دسته بندی | علوم اجتماعی |
بازدید ها | 24 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
تحقیق در مورد اندیشگاه ها
تاریخچه اندیشگاه ها:
اندیشگاه ها یکی از مهمترین فعالان سیاسی در جوامع دمکراتیک هستند. می توان به اندیشگاه ها به عنوان یک مجمع عقلانی یا مکانی برای فعالیت بر اساس پایه ی علمی "Soft instructure" نگاه گرد. همچنین در این مکان فعالیت هایی نظیر، اطمینان دادن به یک گروه در مورد فعالیتشان، باز کردن و قابل توضیح کردن مراحل مختلف یک تجزیه تحلیل سیاسی، تحقیق، تصمیم سازی و ارزیابی انجام می پذیرد.
از اندیشگاه ها در اکثر موارد به عنوان بزرگترین ابتکار بشر در قرن بیستم یاد می کنند که بعد از دوران جنگ سرد و به خصوص در دهه ی آخر قرن بیستم در سر تاسر جهان گسترده شدند. برای توضیح علت افزایش شمار اندیشگاه ها در جهان جدولی بر اساس برقراری اندیشگاه ها در مناطق مختلف جهان در Table 1 (جدول شماره یک) ارائه شده است.
ما در اینجا به معرفی و بررسی چند شرکت قدیمی که در این زمینه فعالیت می کنند می پردازیم:
موسسات Ressel Sage که در کشور آمریکا در سال 1907 ، Fabain Society که در کشور انگلستان در سال 1884 و موسسه ی هامبورگ برای تحقیقات اقتصادی که در کشور آلمان در سال 1908 تاسیس شده اند از قدیمی ترین موسسات فعال در این زمینه هستند.
در آسیا به طور کلی اندیشگاه ها بعد از جنگ جهانی دوم و دهها سال بعد از کشورهای غربی به وجود آمدند. مانند
"The Pakistan Institute of International Affairs" که در کشور پاکستان در سال 1947،
Bangladesh Institute of Development Studies" " که در بنگلادش در سال 1948،
"The Institute of International Relations" که در تایوان در سال 1953 ،
"The National Institute of Development Administration" که در تایلند در سال 1955 و
"Institute of Economic Growth" که در دانشگاه دهلی هند در سال 1958 تاسیس شدند. این موسسه ها از پیشگامان این فعالیت در کشورهای خود و در آسیا هستند.
در ژاپن ، موسسه های Kokumin Keizai Research Ins (KKRI، تاسیس 1945 ) و Kyushu Economic Research Center (KERC، تاسیس 1946) پیشگامان این فعالیت در بعد از جنگ جهانی در این کشور هستند. اما موسسه های بسیاری در ژاپن وجود داشتند که قبل از جنگ جهانی نیز در ژاپن فعالیت هایی شبیه به فعالیت های اندیشگاه ها انجام می دادند. با ذپذیرش این حقیقت که اندیشگاه یک بخش درونی در دولت هر کشوری است موسسه ی تحقیقاتی «خط آهن منچوری جنوبی» SMRC، که در سال 1907 تاسیس شد به عنوان سرچشمه ی اندیشگاه های ژاپن نام برده می شود. این شرکت توانست شمار زیادی از تحقیقات خود را به صورت گزارش ارائه بدهد و متدهای سرشار از انضباط خود را عملی کند. این شرکت تیم های تحقیقاتی گوناگونی را در شاخه های مختلف تشکیل می داد تا بطور رسمی برای شرکت ها و دانشگاه ها تحقیق انجام دهند. متدهایی که توسط SMRC استفاده می شد بیشتر شبیه روشهایی بود که در اندیشگاه ها مورد استفاده قرار می گرفته هممچنین پس از گذشت پند سال موسسه هایی نظیر (1919) OISK ، (1921) ISL و (1922) TIMR در ژاپن آغاز به فعالیت کردند که فعالیت هایی نظیر SMRC داشتند.
کشور ژاپن سابقه ی بیشتر نسبت به دیگر کشورهای آسیایی در زمینه ی فعالیت های اندیشگاهی دارد. هرچند اینگونه فعالیت ها در ژاپن در سالهای نزدیک قبل یا بعد از 1970 انجام گرفته اند اما این سال به عنوان «طلوع اندیشگاههای ژاپن » نام گرفته است.
اندیشگاه ها در این مدت به یکی از فاکتور های اساسی در فرآیندهای سیاسی جوامع دموکراتیکی تبدیل شده اند. همانطور که در جدول مشاهده می کنیم این گونه موسسه ها با یک جریان بدون توقف در آسیا و اروپای غربی در نیمه دوم قرن بیشتم رشد یافته اند. نیز اگر بررسی کنیم در می یابیم که شمار اندیشگاه ها در اروپای غربی در دهه ی 80، به ویژه در دهه ی 90 افزایش چشمگیری یافته است. در این میان بسیاری از موسسه های مشهور امریکایی مانند (1916) Brookings Institution و Carnegie Endowment for Internationalpeale (1914) سرچشمه و آغاز فعالیت های اندیشگاهی خود را آغاز قرن گذشته بیان می کنند انجمن سیاسی امریکا (us policy community) با یک تحلیل آماری درست افزایش تعداد اینگونه موسسات و بسط یافتن آنها را مربوط به سالهای 70 تا 80 میلادی می داند. ابتدا در دهه ی 60 میلادی واژه ی «اندیشگاه » یا «Think Tank» برای شرکت هایی مانند Rand که فعالیت آنها بستن قراردادهای تجاری و یا تحقیقات سازمانی بود به کار برده می شد اما معنی این کلمه در دهه ی 70 میلادی به «موسسات تحقیقات همگانی سیاسی » بسط داده شد به همین دلیل سال 1970 را به عنوان اوج فعالیت ها و تغییرات اندیشگاه ها در سراسر جهان مورد توجه قرار می دهند.
اندیشگاه ها در گونه های مختلف و با ویژگی های متفاوت و متناسب با سیستم های سیاسی کشورهایشان رشد و گسترش یافته اند.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 23 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 32 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
تحقیق در مورد ایران باستان
داستانهای ملی ایران که در شاهنامه وحماسه های دیگر می بینیم چنانکه گذشت مسائلی ابداعی و ابتکاری نیست بلکه اغلب و نزدیک به تمام آنها را مبادی تاریخی است که با گذشت روزگار عناصرتداستانی مختلفی بر آنها افزوده شده و آنها را بصورتهایی که می بینیم درآورده است.
مورخان جدید که در تاریخ ایران پیش از اسلام مطالعه می کنند همواره درتحقیق تاریخ ایران از سلسله سلاطین ما در آغاز می کنند وآنجه را که در شاهنامه در باب پیشدادیان و کیان می یابیم از مقوله خرافات می شمرند. به عقیده من این حکم نتیجه عدم استقصاء و تحقیق است و هیچ داستان ملی و عام که از آغاز مورود قبول همگان شود و از روزگاران بسیار قدیم آثاری از آن بیابیم ممکن نیست بی اصل و اختراعی باشد. از اینروی به صرف اینکه از هوشنگ وجمشید و کیقباد و کاوس و کیخسرو وکتیبه ی بر صخره های جبال نمانده یا اثری از پرتوهای خاک بدست نیامده نمی توان وجود ایشان را یکباره انکار کرد و دروغ و بی اساس شمرد.
بنابراین باید تعصب و انکار را در باب یکسو نهاد و با دقت و تحقیقی بیشتر به کار پرداخت.
بنابر آنچه خواهیم دید بسیاری از رجال داستانی و اساطیری حماسه های ملی ما اصلاً و اساساً وجودهای تاریخی و حقیقی بوده اند که از بعضی ایشان در روایات ملی و مذهبی هندوان نیز آثاری می یابیم و وجود همه آنان بیاری قدیمی ترین قطعه اوستا ثابت و محقق میشود.
در گاتاها که بنابر تحقیقات مشاهر خاور شناسان منسوب به شخص زردشت و بالنتیجه قدیمی ترین قطعات اوستا نام گشتاسب و چند تن دیگر از معاصران او را می یابیم و همچینن در بعضی از پشتهای قدیم که متعلق به حدود قرن نهم و دهم پیش از میلاد است اسامی بسیاری از رجال داستانی( پیشدادیان و کیان) دیده می شود و از این طریق مسلم می گرددد که داستان این مردان اصلی قدیمی تر از آنچه می پنداشتیم دارد. در وجود گشتاسب و درباریان و اطرافیان او که از ایشان درگاتاها سخن رفته است هیچگونه تردیدی جایز نیست و جون وجود او برای ما مسلم شود وجود نیاکان وی که مانند او عنوان کی(کوی یا کو در اوستا) دارند و اسامی همه آنها در یشتهای کهن مانند فروردین یشت و آبان یشت و یشتهای قدیم دیگر آمده است تا درجه یی محقق می گردد اتفاقاً از بعض سلاطین کیان که شهرت و قدرت بسیار داشتند مانند کاوس در ادبیات سانسکریت نیز یاد شده است و بهر حال وجود تاریخی زیاد که هنگام تحقیق در باب سلسله کیان بدانها برخواهیم حخورد وجود تاریخی سلسه کیان را ثابت می کند. از سلسله پیشدادی خاصه بعضی از رجال آن مانند جمشید و پدرش ویونگهان و فریدون و پدرش اثو به ( اثفیان) چنانگه خواهیم دید در« ودا» سخن رفته است و از اینروی محقق می شود که این مردان از رچال مشترک دو قوم هندی و ایرانی بوده اند وناگزیر روزی که هردوان بصوسرت قبیله یی واحد در نقطه یی از نقاط آسیای مرکزی می زیستند برایشان سلطنت می کرده و خدماتی بزرگ انجام داده اند چنانکه خاطره بزرگیها و مردانگی ها و خدمات مختلف ایشان دیرگاهی د راذهان هر دو قوم باقی ماند و هر یک از ایشان را مختص خود پنداشته و زندگی آنان را با اساطیر و افسانه های مذهبی و ملی خود در آمیخته اند.
برخی از اسامی پهلوانان دیگ مانند قان و بیژن و گیوو و گودرز و فردووپلاشان و امثال ایشان را در میان بزرگان و رجال عهده اشکانی می توان دید و چنانکه ثابت خمام کرد این مردان اغلب از رجال و ملوک الطوایف اشکانیانند که هر یک به نوعی در داستانهای ملی ما راه جسته و بعهد معینی انتساب یافته اند.
چنانکه خواهیم دید اصل و اساس تاریخی افسانه دیوان و توران و تورانیان نیز هر یک بصورت خاصی درتاریخ ملی ایران ثابت و محقق است منتهی عناصر داستانی بسیاری بر آنها افزود ه شده و بصورت فعلی درآمده است.
همچنانکه اصل تاریخی حماسه های ملی لازم و وضرری است راه یافتن مطالب داستانی نیز در آنها حتمی است زیرا چنانکه میدانیم حفظ روایات حماسی که همواره قدیمی ترین روایات تاریخی یک فوم است، در روزگاران نخستین تمدن هر قوم، از طریق نقل صور ت نمی گرفت و میان وجود یافتن و مدون شدن آنها قرنها فاصله بود.
با اطلاع بر این مقدمات و برای آنکه اصل و اساس روایات حماسی و داستانهای ملی ما و آنچه که میسر است روشن گردد و محقق شود که ذ هن ایرانیان قرن چهارم و پنجم در خلق این داستانها اثری نداشته من در این گفتار به دشوارترین بحقث خود می پردازم و ریشه داستان شاهان و پهلوانان رااز قدیمی ترین ایام تمدن ایرانی جست و جو می کنم و همچنین در تحقیق اسامی شاهان و پهلوانان از لحاظ فقه اللغه تا آنجا که بضاعت مزجات من رخصت می دهد می کوشم.
مطالب این گفتار در سه فصل دیگر خواهد شد: 1 – شاهان 2- پهلوانان 3- دشمنان ایران( دیوان، تورانیان، رومیان و تازیان)
داستان بیژن و منیژه نخستین و یاا جزو نخستین طبع آزمایی فردوسی برای ورود به روند طولانی و پر مرارت رنج سی ساله سرایش شاهنامه بوده است. این نظریه اکنون دیگر یک مدعا نیست که نیاز به اثبات داشته باشد بل ک اصلی است که هم برمبنای قرائن داخلی داستان] ساختار، زبان، منطق قکری و موضوعی نسبت به آنها با کل شاهنامه[ و هم برپایه مستنداتی بیرون از منظومه فردوسی دیری است به اثبات رسیده است. طرح یک نکته مهم اما در همین آغاز درباره بیژن و منیژه ضروری است و آن این است که داستان رزم بیژن گیو با گرازان و عاشق شدن او به منیژه دختر افراسیاب و باقی قضایا نیز مانند برخی دیگر از داستانهای شاهنامه و از جمله مشهورترین آنها یعنی رستم و سهراب و رستم و اسفندیار، اگرچه به لحاظ موضوع کلی در بخش حماسی شاهنامه جای می گیرند لیکن ساخت درومی و مناسبات فکری حاکم بر تار و پود حوادث آنها بگونه ای است که با ساختار هدفمند تقابل میان دو بن کهنه خیر و شر( ایران و توران) که به تقریب از نیمه پادشاهی فریدون آغاز می شود و با ناپدید شدن کیخسرو در بوران وبرف به پایان مقدر خود می رسد تناسبی ندارد. به نظر می رسد بن مایه های اساسی این بخش از شاهنامه که با اندکی تسامح به فصل حماسی مشهور شده است در اعصار ماقبل تاریخ به تدریج تضیج یافته و از مؤثرهای آئینی و اجتماعی دوران پرفراز و نشیب حکومت هخامنشیان و اشکانیان تأثیر پذیرفته و سپس بخشهایی از آن و بویژه بن مایه روایات شاهان در عهد ساسانیان بر مبای اوستا و مصالح سیاسی زمان با حذف و اضافه گردآوری و تدوین شده و همراه با انبوه اخبار شفاهی و کتبی دیگر به زمان فردوسی رسیده، واجد مفهومی معین است که این سه داستان هرکدام به دلایلی نمی توانند در این طرح کلی جای داشته باشد به لحاظ سبکی و فن نیز داستانهایی مانند بیژن و منیژه، رستم و سهراب و رستم و اسفندیار که دارای زیر ساختهای فکر و داستانی مستقلی هستند نمی توانند با طرح کلی تضاد میان دو اردوگاه ایرانیان و تورانیان ک تجسم حماسی هدفمند از دوران گمیزشن ( آمیختگی) در چرخه هزاره های کهن آفرینش درباور و زروانی و مزدانی است همآهنگ و یگانه شوند. در حقیقت عنصر اساسی مشترک در زیر ساخت هر سه این داستانها اجد انگیزه های خودجوش و درونی است که از تضاد حاکم بر نبرد موضعی موجود در آنها حادث می شود.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
تحقیق در مورد انقلاب فرانسه
انقلاب فرانسه
در چهاردهم جولای 1789 میلادی، جماعتی از گرسنگان به زندان «باستیل» در پاریس، حمله کردند. فقرای پاریس که سان کولوت نامیده می شدند، از سیاستهای لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه، به خشم آمده بودند. لویی که با بحران مالی شدیدی دست به گریبان بود، از مجلس طبقات عمومی در خواست کرد تا مالیاتها را افزایش دهد. این امر، موجب بروز انقلاب فرانسه گردید و به مدت 10 سال این کشور دچار هرج و مرج شد. لویی شانزدهم در سال 1792 اعدام شد و سرانجام، در سال 1799، هنگامی که ژنرال ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب پایان پذیرفت.
لوئی شانزدهم
لوئی شانزدهم در سال 1770 م با شاهزاده خانم اتریشی به نام ماری آنتوانت ازدواج نمود. وی در سال 1774 پادشاه فرانسه گشت. پس از انقلاب، لوئی به همراه خانواده اش سعی در فرار از فرانسه داشت. او به پاریس برگردانده شد و متهم به خیانت گشت. در 21 ژانویه 1793، در مکانی موسوم به «پلاس دولا رولوسیون» در پاریس، گردن پادشاه با گیوتین زده شد. همسر او نیز نه ماه بعد اعدام شد.
پادشاه فرانسه، لوئی شانزدهم، همه اعضای مجلس را فرا می خواند و از آنها می خواهد تا مالیتها را افزایش دهند.
اعضای مجلس سوم در زمین تنیس قصر پادشاه در ورسای تحصن می کنند و قسم یاد می کنند تا تغییر شیوه اداره فرانسه، با یکدیگر متحد باقی بمانند. آنها خود را به عنوان مجمع ملی اعلام می نمایند.
پاریسی های خشمگین با شنیدن اینکه سربازان پادشاه در راه هستند، 30000 تفنگ سرپر را از اسلحه خانه سلطنتی می دزدند. سپس آنها به زندان باستیل هجوم آورند. نبرد آغاز می گردد، اما زندان بدست مردم افتاده و قیام سراسر فرانسه را در بر می گیرد.
مجمع ملی، بیانیه حقوق بشر و شهروندان را تصویب می کند. بر طبق این بیانیه، آزادی، یک حق طبیعی محسوب و تساوی تمام شهروندان در برابر قانون تضمین می گردد.
کمبود مواد غذائی و شورشها ادامه می یابند. در پنجم اکتبر جمعیتی از مردم که اکثر آنها را زنان تشکیل می دادند از پاریس به سمت قصر پادشاه در ورسای، راهپیمایی و تقاضای نان می کنند. آنها اعضای خانواده سلطنتی را بعنوان اسیر با خود به پاریس می برند.
اشراف، حقوق مربوط به القاب موروثی را از دست می دهند. کلیسا و اشراف، دارایی خود را مدیون این القاب هستند.
پادشاه و خانواده اش سعی در فرار از فرانسه دارند، اما دستگیر شده و به فرانسه رجعت داده می شوند. هزاران تن از اشراف زادگان ، کشیشها و افسران ارتش که مخالف انقلاب هستند، فرانسه را ترک می گویند.
فرانسه علیه اتریش و پروسی که برای حمایت از پادشاه فرانسه ، نقشه حمله به فرانسه را داشتند، اعلان جنگ می کند. این آغاز جنگهای انقلابی علیه نیروهای مشترک اتریش، پروس، انگلستان و اسپانیا است. آنهاتا سال 1802 به مبارزه خود ادامه می دهند.
رژیم پادشاهی و قانون اساسی 1791 در قیامی جدید بر انداخته می شوند. سیاسیون افراطی ، کنترل دولت انقلابی را در دست می گیرند.
انتخابات بر پا می گردد. برای اولین بار در تاریخ فرانسه، هر فرانسوی از حق رای برخوردار است. رژیم پادشاهی از میان می رود و در فرانسه یک جمهوری و دولت مردمی اعلام می گردد. از این پس، حتی پادشاه لوئی شانزدهم نیز یک شهروند خوانده می شود. شروع تقویم انقلابی از 22 سپتامبر است.