دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 70 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
توضیحات از متن فایل
از وظایف اصلی نوجوانان در جامعه، یافتن پاسخی عملی به این سوال است که " من کیستم؟" هرچند از قرن ها پیش به این موضوع پرداخته شده اما در چند دهه اخیر در مرکز توجه قرار گرفته و اولین بار اریکسون به طور جامع به آن پرداخته است. اریکسون (1950، 1968) هویت را به عنوان پیشرفت مهم شخصیت نوجوانان و گامی مهم به سمت تبدیل شدن به بزرگسالی ثمربخش و خوشحال تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از اینکه مشخص کنید چه کسی هستید؟ برای چه چیزی ارزش قایلید؟ و تصمیم گرفته اید چه مسیری را در زندگی دنبال کنید؟ از نظر کلاپ هویت شامل تمام چیزهایی می شود که در طول زمان و به صورتی معتبر درباره فرد اطلاعات به دست می دهند؛ مثل نام او، شخصیت او و ..... . هویت را می توان به صورت نظریه روشنی درباره خویشتن به عنوان عاملی منطقی توصیف کرد، عاملی که براساس عقل عمل می کند، مسئولیت این اعمال را می پذیرد و می تواند آنها را توجیه کند. جستجو برای آنچه درباره خود درست و واقعی است، انتخاب های زیادی از قبیل انتخاب شغلی، روابط میان فردی، درگیر بودن در جامعه، عضویت در گروه قومی، ابراز جهت گیری جنسی، بعلاوه آرمان های اخلاقی، سیاسی و مذهبی را دربر دارد().
فروم (1981) معتقد بود، انسان های اولیه هویتشان را در ارتباط با قبایل خود تعیین می کردند و خودشان را به عنوان افرادی که مجزا از گروهشان وجود داشته باشند، در نظر نمی گرفتند. حتی در قرون وسطی، مردم هویت خود را عمدتا در ارتباط با نقش اجتماعی در طبقات فئودال تعیین می کردند. افراد بدون درک هویت نمی توانند سلامت عقل خود را حفظ کنند و این تهدید، انگیزش نیرومندی را برای افراد تامین می کند تا برای کسب هویت تقریبا دست به هر کاری بزنند().
افراد در دوره نوجوانی اغلب سوالاتی درباره هویت در ذهن خود مطرح می کنند، بعد در جستجوی یافتن پاسخ های مناسب و منطقی هستند. این موضوع ذهن نوجوان را به خود مشغول ساخته است. یکی از علت های ایجاد سوالاتی درباره هویت خود این است که نوجوان نمی داند کیست و چیست، نمی داند آیا درس بخواند یا نه، چطور و کجا درس بخواند و در یک کلمه هویت تحصیلی مشخصی برای خود ندارد. انگیزه چنین سوالاتی در این سن، ناشی از تغییراتی است که در شناخت او به وجود می آید که کار ضروری در راه کسب استقلال و شناخت هویت فردی خویش است و نوید دهنده ی بلوغ و شروع دوره بزرگسالی فرد است. با اینکه بذرهای تشکیل هویت قبلا کاشته شده اند، ولی نوجوانان تا اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی، جذب این تکلیف نمی شوند. به عقیده اریکسون، نوجوانان در جوامع پیچیده دستخوش بحران هویت می شوند - یک دوره موقت پریشانی- که هنگام امتحان کردن گزینه ها، قبل از انتخاب کردن ارزش ها و اهداف، دچار آن می شوند. آنها فرایند جستجو کردن درونی را آغاز می کنند، خصوصیاتی که خود را در کودکی توصیف می کردند، تغییر می دهند و آنها را با صفات، توانائی ها و تعهداتی که نمایان می شوند، ترکیب می کنند. بعدا این مولفه ها را در یک هسته درونی محکم که هویت پخته را تامین می کند، شکل می دهند. به عقیده اریکسون، یک هویت سالم به صورت احساس سلامت جسمانی ، روان شناختی و اجتماعی تجربه می شود. بعد از اینکه هویت شکل گرفت، کماکان در بزرگسالی اصلاح می شود و این زمانی است که افراد تعهدات و انتخاب های قبلی را از نو ارزیابی می کنند. در طول نوجوانی برداشت نوجوان از خود، پیچیده تر، سازمان یافته تر و باثبات تر می شود. نوجوانان در مقایسه با کودکان، احساس کم و بیش مثبتی درباره جنبه های گوناگون خود دارند. آنها به مرور زمان، بازنمائی متعادل و منسجمی را از قوت ها و ضعف های خود تشکیل می دهند. تغییراتی که در خودپنداره و عزت نفس ایجاد می شوند، زمینه را برای تشکیل هویت یکپارچه آماده می سازند. تشکیل هویت برای برخی افراد ناراحت کننده است ولی تجربه رایج، تجربه کاوش کردن و سپس احساس تعهد است. هنگامی که نوجوانان امکانات زندگی را امتحان می کنند، درباره خود و محیط شان اطلاعات مهمی را گردآوری می کنند و به سمت تصمیمی گیری های بادوام پیش می روند. آنها در این بین، یک ساختار خود سازمان یافته را می سازند().
سرانجام اینکه درک هویت خود مستلزم تقابلی روانی - اجتماعی است؛ به عبارت دیگر نوجوان باید بین آن تصوری که از خودش دارد و آن تصوری که از استنباط و انتظار دیگران از خود دارد، هماهنگی ایجاد کند. راهیابی به سوی هویت به اعتقاد جیمز مارسیا سازمانی درونی، خود جوش و پویاست که از توانائی ها، باورها و تجارب گذشته فرد نشأت می گیرد. وی با الهام از نظریه اریکسون، در این زمینه پژوهش های مفصلی انجام داده و در نهایت به چهار نوع هویت دست یافته است. هویت های چهارگانه او لزوما مراحل مختلفی از یک زنجیره رشدی نیستند ولی در عین حال، ماهیت ثابتی نداشته و ممکن است به مرور دستخوش دگرگونی شوند()