دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
بخش اول : مبانی کلی تحقیق
فصل اول : مفاهیم بنیادی تحقیق
علم چیست؟
در زبان فارسی و عربی کلمه علم به دو معنای متفاوت به کار برده میشود، غفلت از این دو نوع کاربرد اغلب به خطاهای بزرگی انجامیده است، این دو کاربرد عبارتند از:
شناخت علمی
شناخت علمی، شناختی است که ازبوته آزمایش درآمده است و از دو روش کلی حاصل میشود که عبارتند از:
فلسفه علم چیست؟
در رابطه با فلسفه علم دیدگاههای مختلفی وجود دارد که به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
- فلسفه علم عبارت است از صورتبندی و تنظیم جهانبینیهایی که با نظریههای علمی مهم سازگار و از برخی جهات بر آنها مبتنی هستند.
- فلسفه علم عبارت است از ظاهر ساختن پیشفرضها و تمایلات باطنی دانشمندان
- فلسفه علم عبارت است از رشتهای که به مدد آن مفاهیم و نظریههای علمی تحلیل و تشریح میشوند.
- فلسفه علم عبارت است از نوعی معیارشناسی جنبی که به مدد آن مفاهیم و نظریههای علمی تحلیل و تشریح میشوند.
در جدول زیر رابطه بین علم، فلسفه علم و واقعیتها نشان داده شده است:
مرتبه |
رشته |
موضوع مورد بررسی |
0 |
- |
واقعیتها(پدیدهها) |
1 |
علم |
تبیین و پیشبینی رفتار واقعیتها |
2 |
فلسفه علم |
تحلیل روشها و منطق تبیین علمی |
ملاکهای تمییز معرفت تجربی از دیگر انواع معرفت
یکی از مباحث عمدهای که در فلسفه علم مورد توجه قرار میگیرد معیار تمایز علم از غیر علم است. ارسطو نخستین فیلسوف علم بود که بر روی مساله تمییز تفسیرهای علمی از غیر علمی تاکید ورزید. در اوایل قرن بیستم برخی از دانشمندان و فلاسفه بار دیگر به این مساله توجه نمودند. به دو مورد از این معیارها اشاره میشود:
- معیار تحقیقپذیری (Verifiability criterion) : فلاسفه در ارائه معیارهایی برای تحقیقپذیری رهیافتهای گوناگونی را مطرح ساختند از جمله اعضای حلقه وین که پیشنهاد میکردند فقط احکام معنادار تجربی تحقیقپذیر هستند. یک حکم معنادار تجربی است اگر و تنها اگر مشخص ساختن شرایطی که حکم مذکور را صادق میسازد امکانپذیر باشد.
- معیار ابطالپذیری (Falsifiability criterion) : وقتی قانونی علمی وقوع پدیدههایی را ناممکن اعلام میکند، مفهوم دقیقش این است که در صورت وقوع آن پدیدهها قانون از صحت میافتد و ابطال میشود، همه قوانین علمی چنینند که در صورت اتفاق افتادن برخی حوادث باطل میشوند. چنین نیست که قوانین علمی با همه چیز و همه اوضاع سازگار باشند و هرچه حادث شود برای آنها بیتفاوت باشد، خاصیت مهم قوانین علمی همین بیتفاوت بودن آنها نسبت به پدیدههاست و همین ویژگی آنها را ابطالپذیر میکند.
تفاوت علوم طبیعی (تجربی) و علوم اجتماعی(انسانی)
ویژگیهای علوم طبیعی : - جستجوی علت پدیدهها - هدف اصلی : مشاهده و تجربه - مشاهدات متأثر از تئوری اند. - مشاهده از بیرون - نفی ایدئولوژی |
ویژگیهای علوم اجتماعی : - جستجوی دلیل پدیدهها - هدف اصلی : فهم معنی اعمال - مشاهده و اعمال متأثر از اعتبارند. - مشاهده و کشف مشابهتها از درون - قبول دخالت ایدئولوژی |
طبقهبندی علوم انسانی
- علوم انسانی مربوط به حیات طبیعی انسان
- علوم انسانی در ارتباط با محیط طبیعی انسان
- علوم انسانی در ارتباط با ابعاد اقتصادی انسان
- علوم انسانی در ارتباط با حیات اجتماعی انسان (مدیریت به معنای عام آن در این حوزه قرار میگیرد)
- علوم انسانی در ارتباط با شایستگیهای تکاملی انسان
- علوم انسانی در ارتباط با استعدادها و فعالیتهای مغزی و روانی انسان
- علوم انسانی در ارتباط با ارزشهای اصلی و بایستگیها در مسیر تکامل شخصیت فردی و اجتماعی انسان
مدیریت، علمی با قوانین احتمالی
مدیریت به عنوان علم هدایت سازمانها به سوی هدف، با مساله انسان و ارزشهای حاکم بر رفتار او روبروست. تنوع تظاهرات رفتار بشری به عنوان موجودی که در نسبیت زمان و مکان گرفتار است همواره امکان نظریهپردازیهای قاطعانه را پیرامون مدیریت دستخوش آسیبپذیری میسازد.
لذا نظریهها در علم مدیریت از طرفی به علت غیر قابل پیشبینی بودن رفتار انسان و از سویی دیگر به علت ماهیت غیر دقیق تحولات شدید محیطی باید از قدرت تبیین بالایی برخوردار باشند اما این انعطافپذیری نباید تا حدی باشد که نتوان فرضیههایی از نظریهها استخراج کرد زیرا در آن صورت نمیتوان چنین بیانیههایی را نظریه دانست بلکه گزارههایی بیانسجام خواهند بود که در کنار هم آمدهاند و در نهایت کارکردهای عملی نیز به دنبال نخواهند داشت.
پارادایمها(حوزههای مفهومی) در مدیریت
پارادایمها در حکم چارچوب مفهومی و مجموعهای از خطوط راهنما برای مطالعات تجربی، موضوع مورد بررسی میباشند. یک پارادایم رد شدنی نیست بلکه پارادایم متفاوتی که طرح جدیدی از محدوده مورد مطالعه را ارائه میدهد آن را دچار بحران کرده و در نهایت جذب و واژگون میشود. اگر بخواهیم سیر تحولات کلی پارادایمها را که خاستگاه نظریهپردازی متفکران بودهاند دستهبندی کنیم به چهار محور کلان و عمده که با هم مرتبطند و حالت طیفگونه دارند دست مییابیم. محورهای دستهبندی پارادایمها عبارتند از :
1- تلقی از ساختار : فصل مشترک تمامی تعاریف متعدد از ساختار سازمانی، تعیین نوع و جهت روابط سازمانی بین پستهای سازمانی و چگونگی توزیع قدرت بین آنان است. دو تلقی زیر در دو سر طیف برداشتهای مختلف ازساختار قرار دارد:
- تلقی مکانیکی از ساختار(Mechanistic structure)
- تلقی ارگانیک از ساختار(Organic structure)
2- تلقی از انسان در سازمان : دیدگاه ادگار شاین در تاریخ نظریهپردازی پیرامون انسان سازمانی از اهمیت ویژهای در ادبیات مدیریت برخوردار است که مبنای دستهبندی تلقیهای مختلف از انسان قرار میگیرد.
- تلقی عقلایی-اقتصادی از انسان(Economic-Rational Human)
- تلقی از انسان به عنوان یک موجود پیچیده(Complex Human)
3- قدرت تبیینگری روش(Method) : روش، تعیینکننده درجه اعتبار هر نظریه است. مکاتب مدیریت جهتگیریهای گوناگونی در زمینه این سوال داشتهاند که تا چه حد میتوان در تحقیقات مدیریتی از روششناسی علمی بهره گرفت. در دو سر طیف نظرات صاحبنظران در این رابطه، تلقیهای زیر قرار میگیرد:
- روششناسی قطعیتگرا(Absoultism)
- روششناسی نسبیتگرا(Relativistism)
4- تلقی از محیط : محیط عبارت است از مجموعه عواملی که در خارج از مرزهای سازمان وجود دارد و بر تمام یا بخشی از سازمان اثرات بالقوه میگذارد.
- محیط ساده و پایدار(Simple-stable Environment)
- محیط پیچیده و ناپایدار(Complex-Unstable Environment)
بر اساس 4 محور کلانی که گذشت میتوان پارادایمها را در مدیریت به 4 دسته تقسیم کرد. این حوزهها هیچیک استقلال مطلق ندارند و به تعبیر کوهن از بحران ایجاد شده در پارادایم قبلی تشکیل شدهاند.
|
محیط متغیر و پیچیده |
محیط باثبات و ساده |
|
روش علمی نسبیتگرا
|
د ج |
|
ساختار ارگانیکی
|
روش علمی قطعیتگرا |
|
ب الف |
ساختار مکانیکی |
|
انسان پیچیده |
انسان عقلایی-اقتصادی |
|
درکی که ما امروز از سازمان داریم تا حد زیادی متأثر از دیدگاههای پارادایم نوع د است.
فصل دوم: نظریه و انواع آن
نظریه چیست؟
...