آزادی :
چون انسان محدود است وصف ان هم باید (آزادی) محدود باشد وگرنه «تجاوزوصف از موصوف لازم آید که امر محال است »اراده محدود است نمی تواند هر چه می خواهد محقق کند فطرت انسان غیر طبیعت اوست وطبیعت انسان آزادی مطلق می خواهد .
محدوده آزادی راچه کسی مشخص می کند کسی که انسان را محدود آفریده خدا اندازه مشخصی برای هرچیزقرار داده «انا کل سی خلقنا ه بقدر» آزادی ملک انیان نیست بلکه امانت الهی است وحق ندارد کسی خود را بفروشد .
تفسیر تحریف نشده آزادی واعمال درست آن دو ودیعه الهی است وانسان متعهد امانت دار ان است .
آزادی در جهان یعنی الهی ومادی : بر اساس دو جهان بینی الهی ومادی دوگونه تفسیر در باره آزادی پدی می اید آزادی مطلق که تفکر مادی معتقد است از نظر مکتب وحی ونبوت بندگی هوا وهوس است خداوند تکوینا ازاد افریده اما شرعا موظف است دین حق راکه خواسته فطرت اوست بپذیرد . انسان نمی تواند بگوید من حق دارم دین الهی رانپذیرم زیرا بانپذیرفتن از فطرت اصلی خود واز دایره انسانیت خارج می گردد .
انسان تکوینا آزاد است است که راه شقاوت را بپیماید یا راه سعادت را اما در شریعت وعقل هرگز ازاد ورها نیست .