دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 47 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 1631 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 72 |
مشخصات ویلا از لحاظ ارتفاع و متریال، مشخصات شهر تبریز، میانگین دمای بادهای غالب، میانگین رطوبت نسبی، میانگین سرعت باد، نمودار محدوده آسایش، دیاگرام های مسیر حرکت خورشید، طیف سایه، نمودار بادهای غالب، نمودار میانگین بارش، نمودار توزیع دما، نمودار ایستا، میزان هماهنگی با سیستم ایستا
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
بازدید ها | 37 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
تحلیل الگوریتم شاخه و قید موازی آسنکرون
1- خلاصه:
در این مقاله توضیحی درباره کامپیوترهای موازی میدهیم و بعد الگوریتمهای موازی را بررسی میکنیم. ویژگیهای الگوریتم branch & bound را بیان میکنیم و الگوریتمهای b&b موازی را ارائه میدهیم و دستهای از الگوریتمهای b&b آسنکرون برای اجرا روی سیستم MIMD را توسعه میدهیم. سپس این الگوریتم را که توسط عناصر پردازشی ناهمگن اجرا شده است بررسی میکنیم.
نمادهای perfect parallel و achieved effiency را که بطور تجربی معیار مناسبی برای موازیسازی است معرفی میکنیم زیرا نمادهای قبلی speed up (تسریع) و efficiency (کارایی) توانایی کامل را برای اجرای واقعی الگوریتم موازی آسنکرون نداشتند. و نیز شرایی را فراهم کردیم که از آنومالیهایی که به جهت موازیسازی و آسنکرون بودن و یا عدم قطعیت باعث کاهش کارایی الگوریتم شده بود، جلوگیری کند.
2- معرفی:
همیشه نیاز به کامپیوترهای قدرتمند وجود داشته است. در مدل سنتی محاسبات، یک عنصر پردازشی منحصر تمام taskها را بصورت خطی (Seqventia) انجام میدهد. به جهت اجرای یک دستورالعمل داده بایستی از محل یک کامپیوتر به محل دیگری منتقل میشد، لذا نیاز هب کامپیوترهای قدرتمند اهمیت روز افزون پیدا کرد. یک مدل جدید از محاسبات توسعه داده شد، که در این مدل جدید چندین عنصر پردازشی در اجرای یک task واحد با هم همکاری میکنند. ایده اصل این مدل بر اساس تقسیم یک task به subtaskهای مستقل از یکدیگر است که میتوانند هر کدام بصورت parallel (موازی) اجرا شوند. این نوع از کامپیوتر را کامپیوتر موازی گویند.
تا زمانیکه این امکان وجود داشته باشد که یک task را به زیر taskهایی تقسیم کنیم که اندازه بزرگترین زیر task همچنان به گونهای باشد که باز هم بتوان آنرا کاهش داد و البته تا زمانیکه عناصر پردازشی کافی برای اجرای این sub task ها بطور موازی وجود داشته باشد، قدرت محاسبه یک کامپیوتر موازی نامحدود است. اما در عمل این دو شرط بطور کامل برقرار نمیشوند:
اولاً: این امکان وجود ندارد که هر taskی را بطور دلخواه به تعدادی زیر taskهای مستقل تقسیم کنیم. چون همواره تعدادی زیر task های وابسته وجود دارد که بایستی بطور خطی اجرا شوند. از اینرو زمان مورد نیاز برای اجرای یک task بطور موازی یک حد پایین دارد.
دوماً: هر کامپیوتر موازی که عملاً ساخته میشود شامل تعداد معینی عناصر پردازشی (Processing element) است. به محض آنکه تعداد taskها فراتر از تعداد عناصر پردازشی برود، بعضی از sub task ها بایستی بصورت خطی اجرا شوند و بعنوان یک فاکتور ثابت در تسریع کامپیوتر موازی تصور میشود.
الگوریتمهای B&B مسائل بهینه سازی گسسته را به روش تقسیم فضای حالت حل میکنند. در تمام این مقاله فرض بر این است که تمام مسائل بهینه سازی مسائل مینیمم کردن هستند و منظور از حل یک مسئله پیدا کردن یک حل ممکن با مقدار مینیمم است. اگر چندین حل وجود داشته باشد، مهم نیست کدامیک از آنها پیدا شده.
الگوریتم B&B یک مسئله را به زیر مسئلههای کوچکتر بوسیله تقسیم فضای حالت به زیر فضاهای (Subspace) کوچکتر، تجزیه میکند. هر زیر مسئله تولید شده یا حل است و یا ثابت میشود که به حل بهینه برای مسئله اصلی (Original) نمیانجامد و حذف میشود. اگر برای یک زیر مسئله هیچ کدام از این دو امکان بلافاصله استنباط نشود، آن زیر مسئله به زیرمسئلههای کوچکتر دوباره تجزیه میشود. این پروسه آنقدر ادامه پیدا میکند تا تمام زیر مسئلههای تولید شده یا حل شوند یا حذف شوند.
در الگوریتمهای B&B کار انجام شده در حین اجرا به شدت تحت تاثیر نمونه مسئله خاص قرار میگیرد. بدون انجام دادن اجرای واقعی الگوریتم این امکان وجود ندارد که تخمین درستی از کار انجام شده بدست آورد. علاوه برآن، روشی که کار باید سازماندهی شود بر روی کار انجام شده تاثیر میگذارد. هر گامی که در اجرای الگوریتم b&b ی موازی بطور موفقیتآمیزی انجام میشود و البته به دانشی است که تاکنون بدست آورده. لذا استفاده از استراتژی جستجوی متفاوت یا انشعاب دادن چندین زیر مسئله بطور موازی باعث بدست آمدن دانشی متفاوت میشود پس میتوان با ترتیب متفاوتی زیر مسئلهها را انشعاب داد.
دقت کنید که در یک بدل محاسبه خطی افزایش قدرت محاسبه فقط بر روی تسریع الگوریتم اثر میکند وگرنه کار انجام شده همچنان یکسان است.
با این حال اگر قدرت محاسبه یک کامپیوتر موازی با اضافه کردن عناصر پردازشی اضافه افزایش پیدا کند. اجرای الگوریتم b&b بطور آشکاری تغییر میکند (به عبارت دیگر ترتیبی که در آن زیر برنامهها انشعاب پیدا میکنند تغییر میکند). بنابراین حل مسائل بهینهسازی گسسته سرسع بوسیله یک کامپیوتر موازی نه تنها باعث افزایش قدرت محاسبه کامپیوتر موازی شده است بلکه باعث گسترش الگوریتمهای موازی نیز گشته است.
3- کامپیوترهای موازی (Parallel computers):
یکی از مدلهای اصلی محاسبات Control drivenmodel است، در این مدل کاربر باید صریحاً ترتیب انجام عملیات را مشخص کند و آن دسته از عملیاتی که باید به طور موازی اجرا شوند را تعیین کند. این مدل مستقل از عناصر پردازش به صورت زیر تقسیمبندی میشود:
- کامپیوترهای SISD، که یک عنصر پردازشی وجود دارد و توان انجام فقط یک عمل را در یک زمان دارد.
- کامپیوترهای MIMD، دارای چندین عنصر پردازشی هستند که بطور موازی دستورالعملهای متفاوت را روی دیتاهای متفاوت انجام میدهند.
- کامپیوترهای SIMD، همه عناصر پردازشیشان یک دستور یکسان را در یک زمان بر روی دادههای متفاوتی انجام میدهند. اگر چه امکان پنهان کردن عناصر پردازشی وجود دارد. عنصر پردازشی پنهان شده نتیجه عملی را که انجام داده ذخیره نمیکند.
سیستمهای SIMD بر اساس نحوه ارتباط و اتصال عناصر پردازشی به یکدیگر خود به بخشهایی تقسیم میشوند: اگر تمام عناصر پردازشی به یکدیگر متصل باشند و از طریق یک حافظه مشترک ارتباط داشته باشند، به آن tightly coupled system گویند.
و اگر عناصر پردازش حافظه مشترک نداشته باشند اما از طریق شبکهای بهم متصل باشند و بروش message passing با هم ارتباط داشته باشند، به آن loosely coupled system گویند.
حافظه مشترک در tightly coupled system ها هم نقطه قوت و هم نقطه ضعف این سیستمها است. امکان به اشتراک گذاشتن راحت و سریع اطلاعات بین عناصر پردازشی مختلف را فراهم میکند. ارتباط به عملیات ساده read و wite روی حافظه مشترک خلاصه میشود و هر عنصر پردازشی مستقیماً با دیگر عناصر پردازشی ارتباط برقرار میکند. با این حال، اگر تعداد عناصر پردازشی متصل به حافظه مشترک افزایش یابد، حافظه مشترک تبدیل به گلوگاه (Bottleneck) میشود.
بنابراین تعداد عناصر پردازشی در یک سیستم tightly coupled محدود است. به جهت اینکه تمام عناصر پردازشی بایستی به ان حافظه مشترک متصل باشند، این سیستمها بصورت کامل از پیش ساخته هستند و امکان اضافه کردن عناصر پردازش به سیستم وجود ندارد.
از طرف دیگر، ارتباط در یک سیستم loosely coupled کند و آهسته است. تبادل پیامها نیاز به زمانی بیش از زمان لازم برای نوشتن یا خواندن از یک حافظه مشترک دارد. این امکان هم وجود دارد که یک عنصر پردازش مستقیماً به عنصر پردازش دیگر که قصد ارتباط دارد متصل نباشد.
در مقابل compactness بودن سیستمهای tightly coupled ، عناصر پردازشی در یک سیستم loosely coupled میتوانند در تمام نقاط توزیع شوند. لذا فاصله فیزیکی که یک پیام باید طی کند، بیشتر میشود. به جهت این حقیقت که عناصر پردازشی برای ارتباط در یک شبکه از یک پروتکل استفاده میکنند، lossely coupled system میتوانند شامل انواع مختلفی از عناصر پردازشی باشند. امکان اضافه کردن عناصر پردازشی اضافهتری به سیستم وجود دارد. در حالت کلی عناصر پردازشی خودشان یک کامپیوتر کاملی هستند.
مثالی از سیستمهای loosely coupled، Distributed Processing utilities Package است که بعداُ به تفضیل درباره آنها توضیح میدهیم.
4- الگوریتمهای موازی (Parallel Algorithm):
یک الگوریتم موازی شامل sub taskهایی است که باید انجام شود. بعضی از این sub taskها بصورت موازی اجرا میشوند، اما گاهی sub taskهایی هم وجود دارد که باید بصورت خطی اجرا شوند. اجرای هر sub task توسط یک پروسس مجزا انجام میشود. از ویژگیهای مهم یک الگوریتم موازی نحوه محاوره این پروسسها، سنکرون بودن و قطعی بودن الگوریتم است. دو پروسس با یکدیگر محاوره (interact) دارند، اگر خروجی یکی از آندو پروسس ورودی دیگری باشد. نحوه محاوره دو پروسس میتواند بطور کامل مشخص شده باشد یا نباشد. اگر مشخص شده باشد، این دو پروسس فقط زمانی میتوانند ارتباط داشته باشند که هر دو مایل به انجام ارتباط باشند. اگر گیرنده هنوز آماده ارتباط نباشد، فرستنده نمیتواند اقدامی انجام دهد.
در حین اجرای یک الگوریتم سنکرون تمام پروسسها باید قبل از محاوره با یکدیگر همزمان شوند. سنکرون شدن در اینجا یعنی قبل از آغاز subtask جدید، آنها باید منتظر کامل شدن عمل دیگر پروسسها باشند. وقتی یک الگوریتم آسنکرون اجرا میشود، پروسسها لازم نیست که منتظر یکدیگر شوند تا taskهایشان را تمام کنند. البته این امکان وجود دارد که یک الگوریتم آسنکرون تا حدی سنکرون شود.
یک الگوریتم قطعی است اگر هر بار که الگوریتم بر روی ورودی مشابه اجرا شود، نتیجه اجرا یکسان باشد. یعنی دستورالعملهای مشابه به ترتیب مشابه انجام شود. بنابراین اجراهای متوالی از یک الگوریتم همیشه خروجی یکسان دارد در حالیکه در الگوریتمهای غیر قطعی یک تصمیم یکسان خروجیهای متفاوتی دارد. مثلاً خروجی یک تصمیم ممکن است و البته به فاکتورهای محیطی معینی باشد که توسط الگوریتم کنترل نمیشود. از اینرو اجراهای پیدر پی یک الگوریتم غیر قطعی، خروجیهای متفاوت تولید میکند.
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
بازدید ها | 19 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1331 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 117 |
تحلیل فناوری اطلاعات (IT)
قسمت اول:
فنآوری اطلاعات
(IT)
مقدمه:
اطلاعات همانند خونی است که در کالبد سازمان جریان مییابد و به آن حیات میبخشد، اطلاعات میتواند فرایند تصمیمگیری را در مورد ساختار، تکنولوژی و نوآوری تغذیه نماید، و همچنین اطلاعات همانند یک رگ حیاتی است که سازمان را به عرضه کنندگان مواد اولیه و مشتریان متصل میسازد، توسعه فنآوری اطلاعات مانند کامپیوترها و وسایل ارتباط الکترونیکی ماهیت بسیاری از کارهای دفتری را دگرگون کردهاند، شبکههای کار در خانه و خودکار شدن، امکان محدود کردن بعضی بخشها و کاهش تعداد کارکنان سازمان را فراهم آوردهاند. از این پدیدهها (فنآوری اطلاعات) ممکن است چنین استنباط شود که سازمانهای بزرگ کوچکتر میشوند و گرایش بسوی انواع انعطافپذیرتر و کوچکتر سازمان نیرومندتر میشود.
فنآوری اطلاعات همچنین میتواند منجر به تغییرات نسبتاً وسیعی در سطح بینالمللی باشد. زیرا این فنآوریهای اطلاعاتی و کامپیوترها میتوانند تاثیر شدیدی بر عملکردهای اقتصادی و اجتماعی و مناسبات جهانی داشته باشند. هم در پیشبینیهای خوشبینانه از نظر ابعاد مثبت تاثیرات فنآوری اطلاعات بر شیوههای زندگی و هم در بدبینیهای موجود نسبت به تاثیرات مخرب آن عناصری از واقعیت نهفته است، به هر تقدیر، بر بازار کار و شیوه زندگی تاثیر خواهد نهاد. در حال حاضر فنآوری اطلاعات مهمترین مسالهای نیست که یک کشور بخصوص با آن روبرو باشد بلکه تجلی آن بعنوان سریعالتغیرترین عامل اقتصاد بسیاری از کشورها، مسالهساز است. این فنآوری به سرعت در حال بهسازی و ارتقاست و هزینهها با سرعت قابل توجه کاهش مییابند. دامنه کاربرد آن بسیار وسیع است و در غالب صنایع تاثیرات آن بر قیمت تمام شده محصول از نظر سهم هزینههای مربوط به نیروی انسانی از اهمیت بسیار برخوردار است.
همچنین کاربرد این فنآوریهای اطلاعاتی در سازمانها در حکم یکی از منابع و دارائیهای با ارزش سازمانی است و انتخاب و تعیین استراتژی صحیح برای کاربرد آن ضروری است.
البته در مرحله اول این مطلب برای بسیاری از مدیران سازمانها چندان پذیرفتنی نیست و برخورد با اطلاعات در حکم منبعی همپایه همچون نیروی انسانی، مواد اولیه، منابع مالی و … و گاه مهمتر از اینها، امر راحتی نیست. حتی برای بسیاری از مدیران سطح اجرایی نیز، تلقی عنصری غیر ملموس در حکم منبع اصلی امکانات حیاتی، مشکل است. اما اگر درست توجه کنیم میبینیم که چطور این عناصر غیر ملموس، بر بالا رفتن بهرهوری و سوددهی هر سازمانی و بهینهسازی اتخاذ تصمیمات مدیران راهبردی تاثیر میگذارند. اطلاعات در حیات هر سازمانی میتواند نقش مهمی را بعهده داشته باشد. در واقع اطلاعات وسیلهای است که امکان استفاده بهتر و مناسبتر از منابع ملموس سازمان را برای مدیریت فراهم میآورد. اطلاعات در سازمان غالباً به شکل موثری اداره نمیشود و با وجود آنکه در بسیاری از سازمانها، اطلاعات با فنآوری پیشرفته همراه شد و نظامهای پیچیده خودکار برای خدمات اطلاعات[1] و همچنین نظامهای خودکار دفتری و اداری[2] در سطح وسیع به کار گرفته میشوند، هنوز در مورد مسئله مدیریت این نظامها و مراکز خدمات اطلاعاتی و چگونگی و میزان کاربرد این فنآوریها و مدیریت منابع اطلاعاتی بحث و بررسی دقیق و مفصلی نشده یا اجرا نگردیده است.
میتوان اولین گام برای کاربرد فنآوریهای اطلاعاتی را آگاهی مدیران از ارزش بالقوة آن دانست. همان طوری که با فعالتر شدن مدیریت، بکارگیری اصول و علوم آن سادهتر گردید، با ارج نهادن به نقش اطلاعات در سازمان به کاربرد فنآوریهای اطلاعاتی و نیز نقشآفرینی اطلاعات در تصمیمات و استراتژیهای مدیریتی و چگونگی بهرهگیری از آن آگاهتر خواهیم شد.
تکنولوژی (فنآوری) :
تکنولوژی یکی از عوامل موثر و تعیین کننده در ساختار سازمانی است و تغییرات و تحولات تکنولوژیکی باعث پیدایش صنایع و مشاغل جدید و از بین رفتن یا بیاهمیت شدن بعضی از صنایع و مشاغل قبلی میگردد. بنابراین ورود تکنولوژی به سازمان محدودیتها و فرصتهایی را پدید میآورد که از جمیع جهات بر سازمان تاثیر میگذارد. تکنولوژی ترکیب جدیدی از تلاش انسان، ماشینها و تجهیزات و روشهای انجام کار را ایجاد میکند که نیازمند آمادگی سازمان در جهت پذیرش و انتخاب ترکیب صحیح میباشد. در مفهوم واقعی تکنولوژی، اتفاق نظر کامل وجود ندارد. برداشتهای متفاوت از تاثیر تکنولوژی در سازمان شده است همچین سطوح تجزیه و تحلیل تاثیر تکنولوژی در سازمان نیز متفاوت بوده است و عدهای کل سازمان را بعنوان استفاده کنندگان تکنولوژیهای متفاوت و حتی عدهای دیگر فرد را بعنوان یک واحد تاثیرپذیر تکنولوژی مورد بررسی قرار دادهاند.
به همین جهت تعریف واحدی از تکنولوژی ارائه نشده است.
به هر حال، تکنولوژی عبارتی است که برای هر نوع سازمانی قابل کاربرد است. سازمانها همگی اعم از صنعتی و خدماتی از تکنولوژی استفاده میکنند. همه سازمانها به این منظور بوجود آمدهاند که تغییری را در «شیء» بوجود آورند و ایجاد این تغییر مستلزم داشتن تکنولوژی است. البته شیء مذکور حتما نباید دارای شکل ظاهری و مادی باشد، بلکه میتواند شامل مواردی مثل اطلاعات، نمادها و حتی افراد نیز باشد. محسوس و ملموس بودن یا نبودن شیء مورد تغییر در سازمان، تاثیری در مفهوم و اهمیت تکنولوژی به طور عام ندارد به عبارت دیگر بعنوان عامل موثر هماهنگی که در یک پالایشگاه نفت مورد بررسی قرار میگیردبه همان نحو نیز در یک موسسه بیمه مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.(Scott . Bedeian . 1986)
تکنولوژی در جهان پیشرفته امروز، همان گنج پر ارزشی است که نوع بشر پس از قرنها تلاش برای دانستن و کاربرد دانشها برای زندگی بهتر و آسانتر بدست آورده است و در یک کلام میتوان گفت تکنولوژی دستاورد دانش است. (هوا کیمیان، 1374، ص 20)
علم، صنعت و تکنولوژی میتوانند جامعه و جهان را متحول کنند تا آن حد که پایهگذار تحولهای تاریخی باشند و جوامع بشری را از دورانی به دوران دیگر، با ویژگیهای کاملا متفاوت انتقال دهند. «ژان ـ ژاک سروان ـ شرایبر» نویسنده کتاب (تکاپوی جهانی)از لحظههای استثنایی و دگردیسی جوامع سخن میگوید که پیشرفت تکنولوژی زمینهساز آن خواهد بود. شرایبر میگوید «ما در لحظهای استثنایی از دگردیسی جوامع از جمله جامعه خودمان (فرانسه) زندگی میکنیم، لحظهای که نظیر آن در طول قرنها کمتر پیش میآید. … شرایبر برای اثبات این سخن به پیشگفتار کتاب «تکاپوی آمریکا» استناد میکند.
پنج قرن پیش، رابله و سروانتز، بر پایه اختراع صنعت چاپ، جهش بزرگ نورزایش (رنسانس) را بنا نهادند. و نظم اخلاقی را به لرزه در آوردند. زیر و رو شدن فنون در ساختهای اجتماعی و الگوی ذهنی جامعه قرون وسطی شکاف ایجاد کرد. این ضربه «نوزایش» را بوجود آورد.
شرایبر ابراز امیدواری میکند که این بار تحول جهان به گونهای باشد که همه جوامع از دستاوردهای آن برای رفاه و بهرورزی بهره گیرند. او میگوید «البته اراده و حماسه را نباید از ماشینهای کوچکی که مردمان سواحل اقیانوس آرام یکی پس از دیگری به خدمت ذکاوت انسانها در میآورند، انتظار داشت. اگر قرار است و باید جامعه اطلاعات که هم اکنون جانشین جامعه صنعتی فرو پاشیده میشود، به اشتغال کامل استعدادهای همه بیانجامد و درهای آینده را بر روی ما و پنج میلیارد انسان دیگر پیش از پایان نفت، بگشاید، یک انقلاب اجتماعی آنهم همین امروز ضروری است…»
با این تفاسیر باز بنظر میرسد که هنوز نمیتوان تعریف جامعی را از تکنولوژی ارائه داد ما در این پژوهش پس از بررسی تعاریف متعدد از تکنولوژی تعریف هنری مینتزبرگ از تکنولوژی را جامعتر یافتیم مینتز برگ تکنولوژی را عبارت از ابزاری میداند که برای دگرگون کردن «وارده یاin Put » به «ستاده یا Out Put» در هستة عملیاتی بکار میرود. مجموع تکنولوژیهای مورد استفاده در سازمان، نظام فنی سازمان را تشکیل میدهند که شامل سه تکنولوژی، انسانی، ماشینی و روشهای انجام کار میباشد. (مینتز برگ، 1371 ص 17)
همانطور که در صفحات پیشین اشاره کردیم تکنولوژی یکی از عوامل تاثیرگذار بر ساختار سازمانی است. و از نخستین سالهای انقلاب صنعتی آنچه نقطه همگرایی صاحب نظران قرار گرفت، فنآوری و پیشرفتهای آن بود که ضمیمه استمرار انقلاب را فراهم آورد. تاثیر فنآوری بر روابط افراد، گروهها و سازمانها مورد توجه صاحبنظران قرار گرفت و در طول سالهای قرن بیستم تحقیقات قابل ملاحظهای به منظور شناخت ماهیت و عوامل موثر در فنآوری صورت گرفته است در اینجا ما به چند نمونه اشاره خواهیم کرد:
1- پژوهش وود وارد[3]:
خانم جون وود وارد (1971 ـ 1916 م) استاد جامعه شناسی صنعتی دانشگاه علوم تکنولوژی امپریال دانشگاه لندن بود او تحقیقات خود را در دانشگاه لیورپول شروع کرد ولی اشتهارش را مرهون مطالعاتی است که وی متعاقبا در سمت مدیره واحد پژوهشهای مناسبات انسانی در دانشکده فنی اسکس جنوب شرقی بر روی تکنولوژی و ساختار در شرکتهای تولیدی بعمل آورده است. بعدها او و همکارانش، ضمن توسعه مطالعات یاد شده بر عمق آنها نیز افزودند. وود وارد و همکارانش حدود 100 شرکت را مورد مطالعه قرار دادند که اطلاعات بدست آمده از هر شرکت با شرکتهای دیگر متفاوت بود شاید یکی از دلایل متفاوت بودن نتایج اندازه شرکتها بود که یکی شاید 10 کارمند و دیگری 100 کارمند داشت. (نمودار 1 ـ2)
وود وارد سازمانها را در سه گروه کلی فرهمند، سنتی و بور و کراتیک جای داد و در این نوع طبقهبندی نکاتی از قبیل: سلسله مراتب اداری بین بالاترین و پایینترین سطح، حیطة نظارت و یا میانگین افرادی که زیر نظر یک سرپرست بکار اشتغال دارند، میزان ابهام یا وضوح در شرح وظایف کارکنان، حجم مکاتبات و دستور العملها، میزان تقسیم وظایف کارشناسان و متخصصین مورد نظر وی بودند. وود وارد درمییابد که سازمانها از نظر ویژگیهای بالا با هم متفاوت هستند. مثلا در یکجا افراد تحت سرپرستی یک سرپرست خیلی کم بودند و در جایی دیگر شاید 80 تا 90 نفر. سلسله مراتب در واحدهای تولیدی از حداقل 2 تا حداکثر 8 رده میرسید و ارتباطات در جایی بکلی بصورت شفاهی انجام میگرفت اما در جایی دیگر همین ارتباطات کلا بصورت کتبی صورت میپذیرفت. او از خود پرسید این تفاوتها ناشی از چیست؟
گروه خانم وود وارد برای یافتن پاسخ به سوال فوق ابتدا فرض کردند که ممکن است اندازه یا سوابق تاریخی سازمانها دلیل اختلافشان باشد. اما به جوابی نرسیدند. ولی وقتی تفاوت بین فنون متفاوت تولید بررسی گردید، معلوم شد واقعا فنآوری تولید با سلسله مراتب، حیطه نظارت و آن ویژگیهای سازمانی فوق الذکر ارتباط دارد. وود وارد و همکارانش ادعا نکردند که فنآوری تنها عامل موثر در ساختار یک سازمان است همچنان که نگفتند مدیران نمیتوانند بر ساختار سازمانها اثر بگذارند اما تاکید کردند که فنآوری در ساختار سازمان اثر عمدهای دارد.
نتایج اصلی تحقیقات خانم وود وارد بشرح ذیل میباشد:
1ـ ساختار سازمان با فنآوری ارتباط دارد.
2ـ سلسله مراتب همراه با پیچیدگی فنآوری تولید بیشتر میشود.
3ـ تعداد افراد تحت نظارت در تولید انبوه بیشترین ولی در تولید سفارشی و پیوسته پایین است.
4ـ هزینه نیروی کار همراه با افزایش پیچیدگی فنآوری کاهش مییابد و از 36 درصد تولید سفارشی 34 درصد از کل هزینههای تولید در تولید انبوه به 14 درصد در تولید پیوسته میرسد.
5 ـ نسبت کارکنان اداری و سرپرستی به کارگران ساعت مزد با پیچیدگی فنآوری کاهش مییابد.
6ـ با پیچیدگی فنآوری سطح تحصیلات کارکنان بالا میرود.
7 ـ با افزایش پیچیدگی فنآوری، حیطه نظارت مدیریت سطح بالا افزایش مییابد.
8 ـ سازمان تولید سفارشی و پیوسته انعطافپذیر است ولی در تولید انبوه شرح وظایف، مقررات و مسئولیتها دقیقا باید رعایت شود.
9 ـ ارتباطات کتبی بخصوص در تولید انبوه بیش از ارتباطات کتبی در تولید سفارشی و پیوسته است.
10 ـ تقسیم کار و تخصص در تولید انبوه شدید است.
11 ـ علیرغم نیاز به کنترل شدیدتر در تولید انبوه، فاصله مدیریت با سرپرستی بیشتر است.
(رحمان سرشت، 1377، ص 134 ـ 132)
لازم به یادآوری است که خانم وود وارد شرکتهای مورد مطالعه خویش را به سه دسته ذیل تقسیم کرد:
1 ـ تولید تک محصولی و دستههای کوچک[4]: که این شرکتها معمولا به صورت کارگاه هستند و سفارشات اندک میگیرند و بر طبق خواست مشتری عمل میکنند و در نتیجه استفاده بسیاری زیادی از دستگاههای پیشرفته و مکانیزه ندارند.
2 ـ تولید انبوه و دستههای بزرگ[5]: که یک نوع فرایند تولید یا ساخت است که از قطعات استاندارد استفاده میکند و سیستم تولید نسبتا طولانی است.
3 ـ فرایند تولید مستمر[6]: در فرایند تولید مستمر همه کارها بوسیله دستگاههای پیشرفته و مکانیزه انجام میشود. در این فرایند چیزی بنام شرع یا متوقف ساختن دستگاه وجود ندارد. (دفت، 79، ص 211 ـ 207)
1- M. I. S. Services
2- Office Automation - O. A
[3]- Wood ward
[4]- Small - batch Production
[5] - Large -batch Production
[6] - Continuous Process Production