دسته بندی | کامپیوتر و IT |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مقاله بررسی فیزیولوژیک تحمل به تنش کم آبی در ژنوتیتهای بهاره کلزا در 35 صفحه ورد قابل ویرایش
چکیده
به منظور بررسی اثر تنش کمآبی در مرحله رشد زایشی بر صفات زراعی و فیزیولوژیک ژنوتیپهای کلزا، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال 1382 در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تقحیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری به عنوان عامل اصلی در دو سطح آبیاری معمول براساس 80 میلی تبخیر از تشتک کلاس A (شاهد) و تنش کمآبی (قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد تا مرحله بلوغ فیزیولوژیکی) و ژنوتیپهای بهاره کلزا به عنوان عامل فرعی در 10 سطح شامل اوگلا، نوزده- اچ، هایولا 401 (کانادا)، هایولا 401 (صفیآباد)، هایولا 401 (برازجان)، سین-3، هایولا 420، آپشن 500، هایولا 308 و کوانتوم بودند. نتایج حاصل نشان داد که قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد، تأثیر نامطلوبی بر فعالیتهای رشدی، عملکرد و اجزاء عملکرد داشت. در میان اجزاء عملکرد دانه، کاهش وزن هزار دانه (8 درصد) و به ویژه تعداد دانه در خورجین (3/11 درصد)، بیشترین سهم را در کاهش عملکرد دانه (16 درصد) ژنوتیپهای بهاره کلزا در شرایط تنش کمآبی دارا بودند. ژنوتیپها در شرایط تنش کمآبی میزان آمینواسید پرولین بالاتری در برگ داشتند، در حالی که میزان محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل b, a و کل در آنها پایینتر بود. کمآبی، نسبت کلروفیل a به b را افزایش داد که این امر ناشی از کاهش بیشتر میزان کلروفیل b نسبت به کلروفیل a بود. میزان پرولین تجمع یافته در برگ در شرایط تنش کمآبی، بیانگر میزان خسارت وارده به ژنوتیپها بوده و ارتباطی با تحمل به تنش نداشت. همچنین، کاهش میزان محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای حساس به کمآبی بیشتر بود. ژنوتیپهایی که در شرایط تنش کمآبی، محتوای نسبی آب برگ خود را به میزان بالاتری حفظ نمودند، عملکرد دانه بالاتری را تولید نمودند. بر پایه نتایج، این گونه استنباط میشود که ژنوتیپهای سین- 3، نوزده- 1چ، هایولا 420، هایولا 401 (برازجان) و هایولا 401 (کانادا) با شاخص تحمل به تنش بالاتر نسبت به سایر ژنوتیپهای مورد بررسی، سازگاری مناسبتری با تنش کمآبی داشتند و توانستند هم در شرایط آبیاری معمول و هم تنش کمآبی، میزان عملکرد دانه بالاتری را تولید نمایند. در مقابل، ژنوتیپ هایولا 308، بیشترین حساسیت را به کم آبی در میان ژنوتیپهای مورد بررسی دارا بود.
واژههای کلیدی: ژنوتیپهای کلزا- عملکرد و اجزای عملکرد- تنش کم آبی- پرولین- کلروفیل- محتوای نسبی آب برگ.
مقدمه
در حدود 40 درصد از اراضی کره زمین در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند
(Meigs, 1953). در این مناطق، آب محدودیت اصلی بوده و خشکی از جمله مهمترین عوامل القاء کننده تنش در گیاهان زراعی به حساب میآید. متأسفانه کمبود آب، تنها به این مناطق محدود نشده و گاهی در سایر نقاط هم توزیع نامنظم باران دورههای دشواری را برای رشد گیاه ایجاد مینماید. چنین تنشی بر روی عملکرد محصول اثر گذاشته و اغلب باعث ایجاد افت در آن میگردد. در شرایط تنش خشکی، پتانسیل آب برگ و مقدار آن نسبی برگ (LRWC) کاهش پیدا کرده و فرآیندهایی نظیر فتوسنتز، توسعه برگ و نیز تراکم و اندازه روزنهها تحت تأثیر قرار میگیرند
(Sierts et al., 1987; Sloan et al., 1990).
کاهش رطوبت در مراحل حساس زیستی گیاه، تغییرات و دگرگونیهایی را ایجاد مینماید. ماهیت دینامیک وضعیت آبی گیاه، در برگیرنده وابستگی اثرات تنش خشکی به عواملی مانند شدت، دوام و زمان تنش در طول انتوژنی و نیز سایر متغیرهای محیطی است که این امر پیچیدگی خاصی را در پاسخ گیاه ایجاد میکند (Chavan et al., 1990). بدین ترتیب، مقاومت و یا تحمل خشکی از جنبههای فیزیولوژیک و اصلاحی مهم تلقی میشود. در این راستا، هدایت روزنه کمتر، توانایی برداشت آب از خاکی با رطوبت کم، حفظ پتانسیل آب و میزان آب نسبی برگ (Blum and Mayer, 1999) از طریق ریشههای عمیق و منشعب، تورم مثبت برگ در پتانسیلهای آبی پایین و فرآیندهای مرتبط با تورم و تجمع امینواسیدهایی همچون پرولین، بتائین و … در گیاه جهت تنظیم اسمزی، جزء ساز و کارهای مهم محسوب میگردند (Fukei and Cooper, 1995; Kumar and Singh, 1998; Niknam and Turner, 1999).
زراعت کلزا در میان دانههای روغنی، با توجه به شرایط آب و هوایی ایران پدیدهای جدید به شمار آمده و نقطه امیدی برای تأمین روغن مورد نیز محسوب میشود (بینام، 1377). دانههای کلزا دارای درصد قابل توجهی روغن (45- 40 درصد) بوده و منبع با ارزش برای تأمین روغن خوراکی و نیز مصارف صنعتی میباشد. همچنین، پس از استخراج روغن، کنجاله آن از 26 تا 44 درصد پروتئین به طور معمول برخوردار است. کلزا نیز همانند بسیاری از گیاهان زراعی روغنی از تنش کمآبی متأثر میشود و بسته به وضعیت آبی در مراحل ویژهای از فنولوژی خود به ویژه دوره رشد زایشی، کمیت و کیفیتش تحت تأثیر قرار میگیرد. علت این امر به احتمال زیاد تغییر در تظاهر ژنهای کنترل کننده صفات کیفی دانه میباشد (Strocher et al., 1995). در بررسی تیمارهای تنش خشکی (تنش در ابتدای رشد رویشی، اواخر رشد رویشی، مرحله گلدهی) بر روی ارقام کلزا مشاهده شد که تنش خشکی به طور معنیداری تعداد خورجین در هر گیاه، تعداد دانه در هر خورجین و عملکرد دانه را کاهش داد. کاهش عملکرد دانه عمدتاً از طریق کاهش تعداد خورجین در گیاه و بذر در هر خورجین بود. کمترین تعداد خورجین و دانه در خورجین مربوط به گیاهان تنش دیده در مرحله گلدهی بود. کاهش وزن دانه نیز در تیمارهای تنش خشکی اعمال شده در اواخر دوره رشد بیشتر بود. کاهش سطح برگ نیز فقط در تیمارهای تنش در اواخر رشد رویشی و گلدهی مشاهده شد. در بررسی پایداری غشاء سلولی در شرایط خشکی مشاهده شد که این عامل نسبت به گیاهان شاهد بالاتر است. این افزایش به نظر میرسد که یک نوع مکانیزم سازگاری جهت تحمل به تنش خشکی در کلزا باشد. درجه حرارت برگ نیز در گیاهان تنش دیده 1 تا 2 درجه سانتیگراد نسبت به شاهد بالاتر بود. درجه حرارت بالاتر برگ، نشانه هدایت روزنهای پایینتر و تبادل گازی کمتر در برگ کلزا میباشد. کاهش عمکلرد دانه مربوط به کاهش در هدایت روزنهای و فتوسنتز برگ بود. به نظر میرسد که تنش خشکی به مدت 4 تا 5 روز در طی رشد رویشی برای عملکرد دانه کلزا کمتر مضر باشد چون گیاهان تا حد زیادی بهبود مییابند. در مقابل، تنش خشکی دیرهنگام، به دلیل عدم بهبود کافی منجر به کاهش بیشتر عملکرد دانه میشود (Hashem et al., 1998). پتانسیل عملکرد دانه در کلزا در هنگام اعمال تنش خشکی و تنشهای حرارتی بالا به هنگام دوره گلدهی و مراحل قبل از آن نسبت به دیگر مراحل رشدی، کاهش بیشتری مییابد. در کلزا، دوره رشد زایشی (اواخر تشکیل جوانه تا ابتدای تشکیل بذر)، حساسترین مرحله به تنش آبی و درجه حرارت بالا است. کلزا عادت رشدی نامحدودی داشته و میتواند در شرایط تنش خشکی به طور ذاتی بهبود یابد. این بهبود از طریق افزایش شاخهدهی و افزایش کارایی خورجینهای باقی مانده صورت میگیرد. در بررسی اثر تیمارهای حرارتی و رطوبتی (تنش آبی بالا، آبیاری تا 50 درصد آب موجود خاک و تنش آبی ملایم، آبیاری
نتایج و بحث
نتایج تجزیه واریانس میزان پرولین در برگ نشان داد که بین سطوح آبیاری، ارقام و اثر متقابل آنها، اختلاف معنیداری در سطح یک درصد آماری وجود داشت (جدول 2). آمینواسید پرولین در شرایط آبیاری معمول نیز در برگهای کلزا مشاهده گردید ولی در شرایط تنش کمآبی میزان آن در برگها افزایش یافت. نتایج مقایسه میانگین سطوح آبیاری نشان داد که تنش کمآبی اعمال شده در دوره رشد زایشی در کلزا سبب افزایش میزان پرولین در برگ از میزان 980/11 میکرومول در گرم وزن تر برگ در شرایط آبیاری معمول به میزان 593/90 میکرومول در گرم وزن تر برگ گردید. در مقایسه ژنوتیپها، بیشترین میزان پرولین در برگ با میانگین 40/121 میکرومول در گرم وزن تر برگ مربوط به رقم هایولا 308 و کمترین میزان آن با میانگین 15/19، 39/19 و 19/78 میکرومول در گرم وزن تر برگ به ترتیب به ارقام آپشن 500، هایولا 401 (کانادا) و هایولا 401 (صفیآباد) تعلق داشت (جدول 3). نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل آبیاری و رقم نیز نشان داد که بیشترین میزان پرولین در برگ با میانگین 10/225 میکرومول در گرم وزن تر برگ مربوط به رقم هایولا 308 در شرایط تنش کم آبی و کمترین میزان آن با میانگین 436/6 میکرومول در گرم وزن تر برگ مربوط به رقم هایولا 401 (صفی آباد) در شرایط آبیاری معمول بود. همچنین، بیشترین میزان پرولین در برگ در شرایط آبیاری معمول با میانگین 93/20 میکرومول در گرم وزن تر برگ مربوط به رقم هایولا 420 بود. کمترین میزان پرولین در شرایط تنش کم آبی نیز با میانگین 23/24 و 49/24 میکرومول در گرم وزن تر برگ به ترتیب به ارقام هایولا 401 (کانادا) و آپشن 500 تعلق داشت (جدول 4). تجمع بیشتر آمینواسید پرولین در شرایط تنش کمآبی، توسط پژوهشگران زیادی گزارش گردیده است(Girousse et al., 1996; Voleti et al., 1998). اشرف و محمود (1990) نیز با اعمال تنش آبی 24 ساعته و انجام آبیاری به مدت 2 الی 4 ساعت در گونههای کلزا مشاهده کردند که در تمامی گونهها، ساخت آمینواسید پرولین در شرایط تنش تحریک و افزایش مییابد. همچنین مشخص شد که تنظیم اسمزی (OA)، مکانیزم احتمالی تحمل به خشکی از طریق ترکیبات ایجاد کننده فشار اسمزی مانند پرولین در گونههای جنس براسیکا باشد (Ashraf and Mehmood, 1990). تجمع این ترکیبات در سلولهای گیاه باعث ایجاد پتانسیل اسمزی منفیتر گردیده و در نتیجه، گیاه به منظور جبران آب سلولی، فشار اسمزی سیتوپلاسم را افزایش داده و از طریق تنظیم اسمزی (OA)، با تنش مقابله میکند (Aspinall, 1990). نظرات مختلفی در رابطه با افزایش میزان تولید پرولین به عنوان یک عامل جهت ایجاد مقاومت به خشکی و تحمل به تنش مطرح شده است. ارتباط میان این دو پارامتر هنوز در حال بررسی است. در این بررسی به نظر میرسد که تجمع پرولین آزاد در برگها ارتباطی با مقاومت به کم آبی یا تحمل به تنش ندارد. بلکه میزان انباشت آن در برگها، میزان خسارت وارده از تنش را نشان میدهد. دیپاک و واتال (1995) نیز در آزمایشات گلخانهای خود به منظور بررسی اثر رژیمهای مختلف رطوبتی خاک بر روی فاکتورهای متابولیکی در رابطه با عملکرد کلزا در زمان گلدهی نشان دادند که میزان یون نیترات و اسید آمینه پرولین در برگها در شرایط تنش کم آبی افزایش مییابد. همچنین در این آزمایش مشاهده شد که تجمع پرولین، میزان خسارت وارده از تنش را نشان داده و میزان انباشت آن ارتباطی با تحمل به تنش نداشت (Deepak and Wattal, 1995). همچنین، نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که بین سطوح آبیاری و ارقام، اختلاف معنیداری در سطح یک درصد از نظر میزان کلروفیل a، b و کل وجود داشت در حالی که اثر متقابل آبیاری و رقم از نظر میزان کلروفیل b, a و کل معنیدار نبود (جدول 2). تنش آبی اعمال شده، سبب کاهش میزان کلروفیل a از 29437/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ در شرایط آبیاری معمول به میزان 25847/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ و همچنین، کاهش کلروفیل b و کل به ترتیب از میزان 14085/0 و 43579/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ در شرایط آبیاری معمول به میزان 09858/0 و 35699/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ گردید. در مقایسه ژنوتیپها، بیشترین میزان کلروفیل a با میانگین 3450/0 میلیگرم و همچنین، بیشترین میزان کلروفیل b و کل به ترتیب با میانگین 1427/0 و 4688/0 میلیگرم در وزن تر برگ مربوط به رقم نوزده- اچ بود. کمترین میزان کلروفیل a نیز به ترتیب با میانگین 2470/0، 2473/0، 2525/0، 2580/0، 2621/0 و 2747/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ به ارقام سین- 3، هایولا 401 (کانادا)، آپشن 500، هایولا 401 (برازجان)، اوگلا و هایولا 401 (صفیآباد) تعلق داشت. کمترین میزان کلروفیل b و کل به ترتیب با میانگین 09008/0 و 3375/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ مربوط به رقم هایولا 401 (صفی آباد) بود. نتایج مقایسه میانگین اثر متقابل آبیاری و رقم نیز نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل a با میانگین 3622/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ مربوط به رقم هایولا 420 در شرایط آبیاری معمول و کمترین میزان آن با میانگین 2185/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ به رقم هایولا 401 (کانادا) در شرایط تنش کمآبی تعلق داشت. بیشترین میزان کلروفیل a نیز در شرایط تنش آبی با میانگین 3279/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ به رقم هایولا 420 تعلق داشت. بیشترین میزان کلروفیل b نیز در شرایط تنش کمآبی به ترتیب با میانگین 1222/0 و 1180/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ به ارقام هایولا 420 و نوزده- اچ تعلق داشت (جداول 3 و 4). همچنین، بیشترین میزان کلروفیل کل با میانگین 1543/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ به رقم نوزده-اچ در شرایط آبیاری معمول و کمترین میزان آن نیز با میانگین 2981/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ به رقم هایولا 401 (کانادا) در شرایط تنش کم آبی تعلق داشت. رقم هایولا 420 نیز بیشترین میزان کلروفیل کل را در شرایط تنش کم آبی با میانگین 4449/0 میلیگرم در گرم وزن تر برگ به خود اختصاص داد. (جدول 4). به نظر میرسد که دلیل کاهش میزان کلروفیل در شرایط تنش کم آبی، افزایش تخریب این رنگیزهها و یا کاهش سخت آنها و همچنین، اختلال در فعالیت آنزیمهای مسؤول سنتز رنگدانههای فتوسنتزی باشد (Voleti et al., 1998). دوا و همکاران (1994) نیز به منظور بررسی اثرتنشآبی برروی کلزا مشاهده کردند، وقتی پتانسیل آب خاک به 5/1-مگا پاسکال رسید، به واسطه افزایش فعالیت هورمون ABA، روزنهها بسته شده.
دسته بندی | پزشکی |
بازدید ها | 48 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
* مقاله در مورد اهمیت و نگه داری مواد غذایی*
بخش اول:
الف) اهمیت تغذیه صحیح:
آنچه که حاصل قرنها تجربه و پژوهش است مبین این نکته است که در کمبودهای عوامل غذائی زمینه پیدایش بسیاری از بیماریها و نیز افزایش میزان مرگ و میر ناشی از امراض عفونی و غیر آن فراهم می گردد و جالب توجه اینکه بیماریهایی که در زمینه کمبودهای تغذیه أی با انسانها دست به گریبان می شوند خود موجبات سوءتغذیه های شدیدتر و به نتیجه فراهم شدن زمینه ایجاد بیماریهای دشوارتر با خطرات افزونتر می گردد و این حلقه معیوب حیات انسانها بخصوص کودکان را بطور بسیار جدی به مخاطره می افکند.
سرمایه گذاریهای بهداشتی در حالی که سوءتغذیه وجود داشته باشد کمترین بازده را خواهد داشت. گرچه در بحث مربوط به سوءتغذیه نمی توان تنوع عوامل مسبب آن و ارتباط آن با میزان رشد فرهنگی افراد، عوامل اقتصادی و اجتماعی، عوامل ارثی، بهداشتی و محیطی را فراموش کرد اما به نظر میرسد بیشترین زمینه ساز سوءتغذیه ناآگاهیها و ناکافی بودن پوشش خدمات آموزشی باشد. لذا آنچه که در قالب خدمات بهداشتی اولیه به عنوان نخستین اصل تحت عنوان آموزش همگانی بهداشت آمده، بیشترین تأثیر و بازده را خواهد داشت. کمبودهای غذائی بخصوص کمبود کالری، پروتئین، کمبود ویتامینها بخصوص ویتامینهای D,C,A کمبود مواد معدنی بویژه آهن، ید، کلسیم عمده ترین دشواریهای ناشی از فقدان یا کمبود دسترسی به مواد غذائی مناسب را حکایت می کند. وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی نمیتواند بتنهائی در این قسمت تمام بار مسئولیت مبارزه با سوءتغذیه را بدوش بکشد. گرچه لااقل در شناخت نوع و حل این مشکل می بایست بیشترین تلاش را بکار برد.
اینک حدود 30 درصد جمعیت روستائی کشور مستقیماً زیر پوشش نظام شبکه بهداشتی درمانی قرار دارد و حدود 4158 خانه بهداشت عهده دار ارائه خدمات بهداشتی به این جمعیت می باشند. اگرچه بخش عظیم باقی مانده جمعیت روستائی نیز از اشکال دیگری از خدمات بهداشتی غالباً به صورت ناکافی و غیر فرا گیر استفاده می کنند، لیکن با کمبودهای اساسی که در نیروی انسانی پزشکی وجود دارد تنها با گسترش شبکه بهداشتی درمانی امید دستیابی به خدمات بهداشتی اولیه برای همه بخصوص برای روستائیان وجود خواهد داشت. به هر صورت با توجه به اهمیت خاص دوران اولیه زندگی و ضرورت تعمیم استفاده شیرخواران از شیر مادر لازم است روی این قسمت به عنوان یکی از مهمترین ارکان بهبود تغذیه تأکید کنیم. در تعالیم اسلامی حداقل سه مورد در آیات قرآنی و صدها مورد در احادیث رهنمودهای دقیقی ارائه شده است که می تواند در تعمیم استفاده از شیر مادر و مطرح کردن این مهم به عنوان یک ارزش مورد استفاده قرار گیرد.
آنچه از گزارش جیمز گران در بررسی وضعیت جهانی کودکان از انتشارات سازمان جهانی بهداشت مستفاد می شود حاکی از افزایش گرایش مادران در جوامع غربی در سالهای اخیر نسبت به تغذیه کودک از شیر مادر است. چنانکه ظرف ده سال در کشورهای اسکاندیناوی رقم مادرانی که کودکان خود را با شیر خود تغذیه می کنند از حدود 30 درصد به 90 درصد افزایش یافته است. آخرین بررسی آماری مربوط به شهریور ماه گذشته درمناطق روستائی تحت پوشش شبکه های بهداشتی درمانی کشور نشان دهنده رقمی معادل 7/72 درصد است که در مناطق شهری و نیز مناطق روستائی دیگری که از خدمات آموزشی مراکز بهداشتی با تأکید بر ضرورت استفاده از شیر مادر نیستند بیشتر است و این مجموعه نشان دهنده ضرورت کار بیشتر در این خصوص است و این یک سرمایه گذاری مطمئن برای پیشگیری از سوءتغذیه نزد کودکان و کاهش مشکلات بهداشتی و مالی خواهد بود. امروزه می توان با شناخت کامل مسائل مشکلات، کمبودها و نیازها و ارتباط و هماهنگی منطقی بین بخشهای صنعتی، کشاورزی، خدماتی، آموزشی و تحقیقاتی با نیازهای جامعه از این مشکل عصر حاضر که همانا پدیده گرسنگی است مبارزه قطعی را به عمل آورد.
ب) اهمیت بهداشت مواد غذایی:
بخشی از بهبود تغذیه در گرو دستیابی به مواد غذایی متناسب با نیازهای فیزیولوژیک
و احیاناً نیازهای پاتولوژیک در موارد خاص است و بخش دیگری در گرو دستیابی به همان غذاها در شکل سالم و بهداشتی است. زیرا به هر صورت به روشنی بایست پذیرفت، آنچه که به عنوان غذا مورد استفاده قرار می گیرد نباید چه در کوتاه مدت و چه در دراز مدت موجب مشکلات بهداشتی و اختلالاتی در ارگانسیم شود. قانون نظارت بر مواد خوراکی، آشامیدنی، آرایشی و نظارت بر این امر مهم ساخته است و واحدهای این وزارت از جمله اداره کل نظارت بر مواد غذائی و بهداشتی و آزمایشگاهی کنترل در اجرای قانون مذکور از جهت کنترل کیفی محصولات تولیدی و وارده به کشور با توجه به ضوابطی که در راستای قانون فوق تهیه شده و یا در دست تدوین دارند مستمراً فعالیت نموده و کنترلهای لازم را اعمال می نمایند و همچنین اقدامات لازم به منظور هر چه بیشتر و بهتر تکمیل شدن ادارات مذکور در مراکز استانها و شهرستانها در دست انجام است.
ج) تغذیه جمعیت جهان:
آیا جهان می تواند 6 میلیارد نفر را تغذیه کند؟ از نظر تئوری بله، ولی از نظر عملی خیر. میلیونها نفر در گرسنگی به سر می برند در حالیکه میلیونها تن غلات در انبارها ذخیره شده است.
علی رغم آنکه مواد غذایی موجود از نظر تئوری برای سیر کردن همه افراد کافی است
ولی این تئوریها شکمهای خالی را سیر نمی کند. درحقیقت، امروزه بیش از هر زمان دیگری گرسنه در دنیا وجوددارد.
بر اساس برآورد بانک جهانی، حداقل 730 میلیون نفر از جمعیت جهان، از کمبود کالری لازم برای یک زندگی فعال رنج می برند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 39 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
*تحقیق درباره انگیزش*
تعریف انگیزش :
روانشناسان انگیزش را فرآیند هایی می دانند که در برانگیختن ، جهت دادن و پایایی رفتار نقش آفرین هستند. در واقع انگیزش یک حالت فرض در موجود زنده است که برانگیزانندهی رفتار می باشد و ارگانیسم را به قسمت یک هدف سوق می دهد .
تفاوت انگیزه و انگیزش :
از نظر دستور زبان فارسی انگیزه اسم و انگیزش اسم مصدر از مصدر «انگیختن» است . بنا به نوشتة لغت نامة دهخدا ، انگیختن یعنی حرکت درآوردن .
انگیزه یعنی سبب ، علت و چیزی که کسی را به کاری وادار کند . انگیزش یعنی تحریک و ترغیب : تحریک حالتی است که در اثر دخالت یک محرک (انگیزه) به وجود می آید . فرق این دو ، تا اندازه ای مثل فرق محرک با تحریک است می دانیم که تحریک حالتی است که در اثر دخالت یک محرک بوجود می آید . حال اگر انگیزش را تحریک بنامیم انگیزه محرک است ، برای نمونه انقباض و انبساط مردمک چشم بر اثر نور (مثال محرک و تحریک) .
انواع انگیزه :
1-نیازها 2-تمایلات 3-مشوقها 4-سائقها
نیاز : یعنی حالت کمبود ، اصطلاح نیاز دست که در دو معنی مختلف به کار رفته است :
1-نیازهای جسمی یا فیزیولوژیک
2-نیازهای روانی
نیازهای روانی حتماً باید ارضاء شوند تا بتوانیم زنده بمانیم .
برخی از نیازهای جسمی ، در صورتی که بخواهیم زنده بمانیم حتماً باید ارضاؤ شوند . این نیازها عبارتند از نیاز به اکسیژن ، غذا ، آب ، اجتناب از درد ،درجه حرارت مناسب و حذف مواد زائد .
برخی نیازهای جسمی یا فیزیولوژیک مثل گرسنگی و تشنگی حالت هایی هستند که کمبود فیزیکی را نشان می دهند . بعنوان مثال وقتی برای مدتی غذا نخوریم یا آب ننوشیم ، احساس می کنیم که به غذا یا آب نیاز داریم، پس بدن ارگانیسمی است که به اکسیژن ، مایعات ، کالریها ، ویتامین ها ، مواد معدنی و غیره نیاز دارد .
در میان نیازهای روانی ، می توان نیاز به پیشرفت ، قدرت ، عزت نفس ، تایید اجتماعی و تعلق را نام برد . نیازهای روانی ، از دو جنبة مهم ، با نیازهای فیزیولوژیک تفاوت دارند . از یک طرف نیازهای روانی الزاماً به حالت های کمبود استوار نیستند . مثلاً متخصصی که نیاز به پیشرفت شدیدی نشان می دهد ممکن است در گذشته ، بارها موفق شده باشد . از طرف دیگر ممکن است نیازها از پیش آموخته شده باشند یا حتی بتوان به کمک تجربه آنها را آموخت ، در صورتی که نیازهای فیزیولوژیک ،در ساخت فیزیکی ارگانیسم وجود دارند . از آنجا که انسانها از یک ساخت زیستی مشابهی برخوردار هستند . فرض بر این است که نیازهای فیزیولوژیک همانندی نیز خواهند داشت و چون تجربه های یادگیری انسانها متفاوت استا . فرض بر این است که از نظر نیازهای روانی کاملاً متفاوت باشند .
2-میل : عبارت است از حالت برانگیختگی ارگانیسم بر اثر یک نیاز .
تمایلات زیستی و فیزیولوژیکی : نیازهای فیزیولوژیک ، تمایلات فیزیولوژیک را به وجود می آورند . تمایلات فیزیولوژیک یعنی حالتی که در درون ارگانیسم فعال می شوند و رفتاری را بوجود می آورند که این نیازهای فیزیولوژیک را کاهش می دهد . این تمایلات ذاتی هستند یعنی اکتسابی نیستند . بنابراین به آنها تمایلات اولیه گفته می شود . اما یادگیری می تواند رفتاری را که موجب ارضاء آنها می شود تحت تاثیر قرار دهد .
در ایجاد انگیزش علاوه بر عوامل درونی که شامل دستگاه عصبی ، درون ریز و اندام های بیرونی است . عوامل بیرونی مانند عوامل شناختی ، محیطی و اجتماعی و فرهنگی نیز دخیلند .
تمایلات اجتماعی : پول ، موفقیت ، قدرت و ... نمونه هایی از تمایلات اجتماعی هستند . تمایلات اجتماعی از این نظر با تمایلات اولیه تفاوت دارند که از طریق یادگیری اجتماعی آموخته می شوند اما درست مثل تمایلات فیزیولوژیک و تمایلات تحریک خواهی ، تمایلات اجتماعی نیز ما را بر می انگیزد و رفتاری ایجاد می کند که متوجه یک هدف است .
3-سائق : اصطلاح روانی است نه زیستی . سایق نه نیازهای فیزیولوژیکی به تنهایی بلکه ویژگی انگیزشی نیز دارند . زیرا رفتار را نیرومند می سازند و آن را هدایت می کنند . برای مثال ، میل ما به خوردن از احساس اشتها ناشی می شود ، نه لزوماً از پایین بودن قند خون یا سلول های چربی چروکیده . به عبارت دیگر ما از سایق روانی آگاهیم نه از نیاز واقعی بدن . وقتی که سایق به اندازة کافی برای جلب توجه فرد ، نیرومند می شود او را برای انجام دادن رفتارهای هدف گرایی آماده می کند که می تواند سایق را کاهش دهد .
4-مشوق : یک شی مشخص یا موقعیتی است که می تواند نیازی را برطرف کند یا به خودی خود جالب باشد و فرد را برای پرداختن یا نپرداختن به یک زنجیرة رفتار جذب یا دفع کند . برخی از مشوقها تقویت کنندة نخستین نامیده می شوند چون بدون یادگیری قبلی در نقش پاداش عمل می کنند . برای مثال طعم شیرین غذا ، برخی دیگر تقویت کننده های ثانویه هستند که اثربخشی آنها حداقل تا حدودی ناشی از یادگیری نوعی رابطه بیان آنها و سایر رویدادهاست برای مثال پول و یا نمره و ...