست ما در سراسر ایران زمین(و هر جا که فرهنگ اسلامی ایران فرمان میرانده) بنیاد شده است.
بهمین آفریده و واپسین فرستاده پروردگار (که بر وی و خاندان پاکش درود باد) چون مدینه را با فروغ ایزدی خود روشن ساخت یاران خویش را فرمود تا برای بنیاد مسجدی در خور که پذیرای گروندگان باشد دل نزدیکترین کوهپایه را بشکافند و سنگهای آنرا بشکنند و پستای ساختمان را فراهم آورند آنگاه با دست گرامی خود پارههای لاشه سنگ را (خشکه و بی آژند) بر هم میانبود تا دیوار شبستان با افراز اندکی بلندتر از بالای مرد بلند بالا برافراشته شد(چنانکه نیای نامدارش ابراهیم (ع) در ساختمان خانه خدا کرده بود که بگفته میبدی اسمعیل ساخت (مصالح) بر دست پدر مینهاد و وی (ابراهیم) ساختها برهم میانبود. . . و چون پهناو درازای شبستان بیش از آن بود که فرسبهای چوبین بتوانند آسمانه آنرا یکسره و دیوار بدیوار بپوشانند(2) ستون یا دیرکی از تنه خرما بنی خشکیده در میان آن بر پای ساختند و فرسبها و تیرها و تیرچهها را (که گمان میرود آنها نیز از خرما بن یاشاید از پده یا غربه (سپیدار و کبودار)، که نزدیکهای مدینه کم و بیش میروینده بوده است) بر آن نهادند و روی آنها را بجای فدره (دوخ و بوریای ویژه پوشش) با شوره نی و پیز و آنگاه با پوست چهار پایان پوشاندند و بدینگونه خانه خدا بسیار آشنا و همانند خانه بندگان خدا ساخته شد و همین آموزشی آسمانی و بسیار ارجمند برای هنرمندان مسلمان بود که تا بتوانند از ساختمایههای بوم آورد و ایذری( چیزی که در جای ساختمان بدست میآید) بهرهگیری و بهرچه که در دسترس دارند بسنده کنند و پیرامون نو آوریهای بیهوده نگردند (و دیدم که چنین هم کردند)
پروردگار جهان فرموده است والله جعل لکم من بیوتکم سکنا و جعل لکم من جلودالانعام بیوتا تستحفوتها یوم اقامتکم ومن اصوافها و اویارها و اشعارها اثائا و متا عا الی حین
(انخل80)
در کنار شبستان زیستگاه ساده و بیپیرایهای برای یاران پاکباز و سالوکان تهیدست که یکدم بر دوری پیامبر خدا شکیبا نبودند ساخته شد و پیشگاه سر گشاده شبستان نیز هموار و با باروئی کوتاه از کوچه و گذری که پیرامون مسجد میگشت جدا گردید.
همین ساختمان مردم وار و بی پیرایه چند سالی پس از پایان کار (شاید کمتر از نیم سده) در سرزمینی بسیار دور از مدینه بر گیره معماری نو مسلمان شد که در پهره یا فهرج (یکی از چهار شهر آنروز یزید) با بهرهگیری از آنچه در دسترس داشت خدا خانهای برای همشهریان خود بنیاد کرد که خوشبختانه تا کنون از آسیب و ویرانی و دستکاری بر کنار مانده است.
این مسجد ساده اما با شکوه دارای شبستانی است با پنج کوچه (دهانه) و یک رده پیلیا(ستون و جزر ستبر) و چهار ایوانچه یا چفته و دو راهرو و کناری که ایوانچهها را بشبستان میپیوندد و سر پوشیدههای آن گرد سرائی کوچک سر گشاده را گرفته و دو گرمخانه(شبستان زمستانی) کشیده که هر دو براهروها پیوسته و دربندی که در آیگاه مسجد است و در کنار آن (وجدا از ساختمان مسجد) سرای کوچکی استکه شاید برای پیشنماز یا نگهبان ساخته شده باشد(این سرا دستکاری شده و چهره نخستین خود را ندارد) پیرامون مسجد کوچه و گذر و ساباط و میدانچه است و ساختمان دیگری بآن چسبیده است.
دیوار مسجد مدینه از سنگ لاشه، آسمانه آن تیرپوش و تخت بوده اما در فهرج که نه سنگی و نه چوبی در دسترس بوده ناگزیر دیوارهای مسجدش از چینه و خشت و خام و پوشش آن سغ(طاق پوش) میباشد و جز در لبهی رخبام خشت پخته در آن بکار نرفته است. پوشش کوچههای شبستان طاق اهنگ(3) بیزتند(4) بیزکند(5) و ایوانچهها(چفتهها) کنه پوش (نیم گنبد) است و کف شبستان بجای خشت پخته لوئینه است.
در معماری ایرانی هر گاه چند کوچه طاق پوش در کنار هم جای میگیرد دهانه کوچه میانی یا میان وار بیش از کوچههای دیگر است و از دهانه بر وارها یا کوچههای دیگر کم کم کاسته میشود و کوچه کناری که طاق آن روی دیوار پرت (دیواری که پشت آن آزاد است) مینشیند کمترین دهانه را دارد تا از رانش طاق کم کم کاسته شود و دیوار پرت را نیاندازد نا گزیر نمای میانوار که بر روی سرای سر گشاده باز میشود پردهانهتر و بلندتر میشود و ازمردم واری آن میکاهد. معمار هنرمند مسجد فهرج برای پیشگیری از این کاستی در کنار دو جرز میانوار پلیکهای(6) نغزی افزوده تا در دهانهها یکسان نماید(این نغز کاری یکصد سال پس از آن در تاریخانه دامغان رها شده). کار بهره گیری از ساختمایههای بوم آورد در این مسجد بدانجا کشیده است که بجای کاه در کاهگل(که شاید در فهرج کمیاب بوده) ژاژ(خاشتر- آدور) آسیا شده بکار بردهاند و همین کار اندودها را از آسیب موریانه برکنار داشته است.
اینکه نخست از مسجد جامع فهرج یاد کردیم ازاینروست که از آغاز برای مسجد ساخته شده و دستکاری و کست افزود چشمگیری در آن نشده که چهره نخستین را دگرگون کند و گرنه در شهرهای دیگر ایران که مردمش پیش از فهرجیان بدین خدا گرویدهاند ناگزیر از ساختمانهای پابرجا (یا نیمه ویرانی که باز سازی شده) برای نماز و نیایش پروردگار یکتا بهره گرفتهاند.
مسجد یزد خواست، جامع بروجرد، مسجد سرکوچه محمدیه نائین(که نخستین، آتشکدهی پا بر جا و دومی آتشگاهی نیمه ویران و سومی گیری یا ایوان و چهارمی مهرابه بوده نمونههای خوبی برای این بهرهگیری شایسته از ساختمانهای رها شده، هستند(7)، هر چند مسجد شدن آنها دیرگاهی پس از ساختمان مسجد جامع فهرج انجام گردیده است)، با اینکه از آغاز سده سوم هجری و با گسترش شهرها و روستاها مسجدهای با شکوه و بزرگی در بیشتر شهرها(با تهرنگ شبستانی بو مسلمی) بنیاد گردید اما هرگز گنبدخانه و ایوان(یاپیشان) و سر پوشیدههای کشیده(طنبی) که با دگرگونی و کست افزود آتشکدهها و گیریها و مهرایهها پدید آمده بود کنار گذاشته نشد و یا پیوستن شبستانهای چهلستون کم کم هریک از آنها جای خود رادر مسجدهای ایرانی پیدا کرد و چون یکی از اندامهای مسجد پا بر جا ماند گنبدخانه و چهار طاقی با زمینه چهارم برهم اندازه و گوشههای راست تهرنگ شایسته و در خوری برای برگزاری نماز داشت که تنها میبایست دهانه روبروی قبله آنرا بهبندند.
گنبدخانهها گاهی چون کوشکی تک و آزاد(بیمردگرد) برای مسجد ساخته میشد(مسجد جامع بروجرد- مسجد جامع گلپایگان پیش از گسترش و بسیاری دیگر. . .) و گاهی مردگرد پیرامون آنهم(که میتوانست بجای پشت بندرانش گنبد را بخوبی بگیرد) ساخته میشد سه بخش مردگرد(در یک اشکوب و گاهی در دو نیم اشکوب یا بگونه کمر پوش) ویژه زنان بود و از بخش پشت محراب آن بیشتر برای نگهداری قرآن بهره میگرفته، یکی از نمونههای خوب اینگونه گنبد خانهها شبستان کهن مسجد میدان ساوه است که بروزگار صفویان محرابی زیبا با گچ تراش رنگین برآن افزودهاند(که خوشبختانه تا کنون مانده و آسیب چندانی ندیده اما محراب زیبای دیگری که در گنبد خانه مسجد جامع همان شهر است گزند بسیار دیده و پارهای از گچ تراش آن را کنده و دزدیدهاند) پیشان یا ایوان که بر گیره آن گیری یا ایوان تابستانی بوده و در سوی نسار و پشت به آفتاب ساخته میشده نیز تهرنگ در خوری برای برگزاری نماز داشته چون سه بر آن دیوار بسته و یک برآن باز است و اگر در گاهی در دیوار رو بقبله آن باز بوده بسادگی آنرا میبستند تا جای محراب را بگیرند(مسجد نیریز مسجد گناباد. مسجد فردوس و دیر زمانی پس از آنها مسجد علیشاه گیلانی- ارک علیشاه تبریز).
(در مسجدهای تازه سازتر میبینیم که پیشان در پیش گنبدخانه جای گرفته و دیوار رو بقبله آن به گنبدخانه باز شده و کم کم در یک، دو یا سه بر دیگر مسجد هم ساخته شده و آنرا چهار ایوانی کرده است).
سر پوشیدههای کشیده که بیشتر یک دهانه بزرگ در میان و چند ایوانچه یک یا دو اشکوبه یا کمر پوش در دو سو داشته جای شایستهای برای برگزاری نماز بوده (بخش زنانه مسجد بیشتر در اشکوب و بالای کمرپوش یا ورکد- غرفه- جای داشته) مسجد ملاعبدالخالق یزید. مسجد سید محمد عقداء. شبستانهای دوسوی گنبد خانه جامع یزیدو شبستان جامع اصفهان (که محراب نام آور او لجایتو در آن جای دارد) نمونههای خوبی از اینگونه شبستانهاست اما بهترین و در خورترین اندامهای مسجد ایرانی شبستان چهلستون است که میبینیم بخش بزرگی از مسجدها را در بر میگیرد.
شبستان چهلستون(یاستاوند) چون دهانههای کوچکی دارد و طاقها(اگر پوشش آن سغ باشد) در کنار هم جای گرفته (و رانش همدیگر را از میان میبرد) کمتر بیم ویرانی و فرو ریختن آنها میرود و گسترش آنهم(با افزودن رده ستونها) بسیار آسان است.
مسجدهای شبستانی (که نمیدانم از کجا بمسجد عربی نامور شده) میانسرا و پیشگاه سر گشاده بزرگی در میان دارد و پیرامون آنرا شبستانهای چهلستون و ستاوند گرفته و در بیشتر آنها(پس از نخستین سده هجری) دهانه میانی روبقبله و دهانه روبرو آن (که بیشتر در آیگاه مسجد است) پهنتر و گشادهتر از دهانههای دیگر است. این تهرنگ آشنا در ایران پیشینهای بسیار کهن دارد و نمونههای بسیار روشن آنرا در سراهای باستانی سیستان میتوان دید که اگر دیرینگی بنیاد آنها استوار نبود گمان میرفت که این شهر کهن شهر مسجدهای شبستانی بوده و از دیگر ساختمانهای درون شهری بهرهای نداشته است.
در آغاز سده سوم هجری که ابومسلم در خراسان بپای خاست و به براندازی امویان کمر بست مسجد باشکوه و بسیار بزرگی در پایگاه خود نشابور بنیاد کرد که میگویند شش هزار تن میتوانسته اند در زیر سرپوشیده های آن نماز گزارند و نزدیک هشتاد هزار گز زیرساختمان آن بوده است اگر این گفته را گزاف بدانیم و بپذیریم که این مسجد تنها ششصد تن نمازگزار را پذیرا میشده با نگرشی ژرف بشیوه ساختمانی آنروزگار (با پیلپاها و دیوارهای ستبر و دهانه های کم پهنای سرپوشیده) باز هم درمیابیم ساختمان و بنیادی شگرف بوده که پیش از آن مانند نداشته است. در آن روزگار نه تنها در نیشابور که در بیشتر شهرها و شهرک ها و روستاهای نامآور ایران مسجدهائی چون مسجد ابومسلم (شاید هم بدستور وی) با اندازههای کوچکتر بنیاد شد که نشان آنها را در جامع ساوه، ابرقو، یزد (که شادروان ماکزیم سیرو پیش از ویرانی آنرا بازنگاری کرده) نائین، میبد میبینیم و تهرنگ برخی از آنها پس از کاوشهای باستان شناسی در اصفهان و اردستان و شهرهای دیگر نیز بدست آمده است.
از سده سوم تا چهارم و آغاز سده پنجم هجری بیشتر مسجدهای ایران بهمین شیوه بنیاد میشده اما هرروز برزیبائی و نغزی آن میافزودهاند تا بروزگار آلکاکویه که نغزکاری بوالاترین پایه خود میرسد (شبستانهای جامع اصفهان بروزگار آلبویه و آلکاکویه) و سخنی گزاف نیست اگر بگوئیم هرگز دیگر هنر ما بدان پایگاه والا دست نیافته است. در همان روزگار دربرخی شهرها و روستاها مسجدهای کوشکی (با گنبدخانه تک) نیز بنیاد میشده که نامآورترین آنها جامع بروجرد است.
میگویند بروزگار بودلف عجلی وزیر او حمویه بن علی آتشکده بروجرد را بار زپیرائی و مسجد کرده است اما با نگاهی بنمای دیوارهای گنبدخانه آن (که در پائین با آجرهای تازه نماسازی شده و آجرهای یک ارشی کهنه در بالا و روی آنها بکار رفته) میتوان گفت که بیگمان ساختمان آتشکده ویران یا نیمه ویران بوده و حمویه با بهرهگیری از مصالح آماده که پیرامون آن ریخته بوده برروی شالوده استوار سنگچین آن مسجد را از نو بنیاد کرده است.
از سده پنجم هجری کمکم گنبدخانه درکنار مسجد شبستانی (و بیشتر در پشت ایوان یا پیشیان) بنیاد میشود که گاه گسیخته و گاه پیوسته بوده است.
خواجه نظامالملک چند چشمه از ستاوندهای شبستان جامع اصفهان (و شاید هم صفه صاحب) را برمیدارد و بجای آن گنبدخانهای میسازد و در همان روزگار تاجالملک فیروزان شیرازی (که با او همچشمی و ستیز داشته) روبروی درگاه مسجد گنبدخانه دیگری بنیاد میکند که هیچکدام از این دو هنوز اندام پیوسته مسجد بشمار نمیرفته است اما پیشان با ایوان پیش از آن جای ویژه خود را در مسجد گرفته بوده چنانکه میدانیم در همین مسجد صاحب بن عباد (در سده چهارم) میانوار شبستان بزرگ را بازسازی یا بازپیرانی کرده و چهرهپیشان بدان داده است که تا امروز هم( بااینکه دیگر چیزی از آن برجای نمانده) بصفه صاحب نامور است.(8)
دوستان گرامی و ارجمند نگارنده (آقایان مهندس شیرازی و مهندس دانشدوست) که هر دو از پژوهشگران ژرفنگر ما بشمار می آیند، در جامع اردستان و جامع فردوس پیلپاهای چهارپری یافته اند که طاق سنگین پیشان بر آنها مینشسته و نشان میدهد که پیش از سده پنجم دستکم پیشان بزرگ جای خود را در مسجدهای ایران باز کرده. اگرچه هنوز نشانی از سه ایوان دیگر (مانند مسجد چهار ایوانی) در مسجدهای کهن نیافتهایم گمان کردهاند که مسجد جامع زواره کهن ترین مسجدی است که از آغاز بگونه چهار ایوانی بنیاد شده اما با بازدید سردابهای کهن که زیر راسته در آیگاه آن است (و بسیار به سردابه مسجد سرکوچه محمدیه نائین می ماند) دشوار میتوانیم آن را بپذیریم.
نشان مسجد دو ایوانی را بی هیچ گفتگو از سده هفتم در دست داریم. خوشبختانه دو ایوان مسجد زوزن هنوز بر پای است و پس از آن مسجد فریومد را میبینیم که دو ایوانی ساخته شده و شگفتا که این اینگونه مسجد تنها در استان خراسان دیده میشود و اگر در استانهای دیگر هم باشد در آغاز چنین نبود و در پی دستکاریها و کست افزودههای تازه چنین چهرهای بخودگرفته است. چنانکه بیشتر مسجدهای چهار ایوانی امروز هم مانند جامع اصفهان و مسجد نو شیراز از آغاز شبستانی بوده که چند دهانه از شبستانهای چهار بر آنرا برداشته و بجای آن ایوان ساختند. بهمین گونه در مسجد جامع ساوه دو ایوان پدید آمده (که روبروی هم نیست) و روبروی پیشان مسجد علویان نائین ایوانی کمرپوش (دواشکوبه) ساختهاند که گمان میرود بنیاد آن کهن باشد و در سده هشتم (همزمان با کمرپوشهای شبستان) دو اشکوبه شده است. مسجد جامع سمنان یک ایوان در پیش گنبدخانه دارد پیش از سده هفتم روبروی شبستان کهنتر (ابو حرب بختیاری- ممدوح منوچهری) ساخته شده اما مسجد جامع یزید هم (بخشی را که میر رکن الدین در سده هشتم بنیاد کرده) باز یک ایوانی است با اینکه بیشتر مسجدهای همزمان آن(یا نزدیک تر بزمان بنیاد آن) چون مسجد جامع ورامین چهار ایوانی است.
مسجد یک ایوانی تا یکی دو سده پیش ساخته میشده چنانکه مسجد جامع رجبعلی در خوانگاه و مسجد جامع تهران نیز چنین است. روبروی پیشان هر دو مسجد بجای ایوان شبستانی تابستانی در زیرزمین و روی آن مهتابی ساختهاند که شاید یادگاری از مسجدهای کهن ری باشد که بدبختانه هیچ نشان و آگاهی از آنهادر دست نداریم.
از سده نهم هم مسجد یک ایوانی(مسجدجامع نو یا مسجد امیر حقماق یزد) داریم که در نگاه نخست چهار ایوانی مینماید اما جز پیشان مسجد (که میتوان آنرا ایوان نامید) سه دهانه بزرگ دیگر در آیگاه مسجد است و نمیتوان نام ایوان بر آنها نهاد(9) پس از سده هفتم بیشتر مسجدها(بجز چندنمونه که از سخن رفت) چهار ایوانی است از این پس دیگر مسجد چهار ایوانی چنان بچشم آشنا شده بود که اگر مسجدی چنین نبود گونهای کاستی برای آن بشمار میآید.
گنبدخانه و مقصوره و پیشان ایوان و ایوانچه و ورکد(غرفه) و شبستان چهلستون و ستاوند سر پوشیده و کشیده یک اشکوبه و دو اشکوبه و کمر پوش پیرامون سرائی سر گشاده پیشگاه و مهتابی و گاهی سرداب (یا شبستان زیرزمینی) و مناره و گلدسته درگاه پا سردی بگونهای شایسته و نغز بهم پیوسته و بافت مسجد را میپرداخت. کمکم ایوان و دهانه در آیگاه مسجد را که بیشتر آزاد بود با اسپری بسته از بیرون جدا کردند. میان کنه(10) درگاه و ایوان پیش آن هشت یا کریاسی جای میگرفت که او اسپر روبروی درگاه بزرگ آن بسته یا پا چنگ(پنجره یا رزونی که پای آن بسته است و بزمین نمیرسد) بود و از گذر آزاد و یکراست بدرون مسجد پیشگیری میکرد و بیشتر این پا چنگها پرسین(شبکه) بود که از خشت پخته یا کاشی بگونه فخر و مدین(پروتهی) آراسته میشد و گذریان برای درآمدن بدرون مسجد میبایست از یک (یا بیشتردو) دالان یا راهرو که در دو سوی دیگر هشت بود و بروار ایوان بشمار میامد بگذرند این راهروها باندامهای وابسته مسجد(چون خانه نگهبان و چراغدار و گاهشناس (موقت) و اذان گو و پادیا و با وضوخانه و حوضخانه و آبریز راه داشت( که پیش از این همه در بیرون مسجد و جدااز آن جای داشتند).
در ایران زمین از دیرین روزگار در پیش نیایشگاه(و بیرون از آن) جائی برای شست و شو فراهم میکردند که نیایشگر و نمازگزار پیش از آنکه به نیایشگاه در آید پلیدیها را از خود بزاید و با شستن اندام و سرو تن و پوشیدن جامه پاکیزه و بستن پنام آماده نیایش شود.
در میان دینهای آسمانی و آئینهای یکتا پرستی دین راستین خدا (اسلام) بیش از همه وهمه جا بر پاکیزگی پای فشرده است و بگروندگان اندرز داده که همیشه خود را پاکیزه نگهدارند. بزرگان دین و همکیشان درست باور ما از آنگاه که از خواب کوتاه خود بر میخاستند تا دیرگاه شب که دمی چند چشم گرم میکردند یکدم این فرمان بزرگ پروردگار را آسان نمیگرفتند و درباره برخی از شب زنده داران میگویند که ایشان با همان وضوئی که در شامگاهان میساختند دوگانه بامداد را میگزاردند و نیازی ببازشوئی خود نمیدیدند. پیداست که در چنین آئینی بودن پادیا و(یا وضوخانه) و گرمابه در کنار و نزدیک خانه خدا در بایست بود.
در نیایشگاههای کهن پادیا و را در پیش درگاه اما در ژرفا میساختند تا نمای درگاه بخوبی آشکار باشد و پیش دید را بگیرد(شاید هم چون در بیشتر شهرها آب روان رویگذر کمیاب بود و ناچار از آب کاریزها و پایابها بهره میگرفتند سرای پادیا را در زمین میکندند تا همتراز کارکاریز شود- آب آن آفتابی شود-).
تا چندی پیش این پادیاوها یا گودال باغچهها هنوز دیده میشد. در پیشخان جامع یزد در پای درگاه پادیاوی بود(اکنون پوشیده و انبار شده است) که کاریز یکی از روستاهای نزدیک شهر (پیش از اینکه بخشکد) از آن میگذشته و در آنجا آفتابی میشده. پس از خشکیدن کاریز، آبگیری نزدیک سردر مسجد ساخته بودند که درگاه بلند و بسیار زیبا را در آبگینه خود باز مینمود(گویا این گودال باغچه کهنترین ساختمان مسجد بوده چون جعفربن محمد جعفری در تاریخ یزید مینویسد بین المسجدین- میان مسجد گرشاسب و مسجد میررکنالدین- گنبدی کهن بود که در پیش آن درگاه را ساختند. . . این گنبد اکنون هشت یا کریاس مسجد است و معمار هنر مند با نغز کاری بسیار چنان کجی و نا همرونی آنرا با دیگر اندامهای مسجد سازگار کرده که کنجکاوترین باز دید کنندگان هم ناسازی آنرا در نمییابد).
اینگونه گودال باغچهها در یزد، نائین، اردستان، زواره، کاشان. . . و بسیار دیگر از شهرها دیده میشود. در مسجد ملک کرمان و جامع قزوین در میان سرا و پیش گنبد پادیا و بوده که اکنون همه را از خاک انباشته و هامون کرده یا پوشاندهاند جای گرفتن پادیاو وپایاب در میانسرای سر گشاده و پیشگاه درونی پیداست که پس از گسترش مسجد و افزودن اندامهای دیگر بر آن انجام گرفته و گرنه نمیشد از آنها چون پادیا و کار گرفت.
نمازگزار یا کسی که میخواسته بدرون مسجد پای گذارد میبایست پاک باشد و مردم دیندار تا بدانجا بدین آئین پای بند بودهاند که هیچ ساختمانی را بمسجد نمیچسباندند، پیرامون مسجد همیشه گذر و بازار و کوچه سر پوشیده(ساباط) بود تا آلودهای نتواند در کنار آن درنگ کند.
در بازارچهها ئیکه بباروی مسجد میپیوست دکانها را ببارو نمیچسباندند و بجای رده دکانها طاقنمائی میساختند که پاسخگوی دهانه دکانهای آنسوی بازارچه باشد (جامع ورامین- جامع یزد و . . . ) همچنین اگر مدرسهای در کنار مسجد بنیاد میشد پیوسته ببارو و دیوار مسجدبجای اطاق( که در آن خوراک میپختندو میخوردند میخفتند) راهرو میساختند(هر چند آنسو- پناه- و آفتابگیرو بهترین جا برای زندگی و نشیمن بود) مانند مدرسه پیوسته بجامع اصفهان).
یکی از اندامهای وابسته بمسجد روغنگری و روغنکشی بود که روغن چراغهای آنرا فراهم میکرد و چون بخشی از این کار گاهها خراس بود ناگزیر با میدانچه یا کوچهای از مسجد جدا میشد(جامع یزد، جامع اصفهان) همچنین گرمابه و خانه نگهبان و . . .
یکی از کارهای محتسب این بود که نگذارد اگر کسی جامه چرب و آلوده بتن داشت بر سکوی در گاه مسجد بنشیند و از خفتن و پرسه زدن در مسجد پیش گیری کند. در آبریزگاه را بروی مردم کوی و بازار (جزنمازگزاران در پنج گاه نماز ) به بندد پس از آنکه هشت کریاس و دالان و راهرو بمسجد افزوده و گذر آزاد و یکراست بدرون آن بسته شد اندام های وابسته را در آنبر راهرو که بمسجد نمی پیوست و حوضخانه و وضوخانه را (که بیشتر دوگانه و دور از هم یکی مردانه و دیگری زنانه بود) در پایان راهرو و آبریزها را (باز هم جدا و در واشدگاهی که بوضوخانه راه داشت) جای میدادند(مسجد امام قزوین و اصفهان و سمنان و ...)
میانسرا و پیشگاه درونی مسجد با استخربزرگ و پر آب و گهگاه جوی آب روان و باغچههائی با درختان کشن و سایهافکن نمازگزاران و مسجدیان را بیاد بهشت میانداخت (11) در بیرون مسجد و در پیشگاه آن نیز دربندی بنام پیشخان یا جلوخان جای داشت که بیشتر ساختمانهای وابسته بآن میپیوست (جامع یزد-مسجد مظفری کرمان-مسجد امام قزوین-بروجرد و …) گاهی در پیش درگاه مسجد نیز آبنما میساختند (جامع ورامین) در برخی از شهرها و روستاها مسجدهائی هست که میانسرای سرگشاده و پیشگاه درونی ندارد اما باز اینگونه مسجدها هم برون گرا نیست و پیرامون آنها را باغ و چمن (12)گرفته و با باروئی با کوچه و گذر از دیگر ساختمانها جدا میشود (مسجد کبود تبریز، مسجد ملا رستم مراغه و ...) و یا در کنار آن میدان و واشدگاهی است که آن را از داشتن میانسرا بینیاز میکند و (مسجد شیخ لطفالله) چند مسجد انگشت شمار هم هست (ویژه درکویهای کوچک) که جز برفانداز سرگشادهای در میان یا کنار خود ندارد (مسجد ملاعبدالحاق یزد-مسجد قنبرعلیخان تهران)
در اینگونه مسجدها بام جای سرگشاده را میگیرد، اما برفانداز چیزی است که هر مسجدی ناگزیر از داشتن آن است و نیز مسجدی که ویران شده یا بیم ویرانی آن میرود چون نیک بنگریم میبینیم برفاندازش گرفته شده یا باغچههایش (که در درون کار برف انداز را میکرده) از میان رفته است.
اگرچه در اینجا نمیخواهیم از شیوه معماری و نیارش (استاتیک) و آمود و آذین مسجد ایرانی سخن بگویم (و اگر بخواهیم این نوشته نه هفتاد که هفتصد من کاغذ میشود) اما دریغ است که از مسجد نامی بمیان آید و از مسجدهای تپرپوش (با آسمانه تخت) یاد نکنیم.
در شهرهای سردسیر روستاهای کوهستانی (که ریک بوم است و خاکش پوشش سغ را دشوار میسازد) بیشتر مسجدها یا ستونها و دیرکهای چو بین و پوشش تحنت (با فرسب و تیر و تیرچه و سرشاخه و قدره و پرواز و پردی و لنبه) بنیاد شده که زیباترین و باندامترین آنها مسجد پرزله (میانده) ابیانه مسجد طرزجان و نبادک یزد (که ویران و نوسازی شده) و مسجدهای ملارستم و معزالدین مراغه و مسجد مهرآباد و گزاوش و کبود بناب و همچنین مسجد میاندوآب و مسجد خوانسار میباشد.
در مسجد ملارستم با شگفتی میبینیم که رده ستونها درست در راسته محراب گذاشته شده (درجائیکه میبایست در پیش محراب میانور و دهانه و کوچه باشد) اما چون نیک بنگریم درمیابیم که معمار هنرمند این مسجد خواسته است تا بام را چون خرپشته شیبدار کند بدین گونه که ستون میانی را بلندتر گرفته و اندکاندک هر چه بدیوار نزدیک میشویم از بلندی ستونها کاسته است. سرستونها و پروازبندیها (قابسازیها) و تیرگمهای مسجد ابیانه و طرزجان را تنها باید بچشم دید که چه نغز و بهنجار است، چه نغزی و مردمواری مسجدهای ما همه دیدنی است نه شنیدنی
(1) در ابیانه هنوز کوی میانی روستا را که کهنترین مسجد در آن جای دارد پرذله (پیرامون دل یا مرکز) میگویند.
(2) چنانچه گفتهاند شبستان چهارگوشی با پهنای 5/7 × 5/8 متر یا چیزی نزدیک بآن بوده است.
(3) نیمبیضی پرخیز.
(4) نیمبیضی کمخیز.
(5) آمیختهای از رس پخته و ریک روان و خاکستر…
(6) نیم ستون.
(7) جز ایران در سرزمینهای دیگر هم پس از گشوده شدن آنها بدست سپاهیان اسلام کنشت ها و کوشکها و نیایشگاها چنین شده است (مسجد عمر، مسجد اموی ایاصوفیه).
(8) یکی از پژوهشگران گرامی کمان کرده است صاحب که پیش نام بزرگان بجای خداوندگار و خواجه میآمده همان خواجه نظامالملک است.
(9) مسجد جامع ورامین هم که پیش از آن ساخته شده چنین ایت و تنها نمای چهار ایوانی دارد.
(10) فرو رفتگی در آیگاه و سردر بادرازائی دوبرابر پهنا که بیشتر با نیم گنبد (کنهپوش) پوشش میشود.
(11) افسوس که بیشتر آنها از میان رفته است.
(12) گردشگاه با آبنما و باغچه و نیگاه و مهتابی و … (نه مرغ که امروز بآن چمن میگوئیم)
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | ppt |
حجم فایل | 16449 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 49 |
پروژه کامل مسجد امام تهران شامل تاریخچه، پلان، پرسپکتیو، برش، ورودی، سردر، مناره، هشتی، انواع قوس به کار رفته، بازار منتهی به مسجد، عناصر تشکیل دهنده مسجد، شبستان، ایوان، تزیینات، مقرنس کاری، درخت کاری و ...
فهرست:
تاریخچـه مسجــد امـام تهران
پلان مسجــد امـام تهران
پرسپکتیــو مسجــد
برش مسجــد
ورودی مسجــد
تشخیص مسجــد و ووردی نسبت به بــافت اطراف
ورودی هــا و سـردر
منــاره
هـشتی ورودی
توصیه هــایی برای طراحی مســاجد
مســاجد به عنوان یک شـاخص در شهر هــای اسلامی
انواع قوس هــای به کار رفته
حضور مسجــد در بــازار تهران
نمود مسجــد
بازار منتهی به مسجــد امــام تهران
عنــاصر تشکیل دهنده مسجــد
محل در ورودی شبستــان مسجــد
عنــاصر اصلی و شکل دهنـده داخلی شبستــان
ایــوان
تزئینــات منـاسب و نامنـاسب در مسجــد
مقـرنس کــاری
درخت کــاری
فـهـرست منــابع
دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 111 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 185 |
پروژه مساجد در ایران برای رشته معماری
مسجد جمعه و آرامگاه شیخ عبدالصمد
در ورای باغستانهای سرسبز مرکز شهر نطنز مناره ای سربفلک کشیده، و گنبدی هرمی شکل در کنار آن توجه هر تازه واردی را به سوی خود معطوف می دارد. این مناره بخشی از مجموعه بسیار نفیس مسجد جمعه و آرامگاه عالم ربانی و عارف روشن ضمیر سده هشتم هجری قمری شیخ نورالدین عبدالصمد اصفهانی نطنزی و سردر خانقاه او می باشد، که قسمتهایی از آن از دستبرد مصون نمانده و در نتیجه زینت بخش موزه های کشورهای بیگانه گردیده است.
این مجموعه که شامل شبستان هشت ضلعی گنبددار مسجد (دارای بخشهای گوناگون) – آرامگاه شیخ نورالدین عبدالصمد – سردر خانقاه و مناره مرتفعی است به استثنای شبستان گنبددار که از بناهای دوره دیلمی است، بقیه مربوط به دوره ایلخانیان مغول می باشند که در فاصله سالهای 704 تا 725 هجری قمری بنا گردیده است.
شمال و جنوب و مغرب این مجموعه را کوچه های باریکی فرا گرفته که در سمت جنوب وسعت بیشتری پیدا کرده و به صورت میدانی کوچک درآمده است. به گفته دونالد ویلبر «ترکیب رنگهای روشن تزئینات خارجی ابنیه در مقابل درخت کهنسالی که بر آنها سایه افکنده و رنگهای مختلف کوهستان، منظره جالب توجهی بوجود آورده که شخص را به یاد نقاشیهای مینیاتور ایرانی می اندازد.
همان گونه که اشاره شد قسمتهایی از این مجموعه مورد دستبرد قرار گرفته است، و از آن جایی که از وضع نخستین آن اطلاع چندانی در دست نیست نخست دو نوشته را که مربوط به سالهای 1294 و 1316 هجری قمری و حاوی اطلاعات نسبتاً مهمی در باره این مجموعه است نقل و سپس شرح تفصیلی بناها آورده خواهد شد.
اول-در مجموعه ناصری نسخه خطی پس از آوردن شرح در باره اوضاع طبیعی و جغرافیایی قصبه نطنز از مسجد جمعه چنین یاد کرده اسن:
«از آثار قدیم مسجدی دارد شهره به مسجد جامع، در دالان مسجد مناری ساخته شده که در اغلب از شهرهای ایران چنین مناری ساخته نشده.
در مسجد دروازه ای ساخته اند (منظور سر خانقاه است) از آجر و کاشی قدیم که چنین کاشی دیده نشده و تاریخ آن هشتصد سال است و در آن مسجد محراب بیت المقدس که آن محراب از آجر کاشی است و آن مسجد و منار از بناهای شیخ عبدالصمد مرحوم است که بقعه خود مرحوم شیخ عبدالصمد در دالان مسجد پهلوی منار است. آجرهای کاشی زیاد داشت که اغلب آن را برده اند چیزی که باقی مانده است محرابی در آن بقعه است که هرگاه یکی از آجرهای آن گیر بیاید در اصفهان بیست تومان متجاوز میخرند.»
در مورد نوشته های این مورخ ناگزیر از ذکر چند نکته می باشد:
1-تاریخ دروازه (سردر خانقاه) را 800 سال نوشته و حال آنکه به سال 1294 هجری قمری 578 سال از تاریخ ساخت آن می گذشته است.
2-از محراب کاشی مسجد که به سو.ی بیت المقدس بوده یاد نموده. این محراب که به احتمال قریب به یقین در شبستان هشت ضلعی گنبددار بوده امروزه اثری از آن مشاهده نمی گردد.
3-مسجد و منار را از بناهای مرحوم شیخ عبدالصمد دانسته که سخن را بدون توجه به نوشته های موجود صرفاً به استناد گفته مردم که امروزه نیز در پاسخ پرسش از بانی بنا، همین جواب را می دهند، اظهار داشته است.
4-بسیاری از کاشیهای ازاره آرامگاه شیخ عبدالصمد قبل از سال 1294 ربوده شده و بقیه آن نیز طی سالهای بعد مورد دستبرد قرار گرفته است.
5-محراب کاشی آرامگاه شیخ عبدالصمد در سال 1294 بجای خود باقی بوده و سرقت این اثر کم نظیر مربوط به بعد از آن تاریخ است. با توجه به قیمتی که برای هر خشت آن در صد و اندی سال پیش تعیین نموده از یک طرف و جو آن زمان از نظر بی سر و سامانی مردم و گرفتاریهای بی حد و حصر آنان در اثر هرج و مرج کشور و تاخت و تاز اشرار و تاراج هستی مردم، سرنوشت اسف بار این محراب که همانا سرقت آن به دست ایادی بیگانه باشد امری غیرقابل اجتناب بوده است.
دوم-در سفرنامه تهران به شیراز نظام الملک نیز شرحی در باره این مجموعه مندرج است که نسبت به نوشته تحصیلدار اصفهانی مفصلتر می باشد.
نظام الملک و همراهان روز 12 شوال 1316 هجری قمری با کالسکه از تهرانم حرکت و پس از پانزده روز مسافرت روز جمعه 27 سوال به ده آباد نخستین آبادی نطنز (واقع در مسیر جاده آن زمان) وارد می شوند و از آنجا به خالد آباد و باد مب روند صبح شنبه 28 شوال از باد به خفر آمده که راه خود را به سوی طرق ادامه دهند، نظام الملک در خفر تصمیم می گیرد که از شهر نطنز بازدید نماید اینک دنباله مطلب عیناً از نوشته های منشی نظام الملک نقل می گردد:
«اجنمالاً اینکه بعد از صرف نهار و چای و فریضه حضرت آقایی مصمم رفتن بخود نطنز شدند که چهار به غروب مانده بروند و انشاءالله تعالی قبل از غروب مراجعت نمایند.
در ساعت مقرر حضرت آقایی سوار شدند و اغلب از همراهان نیز سوار شدند از طرف دست راست خفر از راه جاریان و مزرعه قطیب (منظور مزرعه خطیر است: نگارنده) به نطنز تشریف بردند.
به قدری این خط راه به واسطه اشجار و انهار و زراعت گندم و جو سبز و خرم بود که حقیقتاً انسان از دیدنش محظوظ می شد.
تقریباً ده روز به نوروز مانده است بادامهای این دهات نزدیک بود که شکوفه شا باز شود محل زراعت از یک چارک متجاوز بالا آمده بود از مزرعه قطیب گذشته وارد شدند. زن و مرد تماماً در کوچه و روی بامها به تماشا آمده بودند نزدیک به مسجد که رسیدند جناب ناظم الاطباء و چند نفر دیگر از سادات که اسامی آنها از قرار ذیل است به استقبال آمدند:
آقا سید محمدرضا تاجری، میرزا سید احمد تاجر، میرزااسدالله کدخدای قصبه نطنز، میرزا سید حسین تاجر، میرزا ابوالحسن تاجر، آقا میرزا سید علی پسر مرحوم امام جمعه برادر امام جمعه حالیه.
درب مسجد جامع که رسیدند چون مسجد از بناهای عتیقه بود به جهت ملاحظه خطوط کتیبه بیرون مسجد که به خط ثلث بود و خطوطی که در داخل مسجد بود پیاده شدند. منار بسیار ممتازی که نظیر آن تا کنون دیده نشده و قدری خرابی در آن منار به هم رسیده بود، متصل به مسجد بنا کرده بودند که این شرح در کتیبه بیرون سر درب نوشته شده بود. در وسط طاقنمای طرف دست راست بقعه به خط نسخ لایقربی نوشته بود امیرکبیر جلال الدین عبدالله اعزه الله در زیر همان کتیبه به همان طریق فوق مرقوم بمساعی عبدالصمد صدالمعظم کمال الدین محمد جزاءالله خیرا.
در کتیبه داخل مسجد یعنی محلی که در مقابل آنجا امامت می کنند سوره مبارکه جمعه به خط ثلث با نهایت امتیاز نوشته شده بود این خط را از گچ برجسته درآورده بودند.
در محل امامت و اطراف محراب کاشیهای خیلی ممتاز داشته است که همه را کنده و فروخته اند مختصری از خطوط آن که آیات قرآنی بود باقی بود که نهایت امتیاز را داشت واقعاً خیلی اسباب تاسف بود که چرا چنین آثاری که از صنایع قدیمه ایران و آثار بزرگ است همت در انهدام آن گماشته اند.
بهر حال بقعه ای نیز در یک مسجد بود که آن بقعه نیز کتیبه ممتازی به خط ثلث با نهایت امتیاز از گچ برجسته درآورده بودند و زمینه آن را گچ بری بسیار ممتازی کرده بودند که هیچ طرف مشابهت به گچ بری حالیه نداشت. چهار طرف آن طاقها که در بقعه بود از ساروج شکل ستون به وضع خیلی ممتلز مشبک ساخته بودند که سرهای ستون خیلی به قبه های فولادی که در علمها نصب می کنند شبیه بود.
مرقدی هم از مرحوم شیخ عبدالصمد که از اجله عرفا بود ملاحظه شد که اطراف آن ضریح چوبی بود و سنگ مزار شیخ را در دیوار نصب کرده بودند که در سال 973 وفات کرده بود. فاتحه خوانده از آنجا بیرون آمدیم و سوار شده به راه افتادیم.»
همان گونه که ملاحظه شد نوشته های منشی نظام الملک حاوی اطلاعات بیشتر و مستندتری می باشد که به بررسی آن یم پردازیم.
1-در نقل مندرجات کتیبه مناره چند اشتباه جزئی به چشم می خورد.
2-نوشته های متن یکی از لوحه های موجود در داخل طاقنمای کتیبه کمربندی مناره در اثر ریختگی ناخوانا شده و حال آنکه در نوشته مورد بحث متن کامل آن «بمساعی عبدالصمد صدرالعظم کمال الدین محمد جزاءالله خیرا» درج گردیده است.
3-از کتیبه داخل مسجد شامل سوره جمعه که به خط ثلث برجسته گچ بری شده بوده است امروز بخشی از آن ریخته و به هنگام تعمیر نتوانسته اند که آن را به صورت اولیه درآورند.
4-سخن از محراب کاشی و کندن و فروختن کاشیهای آن دارد و اینکه تا آن زمان مختصری از کاشیهای محراب که حاوی خطوط قرآنی بوده باقی بوده که متاسفانه در زمان حاضر اثری از محراب کاشی دیده نمی شود فقط در تعمیرات اساسی اخیر شبستان سه قطعه کاشی نوشته بدست آمد که احتمالاً مربوط به همان محراب کاشی می باشد.
5-نویسنده به هنگام اشاره به کتیبه گچ بری بقعه شیخ عبدالصمد از محراب بقعه که تا سال 1294 هجری باقی مانده بوده سخن به میان نیاورده است. حال آنکه با دیدن اندکی از کاشیهای محراب داخل مسجد از محراب آن یاد نموده است. این سکوت می تواند دلیلی بر نبودن محراب کاشی بقعه شیخ عبدالصمد در سال 1316 هجری قمری بوده باشد.
6-از سنگ مزار شیخ که در دیوار نصب شده یاد نموده که اکنون چنین سنگی وجود ندارد و سنگ موجود در قسمت بالای سر قبر نصب شده که حاوی صلوات چهارده معصوم و تاریخ 1045 هجری قمری است.
7-سال وفات شیخ را که 973 ذکر نموده صحیح نیست زیرا در کتیبه گچی بقعه اولاً کلمه مزار..... عبدالصمد بن علی و ثانیاً تاریخ ساخت بقعه یعنی 707 ذکر شده و مسلم است که در سال مذکور شیخ نورالدین عبدالصمد رخت از جهان بربسته بوده است. اکثر مورخین نیز درگذشت شیخ را به سال 699 هجری قمری نوشته اند.
وضع کنونی مسجد
مسجد کنونی از شبستان هشت ضلعی گنبد داری که مشرف بر صحن است و چهار ایوان اصلی و نمازخانه ها و دهلیزهایی که اضلاع صحن را به یکدیگر می پیوندد تشکیل گردیده و مصالح بکار رفته در آن آجر و آهک و پوشش گچ می باشد.
مسجد دارای سه ورودی است یکی جنوبی و دو شمالی که ورودیهای شمالی هم سطح حیاط بوده ولی ورودی جنوبی دالان نسبتاً وسیعی است به طول 82/16 متر که با دوازده پله وسیع به سطح کوچه جنوبی می رسد و این اختلاف سطح موجب گردیده که بخش جنوبی مسجد در گودی قرار گیرد.
در کتیبه سردر جنوبی مسجد با حروف مینایی فیروزه رنگ بر متنی زرد روشن و مات (به طریقه متداول در عهد مغول) جملات زیر خوانده می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم، امر بعمارت المسجد فی المسجد المولی المعظم و الکرم خواجه زین الدنیا و الدین خلیفه بن حسین الماستری بمساعی الصدر المعظم شمس الدین محمد بن علی النطنزی فی سنته اربع و سبعائه.
در این کتاب علاوه بر بانی و ساعی و تاریخ ساخت جمله «امر بعمارات المسجد فی المسجد» خود روشنگر مراتب زیر است:
بنای مسجد در این مکان ابتدا به ساکن نبوده و بانی این زمین را به علت وجود جای کافی بدین امر اختصاص نداده است زیرا مجموعه مسجد کنونی به پیرامون مسجدی دیگر بنا گردیده است. گرچه وجود تنگناها و گنبد آجری عهد دیلمی خود مبین این امر است ولی ترتیب کار چنان داده شده که تمامی این بناها در ظاهر مجموعه واحدی را نشان می دهند.
ورودی جنوبی مسجد دارای طاق یا سردر نسبتاً مرتفعی است که علاوه بر ورودی، طرفین آن را دو طاقنمای تزئینی نیز فرار گرفته و کتیبه مورد اشاره به طور کمربندی بالای در ورودی و دو طاقنمای مذکور قرار گرفته است.
ستونهای دو طرف سردر که آجری است و بخشی از آن مورد مرمت قرار گرفته شامل دو طاقنمای تزئینی در متن نغول در دو طبقه است که در فاصله بین طاقنماهای زیر و رو سنگ نبشته ای نصب شده است. سنگ نبشته سمت چپ فرمان شاه عباس اول و سمت راست دستوری است از شاهزاده حسام السلطنه قاجار که متن هر یک عیناً درج می گردد.
1-فرمان شاه عباس
این سنگ که از مرمر سفید و نوشته آن به خط ثلث برجسته است به ابعاد 45×75 سانتیمتر و شامل 7 سطر است.
2-سنگ نبشته سمت راست سردر به ابعاد 28×31 سانتیمتر و به رنگ خاکستری و متن آن حاوی هفت بیت شعر است که خط نستعلیق برجسته کنده کاری شده به شرح زیر:
بعهد ناصر دین شهریار کز عدلش
ز جور پیل قوی ایمن است مور ضعیف
حسام سلطنت آن داوری که از کرمش
دعا به دولت می کنند و ضیع و شریف
چو میرزااسدالله را اجازت داد
بسرپرستی خلق ضعیف و زار و نحیف
بازدیاد دعاگویی و سلامت شاه
بخاص و عام رعیت روف کیست لطیف
وجوه ما حصل پاره دوز و صابونی
معاف کرد مسلم بصیغه تخفیف
به لعنت ابدی باد مبتلا هرکس
که منحرف شدوش رایی یا کند تحریف
بسال دو صد هشتاد و یک پس از یک الف
ز طبع سیما این قطعه یافت نظم و ردیف
سردر، دارای در چوبی منبت کاری است که به سوی پله کانها و راهروی وسیع پشت آن باز می شود و در اثر تماس با آفتاب و سایر عوامل جوی بیشتر نقوش منبت و خطوط آن محو یا ریختگی پیدا کرده است. آن چنانکه فقط بر دماغه در جمله های زیر به دشواری خوانده می شود:
«......بن یحیی النطنزی تقبل الله عمل استاد..... الاصفهانی فی رمضان سنه خمس و عشرین و ثمانمائه»
825 هجری قمری
راهرو و ورودی جنوبی از سطح کوچه پایین تر و با 10 پله به کف آن می رسند.
دالان ورودی جنوبی از طریق پله کانی از یک سو به بام و از سوی دیگر به اطاق پشت آرامگاه شیخ نورالدین عبدالصمد و توسط راهروهای فرعی به شبستان بزرگ، شبستان نوساز احداثی بر خرابه های خانقاه، آرامگاه شیخ عبدالصمد، حیاط و حیاط خلوتی که در آن آبریزگاه ایجاد شده اتصال دارد.
صحن مسجد فضای مربع شکلی است به طول 06/14 متر که در چهارسوی آن چهار ایوان بزرگ شبستانهای بزرگ و کوچک و راهروهایی چندگانه بنا گردیده است.
در میان حیاط فضای گودی است که با هشت پله وسیع به کنار قنات آبی پایان می گیرد که نه تنها آب مورد نیاز ساکنین پیرامون مسجد را در سابق تأمین می نمود بلکه با وجود پیدایش و گسترش شبکه آب لوله کشی هنوز نیز آب این قنات جهت آشامیدن مورد استفاده قرار می گیرد.
ایوان جنوبی
این ایوان که عرض دهنه آن 50/6 و طول آن 14/4 متر است دارای سقفی مرتفع با طاق رومی پیش و پس به بلندی تقریبی 75/10 متر می باشد به دیوار جنوبی ایوان محرابی نمایان است که در طرفین این محراب دو ورودی شبستان بزرگ قرار دارد که فقط ورودی سمت راست مستقیماً به شبستان می پیوندد. لچکی ورودیها را حاشیه گل و بوته، گچ بری و کلمات محمد به خط کوفی به رنگ قهوه ای که به صورت نقشی درآمده فرا گرفته است.
در بالای محراب نقوش گل و بوته و در زیر آنکه لچکی های محراب است تکرار کلمه علی به خط کوفی و به دیوار محراب جمله انا مدینه العلم و علی بابها به رنگ قهوه ای در زمینه سفید گچ بری شده است.
در تعمیرات اساسی مسجد به ویژه ایوان جنوبی که در سالهای 1355 تا 1367 انجام گرفت با لایه برداری نمونه ای از پوشش گچی ایوان وجود پنج لایه پوشش گچ مشخص گردید. موضوع قابل توجه آنکه در لایه های زیرین این پوشش نوشته هایی به نظم و نثر با تاریخهای مختلف پیدا شد که در اثر مهارت استادکاران مسئول، اصالت آنها حفظ و اینک در معرض تماشای همگان قرار گرفته است. بیشتر این نوشته ها در کناره محراب و دیواره های آن به چشم می خورد.
بالای لچکی ورودی شبستان بزرگ کتیبه یا کمربندی به خط ثلث سفید در زمینه ای قهوه ای شامل آیه 25 سوره نور و چند آیه اول سوره دهر نوشته شده که نوشته های آن در اثر عوامل جوی تقریباً ناخوانا گردیده است. گیلویی گچی بالای این کتیبه کمربندی نمایانگر تقسیم مضاعف ایوان است و بخش بالایی گیلویی شامل مشبک های آجری و طاقنمایی با مقرنس گچی و دالانهایی که به وسیلة غلام گردشها به یکدیگر اتصال دارند و درگاههای جنبی با نرده هیا مشبک آجری، می باشد.
طرفین ایوان جنوبی راه دهلیزها در دو طبقه با نرده های مشبک آجری در جلوی آنها، فرا گرفته که دهلیز پایینی سمت جنوب شرقی شبستانهای فرعی این قسمت شده است.
ستونهای دو طرف ایوان را نغولهاییی هر یک در سه طبقه پوشانیده که بر ستون سمت چپ دو سنگ نبشته و ستون سمت راست یک سنگ نبشته در فاصله نغولها نصب گردیده که در آنها شرح رقابتی از موقوفات مسجد کنده کاری شده است.
گنبد آجری
همانگونه که اشاره شد در انتهای ایوان جنوبی دو ورودی تعبیه شده که ایوان را به شبستان پشت آن متصل می کند. از ظواهر امر چنین استنباط می گردد که این شبستان هشت ضلعی که گنبدی آجری بر آن استوار گردیده جزئی از مجموعه احداثی دوره ایلخانان مغول است. حال آنکه حقیقت امر چنین نبوده، و با توجه به چگونگی موقعیت مکانی شبستان این موضوع کاملاً آشکار می گردد. زیرا شبستان بر محور ایوانهای جنوبی و شمالی صحن واقع گردیده و فقط ورودی سمت راست شبستان (از ایوان جنوبی) در امتداد محور شبستان قرار گرفته است. با رجوع به نقشه موضوع کاملاً روشن می گردد. گرچه در مجموعه ناصری نسخه خطی و سفرنامه نظام الملک از محراب کاشی و کتیبه های گچ بری این شبستان یاد شده ولی اکنون جز منبری شش پله که با سنگ و سایر مصالح ساختمانی بنا شده و روی آن را پوششی از گچ فرا گرفته، اثری از تزئینات یاد شده در داخل شبستان به چشم نمی خورد زیرا محراب کاشی آن در اواخر دوره قاجاریه به سرقت رفته است.
آقای حاج محمدباقر مرتضوی امام جماعت مسجد از قول مرحوم صدرالعلما پدر همسر خود در مورد سرقت محراب کاشی واقع در محوطه گنبد دیلمی چنین اظهار می داشت:
در سفری اجلال الدوله شاهزاده قاجار هنگام عبور از نطنز از این مسجد بازدید نمود محراب کاشی مورد توجه او قرار گرفت و خیلی از آن تعریف کرد. پس از این بازدید به فاصله چند روز محراب مورد سرقت قرار گرفت. چون دزدان برای انجام سرقت منبر چوبی را که در ایوان شمالی قرار داشته به محوطه گنبد دیلمی برده بودند، خادم مسجد که آدم ساده ای بوده صبحگاه فقط متوجه جابجایی منبر شده و به خانه امام جماعت وقت رفته می گوید آقا دیشب منبر امام حسین (منبری که در ایوانم شمالی بوده) به زیارت منبر حضرت علی (منظور منبر گچی داخل گنبد دیلمی) رفته است. امام جماعت می گوید موضوع به این سادگی نیست برویم از مسجد بازدید کنیم به هنگام ورود به محوطه گنبد متوجه می گردند که محراب کاشی به سرقت رفته است.
پرفسور آندره گلدار باستان شناس شهیر فرانسوی در مورد این شبستان چنین اظهار نظر کرده است:
«از عجایب این بنا که تا به حال نظیرش ذرات ندیده ام این است که شبستان برروی محور صحن و ایوانهای شمالی و جنوبی واقع نگشته لکن فرضه که به شبستان راه دارد به امتداد محور باز می گردد.
در قسمت وسط دیوار عقب ایوان جنوبی قطعه بنایی نمایان است که برای اینکه از وجود آن قطعه دیوار ناجور و بدشکل نشود محراب دیگری در آن کنده اند.
در دو طرف این پیش آمدگی ناجور دو فرضه (درگاه ورودی) موجود است و محور شبستان با یکی از آن فرضه ها موافقت دارد.
از آنجا که علاقه و احترام معماران ایرانی به محور ساختمانی چه در قدیم و چه در حال حاضر مسلم است و نمی توان گفت که این انحراف محور از روی تفنن معماران پیدا شده پس باید گفت به جهتی از جهات که فعلاً ما را از آن اطلاعی نیست شبستان را متمایل به جانب غرب کرده اند مثلاً برای رعایت استقامت کوچه یا به علت وجود بناهایی که مانع کار بوده اند یا غیر اینها، به عبارت دیگر این طرز ساختمان را ما نتیجه اصلی و طرح عادی معماران ایرانی آن زمان نمی توانیم بدانیم بلکه باید گفت آن را در اثر شرورت و برای رفع اشکال به این صورت ساخته اند».
نظر گدار در مورد اینکه انحراف محور شبستان امری تفننی نبوده و در اثر ضرورت و برای رفع اشکال صورت گرفته بسیار جالب و ارزنده است. شاید کاوشهای بعدی که منجر به کشف حقیقت گردید با توجه به این نظریه بوده است. در سالهای اخیر مسئولین امور باستان شناسی در صدد تعمیر شبستان برمی آیند به هنگام تخریب گچ کاریهای شکاف برداشته بدنه شبستان با کتیبه ای آجری به خط کوفی در قسمت پای طاق ضلع شرقی مواجه می گردند که با وجود از بین رفتن بخش بزرگی از کتیبه باز جمله «تسع و ثمانین و تلاشمائه» 389 در آن تشخیص داده می شود. این کتیبه باارزش خود روشنگر مجهولاتی چند به شرح زیر می باشد:
1-این شبستان در اواخر قرن چهارم هجری بر همان محوری که امروزه مشاهده می گردد، بنا شده است.
2-بخشهای مختلف مسجد در اوایل قرن هشتم یعنی تقریباً 315 سال بعد در این محل بنا نهاده می شود. منتهی در عمل نقشه کار را چنان پیاده می نماید که شبستان قدیمی نیز جزو این مجموعه شده و با آن هماهنگی نسبی پیدا می کند منتهی با توجه به شرایط زمانی و مکانی محل، مسجد را بر محور جداگانه یا بنا می نمایند.
3-احتمال آن میرود که شبستان مورد بحث خود بنایی مفصل و مورد احترام از قبیل آرامگاه و به احتمال بیشتر مسجد بوده که به مرور زمان بخشی از آن ویران گردیده بوده است و بانیان مسجد بخش باقی مانده را به بنای مسجد متصل می نمایند.
4-در کتیبه کاشی سردر جنوبی مسجد به جمله «امر به عمارت المسجد فی المسجد» برخورد می کنیم که این جمله نیز گویا آن است که بخشهای گوناگون این مسجد در مسجد دیگری بنا نهاده شده است.
حال ببینیم عقیده سایر صاحب نظران در این باره چیست:
1-دونالدن ویلبر مولف کتاب معماری اسلامی ایران در دوره ایلخانیان در مورد مجموعه مسجد جمعه نطنز چنین اظهار نظر نموده است:
مطالعه نقشه مسجد جامع نشان می دهد که وجود صحن یا بنایی در شمال مقبره شیخ عبدالصمد در تعیین محل مسجد موثر بوده است. ایوان غربی مفتاح به شمار می رود این ایوان از سه ایوان دیگر کوچکتر است و اگر به اندازه سایرل ایوانها بود محو ر صحن در امتداد محور بنای هشت ضلعی قرار می گرفت و دیوار خارجی آن لااقل دو متر بیشتر به سمت مغرب پیش می آمد. ظاهر برای این اندازه طبیعی و عادی جا وجود نداشته است.
بنابراین ساختمان متعلق به اوایل قرن چهاردهم میلادی (برابر اوایل قرن هشتم هجری قمری) در محلی آغاز شد که ظاهراً بنای هشت گوش و برج و ابنیه دیگر آنجا را اشغال کرده بود.
2-سازمان ملی حفاظت آثار باستانی – دفتر فنی استان اصفهان در گزارش خود تحت عنوان مسجد جامع نطنز – گنبد آجری چنین آورده است:چ
سال گذشته در باره گنبد آجری بزرگ (گنبد جنوبی) مسجد جامع نطنز به دو موضوع بسیار مهم که در اثر بررسیهای به دست آمده بود اشاره شد.
الف-این که گنبد در سال 389 هجری بنا شده است و قدیمی ترین گنبد تاریخ دار منطقه به شمار می آید.
ب-اینکه به احتمال زیاد گنبد دارای رواقی بوده است که اطراف آن گردش داشته و ساختمان گنبد و رواق به صورت منفرد بنا گشته.
بررسیهای سال جاری بیشتر در ارتباط با تحقیق فرضیه وجود رواق دور گنبد و ترکیب معماری آن بود. پدید آمدن این فرضیه ناشی از کشف آثاری از ساختمان پیوسته به بنای گنبد بود که در ضلع شمالی پابرجاست ترکیب ساختمان رواق علاوه بر ضلع شمالی در پهلوی شمال غربی مشخص شد.
فرضیه ما در باره ساختمان رواق و گنبد به شرح زیر است:
گنبد با رواقی در اطرافش به صورت منفرد در پایان قرن چهاردهم به وجود می آید.
رواق پشت دیوار قبلی (سمت قبله) به دلائلی ویران می گردد و در اثر مرور زمان معبر عام می شود.
با ویران شدن این بخش از رواق ساختمان گنبد در جبهه جنوبی دچار عدم تعادل می گردد.
بالا آمدن سطح گذر پشت گنبد در اثر ویران شدن رواق جنوبی و نفوذ آبهای سطحی و رطوبت، پایه های الف و ب را به سختی آسیب می رساند و مالاً به دنبال خود نیمه گنبد استوار بر پایه های الف – ب – ج – ط – را به پایین فرو می کشد. نیم گنبد و پایه های الف و ب توسط بانیان مسجد جامع در قرن هشتم هجری کاملاً بازسازی می شود دلیل روشن این موضوع تغییر نوع مصالح این ستونها (که از سنگ است) و معماری آن است در قیاس با سایر ستونهای اصلی برپادارنده گنبد و دیگر آنکه کتیبه آجری قرن چهارمی گنبد صرفاً در نیمه شمالی وجود دارد. و ساختمان نیمه بازسازی شده بخصوص در بخش کتیبه با درزی مشخص از نیمه اصلی جداست.
در ساختمان مسجد قرن هشتمی حفاظت از گنبد قرن چهارم تا آنجا که به طرح کلی لطمه ای وارد نسازد مد نظر سازندگان بوده است. با توجه به این اصل با اقدامات زیر، گنبد دیلمی در طرح مسجد جامع گنجانده می شود.
1-در بخش شمالی و شمال غربی رواق که در مجاورت راهرو ورودی مسجد قرار داشته ورودیهایی به حیاط و زیر گنبد تعبیه می شود.
2-روی ستونها و بدنه های اصلی رواق در بخشهای فوق به منظور هماهنگی با مجموعه مسجد جدید و نسبت به نیاز نماسازی می شود.
3-ساختمان رواق در جبهه شمال شرقی و شرقی به منظور ایجاد تقارن لازم در صحن مسجد جدید و احداث ایوان جنوبی صحن تخریب (و یا از بازسازی آن صرف نظر می شود).
4-به منظور ایجاد تقارن، محرابی در دل ستون «و» در امتداد محور تقارن صحن به وجود می آید و در دو طرف محراب دو ورودی متقارن، با دستکاری و نماسازی روی جرزهای اصلی، به داخل شبستان زیر گنبد تعبیه می شود.
5-دو پایه «الف» و «ب» و نیم و نیم گنبد فروریخته به طور کلی بازسازی می شود.
6-دو دهانه طرفین محراب جدید کاملاً بسته می شود.
7-بدنه داخلی گنبد شمشه سیم گل و ابزاربندی می شود با حفاریهایی که در ایوان جنوبی مسجد صورت گرفت وجود اثر دو ستون، تداوم رواق را در ضلع شرقی تایید نمود.
با مشخص شدن ادامه آجر فرش کف رواق در ضلع جنوب شرقی و کشف آثار پاکار لنگه طاقهای ساختمان رواق بر بندنههای خارجی ستوهای «ز» و «ط» ادامه ساختمان رواق در این جبهه نیز مسجل گردید.
بررسی های مربوط به تداوم ساختمان رواق در گذر جنوبی گنبد به علل شهری در این سال میسر نگردید.»
سقف این شبستان گنبدی است آجری یک پوشه مدور به محیط 26 متر که بر ساقه هشت ترک آن که به ارتفاع دو متر است، استوار گردیده.
ایوان شمالی که عرض دهنه آن 88/5 متر و بلندی آن از کف حیاط تا لب بام 75/10 متر است در حدود 62 سانتیمتر از ایوان جنوبی عرضی ناشی از اهمیت موقع آنها در طرح بنا می باشد.
در ساخت این ایوان نیز موضوع قرینه سازی رعایت شده است زیرا طرفین آن را در دو دهلیز سرپوشیده در دو طبقه فرا گرفته است. دهلیزهای بالایی که جلو آنها را نرده های مشبک آجری قرار گرفته به وسیله غلام گردشیهایی به یکدیگر اتصال دارند.
دیوار شمالی ایوان دارای دو طاقنما در دو طبقه با تزئینات مقرنس گچی و دو درگاه کوچک در طرفین آنها می باشد. تمام طاق این ایوان اصلی نیست زیرا در مدت زمانی قبل بخشی از آن فرو می ریزد. سپس قسمت فروریخته را به تقلید از طاق قبلی ساخته ولی تزئینات و نوشته های آن را نتوانسته اند در طاق منعکس نمایند. لذا امروز فقط در طرفین لبه هلالی طاق، بخشی از کتیبه های قدیمی را می توان ملاحظه نمود. این کتیبه که به خط ثلث سفید بر متن لاجوردی گچ بری شده است شامل قسمت اول آیه 18 سوره توبه تا «والیوم الاخر» سپس به علت ریختگی سقف دنباله کتیبه قطع و در بخش باقی مانده کتیبه در سمت دیگر لبه طاق جملات «مسجد.....الصدر.....الدنیا و الدین علی بن.....النطنزی سنه سبع و سبعمائه» (707) خوانده می شود که به احتمال زیاد قسمت ریخته شده کتیبه شامل بقیه ایه 18 و حتی ایه 19د سوره توبه بوده است.
فهرست مطالب:
-بررسی کالیدی خانقاه
خانقاه شیخ احمد جام
خانقاه شیخ عبدالصمد اصفهانی
خانقاه چلبی اوغلو
خانقاه تقی داد
خانقاه تاج الدین
خانقاه شاه نعمت ا... ولی
-ویژگی های معماری خانقاه
-خانقاههای خارج شهر
-بخش های خانقاهها
مشخصات ساختمانی زاویه
خانقاههای اولیه
نخستین خانقاه در ناحیه عبادان
روند تحول بنای خانقاه
رباطها و خانقاههای منطقه بغداد
واژهی رباط و کاربرد آن
نخستین رباط
خانقاههای کشور مصر
خانقاههای ترکیه
خانقاههای منطقه شام
تصوف در خراسان
خانقاههای منطقهی خراسان
تصوف در فارس
رباطهای شیراز
اردبیل
کانونهای خانقاهی
امور اقتصادی خانقاهها
امور فرهنگی خانقاهها
اعمال خانقاهی
آداب و رسوم خانقاهی
بررسی تفصیلی چند خانقاه
آرامگاه شیخ صفی الدین
مسجد جمعه و خانقاه شیخ عبدالصمد
آرامگاه بایزید بسطامی
خانقاه چلبی اوغلو در سلطانیه
پلانها
نگاره ها