دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 23 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 118 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 77 |
یکی از اهداف و وظایف مهم آموزش و پرورش ایجاد زمینه برای رشد همه جانبه فرد و تربیت انسان های سالم،کارآمد و مسئول برای ایفای نقش در زندگی فردی و اجتماعی است یکی از برنامه ها و فعالیت های که در تسهیل فرایند رشد تعلیم و تربیت دانش آموزان نقش مهمی ایفا می کند برنامه را هنمایی و مشاوره است در فرآیند راهنمایی و مشاوره تلاش می شود تا با در نظر گرفتن نقش هر یک از عوامل و موٌلفه های موثر در تعلیم و تربیت اعم از بر نامه های درسی، مدیر، معلم، عوامل اجرایی، والدین ، گروه همسالان و سایر عناصر درون و برون از مدرسه و همچنین ویژگی های روانشناختی فردی و گروهی دانش آموزان با به کار گیری روش های علمی و تخصصی و فنون و تکنیک های راهنمایی و مشاوره به دانش آموزان کمک نمود . تا ضمن سازگاری عاطفی و روانی با شرایط و موقعیت های مختلف ، نسبت به اخذ تصمیم و انتخاب مناسب و برنامه ریزی برای اجرای تصمیم های خویش اقدام نماید. و در خدمات راهنمایی و مشاوره ضمن شناخت ویژگی های جسمی،ذهنی،روانی،اخلاقی و اجتماعی دانش آموز موانع و مشکلات فرا روی رشد و بالندگی وی نیز شناسایی شده و به فرد کمک می شود. تا بتواند مسیر مناسب را در جهت رشد و تعالی فردی و اجتماعی خویش انتخاب و طی نماید و مشاور به عنوان یک فرد متخصص و هماهنگ کننده این خدمات به عنوان محور ترین عناصر مطرح است. و اساس کار مشاور بر ایجاد رابطه توام با اعتماد با دانش آموز ، اولیاء، مدیر، معلم، و سایر عوامل موثر در رشد و بالندگی دانش آموز استوار است. لذا فرد مشاور علاوه بر دانش تخصصی باید از ویژگی های شخصیتی نظیر: گرم و صمیمی بودن، علاقمندی به کمک و یاری دیگران ، ثبات روانی و عاطفی،استقلال فکری، تعهد، راز داری ،نظم و انضباط کاری برخوردار باشد مشاور سعی می کند با جمع آوری اطلاعات فردی و محیطی مرتبط با دانش آموز طی یک برنامه ی منظم خدمات راهنمایی و مشاوره را با اصول و معیار های علمی در ابعاد سازگاری ،عاطفی و روانی، تحصیلی و شغلی ارایه کند در این رابطه خدمات متنوع راهنمایی و مشاوره به صورت فردی و گروهی و اطلاع رسانی به هنگام در زمینه ی نیازهای دانش آموز به عنوان یک فعالیت پیشگیرانه مورد تاکید است. و در نظام جدید آموزش متوسطه ملاک های زیر در هدایت تحصیلی دانش آموزان دخالت داده می شوند:
1) شاخص پیشرفت تحصیلی در دروس خاص سال اول دوره متوسطه .
2) شاخص پیشرفت تحصیلی در دروس خاص دوره سه ساله راهنمایی.
3)استعداد تحصیلی اختصاصی( برآورد شده توسط دبیران دروس خاص)
4) هوش یا استعداد عمومی
5) علاقمندی به رشته تحصیلی (رتبه بندی شده توسط دانش آموز)
6) اولویت یا مناسب بودن رشته تحصیلی (رتبه بندی شده توسط اولیاء دانش آموز)
7) رغبت تحصیلی و شغلی
8) نتیجه بررسی های مشاور
تصور برنامه ریزان و مجریان طرح هدایت تحصیلی این است که سهم هر کدام از این عوامل در پیشرفت تحصیلی دانش آموز معنا دار است(www:http،1393)..
مطالعه زندگی اولیه در اعصار گذشته نشان میدهد که اکثر تعارضات مربوط به تصمیمگیری شغلی که در جامعه امروزی دیده میشود وجود نداشت.در تمدنهای اولیه، فلاسفه، شیوخ یا سایر نمایندگان خدایان و مذاهب نقش مشاوره را بر عهده داشتند و سر چشمههای تاریخی مربوط به تکوین قابلیتهای انسان را میتوان در جوامع اولیه یونان دید.به این صورت که آنها بر تکامل و تقویت از راه آموزش و پرورش تأکید داشتند. اعتقاد بر این بود که در وجود فرد نیروهایی وجود دارد که قابل بر انگیخته شدن و هدایت به سوی اهدافی است که میتواند هم برای فرد و هم برای جامعه مفید باشد. از مشاوران یونان قدیم، افلاطون بیش از هر شخص دیگری به عنوان یکی از اولین کسانی شناخته میشود که بینشهای روانشناختی را به صورت یک نظریه منظم سازماندهی کرده است (بهرامی1388؛108).
دومین مشاوره بزرگ تمدنهای اولیه، ارسطو شاگرد افلاطون بود او به آنچه بعدها تبدیل به رشته روانشناسی شد خدمات مهمی نمود. یکی از خدمات عمده او مطالعه مردم در رابطه با محیط و با یکدیگر بود. فیلسوفانی چون لویی و ایوز نیاز به هدایت متناسب با طرز فکر و استعدادهای اشخاص را تشخیص دادند. در قرون وسطی تلاشهای معطوف به مشاوره به طور فرایندهای تحت کنترل کلیسا در آمد. در اوایل قرون وسطی وظیفه ارشاد و هدایت جوانان در اختیار کشیشان قرار گرفت. در آن زمان تعلیم و تربیت عمدتاً تحت اختیار کلیسا بود. اولین کتابهایی که برای کمک به جوانان در انتخاب حرفه مورد استفاد قرار گرفت در قرن هفدهم به چاپ رسید.
هوراس مان[1] مشهورترین قرن 19 آمریکا در دوازدهمین گزارش سالانه خود عباراتی درباره مزایای نظام مدارس گنجانده، مزایایی که برای توسعه برنامه مشاوره و راهنمایی در یک قرن بعد از آن مفید واقع شد.پارسونز[2] در کتاب خود سه عامل لازم برای انتخاب عاقلانه شغل را به این صورت عنوان میکند؛
- شناخت روشنی از خود، استعدادها، توانائیها، علایق، آمال، امکانات محدودیتها و سایر عوامل مربوط به خود.
- شناخت شرایط، امکان موفقیت مزایا و محدودیتها، بیمه،امکانات و چشم انداز رشتههای مختلف شغلی.
- استدلال صحیح در مورد رابطه این دو با یکدیگر.
به نظر راکول و رانتی[3] سایر پیشگامان اولیه نهضت راهنمایی در آمریکا جسی دیویس[4]، آنارید[5]، الی ویور[6] و دیوید هیل[7] بودند خدمات آنها به مشاوره نیز باید مورد توجه قرار گیرد. روش دیویس مبتنی بر خودآموزی و مطالعه مشاغل بود به نظر میرسد که بنا به توصیف وی از مشاوره باید دانش آموزان را در زمینه ارزشهای اخلاقی، سخت کوشی بلندپروازی صداقت و رسیدن به یک خصلت معقول به عنوان سرمایه ورود به دنیای کار راهنمایی و هدایت کرد. آنارید معتقد بود که خدمات راهنمایی برای نظام مدارس شهر سیاتل به عنوان وسیله رسیدن به بهترین دستاورد آموزشی ممکن میتواند اهمیت داشته باشد او نیازهای دنیای کار را بر خلاف فلسفه امروز مقدم بر نیازهای فرد میدانست. نتیجه این که در برنامه راهنمایی او درباره ارزش فرد بنا به قابلیت اشتغالی که دارد قضاوت میشود.ویور یکی از پیشتازان مشاوره موفق به دایر کردن کمیته راهنمایی معلم در کلیه دبیرستانهای نیویورک شد که کار آن کمک به جوانان برای کشف قابلیتهای خود و نحوه استفاده از این قابلیتها برای دست یافتن به مناسب ترین شغل بود. (راکول، وراتنی، 1961 به نقل از گیبسون؛ میشل؛ ترجمه ثنایی، 1388:؛ 26 تا 23).
پارسونز را به عنوان پدر نهضت راهنمایی آموزش و پرورش آمریکا میشناسند ولی احتمالاً خود او تصور نمیکرد که رشد نهضت از چند ده مشاوری که خودش ترتیب کرد به بیش از 000/50 مشاوری برسد که 70 سال بعد فقط در مدارس آمریکا خدمت میکنند. در سال 1913 نهضت نوپای راهنمایی از نظر تعداد و تخصص آنقدر رشد کرده بود که زمینه تأسیس انجمن ملی راهنمایی شغلی را فراهم کرد. اصطلاح راهنمایی بیش از 50 سال متدوال بود و به نهضت مشاوره مدارس اطلاق میگردید.
شروع نهضت راهنمایی ابتدایی هم در نوشته و هم تلاشهای ویلیام برنهام [8]در اواسط دهه 1920 و اوایل دهه 1930 میباشد.فاوست[9] (1968)به نقل از ثنایی،1388) بر اهمیت نقش معلم در بهداشت روانی کودکان ابتدایی تأکید داشت. و مسئولیتهای اساسی آنها را بر مشاوره و مطالعه کودک، کمک به والدین و تحلیل کودک بیان میداشت. در پایان دهه 1920 پیشروان اولیه راهنمایی به ضرورت خدمات راهنمایی قائل بوده و معتقد بودند که مدرسه نهاد شایسته عرضه این خدمات است و راهنمایی دانش آموزان باید تمام پایههای تحصیلی را در بر گیرد. اطلاق مشاوره به عنوان یک فرایند روان شناختی برای اولین بار در سال 1931 در اثر پراکتور، بنه فید ورن بنام راهنمای مشاغل به کار رفت. (هیزولیز، 1986، به نقل از گیبسون؛ میشل؛. ترجمه ثنایی1388؛28).
یکی از پیشگامان جهت گیری تازه که بر مشاوره در محیط مدرسه و غیر مدرسه اثر گذاشت کارل راجرز[10] بود. دو کتاب مهم وی عبارتند از مشاوره و رواندرمانی و درمان مراجع محوری، راجرز در کتاب مشاوره و روان درمانی بر مسئولیت مراجع برای درک مشکل خود و تقویت خود تأکید داشت. نظر راجرز مبنی بر این که مراجع مسئولیت عمده حل مشکل خود را عهدهدار شود نه این که درمانگر مشکل مراجع را حل کند اولین تناقض جدی در نهضت راهنمایی و مشاوره مدارس را باعث شد. شاید. راجرز بیش از هر شخص دیگری بر طرز تعامل مشاوران آمریکایی با مراجعان اثر گذاشته باشد و شاید بتوان اثر خدمات او به نهضت مشاوره در قرن حاضر را با خدمات هنری فورد به توسعه صنایع اتومبیل سازی تشبیه کرد.
فنگولد [11]پیشگام دیگر در نهضت مشاوره و راهنمایی سال 1947 طی مقاله ای در مجله مرور مدرسه بیان کرد که مشاوره نه فقط باید خدمات راهنمایی را به اشخاص شاخص، بلکه به دانش آموزانی عرضه کند که بدان نیاز دارند،یعنی دانش آموزان گرفتار در تار و پود قواعد و مقررات هستند. ترکسلر[12] در سال 1950 تحولات وگرایشهای رو به ظهور راهنمایی را چنین عنوان کرد:
آموزش کاملتر شاغلین راهنمایی
راهنمایی به عنوان وظیفه کل هیئت آموزشی.
همکاری نزدیک تر با خانواده و مؤسسات اجتماعی.
جمع آوری و ثبت منظم اطلاعات مربوط به فرد.
استفاده از مقیاسهای عینی.
میل به فنون پیشرفته ارزیابی، ویژگیهای شخصی دانش آموزان و درمان ناسازگاریها در اختیار گرفتن و استفاده بهتر از اطلاعات شغلی – تحصیلی
محقق دیگر دانوون [13]در مورد عصر جدید راهنمایی میگوید: عصری که در آن متخصص آزمونها و مشاور حرفهای وارد صحنه میشود تا به کمک علمی به کودک او را در رابطه با معلمان و دروس حساب شدهای قرار دهد که استعداد و تواناییهای او را شکوفا میسازد. یکی از مهم ترین قدمهای نهضت مشاوره و راهنمایی مدارس در دهه 1960 بیانیه خط مشی مشاوران مدارس متوسطه بود که به عنوان یک بیانیه رسمی توسط انجمن آمریکایی مشاوران مدارس تدوین یافت .در دهه 1970 مشاور راهنمایی مدارس وارث یک رشته باورهای کلیشهای بود که باید ارزش و اعتبار آنها مشخص میشد. این تصورات کلیشهای به قرار زیر است:
باور کلیشهای مسئولیت: باور والدین بر این بود که مشاور مسئولیتهای معینی دارد که از جمله عبارتند از پیگیری این که دانش آموز دروس مناسبی را بگیرد، دانشگاه متناسبی انتخاب کند، آزمونهای استاندارد لازم را بگذارند و غیره.
باور کلیشهای شکست: باور به این که مشاور مسئول جلوگیری از شکست افراد است. مشاور حایل بین موفقیت و شکست است. مشاور به عنوان پیش بینی کننده نتایجی که تصمیمات را مشخص میکند
و میتواند احتمال موفقیت و شکست را ارزیابی کند.
باور کلیشهای انتخاب شغلی: این که مشاور کسی است که میتواند به دانش آموز بگوید وارد چه شغلی بشود یعنی کسی است که میتواند این تصمیم را یک بار برای همیشه برای اشخاص بگیرد. علاوه بر اینها مشاور کسی است که آزمونهای گوناگون علایق و استعداد و زمینههای اشتغال را در اختیار دارد و اشخاص مرتباً برای کسب مفاد اطلاعات مربوط به صنعت، مشاغل نظامی و پذیرش تحصیلی به او ارجاع داده میشود. (گیبسون؛ میشل؛ . ترجمه ثنایی. 1388. 30 و 29).جنگ جهانی اول نه فقط محرک ساختن و استفاده از آزمونهای روانی گروهی تراز شده بعد از جنگ شد بلکه به تصویب دو قانون منجر شد که در به وجود آوردن یکی از تخصصهای اولیه مشاوره یعنی مشاوره توانبخشی سهم مهمی داشت. یکی قانون توان بخشی شغلی شهروندان و دیگری قانون عمومی 47 در سال 1921 قانون اخیر به ایجاد دایره رزم دیدگان و مزایای بسیاری از جمله استمرار خدمات توانبخشی شغلی و مشاوره و راهنمایی برای رزم دیدگان منجر شد.
مشاوره توانبخشی اساساً مشاوره روانشناختی به حساب میآید که مختص توانبخشی اشخاص است که گرفتار مشکلات جسمی. اجتماعی و عاطفیاند.شرتزر واستون (1981) بخشهای برنامه راهنمایی مدارس را چنین بر میشمارند: بخش ارزیابی، بخش اطلاعاتی، بخش مشاورهای، بخش مشورتی، بخش مشاهدهای، بخش طرح ریزی، جایگزینی و پیگیری و بخش ارزشیابی.
بالاکر و بیگز در بحث خود راجع به مشاوره در محیطهای اجتماعی اشاره دارند به اینکه روانشناس مشاور درگیر مشاوره فردی و گروهی پیرامون مسائل مربوط به طرح ریزی تحصیلی و شغلی تصمیم گیری و حل مسائل شخصی، مشکلات خانوادگی و دیگر فعالیتهای مربوط به رشد شخصی، پیشگیری، مشورت و گاه آموزش روانی است. آنها اشاره میکنند به اینکه راهبردهای سنجش مراجعان باید به گونهای فراهم و ملکه شود که شناخت افراد در رابطه با محیط طبیعی خود آنها ممکن گردد. بالاخره این که مشاور باید فرایندهای رشد انسان را به گونهای که به کار افراد و سازمانهای اجتماعی میآید درک کند.به طور خلاصه فعالیتهای مشاوران عبارتند از: سنجش افراد، ارزیابی محیط، مشاوره فردی، مشاوره و راهنمایی گروهی، رشد شغلی و جایگزینی و پیگیری اخیراً مداخلات پیشگیرانه هم مورد توجه قرار گرفته است.
راکول و رانتی معتقدند راهبران نهضت مشاوره و راهنمایی از همان آغاز نهضت تا کنون توجه خود را به ارزشها در تألیفات و اعمال خود ابراز کردهاند.دیویس مبلغ ارزشهای اخلاقی سخت کوشی، بلند پروازی، صداقت و کسب منش صحیح به عنوان سرمایههای دنیای کار بود. بعدها کارل راجرز اعتقاد به نیک سیرتی و ارزشمند بودن انسان و توانمندی او برای ترسیم سرنوشت خود را عنوان کرد.گیلبرت رن در کتابهای مشاور در دنیای متحول و دنیای مشاور معاصر به بحث از ارزشهای مشاور و مراجعان او پرداخت. به نظر او تصریح ارزشها وشاید کسب ارزشهای تازه به صورت یکی از تکالیف عمده فرد در مشاوره وکلا آموزش و پرورش در میآید (ثنایی،1388؛ 33-32).
گاستاو[14] معتقد است که مشاوره یک پویش یادگیری است که از طریق رابطه بین دو نفر انجام میگیرد. در این رابطه مشاور با داشتن مهارتها و صلاحیتهای علمی و حرفهای میکوشد مراجع را با روشهای منطبق با نیازمندی هایش یاری کند تا هر چه بیشتر دربارهی خود بیاموزد بینشی را که به این طریق نسبت به خویشتن کسب میکند در رابطهاش با هدفهای معین واقع بینانه و ادارک شده به طور مؤثری مورد استفاده قرار میدهد و در نتیجه فردی سعادتمند و عضوی سازنده برای جامعه بار آید.گیلبرت رن معتقد است که مشاوره رابطهای است پویا که بر اساس مشارکت مشاور و مراجع و با روشهایی منطبق بر نیازمندیهای مراجع انجام میگیرد. در این رابطه توجه به خود شناسی و خود تصمیم گیری از طرف مراجع مورد تأکید است. اشمیت[15] در مطالعهای تعریف و تصور مشاوران از وظایف خویش را با تصور مدیران از نقش مشاوران مورد مقایسه قرار داد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که بین نظرات 48 مشاور و 48 مدیر نمونه تحقیق در مورد وظایف مشاوران توافق وجود دارد.هر دو گروه راهنمایی شغلی و تحصیلی و راهنمایی دانش آموزان در مسائل شخصیتی و اجتماعی را از وظایف مشاوران در وضع موجود ایدهآل ومطلوب توصیف کردهاند.بلکهام [16]عنوان میکند که مشاوره یک رابطه یاورانه منحصر به فرد است که در آنها به مراجع فرصت یاد گرفتن، احساس کردن، فکر کردن، تجربه کردن و تغییر کردن به طریقی داده میشود که به نظر مراجع مناسب اوست.شرترز و استون (1980) مشاوره را یک روند تعاملی که شناخت معنای خود و محیط را تسهیل میکند میدانند که به ایجاد یا تصریح اهداف و ارزشهای مربوط به رفتار آینده منجر میشود.کاتل [17]و داونی معتقدند: مشاوره روندی است که مشاور از طریق آن به مراجع برای رو به رو شدن، درک کردن و پذیرفتن اطلاعات، مربوط به خود با دیگران کمک میکند طوری که او بتواند در دو راهیهای مختلف زندگی، تصمیمات مؤثری اتخاذ نماید.
به نظر استفلر[18] و گرانت (1972) مشاوره دلالت بر یک رابطه تخصصی بین یک مشاور کار آموخته و یک مراجع دارد این رابطه معمولاً دو نفری است. گر چه گاه ممکن است مستلزم بیش از دو نفر باشد. وهدف از آن کمک به مراجع برای شناخت و تصریح نظر او نسبت به فضای حیاتی خویش است طوری که او بتواند دست به انتخاب های با معنا و آگاهانه در زمینههایی بزند که با طبیعت ذاتی او هماهنگ است و در حیطههایی قرار دارد که برای او امکان انتخاب وجود دارد. این تعریف دلالت میکند بر اینکه مشاوره یک روند است یک رابطه است برای کمک به تصمیم گیری و زیربنای تصمیمات بهتر در زمینههایی از قبیل یادگیری، رشد شخصیت است (گیبسون؛ میشل؛. ترجمه ثنایی. 1388،33،34).
برای آشنایی با سیر اندیشه راهنمایی و ارشاد در کشورمان به 3 دوره متمایز تاریخی ایران پیش از اسلام و ایران از صدر اسلام وایران جدید؛ اشاره مینماییم.
الف) ایران پیش از اسلام
از نظر ایرانیان باستان هر فرد نخست باید در توانایی تن بکوشد تا به توانایی روان برسد. ورزشهای گوناگون مانند اسب سواری، تیراندازی چوکان بازی، شنا، زوبین اندازی و شکار به پرورش تن کمک مینماید.در امر تربیت: که شامل کودکان طبقات ممتاز و اشراف میشد بر عهده والدین و آموزگاران (هیربدان) بود. هیربد خود سرمشق اخلاق و نیک سیرتی بود و با حرکت در رفتار و گفتار خود در کودکان اثر میگذاشت.
در تربیت اجتماعی: هدف پرورش عضو خوب برای جامعه بوده است. در کتاب اخلاق ایران باستان یکی از دعاهای والدین چنین بوده است: ای اهورامزدا به من فرزندی عطا کن که با تربیت و دانا شود و در هیئت اجتماع به وظیفه خود رفتار نماید.در تربیت دینی و مذهبی: علاوه بر پیشوایان مذهبی، پدر و مادر مسئولیت تربیت و راهنمایی و ارشاد کودک و جوان را بر عهده داشتند. در پند نامه بزرگمهر آمده است که هر کس باید ثلث شبانه روز را صرف تربیت مذهبی کند واز پارسایان در این باره پرسشهای معقول نماید. در تربیت اخلاقی کودکان: هدف تربیت اخلاقی، هدایت کودکان و جوانان به پیروی از اندیشه و گفتار و پندار نیک و دوری گزیدن از کردارها و پندارهای ناروا میباشد. معلم و والدین کوشش داشتند که راستی را در نهاد کودکان جایگزین سازند.هدایت کودکان به شغل و حرفه: درایران پیش از اسلام وظیفهای پر ارج بوده و در این راه پدران نقش عمدهای داشتند کودکان غالباً شغل پدران را دنبال میکردند زیرا بر این باور بودند که از او توانایی در فن و حرفه را به ارث برده و سعادت جامعه در پرداختن بدان است .در ایران باستان سه شغل و سه طبقه اجتماعی وجود داشته است، موبدان، سربازان، برزگران که بعدها پیشهوران بدان افزوده شده است در اواخر حکومت ساسانیان طبقات مردم از نظر شغل وحرفه به 4 گروه مشخص تقسیم شده بودند. گروه اول شامل موبدان و آموزگاران و وکلای دادگاهها و چهارم طبقه پیشهوران شامل برزگران، بازرگانان و کاسبان و دکانداران میباشد که رفتن از یک طبقه به طبقه دیگر منوط بر احراز لیاقت و اجازه پادشاه بوده و کسی حق نداشت به میل و اراده خود به گروه دیگری راه یابد. (اردبیلی: 1386، 46-44).
ب) – ایران از صدر اسلام
گرویدن ایرانیان به دین اسلام نه تنها تحولی در کلیه شئون اجتماعی، فرهنگی تربیتی اخلاقی و هنری در کشور ما به وجود آمد بلکه در سراسر کشورهایی که به دست مسلمین گشوده میشدند این دگرگونی و تحول پدیدار میگردید.به طوری که بعدها به تحولات عینی و عمقی در تمدن گردید وتمدن اسلامی را در بلاد ایران، حجاز، عراق، روم و اندلس به وجود آورد تمدنی که به یک ملت یا کشور تعلق نداشت اما در همه آنها ساری و جاری بود. بر خلاف تعلیم و تربیت دوران پیش از اسلام که فقط مختص فرزندان طبقات ممتاز بود پیغمبر اکرم (ص) کلیه مسلمانان را به تحصیل ترغیب میفرمودند و طلب دانش و معرفت را برای همه مسلمانان فریضه میدانستند در قرآن مجید کراراً به تحصیل و پژوهش اشاره گردیده است .در سوره آل عمران آیه 159 توصیه شده است: در کارها مشورت کن پس وقتی تصمیم گرفتی با توکل به خدا انجام بده. بدرستی که خداوند متوکلین به او را دوست دارد.
در وصیت حضرت محمد (ص) به حضرت علی (ع) امده است: فقیری از نادانی سخت تر و مالی سودمندتر از خرمندی نیست.هیچ چیز ترسناک تر از خودبینی و هیچ معاضدتی از مشاوره نیکوتر نیست و حضرت علی (ع) در باب نصیحت و پند و مشورت بارها توصیه کردهاند که نصیحت باید در خلوت صورت گیرد زیرا نصیحت در ملاء و حضور دیگران سرزنش و ملامت و سرکوفت است (اردبیلی: 1386؛ 69-75).
سال 1332 را میتوان شروع راهنمایی به معنی خاص آن در کشور خود بدانیم. در این سال با کمک وزارت کار و سازمان صنایع کشور و هیئت عمران بینالمللی طرحی برای انتخاب و انتصابهای صحیح پیریزی شد. در این مرکز عدهای از کارمندان وزارتخانهها خصوصاً وزارت آموزش و پرورش تحت نظر متخصصان ایرانی و خارجی شروع به کارآموزی و فعالیت در زمینه انتخاب و انتصابهای علمی نمودند. نشریات و وسایل اندازهگیری روانی متعددی در این مرکز تهیه شد و با کمک همین وسایل برنامههای بسیاری برای استخدام و پذیرفتن افراد جدید در وزارتخانهها و حتی در ارتش و نیروی هوایی انجام گرفت. کنگرههای فرهنگی منعقده در تابستانهای 1337 و 1338 راهنمایی در مدارس را امری ضروری تشخیص داده و فصل سوم از آئین نامه دبیرستانها به امر راهنمایی اختصاص داده شد. در سالهای اخیر عوامل متعددی موجب شدهاند که به برنامههای راهنمایی در مدارس اهمیت داده شود: ازدیاد مشاغل و حرف، ایجاد شعب تحصیلی و تأسیس مدارس فنی و حرفهای عالی از آن جملهاند. (اردبیلی1386،83).
در کنفرانسهای آموزشی متوسطه در سال 1337 شمسی در مشهد و آبادان تأسیس دوره راهنمایی تحصیلی در آموزش و پرورش به منظور کمک به دانش آموزان جهت انتخاب رشته تحصیلی و اشتغال آینده ضروری تشخیص داده شد لذا مراکز راهنمایی در اداره کل تبلیغات متوسطه به وجود آمد و اجرای آزمون و تشکیل پرونده تحصیلی در چند مدرسه به طور آزمایشی آغاز شد به دنبال آن عدهای از کارشناسان جهت تحصیل و تحقیق به خارج از کشور اعزام شدند در سال 1346 که وزارت آموزش و پرورش رسماً از دانشکدههای علوم تربیتی دانشگاهها و مدارس عالی تقاضای تربیت مشاور تحصیلی را نمود (شفیع آبادی 30،1389).
بنابراین از سال تحصیلی 1345-1344 در دانشگاه تربیت معلم درس راهنمایی جزء دروس رسمی دانشجویان که در واقع معلمان ومربیان و راهنمایان بالقوه کشورند قرار گرفت و بتدریج به ایجاد رشته تحصیلی راهنمایی و کارشناسی ارشد راهنمایی و مشاوره منجر شد. در سال 1347 اداره کل آموزش راهنمایی تحصیلی در وزارت آموزش و پرورش تأسیس گردید که بعداً به نام دفتر آموزش راهنمایی تغییر یافت.
در سال 1359 این دفتر منحل و وظایف آن ابتدا در سه دفتر وسپس به یک دفتر با عنوان دفتر آموزش عمومی واگذار شد در سال 1365 وظایف این دفتر نیز به دو نفر با عناوین دفتر آموزش ابتدایی و راهنمایی و دفتر آموزش متوسطه نظری تفکیک گردید که در حال حاضر به همین نحو باقی است.
برنامه راهنمایی و مشاوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی همانند دیگر برنامهها با توجه به اهداف جدید آموزش و پرورش مورد بررسی و تجدید نظر قرار گرفت و ابتدا به تغییر برنامه و سپس به توقف کامل این نظام تصمیم گرفته شد.در تاریخ 31/5/1358 با صدور بخشنامهای در وظایف مشاوران تجدید نظر شد و در سال تحصیلی 59-58 نظام مشاور معلم اجرا گردید. در پایان جنگ تحمیلی هشت ساله و از ابتدای سال تحصیلی 67 ضرورت این برنامه و تربیت مشاوران تحصیل کرده مجدداً محسوس و محرز گردید. به طوری که تدریس دروس مشاوره و راهنمایی در اغلب دانشگاهها به ویژه در دانشگاه تربیت معلم و مراکز تربیت معلم استانها مجدداً از توجه خاص برخوردار شد(اردبیلی: 1386؛ 83).
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برنامه راهنمایی با توجه به اهداف جدید مورد بررسی وارزیابی قرار گرفت ونتیجه آن سیستم معلم – مشاور بود که هم به تدریس وهم به مشاوره می پرداختند .پس ازمدتی برای تهیه هدفهای هماهنگ با اهداف انقلاب برنامه راهنمایی ومراکز مشاوره حذف وتحلیل گردید.و به جای آن طرح مربیان پرورشی با عنوان متولیان انقلاب در مدارس طرح ریزی واجرا شد .این طرح به تدریج مسئولان را متوجه نیاز به مشاوره وراهنمایی در مدارس نمود.تا اینکه در سال 1364هسته های مشاوره وراهنمایی مجددادر مناطق آموزش وپروش تاسیس گردید.در حال حاضر برنامه های مشاورهای مدارس به سمت تخصصی شدن وخدمات مشاوره ای سوق داده شده است وطرحهایی چون (طرح احیا نقش مشاوره ای معلمان)در حال اجرا است.
پس از سالها تلاش متخصصان رشته مشاره، انجمن مشاوره ایران در سال 1375 به تأیید کمیسیون انجمنهای علمی کشور رسید و فعالیت خود را آغاز کرد از جمله اهداف انجمن مشاوره ایران گسترش، پیشبرد وارتقای علم و توسعه کمی و کیفی نیروهای متخصص و بهبود بخشیدن به امور آموزشی و پژوهشی در زمینه مشاوره و تهیه و تدوین و تلاش برای به تصویب رساندن قوانینی است که مقدم مشاوره، مشاوران و حافظ کلیه مراجعان و کسانی که از خدمات مشاورهای برخوردارند (احمدی، 1387، 11).
مفهوم راهنمایی مانند: تعریف آن خالی از ابهام نیست.برای مثال: گاه ممکن است فرد از طریق خواندن یک کتاب ، یک مقاله و یا دیدن یک فیلم به حل مشکل خویش نائل آید که در این صورت کتاب، مقاله و فیلم نقش راهنمای وی را ایفا می کنند و آنچه که به وی ارائه شده راهنمایی تلقی می شود.زمانی هم راهنمایی صرفا به معنی نصحیت کردن و پند و اندرز دادن است مانند: هنگامی که والدین از راه دلسوزی به فرزندان خود راه نشان می دهند. و برایشان تعیین تکلیف می کنند گاهی هم راهنمایی به معنای پیروی محض فرد از یک سلسله اصول مدون و هماهنگ کردن رفتار با این اصول است مانند: راهنمایی در قالب دین و مذهب که رعایت اصول آن برای بهبود زندگی انسان و هدایت وی ضروری به حساب می آید. همه موارد فوق می توانند راهنمایی باشند ولی راهنمایی صرفا محدود به یکی از آنها نمی شود آنچه قابل ذ کر است این می باشد که تمام مفاهیم راهنمایی از هر نظر و دید گاهی که بررسی کردند دارای یک هدف کلی هستند و آن کمک به فرد است برای یافتن راه خود و رسیدن به درجات بالاتری از کمال ، معرفت و آگاهی اگر چه استقرار راهنمایی در جامعه عملا پیشرفت موزون و همه جانبه اجتماع را به بهترین وجه فراهم می سازد اما درک سطحی از مفاهیم عمیق و علمی راهنمایی که دامنه آن به تمام فعالیت های روزمره کشانده شده است مشکلات عدیده ای را در سر راه طراحی ، اجرا و ارزشیابی آن به وجود می آورد توجه به نکات زیر می تواند زمینه اعتلای راهنمایی را در جامعه به وجود آورد :
اول: آنکه راهنمایی در شرایطی امکان پذیر می باشد که وجود چارچوب خشک مانع به کارگیری آن نشوند. یعنی: تشکیلات قوانین و مقررات مربوط به آن به گونه ای تغییر یابند که نه تنها پذیرش آن را ممکن سازند بلکه ضرورت اجرایی اش را نیز فراهم نمایند.
دوم: آنکه براساس داده ها و یافته ها ی علمی جهان کنونی، راهنمایی باید به موقع انجام پذیرد به بیان دیگر ، باید تا آنجا که ممکن باشد یافته های علمی و ابزار های فنی اجازه دهند هر چه سریعتر به امر راهنمایی اقدام کرد زیرا اقدامات دیر رس به منزله اتلاف وقت نیروی انسانی و در نتیجه در حکم زیان و خسران اقتصادی جامعه خواهد بود.
سوم:آنکه اگر چه راهنمایی از دیر باز به صورت غیر علمی و عملی و بدون پایه های توجهی به صورت فردی انجام می شده است اما امروزه به عنوان یک فعالیت علمی باید از متخصصان در پیاده کردن آن استفاده کرد. در عصر حاضر،دیگر نمی توان به این صورت و بدون داشتن پایه علمی کافی ، خود را متخصص راهنمایی دانست . بدون شک این عمل می تواند درک مسائل را آسان سازد ، اما نداشتن پایه علمی کاری است که راهنمایی را بدست افراد غیر متخصص دچار تناقضات گوناگون می نماید.
چهارم: آنکه جاری ساختن امر راهنمایی در مقیاس ملی ، موجب می شود که افراد آن جامعه ، بهترین موثرترین تلاش های خود را در راه سازندگی اجتماع به کار بندند و پشتوانه پایداری این توانش ها ، رغبت و انگیزه ای است که در آن از خود نشان می دهند بدیهی است که این توانش های انگیخته باید در جهاتی که تحول و گسترش جامعه ضرورت آنها را فراهم آورده باشد به کار افتند.
پنجم: آنکه بدون ایجاد طرح های مشخص علمی جامع و اجرای آنها در شرایط صحیح یعنی: داشتن نیروی انسانی متخصص، تجهیزات، امکانات و وسایل کافی ، نمی توان به نتایج قابل توجهی دست یافت. زیرا اقدامات نا منظم، پیش بینی نشده و جهت نا یافته ، بدون شک به نا هماهنگی و نا موزونی جامعه منجر خواهد شد و بهره ای عاید آن نخواهد کرد(www:http،1393).
[1]. Hoirace Mann
[2] .Parsonse
[3].Racoul&Rattni
[4] . GessiDavise
[5] .Anna Y. Reed
[6] . Eli W. Weaver
[7]. David S. Hill
[8]. William Barnham
[9] .Faust
[10]. Carl R. Rogers
[11]. Feingold
[13]. Donovan
[14]. Gastoov
[15]. Shmeet
[16] .Belkhuam
[17] . Cattel
[18]. Stafler and Grant
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 291 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 93 |
- نهاد خانواده :
ازبدو پیدایش انسان بر روی کره زمین همواره زنان و مردان جهان با تشکیل خانواده عمری را درکنار یکدیگرگذرانیده وفرزندانی دردامان پرمهرخویش پرورانده و از این جهان رخت بربستهاند. طبیعیترین شکل خانواده همین است که هیچ عاملی جزمرگ نتواند پیوند زناشویی را بگسلد ومیان زن وشوهرجدایی بیفکند. ( بهشتی ،1382: 33).
خانواده کانونی مقدس است که درسایه پیوند زناشویی دو انسان از دو جنس مخالف پایه گذا ری شده و با پیدایش وتولد فرزند رنگ وجلوه ای ملکوتی می گیرد. این کانون می تواند همواره گرم وروشن بماند به شرطی که زوجین هرکدام به حدود مسئوولیت خویش آشنا ودرانجام آن کوشا باشند نتیجه پیوند دو همسر فرزند یا فرزندانی است که عضوجامعه انسانی می باشند که هرکدام ممکن است درآینده فردی سربار یا سرباز نگهدار جامعه باشد، از نظر تربیت، خانواده کلاس اول زندگی وپرورش کودک است طفل مبانی زندگی را در آنجا فرا می گیرد و خوب وبد امور را آنجا می آموزد واین امرتا حدی است که کفر و ایمان کودک را هم شامل می شود، می توان گفت کودک ازآنجا درس کفریا درس ایمان میگیرد. خانواده خوب بهترین آموزشگاه است ، آموزشگاهی که کودک درآن لبخند و قهر، درستی و خوشخلقی، خودداری وبردباری، تعادل و تکامل ،وظیفه شناسی و خدمت مسئوولیت واخلاق میآموزد، به جامعه بشری ازطریق آنها راه می یابد و با آنها براساس اصل انسانی رفتار میکند.( قائمی ، 1363: 38)
خانواده از مهمترین عوامل موثردرروابط ومحیطی امن برای دستیابی به اهداف عالی انسانی است خانواده کانونی است شکل گرفته برپایه مقدس ازدواج که با حضورفرزندان ، روابط اعضای خانواده، گسترده تأثیرگذاری مثبت یا منفی آنها بر یکدیگر بیشتر می شود. در این میان ضروری است عوامل ثبات وسازوکارهای ایجاد ارتباط صمیمانه وسازنده را بررسی کنیم و محیطی سالم و با نشاط برای پرورش فرزندان فراهم آوریم با نگاهی به وضعیت نابسامان اجتماع درمی یابیم که بیشتردردها ومشکلات از خانواده سرچشمه می گیرد و در مجموع خانواده مرکز هرگونه ثروت مادی و معنوی وکانونی برای پرورش شخصیت انسانهاست.( حسینی ،1389: 19).
اولین محیطی که بنای تربیتی پس ازولادت در آن شکل گرفته وپرورش می یابد ، خانواده نام داشته و نخستین مربی ومعلم هرفرزندی همانا پدر و مادر و بالاخص مادر وی می باشد. کودک امانتی است بزرگ از جانب خدای که ابتدائاً به پدرومادرسپرده شده ، وهمین کودک آنچنان رشد خواهد نمود وشخصیتش شکل خواهد گرفت که پدر و مادرش با وی رفتارکرده و می کنند وآنچنان خواهد شد که والدین هستند یعنی اولین خشت و زیر بنای تربیتی که شخصیت کودک برآن استوار خواهد گردید همانا والدین و رفتار عملی و روزمره آنان خواهد بود و مسأله مهم نقش پذیری و الگوسازی وهمانند سازی ازلحاظ جسمی ، روحی ، عاطفی واجتماعی. بدین ترتیب برخورد آگاهانه و گام به گام پدر و مادر را در تربیت فرزندان که می بایست متناسب با رشد جسمی وذهنی کودک باشد را داریم وکاستن بذرحرف شنوی برای نهال تفاهم و رشد و در نتیجه درخت بارآوری، زایندگی و بالندگی درتعالی و قرب. ( شرفی ،1371: 15).
نهاد خانواده جامعه نسبتاً کوچکی را تشکیل می دهد که هریک ازاعضای آن به نحوی بردیگری تأثیر می گذارد در چنین تأثیرمتقابلی ، مجموعه ای ازاعتقادات ، آداب ورسوم وارزشهای اخلاقی ، عاطفی و اجتماعی شکل می گیرد. رشد کودکان دراین نهاد نیزبیشترمتأثرازهمین ارزش گذاریها وگرایشهای اخلاقی، عاطفی و اجتماعی است. اهمیت نقش خانواده وقتی روشن میشود که به مسئوولیت خطیر والدین برای پرورش جسمی و روانی فرزندان بیشتر واقف شویم، مسئوولیتی آنچنان بزرگ که حضرت سجاد (ع) درقبول وانجام دادنش از خداوند متعال درخواست کمک می کنند «اَعِنّی عَلی تربَیتهِم وَ تأدیبِهم وبِرهم » ( صحیفه سجادیه : دعای 25)
روشهای تربیتی کودک در جوامع مختلف و زمانهای متفاوت ازتنوع بسیاری برخورداراست . دیدگاه هر فرهنگ تا حدودی جهت دهنده تربیت کودکان در آن فرهنگ است وبستگی والدین وفرزند نسبت به همدیگر نیز میتواند ازپایه های اساسی پرورش اجتماعی کودک محسوب می شود. والدین میتوانند برای کودک خود نقش بهترین معلم والگورا برعهده داشته باشند.کودک ازوالدین خود، خصوصیات اخلاقی، عقیدتی، شخصیتی ودیگرگرایشها ونگرشها را می آموزد ودراین زمینه ها ازآنان تقلید می کند. اینکه مردم در قضاوتهای خود ، رفتارهای مختلف کودک را به حساب پدرومادرکودک می گذارند، حاکی از واقعیتی است که ازمطالعات فراوان به دست آمده است. کوپراسمیت[1]، نتیجه مطالعه و تحقیق خود را اینگونه بیان کرده است پسرانی که ازعزت نفس بالایی برخوردارند، معمولاً والدینی هستند که اعتماد به نفس ، ثبات هیجانی و اتکای به خود ازویژگیهای شخصیتی آنان به شمار می رود ودر اِعمال پرورش وتربیت فرزندان بین آنها توافق کاملی مشاهده می شود.
از آنجا که نقش والدین در تربیت ورشد فرزندان ازاهمیت بسیاروالایی برخورداراست مکتب انسان ساز اسلام از دیرباز بر روابط سالم و مهرآمیز والدین با یکدیگر تأکید داشته، توصیه می کند که زندگی خانوادگی براساس مهر ومحبت بنیان نهاده شود، قرآن کریم یکی ازفواید ممتاز حاصل از ازدواج را ایجاد مهر و محبت و الفت بین زن و شوهر دانسته است «وَمِن آیاتِه اَن خَلَقَ لَکُم مِن اَنفُسِکُم اَزواجاً لِتَسکُنوا اِلَیها وَجَعَلَ بَینَکُم مَوَدَۀً وَرَحمَةً فِی ذَلِکَ لِآیاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَرُون» (روم:21) و از نشانههای خداوند اینکه آفرید برای شما همسرانی ازخودتان تا آرامش یابید به وسیله آنها و قرارداد بین شما دوستی و محبت و در نشانه هایی است برای گروهی که می اندیشند.
و در روایات فراوانی نیز، رفتارصحیح ومناسب پدر و مادر با کودک بسیاربا اهمیت دانسته شده است . قلمرو وسیع این طرزتلقی حتی دوران قبل ازتولد را نیزدر برمی گیرد دورانی که توجه به آن می تواند زمینه مساعدی رابرای رشد وتربیت بهنجارفرزند فراهم آورد.
برخی از روایات به اهمیت والدین نسبت به فرزندان اشاره دارند وآن رااساس تربیت کودک ورشد وی می دانند.پیامبراکرم (ص) : « اُحبوا الصِبیانَ وَارحمُوهُم »:دوست بدارید کودکان را ومهربان با شید با آنها .
دسته ای به برخورد کودکانه با کودک وبازی با او اشاره دارند. پیامبراکرم (ص) «مَن کانَ لَهُ صَبّیً فَلیَتَصابَّ لَه»:هرکسی کودکی دارد پس با او کودکانه رفتارنماید.
دراین میان ازهمه مهمترتربیت نیکووشایسته فرزندان است که محوراصلی تعدادی دیگرازروایات است .پیامبراکرم(ص) : « اَکِرِموا اَولادَکُم وَاحسِنوآدابَهُم»:گرامی بدارید فرزندانتان را وبه آنها آداب نیکو را بیاموزید. ( بی ریا و دیگران، 1375: 855 - 853).
یکی از عوامل موثردر رفتار فرد، خانواده است . محیط خانه اولین وبا دوامترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد تأثیرمی نماید. نفوذ والدین دربچه ها تنها محدود به جنبههای ارثی نیست در آشنایی کودک به زندگی جمعی وفرهنگ جامعه نیزخانواده نقش موثری را اجرا می نماید. موقعیت اجتماعی خانواده ، وضع اقتصادی آن، افکاروعقاید ، آداب و رسوم ، ایدآلها و آرزوهای والدین و سطح تربیت آنها در طرز رفـتـارکـودکان نفوذ فراوان دارد.
خانه محلی است که کودک درآن امورمختلف را فرا می گیرد. گاهی والدین آگاهانه چیزهایی به کودک می آموزند ولی درموقعیتهای متعدد کودک ازطرزکارورفتاروالدین چیزهایی فرا می گیرد که خود آنها متوجه نیستند. کودک درخانه تجربیات فراوانی کسب می کند. ازطریق این محیط کوچک است که کودک با دنیای خارج آشنا می گردد. با کودکان دیگر و بزرگسالانی که به مناسبتی درخانه رفت وآمد دارند تماس پیدا میکند.طرز معـاشرت با دیـگران را کودک در خانه می آموزد. دراین محیط است که اخلاق، ایدآلها ، راه زنـدگی و فلسفه اجتماعی جامعه منعکس می شود وکودک دراثرتماس با دیگران به تدریج این گونه امور ر ا درک می کند.کودک نه تنها طرز غذا خوردن را می آموزد بلکه یاد می گیرد که کارها را با شوروهیجان انجام دهد. (شریعتمداری ،1369: 193).
2-1-2- وظیفه خانواده :
مقصود ما ازخانواده همه کسانی که به طور مستمریا غالب با کودکان زندگی می کنند مانند : پدرومادر، پدربزرگ و مادربزرگ، برادروخواهربزرگتروحتی خدمتکارمنزل. دراین میان پدرومادرچون سرپرستی کودک را برعهده داشته وباعث وجود او هستند، درتربیت او نیزمهمترووظیفه سنگین تری را برعهده دارند. پدر و مادرشدن فقط به تولید مثل نیست زیرا این کار از عهده حیوانات نیزساخته است. والدین در صورتی لیاقت پدری ومادری را دارند که درتعلیم وتربیت فرزند خود هم جدیت کنند. اسلام تربیت و تأدیب ر ا یکی ازحقوق فرزندان می داند که اگرپدرومادردرانجام آن کوتاهی می کنند مورد عاق فرزند قرار گرفته ودرقیامت مورد بازخواست قرارمی گیرند.
پیامبراکرم (ص) می فرماید: یاعلی! لَعَنَ اللهُ والدینَ حَملا وَلَدَهُما عُقوقِهما، یاعلی! یَلِزمُ الوالدینَ مِن وَلَدِهما ما یَلزِمُ لَهُما مِن عقوقِهما . یا علی ! رَحَمَ اللهُ والدینَ حَملاً وَلَدُهُما عَلی بِرِّهمُا.
یا علی ! خدا لعنت کند مادروپدری که موجب عاق شدن فرزند خود شوند. یا علی چنان که فرزند ممکن است عاق والدین شود پدر و مادر نیزممکن است عاق فرزندان شوند. یاعلی ! خدا رحمت کند والدینی که باعث نیکوکاری فرزندشان نسبت به خودشان شوند.
رسول اکرم می فرمایند: «اَلا کُلُکُم راعٍ وَکُلُکُم مَسؤولٌ عَن رَعیَةِ. فَاَلامیرالَّذی عَلی النّاس راع، وَ هُوَ مَسئوولٌ عَن رَعیَتِه، وَالرَّجُلُ راعٍ عَلی اَهلِ بَیتِهِ وَهُوَ مَسؤولٌ عَنهُم، وَالمَراةُ راعیَةُ عَلی بَیتِ بَعلِها وَوَلِدهِ وَ هِیَ مَسئوولَةٌ عَنهُم.
همه شما سرپرست هستید ونسبت به زیردستان خود مسئوولیت دارید. والی سرپرست رعیت ومسئوول آنها می باشد. مرد سرپرست خانواده اش و مسئوول آنهاست. زن سرپرست خانه شوهر و فرزندانش و مسوول آنهاست.
امام صادق (ع) می فرمایند: تَجِبُ لِلوَلِدِ، عَلی والِدِهِ ثَلاثُ خِصالِ. اِختیارِهِ لِوالِدِةِ، وَ تَحسِینِ اِسمهِ وَالمبالَغَةُ فِی تَأدیبِهِ: فرزند سه حق بر پدر دارد، مادر خوب انتخاب کردن، نام خوب نهادن، جدیت درتربیت وتأدیب او.
بنابراین تعلیم وتربیت فرزندان یکی از وظایف بسیارمهم وسنگینی است که بردوش والدین نهاده شده است در زمان کودکی مخصوصاً دو سال اول زندگی دوران بسیارحساس وسرنوشت سازی است شخصیت کودک هنوز شکل نـگرفته وبـرای پذیرفتـن هرنـوع تربیتی آمادگی دارد.اتفاقاً این دوران حـساس را دردامـن مادروتحـت سرپرستی پدر میگذراند ودراثررفتاروگفتارآنان استعدادهایش پرورش می یابد وشخصیت آینده اش ساخته می شود بنابراین سرنوشت هرکودک تا حد زیادی دراختیاروالدین است لذا بستگی دارد که اطلاعاتش درچه حد باشد ودرتعلیم وتربیت فرزندانشان چه مقدار عنایت به خرج می دهند پدرومادراگردرست انجام وظیفه کنند بزرگترین خدمت را نسبت به فرزندانشان خواهند داد و سعادت وخوشبختی آینده آنها را تأمین خواهند کرد.
به علاوه خودشان نیزازوجود چنین فرزندان شایسته ای بهره مند خواهند شد وبه اجتماع نیزبزرگترین خدمت را خواهند کرد ، زیرا افراد شایسته مفید وخدمتگذاری را پرورش داده وبه اجتماع تقدیم کردهاند به طور کلی چنین والدینی دردنیا وآخرت سربلندومأجورخواهند شد. ( امینی ،1387: 146).
بیتردید فرزندانی می توانند تأثیرات مثبت وسازنده درزندگی والدین داشته باشند که به خوبی تربیت شده باشند. والدینی که فضای مناسب ومطلوبی برای رشد وتربیت فرزندان خود فراهم نکنند . هرگز نمیتوانند ازوجود آنان به نحو بهینه بهره گیرند. علاوه برآن ،فرزندانشان نیزنمی توانند ازوجود خود بهره برداری کنند . به عبارت دیگرنه والدین ازداشتن چنین فرزندانی احساس رضایت می کنند ونه فرزندان از بودن خویش راضی هستند و این امر زمینه سازبروز بیماری های روانی وگاه بزهکاری درآنها خواهد شد. ازاین رو اهمیت تربیت وادب کردن تا آنجا هست که حضرت علی (ع) می فرماید: «لامیراثَ کَالادب » هیچ میراثی مانند ادب نیست.
ایمانوئل کانت[2] فیسلوف شهیرآلمانی نیزدراهمیت تربیت می گوید « دربین صناعات بشردوصنعت ازهمه مشکل تراست، یکی حکومت ودیگری تربیت» .
فرزندانی که به خوبی از تربیت بهره مند گردند آثار و ثمرات سازنده ای در زندگی والدین خود داشته و عامل تداوم حیات خانوادگی به حساب می آیند وزندگی والدین را سرشار از گرمی و طراوت میسازند( نیک خواه ،1386: 21).
در بین تمامی نهادها، سازمانها وتأسیسات اجتماعی خانواده نقش و اهمیت به سزایی دارد. تمامی آنان که درباره سازمان جامعه اندیشیده اند ، همه مصلحین ، رویاگران وآنانکه به ناکجا آباد، روی کردهاند به خانواده واهمیت حیاتی آن تأکید ورزیده اند به درستی هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند چنانچه از خانواده های سالم برخوردار نباشد. بازبی هیچ شبهه هیچ یک از آسیبهای اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آمده باشد به بیان اتوکلاین برگ[3] «فرزند ، پدربشراست». یعنی فرزند آینده را رقم می زند کودک درمحیط خانواده با پدر و مادر و... تماس دارد که وظیفه اصلی تربیت وی به عهده آنهاست و خانواده برای کودک تأثیرپذیروتربیت پذیراست در جریان جامعه پذیری آرا وافکارزیادی از طریق خانواده به کودک منتقل می شود به عنوان مثال کودک دین خانواده را می پذیرد وارزشهای خانواده را ارج می نهد.
پیامبراسلام می فرمایند:«هرنوزادی به فطرت اسلام وتوحید متولد میشود آنگاه پدر و مادر او را به یهودیت و نصرانیت گـرایش می دهنـد و از راه فطرت منحرف می سازند هر کودک با ارتباط خانواده و اجتماع است که ساخته می شود درغیراینصورت هیچ یک از عناصر ارتقای فرهنگی را کسب نمی کند.
کودکی نظیر «ویکتور»[4] که درجنگلهای آیرون فرانسه تنها وفاقد هرارتباط انسانی در9 ژانویه 1800 میلادی به دست آمد جزموجودی شبه انسان نبود وتنها شباهتش با انسان ارگانیزم او بود، او همانند حیوانات زوزه میکشید، چهاردست و پا راه می رفت، و جالب آنکه بعد از بازگشت به جامعه و آموزش و باز هرگز نتوانست انسانی همانند دیگران شود.
در سالهای نخست زندگی هیچکس نمی تواند جایگزین پدرومادرشود ، کودک درخانواده شاهد رفتار دینی پدر و مادر و دیگراعضای خانواده است او در ابتدا بیشتر رفتار آنها را تقلید می کند مثلاً در امور دینی سجادهای پهن می کند وبه نمازمی ایستد ودرصورتی که خانواده به امورمذهبی تأکید کند سخت تحت تأثیرقرارمی گیرد و آمادگی پذیرش آموزشهای دینی را پیدا می کند.( نیک خو،1387: 75).
اگر لازم باشد که انسان برای رسیدن به کمال ازیک نردبان چند پله ای صعود کن، به طورحتم اولین پله این نردبان تشکیل خانواده است درمحیط خانواده ای که براساس معیارهای اسلامی تشکیل شده باشد آرامش و آسایش جسم و جان انسان تأمین می گردد و در صفا و صمیمیت و همفکری وهمدردی و هماهنگی آن زنگارهای پریشانی وخستگی عصبی وجسمی زدوده می شود ودو انسان می توانند با تعاون وتعاضد و یـکـی شـدن نـیرومـند ترو مسـتـحکم تـرشونـد. زن ومـرد طـوری آفـریـده شـده انـد کـه بـایـد در حوزه جذب و انجذاب یکدیگر قرار گیرند و عمیقاً مجذوب یکدیگر شوند و تمام عمررا در کنار هم بگذارند و هیچ عاملی نتواند آنها را از یکدیگر جدا گرداند.
سعادت زن و مرد، در این است که از سنتهای آفرینش خارج نشوند و تحت تأثیر جذبه های سطحی و زودگذر قرارنگیرند ودرپی آنگونه جاذبه ای باشند که تمام وجود آنها را به یکدیگر پیوند دهد وآنها را در اعماق جان و دل متحد سازد.
زن و مرد طالب این هستند که با مشاهده ثمره وجود خویش خود را برمسند پرافتخارپدرومادری بنگرد و مسئوولیت تربیت انسانهایی صالح وارزشمند را برعهده گیرند و از این رهگذربه وجود خویش امتداد بخشند ( بهشتی ،1382: 67).
والدین جایگاه ویژه ای درتعلیم وتربیت فرزندان خود دارند. این جایگاه ناشی ازارتباط ذاتی ووجودی آنها با یکدیگروهمینطور داشتن استعداد همیاری وکمک به کمال یکدیگراست . هرچند که این ارتباط از نفس واحد ونوعیت وجود انسانی نشأت می گیرد واین ارتباط دربین همه انسانهای عالم وجود دارد. ولی شکل رشد یافته ونزدیکترآن دربین اعضای خانواده به خصوص والدین وفرزند دیده می شود . به همین خاطرایثاروفداکاری والدین نسبت به رفع نیازها ومشکلات جسمی وروحی ومودت ونقش رحمت درپیشرفت و آینده بهترانسان ، توسط والدین وفرزندان دررابطه با یکدیگرقابل توجه است و به شدت جلوه گری می نماید.
فرزند بعد ازذات اقدس الهی و توجهات خاصه او به خواست خداوند مورد لطف و محبت غیرقابل وصف و بیان والدین است به طوری که اگرفرزند با تمامی وجود والدین را احترام نماید بازهم هرگز موفق به ادای حق نمی شود. البته این درصورتی است که والدین وظایف خویش را نسبت به فرزند به امرورضایت خداوند وبرطبق رهنمودهای پیامبر(ص) وائمه معصومین (ع) انجام دهند.
لذا این استعداد تربیتی که خداوند به پدرومادرعنایت کرده است لازم است که شناخته شود وپرورش یابد تا نهایتاً درامرتربیت فرزند کارآمد گردد وادب فرزند که توشه بزرگ والدین درپاداش های اخرو است حاصل شود.
اولین اصلی که مطرح است ووالدین بایستی به آن شناخت پیدا کنند تقویت روحیه انسانیت از طریق صلهای است که بین آنها و فرزند وجود دارد. این صله ذاتی امرتربیت را بسیارآسان نموده است زمان زیادی ازعمرکودک در اختیار تعلیم وتربیت والدین است که به صورت آگاهانه وناآگاهانه درپرورش شخصیت او اثرمی گذارند. این تعلیم و تربیت بایستی به یک برنامه کاملاً عالمانه تبدیل شود و عمده کاروالدین تربیت فرزند خویش وبهره گیری نشاط آور ازثمره این کارخود در دنیا و آخرت می باشد. (رستمی نسب ،1388: 283).
آموزههای اسلام درباره روابط غیر کلامی اعضای خانواده نکات جالب توجهی دارد که در ضمن توصیههای گوناگون مشاهده می شود نگاه مهربانانه زن وشوهر به یکدیگرموجب نشاط آنان می گردد. همچنین نگاه به والدین از روی لطف ورحمت نوعی عبادت است و نگاه والدین به فرزندان وشاد نمودن آنها از این طریق نیز تشویق شده است. از سوی دیگر نگاه تند و خشم آلود اعضای خانواده به یکدیگر به ویژه فرزندان به والدین نامناسب و موجب اختلال در روابط عاطفی مثبت می گردد. (سالاری فر،1385: 126).
در روابط عاطفی عدم توجه به نیازهای یکدیگربه نارضایتی درزندگی واختلاف می انجامد. گاه روابط عاطفی اعضای خانواده با افراد بیرون خانواده قویتر وبا خود اعضای خانواده سرد است. چنین خانوادهای با مشکلات جدی عاطفی روبه رواست واعضای خانواده را محیط مناسبی برای ارضای نیازهای عاطفی خود نمی بیند درروابط عاطفی بی اعتنایی ، نفرت ، وابستگی، حسادت وخود خواهی موجب کشمکشها درخانواده است. تردیدی نیست که سهم عمده درپرورش عاطفی فرزندان ، ازآن مادراست واو ست که باید درپرتوعواطف ملکوتی خود بذر عاطفه را در درون فرزندان خود بپروراند... فرزندانی که به هر علت از این مهر وعاطفه محروم می شوند ودرس مهرورزیدن را درخانواده نمی آموزند انسانهایی خود خوا ه، بی عاطفه وخشن بارمی آیند که فرسنگها ازانسانیت حقیقی فاصله دارند. (سادات،1372: 145)
کودکی که در محیط گرم محبت پرورش می یابد روانی شاد و دلی آرام وبا نشاط دارد.
درپرتومحبت صفات عالی انسانیت عواطف واحساسات کودک نیزبه خوبی پرورش می یابد ونتیجه آن پرورش انسانی متعادل خواهد بود. (امینی ،1387: 491).
خوشبخت کسی است که دیگران را خوشبخت می کند وشادمان وخوشدل آن است که خلق خدا را شادمان وخوشدل کند... دانشآموزباید یاد بگیرد که راه سعادت خود را ازطریق سعادتمند کردن دیگران بجویند و پیشتازی خویش را درممتاز کردن همراهان خود بجوید وپیشرفت خود را درپیش راندن دیگران بیابد وهویت خود را درهم آمیزی با هویت دیگران کشف کند. زیرا تنها ازطریق گستردگی ارتباط با دیگران است که یه گستردگی خویشتن دست می یابیم وبا شناخت ازدیگران است که به شناخت عمیق ترخویش می رسیم وبا محبت ورزیدن به دیگران است که خود را دوست میداریم وزمانی به رضایت درونی خواهیم رسید که رضایت دیگران را جلب کنیم وهنگامی نافع خود خواهیم بود که به دیگران منفعت برسانیم آنگاه به تحقق تمامیت خود معنی خواهیم بخشیدکه تمامیت خلق را با خود همراه سازیم.( کریمی ،1376: 47)
2-1-3- رمز تأکید اسلام برازدواج :
انسان ها ، گرچه واحدهای جدا ازهم اند ، اما عوامل مختلفی ازاین آحاد مجموعه پدید می آورد وآنان را به شکلهای مختلفی با هم ومرتبط با یکدیگرمی سازد. خانواده یکی ازاین گونه مجموعه هاست واز مقدسترین نهادهای اجتماعی وپیوند دهنده افراد به شمارمی آید. اینگونه نهادها نیازمتقابل آنان است چه در مسایل وزمینه های اقتصادی واشتغال ومعیشیت وچه ازنظرروحی وعاطفی وغریزی. بنیان نهادن نهاد خانواده هم تأمین کننده نیازهای روحی وعاطفی انسان هاست و هم روحیه تعاون و ایثار را زنده و تقویت میکند و زمینهساز بروز استعدادهای انسان میگردد.رمزورازتأکید شدید اسلام برازدواج در همین نکته نهفته است زیرا با این برنامه انسانها حیاتی فطری ترورو به کمال تری می یابند. دربیان نورانی حضرت رسول(ص) ازدواج به عنوان محبوب ترین بنیاد نزدخداوند به شمارآمده است. «مَا بَناءَ فی الاسلامِ اَحَبُّ اِلی الله عَزَّوجَلَّ مِنَ التَزویِج »
درحدیث دیگری ازآن حضرت، ازدواج به عنوان « آبادی یک خانواده» ودرمتقابل آن طلاق به عنوان «ویران شدن » یک خانه با جدایی بیان گشته است . (محدثی ،1389: 11)
ازدواج مستحب موُکَّد است ودرصورتی که انسان به دلیل عدم ازدواج مرتکب گناه شود؛ ازدواج بروی واجب می شود اما داشتن فرزند امری واجب نیست وضرورتی ندارد که والدین بدون داشتن آمادگی صاحب فرزندی بشوند وبدین ترتیب زوجین می توانند ازمواهب وجود فرزند بهره مند شوند. (نیک خو،1386: 23).
2-1-4- هدف از تشکیل خانواده :
فرد در هدف خود ظهور می کند و بدیهی است که بی هدفی مساوی با پوچی و بیهودگی است و هدفداری مساوی با قانونمندی و داشتن معنا و محتوا وارزش کمال است .
هدفگرایی انسان به وسیله برخورداری اوازحسن نعمت ورسیدن او به خوشبختی وسعادت و برخورداری او از رحمت وتکفیرگناهان ورستن او ازآتش دوزخ است .
کسی که به هدف نهایی می رسد مصداق «چوصد آمد نود هم بیش ماست» می شود و واجد همه چیز است، اما اگربه آن هدف نهایی نرسیده بلکه به درجه ومرتبه یک مادریا یک پدرخود ساخته رسیده در حد خویش بهره مند ازاین مزایا ومحاسن است .
بستن پیمان همسری برای انسان، یک کمال وبنابراین یک هدف است آن هم هدفی که مقدمه رسیدن به هدفی دیگریعنی پدرومادرشدن است که اینها نیزهرکدام یک کمال محسوب میشوند به همین جهت اینها را هم هدفی برترازدواج به حساب می آوریم منتها مقصود سخن درباره پدرومادرخود ساخته است نه پدرومادری که فقط ازلحاظ فیزیکی پدرومادرند.
همچنین هدف از ازدواج فقط جنبه فیزیکی نیست بلکه شرط اساسی آن خود ساختگی آمادگیهای شرعی و اخلاقی وانسانی است .
پدر و مادرخود ساخته شخصیتهایی هستند دارای ابعاد وسیع؛ آنها درحال عبادت با خدایند و در اجتماع با مردم و در خانه با همسرکه مرحله همسانی و یگانگی آنهاست وبا فرزند خردسال خود،کودک خردسال
چونکه با کودک سروکارت فتاد پس زبان کودکی باید گشاد.
پدران ومادران خود ساخته که پیش کودکان بچگی می کنند با مردم چگونهاند؟ با خدا چگونهاند با یکدیگر چگونه اند؟حالت آنها دربرابرخدا؟ اِذا ذُکِرَالله وَجِلَت قُلُوبُهُم (حج : 25) هنگامی که به یاد خدا می افتند دلهایشان ترسان می شود .
در برابر مردم : بَعضُکُم مِن بَعض ( آل عمران : 195) شما جدای ازیکدیگرنیستید و همگی اعضای یک پیکرید.
نسبت به یکدیگر: خَیرُکُم خَیرّ لِنسأنِه ، وانا خیرکُم لنسائی پیامبراکرم(ص) میفرمایند: بهترین شما کسی است که برای همسر خود بهترباشد و من بهترین شما نسبت به همسرم هستم.
اگربخواهیم ابعاد وجودی یک شخصیت تکامل یافته را مورد تجزیه وتحلیل قراردهیم ، می بینیم او در بعد فرزند و پدر و مادری و همسری و اجتماعی در حد کمال است و هم اینها در بندگی او در پیشگاه خداوند خلاصه میشود. بنده خالص خدا، جزخدا نمی پرستند و در برابر والدین روش احسان و نیکوکاری پیشه می کند و در برابر همسر، حسن معاشرت دارد و در برابر فرزند می کوشد که از نظر الگو و نمونه باشد.
قران در آخرسوره فرقان آیاتی دروصف : « عبادالرحمن» دارد که همان انسانهای کاملند دراین آیات « من » خانوادگی واجتماعی این گونه افراد درهدف والای انسان یعنی بندگی خدا تجلی می کند . اینها غافل از مسأله خانواده وابعاد آن یعنی همسری وپدرومادری نیستند یکی ازخواسته های قلبی آنها این است :« رَبَّنا هَب لَنا مِن ازواجِنا و ذُریاتِنا قُرَة اعین » (فرقان :74)
بندگان خدا وانسان های کامل چشم ودل به هرجایی ندارند: زنان وشوهرانی که به کمال انسانی وبه بندگی خدا رسیده اند دردل یکدیگرجای دارند وبه آنگونه وحدتی رسیده اند که جزحوادث تلخ طبیعت هیچ عاملی نمیتواند آنها را از یکدیگر جدا کند.
چشمان پاک آنها جز روی همسر قرار و استقرار پیدا نمی کند ( نور: 31 ،30) قُل لِلمُومنینَ یَخُصنُّوا مِن أبصَارِهِم
در برابر فرزند نیزچنینند، فرزند آرامش بخش دل وجان وقرة العین آنهاست. چشم آنها شب وروز به فرزند دوخته است .
پرواضح است که اینها همه چیزرا با عینک بندگی خداوند رحمان می نگرند زیبایی طبیعت را ، یکدیگر را ، فرزندان را و... بنابراین تنها چهره ظاهری فرزند را نمی بینند چهره جان وچهره انسانیت و چهره بندگی اش در برابرخداوند رحمان را هم می نگرند ( بهشتی ،1383: 236-234).
هدف کلی خانواده سعادتمند کردن افراد خانواده است نه تنها به معنای مادی بلکه درجنبه معنوی هم غرض ایجاد کانونی است که نمونه کوچکی از جامعه اسلامی مورد نظر باشد واعضای آن دارای تقوا و شرف و انسانیت باشند هدف خانواده در تربیت اسلامی رشد وپرورش همه جانبه اعضای خود، درجنبه های مغزو تن و روان فعلیت دادن سجایای اخلاقی و ملکات فاضله چون میل به وصول به کمال، وصول به خیر، رسیدن به عدالت و انصاف در افراد خود و پرورش شخصیتهایی ارزنده برای جامعه بشری است.
اسلام خانواده ای می خواهد که در آن وظیفه شناسی ، حقیقت دوستی ، شجاعت اخلاقی وجود داشته و زمینه برای پرورش وگشایش همه جوانه های استعداد به صورت موزون وهماهنگ فراهم باشد. اسلام میخواهد خانواده کانون اخلاق، مرکز آموزش دفاع از خود و جامعه، مقاومت در برابر بدآموزیها و نارواییها و مرکز حفظ شرف انسانی و دفاع از فضیلتها باشد.( قائمی ،1363: 63)
در خانواده های موفق افراد اهداف با ارزشی درنظردارند وبه آنها دست می یابند خانواده برای آنها مهم است.سعادت حقیقی را دربا هم بودن میبینند حس هیجان و اعتماد به نفس وجود دارد.خانوادههای موفق دارای برنامه هستند و فعالیتهای خانوادگی انجام می دهند وبرای انجام دادن وظایف مختلف سازماندهی میکنند ایجاد کانونی برای رسیدن به زندگی بهتر، دوست داشتن ویادگیری بهتروتازه کردن خانواده با فعالیتهای تفریحی وسنتها میسر می شود.
پدر و مادر اولین وبهترین الگوهای بچه ها هستند چه بخواهند وچه نخواهند و درحقیقت نمی توانند الگو نباشند غیرممکن است چون مردم آنها را چه مثبت وچه منفی به عنوان پدرومادر، الگویی برای چگونه زندگی کردن می بینند. نویسنده ناشناسی به زیبایی می گوید:
- اگربچه ای با انتقاد بزرگ شود یاد می گیرد سرزنش کند.
- اگربا خشونت بزرگ شود می آموزد بجنگد.
- اگربا پذیرش دیگران بزرگ شود می آموزد عشق بورزد.
- اگربا امنیت بزرگ شود می آموزدبه خودش ایمان داشته باشد.
- اگربا ترس بزرگ شود ترسو بارمی آید.
- اگربا شناخت بزرگ شود یاد می گیرد هدف داشته باشد.
- اگربا حسرت بزرگ شود یاد می گیرد برای خودش متأسف باشد.
- اگربا تأیید دیگران بزرگ شود می آموزد خودش را دوست بدارد.
- اگربا حسادت بزرگ شود احساس گناه می کند.
- واگربا دوستی بزرگ شود یاد می گیرد که جهان جای خوبی برای زیستن است .
اگر دقیق تربنگریم می توانیم ضعف هایمان را درزندگی فرزندانمان ببینیم . نقش الگویی ما به عنوان والدین اساسی ترین مقدس ترین وروحانی ترین مسئولیت ما درقبال فرزندانمان است ما سناریوی زندگی را دست به دست به فرزندانمان می دهیم . (لاجوردی،1384: 349).
اسلام می خواهد خانواده محیط شاداب وامنیت ، رضایت خاطر، آسایش ورفاه بوده واعضای آن در برابر اجتماع به گونه ای اندیشیده که به مسائل روزآگاه وازمخاطرات برحذروبرکنارباشد. هدف خانواده ساختن انسانی کامل وشرافتمندانه است ، انسانی که دارای میل به ارزشهای عالی علاقمند به حریت، دارای شخصیتی شکفته ، آماده برای زندگی اجتماعی، موجد تحول وسازندگی باشد انسانی که درعین برخورداری از سلامت تن و روان و حفظ جنبههای رشد وداشتن خوروخواب مناسب ازجنبه های خودشناسی وخود سازی برخوردار، دربرابرشرور مقاوم، از قبول بندگیها در شهوات و اسارت نفس بر کنار، از فروماندن در اسارتها و آلودگیها برحذر، دارای روح اجتهاد واستنباط برای کشف حقیقت و از تحجر وتعصب نیندیشیده دور و برکنار باشد.هدف خانواده باید پرورش افرادی کارآمد از لحاظ اقتصادی، دارای رشد علمی و اجتماعی، آماده برای همکاری ، قائل به احترام به انسانیت، دارای عادات اخلاقی مطلوب وپذیرنده مسئوولیتها و وظیفه شناسی، علاقمند به انجام مسئوولیت ، مؤمن به ارزش فـداکاری درراه احیای حـق وخلق ، دارای گذشت و ایثارو درک صـحـیـح ازارزش صلح باشد.
وبالاخره هدف خانواده باید تقویت جنبه های روانی ، ایجاد خصال پسندیده ، ایجاد زمینه برای تکامل موثردرامرتفکر، یادگیری راه ورسم تحقیق باشد. ( قائمی ،1363: 64)
2-1-5- اهمیت خود سازی والدین :
والدین خود ساخته به همان اندازه دربرابرزردی وافسردگی چهره جان فرزند خود افسرده می شوند که در برابرزردی وافسردگی ظاهری او وبلکه برای اولی به مراتب بیشتر.
آنها خود را فقط ماشین مولد پول ، جهت تأمین نیازهای جسمی او یعنی خوراک وپوشاک ومسکن نمی دانند بلکه خود را درسرنوشت نیک وبد او نیزموثروشریک می دانند.
آنها می دانند که فرزند صالح آنها را درپیشگاه خدا وخلق سرافراز می کند وحقیقتاً مقام ومرتبت آنها را از لحاظ بندگی ارتقاء می بخشد. آنها می دانند که فرزند ناصالح اگربه خاطرتقصیرخودشان باشد آنها را در پیشگاه خدا وخلق سرافکنده می سازد و مقام و مرتبت آنها را ازلحاظ بندگی تنزل می بخشد.
قران کریم نمونه های بسیارآموزنده از پدران و مادران خود ساخته به ما معرفی می کند. مردم مسلمان باید با توجه به این نمونهها والگوها به فکرخودسازی باشند تا بتوانند با عبور از نردبان تکامل یعنی همسری، پدری و مادری به هدف والای آفرینش دست یابند و در عین حال آگاه باشند که بدون عبور از این پلهها آن قله بلند را نمی توانند فتح کنند یعنی راه صعود به سوی آن قله بلند ازمیان خانواده میگذرد. ازفرزندی تا همسری و از همسری تا پدرومادرشدن یک پدرنمونه درقرآن کریم لقمان حکیم است که سوره ای به خود اختصاص داده است در این سوره لقمان به فرزند خود درس توحید می دهد او را ازشرک درهمه ابعادش برحذرمی دارد زیرا شرک ظلمی بزرگ است و... پدرنمونه دیگر، ابراهیم خلیل است که فرزند شیرخوارخود اسماعیل را با مادرش در محلی که بعد به کعبه وقبله گاه نیایشگران می شود اسکان می دهد وبعد با همکاری او پایه های کعبه را استوارمی دارد وآنچنان خود را برمسند پدری موفق وکامیاب می نگرد که می گوید:
« الحمدُاللهِ الذی وَهَبَ لِی عَلی الکِبَرِاِسماعیلَ وَاِسحاقَ » ( ابراهیم :39)
ستایش خدای را که با وجود سالخوردگی اسماعیل واسحاق را به من بخشید.
[1] Cooper smith
[2] Immanuel kant
[3] Otto kline berg
[4] Victor
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کیفیت زندگی کاری
کیفیت زندگی کاری را از دو منظر می توان مورد بررسی قرار داد، از یک منظر،کیفیت زندگی کاری به مجموعه شرایط عینی و واقعی در سازمان نظیر خط مشی های ارتقاء از درون، رهبری آزادمنش، مشارکت کارکنان واقدامات و شرایط کاری امن و مطلوب و یکسان تلقی می شود و از منظر دیگر کیفیت زندگی کاری با نگرش کارکنان و طرز تلقی آن ها در مورد احساس امنیت، رضایت و توان رشد و توسعه به عنوان یک انسان، مساوی فرض شده است(کاسیو،1380). این دیدگاه ، کیفیت زندگی کاری را به حد و میزانی که تمامی نیازهای انسان را تأمین می نماید مرتبط می داند. از این رو کیفیت زندگی کاری را می توان از لحاظ عینی (سخت افزاری) و ذهنی(نرم افزاری) مورد توجه قرار داد. از سوی دیگر کیفیت زندگی کاری مفهوم یا سازه ای چند بعدی است و تعریف واحد، مورد اتفاق نظر و جهان شمولی از آن نمی توان ارایه نمود(پرداختچی،1384). از ابتدای نهضت کیفیت زندگی کاری در دهه 1970 میلادی تاکنون، تعاریف متعدد و متنوعی از آن ارایه شده است که در اینجا به تعدادی از این تعاریف اشاره می شود. در این بخش تعدادی از تعاریف کیفیت زندگی کاری که در سه دهه اخیر ارائه شده نقل شود.
در انتخاب تعاریف سعی بر آن بوده است که حتی المقدور از ذکر تعاریف کاملاً مشابه خودداری شود تا دیدگاه ای مختلف نسبت به این مفهوم که در قالب تعاریف مطرح شده ، نشان داده شود. گرچه به اعتقاد دولان و شولر، کیفیت زندگی کاری به سختی تعریف و سنجیده می شود ولی با این وجود تعاریف متعدد وجود دارد. آرنولد و فلدمن(1986) کیفیت زندگی کاری را در کیفیت روابط کارکنان و تمامی محیط کاری خلاصه می کند و یادآور می شود که در قالب محیط کاربرنامه ها و فعالیت هایی که در جهت بهبود کیفیت زندگی کاری انجام می شود، در کنار و به موازات توجه به ابعاد فنی و اقتصادی، که بیشتر مورد توجه سازمان ها می باشد، ابعاد انسانی نیز مورد توجه و تأکید قرار می گیرد.
و رترودیویس کیفیت زندگی کاری مناسب را برخورداری از حقوق و مزایای مکفی و سرپرستی خوب، شرایط کاری شغل چالش انگیز، جالب و سودمند تعریف کرده اند. دوبرین، ایرلند ویلیامز کیفیت زندگی کاری را فرآیندی می دانند که بوسیله ی آن تمامی کارکنان سازمان از طریق کانالهای ارتباط که بدین منظور تعبیه شده است، در طراحی شغل خود و محیط کار خود دروندادی خواهند داشت،کیفیت زندگی کاری فرصت هایی را برای کارکنان فراهم می کند که طی آن طیف وسیعی از نیازهای آن ها در شغل و محیط کارشان ارضاء شود. به نظر آنها کیفیت زندگی کاری شکل های گوناگونی دارد و فصل مشترک همه آنها این است که اختیار کار و محیط کار به کارکنان واگذار شود و از آن طریق تعهد، رضایت و بهره وری آن ها افزایش یابد.
براساس تعریف ارائه شده در فرهنگ جامع مدیریت،کیفیت زندگی کاری یا کیفیت شغلی شرایطی است که در آن یک کارمند از مزایایی چون سرپرستی خوب، محیط کار مطلوب، حقوق و مزایای مکفی و عادلانه، و شغلی چالش انگیز و رضایت بخش بهره مند باشد(زاهدی،1376).
پرداختچی به نقل از مورهد و گریفین کیفیت زندگی کاری را چنین تعریف می کند: میزانی که کارکنان می توانند مهمترین نیازهای خود را از طریق تجربیاتشان در سازمان و محیط کارشان ارضاء کنند(پرداختچی،1384) بلجرکیفیت زندگی کاری را بر حسب ویژگی های زیر تعریف می کند:
- نقش کارکنان در تصمیم گیری ها
1- 2- مشارکت کارکنان در حل مشکلات
2- 3- سیم شدن در اطلاعات
3- 4- بازخورد سازنده
4- 5- کارگروهی و تشریک مساعی
5- 6- مفهوم داشتن و چالش انگیز بودن
6- 7- امنیت شغلی
میرکمالی کیفیت زندگی کاری را به معنای دادن فرصت به کارکنان برای تصمیم گیری درباره محصولات یا خدمات شغل و یا مکان شغلشان که می خواهند با اثر بخش ترین وضعیت ارائه دهند تعریف می کند(میرکمالی،1383). وی همچنین اشاره می کند که چنانچه کار در شرایط روان شناختی سالم و کشش ها و همکاری های متعادل انجام گیرد. منجر به بالا رفتن کیفیت زندگی و رشد نوع احساس مثبت نسبت به کار و محیط آن به نام رضایت شغلی می گردد این احساس علاوه بر تأیید تأمین نیازها و تحقق اهداف فردی و سازمانی سبب سلامتی جسمی و روانی، وفاداری و بالاخره بالا رفتن اثر بخشی و کارایی سازمانی می شود.