دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 47 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
قسمتی از مبانی نظری متغیر:
نوجوانی دوره انتقالی است که در آن فرد از وابستگی کودکی[2]بهسوی استقلال، مسئولیتپذیری و امتیازات بزرگسالی[3] حرکت میکند (لطفآبادی، 1390). هرچند در خصوص طول این دوره اتفاقنظر کاملی بین روان شناسان وجود ندارد. معمولاً سنین 11 الی 13 تا 18 الی 20 سالگی را دوره نوجوانی میدانند (لطفآبادی، 1390). نوجوانی، بروز تغییرات زیستی، بدنی و اجتماعی تعریف شده است که مدتی طول میکشد و با انتظارات، رفتارها و نگرشهای خاص این دوره بین اعضای خانواده همراه است (هریس[4]، 2008؛ به نقل از برجعلی، 1392).
نوجوانی دوره افزایش فشار است. نوجوانان باید تصمیمات مهم دوران زندگی خود را درباره شغل، سلامت، رفتارهای پرخطر و تحصیل بگیرند و عبور از این دوره میتواند برای نوجوانان و خانوادههایشان دوران سختی باشد (جنکینز[5]،2009؛ به نقل از برجعلی، 1392). در این دوره، نوجوان[6] با دو مسئله اساسی درگیر است: بازنگری و بازسازی ارتباط با والدین، بزرگسالان و جامعه، و بازشناسی و بازسازی خود بهعنوان یک فرد مستقل (لطفآبادی، 1390). تحولات سریع این دوره، روابط نوجوان با دیگران ازجمله والدین را تحت تأثیر قرار میدهد. سالهای ابتدایی نوجوانی بهویژه 10 تا 15 سالگی، با ظهور و افزایش تعارض میان نوجوانان و والدینشان ارتباط دارد (آلیسون، 2000؛ به نقل از قمری، 1392).
خانواده یک واحد اجتماعی است که بیشترین تأثیر را بر رشد افراد دارد (بیابانگرد،1389). امروزه نقش محرک و سازنده خانواده برای نوجوان بر همگان روشن است. پدر و مادر اولین کسانی هستند که زیربنای شخصیت سالم یک نوجوان را میسازد و پایهگذار ارزشها و معیارهای فکری وی هستند. متأسفانه بسیاری از خانوادهها به علت بیتوجهی و عدم آشنایی با شیوههای برقراری ارتباط با فرزندان خود، نمیتوانند با آنها رابطه صحیح برقرار کنند. نوجوان در این دوره بیش از هر زمان دیگر نیاز به مراقبت و همراهی والدین خود دارد، لذا قطع رابطه با نوجوان و یا رابطه نادرست با نوجوان ممکن است تأثیرات مخربی بر او بگذارد (اکبری، 1382). روابط نوجوانان کار آسانی نیست. نوجوانان با تعارض بین استقلال[7] خواهی و احساس درجه وابستگی[8] خود به والدین درگیر هستند.باآنکه همسنوسالها نقش مهمی در زندگی نوجوان ایفا میکنند، اما هیچچیز مانع نفوذ مهم والدین در نوجوانان نیست (منصور، 1390) وپژوهشها نشان میدهد نوجوانانی که رابطه خوبی با والدین خود نداشتهاند، از عزت نفس[9] پایین، ادراک ناکارآمد از شایستگیها و فقدان انگیزش[10] رنج میبرند (غمخوارفرد، امراللهینیا و آزادفلاح، 1391).
تعارض یکی از جنبههای مهم روابط اجتماعی[11] انسانها و صورتی از کنش متقابل اجتماعی است (واندنبرگ[12]، ترجمه نیکگهر، 1386). تعارض، تعاملی است ناراحتکننده بین دونفری که تمایل یا توانایی گوش کردن به ناراحتیهای یکدیگر را ندارند. حالتی از جدایی و تنش که فشار روانی زیادی را ایجاد میکند و احساسات و هیجانات منفی را در طرفین موجب میشود) نبل اسچالم[13]،2006؛ به نقل از خدامی، 1391). تعارض ازنظر لغوی نیز، به معنی باهم اختلاف داشتن و معترض و مزاحم یکدیگر شدن است (عمید، 1389). واژه تعارض به ناتوانی در حل تفاوتها اشاره داشته و بیشتر با تنش، خصومت و پرخاشگری همراه است (هال[14]،1987؛ به نقل از گیتی پسند و همکاران ، 1387). تعارض والد- فرزند عبارت است از چالشهای ارتباطی و تعارضی که در حین رشد و تغییر اعضای خانواده ایجاد میشود (ازمت و بی اوقلو[15]، 2009).
موضوعهای تعارض میان والدین و نوجوانانو نیز اهمیت و ترکیب آنها در فرهنگهای[16] گوناگون متفاوت است (اسدی یونسی، مظاهری، شهیدی، طهماسیان و فیاضبخش، 1390).
بر اساس مدل حوزههای اختصاصی[17]، میتوان از چهار حوزه عمده در تحقیقات رشد شناختی و اجتماعی[18] نام برد: 1) مسائل اخلاقی[19] شامل رفتارهایی که نادرست تلقی میشوند زیرا حقوق دیگران را مورد تجاوز قرار میدهند. 2) مسائل متعارف[20] شامل قواعد رفتاری مرسوم و موردتوافق همه و قواعدی که چارچوبی برای تعاملات اجتماعی پدید میآورند. 3) مسائل شخصی[21] که برعکس دو مورد فوق اعمالیاند که نتیجهشان تنها متوجه خود نوجوان است و بنابراین ورای قوانین اجتماعی یا ملاحظات اخلاقی تلقی میشوند و 4) مسائل دوراندیشانه[22] که مربوط به امنیت، سلامت و آسایش نوجوان است (سمتانا و دادیس[23]، 2002).
بهصورت جزئیتر و مصداقیترمیتوان گفت: در اکثر خانوادهها تعارض ممکن است درباره لباس پوشیدن، موسیقی یا اوقات فراغت باشد (استینبرگ و موریس[24]، 2001؛ به نقل از قمری، 1392). اما گاهی اختلافات بر سر مسائل مهمتری مثل: استعمال دخانیات، رفتارهای جنسی[25]، نگرشهاینقش جنسی، نگرشهای سیاسی، ارزشهای اخلاقی[26]، مسائل اقتصادی- اجتماعی، مسئولیتهای خانوادگی، عادتهای مطالعه[27] و نوع دوستان بروز میکند (بیابانگرد، 1389). در جدیترین شکل آن نیز، محیط خانوادگی استرسزا با تعدادی پیامدهای منفی ازجمله بزهکاری[28] نوجوان، فرار از خانه، افزایش افت تحصیلی[29] و حاملگی دختران همراه است (استینبرگ و موریس، 2001؛ به نقل از قمری، 1392).
[1].adolescence
[2].childhood
[3].adulthood
[4].Haris. P
[5].Jenkins. P
[6].adolescent
[7].independency
[8].dependency
[9].self- esteem
[10].motivation
[11].social relations
[12].Van Den Berg. F
[13].Nebel-Schwalm
[14].Hall. J
[15].Ozmete. E & Bayoglu. A
[16].culture
[17].domain specificity model
[18].social-cognitive development
[19].moral issues
[20].conventional issues
[21].personal issues
[22].prudential issues
[23].Smetana. J & Daddis. C
[24].Steinberg. L & Morris. A
[25].sexual behaviors
[26].moral vaiues
[27].study habits
[28].delinquency
[29].school drop - out
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
تعارض والد و فرزند
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می آورد و مهم ترین محیط اجتماعی است که رشد و تکامل کودکان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار می دهد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره جهان فرا می گیرد ، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می یابد ، شیوه سخن گفتن را می آموزد ، هنجارهای اساسی را یاد می گیرد و سر انجام نگرش ها ، اخلاق و..... شکل می گیرد و اجتماعی می شود. تجارب اولیه کودک در خانواده ، سازنده شخصیت و رفتارهای وی در نوجوانی است(هیبتی ،1381).
نوجوانی
نوجوانی ، سنین بین 12 تا 18 سالگی را در بر گرفته ایم (کیم[1] و دیگران ، 2002 ، به نقل از اختیاری ،1385). و به عنوان دوره انتقال و سازماندهی مجدد در روابط خانوادگی در نظر گرفته می شود(گروتی وانت ، کوپر ، 1986 ، استین برگ ، 1990 ، به نقل از آلیسون[2] و دیگران ، 2004).
مشخصه این تغییرات انتقالی است که در اعمال قدرت یک جانبه والدین بر فرزندان رخ می دهد و به اعمال قدرتی دو جانبه منجر می شود که نوجوانان در فرایند تصمیم گیری سهیم می شوند و به میزان بیشتری روی رفتارهای شخصی شان اختیار دارند(یونیس و اسماله[3] ،1985، به نقل از آلیسون و دیگران، 2004). این انتقال و مذاکره مجدد در خصوص اختیار و کنترل ، با دسته ای از تغییرات همبسته است(جسمی ، اجتماعی ، شناختی). تعریف مجدد خود یا انتقال هویت فردی که در این دوره اتفاق می افتد نتیجه این انتقالات در الگوی روابط خانواده با تعارض بین نوجوانان و والدینشان مرتبط است. تحقیقات از این ادعا حمایت می کنند که تعارض جزئی از روابط والدین – نوجوانان
است(لارسون[4] ،1995 ، به نقل از آلیسون و دیگران ،2004). تحقیقات بر وجهه معمولی تعارض والدین – نوجوانان تمرکز کرده اند مواردی چون فراوانی و شدت آن ، ویژگی های تحولی دوران نوجوانی ، انواع موضوعات تعارض و پراکندگی آن در بین خانواده ها (باربر، 1994 ، منت مایر، 1983 ، سمتانا،[5] 1989 ، به نقل از آلیسون و دیگران ،2004). با آغاز بلوغ ، نوجوانان و والدین در رابطه با یکدیگر ، فاصله بیشتری را تجربه می کنند و این فرایند کناره گیری متقابل است (میکوجی،[6] 1998 ، ترجمه همتی، 1384).
برخلاف عقیده رایج رابطه بیشتر نوجوانان با والدین با خصومت و طرد همراه نیست؛ گرچه اختلافاتی به چشم می خورد . از آنجا که نوجوانان نیاز دارند از نظر عاطفی و مالی مستقل از والدین باشند ، به یک هویت مستقل دست یابند و ارزشهای خود را حاکم سازند ، تعارض با والدین آغاز می گردد. البته توجه به این نکته حائز اهمیت است که تضادها در روابطی پدیدار می شود که سابقه طولانی از کشمکش ها با هم داشته باشند. در اغلب موارد وجود پیوند های عاطفی صمیمانه ، تعارضات را تحت کنترل در آورده و احساسات مثبت را برقرار ی سازد(بیابانگرد ،1384). رشد در دوران بلوغ ، چرخه ای بی نظیر در زندگی انسان است. دختران در این دوره تغییرات فیزیکی ، شناختی عاطفی و اجتماعی زیادی را تجربه می کنند. ارتباط مادر با دختر از دوران طفولیت مادر شروع می شود. در بسیاری اوقات دوران طفولیت مادر ، تعیین کننده دوران طفولیت دخترش خواهد بود . مادر به دخترش می آموزد که درباره خود چه احساسی داشته باشد ، چگونه با موقعیت های تنش زا روبرو شود ، چگونه از زندگی اش لذت ببرد و بر ترس هایش غلبه کند(هریس و هریس[7] ، ترجمه آرام نیا و حسینی ،1386). اختلافات بین والدین و نوجوانان در حدود 14-15 سالگی به نقطه اوج خود می رسد و بیشتر تعارضات در مورد مسائل جزئی نظیر سبک لباس پوشیدن ، مدل مو و نوع موسیقی ، رفتار جنسی ، مصرف مواد ، مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی ، عادات مطالعه ، انتخاب دوست و...... باشد(بیابانگرد ،1384).
تعارض بخش اجتناب ناپذیر هستی انسان است خواه در زندگی شخصی و خواه در زندگی سازمانی . هر زمان و هرکجا که افراد به طور جمعی کار کنند و یا دور هم جمع باشند احتمال رخداد تعارض وجود دارد . شاید بتوان گفت که در تمامی کوشش های انسانی اگر ، همکاری یک روی سکه باشد تعارض روی دیگر آن است . تعارض در عرصه های مختلفی بین افراد ، گروها ، یا ملت ها روی می دهد ، بنابراین تعارض باید از منظر خرد کلان نگریسته شود(هریگوپال[8] ،1995).
تعریف تعارض
تعارض از نظر لغوی یعنی معترض یکدیگر شدن ، با هم اختلاف داشتن(فرهنگ عمید ،1360). تعارض عبارتند از عدم توافق و مخالفت دو فرد با یکدیگر ، ناسازگاری نظرات و اهداف رفتاری که در جهت مخالفت با دیگری صورت می گیرد و همچنین ستیزهای بین افراد در اثر منافع ناهمسو و اختلاف در اهداف و ادراکات مختلف (رابینز[9]،1991، به نقل از صمدی، 1380). تعارض فرایندی است که در آن فردی در می یابد شخص دیگری به طور منفی روی آن چیز که در تعقیب می کند تاثیر گذاشته است( وودمن[10] و دیگران ،1995، به نقل از صمدی، 1380).
تعارضات محرکی برای ایجاد در روابط و ابراز هیجانات هستند که ممکن است در واقع موجب بهبودی در روابط میان والدین و نوجوانان شوند. تعارضات می تواند نشان دهد که شیوه های ارتباطی کنونی ناموثر هستند و به راهبرد های همیارانه و اثر بخش تر نیاز است. از این دیدگاه ، تعارضات فرصت های را برای نوجوانان جهت مذاکره مجدد در مورد رابطه انسان فراهم می کند .بنابراین می توان تعارض والدین و نوجوانان را یک جز طبیعی از فرایند رشد ، یک عامل تسهیل گر رشد روانی ، ایجاد هویت و مسئولیت پذیری و...... ، قلمداد کرد . تعارض بخش گریز ناپذیر روابط انسانی است و هرچه روابط صمیمانه تر باشد تعارض بیشتری محصول آن خواهد بود. (وودمن[11] و دیگران ،1995، به نقل از صمدی، 1380).
تصور کلی بر این است که تعارض پیامد های منفی بر فرد یا سازمان دارد. مثلا خود را در یک موقعیت تعارض شدید تصور کرده و حالت ذهنی خود را آزمایش کنید شما در این وضعیت عصبی ، نا آرام و شدیدا مضطرب هستید و نمی توانید روی کار خود تمرکز داشته باشید ، وعملکرد شما زیانبار است. تصمیم های اتخاذ شده ممکن است نا مناسب باشد. بنابراین تعارض ها می تواند به کارآیی فرد آسیب برساند. برخی پیامد های تعارض مصرف الکل ، مواد مخدر ، کم خوری یا پر خوری ، رفتار پرخاشگرانه یا اطاعت بیش از حد ، و....... باشد.
همچنین پیامد های روانشناختی و تغییرات فیزیولوژیک مثل :
آدرنالین و نورآدرنالین به خون ریخته می شود وحالت برانگیختگی و تحریک پذیری بوجود می آید.
ضربان قلب افزایش می یابد ، فشار خون بالا می رود ، معده خوب کار نمی کند و.......
بدیهی است که تعارض نه تنها بر عملکرد فرد تاثیر می گذارد بلکه اختلالات روان تنی را به دنبال دارد که سلامت روان فرد را به مخاطره می اندازد مانند بی توجهی ، بی علاقگی ، نارضایتی ، اضطراب ، انزوا ، نا کامی ، و....... (هریگوپال ،1995).
[1]-Kemm
[2]-Grote vant , Cooper , Steinberg and Allison
[3]-Youniss and Smaller
[4]-Laursen
[5]-Barber , Monte mayor , Smetana
[6]-Micucci
[7]-Harres
[8]-Harigopal ,k
[9]-Robiens
[10]-Vodman
[11]-Vodman