دسته بندی | معارف اسلامی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 564 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
روحیه سازگاری با دیگران و کنار آمدن با توقعها، سلیقهها، خواستهها و حرفها، به تدریج برای انسان «جا» باز میکند. این روحیه هم وقتی فراهم میآید که انسان هم «حقوق» دیگران را بشناسد، هم تصمیم به مراعات آنها داشته باشد و تنها «خود» برایش مطرح نباشد. چون چنین خصلتی ایجاد تنش میکند و دیگران را از پیرامون فرد، فراری میدهد.
ارزش هرکس به اندازه خدمت و خوبی و نفعی است که از او به دیگران میرسد. میزان محبوبیت مردم در دلها نیز بستگی به اندازه خیری دارد که از آنها عاید دیگران شود. سرور، کسی است که خدمتی به دیگران کند. این مضمون کلام حضرت علیعلیهالسلام است که فرمود: «بالجود تسود الرجال» مردان با جود و سخاوت به سیادت و آقایی میرسند». (غرر الحکم، ج 3، ص 212)
پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: از جمله بندگان آن کس پیش خدا محبوب تر است که برای بندگان خداسودمندترست (نهج الفصاحه، ص 15، حدیث86)
حضرت علی علیهالسلام میفرماید: «رأس الحکمة مداراة النّاس»؛ سر آغاز حکمت، مدارا کردن با مردم است». غرر الحکم، ج 4 ص 52.
باید پذیرفت که سلیقهها و روحیههای همه یکسان نیست و همه ذوق و پسند و راه و روش ما را ندارند. ما هم چارهای از زیستن با آنان نداریم، پس باید« مدارا» کنیم. این همان همزیستی است که هر که ندارد، مطرود و مأیوس و تنها میشود.
لازمه مردم داری و مدارا، شناخت روحیات و خلقیات مردم
لازمه معاشرت با دیگران و مردم داری، شناخت روحیات وخلقیات مردم است. بنابرین ضروری است که بدانیم مردمانی که اطراف ما زندگی می کنند چه ویژگی هایی دارند؟
برای درست برخورد کردن با مردم لازم است که انسان افراد جامعه خویش را بشناسد و با آنها طبق روحیات خودشان بر خورد کند و با آنها مدارا کند. از رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم روایت است: همان گونه که پروردگارم مرا به انجام واجبات فرمان داده است، بهمدارا با مردم دستور داده است. (وسائلالشیعه، ج8، ص540).
در حدیث دیگرى چنین آمده است که جبرئیل، به محضر رسولخدا صلّى الله علیه وآله وسلّم آمد و از سوى خدا چنین پیام آورد که: «اى محمد! پروردگارتسلام مىرساند و به تو مىگوید: با بندگان من مدارا کن.» (همان).
رسول اکرم ص می فرماید: مداراه الناس نصف الایمان والرفق بهم نصف العیش- مدارای با مردم نیمی از ایمان و سازش و رفاقت با آنها نیمی از زندگی است. امام علی ع نیز در وصیت به محمد حنفیه می نویسد: بدان که پس از ایمان بخدای بزرگ- راس خردمندی مدارا کردن با مردم است! و کسی که با مردم به نیکی معاشرت نکند خیری در او نیست.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 457 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
در طول تاریخ شخصیتهای ضداجتماعی را در قالبهای روان شناختی در نظر نمی گرفتند. اما مخصوصاً در قرن نوزدهم این عقیده شکل گرفت که نوعی رفتار جنایی ممکن است از شرایطی که فرد هیچ کنترلی بر آنها ندارد نشات بگیرد که منبع آن روانی اجتماعی یا زیستی باشد. بنابراین جرایم آنها ارادی نیست بلکه نتیجه شرایط خارج از کنترل می باشد. در قرن نوزدهم این عقیده که بعضی افراد اختلالی دارند که آنها را از همنوایی با انتظارات جامعه بازمی دارد رایج شد. به دلایل زیستی –روانی اجتماعی این افراد قادر به وفق دادن خودشان با اجتماع نیستند، وقتی افراد قادر به اعمال اراده خودشان باشند اما نخواهند چنین کنند باز هم مجرم خوانده می شوند. اختلال شخصیت ضداجتماعی از اختلال سلوک دوران کودکی نشات می گیرد؛ که شامل رفتارهایی از قبیل فرار از مدرسه، دروغگویی مداوم، دزدی و خرابکاری است که در بزرگسالی ادامه می یابند و شکل تهاجم به اشخاص واموال، عدم پرداخت بدهی و حضور در دنیای تبهکاران را به خود می گیرد (سیلگمن،روزنهان، ۲۰۰۱(.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی(به انگلیسی: Antisocial personality disorder) یا ASPD، نوعی اختلال شخصیت است که در آن فرد نمیتواند با موازین اجتماعی سازگار شود و در قبال رفتارهایش احساس گناه و اضطراب ندارد. مشخصه این اختلال، اعمال مداوم ضد اجتماعی یا خلاف قانون است، اما این اختلال مترادف با بزهکاری نیست
میزان شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی سه درصد در مردان و یک درصد در زنهااست. این اختلال از همه بیشتر در نواحی فقیر نشین شهری و در جمعیت غیر ثابت این نواحی شیوع دارد. پسر بچههایی که مبتلا به این اختلال اند، خانوادههایی بزرگتر از دختر بچههای مبتلا به این اختلال داشتهاند. این اختلال پیش از پانزده سالگی شروع میشود. دختر بچهها معمولا پیش از رسیدن به سن بلوغ و پسر بچهها حتی از این هم زودتر علایمی دارند. شیوع اختلال شخصیت ضد اجتماعی در زندانیان، بسیار بالا یعنی حدود هفتاد و پنج درصد است. این اختلال الگویی خانوادگی دارد، به طوری که شیوعش در بستگان درجه اول مردان مبتلا به این اختلال، پنج برابر افراد گروه شاهد (کنترل) است.
دسته بندی | معارف اسلامی |
بازدید ها | 23 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
فهرست
عنوان صفحه
مقدمه
بیان مسئله
ضرورت و اهمیت مسئله
سئوالات تحقیق
فرضیه های تحقیق
تعریف متغیرهای تحقیق
ابزار تحقیق
شیوه اجرا
نتیجه گیری
پیشنهادات
منابع
مقدمه
با الهام از این سخن گرانقدر امام راحل که فرمودند : «هدف مخالفین شما این است که بچه های شما را از اسلام منحرف کنند و جوانهای شما را از اسلام منحرف کنند، توجه کنید که کودکها و جوانها را به تعلیمات اسلامی تربیت کنید تا انشاءالله کشورشما از آسیب مصوب بماند.»
با توجه به اینکه اسلام تمامی ضعفها و کاستیهای روحی و روانی، حتی اجتماعی و اقتصادی را ناشی از غفلت انسان از مبداء آفرینش ومعادمی داند، خداوند در قرآن کریم می فرماید:«هر کس از یاد کردن من خودداری کند، زندگی سختی خواهد داشت» لزوم توجه دادن دانش آموزان به فرایض دینی در شرایط فعلی جامعه، آشکار می شود. چرا که فرایض دینی موجب افزایش تقوا می شود. « ای مردم خدایی را پرستید که آفریننده شما و آنکه پیش از شما بودند باشد که پارسا و منزه شوید.
تقوا بر اثر توجه و پایبندی به رعایت فرایض دینی حاصل شده و ضامن سعادت واقعی و ابدی انسانهاست . بنابراین هیچ آموزشی در مدارس بالاتر از ایجاد تقوا نیست.
قرآن مجید، تزکیه و تقوا را قبل از تعلیم و تعلم بیان فرموده است و این نشان از اهمیت تقواست. تحکیم پایه های فرایض دینی در مدارس باعث بیداری ، آگاهی، استقلال ، نجات دانش آموزان و در نتیجه نجات کشور از هر گونه انحراف می گردد.
بیان مسئله
دین برنامة کامل زندگی است که از طرف خالق هستی، از آغاز خلقت انسان به وسیلة پیامبران از حضرت آدم (ع) تا خاتم (ص) برای انسانها آورده شده است. دین از همان ابتدا متناسب با رشد انسان در زمانهای مختلف، آئین نامههای تربیتی خاص هر دوره را ارائه داده است. در نهایت با بعثت خاتم پیامبران (ص) دین به مرحله کمال خود رسیده که همانا دین اسلام است. خداوند برنامة زندگی انسانها را به وسیلة رسول باطنی (عقل) و رسول ظاهری (پیامبران) که پیام آوران وحی و دین میباشد تدبیر مینماید. زندگی بدون وجود دین برای انسان پوچ و بی معنی است.
به عقیدة «آدلر» که از تجارب سی سالة روانکاری خود سخن میگفت، کلیة بیماران روانی که حس مذهبی خود را باز نیافتند. درمان نشدند همچنین «فروید» روانکاو اطریشی گمان میکرد که جامعه نیاز به مذهب نخواهد داشت و تنها تمدن قادر خواهد بود که انسان را اداره کند. و بی توجهی به ارزش وجودی انسان، قتل و غارت، ویرانگریها، باعث شد تا او از این نظر خود عدول کند.