دسته بندی | حقوق |
بازدید ها | 3 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 267 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 168 |
مقدمه
همه ما نیازمند به یک نگاهیم چه آن وقت که در رفاه و آسایش و تجملات غرقیم و چه آن زمان که بیمار و محتاج در گوشه ای تنها . و آن گاه نور گرمی نیست جز توجه الوهیت به سوی ما ,
آیا این اصل عدالت نیست که در فطرت انسان قرار گرفته و آیا خالق آن عین عدالت نیست که به همه عالم فقیر و غنی کوچک و بزرگ از ذره های اتم تا کهکشانها توجه یکسان دارد و باران لطف و رحمت خود را برای همه یکسان می باراند.
پس عدالت چیزی جز قرار گرفتن هر چیز در جای خود نمی باشد که عین عدل را در آفریده های خالق به روشنی می توان دید و برای احیای آن نیز رسولان خود را به سوی خالق خود فرو فرستاد تا با ایجاد حکومت اسلامی برپا کننده این اصل دینی که پایه ای از پنجگانه اصول دین توحید می باشد به وسیله نبوت و امامت آن, عدالت بر پا شده و روز معاد قیامت نیز به آن عمل شود و ما که مسلمانیم آن را باید در این دنیای غافل زنده و احیاء کنیم مگر نه آن که مولای ما با دیدگان دل همه را می بیند. بچه های گرسنه, زنان نیازمند کهنسالان رنج دیده آیا باید نشست و دست بر دست گذاشت و نظاره گر این همه بی عدالتی بود. در این صورت باید از خود بپرسیم آیا ما مسلمانیم؟ چرا باید عده ای با ظلم و زور همه امکانات مظلومان را بگیرند. و حتی اجازه رشد و توسعه را به آنان ندهند. آیا این عدالت است؟ ولی نه می توان با هشیاری و بیداری و مبارزه با ظلم حق را به حقدار رساند و اجازه تجاوز را به سرزمینهای غریب نداد ( مرگ بر اسرائیل ). اجازه هتک حرمت به پیامبر اسلام را نداد ( مرگ بر دانمارک ) . اجازه دخالت در مسائل دانش صلح آمیز هسته ای در ایران را نداد و یک صدا بگوییم انرژی هسته ای حق مسلم ماست . ( مرگ بر آمریکا )
به همین دلیل ما بر آن شدیم تا مجموعه را از تعریف عدالت و نتایج اجرای آن در پیشرفت کشور و اینکه چه کسانی برپا کننده عدالت هستند و مخالفان با آن را بشناسیم و با دید روشن و گامهای استوار در این راه گام برداریم و زیر سایه بیرق عدالت در ظهور عدالت گستر عالم زندگی آرامی را داشته باشیم.
پس اجازه نمی دهیم که حق حکومت اسلامی و شریعت الهی توسط زورگویان و ظالمان زیر پا گذاشته شود و با وحدت جهانی بر پا کننده پرچم عدالت در جهان خواهیم بود و زیر سایه عمل به آن با آسایش و آرامش جاودانی زندگی خواهیم کرد.
انشاءالله
چکیده
خداوند عالم است قادر است عادل است حکیم است رحمان و رحیم است و ازلی و ابدی است خالق و رازق است چرا از میان همه صفات فقط عدالت برگزیده شده و یکی از اصول پنجگانه دین مقرر گردید :
از آنجا که فروع دین همواره پرتویی از اصول دین است در پرتو عدالت پروردگار در جامعه بشری فوق العاده موثر است و مهمترین پایه جامعه انسانی را عدالت اجتماعی تشکیل می دهد. انتخاب اصل عدالت به عنوان یک اصل از اصول دین رمزی است به احیای عدل در جوامع بشری و مبارزه با هر گونه ظلم و ستم .
عدالت چهره سیاست را زیبایی و ثبات و قامت رعیت را استقامت و قوام و حریم مدیریت را شکوه و جمال می بخشد عدالت الفت زندگی و تنها راه اصلاح جامعه و گل سرسبد ایمان به خدا و گنجینه فضیلت و احسان است. عدالت در زندگی اجتماعی بیشر قوی ترین پایه و اساس و برای رفاه و آسایش میدانی گسترده است و هر جامعه ای که نتواند از این مساعد بهره گیرد قطعاً در تنگنای ستم راه به جایی نخواهد برد.
فسلفه حکومت دینی عدالت است.
باور کردن عدالت بدون اعتقاد به دادگاه عدل الهی در روز بازپسین و بدون باور به قانون عدل الهی خود از نمودهای بارز بی عدالتی است. پس معنی عدالت خداوند این است که نه حق کسی را از بین می برد و نه حق کسی را به دیگری می دهد و نه در میان افراد تبعیض قائل می شود همچنین قرآن با صراحت و به عنوان یک اصل اساسی می گوید : ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکو و البغی.
خداوند به عدل و احسان درباره همه و بخشش نسبت به بستگان و خویشاوندان دستور می دهد و از کارهای زشت و منکر و ظلم نهی می کند ( سوره نحل آیه 90 )
عدالت یعنی قرار گرفتن هر چیز در جای خویش. عدالت یعنی مراعات حقوق افراد .
در باب عدالت و اجرای آن در حکومت جمهوری اسلامی می توان امامان و بزرگان دین به عنوان ریشته درخت آسمانی اسلام ناب محمدی قرار داد و از آنان برای باروری الگو گرفت و یاری خواست . از قدیم الایام افرادی در میان بشر بوده اند از فیلسوفان قدیم یونان تا دوره های اروپا که اساساً منکر واقعیت داشتن عدالت بود و هستند و می گویند اصلاً عدالت معنی ندارد.
آیا این حرف همان ظالمان و زورگویان نبود. و آیا قبل از انقلاب جمهوری اسلامی این حرف را خائنین و غافلین نمی زدند.
دانشمندان دینی بزرگی سعی از اجرای عدالت و ریشه کنی ظلم و ستم در جهان را داشتند که می توان از شخصیتهایی چون سید جمال الدین اسدآبادی , شیخ محمد عبده مصری طالقانی اقبال و شریعتی و در راس آنان امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی برپا کننده عدالت در حکومت اسلامی را نام برد.
عدالت یکی از مسائلی است که به وسیله اسلام حیات و زندگی را از سر گرفت و ارزش فوق العاده یافت اسلام به عدالت تنها توصیه نکرد و یا تنها به اجرای آن قناعت نکرد بلکه عمده این است که ارزش آن را بالا برد.
موضوع مهم در مفهوم عدالت و جایگاه آن نقشی است که عدالت از دید علی ( ع ) در حفظ تعادل اجتماعی دارد. به تعبیر استاد شهید مطهری از نظر علی ( ع ) آن اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و همه را راضی نگه دارد به پیکر اجتماع سلامت و روح اجتماع آرامش بدهد عدالت است. عدالت بزرگراهی است عمومی که همه را می تواند در خود بگنجاند و بدون مشکلی عبور دهد و آنچه علی ( ع ) در مورد عدالت می گفت خود با تمام وجود به آن عمل می کرد.
در قرآن نیز به عدالت پروردگار اشاره شده است ان الله لا یظلم الناس شیئا و لکن الناس انفسهم یظلمون . خداوند به هیچ کس ستم نمی کند این مردم هستند که به خودشان ظلم و ستم روا می دارند . ( سوره یونس
آیه 44 )
همچنین قرآن با صراحت و به عنوان یک اصل اساسی می گوید : ان الله یامر بالعدل و الاحسان و ایتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر و البغی .
خداوند به عدل و احسان درباره همه و بخشش نسبت به بستگان و خویشاوندان دستور می دهد و از کارهای زشت و منکر و ظلم نهی می کند . ( سوره نحل آیه 90 )
قرآن کریم و هدف برای انبیاء را به صراحت ذکر کرده است راجع به هدف اول درباره خاتم الانبیاء می فرماید یا ایها النبی انا ارسلناک شاهداً و مبشراً و نذیراً و ادعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیراً و درباره هدف دوم می فرماید : لند ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط . قرآن با صراحت عنایت انبیاء و بلکه ماموریت و رسالت انبیاء برای برقراری عدل در میان بشر را بیان می کند.
اسلام آخرین و کاملترین دین است و به عدالت فرا می خواند. امروز برهه کشورهای اسلامی واجب و ضروری است که اسلام را به همه جهان معرفی کنند و این دین را در همه عرصه های منطقه ای و جغرافیایی گسترش دهند و چهره حقیقی آن را نشان دهند. اگر اسلام به همه جهان کامل معرفی می شد آیا این امکان بود که این همه به این آئین کامل الهی اهانت شود . آیا این امکان بود که این همه تهمت برای ساختن بمب اتمی و کشتار افراد بی گناه زده شود . اگر اسلام به همه جهان کامل معرفی می شد آیا این امکان بود که این همه به این آئین کامل الهی اهانت شود . آیا این امکان بود که این همه تهمت برای ساختن بمب اتم و کشتار افراد بی گناه زده شود . آزادی که ما دنبالش هستیم آزادی برای همه است نه تنها برای اندکی از مردم اما دنیای تجارت آزاد برای آزادی شرکت ها و محروم کردن مردم از حقوقشان است.
آیا برای آموزش تغذیه و بهداشت که همه افراد بخصوص اقشار محروم نیازمند آن هستند گامی
برداشته ایم؟
به رغم پیشرفتهای حاصله در آموزش دختران هنوز تعداد زیادی از دختران در ایران از آموزش محروم هستند. موانعی که در کشورهای در حال توسعه دختران را به دور از مدارس نگه می دارد. نه تنها آنان را از فرصتهای آتی محرو می نماید بلکه تاثیر منفی بر سلامت و بقای آنان دارد .
نماینده یونیسف در ایران می گوید : اگر جهان بخواهد تا سال 2015 که توسط سازمان ملل به عنوان مهلت برای رسیدن به یکی از مهمترین اهداف توسعه هزاره آموزش ابتدایی در سطح جهان مطرح شده است , دست یابد تساوی جنسیتی پیش شرط لازم می باشد.
کمتر از 10% زنان باردار از خدمات مربوط به جلوگیر از انتقال اج آی وی ایدز به نوزادانشان بهره مند هستند و کمتر از 10% کودکان یتیم یا آسیب پذیر شده توسط ایدز حکایت یا خدمات اجتماعی می گیرند.
کودکان نه تنها از خود ایدز رنج می برند بلکه از این که دنیا هنوز ایدز را مخرب کودکی تشخیص نداده است نیز متضرر می شود.
دانش آموزان مناطق محروم در محیطهای کاملاً غیربهداشتی و تا حدودی آلوده مجبور به یادگیری درس هستند. اعتبارات پیش بینی شده هم نتوانسته مسائل آموزشی را تامین کند چه رسد به آن که مشکلات بهداشتی این مناطق را حل کند.
اعتباراتی که به مدارس تخصیص می یابد به هیچ وجه تکافوی هزینه های مدرسه و آموزش را نمی کند و مدارس ناگزیرند که منابع مالی خود را به شیوه های مختلف افزایش دهند. اما چرا بار این توسعه منابع باید بردوش اقشار محروم جامعه باشد.
امروز در دنیا بهینه سازی امور فقرزدایی و محرومیت زدایی از مسیر آموزش عبور می کنند پس چرا باید پس از طلب شهریه های سنگین از خانواده های محروم . آنان از ثبت نام دانش آموز خود منصرف شوند. آیا این عدالت است ؟!
آموزش همگانی در زمینه بهداشت بهبود روش تغذیه تامین آب سالم و کانی و بهسازی ایمنی سازی علیه بیماریهای عفونی پیشگیری از بیماری های شایع بومی و درمان مناسب بیماری ها و حوادث پیش بینی و تدارک داروهای اساسی ارائه خدمات بهداشتی مادر و کودک و تنظیم خانواده برنامه هایی است که باید به صورت عادلانه و شایسته برای همه مناطق در نظر گرفته شود و در این خصوص به مناطق محروم توجهی خاص مبذول گردد .
توسعه و عدالت حق همه مردم جهان است و جمهوری اسلامی عدالت را تنها برای ملت ایران نمی خواهد بلکه مورد نیاز همه مردم جهان می داند.
ما باید در این اصل دینی از امامان خود و بزرگان دین الگو بگیریم.
علی ( ع ) می فرمایند : العدل یضح الامور مواضعها و الجور یخرجها من جهتها
عدل جریانها رادر مجرای طبیعی خود قرار می دهد اما جود جریانها را از مجرای طبیعی خود خارج می سازد.
امید است با بازخوانی اصول مسلم اسلامی و اصلاح مدیریت نالایق و قطع دستهای نا÷اک در امور مدیریت جامعه اسلامی بار دیگر شاهد بر÷ایی نهضت تمام عیار عدالت خواهی به سبک نبوی و علوی در کشور قائم آل محمد
( ص ) بوده باشیم و در نتیجه با زمینه سازی مناسب در زمان ظهور آن حضرت ( ص ) شاهد گسترش عدالت در مقیاس جهانی و در همه ی ابعاد مادی و معنوی باشیم .
الهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعزبها الاسلام و اله و تذل بها النافق و اهله . . . الهم انا نشکوا الیک فقد و دشت الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا » .
ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم » .
فصــــل اول
عدالت چیست؟
عدالت دارای دو معنی متفاوت است:
1- معنی وسیع این کلمه همانطور که گفتیم « قرار گرفتن هر چیز در جای خویش » است و به تعبیر دیگر موزون بودن و متعادل بودن.
این معنی از عدالت در تمام آفرینش در منظومه ها در درون اتم، در ساختمان وجود انسان، و همه گیاهان و جانداران حکمفرماست.
این همان است که در حدیث معروف پیامبر (ص) آمده که فرموده: بالعدل قامت السموات و الارض:
« به وسیله عدالت آسمانها و زمین بر پاست. »
فی المثل اگر قوای « جاذبه » و « دافعه » کره زمین، تعادل خود را از دست دهد، و یکی از این دو بر دیگری چیره شود یا زمین به سوی خورشید جذب می شود و آتش می گیرد و نابود م گردد و یا از مدار خود خارج شده و در فضای بیکران سرگردان و نابود می شود.
این معنی از عدالت همانست که شاعر در اشعار معروفش گفته است:
عدل چه بود؟ وضع اندر موضعش
ظلم چه بود؟ وضع در ناموضعش!
عدل چه بود؟ آب ده اشجار را
ظلم چه بود؟ آب دادن خار را!
بدیهی است اگر آب را به پای بوته گل درخت میوه بریزند در جای خود مصرف شده، و این عین عدالت است و اگر به پای علفهای هرزه بی مصرف و خار بریزند در غیر مورد مصر ف شده، و این عین ظلم است.
2- معنی دیگر عدالت « مراعات حقوق افراد » است، و نقطه مقابل آن « ظلم » یعنی حق دیگری را گرفتن و به خود اختصاص دادن یا حق کسی را گرفتن و به دیگری دادن یا تبعیض قائل شدن، به این ترتیب که به بعضی حقوقشان را بدهند و به بعضی ندهند.
روشن است معنی دوم « خاص » و معنی اول معنی « عام » است.
قابل توجه اینکه هر دو معنی « عدل » در مورد خداوند صادق است هر چند در این مباحث بیشتر معنی دوم منظور است.
معنی عدالت خداوند این است که نه حق کسی را از بین می برد، و نه حق کسی را به دیگری می دهد. و نه در میان افراد تبعیض قائل می شود او به تمام معنی عادل است و دلائل عدالت او را در بحث آینده خواهیم دانست.
« ظلم » خواه به گرفتن حق کسی باشد، یا دادن حق کسی به دیگری، و یا اجحاف و تبعیض در مورد ذات پاک خدا راه ندارد.
او هرگز نیکوکار را مجازات نمی کند، بدکار را تشویق نمی نماید، کسی را به گناه دیگری مواخذه
نمی کند و تر و خشک را هرگز با هم نمی سوزاند.
حتی اگر در یک جامعه بزرگ همه خطاکار باشند جز یک نفر، خدا حساب آن یک نفر را از دیگران جدا می کند و او را در مجازانت در کنار گناهکاران قرار نمی دهد.
و این که جمعیت « اشاعره » گفته اند اگر خدا همه پیامبران را به دوزخ بفرستد و همه بدکاران و جانیان را به بهشت، ظلم نیست، سخن گزاف و زشت و شرم آور و بی پایه ای است و عقل هرکس آلوده به خرافات و تعصب نباشد به زشتی این سخن گواهی می دهد.
نکته مهم دیگری که اشاره به آن در این بحث لازم است این است که گاهی « عدالت » با « مساوات » اشتباه می شود و گمان می رود معنی عدالت آنست که رعایت مساوات شود، در حالی که چنین نیست.
در عدالت هرگز مساوات شرط نیست بلکه استحقاق و اولویت ها باید در نظر گرفته شود.
فی المثل عدالت در میان شاگردان یک کلاس این نیست که به همه آنها نمره مساوی دهند و عدالت در میان دو کارگر این نیست که هر دو مزد مساوی دریافت دارند، بلکه عدالت به این است که هر شاگردی به اندازه معلومات و لیاقتش، و هر کارگری به اندازه کار و فعالیتش « نمره » یا « مرد » دریافت دارد.
در عالم طبیعت نیز عدالت، به معنی وسیع همین است، اگر قلب یک بالن ( نهنگ عظیم دریایی ) که حدود یک تن وزن دارد! با قلب یک گنجشک که شاید یک گرم بیشتر نباشد مساوی بود عدالت نبود، و اگر ریشه یک درخت تنومند بسیار بلند با ریشه یک نهال بسیار کوچک مساوی باشد عدالت نیست و عین ظلم است.
عدالت آن است که هر موجودی به میزان حق و استعداد و لیاقت خود سهمی دریافت دارد.
حسن و قبح عقلی
قبلاً دانستن این مساله لازم به نظر می رسد که عقل ما « خوبی » و « بدی » اشیاء را تا حدود قابل توجهی درک می کند ( این همان چیزی است که دانشمندان از آن به عنوان حسن و قبح عقلی یاد می کنند ).
مثلاً می دانیم عدالت و احسان خوبست، و ظلم و بخل بد است، حتی قبل از اینکه دین و مذهب از این امور سخن گوید برای ما روشن بوده است. هرچند مسائل دیگری وجود دارد که علم ما برای درک آن کافی نیست و باید از رهنمود رهبران الهی و پیامبران استفاده کند.
بنابراین اگر گروهی از مسلمین به نام « اشاعره » منکر « حسن و قبح عقلی » شده اند، و راه شناخت خوبی و بدی را، حتی در مثل عدالت و ظلم و مانند آنها فقط شرع و مذهب دانسته اند اشتباه محض است.
چه اینکه اگر عقل ما قادر به درک خوبی و بدی نباشد از کجا بدانیم خداوند معجزه را در اختیار فرد دروغگویی نمی گذارد؟، اما هنگامی که می گوییم دروغ گفتن زشت و قبیح است و محال است از خداوند سر زند می دانیم که وعده های خداوند همه حق است و گفته های او همه صدق است، هرگز دروغگو را تقویت نمی کند و هرگز معجزه را در اختیار شخص کاذب قرار نمی دهد.
این جاست که می توان به آنجه در شرع و مذهب وارد شده اعتماد کرد. بنابراین نتیجه
می گیریم که اعتقاد به حسن و قبح عقلی اساس دین و مذهب است ( دقت کنید )
اکنون به دلایل عدالت خدا باز می گردیم؛ برای پی بردن به این حقیقت باید بدانیم:
سرچشمه « ظلم » یکی از امور زیر است
1- جهل- گاهی آدم ظالم به راستی نمی داند چه می کند، نمی داند حق کسی را پایمال می سازد و از کار خود بی خبر است.
2- نیاز – گاه نیاز به چیزهایی که در دست دیگران است انسان را وسوسه می کند که دست به این عمل شیطانی بزند، در حالی که اگر بی نیاز بود در این گونه موارد دلیلی بر ظلم نداشت.
3- عجز و ناتوانی – گاه انسان مایل نیست در ادای حق دیگری کوتاهی کند اما قدرت و توانایی این کار را نداردف و ناخواسته مرتکب « ظلم : می شود.
4- خودخواهی و کینه توزی و انتقامجویی – گاه هیچ یک از عوامل فوق در کار نیست، اما « خودخواهی » سبب می شود که انسان به حقوق دیگران تجاوز کند، و یا « حس انتقامجویی » و « کینه توزی » او را وادار به ظلم و ستم می کند، و یا روح « انحصار طلبی » سبب تعدی به دیگران می شود .... و مانند اینها.
اما با توجه به اینکه هیچ یک از این صفات زشت و این نارساییها و کمبودها در وجود مقدس خداوند راه ندارد زیرا او به همه چیز عالم و از همه بی نیاز، و بر هر چیز قادر و نسبت به همگان مهربان است معنی ندارد مرتکب ظلمی شود.
او وجودی است بی انتها و کمال او نامحدود است از چنین وجودی جز خیر و عدالت، جز رافت و رحمت سرچشمه نمی گیرد.
و اگر بدکاران را کیفر می دهد در حقیقت نتیجه اعمال آنهاست، که به دست آنها می رسد همانند کسی که بر اثر استعمال مواد مخدر یا نوشیدن مشروبات الکلی به انواع بیماریهای کشنده مبتلا می گردد. قرآن مجید می گوید: هل تجزون الا ما کنتم تعملون « آیا جزای شما چیزی جز اعمال شما هست »؟! ( سوره نمل، آیه 90 )
قابل توجه این که در آیات قرآن مجید روی این مساله بسیار تاکید شده است، در یک جا می فرماید: ان الله لا یظلم الناس شیئاً و لکن الناس انفسهم یظلمون؛ خداوند به هیچ کس ستم نمی کند این مردم هستند که به خودشان ظلم و ستم روا می دارند. ( سوره یونس، آیه 44)
در جای دیگر می فرماید: ان الله لا یظلم مثقال ذره ... خداوند حتی به اندازه سنگینی ذره کوچکی ظلم و ستم بر هیچ کس روا نمی دارد. ( سوره نساء، آیه 40)
و در مورد حساب و جزای رستاخیز می گوید: ونضع الموازین القسط لیوم القیامه فلا تظلم نفس شیئاً؛
ما ترازوهای عدالت را در روز قیامت بر پا می کنیم و به هیچ کس کمترین ظلم و ستمی نخواهد شد. (سوره انبیاء، آیه 47 )
باید توجه داشت منظور از « میزان » در اینجا وسیله سنجش نیک و بد است نه ترازوئی همچون ترازوهای این جهان )
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 10 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
مقاله بررسی عدالت در 13 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه:
عدالت واژه ای است که از چند حرف تشکیل شده است، اما در خودش معنای وسیع و گسترده ای دارد. عدالت در فرهنگ لغت به معنی دادگری کردن، عدالت کردن آمده است. جرجانی میگوید: «عدالت در لغت استقامت باشد و در شریعت عبارت است از استقامت بر طریق حق است باجتناب از آن چه محظور است در دین.[1]
سخن از حق و عدالت زیاد به گوش می رسد، اما وقتی جای قول و عمل فرامیرسد کناره گیری میکنند چرا که ممکن است منافع خود را از دست بدهند. قرآن کریم کتاب به کمال رساندن انسان است و در این جهت همه امور را با عدالت تنظیم نموده است، که عدالت جان هر چیز است، و اگر عدالت از چیزی سلب شود، گویا جان و روح آن چیز را گرفته باشند، جز مرده ای بیش نخواهند بود. حضرت علی علیه السلام در بیان کلی می فرماید: عدالت حیات و زندگی است.[2]
یکی از دل مشغولیهای اصلی پیامبران الهی در تمامی اعصار و نیز شاخصه اصلی دولت دینی و مردم سالار عدالت اجتماعی است. انسانها بالفطره شیفته عدالتند و وعده و انتظار عدالت شیرین ترین وعده و انتظار برای انسانهاست چه سرها که برای عدالت پای دار نرفته و چه قلم ها که به خاطرش به خون آغشته نشده است.
با آن که کتابهای بسیاری دربارة عدالت منتشر شده و هنوز موضوع داغ محافل فکری جهان است، جهان از جهت علمی و عملی با حقیقت و سیر عدالت و عدالت دزدی فرسنگها فاصله دارد. امیدواریم که روزی این فاصله از بین برود:
عدالت کن، که در عدل آنچه یک ساعت بدست آید میسر نیست در هفتاد سال اهل عبادت را
(صائب)
چکیده :
مقاله ای که پیش رویتان قرار دارد، از چند بخش تشکیل شده است. مقاله با یک مقدمه شروع میشود. در مقدمه عدالت را معنی کرده ام کمی در این باره مطلب نوشته ام تا به این طریق مخاطب را متوجه موضوع مورد بحث کنم. بعد از مقدمه کم کم وارد موضوع عدالت شده ام. در قسمت بعد از مقدمه سعی کرده ام مفهوم عدالت در لغت و همچنین جایگاه آن را تا حدودی بیان کنم. در این قسمت از سخنان و حکمتهای امام علی (علیهالسلام) هم استفاده کرده ام تا از سخنان آن بزرگوار هم در ارائه مطلب کمکی گرفته باشم. قسمت بعدی در مورد عدالت بستر کمالات است. که مطلب اساسی آن اینست که انسان اگر میخواهد به آنچه که لایق آن است برسد باید عدالت را در همه امور جاری گرداند. مطلب بعدی عنوانش عدالت از آرزو تا عمل است، که از روزنامه تفاهم گرفته شده این نوشته از آقای رضای غلامی است، که در مورد عدالت اجتماعی در جامعه میباشد. این قسمت هدفش اینست که اجرای عدالت در جامعه نیازمند یک برنامه جامع علمی و مبارزه با ظلم از سوی هر دولتی میباشد. مطلب آخر هم در مورد اینست عدالت راه رسیدن به قله انسانیست. بندگان در سایه عدالت بهترین آدم ها میشوند و با بی عدالتی به بدترین آدم تبدیل می گردند. این بود مختصری توضیح در مورد مقالهای که نوشته شده است.
مفهوم عدالت در لغت و جایگاه عدالت
عدالت در لغت به معنای استقامت چیزی و مستقیم بودن و مساوات و داد و انصاف و حکم حق و میزان و امر متعادل آمده است.1 و در اصطلاح حدوسط میان افراط و تفریط است، که عبارت است از تعدیل قوهی علیه و تهذیب آن2، و در این معنا از بهترین فضایل اخلاقی شمرده شده است، چنانکه امام خمینی (ره) در این مورد می نویسد: «و آن از امهات فضایل اخلاقیه است، بلکه عدالت مطلقه، تمام فضایل و ظاهریه و روحیه و قلبیه و نفسیه و جسمیه است.»3 عدالت در کلمات امیرالمومنین به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود و رعایت استحقاق هر چیز و رساندن هر زی حقی به حقش آمده است، چنانکه آن حضرت فرموده است: «اَلْعَدلُ یَضَعُ الاُموُرَ تواضِعَها»4 عدالت کارها را بدانجا می نهد که باید اینگونه بودن و بر این اساس زیستن و همه امور را بر این قاعده گرداندن از والاترین کمالات انسانی است، بلکه تمام معانی گفته شده برای عدالت در سایة همین معنا حاصل میشود، یعنی قرار دادن هر چیز در جای خودش و حق هر چیز را ادا کردن، آن گونه که بایسته و شایسته است، و هر چیز را به کمال لایقش رساندن و از خلاف این امور پرهیز نمودن. در همین ملای روی سروده است[3]:
عدل چه کرد؟ وضع اندر موضعش ظلم چه بود؟ وضع در ناموقعش
و برای تبیین این امر مثال آورده است که آب دادن به درختان عدالت و آب دادن به جای ظلم است، و نیز نهادن نعمت در جای مناسب خود عدالت است و نهادن چیزی در غیر موضع خود ظلم است.
عدالت راه رسیدن به قلة انسانیت
عدالت کمال است که در رأس ارزشهای انسانی و اسلامی قرار دارد و سلامت همه امور بدان بسته است، با چنین نگرشی پیشوای عدالت گرایان علی (علیه السلام) فرموده است: «بدان که برترین بندگان خدا نزد او پیشوایی است دادگر، هدایت شده و راهبر، که سنتی را که شناخته شده است برپا دارد، و بدعتی را که ناشناخته است بمیراند … و بدترین مردم نزد خدا پیشوایی است ستمگر، خودگرا، و موجب گمراهی دیگران، که سنت پذیرفته را بمیراند، و بدعت واگذارده را زنده گرداند8.
برترین بندگان، عدالت برترین میشوند و بدترین مردمان نیز با بی عدالتی بدترین می گردند که کسی جز به تحقق کمال عدالت در خویش نمی تواند به سوی کمال مطلق گام بردارد و محبوب حق شود. امام علی (علیه السلام) در ضمن خطبهای در این باره فرموده است: بندگان خدا! همانا محبوبترین بنده نزد خدا، بنده ای است که خدا او را در پیکار نفس یا راست- عدالت بر خود گماشته و نخستین نشانه آن اینکه هوا و هوش را از دل برداشته9.
امیرمؤمنان علی (علیه السلام) راه سلوک به سوی خدا را ملزم نمودن خویش به عدالت معرفی کرده است، زیرا در سایة چنین کاری است که انسان قوای خود را به اعتدال میکشاند و هر چیز را در جای خودش و به اندازه و به دور از افراط و تفریط به کار میگیرد و مُر زبان میشود و ادب الهی نصیب او می گردد10.
چنین کسی که این ویژگی را دارد نخستین نشانه اش اینست که هوا و هوس را از خود بیرون کن، با هوا و هوس حکم و داوری نمی کند. با هوا و هوس کسی را برتر و کسی را خوار نمی کند … بلکه در سایة عدالت خداخواه و حق مدار میشود و یاد حق وجودش را لبریز میکند و اهل ذکر و عدالت پیشه میشود و نشانه های کمال انسانی در او جلوه می نماید. خود حضرت علی (علیه السلام) در کلام 222 خودش اهل ذکر و عدالت پیشه گان را والاترین انسانها برشمرده است.[4]
انسان با ایمان، خود جلوه ای است از عدالت و بی گمان چیزی چون عدالت در ساماندهی ایمان نقش ندارد چنانکه امیر مؤمنان علی (ع) در ضمن حکمتی والا عدالت را از پایه های ایمان برشمرده و فرموده است: ایمان بر چهار پایه استوار است: بر شکیبایی و یقین و عدالت و جهاد.11
انسان در سایة زندگی بر مبنای عدالت میتواند به سوی قله های کمالات انسانی سیر نماید و به مراتب بالای ایمان دست یابد. در اندیشة علوی عدالت چنان والاست که اشرف اجزای ایمان و مانند رأس آن معرفی شده چنانکه امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرموده است: عدالت سیر ایمان و گرد آورندة نیکوییهاست.[5]
دسته بندی | حقوق |
بازدید ها | 0 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
تحقیق عدالت
نگاه فقها و انتظار آنان از فقه یکسان نیست. برخى به فقه از زاویه فردى نگریسته و تنها رسالت آن را در تشخیص وظایف شرعى افراد مکلّف در حوزه زندگى فردى دانستهاند.
گروهى دیگر افزون بر رسالت فوق براى فقه، آن را منبع ومرجع تعیین قواعد و برنامه زندگى انسانها در قلمرو اجتماعوقوانین اداره حکومت منطبق با اسلام مىدانند. حضرت امام خمینى(قدسسره) که از صاحب نظران در این نظریه هستند،مىفرمایند:
«حکومت در نظر مجتهدِ واقعى، فلسفه عملى تمامى فقه، در تمامى زوایاى زندگى بشریت است، حکومت نشاندهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى وسیاسى و نظامى و فرهنگى است. فقه، تئورىِ واقعى و کامل اداره انسان و اجتماع، از گهواره تا گور است.»
از جمله، استاد شهید، حضرت آیتاللَّه حاج شیخ مرتضى مطهرى (طاب ثراه)، که عمر وجان خویش را در این راه فدا کرد، در به ثمر رساندن این تفکر نقش اساسى داشته است. ایشان با رویکردى مثبت بر مقاصد الشریعه در اجتهاد احکام، در نوشته و گفتههاى خویش، اصول و قواعدى را حاکم بر فقه دانسته و اجتهاد بدون توجه به آنها را ناقص شمرده است. از جمله، عدالت اجتماعى در ابعاد گوناگون را مىتوان نام برد