دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 46 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سود هر سهم (EPS) و نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
سود هر سهم (EPS) و نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)
-2- مقدمه
بیان فرایند سرمایهگذاری در یک حالت منسجم، مستلزم تجزیه و تحلیل ماهیت اصلی تصمیمات سرمایهگذاری است در این حالت فعالیتهای مربوط به فرایند تصمیم گیری تجزیه شده و عوامل مهم در محیط فعالیت سرمایهگذاران که بر روی تصمیمگیری آنها تأثیر میگذارد مورد بررسی قرار میگیرد.
در سالهای اخیر سهام عادی نسبت به پسانداز و اوراق قرضه از بازده بالایی برخودار بودهاست. آیا در این حالت همه سرمایهگذاران برای کسب بازده بیشتر در سهام عادی سرمایهگذاری میکنند؟
جواب این سؤال این است که بازده بالا همواره ریسک بالایی نیز به دنبال دارد و تمامی تصمیمات سرمایهگذاری براساس روابط میان ریسک و بازده صورت میگیرد. بنابراین، اولین کار بررسی رابطه میان ریسک و بازده سرمایهگذاری و تعیین روابطی است که میان آنها وجود دارد.
با توجه به اهداف سازمان یا فرد سرمایهگذار فرایند تصمیمگیری بطور سنتی در یک فرایند دو مرحلهای صورت میگیرد:
1- تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
2- مدیریت پرتفوی
تجزیه و تحلیل اوراق بهادار شامل ارزشیابی اوراق بهادار است در حالیکه مدیریت پرتفوی شامل مدیریت مجموعه سرمایهگذاری یک سرمایهگذار در قالب پرتفوی (مجموعه داراییها) با ویژگیهایی منحصر به فروش میباشد.
آخرین مرحله، بررسی عوامل مهم بیرونی است که امروزه بر روی تصمیمات سرمایهگذاران تأثیر میگذارند.
تحقیق حاضر بر روی مرحله اول فرایند تصمیمگیری یعنی تجزیه و تحلیل اوراق بهادار تمرکز دارد. لذا جهت انجام صحیح تصمیم و عبور موفقیتآمیز از مرحله اول بایستی مؤلفههای تأثیرگذار را شناسایی و تجزیه و تحلیل نمود و در نهایت، با درک صحیح از مؤلفهها و شرایط مهم، تصمیم درست را اتخاذ نمود. لذا سرمایهگذار جهت اتخاذ تصمیم صحیح بایستی مؤلفههایی همچون بازار سرمایه، بازده، ریسک، مدلهای ارزیابی مورد استفاده و اطلاعات جانبی مالی که مؤید تصمیم صحیح سرمایهگذار میباشند را درک نماید و با لحاظ و شناخت کامل این مؤلفهها سرمایهگذاریهای خود را انجام دهد لیکن ما در ادامه بحث مؤلفههای تأثیرگذار را به تفضیل بحث میکنیم تا زمینه لازم را جهت موضوع اصلی تحقیق آماده نماییم.
1-1-2- بازارهای سرمایه:
شرکتهای بازرگانی برای تامین مالی فعالیتهای خود به حجم بالایی از سرمایه نیاز دارند این شرکتها برای اینکه بتوانند رشد و توسعه یابند، نیازمند سرمایهگذاری بالایی هستند واضح است که تأمین این میزان سرمایه در زمان محدودی میسر نیست و بایستی از محل دیگری تأمین شود. دولتها و شرکتها نیز به منظور ارائه بهتر خدمات و کالاها به مردم نیازمند این هستند که حجم بالایی پول، وام بگیرند. بازارهای سرمایه این امکان را برای شرکتها و دولتها فراهم میسازند که آنها بتوانند از طریق فروش اوراق بهادار نیازهای خود را برطرف سازند. سرمایهگذاران نیز از طریق خرید این اوراق بهادار بازده خود را افزایش میدهند.
بازارهای اولیه در صورتی که بتوانند به نحو صحیح عمل کنند میتوانند برای اقتصاد سرمایهداری کاملاً مفید باشند برای اینکه این بازارها کانال مناسبی را برای سرمایهگذاران و وامگیرندگان ایجاد میکنند. به علاوه این بازارها باعث میشوند سرمایهها به سمت کسانی سوق پیدا کند که توان استفاده از پول و سرمایه را دارند.
در واقع وظیفه مهم یک بازار سرمایه تخصیص بهینه منابع است. به بازارهای اوراق بهاداری که این ویژگی را داشته باشند کارایی تخصیص گفته میشود.
به عبارت دیگر یک بازار کارای عملیاتی بازاری است که در آن هزینه مبادله خدمات با حداقل قیمت صورت گیرد. بازارهای اولیه بدون وجود بازارهای ثانویه نمیتوانند به خوبی فعالیت کنند. سرمایهگذاری که اوراق بهاداری را خریداری میکند در صورتیکه تمایل نداشته باشد آن را تا موعد سررسید نگهداری کند باید بتواند به راحتی و با کمترین هزینه بفروشد.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تغییرات بازده سهام مفهوم بازده و انواع بازده سهام
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
بازده عبارتست از نسبت کل عایدی (ضرر) حاصل از سرمایهگذاری در یک دوره معین به سرمایهای که برای بدست آوردن این عایدی در ابتدا دوره، مصرف گردیده است. بازده سهام شامل تغییر در اصل سرمایه (تغییر قیمت سهام) و سود نقدی دریافتی میباشد. برای محاسبه نرخ بازده سهام عادی قیمت سهام عادی را در آخر سال از قیمت آن در اول همان سال کسر و سپس سود سهام دریافتی را به آن اضافه میکنیم آنگاه حاصل را بر قیمت همان سهم در اول دوره تقسیم میکنیم.
برای محاسبة بازدة سهام شرکتهای مورد بررسی در این تحقیق، فاکتورهای افزایش سرمایه، منبع افزایش سرمایه و زمان افزایش سرمایه بایستی مد نظر قرار گیرد. برای محاسبة بازده با توجه به فاکتورهای فوق از فرمولهای زیر استفاده شود:
1 ـ شرکت افزایش سرمایه نداده باشد:
در این صورت:
که در آن:
R: بازدة سهام شرکت
: قیمت بازار سهام شرکت در پایان دوره
: قیمت بازار سهام شرکت در ابتدای دوره
D : سود نقدی تعلق گرفته به هر سهم شرکت
2 ـ افزایش سرمایة شرکت از محل اندوختهها
در اینصورت با توجه به زمان افزایش سرمایه دو حالت ممکن اتفاق بیفتد:
حالت اول ـ افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد در اینصورت:
: درصد افزایش سرمایه
حالت دوم: افزایبش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد در اینصورت:
3 ـ افزایش سرمایه شرکت از محل مطالبات و آوردة نقدی با توجه به زمان افزایش سرمایه مانند مورد 2 ، حالتهای زیر را داریم:
حالت اول ـ افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد:
1000 : ارزش اسمی (بهای پذیره نویسی) هر سهم
حالت دوم ـ افزایش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد:
4 ـ افزایش سرمایه از محل اندوختهها، مطالبات و آورده نقدی در این مورد نیز دو حالت ممکن اتفاق بیفتد:
حالت اول ـ افزایش سرمایه قبل از مجمع عمومی عادی باشد.
که در آن :
: درصد افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی
: درصد افزایش سرمایه از محل اندوختهها
حالت دوم ـ افزایش سرمایه بعد از مجمع عمومی عادی باشد:
پس از محاسبه بازده سهام هر شرکت مورد بررسی، از مقدار بازده هر سهم در یکسال مقدار بازده همان سهم در سال ماقبل را کسر مینماییم و بر مقدار بازده سهم در سال ماقبل تقسیم مینماییم تا درصد تغییرات بازده سهم (متغیر وابسته) بدست آید:
که در آن
: درصد تغییرات بازده سهام شرکت
: بازده سهام شرکت در سال اول
: بازده سهام شرکت در سال صفر (سال پایه)
عوامل مؤثر بر بازدهی:
سرمایهگذاری در سهام تابع عوامل میزان بازدهی و مقایسه سایر داراییها میباشند. بازدهی سهام میتواند به عوامل متعددی بستگی داشته باشد. بطورکلی این عوامل را میتوانیم به دوگروه کلی تقسیم کنید. گروه اول، عواملی را در برمیگیرد که سود نقدی و مزایای پرداختی را تحت تأثیر قرار میدهد. برخی از این عوامل که سود نقدی را تحت تأثیر قرار میدهند بشرح زیر هستند:
اندازه شرکت نیز از جمله عوامل دیگری است که توجه متخصصین را به خود جلب کرده است، از آنجایی که شرکتهای بزرگ به منابع مالی ارزانتری دسترسی دارند از کارآیی و سوددهی بیشتری برخوردار هستند. گروه دوم که نرخ بازدهی را تحت تأثیر قرار میدهد، شامل عواملی است که برقیمت سهام مؤثر هستند. نرخ بازدهی سهام، علاوه بر سود و مزایا پرداختی، تحت تأثیر قیمت سهام نیز میباشد. قیمت سهام نیز تابع عوامل متعددی است برخی از این عوامل، بطور مختصر ذیلاً ارائه شده است:
ـ روند آینده اقتصادی (انتظارات سهامداران) قیمت سهام را مستقیماً تحت تأثیر قرار میدهد. چنانچه سهامداران نسبت به تحولات آتی اقتصادی (خوشبین) باشند، تقاضای خرید سهام خود را افزایش میدهند که تقاضای بیشتر برای خرید سهام، موجبات افزایش قیمت سهام را فراهم میسازد و برعکس.
ـ کیفیت ترکیب سهامداران نیز از جمله عواملی است که قیمت سهام را تحت تأثیر خود قرار میدهد. بسته به اینکه اکثریت سهامداران بازار سهام، کدامیک از گروههای سرمایهگذاران کم تحرک، سرمایهگذاران حرفهای و سفته بازان باشند تغییرات قیمت سهام متفاوت خواهد بود.
ـ قابلیت نقدپذیری سهام، نرخ تورم، چگونگی توزیع درآمد. نحوه قیمتگذاری سهام و میزان عرضه سهام که تحت تأثیر عوامل اقتصادی و غیراقتصادی است، قیمت سهام را متأثر میسازد.
ـ از عوامل دیگری که سود و مزایای پرداختی و قیمت سهام را تحت تأثیر قرار میدهد، میتوان به عوامل فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، فنی و تکنولوژیک اشاره نمود.
بازارهای اوراق بهادار:
بازار منعکس کننده تقاضای جامعه برای اطلاعات میباشد. بازارهای سرمایه نزد محققین حسابداری از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا عکسالعمل بازار نسبت به اطلاعات حسابداری وسیلهای برای آزمون تئوریهای حسابداری است از آنجا که آزمون فرضیه مفید بودن اطلاعات برای تکتک افراد در تصمیمگیریهای خود به صورت تجربی مشکل است. محققین بر تأثیر سرمایهگذاران روی بازار بعنوان یک کل تمرکز میکنند و در نگرش بازار، تمرکز و توجه بر رفاه جامعه است نه رفاه تکتک اشخاص.
تئوری بازار معتقد است که حسابداری دو هدف عمده دارد:
1ـ حسابداری باید اطلاعاتی تهیه کند که این اطلاعات، به تخصیص بهینه منابع کمک کند. یعنی تولیدکنندگان بتوانند با میزان مشخص از منابع، وجوه سرمایهای خود را برای حداکثر رساندن تولید ناخالص ملی مصرف نمایند که در برگیرنده رفاه اجتماعی و سایر اهداف نیز باشد.
2ـ حسابداری باید اطلاعات فراهم کند که این اطلاعات به سرمایهگذاران برای انتخاب بهترین مجموعه سهام با ریسک و بازده مناسبتر در بین سهامهای مختلف موجود در بازار کمک کند و اطلاعات حسابداری به تعیین قیمتهای سهام با توجه به میزان ریسک و بازده آنها منجر میشود.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تغییرات اجزای صورت سود و زیان مفهوم سود و اجزای آن
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::+
تغییرات اجزای صورت سود و زیان
مفهوم سود و اجزای صورت سود و زیان
سود حسابداری:
از دیدگاه عملی سود حسابداری را بدینگونه تعریف کردهاند: تفاوت بین درآمد تحقق یافته ناشی از معاملههای دوره و بهای تاریخی منقضی شدة مربوطه، تعریف مزبور بیانگر این است که سود حسابداری دارای پنج ویژگی میباشد:
1ـ سود حسابداری مبتنی بر معاملههای واقعی است که شرکت آنها را انجام داده است و اصولاً از تفاوت درآمد فروش کالاها یا خدمات با هزینههای لازم برای انجام دادن این فروش، بدست میآید. برحسب سنت، حرفة حسابداری برای محاسبة سود از روش معاملاتی استفاده کرده است، این معاملات میتواند درون سازمانی یا برون سازمانی باشد.
2ـ سود حسابداری برمبنای فرض دورة زمانی، به عنوان یک امری بدیهی، قراردارد و به عملکرد مالی شرکت در طی یک دورة زمانی مشخص اشاره دارد.
3ـ سود حسابداری که به مبنای اصل تحقق درآمد قراردارد، ایجاب میکند تا درآمد تعریف شود، آن را اندازهگیری و شناسایی (ثبت) نمود. به طورکلی، اصل تحقق درآمد معیار یا آزمونی است برای شناسایی (ثبت) درآمد و در نتیجه شناسایی (ثبت) سود.
4ـ سود حسابداری ایجاب میکند که بهای جاری را برحسب بهای تاریخی اندازهگیری کرد یعنی باید اصل بهای تاریخی را به صورت دقیق رعایت نمود. یک دارایی برمبنای بهای تمام شده (بهای خرید) ثبت میشود تا زمانی که فروش تحقق یابد، و در آن زمان هر نوع تغییری در ارزش شناسایی (ثبت) میشود. از این رو هزینههای جاری عبارتند از داراییهای منقضی شده یا بهای تمام شده اقلام خریداری که منقضی شدهاند.
5ـ سود حسابداری ایجاب میکند که درآمدهای تحقق یافته دوره، در رابطه با هزینههای مربوط، مناسب یا ذیربط مورد توجه قرار گیرند. از این رو سود حسابداری بر مبنای اصل تطابق قراردارد.
نظریات پیرامون سود:
سه نظریه اصلی در زمینه سود وجوددارد:
1 ـ نظریه داراییها ـ بدهیها
2 ـ نظریه درآمد و هزینه
3 ـ نظریه استقلالتر از نامه و سود و زیان
نظریه داراییها ـ بدهیها:
این نظریه که دیدگاه ترازنامهای یا نگهداری سرمایه ثابت نیز نامیده میشود براین مبنا استوار است که درآمد و هزینه فقط در نتیجه تغییر داراییها و بدهیها ایجاد میگردد. درآمد، افزایش در داراییها و کاهش در بدهیها و هزینه،کاهش در داراییها و افزایش در بدهیهاست.
نظریه درآمد و هزینه:
این نظریه که دیدگاه سود و زیانی یا تطابق نیز نامیده میشود. براین مبنا استوار است که سود فقط اختلاف بین درآمد در یک دوره و هزینههای که موجب کسب آن درآمدها شده است، میباشد. لذا تطابق به عنوان اساسیترین جریان اندازهگیری است که شامل دو مرحله است:
1ـ تشخیص درآمد براساس معیارهای خاص
2ـ تشخیص هزینه از طریق رابطه علت و معلول، تسهیم سیستماتیک یا منطقی و تشخیص فوری یا بلادرنگ
نظریه استقلالترازنامه و سود و زیان:
در نظریه داراییها ـ بدهیها و درآمد ـ هزینه، تر ازنامه و صورت سود و زیان به هم پیوسته بوده، و هر دو بخشی از یک جریان اندازهگیری هستند و تفاوت بین درآمد و هزینه در نهایت مساوی افزایش (کاهش) خالص داراییهاست. ولی نظریه سوم، یعنی استقلالتر از نامه و سود و زیان براین مبنا استوار است که بهم پیوستگی صورتهای مالی موجب زواید میگردد زیرا همة وقایع هم در صورت سود و زیان و هم در ترازنامه گزارش میگردد، اگر چه درجهات مختلف هستند لذا تعریفهای دقیق داراییها و بدهیها درتر از نامه و تعریفهای درآمد و هزینه، در تعیین سود حاکمیت دارند و این در صورت، استقلال و اندازهگیری جداگانه دارند و دو روش اندازهگیری میتواند مورد استفاده قرار گیرد (مثل استفاده از روش Lifo در محاسبه سود و استفاده از روش Fifo در ترازنامه )
استدلال انتخاب نظریه سود:
با توجه به اینکه اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران اقتضاء میکند، حتیالامکان باید از روشهای یکنواختی در تهیه صورتهای مالی استفاده کرد، تا اعمال کنترل عملیتر گردد.
از سوی دیگر، حرفه حسابداری در ایران با نظریه سوم آشنایی کامل ندارد و انتخاب یکی از دو نظریه اول و دوم در تعیین چهارچوب هریک از دو نظریه فوق تأخیر قابل توجهی در تعریف عوامل صورتهای مالی میگذارد. نظریه داراییها ـ بدهیها بر ارزش این اقلام تأکید دارد و از طرفی، همانگونه که توضیح داده شد، یکی از معیارهای اصلی و اولیه اطلاعات یا تصمیمگیری است. بکارگیری این معیار مستلزم استفاده از ارزش روز داراییها و بدهیهاست.
مکانیزم بازار در کشور کارا و کامل نیست، لذا مفهوم ارزش نمیتواند به خوبی تعریف گردد و به خوبی منعکس کنندة علایق افراد نیست. در برخی از موارد نیز، ممکن است قیمت بازار اصلاً وجود نداشته باشد و در بسیاری از موارد دیگر قیمت بازار منعکس کننده ارزش نیست. در چنین وضعیتی انگیزه یکسان بین سهامداران یک واحد وجودندارد و اگر هم وجود داشته باشد، احتمالاً به حداکثر رساندن ارزش بازار منابع اقتصادی نخواهد بود. در نتیجه، خصوصیات قیمت مشخص نبوده و لذا سودی هم که برمبنای چنین قیمتهایی تعیین گردد، روشن نیست.
پس این نظریه آنچنانکه در بازار مؤثر و کامل کاربرد دارد، در بازار غیرمؤثر و ناکامل کاربرد ندارد. علاوه بر استدلال فوق با توجه به اینکه مالکیت اکثر واحدهای اقتصادی در حال حاضر، متعلق به دولت است و یکی از اصلیترین هدفها سنجش کارایی و نقش مباشرتی مدیریت است، به حداکثر رساندن ارزش منابع اقتصادی در بازار، کاربرد چندانی در سنجش این کارایی ندارد.
با توجه به دلایل فوق، انتخاب نظریه دوم (درآمد و هزینه) در اوضاع فعلی کشور به منظور تدوین استانداردهای حسابداری برتری داشته و حتی با توسعهو رشد بازار اوراق بهادار، میتوان روابط معقولی بین قیمت اوراق بهادار و تقسیم سود در آینده از یکطرف و بین تقسیم سود و سودهای آینده و نیز بین سودهای آینده و سود جاری مشخص کرد.
سود تحققی و سود غیر تحققی:
سود حداقل از دودیدگاه قابل بررسی میباشد:
1ـ سود برمبنای ارزش فعلی
2ـ سود برمبنای بهای تمام شده تاریخی یا سود حسابداری
برای روشنتر شدن موارد فوق، به تعریف دو مفهوم تحققی و غیر تحققی میپردازیم:
واژه تحققی، به طرح، تصمیم یا روشی نسبت داده میشود که مبتنی برواقعیات یا اطلاعات خاصی که آن واقعیات یا اطلاعات قبلاً تحقق یافتهاند، باشد. واژه تحققی، به طرح، تصمیم یا روش نسبت داده میشود که مبتنی برامور یا اطلاعات فرضی باشد که آن امور یا اطلاعات هنوز تحقق نیافته باشد.
محاسبه سود برمبنای ارزش فعلی، یک مفهوم غیر تحققی و اندازهگیری سود برمبنای بهای تمام شده تاریخی، یک مفهوم تحققی است، که اولی از دیدگاه اقتصادی و دومی از دیدگاه حسابداری به مسئله سود میپردازد.
نکته قابل توجه در این مبحث، این است که بهای تمام شده جایگزینی داراییها و ارزش فعلی داراییها، دو مفهوم کاملاً متفاوت میباشند.
در گستره فعالیتهای تجاری، علیالخصوص در بازارهای مؤثر سرمایه، به حداکثر رساندن ارزش خالص داراییها هدف بدیهی و منطقی هر مؤسسه تجاری است تا بتوانند از این راه ثروت مالکان را به بیشترین مقدار ممکن افزایش دهند. از آنجا که هدف مالکین از سرمایهگذاری در مؤسسه نیز حداکثر کردن ثروت خود است، ضروری است که ثروت توسعه حسابداران مورد اندازهگیری قرار میگیرد.
سود برمبنای مفهوم غیر تحققی (ارزش فعلی)، ایده آلترین مفهوم تئوریک را جهت استفاده در حسابداری به خود اختصاص داده و مشکل اندازهگیری عملی تنها مانع متداول شدن آن است. هیکس در یکی از مقالات خود تحت عنوان « ارزش و سرمایه » سود را چنین تعریف نموده است:
« سود عبارت از حداکثر مبلغی که یک مؤسسه قادر است در سال بصورت سود سهام بین مالکان خود توزیع نماید و در عین حال هنوز انتظار داشته باشد که میتواند همان مبلغ را در سالهای بعدی نیز توزیع کند
پرفسور سو لمانز پیشنهاد نمود تعدیلات زیر در سود حسابداری ایجاد گردد تا منجر به دستیابی به سود اقتصادی شود:
1ـ افزایش تغییرات تحقق نیافته در ارزش داراییهای مشهود در طول دوره (پس از کسر استهلاک و کاهش قیمت موجودیها)
2ـ کاهش تغییرات تحقق یافته در ارزش داراییها مشهود که مربوط به دورههای قبل بوده ولی در همان دوره شناسایی نشده است.
3ـ ا فزایش تغییر در ارزش داراییهای نامشهود.
تعدیلهای شمارة: یک و دو ناشی از این است که سود حسابداری در برگیرنده آن بخش از سود حاصل از نگهداری دارییها میباشد که داراییهای مربوط در آن فروخته شده است و سود حاصل از اقلام موجود، شناسایی نشده است.
تعدیل شمارة: سه، محاسبه تغییر در ارزش داراییهای نامشهود است که در محاسبه سود حسابداری منظور نمیشود.