فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

دانلود پاورپوینت راهنمای مداخله در بحران

براساس 5 پژوهش موازی در سال 7677 که از طریق کمیته تخصصی بهداشتی کاهش اثرات بلایای طبیعی وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی در دو زلزله بیرجند و اردبیل ، مشخص گردید که یک سال پس از زلزله بالغین به 3 برابر و کودکان 2 برابر بیشتراز جمعیت آسیب ندیده از اختلالات روانی رنج می برند
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل pptx
حجم فایل 1115 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
دانلود پاورپوینت راهنمای مداخله در بحران

فروشنده فایل

کد کاربری 8067

ایران جزء 10 کشور اصلی بلاخیز دنیا است .

160 هزار نفر طی یک قرن از بلایای طبیعی فوت کرده اند .

این رقم بدون محاسبه سوانح و حوادث غیرمترقبه است .

براساس 5 پژوهش موازی در سال 76-77 که از طریق کمیته تخصصی بهداشتی کاهش اثرات بلایای طبیعی وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی در دو زلزله بیرجند و اردبیل ، مشخص گردید که یک سال پس از زلزله بالغین به 3 برابر و کودکان 2 برابر بیشتراز جمعیت آسیب ندیده از اختلالات روانی رنج می برند .

با توجه به این مسائل به نظر می رسد که نیاز به مداخلات اجتماعی در بلایای طبیعی یک امر ضروری است . تا از طریق آن بتوان به اهداف ذیل دست یافت :

-کاهش شیوع و پیشگیری از پیشرفت و تشدید عوارض روانی در حوادث غیرمترقبه -افزایش توان انطباق و آماه سازی بازماندگان -تقویت مهارتهای اجتماعی بازماندگان و کمک به جامعه برای سازماندهی مجدد ، خوادیاری ، بازسازی

مرحله اول ( قبل از حادثه ) : تشکیل کمیته های اجرایی در سطح کشور ، آموزش عمومی ، تخصصی با رویکرد tot

مرحله دوم ( بلافاصله بعد از حادثه ) : مداخله در بحران ، بازگویی روانشناختی ، جلسات گروهی با داغ دیدگان

مرحله سوم ( از هفته دوم تا شش ماه بعد ) : تشکیل تیم مداخلات روانی اجتماعی ، غربالگری گروههای آسیب دیده روانی به منظور بازسازی روابط اجتماعی

مرحله چهارم ( از ماه ششم به بعد ) : ادامه برنامه بهداشت روانی ، مددکاری و بیمار یابی

به نظر می رسد بیشتر اقدامات در مرحله دوم و برخی اقدامات مرحله سوم در سطح اقدامات پیشگیرانه ثانویه می باشد که در سازگاری و کنارآمدن افراد آسیب دیده کمک می کند .


شرح حال روانپزشکی و وضعیت روانی

هدف مصاحبه تشخیصی جمع آوری اطلاعاتی است که به معاینه کننده کمک می کند تشخیص گذاری نماید تشخیص درمان را هدایت کرده و به پیش بینی سیر آتی اختلال بیمار کمک می کند تشخیص های روانپزشکی بر پدیده شناسی توصیفی مبتنی هستند نشانه ها ، علائم ، و سیر بالینی
دسته بندی روانپزشکی
فرمت فایل doc
حجم فایل 21 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
شرح حال روانپزشکی و وضعیت روانی

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه :

مصاحبة بالینی : شرح حال روانپزشکی و وضعیت روانی

هدف مصاحبه تشخیصی جمع آوری اطلاعاتی است که به معاینه کننده کمک می کند تشخیص گذاری نماید . تشخیص درمان را هدایت کرده و به پیش بینی سیر آتی اختلال بیمار کمک می کند .

تشخیص های روانپزشکی بر پدیده شناسی توصیفی مبتنی هستند : نشانه ها ، علائم ، و سیر بالینی .

معاینة روانپزشکی از دو جزء تشکیل یافته است : ( 1 ) شرح حال ، که سیر بیماری های فعلی و قبلی را شرح داده و اطلاعات شخصی و خانوادگی را به دست می دهد و معاینه وضعیت روانی ، که ارزیابی رسمی تفکر ، خلق و رفتار فعلی بیمار است . خلاصه زیر مدلی برای چگونگی سازماندهی معمول این اطلاعات است . همه عناوین باید مورد توجه قرار گیرند اما نیازی به رعایت سفت و سخت آنها نیست .

علائم و نشانه های بالینی و روانپزشکی :

روانپزشکان توانائی کشف شرایط روانی را به چند دلیل می آموزند : گذاشتن تشخیص دقیق ، انجام درمان مؤثر ، ارائه پیش آگهی قابل اعتماد ، تحلیل مسائل روانپزشکی حتی الامکان بطور کامل ، و برقراری ارتباط مفید با سایر متخصصین . برای رسیدن به این اهداف ، آن ها باید در زبان روانپزشکی تبحر پیدا کنند : باید شناخت و تعریف علائم و نشانه های رفتاری و هیجانی را بیاموزند و در مشاهده دقیق و توصیف واضح پدیده های روانی روانپزشکی مسلط گردند.

بسیار از علائم و نشانه های روانپزشکی ریشه در رفتار طبیعی دارند و می توان آن ها را به عنوان نقاط متفاوتی روی طیفی از بهنجاری تا بیمار گونگی تصور نمود .

تشخیص و طبقه بندی در روانپزشکی :

سیستم های طبقه بندی تشخیص های روانپزشکی چندین هدف دارند : (1) تفکیک یک تشخیص روانپزشکی از دیگری ، به طوری که پزشک مؤثرترین درمان را پیشنهاد کند ؛ (2) ارائه زبانی مشترک بین اهل فن بهداشت روانی ؛ (3) جستجوی علل اختلالات روانی که هنوز نامعلوم هستند . دو طبقه بندی بسیار مهم روانپزشکی عبارتند از : راهنمای تشخیص و آماری اختلالات روانی ( DSM) ، که در ایالات متحده مورد استفاده قرار می گیرند ، و طبقه بندی آماری بین المللی بیماری های و مسائل بهداشتی وابسته (ICD) ، که در اروپا کاربرد دارد . هر سیستم از برخی جهات با هم فرق دارند ، اما کاملاً مشابه هستند . طبقه بندی مورد استفاده در این کتاب بر متن بازنگری شده چهارمین ویر است (DSM-IV-TR) DSM است که در سال 2000 توسط انجمن روانپزشکی آمریکا به چاپ رسیده است .

دمانس و اختلالات روانی ناشی از اختلال طبی عمومی :

اختلالات شناختی با تخریب قابل ملاحظه در کارکردهائی نظیر حافظه ، قضاوت ، زبان و توجه مشخص است . این تخریب نشان دهنده تغییر از خط پایه است ، دلیریوم با اختلال در هشیاری و بروز علائم در یک دورة زمانی کوتاه مشخص است . دمانس با تخریب شناختی کلی ، از جمله نقص های حافظه ، علیرغم سطح بهنجار هشیاری و بیداری مشخص می باشد.

اختلالات نسیاتی با کاهش حافظه بدون تخریب شناختی دیگر مشخص هستند . اختلالات روانی ناشی از اختلال کلی طبی یک عده علائم روانی تعریف می شوند که مستقیماً از اختلال طبی یا نورولوژیک ناشی می شوند ( مثل افسردگی ناشی از تومر لوب پیشانی ). اختلالات شناختی نیز ممکن است از مسائلی نظیر ضربه ، اختلال سوء مصرف مواد ، سموم یا داروها ناشی شوند . این اختلالات می تواند توأم باشند ( مثل دلیریوم حاد که دمانس دیرپا را پیچیده تر می سازد ) .

جنبه های عصبی – روانپزشکی HIV و AIDS

AIDS یک بیماری است که در آن ویروس نقص ایمنی انسان ( قبلاً HIV-I گفته می شود ) موجب تخریب شدید ایمنی سلولی می گردد ، که به عفونت های فرصت طلب ، نئوپلاسم ها ، سندرم های با ارتباط مستقیم با ویروس و مرگ می انجامد . گفته می شود که در سراسر جهان 22 میلیون نفر با HIV آلوده شده اند و 12 میلیون مرگ از این آلودگی حاصل شده است . AIDS را می توان یک بیماری مغزی تلقی کرد چون بیش از 50% افراد آلوده تظاهرات عصبی – روانی دارند . تغییرات نوروپاتوژیک در 90% بیماران مبتلاً به AIDS در کالبد شکافی مشاهده شده است . ده درصد بیماران شکایات CNS به عنوان نشانه های اولیه اختلال مطرح می کنند .

میزان اختلالات خلقی ، اضطرابی ، سوء مصرف مواد ، و انطباق مربوط AIDS و اختلالات وابسته به HIV بالا است . کشف داروهای آنتی رتر و ویرال در ترکیبات قوی
( Cocktails) ماهیت اختلال را برای بسیاری از بیماران به یک مدل بیماری مزمن تبدیل کرده است . این تحول چالشی تازه را در مداوای بیماران که باید با یک بیماری مزمن زندگی کنند و با هزینه و اثرات جانبی رژیم های دارویی ضد HIV بسازند بوجود آورده است .

اختلالات وابسته به الکل :

الکل قابل وصول ترین و از نظر فرهنگی پذیرفته ترین مادة سوء مصرفی ( در آمریکا ) است . نود درصد مردم در جوامع غربی زمانی در طول عمر خود الکل مصرف می کنند . و مسائل وابسته به الکل را بخش کلیدی در هر ارزیابی روانپزشکی می سازد.

تقریباً هر مسئلة بالینی مطرح شده می تواند مربوط به اثرات سوء مصرف ، وابستگی ، ترک یا مسمومیت با الکل باشد . تعریف الکلیسم بر قرائن تخریبهای مکرر حاصل از الکل در زمینه های متعدد کارکرد زندگی ، که علیرغم آن شخص به مصرف الکل ادامه می دهد ، اشاره دارد .

هر چند الکلیسم توصیف کنندة‌ یک اختلال روانی خاصی نیست ، اختلالات مربوط به الکلیسم را می توان به سه گروه تقسیم کرد ‍: (1 ) اختلالات مربوط به اثر مستقیم الکل بر مغز [ از جمله مسمومیت الکلی ( مستی ) محرومیت ( ترک ) و هالوسینوز الکلی ] ، و (2) اختلالات مربوط به رفتار وابسته به الکل ( سوء مصرف الکل و وابستگی )، و (3) اختلالات مربوط به اثرات پایدار ( از جمله اختلالات نسیانی و دمانس پایدار وابسته به الکل ، آنسفالوپاتی ورنیکه ، و سندرم کورساکف ) که تمام اختلالات وابسته به الکل DSM-IV-TR را نشان می دهد .

سایر اختلالات وابسته به مواد :

اختلالات وابسته به مواد یک مسأله گسترده بهداشت عمومی است که در زمینه های گوناگون کارکرد و ایجاد ناتوانی می کند ( در ایالات متحده ) 37% جمعیت حداقل یک بار ماده ای ممنوع را آزمایش کرده اند . بیش از 15% جمعیت ایالات متحدة بالای 18 سال مسائل سوء مصرف جدی مواد دارند . تقریباً دو سوم تا سه چهارم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد تشخیص های روانپزشکی توأم دارند . سندرمهای ناشی از مواد ممکن است طیف کامل بیماریهای روانی از جمله اختلالات خلقی اساسی ، پسیکوتیک و اضطرابی را تقلید کنند .

این پدیده های اختلالات غنی برای پژوهش های روانپزشکی شمرده می شوند . (همینطور که با مدل فن سیکلیدین اسکیزوفرنی پژوهش در مورد فعالیت گیرنده N میتل D-- آسپارتیت [NMDA] نیز صورت گرفت )‌. در کار بالغین اختلالات سوء مصرف مواد همیشه باید به هنگام تشخیص و درمان اختلالات روانی در مد نظر باشد .

بالعکس ، بیمارانی که با اختلال اولیه سوء مصرف مواد رجوع می کنند باید از نظر توأم بودن بیماری ( dual diagnosis ) که ممکن است در سوء مصرف یا وابستگی مواد نقشی داشته باشد شوند .


اسکیز و فرنی :

اسکیزوفرنی ( Schizophrenia ) اختلالی پسیکوتیک با علت نامعلوم و تظاهر گوناگون است با علائم مثبت و منفی ( کمبودی ) مشخص می باشد .

اسکیزوفرنی هر چند اختلالی شناختی نیست غالباً تخریب شناختی ( مثل تفکر عینی ، اختلال پردازش اطلاعات ) بوجود می آورد . علائم اسکیزوفرنی تأثیر نامطلوب بر تفکر ، احساسات ، رفتار و عملکرد اجتماعی و شغلی می گذارد .

این بیماری معمولاً مزمن است و سیری دارد که از مرحلة مقدماتی ، فعال و باقیمانده می گذرد . مراحل مقدماتی و باقیمانده با فرمهای خفیف علائم فعال ، نظیر باورهای غریب و تفکر سحر آمیز و نیز کمبودهایی در مراقبت از خود و روابط بین فردی شخص هستند.

اسکیزوفرنی به عنوان یک بیماری مغزی ، با نابهنجاریهایی ساختمانی و کارکردی مشهود در مطالعات تصویرگیری مغز و نیز یک جزء ژنتیک که در مطالعات دوقلوها مشاهده شده ، تثبیت گردیده است .

ارزیابی بیماری مبتلا به اختلال روانی :

مصاحبه با بیمار :

× زمان مورد نیاز برای اولین مصاحبه نیم تا یکساعت ( براساس شرایط ) می باشد . برای مصاحبه های بعدی نیم ساعت پیشنهاد می شود .

× در مطب و یا محل کار روانپزشک ، صندلی هایی که برای بیمار و روانپزشک در نظر گرفته شده اند ، باید ارتفاع برابر داشته باشند ، به طوری که هیچیک ( پزشک و بیمار ) از بالا به دیگری نگاه نکنند . در صورتی که در محل کار چند صندلی وجود داشته باشد پزشک باید صندلی خودش را انتخاب کند و سپس اجازه دهد بیمار برای نشستن صندلی مورد نظر خود را برگزیند .

× در صورتی که احتمال خطرناک بودن بیمار برود ، باید در اتاق باز گذاشته شود پـزشک نزدیک به در بنشیند و فرد دیگری در خارج یا داخل اتاق حضور داشته باشد.

× در برخی بیماران باید نکات ویژه ای را رعایت کرد :

  1. 1. بیمار مبتلا به اختلال هذیانی .
  2. 2. نباید به طور مستقیم با هذیان بیمار مخالفت کرد .

3. از سوی دیگر پزشک نباید وانمود کند که هذیان بیمار را پذیرفته است .

4. بهترین نحوة برخورد با بیمار مبتلا به اختلال هذیانی فهماندن این نکته به اوست . که : برخی ممکن است عقیدة‌ او را بپذیرند و برخی ممکن است آن را قبول نداشته باشند .

5. بهتر است در هنگام مصاحبه با بیمار به اختلال هذیانی توجه را بر احساسات ترس ها و امیدهای بیمار ، که زیربنای باور هذیانی او را تشکیل می دهند معطوف کرد تا بتوان دریافت که هذیان چه عمل ویژه ای را برای بیمار انجام می دهد .

بیمار دارای رفتار تهاجمی :

بکرات ، روانپزشک در بیمارستان با بیماری که دارای رفتار تهاجمی بوده ، اکنون به طریقی مهار شده است ( به عنوان مثال دستانش را بسته اند . ) مواجه می شود .

در ابتدا باید بیمار را از نظر توانایی انجام مصاحبه ( برقراری ارتباط کلامی ، از دست نرفتن واقعیت . ) بررسی کرد. در صورتی که نتوان با بیمار مصاحبه کرد ، درمان آغاز خواهد شد . در صورتی که مصاحبه امکانپذیر باشد باید بیمار را از نظر احتمال بروز رفتار تهاجمی ارزیابی کرد ( می توان این موضوع را به طور مستقیم از بیمار پرسید . ) در صورتی که احتمال بروز رفتار تهاجمی وجود نداشته باشد ، می توان بیمار را رها کرد و با او مصاحبه کرد .

در هر صورت در هنگام مصاحبه باید حداقل یک نفر دیگر نیز حضور داشته باشد .

·در هـنگام مصاحبه با بیمار که رفتار تهاجمی دارد ، توجه به نکات زیر حائز اهمیت است:

1 – باید در اتاق باز شد .

2 – نباید به سرعت و بدون خبر به بیمار نزدیک شد و یا او را لمس کرد .

3 – نباید با بیمار بحث کرد .

4 - نباید با عصبانیت به بیمار پاسخ داد .

5 – نباید شرایط را برای افراد از موقعیت خطرناک محدود کرد ( به عنوان مثال نباید پشت میز نشست . )

6 – در صورت بروز احساس ترس یا ناراحتی باید مصاحبه را قطع نمود و کمک خواست .

7 – باید به طور روشن و با قاطعیت به بیمار فهمانید که نمی تواند و نباید رفتار تهاجمی از خود نشان دهد و در صورت بروز چنین رفتاری با او برخورد خواهد شد.


بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری­های آنان

کودک قسمت اول زندگی خود را که همه می­دانند مهمترین قسمت از دوران زندگی است در خانواده خود می­گذراند نخستین تجربه­های سازشی وی با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق می­یابند وقتی صحبت از تعارض است، با آنها در تعارض است به قسمی که اختلالات روانزاد که در زمینه عاطفی یا عقلی بروز می­کنند همواره یا با تعارض­های ادیپی و یا با تعارض­های رقابت با برادر
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 80 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 124
بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری­های آنان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

در زمینه بررسی اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان و رفع دشواری­های آنان، روانشناس و پزشک با مشکلاتی مواجه هستند که مربوط به سازش با محیط خانوادگی است.

کودک قسمت اول زندگی خود را که همه می­دانند مهمترین قسمت از دوران زندگی است در خانواده خود می­گذراند. نخستین تجربه­های سازشی وی با پدر و مادر و خواهران و برادرانش تحقق می­یابند: وقتی صحبت از تعارض است، با آنها در تعارض است. به قسمی که اختلالات روانزاد که در زمینه عاطفی یا عقلی بروز می­کنند همواره یا با تعارض­های ادیپی و یا با تعارض­های رقابت با برادر و خواهر در ارتباطند.

این تعارض­ها همواره به وضوح با مصاحبه­ای که در خلال آن اختلالات را برای ما توصیف می­کنند آشکار نمی­گردند، چه آنچه خود را نشان می­دهد نتیجه است و نه علت که عمیق­تر و غالباً پنهان است.

این علت عمیق در واقع در بسیاری از موارد نا­هشیار است. نه پدر و مادر از آن خبر دارند و نه خود کودک. به دلیل آنکه تربیت بر آن مهر سکوت می­زند و آن را قلمرو ممنوع قسمتی از شخصیت اعلام می­نماید و به نوعی جامه حفظ ظاهر به واقعی­ترین افکار و احساسات می­پوشاند. پس با پرسیدن نیست که خواهیم توانست به کشف انگیزه­های عمیقی اختلالات سازشی دست یابیم. به خصوص اگر تعارض شدیدی بین کودک و یکی از اعضای خانواده­اش وجود داشته باشد برای مبرهن ساختن آن باید کودک را به برونریزی عمیق­ترین احساساتش و شیوه­ای که در عمق وجود خویش در رابطه با شخص مورد نظر برگزیده است، هدایت کنیم.

به دیگر سخن، باید کودک بتواند آنچه در دل دارد آزادانه بیان کند و نقاشی دقیقاً وسیله این بیان آزاد است. نقاشی خانواده به خصوص به کودک اجازه می­دهد که تمایلات سر­کوفته در زمینه نا­هشیار خود را فرافکنی یعنی برونریزی کند و از این راه است که او می­تواند واقعی­ترین احساساتی را که نسبت به کسان خود دارد برای ما آشکار سازد.

مسلماً اگر به کودک دستور­العمل محدود کننده­ای داده شود مثل موقعی که به او گفته می­شود: «خانواده­ات را نقاشی کن»، ممکن است گمان کند که مجبور است به طوری کاملاً عینی، با رعایت ترتیب قد و سن و خصوصیات واقعی هر یک از اعضا و حفظ ظاهر در روابط بین اعضای خانواده، عمل کند.

اما غالباً جنبه شخصی فائق می­گردد مخصوصاً همان طور که بعداً خواهیم دید اگر دستور­العمل این باشد که: «خانواده­ای را بکش که در خیال خود می­توانی به وجود آوری». در این صورت، روشی که کودک براساس آن خود را در بین کسان خویش قرار می­دهد بسیار تحت تأثیر حالت عاطفی، احساسات، خواسته­ها، ترسها، کشش­ها وفاصله­جوئی­ها یا انزجار­های اوست و ما از این راه نسبت به شخصیت و تعارض­های عمیق وی آگاه می­شویم. پس نقاشی خانواده یک تست شخصیت است که می­توان بر مبنای قوانین فرافکنی به تفسیر آن پرداخت. باید افزود که این تست، تستی است که شیوه به کار بستن آن آسان است. در مراجعات بالینی باید همواره سریع و خوب عمل کرد و این دو خواسته را به سختی می­توان با هم آشتی داد. اما در تست نقاشی خانواده می­توان بر این مشکل فائق آمد. چون این تست را می­توان سریع اجرا و تفسیر کرد (تقریباً 30 دقیقه برای یک آزمونگر ورزیده). از سوی دیگر، همواره کودکان و نوجوانان به آزمایش شدن با این تست به خوبی تن در می­دهند، از 6-5 سالگی به خوبی قابل اجراست و بالاخره جز به یک میز، یک ورق کاغذ و یک مداد، به لوازم دیگری نیاز ندارند.

ما شخصاً این تست را به صورت نظامدار در مرکز روانی-پزشکی خود به کار بسته­ایم و با تدوین روشی خاص برای گذراندن و تفسیر، آن را ثمر بخش­تر ساخته­ایم.

در وهله نخست، به کودک نمی­گوییم که: «خانواده­ات را نقاشی کن» بلکه به او می­گوییم: «:یک خانواده را نقاشی کن، خانواده­ای که در فکرت به وجود می­آوری». در واقع در بین این دو دستور­العمل، در حدی که در برداشت اول به نظرمی­رسد، تفاوت وجود ندارد. کودک با ترسیم خانواده خود به برونریزی خویش می­پردازد و در نتیجه، تقریباً جنبه فاعلی و شخصی خود را به همان اندازه که اگر بنا بود خانواده­ای خیالی ترسیم کند، در آن بیان می­نماید. معذلک به گمان ما، دستور­العملی که به کار می­بندیم به دلیل آنکه توجه بچه را از خانواده خود منحرف می­سازد و بدین ترتیب بی­شک فرافکنی شخصی­ترین گرایش­های او را آسان می­گرداند، قابل ترجیح است.

در وهله دوم، پس از اجرای نقاشی توسط کودک با او مصاحبه­ای به عمل می­آوریم که در آن از وی خواسته می­شود نقاشی خود را شرح دهد، اشخاص ترسیم شده را مشخص کند، نقش، جنس، سن و روابط متقابل آنها را معین نماید. سپس در این تست به کاربرد روش مخصوصی که برای تست فرافکن دیگری فراهم کرده­ایم و آن را روش ترجیح­ها-همسانسازی­ها نامیده­ایم، می­پردازیم. این روش عبارت است از آنکه از کودک می­خواهیم ترجیح­ها و یا نفرت­های مختلف خود را نسبت به اشخاص مختلفی که در نقاشی آمده­اند ابراز نماید، آنگاه به همسانسازی بپردازد یعنی بگوید دلش می­خواست کدامیک از اشخاص نقاشی باشد. این روش دارای این مزیت بزرگ است که تفسیر شخصی خود کودک از تست را، که بیش از هر شخص دیگری معنای نقاشی خود را می­داند، جانشین تفسیر روانشناس می­سازد تفسیری که باید همواره کم و بیش با احتیاط تلقی شود.

در این اثر ما بر نتایج آماری آزمایش 1200 کودک و نوجوان متکی هستیم: 800 نقاشی به پسران و 400 نقاشی به دختران تعلق دارد (برای گروههای سنی پسران 100 نفر و گروههای سنی دختران 50 نفر از 6 تا 14 سالگی). این نمونه مورد آزمایش مرکب است از موارد بهنجاری، اختلالات خفیف خلق و خو، عقب ماندگی­های ذهنی خفیف و حالات روان­آزردگی. اینک تصور می­کنیم که تعداد قابل ملاحظه تک بررسی­ها در این نمونه، ما را مجاز می­دارد که نتایج خود را دارای قابلیت تمایز بین حالات معمولی و حالات خاص یا اختلال­آمیز بدانیم.

از سوی دیگر براساس این نمونه، ما توانسته­ایم به صورتی عمقی به بررسی معنای سرمایه­گذاری درباره تصویر یک شخص، به خصوص در رابطه با همسانسازی نا­هشیار و روابط عاطفی با دیگری (روابط موضوعی)، بپردازیم. مثلاً از این دست است وقتی که ما در تفسیر سرمایه­گذاری رجحان یافته تصویر خود، از مفهوم بازگشت به خود­دوستداری، مفهومی که از نظر استنتاج­ها بسیار بارور است، سخن می­گوییم. همچنین در این اثر ما بیش از پیش، عمل دفاع من علیه اضطراب را مورد تأکید قرار داده­ایم چه، این مسئله به خصوص در نقاشی خانواده از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل است که ما رابطه با فاصله را به منزله یک مکانیزم دفاعی متمایز کرده­ایم.

این مفاهیم نو ما را به بازنگری عقده ادیپ هدایت کرده­اند، مبحثی که نشان دهنده آن است که عقده ادیپ بیشتر از آنچه تصور می­شود، نه تنها در قلمرو نورز­ها بلکه در بسیاری از اختلالات سازشی در سطح خانواده و مدرسه، به عنوان علت دست دارد.

فصل اول

نقاشی کودک به منزله نشانه هوش و بیان عواطف

توجه فزاینده­ای که چندین دهه پیش نسبت به تحول روانی و دوره کودکی ابراز شده طرز بیان در نخستین سالهای زندگی و از آن میان به خصوص بازی و نقاشی منتهی گردیده است.

اما باید گفت که در این فاصله، به ارزش فراوان نوعی از نقاشی یعنی نقاشی آزاد دست یافته­اند. این نوع نقاشی در مدارس سنتی آموخته نمی­شد چه شاگردان را بیشتر به کشیدن از روی نمونه­ها یا الگو­هایی وادار می­کردند. امروزه می­دانیم که در نقاشی بدون الگو یا مدل، کودک به یک آفرینش واقعی می­پردازد و در نتیجه می­تواند به گونه­ای غیر قابل مقایسه با نقاشی تقلیدی، آنچه را در درون او می­گذرد بیان کند. وی با این عمل، بینش خاص خود را از جهانی که او را احاطه کرده است به دست می­دهد و از این راه ما را درباره ویژگی­های شخصیت خود آگاه می­سازد.

1-نقاشی به منزله تست هوش

می­دانیم که وقتی یک ورق کاغذ و یک مداد در اختیار کودکی در سنین پایین قرار دهیم به کشیدن چیزهای مختلفی دست می­زند و به خصوص پیش از آنکه به نقاشی اشیا بپردازد دوست دارد که «آدمک­هایی» بکشد.

اما او این آدمک­ها را آنطور که می­بیند نمی­کشد، چه به هیچ وجه قادر به چنین کاری نیست، بلکه به گونه­ای که آنها را درک می­کند یا دقیق­تر بگوییم به گونه­ای که خود را درک می­کند ب به نقاشی آنها می­پردازد و این امر بستگی به درجه «رشد و رسیدگی»[1] روانی-حرکتی او دارد. پس بدین ترتیب مفهومی که کودک از آغاز از«طرح بدنی»[2] خود دارد تعیین کننده شکل­بندی آدمک در هر سن خواهد بود. از اینجاست که توانسته­اند وسیله­ای برای ارزشیابی هوش استنتاج کنند:

به عنوان مثال، تست گودیناف[3] معروف به تست آدمک، طراز عقلی آزمودنی را بر حسب کامل بودن، وجود تعادل کلی و غنای جزئیات آدمک ترسیم شده، تعیین می­کند، و تست فه[4] یا تستی که دستور­العمل آن این است که «خانمی را بکش که داره در زیر بارون گردش می­کنه» و مستلزم ایجاد توحید پیشرفته­تر عناصر مختلف نقاشی است نیز امکان اندازه­گیری طراز هوش را فراهم می­سازد.

براساس نقاشی آزاد (که نشان دهنده اشخاص یا هر چیز دیگر است) نیز می­توان، علاوه بر تعیین طراز هوش، به ارزشیابی نحوه ادراک خاص فرد پرداخت. مثلاً مینکفسکا[5] دو نوع کودک را در مقابل هم قرار داده و برحسب تفاوت جنبه صوری نقاشی، آنها را حسی و تعقلی نامیده است:

در کودک حسی، طرز اجرای نقاشی کاملاً دقیق نیست اما جزئیات آن از راه یک پویائی آشکار به یکدیگر ربط داده شده­اند.

در کودک تعقلی به عکس، طرز اجرای نقاشی بسیار دقیق است: هر موجود یا هر شیء با استحکام و انسجام و غالباً با قرینه­سازی نقاشی شده است، اما هر یک از آنها مجزا و بی­حرکت است و با بقیه ارتباطی ندارد.

2-نقاشی به منزله تست شخصیت

نقاشی فقط دارای عناصر شکلی یا صوری نیست. در کنار شکل، محتوا قرار دارد و در این محتوا چیزی از تمامی شخصیت منعکس می­گردد.

پس نقاشی ارتجالی یک کودک سوای طراز عقلی و نحوه ادراک او از واقعیت، نکات گوناگون دیگری را برای ما، آشکار می­سازد و مخصوصاً پرده از روی عواطف وی بر­می­دارد. به نظر نمی­رسد که گودیناف به هنگام تدارک تست آدمک خود، به امکان تأثیر تمایلات عاطفی بر نقاشی کودک توجه داشته است. معذلک او باید به این نکته توجه می­کرد که در تعدادی از موارد مورد آزمایش، بین نتایج تست آدمک وی و تستهای متداول هوش مانند تست بینه-سیمون یا مقیاس وکسلر برای کودکان مطابقت وجود ندارد.

به عکس مک هوور[6] در 1949 به اهمیت مسئله پی برده بود و در عین تغییر دادن تست آدمک از راه دستور­العمل نقاشی متوالی دو جنس مخالف، مسئله محتوا را نیز با احاطه فراوان مطرح می­ساخت. به همین دلیل است که نخستین کتاب وی درباره «فرافکنی شخصیت در نقاشی یک شکل انسانی» است. باک[7] نیز با پیشنهاد تست خود به نام «تست خانه، درخت، شخص»[8] به خوبی درک کرده است که نقاشی آزاد وسیله­ای عالی برای دست یافتن به شخصیت است. تست او دارای دو هنگام است: اولی غیر کلامی و خلاق، که با تحقق تصویری دستور­العمل «خانه-درخت-شخص» بیان می­شود و دومی کلامی و تفسیری، که از کودک تعریف، توصیف و تفسیر اشیای نقاشی شده و محیط آنها و نیز ارائه تداعی­هایی درباره آنها خواسته می­شود.

بوتونیه[9] در کتاب خو زیر عنوان « نقاشی­های کودکان» نکات بسیار معقول و به جایی را درباره این موضوع خاطرنشان ساخته است. وی گفته است: « نقاشی کودک، جدا از هوش و طراز تحول ذهنی او، مبین چیز دیگری است که عبارتست از نوعی فرافکنی هستی خاص وی و هستی خاص دیگران یا بهتر بگوییم طریقه­ای که هستی خود و دیگران را حس می­کند».

در جای دیگر چنین می­نویسد: «بررسی نقاشی­های کودک، ما را به گونه­ای اجتناب ناپذیر به قلب مسائلی که برای او مطرح می­شوند، تاریخچه زندگی وی و موقعیت­هایی که در آن زندگی می­کند، رهنمون می­گردد».

3-فرافکنی[10] و رمزگرائی

همان طور که بوتونیه به درستی بیان کرده است، نقاشی آزاد یک فرافکنی است. بدین معنا که تمامی شخصیت در اینجا در جستجوی راهی برای بیان خویشتن است و مخصوصاً عناصر نیمه هشیار و نا­هشیار به پاس آزادی عمل آزمودنی[11] به برون فکنده می­شوند.

باید دانست که این فرافکنی عناصر نا­هشیار شخصیت، در تعدادی از آزمونها به کار رفته است و به همین دلیل است که آنها را تستهای فرافکن می­نامند.

نقاشی آزاد نمونه بارز یک آزمون فرافکن است. از این جهت که مخصوصاً بیان تمایلات نا­هشیار را مسا= می­سازد. پس باید در برابر نقاشیآزاد از خود پرسید که آشکار کننده چه سطحی از شخصیت است یا به عبارت دیگر سهم هشیار و ناهشیار در آن چیست؟

همان طور که می­دانیم چنین پرسشی درباره سایر تستهای فرافکن مثلاً تست اندریافت موضوع موری[12] (T.A.T)نیز مطرح می­گردد. داستانی که فرد در مقابل یک لوح بیان می­کند گاهی شکل خالص و محض. باز پدید­آوری رویدادهای مختلف یا موقعیتی است که وی در آن زیسته است و در نتیجه به صورت تعقلی قابل تبیین است، و گاهی فرافکنی حالت یا تعارضی نا­هشیار، به گونه­ای غیر­تعقلی است که باید مورد تفسیر قرار گیرد.

4-روان تحلیل­گری[13]

نا­هشیاری در قلمرو روان تحلیل­گری یعنی در قلمرو روشی قرار دارد که به بررسی اعماق ناشناخته روحیه آدمی می­پردازد و توسط فروید پایه­گذاری شده است.

اما روش تداعی لفظی آزاد که در روان تحلیل­گری بزرگسالان به کار می­رود در مورد کودکان قابل اعمال نیست. پس لازم بوده است که وسایلی که امکان بررسی پدید­آوری­های خود به خودی دوره خردسالی را فراهم می­سازند یعنی بازی یا نقاشی­های آزاد را جانشین آن سازند.

مرگن اشترن[14] در 1928 برای نخستین بار، فکر کاربرد نقاشی­های ارتجالی یا خود به خودی یک کودک را به منظور تحلیل روانی او به کار بست.

از آن پس شماری از مؤلفان، روش تفسیر نقاشی­های آزاد را با هدف تشخیصی یا درمانی به کار بسته­اند. از بین این مؤلفان باید مخصوصاً بودوئن[15]، برژ[16]، رامبر[17] و دولتو[18] مارت را نام برد.

5-خانواده­ات را نقاشی کن

می­توان با دادن دستور­العملی به کودک، خلاقیت آزاد وی را تحت نظم معینی درآورد. به همین ترتیب است که در تست نقاشی خانواده عمل می­کنند.

همان طور که گفته­ایم جهان کودک، خانواده اوست و روابطی که با آن برقرار می­سازد برای فهم شخصیت او از اهمیت قاطعی برخوردار است.

قالب سنتی این است که به کودک بگویند: «خانواده­ات را نقاشی کن». این دستور­العملی است که مؤلفانی همچون مینکفسکا، پورو[19]، کان[20] و گومیلا[21] در فرانسه آپل[22] در آمریکا، بارسلوس[23] در برزیل، و فوکادا[24] در ژاپن به کار بسته­اند.

وظیفه خود می­دانیم که در این زمینه ذکر خاصی از پورو کرده باشیم چون بررسی وی حاوی نکات بسیار جالبی است. وی درباره تست نقاشی خانواده، به عنوان یک تست فرافکن، در آغاز چنین می­گوید: «هیچکس تردیدی ندارد که یک تست وقتی خوب است که بتوان به کمک آن فرافکنی شخصیت کلی فرد را، اعم از هشیار و نا­هشیار، به دست آورد. اما این کار را باید با وسیله­ای انجام داد که نسبتاً کم سازمان یافته باشد تا مزاحمتی برای این فرافکنی فراهم نسازد. اما در عین حال آنقدر سازمان یافته باشد که تحلیل شخصیت را از راه مقایسه با نتایج تجربی دیگر افراد امکان­پذیر گرداند. تست نقاشی خانواده دقیقاً به این خواسته­های متناقض پاسخ می­دهد».

سپس پورو مزایای این آزمون را چنین توصیف می­کند:

«مشاهده ساده و بررسی جزئیات نقاشی، این امکان را فراهم می­سازد که بتوان بدون آگاهی کودک، احساسات واقعی او را نسبت به کسانش شناخت و موقعیتی را که برای خود در خانواده قائل است دانست، و در یک کلمه، این نکته را دریافت که وی خانواده خود را چگونه مجسم می­سازد و این نکته­ای است که مهمتر از شناختن دقیق خانواده اوست».

پورو درباره ترکیب خانواده به گونه­ای که در نقاشی منعکس شده است، و درباره اهمیت این نکته که پاره­ای از اشخاص خانواده می­توانند به فراموشی سپرده شده باشند، پافشاری می­کند. وی این نکته را برجسته می­سازد که نخستین شخصی که نقاشی شده است تقریباً همواره مهمترین شخص از نظر کودک است. وی به نشانه­های ارزنده­سازی و ناچیز شمردن اشاره می­کند. و بالاخره ما را متوجه این نکته می­سازد که منزلتی را که فرد در گروه خانوادگی برای خود قائل است؛ منزلتی که آشکار­کننده طریقه­ای است که خود را در نظر می­گیرد، مورد ملاحظه قرار دهیم.

6-یک خانواده را نقاشی کن

ما دیدیم که علیرغم خصیصه محدود کننده دستور­العمل قبلی که به کودک تحمیل می­کند خانواده خود را نقاشی کند، فرافکنی همواره در کار است تا واقعیت را در جهت اشتغالات عاطفی آزمودنی، دگرگون سازد.

در هر حال ما فکر کرده­ایم که این فرافکنی احساسات شخصی آسان­تر می­گردد اگر به کودک دستور­العمل مبهم­تری بدهیم یعنی به او بگوییم: «یک خانواده را نقاشی کن، یک خانواده به فکر خودت». تا آنجا که ما اطلاع داریم از بین کسانی که در این راه بر ما مقدم بوده­اند تنها برژ است که دستور­العمل خود را بدینگونه تدوین کرده است.

به این نکته اشاره کنیم که با اینکه از آزمودنی­ها، با این دستور­العمل گسترده­تر، خواسته شده است به تخیل خود میدان دهند معذلک پاره­ای از آنها به شدت به واقعیت پای­بندند و خانواده خود را نقاشی می­کنند. ما تفسیر این نوع نقاشی­ها را بعداً خواهیم آورد.

اما برای اکثر آزمودنی­ها، این دستور­العمل جدید، آزادی کاملتری فراهم می­سازد و از این راه، تمایلات نا­هشیار با سهولت بیشتری بیان می­شوند. و همان طور که خواهیم دید بدین ترتیب است که کودک خواهد توانست از واقعیت فاصله بیشتری بگیرد و مثلاً خانواده­ای را نقاشی کند که خود در آن جائی ندارد یا در مواردی دیگر، خود را در اشخاص مختلف نقاشی فرافکنی کند.

فصل ششم

روابط با والدین و تعارض­های ادیپی

1-مرحله شکل­گیری عقده ادیپی

بررسی تعارض­های ناشی از رقابت برادرانه به صورت مجزا، کاری بالنسبه تصنعی است. چون شدت این تعارض­ها و شیوه­های ابراز آنها، به چگونگی روابط کود با والدین، وابسته­اند.

باید به این نکته توجه شود که در حدود 6 یا 7 سالگی، یعنی سن آغاز تست ترسیم خانواده، از یکسو، کودک از لحاظ عقلی و بدنی نسبت به زندگی جنسی بیدار شده است و خواستار نوازش­ها و صمیمیت عاطفی است. و از سوی دیگر، نسبت به روابط زن و مرد، صمیمیت والدین، راز و رمز باروری و تولد نوزادان کنجکاوی نشان می­دهد.

بدین ترتیب در این سنین، تعارض­های رقابت برادرانه به تعارض­های ادیپی وابسته­اند و در نتیجه،حسادتی که از تولد یک برادر کوچکتر به وجود می­آید فقط در ارتباط با او نیست بلکه والدین نیز هدف این حسادت هستند، چون کودک می­خواهد جای آنها را بگیرد تا او هم فرزندی داشته باشد. در اینجا لازم است که دو مرحله تحول روانی-جنسی از یکدیگر متمایز شوند: مرحله پیش-ادیپی مرحله ادیپی.

در مرحله پیش-ادیپی، در نخستین سالهای زندگی، کودک رابطه­ای «خطی» (دو نفره) با والد دایه، که معمولاً مادر است، دارد. کودک پسر باشد یا دختر، در این والد، فقط موضوع عشق خود را می­بیند و در این مرحله، مبنای رقابت برادرانه، امتناع از تقسیم مادر با برادر یا خواهر رقیب است.

در مرحله ادیپی، این رابطه خطی به صورت رابطه مثلثی در می­آید و پدر و مادر برای کودک به منزله دو موجود متمایز با نقشهای عمدتاً متضاد، جلوه­گر می­شوند.