دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 6 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
گزارش کاراموزی نگاهی اجمالی به سیستم نت کارخانه در 14 صفحه ورد قابل ویرایش
نگاهى اجمالى به سیستم نت کارخانه :
سیستم تعمیرات و نگهدارى در کارخانجات دارو پخش به صورت نیمه متمرکز است . در این سیستم بیش از 120 نفر در سطوح مختلف مهارتى در بخشهاى گوناگونى مشغول به کارند که همگى وظایف خود را زیر نظر مدیریت فنى مهندسى انجام مى دهند . واحد برنامه ریزى فنى مهندسى نیز تحت نظر این مدیریت اقدام به برنامه ریزى فعالیتهاى نت و کالیبراسیون در این واحد تولیدى مى نماید .
دیگر زیرمجموعه هاى مدیریت فنى مهندسى را مى توان به بخشهاى مرتبط با تولید و غیر مرتبط با تولید تقسیم کرد .
بخشهاى ساختمانى ، تأسیسات ، نوسازى ، تراشکارى ، برق و الکترونیک را بخشهاى پشتیبانى یا غیر مرتبط با تولید مى خوانیم که در تعمیر و نگهدارى تجهیزات خطوط مختلف تولیدى این کارخانه نقشى ندارند و به صورت غیر متمرکز بیشتر به تعمیر و نگهدارى از تجهیزات جانبى کل کارخانه نظیر سیستمهاى تهویه ، خطوط انتقال انرژى و ... مى پردازند . تقسیم کار بین این بخشها فراتر از خطوط مختلف بوده و ملزم به ارائه خدمت خاص خود به تمام کارخانه مى باشند .
اما بخشهاى مرتبط با تولید در دارو پخش به حسب خطوط گوناگون تولید تقسیم کار کرده اند .
فنى مهندسى 1 مسئول تعمیر و نگهدارى از تجهیزات خطوط استریل ، شربت و پماد میباشد و فنى مهندسى 2 مسئولیت تعمیر و نگهدارى ازخطوط ساخت ، پرس و بسته بندى قرص و کپسول را بر عهده دارد .
فنى مهندسى 3 در ارتباط با خطوط سرم سازى و مگومین کامپوند فعالیت مى کند .
نکته حائز اهمیت این است که هر کدام از این سه بخش به دو دست? برق و مکانیک تقسیم میشوند و با دیدى تخصصى و تفکیک شده اقدام به انجام سرویسهاى تعمیر و نگهدارى در بخش خود مینماید .
وجود تکنسینهاى متخصص و کار آزموده در این بخشها شرکت را از عقد هر گونه قرارداد جانبى با پیمانکاران خارج از کارخانه جهت انجام عملیات تعمیرات و نگهدارى تجهیزات خطوط تولیدى بى نیاز ساخته است . البته واضح است که توان بخش تراشکارى کارخانه نیاز گسترده و متنوع واحدهاى فنى مهندسى را تأمین نمى کند و کارخانه جهت تأمین نیاز این واحدها در اکثر موارد از پیمانکاران خارج از کارخانه نیز بهره مى گیرد .
واحد برنامه ریزى فنى مهندسى با تلاش چند ساله اى موفق به ایجاد یک سیستم تعمیرات و نگهدارى براى کارخانه شده است مجموعه اى از یک نرم افزار به نام تیمار و چندین فرم اطلاعاتى هماهنگ با آن که نرم افزار تیمار بصورت یک بانک اطلاعاتى حاوى اطلاعات و گزارشهاى عملکرد سیستم مى باشد و بخشهاى در ارتباط با نت موظفند عملکرد خود را توسط فرمهاى تهیه شده ( که هماهنگى کاملى با نرم افزار دارند ) به برنامه ریزى اطلاع دهند .
و تعمیرات کارخانجات دارو پخش در پى مى آید .( 1)
عنوان : دستورالعمل نگهدارى و تعمیرات ؛
هدف : مدون نمودن عملیات نگهدارى و تعمیرات پیشگیرانه و نیز تعمیرات اضطرارى ماشین آلات تأسیسات و تجهیزات به منظور حصول اطمینان از استمرار فرایند و همچنین نگهدارى آنها در شرایط قابل قبول ؛
دامن? کاربرد : کلیه ماشین آلات تولیدى ، تأسیسات و تجهیزات پشتیبانى تولید ؛
مسئولیتها : مسئولیت نظارت بر حسن اجراى این دستورالعمل بر عهد? مدیر فنى مهندسى میباشد .
مراحل و روش
الف – نگهدارى روزان? ماشین آلات
1-رئیس برنامه ریزى فنى ومهندسى اطلاعات بازدید و نگهدارى روزان? ماشین آلات را از طریق کاتالوگهاى مربوطه و نیز تجرب? پرسنل فنى با همکارى رؤساى بخشها و سرپرستان فنى جمع آورى مینماید .
2-او همچنین چک لیست نگهدارى روزانه ماشین آلات را از روى اطلاعات فوق با همکارى کارشناس برنامه ریزى نت و رؤساى بخشهاى فنى و مهندسى تهیه مینماید .
3-رؤساى بخشهاى فنى و مهندسى چک لیست نگهدارى روزان? ماشین آلات را جهت نصب بر روى دستگاهها به رؤساى بخشهاى تولیدى تحویل مى نمایند .
1- اطلاعات این بخش خلاصه اى است از « دستورالعمل نگهدارى و تعمیرات » کارخانه که با کد DPW1409274 ثبت گشته است .این رویه آخرین بار در تاریخ 8/8/78 مورد بازنگرى کلى قرارگرفته است .
4- رؤساى بخشهاى تولیدى برصحت انجام کار نگهدارى روزان? اپراتورهاى دستگاهها نظارت نموده و در پایان هر ماه چک لیستهاى تکمیل شده را تأیید و با همکارى ناظر بخش به رؤساى بخشهاى فنى و مهندسى تحویل مى دهند .
5- رؤساى بخشهاى فنى ومهندسى در طول ماه بر حسن انجام کار اپراتورها در خصوص نگهدارى روزانه ماشین آلات نظارت نموده و پس از دریافت چک لیستهاى ارسالى از بخش هاى تولیدى ، با همکارى سرپرستان فنى نظر خود را بر روى آن درج نموده و سپس آن را جهت رئیس برنامه ریزى فنى ومهندسى ارسال مى نمایند .
6- رئیس برنامه ریزى فنى ومهندسى پس از کنترل چک لیستهاى نگهدارى روزانه ماشین آلات ، گزارشى از وضعیت ماشین آلاتى که مکررا" داراى ایراد مى باشند تهیه و به همراه چک لیست نگهدارى روزانه ماشین مربوطه جهت مدیر فنى ومهندسى ارسال مى نماید که البته این کار را با همکارى کارشناس برنامه ریزى نت به انجام مى رساند .
7- مدیر فنى مهندسى پس از بررسى گزارش فوق ، در خصوص رفع مشکل از اینگونه ماشین آلات ، با همکارى رئیس برنامه ریزى فنى مهندسى ، اقدام به برنامه ریزى در این زمینه مى نماید.
ب- تهیه روش اجرایى نت پیشگیرانه :
رئیس برنامه ریزى فنى مهندسى :
1-اطلاعات مربوط به نگهدارى ماشین آلات را از کاتالوگ دستگاهها و نیز تجرب? پرسنل فنى و با همکارى رؤساى بخشها و سرپرستان فنى استخراج و در فرم اطلاعات نت جمع آورى مى نماید .
دسته بندی | صنایع |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
گزارش کاراموزی مهندسی صنایع و سیستم ها در 24 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمهای بر مهندسی صنایع و سیستمها
چکیده
در این مقاله تاریخچه شکلگیری و تکامل مهندسی صنایع و تغییر آن از مهندسی صنایع سنتی به مهندسی صنایع و سیستمها شرح داده میشود. مهندسی صنایع و سیستمها، تعریف و جایگاه آن در سازمان بررسی میشود. در پایان به برخی از فعالیتهای مهندسی صنایع و سیستمها اشاره میشود. تاریخچه مهندسی صنایع، سیر شکلگیری مهندسی صنایع تا جنگ جهانی دوم، تکامل مهندسی صنایع بعد از جنگ جهانی دوم، ارتباط مهندسی صنایع با مدیریت، تحقیق در عملیات، مهندسی سیستم، علوم کامپیوتر، علم آمار، علم مدیریت، مهندسی فاکتورهای انسانی، رشته مهندسی صنایع و سیستمها، تعریف مهندسی صنایع، نقش مهندسی صنایع و سیستمها در سازمان، حوزههای فعالیت مهندسی صنایع و سیستمها شامل مطالعات امکانپذیری، استقرار کارخانه یا سازمان، طرحریزی واحدهای صنعتی و خدماتی، برنامهریزی حمل و نقل، جانمایی بخشها، ارزیابی کار و زمان، کنترل موجودی، برنامهریزی تولید، سیستمهای برنامهریزی مواد موردنیاز، برنامهریزی نگهداری و تعمیرات، کنترل کیفیت، مدیریت و کنترل پروژه، برنامهریزی نیروی انسانی و سیستمهای حقوق و دستمزد، مهندسی فاکتورهای انسانی و سیستمهای اطلاعات از جمله مباحث این مقاله هستند.
1- تاریخچه مهندسی صنایع
1-1- سیر شکلگیری مهندسی صنایع تا جنگ جهانی دوم
اولین فعالیتهای مهندسی صنایع مربوط به اقتصاددانهای کاربردی و صنعتگرها است که در حدود سالهای 1800 در انگلستان شکل گرفت. آدام اسمیت ، اقتصاددان معرف اسکاتلندی، در سال 1776 در کتاب ثروت ملل ایده تقسیم کار را برای بهبود بهرهوری مطرح کرد. پیادهسازی این ایده روی فعالیت سوزن سازی در یک کارگاه نشان داد که با تقسیم فعالیت به چهار عملیات جداگانه، خروجی 5 برابر افزایش یافت. وقتی که یک کارگر تمام فعالیت را انجام میداد در هر روز 1000 سوزن تولید میکرد ولی وقتی 10 کارگر به چهار فعالیت تخصصی و جداگانه گمارده شدند میتوانستند 48000 سوزن تولید کنند. علاوه بر اینکه ظرفیت تولید افزایش یافت، اسمیت نشان داد که با این ایده هزینه ساخت نیز کاهش مییابد. اسمیت علت کاهش هزینه ساخت را چنین بیان کرد:
انجام یک کار توسط یک نفر به صورت مکرر باعث به وجود آمدن مهارت خاص در آن فرد برای انجام آن کار میگردد بنابراین میتواند در زمان کمتری آن را به پایان رساند.
صرفهجویی در زمان از دست رفته کارگر برای تغییر از یک کار به کار بعدی
اختراع ابزار جدید و مخصوص برای انجام هر یک از کارها
چارلز ببج در تکمیل ایده اسمیت بیان کرد که با گماردن هر کارگر به یک کار خاص، دیگر به مهارت و تجربه زیاد در کار ساخت و تولید نیاز نبوده و نرخ پرداخت به کارگران نیز میتواند کمتر باشد و بدین شکل هزینه تولید کاهش مییابد. وی نتیجه یافتههای خود را در سال 1835 با عنوان «اقتصاد ماشینآلات و سازندگان » ارائه نمود.
در تولید ماشین بخار توسط ماتئو بولتون و جیمز وات ، استفاده از سیستمهای مدیریت شامل استانداردها، روشهای پیشبینی، استقرار کارخانه، طراحی کارخانه و سیاستهای حقوق و پاداش در شکل ابتدایی خود برای کمک در هدایت، مدیریت و کنترل کارخانه آغاز شد.
توسعه مهندسی صنایع در آمریکا در سالهای اول 1900 توسط فردریک تیلور ، پدر مهندسی صنایع، آغاز شد. بر خلاف آدام اسمیت و چارلز ببج که نظریهپرداز و نویسنده بودند، تیلور کسی بود که از طریق انجام فعالیتهای صنعتی و بر اساس آزمایش به توسعه اصول و مفاهیم پرداخت و توجه خود را روی روشهای علمی انجام کار و مدیریت یک واحد تولیدی متمرکز ساخت. تا قبل از تیلور کارها بر اساس حسابهای سرانگشتی انجام میشد و از استانداردهای علمی، برنامهریزی مدیریتی و رویههای تحلیل خبری نبود. هدف تیلور تغییر این وضعیت به شرایطی بود که نشان دهد مدیریت یک فعالیت علمی است و نه یک فعالیت اتفاقی و باری به هر جهت. وی چهار خطمشی زیر را مورد توجه قرار داد:
برای هر عنصر کاری یک پایه علمی توسعه دهید و آن را جایگزین روشهای سرانگشتی کنید.
برای هر کار، بهترین کارگر را انتخاب کنید به جای اینکه کارگر خود، کار خود را انتخاب کند.
کار را به طور مساوی بین مدیریت و نیروی کار تقسیم کنید به طوری که هر یک وظایف و مسئولیت متناسب با خود را دارا باشد.
روح همکاری بین مدیریت و نیروی کار را توسعه دهید به طوری که کار بر اساس خطمشی اول و دوم انجام پذیرد.
در راستای هدف تیلور (یعنی مدیریت علمی) افراد دیگری از جمله گیلبرت و گانت به توسعه روشهای علمی و سیستماتیک برای مطالعه و اندازهگیری کار، برنامه ریزی و زمانبندی تولید پرداختند. تا پیش از سال 1930 رشد چشمگیری در توسعه مهندسی صنایع ایجاد شد و حوزههایی تحت عناوین زیر شکل گرفت:
روشهای کار
اندازهگیری کار
طراحی کارخانه
سیستمهای پاداش و حقوق
ارزیابی کار
تئوری سازمان
فاکتورهای انسانی
برنامهریزی و کنترل تولید
تا اواخر سالهای 1940، توسعه مهندسی صنایع بر اساس روشهای سنتی که توسط تیلور، گانت و گیلبرت پایهگذاری شده بود ادامه یافت. فلسفه وجودی مهندسی صنایع با توجه به نگرش و هدف به وجودآورندگان آن، ارائه راهحلهای مؤثر و کارا برای مسائل مربوط به طراحی، تحلیل و ارزیابی بود.
1-2- تکامل مهندسی صنایع بعد از جنگ جهانی دوم
شکلگیری مهندسی صنایع به همراه تدوین فلسفه وجودی، مفاهیم، اهداف و مشخص شدن حوزههای کاربرد از یک طرف و از طرف دیگر ظهور حوزههای جدید قابل کاربرد در مهندسی صنایع طی سالهای جنگ جهانی دوم و بعد از آن، مهندسی صنایع را به حوزهای تبدیل نمود که دارای معانی متفاوت نزد افراد مختلف بود. بهترین روش درک مهندسی صنایع جدید، درک چگونگی ارتباط آن با دیگر حوزههاست. معمولترین حوزههای مرتبط با مهندسی صنایع عبارتند از: مدیریت، علوم کامپیوتر، علم آمار، تحقیق در عملیات، علوم مدیریت ، مهندسی فاکتورهای انسانی و مهندسی سیستمها. در ادامه هر یک از حوزههای اشاره شده، شرح داده شده و با مهندسی صنایع مقایسه میشوند.
-6- ارزیابی کار و زمان
یک بخش تولیدی از یک کارخانه را در نظر بگیرید. این بخش سیستمی متشکل از نیروی انسانی، فضای فیزیکی، تجهیزات و ماشینآلات، مواد اولیه یا مواد در جریان ساخت، انرژی و اطلاعات است. ظرفیت این بخش تولیدی به چه میزان است؟ آیا این ظرفیت میتواند افزایش یابد؟ چگونه میتوان ظرفیت تولید بخش را افزایش داد؟ آیا از صنایع موجود در این بخش (نیروی انسانی، فضا، تجهیزات و ماشینآلات، مواد، انرژی و اطلاعات) به شکل بهینه استفاده میشود؟ چه بهبودهایی میتوان در این بخش ایجاد کرد؟
ارزیابی کار و زمان (مطالعه کار و زمان سنجی)، توالی عملیات، تعادل خط تولید و مونتاژ، استقرار بهینه تجهیزات، برنامهریزی حمل و نقل درون بخشی، طراحی بهینه ایستگاههای کاری، طراحی و استقرار انبارهای واسط از جمله مباحث مهندسی صنایع و سیستمها هستند که میتوانند در بهبود یک بخش تولیدی بکار گرفته شوند.
4-7- کنترل موجودی
فرض کنید در کارخانه شما برای تولید محصولات مختلف از مواد اولیه مختلف و به مقادیر متفاوت استفاده میشود؟ تولید شما تا زمانی ادامه خواهد داشت که مواد اولیه موجود باشد؟ برای حذف وقفههای تولید (که خود هزینههایی در بر دارد) چه میکنید؟ آیا میزان زیادی از مواد اولیه را انبار میکنید تا برای مدت قابل ملاحظهای مطمئن باشید که تولید ادامه خواهد داشت؟ آیا هزینههای انبارداری افزایش نخواهد یافت؟ آیا فضای انبار به قدر کافی موجود است یا اینکه به صورت دورهای سفارش مواد اولیه میدهید؟ در این صورت آیا هزینههای سفارش بالا خواهد بود؟ چه سیاستی را باید اتخاذ نمود تا حداقل هزینه را در بر داشته باشد؟ علاوه بر مواد اولیه، موجودی قطعات یدکی تجهیزات و ماشینآلات به چه میزان باید باشد؟ میزان استفاده از قطعات یدکی در سال چیست؟
با استفاده از تکنیکهای کنترل موجودی میتوان به پرسشهای فوق پاسخ داد. تعیین میزان سفارش اقتصادی، ذخیره احتیاطی، طول دوره سفارش از جمله مواردی هستند که با استفاده از این تکنیکها تعیین میگردند.
4-8- برنامهریزی تولید
هدف واحدهای تولیدی پاسخگویی به تقاضای بازار مصرف است و تغییر تقاضای مصرف تأثیر مستقیم بر تولید واحدها خواهد داشت. برای هماهنگی با تقاضای بازار چه سیاستی برای تولید باید اتخاذ نمود؟ آیا همواره با یک نرخ ثابت باید تولید کرد؟ تقاضا چگونه بر میزان تولید تأثیر میگذارد؟ چه هزینههایی در تولید و تغییر میزان تولید نقش دارند؟ برای پاسخگویی مناسب به بازار آیا تولید بیشتر از تقاضا و نگهداری آن در انبار کالاهای ساخته شده، راهکار مناسبی است؟ هزینههای نگهداری بیشتر است یا هزینههای راهاندازی مجدد تولید؟ ترکیب بهینه تولید محصولات چیست؟
با استفاده از مفاهیم و تکنیکهای برنامهریزی تولید میتوان به راهکارهایی رسید که در آن مجموع هزینههای تولید، نیروی انسانی، راهاندازی و موجودی را به حداقل خود رساند. در این مبحث از تکنیکها و مدلهای ریاضی و هیوریستیک استفاده میگردد و میتوان به راهکاری دست یافت که در آن میزان تولید از هر محصول در هر دوره زمانی از افق برنامهریزی تعیین شده است. پیشبینی بازار مصرف نیز از جمله مواردی است که در برنامهریزی تولید مورد بحث قرار میگیرد. با استفاده از برنامهریزی تولید از نوسانات تولید کاسته شده و استخدام و اخراج کارگران نیز کاهش مییابد.
4-9- سیستمهای برنامهریزی مواد موردنیاز
با توجه به ارتباط مستقیم بین مواد اولیه و منابع ساخت با تولید و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر، در بعضی موارد برنامهریزی مستقل موجودی و تولید، راهکار مناسبی نخواهد بود و استفاده از سیستمهای برنامهریزی مواد موردنیاز ضروری خواهد بود. با بکارگیری این سیستمها، میزان تولید، سفارش، موجودی و زمانهای تولید و سفارش در قالبی هماهنگ ارائه خواهد شد و هزینهها به حداقل کاهش خواهد یافت.
4-10- برنامهریزی نگهداری و تعمیرات
وقفههای تولید هزینههای زیادی از جمله بیکاری کارگران، راهاندازی مجدد، سود از دست رفته و ایجاد ضایعات را به دنبال دارد. یکی از علل وقفههای تولید، خرابی ماشینآلات و تجهیزات است. برای جلوگیری از خرابیها چه اقداماتی میتوان انجام داد؟ آیا انجام تعمیرات و نگهداری دورهای راه حل این مشکل خواهد بود؟ به چه اطلاعاتی از خرابیها نیاز است؟ نگهداریها، تعویضها و تعمیرات در چه زمانهایی باید انجام شود؟ چه چکلیستهایی باید طراحی گردد؟
در برنامهریزی نگهداری و تعمیرات با استفاده از تکنیکهای پیشبینی و آماری، زمان نگهداری پیشگیرانه و تعویضها محاسبه شده و در قالب یک سیستم اطلاعاتی- عملیاتی نظاممند میگردند. با بکارگیری چنین سیستمی، بخش قابل ملاحظهای از وقفههای تولید که ناشی از خرابی ماشینآلات هستند برطرف خواهد شد.
دسته بندی | فنی و مهندسی |
بازدید ها | 2 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
گزارش کاراموزی مهندسی و معماری سیستم ها در 25 صفحه ورد قابل ویرایش
چکیده
در ایجاد سیستمهایی که نمونههایی از آنها موجود است، مهندسی سیستمها به کار گرفته میشود. پیچیدگی این گونه سیستمها معمولاً کم است. اما وقتی موضوع ایجاد یک سیستم جدید یا سیستمهای پیچیده که دارای کنترلپذیری کم هستند، مطرح میشود مهندسی سیستمها پاسخگو نخواهد بود و معماری سیستمها استفاده میشود. این مقاله به معرفی معماری سیستمها، مقایسه معماری سیستمها با مهندسی سیستمها، و متدولوژی معماری سیستمها میپردازد.
کلیدواژه : معماری سیستمها؛ مهندسی سیستمها؛ ایجاد سیستمها؛ سیستمهای پیچیده؛ سیستمهای اجتماعی؛ متدواوژی
بیشتر مطالب این مقاله از رکتین (1991) و مایر و رکتین (2000) گرفته شده است.
1- مراحل ایجاد سیستمها
هر پروژهای، چه ساخت یک کلبه باشد چه یک هواپیما، با ظهور یا حضور کاربر بالقوه، یک احساس نیاز و یک مجموعه از منابع شامل منابع انسانی و فیزیکی آغاز میشود. با بررسی تاریخچه پروژهها، میبینیم که بیشتر پروژهها به عنوان تطبیق تکاملی و تدریجی ساختارهای موجود انجام میشوند. به عنوان مثال ساختار یک کشتی سالهاست که طراحی شده است. این ساختار بر پایه اصولی شکل گرفته که کمتر تغییر یافته است. آنچه تغییر میکند و تکامل مییابد تواناییهای آن ساختار از ابعاد مختلف است؛ مواد اولیه استفاده شده، قابلیتهای فنی، ظاهر و غیره. به عنوان مثال دیگر میتوان به یک سیستم اطلاعات مدیریت اشاره کرد. اصول چنین سیستم اطلاعاتی چندین سال است که پایهریزی شده است و بیشتر تلاشهای صورت پذیرفته در جهت پیادهسازی، اجرا و تکمیل آن بوده است. در چنین پروژههایی تنها اقتباس سادهای از ساختارهایی میشود که مقصود و مفهوم آنها کاملاً روشن و بدیهی است. مراحلی که در ایجاد چنین سیستمهایی طی میشود در شکل 1 آمده است (خطهای وصل کننده به عمد بدون جهتند، یعنی این فرایند رفت و برگشتی است):
اولین مشکلی که در چنین فرایند سرراستی اتفاق میافتد هنگامی است که یک نوع جدید از ساختار در راستای مفاهیم ساختار موجود مورد نیاز باشد که اصول و فناوریهای جدیدی را طلب کند. اینجاست که به یک نوع فعالیت مهندسی نیاز است (شکل 2).
هر چه ساختار پیچیدهتر میشود جریان پروژه نیز پیچیدهتر میشود. معمولاً جریان پروژههای سیستم را در قالب «مدل آبشاری » به صورت زیر نمایش میدهند (شکل 3):
در چنین فرایندی گروههای متفاوتی انجام وظیفه میکنند و مهندسین سیستم عهدهدار تطبیق عناصر ساختار در جاهایی هستند که «فصل مشترکها » نامیده میشوند.
2- پیچیدگی در سیستمها
واژه «پیچیدگی » از ابعاد گوناگون قابل بررسی است. از دیدگاه کمی و ریاضی، بهترین راه شناخت پیچیدگی آن است که آن را به مثابه یک مفهوم آماری در نظر بگیریم؛ یعنی مفهوم پیچیدگی، برحسب احتمال قرار گرفتن یک سیستم در یک حالت خاص و در یک زمان معین، به بهترین وجه قابل تشریح است. در حالی که از دیدگاه غیرکمی، پیچیدگی را کیفیت یا خاصیتی برای سیستم تلقی میکنند که در اثر تلفیق پنج عامل (رضائیان 1376، 100-102) زیر به وجود میآید:
(1) تعداد عناصر تشکیل دهنده سیستم
(2) میزان تعامل عناصر مختلف سیستم
(3) نحوه تعامل عناصر مختلف سیستم
(4) ویژگیهای هر یک از عناصر سیستم
(5) درجه نظام یافتگی ذاتی سیستم
بنابراین اکتفا به برخی از شاخصهای مذکور برای تشخیص میزان پیچیدگی، گمراه کننده است. در واقع، برای به دست آوردن یک شاخص معنیدارتر، باید علاوه بر «تعداد عناصر» و «میزان تعاملهای میان آنها»، «نحوه تعامل»، «ویژگیهای هر یک از عناصر» و «درجه نظام یافتگی سیستم» نیز مورد ملاحظه قرار گیرند. به این ترتیب، تحلیلگر میتواند با استفاده از مجموعه این پنج شاخص، به مجموعه حالتهای ممکن قابل تصور برای سیستم دست یابد. برای مثال هنگام تعیین حیطه نظارت یک سرپرست، اگر کار خیلی تکراری باشد و اعضای گروه نیز خوب آموزش دیده باشند، با فرض اینکه هیچ تلاش عمدی برای به زحمت انداختن سرپرست انجام نشود، و نسبت بالایی از تعاملهای بالقوه به تعامل بالفعل تبدیل نشود، سیستم موردنظر، سیستمی ساده تلقی میشود. البته مجموعه قوانین و رویههای موجود نیز ممکن است موجب کاهش قابل ملاحظه تعاملهای مذکور شود. بنابراین، پیچیدگی یک مفهوم نسبی است که در اثر تعامل مجموعه عوامل پنجگانه مذکور معین میشود (نه فقط برخی از آنها، نظیر «تعداد عناصر» و «میزان تعامل»). برای مثال، سرپرستی که دو متخصص انرژی (که یکی ذغال سنگ را به مثابه امیدوارکنندهترین منبع انرژی آینده در نظر میگیرد و دیگری بر مزایای انرژی هستهای تأکید دارد؛ یعنی وجود دیدگاههای متفاوت) زیر نظر وی کار میکنند، در مقایسه با کسی که حدود بیست مهندس نفت را سرپرستی میکند، با سیستمی بمراتب پیچیدهتر مواجه است.
در واقع دو عامل اول به پیچیدگی «ساختاری» و سه عامل آخر به پیچیدگی «رفتاری» سیستم اشاره دارند. آنچه که در این جا مدنظر ماست بیشتر پیچیدگی رفتاری است. در پیچیدگی ساختاری تعداد عناصر سیستم خیلی زیاد بوده و میزان تعامل بین آنها بسیار زیاد یا حتی بیشمار است. در پیچیدگی رفتاری روابط علت و معلول کاملاً روشن نیستند و نتایج کوتاه مدت و بلند مدت خیلی متفاوتند. اقدامات اعمال شده بر روی بخشهای مختلف سیستم نتایج متفاوتی دارند و ممکن است دخالتهای حساب شده و روشن، نتایج غیر قابل پیشبینی و غیر منتظره داشته باشند. رفتار کلی سیستم به سختی قابل پیشبینی است. رفتار کلی سیستم در کل قابل مشاهده نبوده و اندازهگیری آن مخرب یا غیر قابل انجام است. به سختی میتوان پیچیدگی رفتاری را بر اساس قوانین حاصل از نظریات بیان نمود چرا که داده کافی و پایا وجود ندارد (ساسمن 2000).
برای مثال، قوانین و مقررات مدون حاکم بر نحوه تعامل عناصر سیستم و عوامل تعیین کننده ویژگیهای آن عناصر، بر میزان پیچیدگی سیستم اثر میگذارند. برخی برای سنجش میزان پیچیدگی یک سیستم از دو عامل یا معیار «تعداد عناصر تشکیل دهنده سیستم» و «میزان تعامل عناصر مختلف سیستم» استفاده میکنند که ممکن در برخی موارد سطحی و گمراه کننده باشد. اگر کسی بررسی خود را به این دو بعد محدود کند، به مسیری هدایت میشود که ممکن است موتور ماشین سواری را در شمار سیستمهای بسیار پیچیده قرار دهد. زیرا موتور ماشین از تعداد قطعات زیادی تشکیل شده و به همین میزان نیز میان اجزای آن تعامل وجود دارد. همچنین براساس این دو شاخص پیچیدگی، تعامل میان دو نفر انسان (یک سیستم اجتماعی)، در شمار سیستمهای بسیار ساده قرار میگیرد زیرا این سیستم فقط دو عنصر دارد و میان آنها فقط دو رابطه تعاملی قابل تصور است. در صورتی که اگر فرد مذکور، در تحلیل خود به نقش سه عامل دیگر مؤثر بر پیچیدگی (یعنی «نحوه تعامل عناصر مختلف سیستم»، «ویژگیهای هر یک از عناصر» و «درجه نظام یافتگی ذاتی سیستم») نیز توجه کند، به نتیجه دیگری خواهد رسید. در مورد موتور ماشین، تحلیلگر مشاهده خواهد کرد که میزان تعامل موجود میان قطعات آن، از قوانین و توالی معینی تبعیت میکنند و ویژگیهای عناصر آن از پیش تعیین شدهاند. بدین ترتیب با استفاده از این پنج شاخص پیچیدگی، تحلیلگر متوجه میشود که موتور ماشین در واقع یک سیستم بسیار ساده است در حالی که سیستم «تعامل میان دو انسان» که به ظاهر ساده به نظر میرسید، در واقع سیستم بسیار پیچیدهای است زیرا ویژگیهای هیچ یک از عناصر آن، از پیش قابل تعیین نیستند. از آنجا که احتمال شرطی بودن رفتار آنها، علیرغم وجود برخی قوانین ثابت در مکالمه و تعامل، بسیار کم است، نتیجه نهایی تعامل یا گفتگو قابل پیشبینی نیست زیرا عناصر این سیستم در رعایت یا عدم رعایت آداب معاشرت، آزادی عمل دارند و درجه قابلیت پیشبینی حالت نهایی برخورد آنها، بسیار پایین است. بنابراین، تحلیلگر متوجه میشود که این سیستم دو نفره، در واقع یک سیستم بسیار پیچیده است.
3- پیچیدگی و کنترلپذیری (رضائیان 1376، 80-83)
در صورتی که ویژگی «میزان پیچیدگی» را مبنای طبقهبندی سیستمها فرض کنیم، مجموعهای مشتمل بر سیستمهای ساده، سیستمهای پیچیده، و سیستمهای بسیار پیچیده قابل تشخیص خواهد بود.
سیستم ساده، سیستمی است که تعداد اجزای تشکیل دهنده آن کم بوده و روابط محدودی میان آنها برقرار باشد در حالی که سیستم پیچیده، سیستمی است که دارای اجزای بسیار زیاد و به هم وابستهای باشد و سیستم بسیار پیچیده نیز سیستمی است که شناسایی و تشریح دقیق اجزاء و ویژگیهای آن، امکانپذیر نباشد.
ویژگی دوم (قابلیت پیشبینی) با ماهیت سیستم از حیث «میزان قطعی بودن یا احتمالی بودن»، سر و کار دارد. در این مورد، دو وضعیت قابل تصور است: در وضعیت اول، اجزای سیستم به گونهای کاملاً قابل پیشبینی با یکدیگر تعامل دارند در حالی که در وضعیت دیگر، رفتار سیستم قابل پیشبینی نیست، ولی ممکن است آنچه اتفاق میافتد، قابل پیشبینی باشد.
همانگونه که ملاحظه میشود در سیستمهای پیچیده اجتماعی عوامل متعدد بیرونی وجود دارند که بر فرایند ایجاد سیستمها تأثیر میگذارند. عوامل اجتماعی و سیاسی، پایایی و عناصر جهان واقعی به جریان اصلی ایجاد سیستمها وصل شدهاند. در این شکل هر چه ضخامت خط بیشتر باشد نشان دهنده ارتباط بیشتر و قویتر است.
معماری معمولاً با تولید یک توصیف ذهنی یا نوشتاری مجرد (یک مدل) از سیستم و محیطش آغاز میشود. گامها و شاید سالهای زیادی بین این تجرد و ارزیابی نهایی وجود دارد. دقیقاً قبل از اینکه ارزیابی کامل شود، سیستم با جهان واقعی روبرو میشود. عدم آگاهی از این که جهان واقعی میتواند کاملاً متفاوت از مدل مفهومی معمار از جهان باشد خیلی از ساختارهای پیش از این عقلایی را با مشکل مواجه ساخته است.
فرضیات تست خواهند شد و شاید ناقص شناخته شوند. نظریهها، ایدهها و طرحها تست خواهند شد. جهانی که سیستم در آن به وجود خواهد آمد احتمالاً در هنگام ساخت سیستم تغییر خواهد کرد.
کار یک معمار سیستم این است که ساختاری در شکل یک سیستم از جهان بدساخت یافته و ذاتاً نامحدود از نیازهای بشری، فناوری، اقتصاد، سیاست، مهندسی و امور صنعتی تولید نماید. معمار سیستم باید اصول مهندسی که هر ساختار بر آن بنا میشود را بداند. در این راه تجربه و قدرت تشخیص ضروری است و معمار باید بینش حاصل از تجارب قبلی را کسب نماید. مسئله معمار این است که پیچیدگی را به درجهای قابل کنترل کاهش دهد، خصوصاً تا جایی که بتوان آن را با فنون قدرتمند تحلیل مهندسی بررسی نمود. تنها باید کارکردهای ضروری را مد نظر قرار داد. به منظور داشتن جوابهایی در حدود عملی، باید محدودیتهایی را بکار بست. بنابراین معمار یک «مهندسی عمومی» نیست بلکه متخصص در کاهش پیچیدگی، عدم قطعیت و ابهام به مفاهیم عملی است.
از جهت نظری سیستمها دارای مرز مشخصی نیستند یا به عبارت دیگر مرز ندارند. اما در عمل در مطالعه سیستمها مرزی برای سیستم تعریف میکنند. این کار برای سیستمهای پیچیده خیلی مشکلتر بوده و حتی ممکن است نشدنی باشد. یکی از تفاوتهای معماری با مهندسی و روش علمی در این نقطه اتفاق میافتد. در مهندسی مرز تعریف شده خوبی برای سیستم یا مسئله سیستم تعریف میکنند و سپس یک راه حل محدود شده و مشخص ارائه میکنند.