دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 20 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
مشخصات این متغیر:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
تعداد صفحه: 26صفحه
نوع فایل:word
توضیحات از متن فایل
نوآوری شرط اصلی رقابت در قرن 21 است. رقابت فزاینده، تلاطمات شدید محیطی، تغییرات فن آوری و عدم اطمینانهای محیطی، سازمانها را مجبور به پذیرش نوآوری به عنوان بخش اصلی استراتژی آنها کرده است(خیمنز، 2008). نوآوری برای کارآیی اقتصادی کشورها و شرکتها بسیار مهم است. نوآوری یکی از عوامل کلیدی موفقیت بلندمدت شرکتها به خصوص در بازارهای پویا است(بیکر و سینکولا، 2002). تحقیقات نوآوری میان انواع مختلف نوآوری تمایز قائل میشود زیرا آنها دارای ویژگیهای مختلف هستند و پذیرش آنها به وسیله عوامل سازمانی و محیطی تحت تأثیر قرار نمیگیرد(دامانپور، واکر و آولاندا، 2009). دامانپور(1991) یک طبقهبندی توسعه یافته و پذیرفته شده را پیشنهاد داده است. او بین نوآوری فنی و اداری تمایز قائل میشود(خمینز و سانز-واله، 2011). نوآوریهای فنی شامل محصولات، بازاریابی، خدمات و فناوری مورد استفاده برای تولید محصولات، فروش محصول و یا ارائه خدمات به طور مستقیم مرتبط به فعالیتهای پایه سازمان میباشد. نوآوری اداری مربوط به ساختار اداری و فرآیندهای سازمانی که به طور غیرمستقیم به فعالیت پایه سازمان مربوط است و بیشتر به طور مستقیم مرتبط با مدیریت آن میباشد. پس میتوان گفت در حالی که نوآوریهای فنی شامل فرآیند جدید و محصولات و خدمات جدید میشود، نوآوریهای اداری به شیوهها، سیاستها و روشهای جدید سازمانی اشاره دارد(دامان پور و ایوان، 1984). زالتمان و همکاران(1973) در حدود 20 نوع نوآوری را شناسایی کردند که بر حسب ویژگی سازمان و تمرکز و نتیجه نوآوری دستهبندی شدهاند(دامانپور و همکاران، 2009). علیرغم تنوع انواع نوآوری، تمایز میان نوآوری محصول و نوآوری فرآیند، بطور گسترده مطالعه شده و شناخته شدهترین گونه شناسی نوآوری است(همان). نوآوری محصول بر ارائه کالاها و خدمات جدید، میزان درآمد حاصل از آنها، میزان موفقیت کالاها و خدمات جدید و سرعت مناسب در ارائه محصولات تأکید دارد(طبرسا و همکاران، 1391). نوآوری فرآیند تمرکز داخلی دارد و هدفش افزایش کارآیی و اثربخشی فرآیندهای داخلی سازمان به منظور تسهیل در تولید و تحویل کالا یا خدمات به مشتریان میباشد(آبرناتی و اترباخ، 1978؛ بوئر و دورینگ، 2001). ادکوئیست و همکاران(ادکوئیست و همکاران، 2001 ؛ می یوس و ادکوئیست، 2006 ) این دو گونهشناسی (نوآوری محصول و نوآوری فرآیند) را در کنار هم قرار دادند و طبقه بندی ارائه نمودند که میان دو گونه از نوآوری محصول(نوآوری در محصول و نوآوری در خدمات) و دو نوع نوآوری فرآیند(تکنولوژیکی و سازمانی) تمایز قائل میشود(دامانپور و همکاران، 2009). در حالیکه نوآوری تکنولوژیکی به طور مستقیم با فعالیتهای ابتدایی سازمان مرتبط است و عمدتاً تغییرات در سیستمهای تولید سازمان ایجاد میکند، نوآوریهای اداری بطور غیرمستقیم با وظایف اساسی سازمان مرتبط هستند و عمدتاً سیستمهای مدیریت سازمان را تحت تأثیر قرار میدهند(دامان پور و ایوان، 1984). همل(2006) میان دو نوع از نوآوری فرآیند تمایز قائل میشود: نوآوری در فرآیندهای عملیاتی(نظیر خدمات مشتری، تدارکات و خرید) و نوآوری در فرآیندهای مدیریت(نظیر برنامهریزی استراتژیک، مدیریت پروژه و ارزیابی کارکنان) که مشابه تمایز مییوس و ادکوئیست میباشد(دامان پور و همکاران، 2009). با توجه به تمرکز بر نیازهای مشتری در بخش خدمات، ماهیت نوآوری خدمات از طریق ارتباط آن با استفادهکننده خدمت بهتر درک میشود. نوآوری خدمات به عنوان معرفی خدمات جدید به مشتریان موجود یا جدید و ارائه خدمات موجود به مشتریان جدید تعریف میشود(همان). نوآوری فرآیندهای تکنولوژیکی عناصر جدید معرفی شده به سیستم تولید سازمانی یا عملیات خدمت به منظور تولید محصولات یا ارائه خدمات سازمان به مشتریان میباشد(آبرناتی و اترباخ، 1978 ؛ دامانپور و گوپالاک ریشنان، 2001). محرک چنین نوآوریهایی کاهش در زمان تحویل، افزایش انعطافپذیری عملیاتی و کاهش هزینههای تولید است(بوئر و دورینگ، 2001).نوآوری فرآیند اداری با تغییرات در ساختار و فرآیند سازمان، سیستمهای مدیریتی، دانش به کار برده شده در اجرای وظایف مدیریت ومهارتهای مدیریتی مرتبط است(دامان پور و همکاران، 2009). اهمیت نوآوری به عنوان محرک عملکرد و مزیت رقابتی به خوبی در ادبیات پوشش داده شدهاست(لسکوار-اسپاکاپان و باستیک،2007 ). نوآوری برای مقابله با آشفتگی محیط خارجی به شرکت کمک میکند بنابراین یکی از محرکهای اصلی موفقیت بلندمدت در کسب و کار بویژه در بازارهای پویا است(خمینز و سانز-واله، 2011).
دسته بندی | علوم انسانی |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 45 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
پیشینه ومبانی نظری پژوهش نوآوری گرایی
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
"تنها یک تعریف صحیح از هدف کسب و کار وجود دارد: ایجاد مشتری... این مشتری است که کسب و کار را مشخص میکند... از آنجا که هدف کسب و کار ایجاد مشتری است هر سازمانی تنها دو وظیفه اساسی دارد: بازاریابی و نوآوری" (تاجدینی و همکاران، 2006). بازارهای جهانی بطور فزاینده برای سازمانها رقابتی شده است. افزایش پیچیدگی و سرعت تغییرات، جهانی شدن تقاضای مشتریان و رقابت بیش از حد، شرایطی است که هر روزه سازمانها با آن درگیر هستند. توسعه محصول و نوآوری برای بقا و موفقیت سازمانها حیاتی هستند. همچنین آنها میتوانند نیازها و احتیاجات مشتریان را نسبت به محصولات و خدمات عرضه شده کنونی مؤثرتر ارضا نمایند(لیسبوا، اسکارمیس و لاگس، 2011). سازمانها در پاسخ به تغییرات در دانش مدیریتی و فنی، رقابت در صنعت، اهداف مدیران ارشد برای کسب شایستگیهای متمایز و بهبود سطح عملکرد سازمانی، نوآوری را میپذیرند(دامان پور، واکر و آولانِدا، 2009). شرکتها بدون نوآوری قادر به باقی ماندن در رقابت نیستند، اما همیشه بین نیاز به تغییر و نیاز به فرآیندهای کارآمد که پس از سالها تکرار و تمرین ساخته شدهاند، تعادل وجود دارد(تاجدینی و ترومان، 2010). نوآوری به عنوان(( پیادهسازی ایدههای جدید که ایجاد ارزش میکنند)) تعریف میشود. این توصیف کلی به انواع مختلف از نوآوری مانند توسعه محصول، به کارگیری فناوری فرآیندهای جدید و شیوههای مدیریت اشاره دارد. این به معنای پذیرش محصولات و یا فرآیندهای جدید برای افزایش رقابتپذیری و سودآوری، بطور کلی براساس نیازها و الزامات مشتری است(لسکووار-اسپاکاپان و باستیک، 200). نوآوری نشان دهنده فرهنگی سازمانی است که معرفی فرایندها، محصولات و ایدههای جدید که زیربنای گرایش استراتژیک در درازمدت هستند را تشویق میکند( تاجدینی و ترومان، 2010). نوآوری در محصولات / خدمات جدید و پیادهسازی فرآیندهای کلیدی در حال تبدیل شدن به منابع برای مزیت رقابتی سازمان هستند(پریس، استویکا و بونسِلا، 2013). نوآوری ابزار اصلی است که به وسیله آن سازمان میتواند به رشد پایدار دست یابد(مک اویلی و همکاران، 2004). نوآوری به سازمانها کمک میکند با تلاطمات محیطی روبه رو شده و با پیچیدگیهای فزاینده محیط رقابتی امروزی سازگار گردند. بدین ترتیب شرکتهای نوآور میتوانند به این چالشها سریعتر پاسخ دهند و محصولات و فرصتهای جدید بازار را بهتر از شرکتهای غیرنوآور کشف کنند. نوآوری ابزاری است برای تغییر یک سازمان که میتواند در قالب یک پاسخ به تغییرات محیط داخلی یا خارجی در قالب یک اقدام مؤثر برای تأثیرگذاری بر محیط باشد. از آنجا که حتی باثباتترین محیطها نیز تغییر میکنند، سازمانها باید بطور مداوم نوآوریهایی را انجام دهند(خمینز، 2008).
2-2-6-2 بیان مسأله
سازمانها به دلیل فشارهای محیط خارجی نظیر رقابت، حذف نظارت دولت، کمبود منابع و تقاضای مشتری، یا به دلیل انتخابهای داخل سازمانی نظیر دستیابی به شایستگیهای متمایز، دستیابی به سطوح بالای اهداف و آرمان ها و افزایش میزان و کیفیت خدمات، نوآوری میکنند. در هر صورت، برای اطمینان از رفتار سازشی و تغییر سازمان به منظور حفظ و بهبود عملکرد سازمانی، نوآوری در نظر گرفته میشود(دامانپور و همکاران، 2009). نوآوری بدین ترتیب تعریف میشود((پذیرش یک ابزار، سیستم، سیاست، برنامه، فرآیند، محصول یا خدمت جدید که میتواند در داخل سازمان ایجاد شود و یا از بیرون خریداری شود و برای سازمان، جدید باشد)) (هالت و کتچن، 2001). کارنگی و بالتین(1993) نوآوری را به عنوان چیزی که جدید یا بهبودیافته و به وسیله مؤسسه برای خلق ارزش افزوده( بصورت مستقیم برای مؤسسه یا به صورت مستقیم برای مشتریان آن) به کار گرفته میشود، تعریف میکند. لیوینگستون(1998) نوآوری را تولیدات جدید یا فرآیندهای که باعث افزایش ارزش محصولات جدید تولید شده برای استفاده خلاقانه از اطلاعات و سیستمهای مدیریت منابع انسانی کارآ میشود، تعریف مینماید. براساس نظر چن و دیگران(2004) نوآوری به معرفی ترکیب جدید از عوامل اساسی تولید در درون سیستم تولیدی اشاره دارد. سرمایه نوآری قابلیت و توانایی سازماندهی و به کارگیری تحقیق و توسعه، تکنولوژیهای جدید و محصولات بدیع برای برآورده ساختن نیازهای مشتریان میباشد. فرآیند نوآوری فعالیتهای دانش مدار، فیزیکی و تکنیکی را که در توسعه محصولات جدید نقش محوری دارند، در بر میگیرد. دامانپور و ویشنفسکی(2006) نوآوری را به عنوان توسعه و بکارگیری ایدههای جدید(محصولات یا خدمات جدید و یا روش عملیات و غیره) و یا رفتار در سازمان تعریف کردهاند(تاجدینی و ترومان، 2012). ایده جدید میتواند به یک محصول، خدمت، بازار، ساختارهای عملیاتی و اجرایی، فرآیندها و سیستمهای جدید مرتبط باشد(دامانپور و همکاران، 2009).