دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟
دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگرافهای مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیدهی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمرهاند اما کمتر میتوان نوشتهای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من اینها را برای سایهام که روی دیوار افتاده است مینویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگرافها اینگونه آغاز میشود: «غربزدگی میگویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیدهاید که گندم را چگونه میپوساند؟»
این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگیاش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است.
شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دههی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب میفهمند که من چه میگویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و همنسلانم بگویم: در سرآغاز دههی ٤٠ ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دههی ٦٠ میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپیها، سنت شکنیها، خیزشهای دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگیمان را آغاز میکردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع میکرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد میگذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینهی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود.
آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را میزد، چهرهی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامههایش با برنامههای ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم میزد ـ حرفهائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامهای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بودهاند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه سالهی بعد از ٢٨ مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سالها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پلهها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن میگفت. دیکتاتوری هم بنظر میرسید که رفته رفته دارد وا میدهد. نشانهاش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسهی کیهان در پی انتشار دو نشریهی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی تودهای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کند. قسمت اولش هم همینگونه منتشر شد اما در شمارهی دوم جلویش را گرفتند و کتاب ماه شمارهی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بیجزوهی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.
در پی انتشار همین شمارهی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همهی جزوهها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوهها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوهها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتابها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از ١٠٠٠ جلد بوده باشد، از طریق «برو بچهها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب ماه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذهای کاهی. و ما پخش کنندهی کتاب ممنوعهای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوهی اولش با خبر بودیم.
کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزیها به آن «گفتمان» میگویند. (و همینجا، بعنوان نکتهی معترضه بگویم که دیدهام این روزها بسیارانی خیال میکند که «گفتمان» واژهی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیونها میشنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیعتر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 64 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 86 |
فصل اول :
کلیات
مقدمه
مد گرایی حاصل زندگی انسان معاصرنیست بلکه درتمام دوران زندگی بشربوده وهست.اما اگراین پدیده درهردوره ای ازتاریخ اگاهانه وبا گزینش انتخاب وبا توجه به فرهنگ وچارچوب های فکری واعتقادی جامعه صورت بگیرد نه تنها موجب پیدایش نارسایی های فرهنگی واجتماعی نشده بلکه به عنوان یک دستاورد اجتماعی به نوبه خود به رشد وتعالی فرهنگ وتمدن انان کمک های زیادی نموده وزمینه اراستگی مناسب زندگی را فراهم می کند.درواقع مد گرایی مثبت به معنای اقتباس ازپیشرفت های اجتماعی و به کاربردن دستاوردهای مثبت دیگران ضمن بر طرف ساختن زشتی ها و کاستی ها ازدچارشدن زندگی به یکنواختی خسته کننده پیش گیری کرده وروزبه روز به استحکام بیشتر پایه های زندگی دسته جمعی کمک می کند.اما باید مراقب بود که این فرایند ازحا لت طبیعی خارج نشود زیراهمه ی استعدادهای فطری اگرازحالت طبیعی خارج شود جنبه ی انحرافی پیدا کرده واثارسویی به بارمی اورد.اما جوانان (دانشجویان) بنا به مقتضیات سنی و نیازهای گوناگونی که دارند و بسته به محیط هایی که دران قرارمی گیرند دربرخی قلمروها همچون لباس وارایش بیشتراز دیگران درمعرض جریان مد گرایی قرارمی گیرند وچون مد در بسترزمان درحال دگرگونی است افراد سنین جوانتررا بیشترمی طلبد چون وقت ازادتری دارند و می توانند پا به پای مد حرکت کنند.درک عمومی ما از واژه مدعموما به طرزلباس پوشیدن محدود می شود،اما واقعیت این است که مد می تواند شامل موارد گوناگونی اززندگی روزمره باشد.موضوعاتی از قبیل: نحوه انتخاب موسیقی،ارایش،چیدن دکوراسیون منزل، اتومبیل و حتی حرفه و کار.البته نباید به مقابله با مد بپردازیم بلکه بهتراست به پرورش و تقویت وجوه مثبت ان دقت کنیم تا درسایه این اتفاق جنبه های منفی ان کم رنگ ترشود وجای خود را به جنبه های مثبت دهند. به هرحال هدف ازارائه این تحقیق تحلیل پدیده اجتماعی مد است که سال ها مردم نقاط مختلف جهان را به خود مشغول کرده است و بیشترسعی کردم به میزان تا ثیرپذیری ازفرهنگ بیگانه درزمینه ی مد لباس،ارایش وموسیقی دربین دانشجویان بپردازم.
بیان کلی مسئله تحقیق
|
پدیده مد ازموضوعاتی است که همواره می تواند اقشارمختلف جامعه را به شکل های گوناگون مورد تاثیرخود قرار دهد.درواقع حکومت اسلامی درارائه الگوهای فرهنگی درسال های بعد از انقلاب موفق نبوده است.امروزه گرایش نسل جوان کشور روزبه روزبه مدهای جدید لباس،مدل ورفتارهای تقلیدی گروه های موزیک رپ،تکنو،پاپ،راک و ...هنرمندان و ورزشکاران خارجی به خصوص از نوع غربی و امریکایی افزایش بیش از حد یافته است.چنین گرایشاتی در گذشته بیشتر در جوانان مقیم بالای شهر(ثروتمند به لحاظ مالی)دیده می شد ولی امروز بین جوانان و نوجوانان بالا و پایین شهر درعرصه یک سری تمایلات وخواست های اجتماعی وازادی های مدنی برای یک زندگی بهتر،راحت تروازاد تر توافقی وجود دارد و ان ها درسال های اخیر با ارتباط و تبادل امکانات،روابط گسترده با یکدیگربرقرار کرده اند.نسل سوم کشورمان با وسایلی چون ماهواره ،اینترنت ،نوارویدئو،نوار کاست ،پوسترها،لباس و شلوارهای لی با مارک های مختلف به شدت تحت تاثیر تغیرات وشرایط جهانی شدن قرارگرفته اند و به اشکال گوناگون از خود عکس العمل نشان میدهند و چنان که می بینیم مد در زندگی انها نقش مهمی بازی میکند مراجعه به کانال های موسیقی چون و...از طریق انتن های ماهواره ای به شدت در نسل جوان کشور رایج است.بسیار دیده شده که یک جوان کارگر با درامد روزانه ای 4-3 هزار تومانی ،برای خود پیراهن یا شلواری با مارک خارجی را با قیمت 25 هزار تومان می خرد تا بلکه بدین طریق خود را با شرایط دیگر جوانان وفق دهد ودرواقع یک هفته حقوقش را بابت ان پیراهن یا شلوار پرداخت کرده است .در اینجا لازم به تذکر است که هدایت و ارشاد نسل
جوان این کشوربه برنامه ریزی های اصولی علمی و تلاش بی وقفه نیاز داشته وهرگونه سهل انگاری در این زمینه نه تنها گناهی نا بخشودنی است بلکه زیانهای جبران ناپذیری در بر خواهد داشت.امروز که نسل بیداری مسلمین وارد مرحله ای تازه شده و تلاش های کسانی چون سید جمال الدین ،اقبال ،محمدعبده ،سید قطب ،علامه نائینی،ایت الله طالقانی ومطهری و...بعد عینی به خود گرفته.استفاده از تمامی امکانات جامعه در مقابله با تهاجم فرهنگی وواکسینه کردن تمام احادجامعه به خصوص نوجوانان وجوانان ضروری ترین مسئله بوده و چه زیباست رهنمود استاد شهیدمطهری:"اگر مشکلی در راهنمایی نسل جوان باشد بیشتر در فهمیدن زبان ومنطق او و روبرو شدن او با زبان و منطق خودش است و دراین وقت است که هر کسی احساس می کند این نسل بر خلاف انچه ابتدا به نظر می رسد لجوج نیست و امادگی زیادی برای دریافت حقایق دارد."(مرتضی مطهری،مسئله حجاب،مقدمه کتاب)
ضرورت و اهمیت تحقیق
ضرورت توجه به مسئله تهاجم فرهنگی و تاثیر پذیری ازان درزمینه مد لباس ارایش و موسیقی در بین دانشجویان درهر طبقه ی اجتماعی که خیل عظیمی از جوانان را تشکیل می دهد برکسی پوشیده نیست لذا ازانجایی که فرهنگ هر ملتی یا قومی مجموعه اداب و رسوم و سنت ها ارزش ها ومواریث اجتماعی ان قوم وملت را تشکیل می دهد که از گذشتگان به ارث برده اند،حساسیت بیشتری را در جهت ابقا و مصونیت ان ازهرگزندی را می طلبد وواضح است که میبایست دردوران نوجوانی بین زیر ساخت های فرهنگی هر نسل با ارمان های مقبول و مشروع مکتب حاکم وفاق ایجاد نمود.این مسائل ضرورت تحقیق و ارائه راه حلی هر چند کوچک را افزایش می دهد.
اهداف تحقیق
1 : شناسایی علل پذیرش فرهنگ بیگانه در بین دانشجویان
2 : شناسایی راههای مقابله با تهاجم فرهنگی و الگو برداری از فرهنگ بیگانه در بین دانشجویان
3: دادن نیروی شناخت و تقویت بنیه ارزشی و اصول اسلامی
4: فراهم کردن زمینه های لازم جهت سرمایه گذاری مسئولین در مقابله با فرهنگ بیگانه از قبیل ارائه امکانات تفریحی و ورزشی و تشکیل کلاس های فرهنگی و هنری 5: شناسایی تاثیر بعضی از برنامه های رسانه ،وسایل ارتباط جمعی (ماهواره و اینترنت)،مجلات بر مد.
قلمرو زمانی و مکانی تحقیق موضوع مورد برسی (بررسی عوامل اجتماعی موثر در گرایش به مد ) است که قلمرو زمانی و مکانی در دانشگاه ازاد اسلامی واحد تهران مرکز (مجتمع ولیعصر) انتخاب شده وازطرفی پدیده گرایش به مد در چند سال اخیردر دانشگاه ها افزایش قابل توجهی داشته ،با این تفاصیر قلمرو زمانی دراین تحقیق سال 86ـ85 در نظر گرفته شده است.
فصل دوم :
چهار چوب نظری
پیشینه تحقیق:
گرایش جوانان به فرهنگ غرب یک مسئله اجتماعی است که در چند دهه اخیر افزایش داشته و تحقیقات زیادی برای شناخت علل به وجود امدن این پدیده انجام شده و این که چه اسیب ها و انحرافات اخلاقی و اجتماعی را در فرد و جامعه به دنبال دارد ،از طرفی خصوصیات و ویژگی های جامعه کنونی ما که در مرحله گذارازسنت به مدرنیته است و تحولات به قدری سریع است که مسائل و مشکلات هم با توجه به مکان و زمان دگرگون می شوند و بایستی تحقیقات وپژوهش ها نیز با توجه به این تحولات و نیاز جامعه انجام شود ،تحقیقات انجام شده دراین راستا عبارتند از :
1 :قدیمی ـ بهرام ،بررسی گرایش جوانان به مظاهر فرهنگ غرب در سطح شهر تهران ،1376ـ1375 دانشگاه ازاد اسلامی،واحد مرکز
2:ایوبی ـ محمد رضا ،تاثیر برنامه های ماهواره ای و ویدئو یی در شمال و جنوب تهران ،1378ـ1377،دانشگاه ازاد اسلامی واحد مرکز
3:عرب نجفی ـ اشرف ،سنجش نگرش جوانان دانش اموز نسبت به موسیقی و تصویر پخش شده از سیمای جمهوری اسلامی ایران 1377ـ1376 دانشگاه ازاد اسلامی واحد مرکز
4:خوشکار ـ علیرضا ،جامعه پذیری موسیقی در ایران در دوران معاصر 1381ـ1380 دانشگاه ازاد اسلامی واحد مرکز
5:فداکار ـ مقصود ،بررسی تاثیر عوامل فرهنگی برنامه های ماهواره ای تلویزیون برقشر جوان 1377،1387 دانشگاه ازاد اسلامی واحد مرکز
6:صدر ـ شعله ،اثرات رسانه های همگانی ،بررسی نقش و اثرات فرهنگی و اجتماعی رسانه های همگانی بر روی فرد واجتماع،1379،مدرسه تلویزیون و سینما
7:مزینانی ـ مریم ،میزان تاثیر پذیری دانش اموزان دختر دوره ی دبیرستان منطقه 1 تهران ،از فرهنگ بیگانه در زمینه مد وارایش و موسیقی ،83ـ1382 دانشگاه ازاد اسلامی واحد مرکز .
مد ئ Mode واژه ای است فرانسوی و در لغت به معنای سلیقه ،اسلوب ، روش و شیوه و...بکار می رود ودراصطلاح مد به تغییرناگهانی و مکررهمه یا بعضی افراد اطلاق می شود و منجر به گرایش انجام رفتاری خاص یامصرف کالای به خصوص یا در پیش گرفتن سبکی خاص در زندگی میشود که نتیجه نهاینه نشدن فرهنگ در جامعه است. مد کلمه ای است که در جامعه ی نوین ما حرف اول را می زند.مد یعنی تسخیر روحی استراتژیک. ماهیت کلی مد به وسیله ی اصطلاحات متقابل (مد روز) و (از مد افتادگی) بیان شده.این اصطلاح به یک الگوی تغیرات مداوم دلالت می کند که در ان اشکال اجتماعی معینی موقتا از پذیرش و احترام برخوردارمی شوند فقط به خاطراینکه توسط کسانی که بیشترازجریانات زمانه اگاهند،جایگزین شده اند این نوع جلوه اشکال اجتماعی ،مد را از (رسم) که ثابت و پذیرفته شده است جدا می سازد.مقبولیت اجتماعی که مد از ان بر خوردارمی شود ناشی ازهیچ نوع سود مندی یا شایستگی برتر ان نیست،بلکه درعوض مقبولیت مد پاسخی است که در جهت حساسیت و سلیقه های افراد می باشد.اگرچه مد را بیشتر درحوزه پوشاک می بینیم اما درحوزه های دیگری همچون نقاشی، معماری تزئینات خانگی ،اداب پذیرایی و ...نیز میتوان بر شمرد.در واقع هیچ کدام از حوزه های زندگی اجتماعی که درمعرض تغیرات مستمر قرار دارند ازتجاوز مد در امان نیستند.دکترعلی شریعتی می گوید:اگرمی خواهی فردی را تغییر دهی از کفش او شروع کن ،دلیلش هم این است که با تغییر کفش به دلیل عدم همخوانی ان با شلوارو پیراهن و مدل مو،ان ها را نیاز فرد تغییرمی دهد.
فرهنگ فرهنگ فقط مجموعه ای بر روی انباشته از اداب و رسوم و شیوه های مختلف زندگی نیست بلکه نظامی سازمان یافته ازرفتارهاست .
"فرهنگ شیوه ی عمومی زندگی گروه یا گروه هایی ازمردم است،عناصرفرهنگی ازقبیل عادات، سنت ها،اعتقادات،ارزش ها ونقاط نظر انسان ها را با یکدیگر پیوند می دهد ووحدت اجتماعی خاصی به وجود می اورد."(دکترمنوچهرمحسنی،مقدمات جامعه شناسی،1370؛98) ولی عام ترین تعریف فرهنگ از" ادوارد تایلورمی باشد که مجموعه ی پیچیده ای است که شامل معارف،معتقدات،هنرها،صنایع،فنون ،اخلاق ،قوانین ،سنن وبالاخره تمام عادات ورفتار و ضوابطی که فرد به عنوان عضو جامعه خود فرا می گیرد و در برابران جامعه تعهداتی را برعهده می گیرند."(دکترمحمودروح الامینی،زمینه فرهنگ شناسی،1382؛17 )
هویت فرهنگی
هر جامعه وفرهنگی الگو های خاص خود را دارد که با فرهنگ مردم دیگر جوامع بیگانه است و بران تاکید می کند ودفاع.به عبارت دیگرگذشته های تاریخی،حماسه های ابا اجدادی،سرزمین نیاکان،زبان مادری،باورها وسنت های طایفه ای،اسوه های دینی،عصبیت های قومی ،هنر و ادبیات موروثی، هویت فرهنگی را تشکیل می دهند.باید دانست انچه که اماج حملات تهاجم فرهنگی قرارمی گیردهمان هویت فرهنگی است اما نباید ساده اندیشانه با این موضوع برخورد کردچون هویت فرهنگی به مفهوم فوق تا زمانی که صرفا جنبه ملی داشته باشد وبه گروههای سرزمین خاصی متعلق باشد نه تهدیدی برای فرهنگ استکبار جهانی است و نه ازسوی انها مورد تهاجم قرارمی گیرد بلکه حمایت هم می شود و تحت عنوان نسبیت فرهنگی ازان دفاع می کند انچه که مورد تهاجم قرارمی گیردهویت فرهنگ اسلامی است .این بالندگی ،پویایی و زندگی در متن فرهنگ اسلامی است که تهدیدی جدی برای غرب محسوب میشود و انچه انها به ان همت گماردند مسخ همین فرهنگ میباشد.دکتر شریعتی در این باب می گوید:غرب می دانست ومی داند که برای رام کردن یک ملت وخوار کردن افراد ان بیش ازهرچیز باید فرهنگش را گرفت زیرا انسان بی فرهنگ خوارو ذلیل است وتسلط برچنین انسانی بسیارساده است ومی توان اورا به شکل الگوهای فرهنگ دراورد.دراینجا نیز منظورازفرهنگ همان ماهیت فرهنگی است که مسخ ان به مسخ شخصیت افراد وان فرهنگ وبرده شدن انها و
نهایتا تحت سلطه قرارگرفتنشان می انجامد و خلاصه استعمار تنها هدفش خنثی نگهداشتن ادمیت ازفرهنگ است و دراین راه ازهیچ کوششی برای از بین بردن اداب ورسوم انها،برای جانشین کردن زبان خود به جای زبان انها، برای نابودی فرهنگ انها،فروگذارنمی کند.(جلال ال احمد،درخدمت وخیانت روشنفکران،1357؛32) این همان تهاجم فرهنگی است که تحت هرنام پوششی مطرح می شود.
نشانه شناسی و فرهنگ مادی
"نمادهایی که درگفتارونوشتار بیان می شوند ،شیوه های اصلی تشکیل و بیان معانی فرهنگی هستند اما تنها شیوه ها نیستند،اشیا مادی و جنبه های رفتارهردومی تواند برای تولید معانی استفاده شوند.دال عبارتند از:هر حامل معنی،هر مجموعه عناصری که برای انتقال معنا مورد استفاده قرار می گیرد، صداهایی که در گفتار ایجاد می شود.مانند علامت هایی که روی کاغذ گذاشته میشود دال هستند، اما دال های دیگرلباس،تصاویریا نشانه های دیداری ،شیوه های خوردن،شکل های ساختمان یا معماری و بسیاری از ویژگی های دیگرفرهنگ را شامل می شود. مثل:فهماندن تفاوت های بین دوجنس."(انتونی گیدنز،جامعه شناسی،1382؛62،6)
فرهنگ پذیری
گاه اتفاق می افتد یک عنصرفرهنگی از فرهنگ دیگرگرفته میشود که به این فرایند فرهنگ پذیری می گویند درچنین وضعیتی فرهنگ هایی که با یکدیگر تماس مستقیم دارند هر دو دچار دگرگونی می شوند درعین حال این دگرگونی ممکن است در یک فرهنگ خیلی عمیق تر از فرهنگ دیگر باشد. وقوع حوادث ناگهانی مانند جنگ نیزمی توانند زمینه ساز پیدایش خرده فرهنگ و مد در جامعه شود، البته این گونه خورده فرهنگ ها چون تابع شرایط خاص همان جامعه میباشد برای جوامعی که دران شرایط قرار ندارند تعارض محسوب می شوند.مانند :مد رپ که بعد از فروپاشی یوگوسلاوی در نتیجه ی جنگ میان صرب ها ومردم بوسنی توسط مردم تحت فشاربه وجود امد.رپ درلغت به معنی موسیقی ارامی است که دانشجویان اروپایی قبل از امتحان برای کم کردن اضطراب خود به ان گوش می دهند.
تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی به معنای نفی هویت فرهنگی ملی ،پذیرش سلطه ی فکری و فرهنگی بیگانه،تغییر باورها ورفتارها،دگرگونی روش ها واداب و رسوم زندگی فردی واجتماعی منطبق با الگوی بیگانه می باشد که توسط پرسشنامه وگرایش به فرهنگ بیگانه اندازه گیری می شود کسی که تحت تاثیر غرب قرارمی گرفت ایتم های فرهنگ بیگانه را انتخاب میکرد.به طور کلی تهاجم فرهنگی عبارت است از:تلاش برنامه ریزی شده و سازمان یافته از سوی گروه تهاجم برای حمله به جهان بینی ها و بینش ها و در نتیجه گرایش ها و جایگزین کردن باورها و ارزش ها واخلاقیات دررفتارهای مورد نظرخویش برسایرگروهها وجوامع .ویژگی های تهاجم فرهنگی:
1:نامرئی و نامحسوس است؛تهاجم فرهنگی یک کار ارام و بی سرو صداست که باعث فرو ریختن ارزش های معنوی می شود که قابل علاج نیست.
2:ریشه ای وعمیق است ؛دشمن با وارد شدن به سنگ زیرین یک جامعه یعنی فرهنگ می خواهد
پیکره ی جامعه را به سلیقه خود کج کند.
3:درازمدت و دیر پاست ؛کار فرهنگی دیر نتیجه میدهد ولی اثران باقی است.
4:همه جانبه است؛دشمن در این تهاجم ازهمه ی حربه های سیاسی،اقتصادی، نظامی ،روانی و تبلیغاتی بهره می گیرد تا فرهنگ مقابل را به انزوا بکشاند.
5:دارای برنامه ،ابزاروامکانات گسترده است و برای اجرای برنامه های خود ازمتخصصین روانشناس،جامعه شناس و سیاستمداران استفاده میکند و ارتباطات مناسب با روحیات واداب و رسوم هر جامعه را با شرایط جهانی تدارک میبیند و با بودجه ی تبلیغاتی کلان ده هزار کانال ماهواره ای، صدها پایگاه رادیو و تلویزیونی با ده ها زبان زنده دنیا و یا روزنامه ،مجله و کتاب در تیراژ میلیونی تبلیغ می کنند.
6:خطرساز وکارساز است ؛تهاجم فرهنگی ازحمله نظامی خطرناک تراست زیراحمله ی نظامی صلابت ومقاومت ملت را تحت هر عنوانی (ملی یا دینی) بر می انگیزد و به عکس العمل وا میدارد ولی توطئه ی اخلاقی و فرهنگی انسان ها را تدریجا از درون می پوساند و بدون اینکه متوجه باشند به اضمحلال و نابودی می کشاند .
پیشینه ی تهاجم فرهنگی و مد گرایی
برای یافتن این موضوع باید برگردیم به استعمار کهنه ومستقیم انگلستان و سپس جوامع دیگر اروپایی چون فرانسه،اسپانیا وبه دنبال ان استعمار نو. انچه استعمار پیر به عنوان مترقی کردن کشورهای عقب مانده از کاروان تمدن به گمان خودش انجام می داد چیزی جز تهاجم فرهنگی برای دست یافتن و غلبه کردن بی چون و چرا بر این ملل نبوده است.ظواهر تمدن غرب و پیشرفت های تکنولوژی، صنعتی این جوامع با سیاست های استعماری ،تجاوز گرایانه این جوامع ترکیب شده و موجودیت فرهنگی و اقتصادی واجتماعی وسیاسی کشور های مستعمره را به مخاطره انداخته بود و دسته ای از متفکران کشور های تحت سلطه ،چهره ی اول یعنی تمدن غرب را می دیدند لذا اگاهانه یا نا اگاهانه به سوی او گرایش می یافتند ،کسانی را که امروز به نام غرب زده می شناسیم ازاین دسته اند و دسته ای دیگر فقط چهره ای دیگر یعنی چهره ی استعماری این کشور ها را دیده و لذا دشمن همه ی جلوه های تمدن استعمارشدند وحتی درمقابل فرهنگ مادی این جوامع و پدیده های صنعتی ان نیز قرار گرفته اند و حتی بلند گو را نیز صدای شیطان نامیدند.در بین این دسته که نسبت به دسته ی اول دلسوزتر بوده و دارای ریشه های مردمی نیز بودند نوعی وحشت کوراز تمدن و فرهنگ غرب وجود داشته که انها را به سوی نوعی مخالفت غیر منطقی وهمراه با تعصب با نمود های صنعت غرب میکشید و به دلیل عدم توانائی شان در دفاع صحیح از فرهنگ بومی خود،اب به اسیاب گروه اول ریخته اند و به خصوص در زمینه ی جذب جوانان بسیاری از انها را که راه سومی به جز این دو قطب مطرح در جامعه نمی شناختند به سوی گروه اول سوق می داد.
در کنار این دو گروه اندیشه اصلاح طلبی دینی توسط کسانی چون سید جمال الدین اسد ابادی،عبده، سید قطب،کواکبی،اقبال لاهوری وعلامه نائینی مطرح شد وحقانیت خود را ثابت نمود.پیام اینان بازگشت به خویشتن بود ولی منظورایشان ازاین بازگشت تکیه بر فرهنگ معنوی جامعه وحفظ هویت فرهنگی به منظور مجموعه ای از اعتقادات دینی،باورها، زبان، هنر،ادبیات،اداب ورسوم وسنن که باعث تمایزگروههای انسانی می گردد بود و بدین لحاظ از گروه اول جدا می شدند اما در زمینه ی پذیرش تکنولوژی و صنعت نظری متفاوت ازگروه دوم ارائه داده ومعتقد بودند که باید علم و صنعت و تکنولوژی ازهرجا با شد گرفت اما به شکلی که هویت فرهنگی جامعه را تحت الشعاع نفوذ خود قرار ندهد.چنان چه دراثاراقبال داریم که:برخلاف متفکران که می گویند نمی توان علم و صنعت غرب را گرفت وفرهنگ و اخلاق و روابط اجتماعی و شیوه ی زندگی شان را کنار زد نه تنها می توان چنین کرد بلکه هیچ دلیلی وجود ندارد که ثابت کند جامعه ای که با عشق های بلند وعرفان روح واشراق دل و برخورداری از لذت های پاک وعمیق اخلاقی ومعنویت اشناست ،نمی تواند به جای گاواهن تراکتور براند،عوض کجاوه جت سوار شود،پیه سوز را دور انداخته لامپ الکتریکی روشن کند.
طبیعی است که ورود یک تکنولوژی جدید روی فرهنگ غیرمادی نیز تاثیر گذاشته حتی روی دیگر جلوه های فرهنگ نیز بی تاثیر نخواهد بود اما باید در نظر داشت که هویتی فرهنگی حاصل جمع ساده ی اداب و رسوم ،عقاید،هنر ،ادبیات ،سنن و ...نیست بلکه جریانی فرا تر ومحاط از تمام اینهاست که از تداخل ،تاثیر وتاثرو روابط پیچیده بین تمام اینها ناشی شده و برد تاثیرفرهنگ مادی به تنهایی قادر به از بین بردن این هویت فرهنگی نخواهد بود چه بسا پدیده های صنعتی که وارد کشور شده وبه خصوص که امروزه هر کشورجهان، بازاری از پدیده های صنعتی سایر کشورهاست.
اما به هرحال هر کشورموجودیتی به لحاظ فرهنگی مستقل ازدیگران دارد و این تا زمانی است که بتواند این ماهیت فرهنگی را دربعد فرهنگ غیرمادی حفظ کند.شیوه های مقابله با تهاجم فرهنگی به قرن 19 برمی گردد.بسیاری ازروشنفکران ان زمان ازجمله سید جمال الدین اسد ابادی،شیخ محمدعبده راه تجدید نظر و اصلاح دین وپیراستن دین اسلام ازخرافات و بازگرداندن ان به شکل خالص وپاک خود را وجه همت خود گمارده وراه مقابله با استعمارو تبلیقات فرهنگی و سیاسی ان را دراسلام ناب و به دور از خرافه وبه عبارتی بازگشت به خویشتن یافتند اگر چه نظرات این اندیشمندان بی تاثیراز پروتستانیزم وعقاید لوتروکالون نبود. سیدجمال الدین اسد ابادی درپایان رساله ی معروف خود به عنوان حقیقت مذهب نیچری (ناتورالیست) وبیان حاصل نیچریان سه شرطی را که به گفته ی اوموجب عروج امم به مدارج کمالات و سعادت تام و حقیقی ملت هاست بدین گونه برمی شمارد.
نخست؛ ضرورت پاک بودن لوح عقول مردم از کدورت خرافات.دوم؛ضرورت بزرگداشت شخصیت انسان. سوم؛ضرورت استوارکردن ایمان دینی بر پایه عقل و دلیل وپرهیزازعقاید تقلیدی.سید جمال الدین با انکه دین اسلام را حائزهرسه شرط میداند اشکارا مذهب پروتستان را ازمیان مذاهب عالم در مورد دو شرط اخربا اسلام همانند می یابد .
سن
درسنین جوانی افراد درمرحله ی جامعه پذیری قرار دارند وازان جایی که تعریف جامعه پذیری:
(همسازی وهمنوایی فرد با ارزش ها وهنجارها ونگرش های گروهی اجتماعی است).
اگرجامعه نتواند طی فرایند جامعه پذیری قواعد را برای افراد درونی کند منجربه رفتارنامنظم و خلاف قاعده دراین سنین می شود که معمولا ازانگیزه ناگهانی یا محرک انی ناشی می شود وچنین رفتاری نتایج و خشنودی های اتی را در مقابل لذات ورضامندی های انی وزود گذر نادیده میگیرد، برعکس رفتارهای مبتنی بر نظم وانظباط به منظور پذیرش اجتماعی یا برای دستیابی به هدف اتی، خشنودی های انی و گذرا به تعویق انداخته وانها را تعدیل می کند.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 170 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 64 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : کلیات تحقیق 1
چکیده 2
مقدمه 3
طرح مساله 4
اهمیت مساله 6
اهداف تحقیق 9
فرضیه ها 10
فصل دوم 13
ادبیات تحقیق 14
پیشینه تحقیق 21
پیشینه تحقیق در ایران 22
فصل سوم : جامعه آماری 24
ابزار تحقیق 25
روش نمونه گیری 26
روش آماری 26
فصل چهارم : بیان داده ها 27
فصل پنجم : ارتباط نتایج آزمونها با فرضیه ها 46
نتیجه گیری 52
پیشنهادات و تحقیق 54
محدودیت ها تحقیق 55
منابع و ماخذ 59
فصل اول :
کلیات تحقیق
چکیده :
سعی ما در این تحقیق بر آن است به بررسی علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی بپردازیم. هدف ما از این تحقیق این است که بدانیم چه عواملی در کم و کیف این علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی تأثیر دارد. جامعه آماری ما 60 نفر از جوانان منطقۀ ابهر می باشند. گروه نمونه 30 نفر شامل جوانان باشگاه توحید ابهر و 30 نفر شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور ابهر بودند.
روش ما در این تحقیق :
براساس هدف کاربردی است و از آمار توصیفی استفاده شده است.
مقدمه :
در عصر ما کشورهای در حال توسعه، آگاهانه و ناخودآگاه تحت تأثیر شدید جهان غرب قرار گرفته و اغلب در مقابل سلطۀ علمی و قدرت صنعتی مغرب زمین خودباخته و مرعوب شده اند، استقلال فکری خویش را از دست داده اند و شخصیت معنوی خود را فراموش کرده اند مسائل را از دیدگاه غرب می بینند نیک و بد را با معیارهای غرب می سنجند و به رفتار غریبان چشم دوخته و به گفتارشان گوش فرا داشته و از اعمال و روشهای آنان پیروی می کنند.
کسانیکه الگوهای غربی برای آنها الگوهای مطلوب قرار می گیرد ابتدا به تقلید و همانندسازی با ظاهر و قیافۀ مشهود غربی می پردازند. در این حالت فراتر از تقلی ظواهر فردی که خود را همانند او می سازند و با او احساس یگانگی می کنند. به این هماهنگی و تقلید همه جانبه را نشانۀ روشنفکری و مایۀ سربلندی و افتخار خود می پندارند «غر بزرگی» در کشورهای جهان سوم و از جمله ایران نمونه ای از خود باختگی است. خود باختگان در برخورد با غرب چنان شیفته مزایای قدرت و ثروت آن می شوند که هویت خود را فراموش می کنند و فقط به این می اندیشند که همانند غربیها شوند بی آنکه به اقتضای جامعۀ خود توجه داشته باشند.
طرح مسأله :
رفتار جمعی هنگامی اتفاق می افتد که شیوه های عمل سنتی در سعی دیگر کافی نباشد رفتار جمعی با الگوهای بدون ساختار خود انگیختۀ عاطفی و پیش بینی ناپذیر مشخص می شود.
در یکی از این رفتارهای جمعی می باشد. بسیاری از جوانان بر این باورند که با رفتارهای متفاوت و یا نو می توانند برای خودشان وجهه ای به دست آورند. «حد یا بدعت» به یک چنین رفتاری اطلاق می شود که در یک دوره نسبت کوتاه رواج می یابد. مدگر چه با بدعت همانند است. «ولی» به رسومی اطلاق می شود که به گونه ای دوره ای تغییر می یابند» شیوع بقهای؟ اجتماعی مانند هیپسیم و پانکسیم در غرب و نمونه های رفتار عمری خلاف عرف و یا تقلید از سبک زندگی شخصیتهای معروف و مردم پسند در بیشتر نقاط جهان مثالهای بدعت و حد به شمار می آیند و رواج حدهایی که هر چند سال یک بار عوض می شوند نمو و شیوع حد را در جامعه نشان می دهد و در مورد حد دیدگاههای مختلفی وجود دارد. یکی از این دیدگاهها می گوید بسیاری از مردم تصور می کنند که اگر به شویه متفاوت یا جدیدی رفتار کنند ممکن است جایگاه بهتری به دست آورند. هوس «یا رسم دروغین» به تغییر زودگذر در رفتار اجتماعی اطلاق می شود به تعبیر دیگر مد اجتماعی پر شور و زودگذر را هوس اجتماعی می نامند و دیدگاهی دیگر می گوید. مد عبارت است از : «هماهنگی خاص در لباس، نحوۀ صحبت کردن، آرایش ظاهری و آرایش مو و صورت. رفتارهایی مانند خندیدن و ... که از ضروریات زندگی اجتماعی است و در یک جامعۀ مدنی به بهترین نحو و کاملترین شیوه ایجاد شود به ویژه برای جوانان که به دلیل تحیرها، هیجانات و کم تجربه گی ها بیش از دیگران به ابزار ثبات سکون روانی و فکری احتیاج دارند». و به تعبیر دیدگاهی دیگر از نکات بسیار آموزنده و عبرت آموز روزگار ما این است که به خاطر غلبۀ جهان نسبی انسان بر اذهان و عقول، تنها زیبایی که در جهان مورد توجه و علاقه است زیبایی بیرونی است و آنچه که به رواج بی سابقه و بیش از حد مد و مدپرستی کمک کرده همین است. انسانها تنها چشم ناظری که در این جهان دیده اند. چشمان انسانهای دیگر است که ناظر آنها است و این انسانها جز بیرون ما را نمی بیند و به همین خاطر همۀ همّت ما مصروف این شده است که خودمان را در چشم دیگران زیبا کنیم. مصرف بیش از حد و بی سابقۀ لوازم آرایش در دنیای کنونی و معاصر از علایم بسیار چشمگیر تفکر انسان مرکزی است.
یکی از دلایل گرایش جوانان به مد توجه قرار گرفتن و پاسخگویی به نیازهای روانی آنهاست. جوانان به دلیل داشتن روحیه ی تأثیر پذیر، آمادگی بیشتری برای پدیده های نو دارند. دلیل دیگر هم می تواند سرخوردگی ها و نداشتن اعتماد به نفس و چشم و همچشمی باشد که افراد را به سوی مدهای مختلف می کشاند. البته عده ای هم هستند که هیچ دلیلی خاصی برای تبعیّت از مد را ندارند و فقط به خاطر این که این پدیده در جامعه رواج پیدا کرده است. از آن استقبال می کنند. از طرف دیگر می توان گفت : افرادی که خرید کالاهای مد روز را انتخاب می کنند، می خواهند جای خود را در میان اطرافیان و همین سالهای خود باز کنند. بابت آن هزینه های بسیاری را تقبل می کنند حتی اگر برایشان مشکل باشد.
انسان مد زده خود ا از سایر افراد اجتماع جدا می بیند. قوانین اجتماعی را نمی فهمند و مشکل اجتماعی را درک نمی کنند، التهاب و فشار درونی به او مهلت نمی دهد که آرام بنشیند و آرامش گمشده ی او ابدی است آیا جوانان ما قادر به مقابله با این پدیده ناهنجار فرهنگی خواهند بود.
اهمیّت مسأله :
دو نسل بعد از انقلاب همان گونه که شاهد آن هستیم کم کم به ارزش هایی خود را پایبند نشان می دهند که فاصله فکری و ذهنی آنها را روز به روز از خانواده و جامعه شان بیشتر می کند و از جمله ی آنها پایبند شدن به ارزشهای زودگذر و غیرمنطقی در اکثر موارد و از جمله در انتخاب نوع پوشش می باشد این ارزشهای غیر منطقی و زودگذر را در انتخاب و نوع پوشش طرز صحبت کردن و آرایش و تحت عنوان مدگرایی بررسی می کنیم که اگر همین گونه ادامه یابد فرهنگ اصیل ایرانی به فراموشی سپرده خواهد شد. البته نمی توان مدگرایی را به عنوان عمومی گذرایی که عیناً شاهد آن هستیم فی نفسه منفی ارزیابی کرد زیرا مدگرایی با بینش و خط مشی های جدید چه بسا عاملی برای ایجاد تفکر؟ جدید نیز می باشد.
امّا آنچه در جامعه شاهد آن هستیم پیروی و تقلید کورکورانه از ظواهر گاه در حد افراطی آن است این یعنی یک فاجعه برای جامعه زیرا که در این مسیر جامعه و فرهنگ عادی و معنوی خود را از دست می دهد و با از دست دادن آنها هر چه سریعتر راه هلاکت و نابودی خود را می پیماد و هیچ دیوار و سپاه و لشکری جلودار ورود مد نیستند فقط باید چشم و گوشمان را باز کنیم و مواظب باشیم تا هویّت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ما را ویران نسازد و گذشته و اصالت را از جوانان ما نگیرد. و از آجائیکه ورود هر مد همراه با انبوهی از پیامها و محتوا است، فرد مدگرا ممکن است علاوه بر قبول مد محتوای فرهنگی و شرایط اجتماعی و شرایط اجتماعی آن را هم به عنوان یک ایده آل بپذیرد که این خطرناک ترین حالت مدگرایی است و جامعه را از درون تهی می کند و در قع جوانان و نوجوانان را از جامعه ربوده و در اختیار غرب می گذارد هر چند که به ظاهر در وطن خویش زندگی می کنند.
کارشناسان معتقدند که «مد» یک رفتار اجتماعی و نوظهور است؛ به یک باره به صورت تغییر سلیقه های ناگهانی در افراد شکل می گیرد. در حالی که با فرهنگ و رسوم جا افتاده ی آن جامعه که افراد بر حسب سابقه و قدمت از آن پیروی می کنند تناقض دارد. در یک تقسیم بندی می توان مدگرایی را به سه دسته؛ 1 ) فردی، 2 ) خانوادگی، 3 ) اجتماعی تقسیم کرد.
کارشناسان علوم اجتماعی مدگرایی؛ «پناه بردن به آرامش ظاهری» تعبیر کرده اند و برای آن عوامل مختلفی را بیان نموده اند وقتی که خود دار شرایطی باشد که نیازهایش برآورده نشود و الگویی مناسب برای تقلید نداشته باشد در این صورت این افراد جذب گروههایی می شوند که کشش به تولید؟! «الگوبرداری» در آن گروههای بیشتر باشد. امروزه افراد تلاش می کنند تا خواسته های کاذب خود را که ثمرۀ مدگرایی است پوشش دهند این شیوۀ رفتار آنها را مدام بدهکار کرده و مرتّب آیندۀ خویش را پیش فروش می نمایند به گونه ای که برای این رها و رد مدگایی به ناچار به امضای چک و سفته می پردازند. بنابراین باید این واقعیّت را پذیرفت که یک نوع آسیب اجتماعی به خود خواهد آمد.
از نظر فرهنگی معمولاً علیرغم اشتراکات زیاد در دو جنس زنان به لحاظ احساسی بودن واکنش هایشان نسبت به محیط عاطفی تر می باشد و بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند. بنابراین تقلید و گرایش به الگوهای برتر با طبیعت بیولوژیکی زمان متناسب بیشتر دارد.
لازم به ذکر است که مدگرایی محدود به قشر و یا سن و سال نیست امّا طبیعی است که جوانان بیشتر در معرض آسیب هستند «زیگموند برن فعلید» معتقد است؛ «تغییرات جسمی جوانان باعث می شود جوان به نظام ارزشی جدید حساس تر شد و در این اثنا بای تسکینِ دلواپسی های خود به ناچار ادامه می یابد و در دوره های مختلف این کار ادامه می یابد و محوریّت پیدا می کند. و به جای اینکه الگوی مناسبی برای جوانان و نوجوانان داشته باشیم این رفتار برای آنها الگو می شود به مسئله بعدی برای خود فرد است و آن انرژی و هزینۀ مالی است که این افراد برای مدل مو و لباس صرف می کنند این رفتار در بین اقشار مختلف مردم دارد و جوانانی که از وضعیّت مالی مناسبی برخوردار نیستند دچار ناهنجاری مالی می شوند و برای پاسخ به این ناهنجاری به دنبال دزدی و غیره می روند. و از طرفی از سوی جامعه و نگاه مردم ترد شده و دچار گوشه گیری می شوند که در نتیجه افراد انزوا طب شده و در نهایت اجتماع پذیری این افراد دچار مشکی می شود. «دکتر اقلیمای نیز در این باره می گوید : «باید از این افراد بپرسید که این آرایش و هزینه کردنها چه سوی دارد و آیا با فکر کردن دست به این کار می زنند یا نه و او در ادامه می گوید اگر دلیل آنها این بود که همه این کار را انجام می دهند و سپس ما هم انجام می دهیم نتیجه بی فکری و تقلید است و خانواده ها مسئول هستند زیرا که آنها را راهنمایی نکرده اند».
اهداف تحقیق :
هدف کلی :
هدف کلی ما از این پژوهش، بررسی علل گرایش جوانان به مد و مدپرستی و رواج مدگرایی در بین جوانان می باشد که به عنوان یک معضل اجتماعی در جامعۀ حیات فرهنگی جوانان ما را تهدید می کند.
اهداف ویژه (جزئی) :
1 ) تعیین رابطه بین جنسیت و میزان گرایش جوانان به مد و مدپرستی
2 ) رابطه بین سطح تحصیلات جوانان و میزان گرایش جوانان و به مد و مدپرستی
3 ) رابطه بین رواج و اشاعه مدلهای غربی و فرهنگ بیگانه و میزان گرایش جوانان به مد و مدپرستی
4 ) رابطۀ بین سطح اجتماعی والدین و خانواده جوانان و گرایش آنان به مد و مدپرستی.
الف ) جنسیت جوانان
ب ) سطح تحصیلات جوانان
ج ) تقلید از مدلهای غرب توسط جوانان
د ) سطح اجتماعی والدین
فرضیه ها :
1 ) بین مدگرایی و بیکاری جوانان ارتباط معنی داری وجود دارد.
2 ) بین تهاجم فرهنگی و مدگرایی جوانان رابطه مسقیمی وجود دارد.
3 ) میان ابزارهای تبلیغاتی و مدگرایی رابطه معنی داری وجود دارد.
4 ) میان استقلال طلبی و نوگرایی جوانان با مدپرستی ارتباط معنی داری وجود دارد.
5 ) میان عدم اعتقادات مذهبی و مدگرایی ارتباط معنی داری وجود دارد.
تعاریف نظری :
1 ) مد : یک پدیدۀ اجتماعی است که افراد را یکدیگر همرنگ می کند و موجب شادی، نشاط و نوگرایی زندگی انسانها است و از طرفی موجب متفاوت بودن و جوا بودن از سایر افراد است. (منبع مبانی جامعه شناسی، منصور وثوقی، علی اکبر نیک حق).
2 ) تهاجم فرهنگی : هجوم باورها و مجموعه سیاسی و اقتصادی و فرهنگی تازه ای را به زود به قصد جایگزینی با فرهنگ و باورهای محلی آن ملت وارد کشور می شود. (مبانی جامعه شناسی، منصور وثوقی، علی اکبر نیک حق).
3 ) ابزارهای تبلیغاتی : عبارت است از دستکاری کردن، کشاندن افکار عمومی در جهت یک هدف و نظر خاص ما به بکارگیری وسایلی مانند زبان، خط، تصویر و غیره. (منطق اجتماعی، ریمون بودن، عبدالحسین نیک گهر).
4 ) استقلال طلبی و نوگرایی : خصیصه ای است که انسان را همیشه به سمت نو شدن سوق می دهد. و از تغییرات اساسی در دوران بلوغ می باشد. (منبع جامعه شناسی عمومی، دکتر منوچهر محسنی).
5 ) بیکاری : فقدان کار برای جمعیّت دارای توان فعالیت و بنا بر تعریف دفتر بین المللی کار تمامی افراد که در یک زمان معین در پی به دست آوردن کارند و به رغم توان کار موفق به دست آورذن نمی شوند و بیکار به حساب می آید. مد (مدکاری اجتماعی، عزت الله سنام آرام).
6 ) باورها و اعتقادات دینی : پیروی از مذهب و دین مشخصی که پیروی از دین اسلام و شیعه و عمل به این اعتقادات. (تفسیر المیزان، محمّد حسین طباطبایی).
تعاری عملیاتی :
متغییرها تعریف متغییرها
1 ) بیکاری : نبود توان کارکردن، بیکار بودن بنابر اخراج شدن از کار، بیکاری به دلیل دقت کم کار
2 ) تهاجم فرهنگی : حمله به فرهنگ غنی جامعه، رسوخ یک قدرت در بین یک ملت دیگر
3 ) ابزارهای تبلیغاتی : رادیو، تلویزیون، ویدئو، سیدی، ماهواره، مطبوعات
4 ) استقلال طبی و نوگرایی : حس اعتماد به نفس، تمایل حس نوشدن، حس مورد توجه قرار گرفتن
5 ) باورها و اعتقادات مذهبی : اعتماد به مسائل دینی، عمل به فریضه های دینی، معتمد بودن، مفید بودن به سنت مذهبی.