دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 128 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 92 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش خانواده وروسپیگری یا فحشا
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
گفتار یکم : خانواده
مطالعات انجام یافته توسط متخصصان علوم اجتماعی و دستورات و راهنماییهایی که پیامبران الهی برای هدایت و رشد و کمال و تربیت انسانها از منبع وحی ابلاغ کردهاند، بر نقش نهاد خانواده به عنوان اصلیترین کانون پرورش و تربیت تأکید شده است.
خانواده نهاد اجتماعی همگانی و با دوامی است که از دیر باز و از دوران ما قبل تاریخ وجود داشته است. استحکامی که خانواده در روابط اجتماعی افراد ایجاد میکند و روابطی که بر آورنده مهمترین نیازها و خواستهای حیاتی آدمی است، باعث شده که به رغم مخاطرات بسیار بعنوان نهادی که حیات اجتماعات انسانی بدان وابسته است، باقی و پایدار بماند.
در همه تعریفها، بدون استثناء، خانواده واحدی از اجتماع قلمداد شده است، یعنی جامعه از مجموعه خانوادهها تشکیل میشود، بقاء خانواده و موفقیت و شکست جامعه وابسته به خانواده است. اگر خانواده محیطی سالم برای پرورش روح و جسم افراد باشد، در سلامت جامعه مؤثر است.
«خانواده» زنجیره ارتباطی اجتماعی و تضمینکننده آرامش و ثبات جامعه است. کودکان نخستین وابستگیهای عاطفی نزدیک و صمیمی خود را در خانواده بر قرار میسازند و درونی کردن ارزشها و هنجارهای فرهنگی را در آن آغاز میکنند
(یان رابرستون، 1372 : ص11).
کارکرد عاطفی "خانواده" از نیاز انسان به محبت و وابستگیهای عاطفی ناشی میشود. بدون وجود محبت و احساس پیوستگی، خانواده ممکن است با مشکلات عاطفی و روانی مواجه گردد. کودک، درس محبت، رحم و شفقت، نیکوکاری، وفاداری، صفا، خلوص. راستی، شجاعت. فروتنی و سایر سجایای انسانی را در نخستین سالها در زندگی خود در دامن پر مهر و محبت پدر و مادر میآموزد. نیاز به محبت از مباحث اصلی در روانشناسی تربیتی روانکاری است. کارن هورنای محور اساسی مطالعات خود را نیازهای اساسی قرار داده و بر محبت و برخورداری از آن در سالهای اولیه زندگی تأکید میورزد.
آدلر میگوید: کودک از نخستین لحظه تولد میخواهد خود را به مادرش بچسباند و مادر تا مدت درازی میگوید عمدهترین نقش را در زندگی کودک بازی میکند و نقش مؤثری در ابراز مهر و محبت دارد (کی نیا، 1373 : ص70). کمبود محبت غالباً از عوامل مؤثری است که نوجوانان و جوانان را به سوی «انحراف» اجتماعی سوق میدهد. دختر نوجوانی که کمبود محبت دارد به هر کسی که سر راه او قرار میگیرد و به او اظهار محبت میکند علاقهمند میشود و چه بسا در این مسیر تباه میشود.
تعریف خانواده
خانواده در لغت به معنی خاندان، دودمان و اهل خانه است و طبق تعریف قانون مدنی ایران، خانواده عبارت است از زن و شوهر و فرزندان تحت سرپرستی آنها، که با هم زندگی میکنند و تحت ریاست شوهر و پدر هستند (آقابیگلویی و همکاران 1380 : 13). برگسی و لاک در اثرشان خانواده به سال 1953 مینویسند: «خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، همخونی و یا پذیرش (به عنوان فرزند) با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی میکنند» (ساروخانی باقر، 1370 ص135).
مک آریو مینویسد: «خانواده گروهی است دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخص که به تولید مثل و تربیت فرزندان منجر میگردد» (همان منبع 1381 : 135).
خانواده از دیدگاه کارکردگرایان : واحدی است که تنظیم رفتار جنسی، جایگزین کردن اعضاء، جامعهپذیری مراقبت و نگهداری از کودکان، حمایت عاطفی و تعیین جایگاه اجتماعی را به عهده دارد. خانواده در مفهوم اختصاصی آن یک گروه اجتماعی است که در آن به روابط جنسی زن و مرد مشروعیت داده میشود. تولید مثل به شیوه مشروع امکانپذیر میگردد. در مقال جامعه، از نظر مراقبت و رشد فرزندان مسئول است. گونههای خاص مستحکمی از احساسات و عواطف ایجاد و تقویت و بالاخره اینکه یک واحد اقتصادی و حداقل مصرفی است (محسنی، منوچهر 1379 : 200).
اداره سرشماری ایالات متحده خانواده را به صورت: «گروهی متشکل از دو یا چند نفر که از طریق تولد، ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر مرتبط شده و در یک منزل با هم زندگی میکنند» تعریف کرده است (ساموئل کلادینک 1382 : 24).
سالوادور مینوچین (1974) که پیشگام خانواده درمانی ساختی است خانواده را مکمل جامعه میداند و ابراز میکند که خانواده سیستمی است که عملکرد آن از طریق الگوهای مراودهای صورت میگیرد، او عقیده دارد که ارگانیسم خانواده بیش از پویاییهای زیستی- روانی یکایک اعضایش است. در دیدگاه سیستمی، خانواده موجودی است که اعضاء و اجزاء آن با هم تغییر میکنند و به هنگام انحراف، برای حفظ تعادل خود فعال میشوند. طبق این تعریف اولاً رفتار اعضاء خانواده تابعی از رفتار سایر اعضاء خانواده است و در ثانی خانواده هم مانند هر سیستمی متمایل به حفظ تعادل است، در این تعریف بر تعامل متقابل اعضاء تأکید شده است (بهاری 1381 : 10) و سرانجام در اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عنوان شده است که خانواده واحد بنیادی جامعه اسلامی است و همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست ان و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد.
اهمیت خانواده
خانواده از بدو پیدایش خود همچون حریمی امن برای افراد جامعه ایفای نقش نموده است. هر چند که در بستر زمان، این نظام کوچک اجتماعی دستخوش تغییرات فراوان گردید. لیکن هیچگاه از حیات جمعی بشر جدا نماند. همیشه پا بر جای است و هیچ آسیبی را نمیتوان سراغ گرفت که بی تأثیر از مسایل نظام خانواده باشد.
خانواده، زنجیره ارتباطی اجتماع و تضمین کننده آرامش و ثبات جامعه بوده و خواهد بود و واحدی است که کودکان نخستین وابستگیهای عاطفی نزدیک و صمیمی خود را در آن برقرار میسازند زبان را یاد میگیرند و درونی کردن ارزشها و هنجارهای فرهنگی را در آن آغاز میکنند. نفوذ خانواده را در تربیت کودکان از دو جهت میتوان مطالعه کرد یکی از جهت کنش اجتماعی آن، که تأمین ارزشها و ایجاد صمیمیت و همکاری میان اعضاء خانواده است و دیگری کنش روانی خانواده که در حقیقت پایههای شخصیت کودکان را پیریزی مینماید و به فعالیتها، افکار و عواطف آینده آنان شکل خاص میبخشد، روانشناسان نشان دادهاند که تربیت سالهای اولیه کودکی از نظر پیدایش خصوصیات و حالات معینی در انسان، تأثیر بسیار عمیقی دارد (صانعی 1373 : ص193).
اهمیت خانواده برای عدهای از روانشناسان به اندازهای است که عدهای بر آن شدند که به جای روان درمانی فرد، از طریق روان درمانی خانواده کژ رفتاریها را بهبود بخشند و سلامت روحی را به افراد باز گردانند، خانواده هم میتواند در پرورش استعدادهای نوجوانان و همنوایی او با جامعه و هم در به انحراف کشاندن و ناهمنوایی نوجوانان با اجتماع تأثیر شگرف داشته باشد.
اصولاً محیطهای نامساعد خانوادگی سبب بار آمدن فرزندان ناسازگار و ناامن میشود. فضای خانوادگی نامناسب و متشنج، بهداشت روانی نوجوان را در معرفی تهدید قرار میدهد. و صدماتی برای او وارد میکند که در دورههای بعدی عمر فرد به گونهای ظاهر میشود.
جامعهشناسان خانواده را یکی از شالودههای اساسی حیات اجتماعی محسوب میکنند. به همین جهت وظایفی که به عهده اوست بسیار سنگین و در خور اهمیت فراوانند، تعلیم و تربیت فرزندان که مردان و زنان فردای اجتماع را تشکیل میدهند و مسئولیت آینده به دوش انان است و همچنین پرورش شخصیت نسل آینده از عمدهترین وظایف خانواده است و باید از اعضای خود افرادی مفید بسازد و با اجتماعی کردن و تطبیق دادن آنها با جامعهای که در آن زندگی میکنند عناصر سودمندی را تحویل اجتماع دهد.
تعریف فحشا و روسپیگری
روسپی و روسپیگری به صورتهای متعدد تعریف شده تا آنجا که میتوان گفت به تعداد نویسندگان و محققانی که در این باره نوشته و پژوهش کردهاند. تعریفهای گوناگون از آن ارایه شده است.
این اصطلاح به معامله پایاپای و بیبند و بارانه جنسی زنان و مردان به منظور کسب درآمد اطلاق میشود. در واقع اصطلاح دقیقتر آن، تن فروشی است و شخص از این راه کسب درآمد مینماید. به عبارتی انگیزه برای ایجاد روابط جنسی نامشروع و بیبند و باری جنسی و اخلاقی، تأمین معاش میباشد (کامکار، 1380 : 149).
در کتاب پیرامون روسپیگری در شهر تهران، روسپی چنین تعریف شده است: «روسپی زنی است که از راه خودفروشی امرار معاش کند و جز این پیشه ندارد و تحت نظامات خاصی به این پیشه و کار خود ادامه میدهد." در تعریفی دیگر چنین آمده است: "روسپی زن یا دختری است که به خاطر پول و برای ارضای میل جنسی مرد به او تسلیم شود در این کار از خود نه اختیار داشته باشد و نه از نظر جنسی حظی ببرد" (ستوده، 1379 : 168).
بنجامین در تعریف روسپی یا فاحشه میگوید: روسپی، زنی (یا به ندرت مردی) است که مخارج زندگی خود را به طور کلی یا جزئی از طریق تسلیم بدن خویش به دیگران به منظورهای جنسی تأمین میکند و باید به این تعریف افزوده شود که این روابط جنسی همگانی بدون محبت و موقتی است، وجه آن نقداً پرداخت میشود؛ اگر محبت زن در این امر دخالت داشته باشد فاحشگی نام نخواهد داشت. این اصطلاح تنها به کسانی اطلاق نمیشود که تمام عمر روسپیگری میکنند بلکه هر زن یا مردی که در ضمن اشتغال به کارهای دیگر، گاهگاهی با دریافت پول از بیگانگان با انها همبستر میشود، باز طی مدتی که به این رفتار خود اقدام میکند روسپی است (بنجامین، 1344 : 90).
تاریخچه
الف- بررسی تاریخچه روسپیگری در : ملل ابتدایی
عمر پدیده فحشا و روسپیگری به اندازه عمر جوامع بشری است. بنا به نوشته ویل دورانت «حتی در اجتماعت ابتدایی پیش از ظهور مالکیت ، به دختر بکر با نظر تحقیر مینگریستند و این را دلیل عدم توجه مردان میدانستهاند» در تبت مادران با کمال جدیت دنبال کسی میگردند که مهر بکارت از دخترانشان بردارد ...
باید گفت روابط جنسی در میان ملل ابتدایی تا حدود زیادی آزاد بوده و تابع هیچ قید و بندی نبوده است. بگفته ویل دورانت «در میان هندیان آمریکای شمالی دختران و پسران جوان آزادانه با یکدیگر میآمیزند و این عمل به هیچ وجه مانع ازدواج آنان نمیشود».
سرفرانسیس گالتون نقل میکند. «در میان قبیله دامارا تقریباً هر هفته یکبار زنان شوهر خود را عوض میکنند و من بسیار به زحمت میتوانستم بفهمم که شوهر موقت این خانم درفلان وقت چه کسی بوده است ...»
بیشک چنین روابطی برای مردم قبیله طبیعی بوده است و نباید انتظار داشت که در چنین اوضاع و احوالی، آثار عمیق فحشا در اجتماعات ابتدایی دیده میشود. تاریخ ظهور معضل فحشا از زمان پیدایش مدنیت و مالکیت و از بین رفتن آزادی عمل جنسی پیش از زناشویی دورتر نمیرود. آری گاهگاهی دیده شده است که دخترانی برای تهیه جهیزیه یا پیشکش کردن پولی به معابد، خود را میفروختهاند (دورانت، جلد1، 1344 : 56).
سومر
نکته حائز اهمیت در تمدن سومر این است که در آن روزگاران کهن نیز حکم اخلاقی برای مردان وزنان یکسان نبود. چرا که در مالکیت و وراثت با هم اختلاف داشتند. بعنوان مثال زنای مرد، در این تمدن نوعی "سبکسری" بشمار میرفت؛ اما کیفر زن زناکار مرگ بود ( ابونیا عمران ، فرحناز ، 1381 : 17).
مصر
ازدواج با محارم در مصر قدیم معمول بود. شاه غالباً خواهر و یا گاهی دختر خود را برای پاک نگهداشتن خون خاندان سلطنتی به همسری بر میگزید و بدین ترتیب عادت همسری با خواهر از شاه به سایر طبقات مردم سرایت نمود، بطوریکه «در قرن دوم پس از میلاد، دو سوم ساکنان ارسینوئه از این قاعده پیروی میکردند». بیشک ازدواج با محارم در آن زمان امری طبیعی به نظر میرسید. مجازات زن زنا کار طرد وی از خانه ، بدون دادن هیچ حقی بوده است (همان : 17).
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 81 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش سرشت و منش
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
-2- سرشت و منش
2-2-1- نظریه زیستی شخصیت
نظریه زیست شناختی شخصیت جایگاه ویژه ای در متون روانشناسی علمی جهان دارد.شاید بتوان سابقه تلاش برای پیوند دادن بین روانشناسی(روان)و زیست شناسی(تن)را در متون باستانی،نظریه چهار مزاج بقراطو حتی قبل از آن پی جست.گاه بازتاب این گونه نظریات را در متون به جامانده از فلاسفه ایرانی نیز میتوان دید،برای مثال ملاصدرا حدوث و پدیدآیی نفس را وابسته به جسم می داند.اینک نظریه های زیست شناختی شخصیت بر پایه های محکمی تکیه زده است؛پایه هایی که بدون تلاش و پافشاری افرادی مثل هانس آیزنک،جفری گری،نیومن،رابرت کلونینجر و دیگران نمی توانست شکل گیرد(کاویانی،1386).
2-2-2- پیوند بدن و ذهن
پیشینه" پیوند بدن و ذهن" به یونان باستان و نظریه بقراط درباره ی "مزاج اربعه" برمی گردد. در قرن بیستم واژه شیمی عصبی(کنش های شیمیایی در سیستم عصبی)نقش بسزایی در نظریه پردازی رویکرد زیستی به شخصیت داشته است.سرشت،روان،رفتار و شخصیتاز جمله مقوله هایی هستند که از چندین جهت تحت تاثیر ژن ها قرار دارند.شاید بتوان به جرات گفت که نمی توان هیچ تفاوت فردی ای را یافت که بستگی به کنش ژن ها نداشته باشد(کلونینجر،1994).
2-2-3-ریخت های بدنی و سرشت ها
در اوایل قرن بیستم ارنست کرچمر، روان پزشک آلمانی تن و منش را منتشر کرد که اولین گام های رویکرد زیستی علمی به شخصیت را باز می نماید. در آغاز، کرچمر به رابطه ای شکل های خاص بدنی و برخی از اختلال های روانی علاقه مند شد. او مواردی را از میان بیمارانش انتخاب و معرفی کرد سپس مطالعه منظمی را برای شناسایی این پدیده سامان داد و سرانجام به توصیفی از رابطه ریخت های بدنی و تشخیص های روانی دست یافت(کرچمر، 1926). پیرو کارهای کرچمر، روانشناس آمریکایی، ویلیام شلدن تلاش کرد تا رابطه شکل بدنی و سرشت های مختلف شد. در این طبقه بندی، شلدن سه ریخت بدنی را مطرح می کند. فربه تن (چاق)، ستبرتن (عضلانی) و باریک تن (لاغر استخوانی) او برای توصیف کسانی که به طور کامل رهیچ کدام از طبقات یاد شده نمی گنجیدند واژه ی «ساخت بینابین» را پیشنهاد داد. به این ترتیب طبقه بندی شلدن دارای خط کشی و مرز بندی های قطعی و مطلق نیست. در عوض او ساخت بدنی افراد را براساس سازگاری آن با هرکدام از این ابعاد رتبه بندی می کرد در نهایت یک سیستم درجه بندی کمی سه رتبه ای، وضعیت ظاهری بدن فرد را در یک بعد خاص تعیین می کرد (شلدن، 1942) در طبقه بندی شلدن، در مقابل سه ریخت بدنی، سه گونه سرشت شامل ویژگی های خاص دیده می شود که به وایسروتونیا، سوماتروتونیا و سریروتونیا موسوم هستند جدول 2-1 ویژگی های این سه گونه را توصیف کرده است. (شلدن، 1942)سپس شلدن به یافتن ارتباط های بین ریخت بدنی و سرشت پرداخت او با مطالعه ی 200 مرد سفید از میان ریخت های بدنی مختلف سه گانه و درجه بندی کمی سه عنصر سرشتی در خلال یک دوره ی پنج ساله، نشان داد که هرکدام از ریخت های بدنی را که براساس معیار شلدن تقسیم نموده بودند. تنها با یکی از سنخ های سرشتی همبستگی مثبت و یا دو سنخ دیگر، همبستگی منفی داشت. به این ترتیب، فربه تن با وایسروتونیا، ستبرتن یا سوماتوتونیا و باریک تن با سربروتونیا، همبسته بودند. شلدن نتیجه گرفت که تن و سرشت، تجلی بیرونی بنیادهای زیستی و ژنتیکی خاصی هستند. این تحقیقات، موجی از مطالعات مشابه را به همراه داشت که تلاش می کردند حیطه موشکافی را به جنبه های دیگر گسترش دهند به این ترتیب، شلدن به آزمون مشابهی در زنان پرداخت و دیگران به جستجوی ارتباط این یافته ها با عملکرد تحصیلی، بزهکاری، انتخاب شغل، آسیب شناسی روانی و دیگر زمینه ها پرداختند (دامون، 1955).
با این وجود کار شلدن به لحاظ روش شناختی دچار مشکل بود و مورد انتقاد قرار گرفت به این ترتیب اهمیت درمیان محققان کاهش یافت. لیکن ارتباط شخصیت و جنبه های زیست شناختی هم چنان در کانون توجه برخی از روانشناسان باقی ماند و تحقیقات در این زمینه ادامه یافت(ویس، 1961).
نمونه ای از ویژگی های سرشتی شلدن در جدول زیر آمده است.
وایسروتونیا |
سوماتونیا |
سریروتوینا |
آرامش در حالات بدنی و حرکات شیفته راحتی جسمانی واکنش کند شیفته مراسم سالم اجتماع آمیزی یکنواختی واکنشهای هیجانی تحمل و مسامحه خشنود از خود نرم و راحت در ایجاد ارتباط برون گرایی |
قاطعیت در حالت بدن و حرکات شیفته ماجراجویی بدنی ویژگی توانمندی نیازمند و روش و لذت از آن شیفته و ریسک و آزمایش شانس شجاعت در عمل آمادگی بدنی برای نزاع جسورانه عمل کردن در رقابت صدای بلند و مطمئن ظاهر کاملا پخته |
حالت بدنی و حرکات کنترل شده، واکنش های عمومی سریع و شتاب زده شیفته خلوت خود تعمق و تامل در مسائل ذهنی توجه زیاد از حد تنش زدگی پوشاندن احساسات خود کنترل هیجانی ترس از نگاه دیگران ترس از حضور در جمع بازداری از ابراز خود در جمع فشار کلامی و فشار در آن واحد منش ظاهر مصمم |
جدول 2-1- ویژگی های سرشتی شلدن
2-2-4-سه نوع سرشت مستقل
سه نوع سرشت فراگیر را از همان ابتدای تولد می توان شناسایی و ارزیابی کرد، که می تواند در سرتاسر زندگی نسبتا ثابت بماند (اسرتلا، 1987، تارت، 1988) تفاوت های رفتاری مشهود از این دست، زیر سه عنوان اصلی قابل طبقه بندی است: اجتماع پذیری، هیجان پذیری (هیجانیت)، و سطح فعالیت به این سه ویژگی عمده صفات خصلت های سرشتی نیز گفته می شود سرشت فراتر از تنها یک دسته نشانه های اولیه، به صورت مواد خامی عمل می کنند که سرانجام شخصیت از آن پدید می آید (اندلر، 1989). شواهد تحقیقی نشان می دهد که این سه طبقه شخصیتی اجتماع پذیری- هیجان پذیری و سطح فعالیت از بدو تولد وجود دارد، در طی زندگی تداوم می یابد و بر امور گوناگونی تأثیر می گذارد(باس و پلومین، 1984).
2-2-4-1-اجتماع پذیری
اجتماع پذیری طیف گسترده ای از شیوه های برخورد با محیط اجتماعی را شامل می شود از یک سو کودکانی دارای کمینه (حداقل) اجتماع پذیری تمایل به گوشه گیری و دور ماندن از تماس های اجتماعی دارند و از سوی دیگر کودکان دارای پیشینه (حداکثر) اجتماع پذیری با افراد پیرامون راحت هستند رفتار دوستانه دارند و توانایی و ظرفیت تماس اجتماعی با بیش از یک نفر از خود بروز می دهند کودکان نوع اول کودکان دشوار و کودکان نوع دوم کودکان آسان نامیده می شوند براساس این ویژگی کودکان را در نقطه ای از این پیوستار (بین دو حد نهایی اجتماع آمیزی و اجتماع گریزی) می توان جای داد یافته ها نشان می دهد که این ویژگی در سنین بزرگسالی با فرد می ماند. کودکان آسان در بزرگسالی اجتماع گریز می شوند (کی گان و استیدمن، 1991). در یک مطالعه طولی، تغییرات رفتاری و شخصیتی کودکان غیراجتماع پذیر در طی سه سال مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد پسران خجالتی در مقایسه با همسالان دیگرشان به احتمال زیادتری، دیرتر ازدواج می کنند، دیرتر بچه دار می شوند، دیرتر شغل ثابت پیدا می کنند و به دستاورد شغلی کمتری دست می یابند و همچنین دختران خجالتی نسبت به همسالان خود به احتمال کمتری الگوی معمول ازدواج، تربیت فرزندان و خانه داری را دنبال می کنند(کسپی و همکارانش، 1988).
به علاوه دوقلوهای یک تخمکی به لحاظ ویژگی اجتماع پذیری، بیشتر از دوقلوهای دوتخمکی به یکدیگر شبیه هستند (رویس و پاول، 1983). دانیلز و پلومین در مطالعه ای که تقریبا بر روی 13000 دوقلوی سوئدی صورت گرفت، میزان همبستگی ویژگی اجتماع پذیری بین دوقلوهای یک تخمکی 54/0 برای مونث ها و 47/0 + (برای مذکرها) به دست آمد ضرایب همبستگی برای دوتخمکی ها به ترتیب 2/0+ و 20/0+ بود. در مطالعه دیگری دریافتند که نوزاد خوانده ها به مادران زیستی خود (که هیچ تماسی با آنها نداشتند) بیشتر شبیه هستند تا مادر خوانده های خود به نظر می رسد اجتماع پذیری با خصلت شخصیتی برون گرایی در بزرگسالی، همپوشی دارد. نسبت این دو ویژگی رفتاری کودکی و بزرگسالی تداوم ویژگی های سرشتی را تایید می کند (کاویانی، 1386).
2-2-4-2-هیجان پذیری (هیجانیت)
هیجان پذیری به آمادگی فرد برای برانگیختگی فیزیولوژیک در پاسخ به محرک های محیطی گفته می شود این بعد از سرشت به لحاظ آسانی برانگیخته شدن سطحی از تحریک که فرد را به پاسخ وادار می سازد و سرشت برانگیخته شدن میزانی که طرد در مقابل محرک برانگیخته می شود از فردی به فرد دیگر متفاوت است. شواهد علمی نشان میدهد که سطح هیجان پذیری افراد (بعد آسان برانگیخته شدن) ذاتی است و کودکان از بدو تولد در این بعد متفاوت هستند تلکن مطرح می سازد که این دو گرایش از یکدیگر مستقل هستند پس فرد ممکن است مکررا واکنش های منفی شدید را بروز دهد لیکن به ندرت هیجان های مثبت را تجربه کند هرچند به این تفاوت کمتر توجه شده است اما می تواند کاربرد جدی برای شخصیت داشته باشد در زندگی معمول شاهد افرادی بوده ایم که بیشتر به بدبینی و شک متمایل بوده اند و دیگرانی را هم دیده ایم که بیشتر با خوش بینی یا واقعیت ها برخورد می کرده اند. این مشاهدات می تواند در راستای تمایل به هیجان های منفی یا مثبت معنی یابد (تلگمن، 1985).
2-2-4-3-سطح فعالیت
باس و پلومین سطح فعالیت را به لحاظ شدت و سرعت در افراد متفاوت می دانند کمتر کسی تردید دارد که سطح فعالیت یا مقوله سرشت پیوند ندارد؛ به این ترتیب، می توان آن را قابل انتقال از نظر وراثت دانست (ایتون وانس، 1986). یک کودک فرضی در دو سال اول حیاتش، سطح فعالیت نسبتا ثابتی دارد، لیکن کودکان به این لحاظ از یک دیگر متفاوت هستند (گلدسمیت و کمپوس، 1990). مطالعات متعددی نشان داده است که احتمال پرفعال شدن کودکان دارای والدین پرفعال، 10 برابر کودکانی است که چنین والدینی ندارند (کانت ول، 1972). این یافته ها بر این فرض که تفاوت های فردی در زمینه سطح فعالیت ذاتی است، صحه می گذارد.
2-2-5-خصلت ها و ابر خصلت ها
سنخ های سرشتی حاکی از همان تفاوت هایی است که در رفتار نوزادان دیده می شود و به نظر می رسد که شالوده در بزرگسالی است. یعنی الگوهای رفتاری منظمی که تکوین می یابند و در تعامل مستمر با محیط تحول می یابند. خصلت ها یا الگوهای رتفاری در قالب دامنه های خاصی قابل جمع هستند این دامنه های فراگیر را ابر خصلت ها می نامند. (کاویانی، 1386) شیوه ی ارزیابی و تشریح سنخ های سرشتی و خصلت ها (یا ابر خصلت ها) بسیار متفاوت است چرا که توانایی نوزاد برای ارتباط با دیگران و محیط محدود است به این ترتیب مشاهده رفتار او مبنای استنباط قرار می گیرد، مانند زمان واکنش برای شروع گزیده مدت گریه و حرکات بدنی این در حالی است که ارزیابی خصلت های شخصیتی بزرگسالان معمولا، صورت پرسشنامه های خودگزارشگر و توصیف گرایشهای رفتاری خاص است. بنابراین خصلت های شخصیتی، اختصاصی تر و مفصل تر از سنخ های سرشتی است (کاویانی، 1386) نظریه های زیستی شخصیت دامنه های (یا خصلت های) گوناگونی را پیشنهاد داده اند. برای مثال کاتل، 16 دامنه رفتاری آیزنک، 3 دامنه رفتاری مک گری و کوستا، 5 دامنه رفتاری، تلگمن 7 دامنه رفتاری و کلونینجر، 4 دامنه رفتاری را مطرح ساختند (کاویانی و همکاران، 1384).
2-2-5-1-روان پریشی گرایی
مک کری و کوستا اذعان می کنند که روان پریشی گرایی ترکیبی از سه دامنه رفتاری (از 5 دامنه رفتاری در نظریه این دو مولف) است. توافق پذیری اندک وجدانی بودن ضعیف و فراخ اندیشی اندک، آیزنک مطرح می سازد که افراددارای ویژگی روان پریشی گرایی قوی گرایش به روان پریشی (سایکوز) دارند. شواهد تحقیقی قابل توجهی وجود دارد که شالوده زیستی برای پدیدآیی و بروز روان پریشی گرایی را تایید می کند، شواهدی که با یافته های اسکیزوفرنیا در این زمینه همخوانی دارد (آیزنک، 1970).
2-2-5-2-برون گرایی
آیزنک معتقد است که سنخ های شخصیتی توارثی هستند (آیزنک، 1975). از میان ابعاد مطرح شده توسط آیزنک، بعد درون گرایی- برون گرایی بیشترین شواهد را در تایید این ادعا دارد. یک مطالعه گسترده بر روی بیش از 000/14 جفت دوقلو در فنلاند، شواهد قابل استنادی را برای توارثی بودن برون گرایی و روان نژندی گرایی به دست داده است (رز و همکاران، 1998) یک مطالعه ی سوئدی بر روی جمعیتی از دوقلوها از فرزند خوانده ها انجام شد به تخمین 41/0+ برای وراثت پذیری برون گرایی رسید(پدرسن و همکاران، 1988). دو مطالعه دیگر، یکی در ویرجینیا (هیث و همکارانش، 1992) و دیگری در استرالیا (هیث و همکارانش، 1994)و 50/0+ برای برون گرایی دست یافتند. آیزنک پیشنهاد می دهد که رد پای گرایش درون گرایی- برون گرایی را شاید بتوان در سطح فعالیت سیستم های خاص مغزی به خصصوص سیستم فعال ساز تورینه ای بالا روند پیدا کرد.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 42 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تحلیل ارتباط محاوره ای
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
تحلیل ارتباط محاوره ای
تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای است در مورد شخصیت و روش منظمی است برای روان درمانی به منظور رشد و تغییرات شخصی. این تعریفی است که به وسیله ای انجمن بین المللی تحلیل ارتباط محاوره ای ارائه شده است. در میان دید گاههای مختلف روان شناسی، تحلیل ارتباط محاوره ای از نظر عمق تئوری و کاربرد وسیع و متنوع آن بسیار برجسته است. تحلیل ارتباط محاوره ای به عنوان نظریه شخصیت تصویری از ساختار روانشناختی انسانها را به ما ارائه می دهد. بدین منظور از یک الگوی سه بخشی به عنوان الگوی حالات نفسانی خود استفاده می کند. همین دالگوی شخصیتی به ما کمک می کند تا دریابیم انسانها چگونه عمل و رفتار می کنند و این که چگونه شخصیت خود را در قالب رفتارهایشان آشکار می سازند.
تحلیل ارتباط محاوره ای همچنین نظریه ای برای ارتباطات فراهم می آورد که می تواند برای تجزیه و تحلیل سازمانها و مدیریت نیز به کار رود. تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای برای رشد کودک ارائه می دهد. در حوزة کاربرد عملی تحلیل ارتباط محاوره ای نظریه ای برای رشد کودک ارائه می نماید و در نتیجه در درمان انواع اختلالات روانی از مشکلات روانه گرفته تا روان پریشی های بسیار عمیق به کار می رود. این نظریه روشهای درمانی برای دمان فردی، گروهی زوجی و خانوادگی ارائه می دهد. خارج از حوزة درمانی تحلیل ارتباط محاوره ای در مراکز آموزشی نیز کاربرد دارد و به آموزگاران و دانش آموزان کمک می کند تا در وضعیت ارتباطی روشنی قرار گیرند و از برخوردهای بی فایده و مخرب بپرهیزند.
این نظریه به خصوص برای مشاوره بسیار مناسب است. تحلیل ارتباط محاوره ای در مدیریت، آموزش ارتباطات و تجزیه و تحلیل سازمانها وسیلة بسیار نیرومندی است. به طور کلی تحلیل ارتباط محاوره ای در هر زمینه ای که نیاز به درک افراد روابط و ارتباطات باشد می تواند به کار رود (استورات به نقل از دادگستر 1385).
تحلیل ساختی- محاوره ای نظریه ای منظم و هماهنگ دربارة شخصیت و پویایی های اجتماعی ارائه می دهد که از تجربة بالینی و شکلی از درمان عقلانی و عمل گرا استنتاج شده است. این نوع درمان به کار اکثریت عظیمی از بیماران روانی می آید. به سهولت به وسیلة آنان درک می شود و به طور طبیعی با وضع آنان تطبیق می کند. شیوة ساختی محاوره ای تلاشی بود در جهت از بین بردن معایبی که بر بسیاری از شیوه های قبلی درمان مترتب بود. زیرا این روش می تواند توانایی بیمار را در تحمل و کنترل اضطرابهایش به سرعت افزایش دهد و روند عملکرد مرضی او را محدود کند (شفیع آبادی 1385).
دکتر اریک برن بانی نظریه تحلیل ارتباط محاوره ای معتقد است هرگونه واحد آمیزش اجتماعی یک رفتار متقابل نام دارد. هر وقت یک انسان با یک نفر یا بیشتر در تماس باشد. دیر یا زود یکی از آنها حرفی می زند یا علامتی را نشان می دهد که حضور دیگری را ثابت می کند. ما این را یک انگیزة رفتار حرفی می زند یا علامتی نشان می دهد. که حضور دیگری را ثابت می کند. ما این را یک انگیزة رفتار متقابل می نامیم. سپس آن شخص متقابلاً حرفی می زند یا علامتی ر ا نشان می دهد که به طریقی پاسخی به آن انگیزه است. و آن پاسخ رفتار متقابل نامیده می شود. تحلیل ارتباط محاوره ای روش بررسی این رفتار و اعمال است که در آن من با تو کاری می کنم و تو هم در مقابل من با من کاری می کنی و در این میان معلوم می شود که کدام جنبه از شخصیت چند جنبه ای انسان دخالت داشته است. تحلیل ارتباط محاوره ای همچنین روش طبقه بندی اطلاعات ناشی از تجزیه و تحلیل این اعمال انسانی است و نتیجه مطلوب وقتی حاصل می شود که این رفتار را به صورت کلماتی در آوریم که برای همه دارای معنی و مفهوم مشخصی باشد (تامس هریس به نقل از فصیح 1385).
فرض های فلسفی نظریه TA
فرض های فلسفی در مورد افراد، زندگی و طبیعت ، مفاهیم کلیدی در TA محسوب می شوند. و رویکرد TA با استفاده از این فرض های فلسفی ، متغیرهای زیادی را توضیح می دهد. این فرض ها به صورت زیر هستند (یوسفی، 1383به نقل از عزیزی،1386 )
مردم خوب هستند. هرکس برای تفکر شایستگی دارد.
مردم خوب هستند ، به این معنی است که هرکس ذاتاً با ارزش ، ارزشمند و خوب است این توصیف خوب بودن در حقیقت به مذهب ، تصور شخص و مراحل زندگی بستگی دارد. هرکس برای تفکر، شایستگی و استعداد ذاتی دارد. یعنی هرکس از لحاظ مغزی دارای این استعداد است که تفکر کند. چون روال کار به این صورت است که ما قبل از هرکاری در زندگی باید تصمیم بگیریم و این تصمیم گیری ها بهترین موقعیت برای برآوردن نیازهای فرد است این نوع رفتار و احساسات کودک ناشی از محیط و خانواده اش نیست بلکه این تصمیمات ذاتی و خودجوش هستند. فرضیات فلسفی T.A در مورد افراد «بالغ » هم مصداق دارد هرچند که اطرافیان و محیط ممکن است برخود فشار قوی جهت تصمیم گیری وارد آورند، اما در واقع آن فرد است که تصمیم می گیرد و خود را با این فشارها منطبق می سازد ، یعنی در حقیقت ، فرد مسئولیت شخصی تمام احساسات و رفتارش را برعهده می گیرد (سید محمدی، 1381).
خوشگذرانی، نقش ، بازی کردن
به عنوان یک فرد «بالغ » ما ممکن است که متوجه شویم که در دوران کودکی احساسات واقعی ما در خانواده تشویق شده است و این تشویق احساسات به طور ضمنی بیان می داردکه دیگران با عادات او موافق هستند ما ممکن است فقط احساساتی که به ما آزادی می دهند انتخاب کنیم و انتخاب این احساسات بدون آگاهی و هشیاری صورت می گیرد و موقعی که نقشی در زندگی بازی می کنیم و آن نقش موجب پیشرفت ما می شود ما سعی می کنیم آن نقش را ادامه دهیم و سعی داریم که احساسات اقتدارطلبانه را به وسیلة احساساتی که ما را به عنوان یک کودک در می آورد پوشش دهیم. این نوع جانشینی احساسات را (احساس کودک به جای احساسات دیگر) احساسات و «خوشگذرانی» گویند که فرد سعی دارد به احساسات دوران کودکی برگردد، و در پی لهو و لعب دوران کودکی باشد و احساسات دوران کودکی را به جای احساسات د یگر که متضمن خستگی و ناراحتی است قرار دهد.
اگر ما احساسات خوشگذرانی را تجربه کنیم باعث می شود به جای اینکه احساسات را سرکوب سازیم آنها را بارز و ظاهر سازیم در این صورت می گویند که این احساس به صورت « نقش » تثبیت شده درآمده است.
بازی عبارت است از تکرار نتایج حاصل از ارتباط بین دو مورد بالا یعنی خوشگذرانی و نقش. یعنی چه اندازه نتایج حاصله از خوشگذرانی موجب می شود که فرد نقشی را بازی کند (یوسفی، 1383 به نقل از عزیزی ،1386 ).
کاربرد ، اهداف تغییرات در TA
برن گفت: اهداف TA بینش دادن یا پیشرفت نیست بلکه درمان است درضمن بیشتر پیروان تحلیل ارتباط محاوره ای با برن هم عقیده اند اما دیدگاههای متفاوتی در مورد موقعیتهای درمانی د ارند. برن بیان می کند که درمان یک امر ایستا و ثابت نیست، بلکه
فرایند پیشرونده و پویاست که از 4 مرحله می گذرد:
1- کنترل اجتماعی 2- علائم راحتی
3- درمان انتقال 4- درمان قصه
در نخستین مرحله یعنی ، « کنترل اجتماعی» مراجع از اینکه به مشاوره رو آورده است هنوز احساس ناراحتی می کند اما او قادر است که رفتارهایی که در ارتباط با دیگران سبب عدم سازش می شود کنترل کند. و موقعی که در مرحله « علائم راحتی » ، قرار می گیرد هنوز تجربه ناراحت کننده ای از اضطراب ، افسردگی و گیجی دارد. ولی در این مرحله تا حدی فرد احساس آرامش و آزادی می کند و اضطراب مرحله قبل را ندارد در مرحله « درمان انتقال» افراد می توانند خارج از قصة زندگی بمانند و مدت طولانی در محیط درمان بمانند ، و در مرحله « درمان قصه » مراجعان کارائیشان به حدی می رسد که نقش های درمانگر را به عهده می گیرند و در واقع درمان از درمانگر به مراجع محول می شود. این رویکرد درمانی به فرد یک دید تازه می دهد و راه را برای فرد روشن می سازد و مراجع به سوی جانشینی درمانگری حرکت می کند و به واقع در سوی رفتار ، احساس و تفکر آزاد در قصة زندگی حرکت می کند (عزیزی،1386 )
استقلال
یکی دیگر از روشهای درمانی اریک برن این است که سعی د ارد عقاید فرد مراجع را به سوی «استقلال طلبی» سوق دهد. مستقل بودن به این معنی است که مراجع قادر باشد در تفکر، احساس و رفتار منابع «بالغ » و قوی را در پاسخ به واقعیتهای کنون ، اینجا به کار ببرد. اجزاء استقلال شامل ، برانگیختگی و تعلق به دیگری است. آگاه بودن به این معناست که ما قادر به تغییر تجربه مان باشیم و قادر باشیم در لحظه کنون ، اینجا صدای پرندگان را بشنویم و بوی گل ها را استشمام کنیم ، برانگیختگی به این معناست که ما را قادر می سازد که به سوی آزادی حرکت کنیم و ما قادر به انتخاب در بین حالت های خود (کودک، «بالغ »، والدین) باشیم. تعلق به دیگری در TA یعنی فرد خواسته ها، احساسات و نیازهایش وقتی که ظهور پیدا کرد، آنها را به صورت روشن بیان دارد. بدون اینکه آنها را دستکاری کند یا نقش بازی کند.