دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1092 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 116 |
فهرست مطالب
1-1 بیان مسئله ......................... 7
2-1 پرسشهای پژوهش ...................... 10
3-1 ضرورت پژوهش ........................ 10
4-1 اهمیت پژوهش ........................ 13
5-1 فرضیات پژوهش ....................... 13
6-1متغیرها و تعاریف آن.................. 13
فصل 2
مقدمه ................................. 16
الف : ادبیات و نظرات خودپنداره:
1-2 خود و تعریف آن ..................... 19
2-2 تاریخچه کشف مفهوم خود .............. 20
3-2 انواع خود .......................... 23
4-2فرآیند تشکیل خود، خودپنداره و ادراک آن 27
5-2نظریههای "خود" و خودپنداره........... 34
5-2-1 خود در دیدگاه فروید............... 35
5-2-2 خود از دیدگاه آدلر................ 38
5-2-3 خود در دیدگاه آلبرت الیس.......... 40
5-2-4 خود از دیدگاه اریک برن............ 41
5-2-5 خود از دیدگاه یونگ................ 45
5-2-6 خود از دیدگاه گلاسر................ 46
5-2-7 خود از دیدگاه راجرز............... 47
5-2-8 خود از دیدگاه مدل انگیزشی......... 54
5-2-9 خود از دیدگاه کوپر اسمیت.......... 56
5-2-10 خویشتن از دیدگاه آلپورت.......... 61
عزت نفس از دیدگاه اسلام.................. 64
نیازهای مرحله نوجوانی................... 67
ب: تحقیقات انجام شده در مورد خودپنداره.. 72
فصل 3
مقدمه................................... 79
1-3 جامعة آماری و ویژگی آن ............. 80
2-3 نمونه و ویژگیهای آن ................ 80
1-2-3 روش نمونهگیری .................... 81
3-3 ابزار پژوهش ........................ 81
1-3-3 آزمون خودپنداره راجرز............. 82
2-3-3روایی و پایایی ابزار پژوهش ........ 83
4-3روش اجرای آزمون ..................... 86
5-3نمرهگذاری آزمون ..................... 87
6-3روش جمعآوری دادهها .................. 88
7-3 روش تجزیه و تحلیل دادهها ........... 88
فصل 4
جداول و نمودارها........................ 90
فصل 5
مقدمه................................... 100
1-5 خلاصه تحقیق.......................... 101
2-5 محدودیت ها.......................... 102
3-5 پیشنهادات........................... 103
منابع و پیوست ها........................ 104
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر مقایسة خودپندره دختران و پسران نوجوان میباشد بدین منظور 30 نفر از دانشآموزان دختر و 30 نفر از دانشآموزان پسر سال سوم راهنمایی منطقة 4 شهر تهران از طریق نمونهگیری خوشهای چند مرحله به گونة تصادفی انتخاب شدند پس از انتخاب نمونههای تحقیق از آنها خواسته شد تا به آزمون خودپنداره راجرز پاسخ دهند تا ارتباط آنهامورد بررسی قرار گیرد. پس از جمعآوری داده ها از T مستقل برای تجزیه و تحلیل فرضیه پژوهش استفاده گردید و این نتیجه بدست آمد که بین خودپنداره دختران و پسران نوجوان تفاوت معناداری وجود ندارد.
فصــل (1)
کلیات تحقیق
مقدمه
در طول هزاران سال گذشته، گزارشهای تاریخی ، نظریات فلاسفه و شاعران، داستانها و افسانهها گواه بر این مطلب است که انسان دارای این نیاز است که خودش را خوب بداند و تمام کارکردهایش را اخلاقی و منطقی جلوه دهد. در طول چند سال گذشته نیز بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفتهاند که انسان دارای نیاز به عزتنفس[1] و خودپنداره مثبت از خود است.
باید دانست که انسان بیآنکه احساسی نسبت به ارزش خود داشته باشد، نمیتواند زندگی کند هر فردی اندک اندک به یقین ارزش شخصی خود میپردازد و آن را در سطحی قرار میدهد و همواره چنان رفتار میکند که بتواند آن را از هر گزندی مصون بدارد. (منصور 1358، ص 87)
بسیاری از موفقیتها و شکستهایی که مردم تجربه میکنند، به صورت تنگاتنگ به چگونگی دیدگاه آنها نسبت به خود و ارتباطشان با دیگران مربوط میشود.
شخصیت هر فرد در گرو هویت او میباشد. چنانچه هویت فرد به خوبی شکل نگیرد یا فرد دچار پراکندگی هویت باشد، دچار پراکندگی شخصیت نیز میشود. بنابراین ، شخصیت بهنجار نیازمند شکلگیری هویت مناسب است.
شکلگیری هویت، از رشد خود شروع میشود. رشد خودانگاره از شش تا هشت ماهگی که کودک بین خود و محیط تفکیک قائل است، شروع میشود. از 5/1 تا سه سالگی، شکلگیری مجدد صورت میگیرد و فرد خود را جزء گروه میداند در سه سالگی اولین نشانههای شخصیتگرایی در کودکان دیده میشود و در سن هشت سالگی نیز شخصیتگرایی بیشتر میشود و در دوره نوجوانی، خودانگاره ، تقریباً کامل میشود.
در ارتباط با رشد هویت، عزت نفس هم مهم است که از سن هشت سالگی شروع میشود و با شایستگیهای جسمی و رفتاری کودک در مسائل تحصیلی مرتبط است و شکل میگیرد. به عبارت دیگر، موفقیتهای تحصیلی، موفقیت رفتاری، تواناییهای جسمی، موفقیت در زمینه خلاقیت و نوآوری نقش مهمی در عزت نفس فرد دارند. عزت نفس در اثر تغییر و تحولات دوره نوجوانی کاهش مییابد؛ البته این کاهش عزت نفس، موقتی بوده و مجدداص با تقویت خود و اطرافیان بالا میرود.
خویشتن پنداری هر فرد به ثبات و همگونی در زندگیاش نیاز دارد و در مقابل تغییر مقاومت نشان میدهد. اگر خویشتن پنداری فرد به سرعت تغییر کند فرد فاقد یک شخصیت مقاوم و قابل اتکا خواهد شد. موفقیتها و شکستهای هر فرد برای کیفیت خویشتن پنداری او تأثیر میگذارد. [13]
1-1 بیان مسئله
برای انسان هیچ حکم ارزشی مهمتر از داوری او در مورد "خود" نیست و ارزشیابی شخص از "خود" قطعیترین عامل در روند رشد روانی است. این ارزشیابی تماماً به شیوة قضاوت آگاهانه و صریح شفاهی یا برشمردن صفات و توصیف حالات نیست، بلکه به صورت احساس میباشد. در هر واکنشی احساساتی دخیل است. بنابراین تصویری که یک فرد از "خود" دارد به صورت ضمنی در همة واکنشهای ارزشی او تجلی میکند.(اردبیلی ، 1374)
اولین بار رنه دکارت در سال (1644) اصول اولیه خویشتنپنداری را در کتاب اصول فلسفه با مطرح ساختن مقوله "شک" ارائه داد. پس از او زیگموند فروید سال (1900) میلادی تئوری خویشتنپنداری را به عنوان یک مقوله روانشناختی مهم مطرح نمود.
با اینکه دنباله روان فروید علاقة زیادی به این مقوله نشان ندادند ولی دختر فروید آنا در سال (1946) بر اهمیت این مقوله تأکید ورزید. در سکات کلی در سال (1945) از مقوله خویشتن پنداری به عنوان یک نیروی اولیه انگیزشی در رفتار انسانی یاد نمود.
رایمی در سال (1948) از معیارهای خویشتنپنداری در مشاهدههای خود استفاده کرد و اعلام نمود که رواندرمانی اساساً بر روی تغییر دادن معیارهی بینش فرد نسبت به خودش استوار است.
آدلر درتئوری خود در ارتباط با مفهوم شیوه زندگی به بیان خویشتنپنداری پرداخته است. ولی مفهوم خود یا خویشتنپنداری را، اعتقاد به اینکه «من که هستم» تعریف میکند. ( کرسینی 1991) . به نظر آدلر (1963) اگر هدف از انجام هر رفتار مشخص گردد عواقب و نیز مسیر تکاملی آن رفتار به سادگی معین خواهد گردید.
تاکنون مؤثرترین معیار روانشناختی در خصوص خویشتنپنداری مربوط به کارل راجرز در سال 1974 بوده است.
راجرز "خود" را به عنوان یک محصول اجتماعی معرفی میکند که از طریق روابط بین فردی گسترش مییابد. او اعلام میکند که در وجود انسان همیشه یک تمایل قوی برای دارا بودن یک نگرش مثبت از سوی دیگران و خود فرد نسبت به خودش وجود دارد.[14]
دنیای اطراف هر فرد و موجودات درون آن در رابطه با خویشتنپنداری هر فرد ادارک میشود. در تمام زندگی فرد سالم، همیشه یک تمایل دائم برای پذیرفتن ایدههایی جدید و رفع ایدههای قدیمی وجود دارد. خویشتنپنداری همیشه خودش را در مقابل از دست دادن عزتنفس محافظت میکند. برای همین است که هر فقدانی سبب بروز اضطراب افراد خواهد شد.
2-1 پرسشهای پژوهش
با توجه به مسائل فوق میتوان مطرح کرد
آیا بین خودپنداره دختران و پسران تفاوت وجود دارد؟
یکی از اصول بهداشت روانی خودشناسی است هر فردی دارای امکانات، تواناییها و محدودیتهایی است کسانی که نیروها و کاستیهای خودآگاهند و یا واقعیتهای مربوط به خود و محیط بیشتر آشنایی دارند کمتر گرفتند نارضایتی و اشتباه میشوند از این جهت یکی از برنامههای مهم بهداشت روانی آشنا ساختن افراد به خودشناسی، از نظر امکانات بدنی و روانی است . (منصور، 1358)
چهارچوب درونی داوری هر انسانی مناسبترین زاویه دید برای فهم و درک رفتار اوست .(اتکنسیون 1378، ص 101 ، به نقل از مقاله اینترنتی).
با رشد فرد و پرورش خود آغاز میشود که فعالیت بخشیدن آن از جنبههای فیزیولوژیکی متوجه جنبههای روانی میشود به عبارتی آنگاه که بدن و اندامها شکل خاص خود را یافته و کامل شد، رشد و کمال متوجه شخصیت میشود و این گرایش تحقق خود بیانگر روند خود شدن و پرورش ویژگیها و استعدادهای یکتای فرد است و مبین نیل ذاتی وی بسوی آفرینندگی است. (شولتس، 1376، ص 119)[15]
لازمه رشد شکوفایی استعدادهای انسان برخورداری از یک خودپنداره مثبت است مفهوم خودپنداره بیانگر افکار و نظرگاههایی است که همه ما در بارة خودمان داریم.(قاضی ، 1369).
نوجوانان همزمان با رشد و دگرگونیهای بدنی و تلطیف و تکمیل ذوق و مهارتهای عقل، ادراک ، نگرش و رغبتهای خود نیز میپردازند. البته این رغبتها و انگیزهها بنا به تغییرهای بدنی، احساسهای نیرومند، واکنشهای عاطفی و توقعاتی که در رسیدن به دوره بزرگسالی از آنان انتظار میرود دگرگون میشوند. خودپنداره مثبت شامل نگرشها و ارزشهای متناسب با تواناییها و استعداها است و منجر به آرزوهایی میشود که در صورت تحقق منجر به رضایت میشود. آرزوها نیز مثل خودپنداره در طول زندگی کودک شکل میگیرند و در نوجوانی با نگرش نسبت به خود، در مورد استعدادها و تواناییها و نگرش در مورد آینده و شغل مورد نظرش دست به انتخابهایی میزند که این انتخابها گاه به شکست و گاه به موفقیت منجر میشود. (نوابینژاد ، 1370).
هدفی که در این پژوهش مد نظر قرار گرفته به این صورت میباشد تعیین نوع خودپنداره دختران و پسران سال سوم راهنمایی.
- بین خودپنداره نوجوانان دختر و پسر سال سوم راهنمایی تفاوت وجود دارد.
6-1 متغیرها و تعاریف آن.
خودپنداره (self-cocept)
به مجموعهای از یک سیستم پویا، سازماندهی شده و پیچیده در باره باور ما، نگرشها و دیدگاههایی گفته میشود که هر فرد به منظور دستیابی به یک قالب حقیقی در رابطه با موجودیت شخصی خویش ارائه میدهد[16].
تعریف عملیاتی : خودپنداره دانشآموزان در این پژوهش از طریق نمرات آزمون خودپنداره راجرز بدست میآید که شامل خودپنداره مثبت، عادی ( بین نمره 0 تا 7) و خودپنداره ضعیف از نمره 7 به بالا است.
فصــل دوم
پیشینه تحقیق
مقدمه :
بعد از یک دهه غفلت، خودپنداره از محبوبیت و معروفیت برخوردار شد و توسط محققان و پژوهشگران مورد توجه قرار گرفت. خودپنداره به عنوان مجموعه سیستم دینامیکی، سازماندار و پیچیدهای از عقاید و نگرشها و ادراکات آموخته شده هر فرد تعریف میشود. خودپنداره متفاوت از عرت نفس و خودسنجی است.
عزت نفس یعنی اعتماد کردن به توانمندی ذهن و به توانایی خود در اندیشیدن، خودپنداره به معنای شناختن تواناییها و ویژگیهای خود میباشد. اگر موضوع را بسط دهیم میتوانیم بگوییم خودپنداره به معنای شناختن تواناییها و عزت نفس به معنای توانایی یاد گرفتن، انتخابهای درست، تصمیمات بجا و برخورد درست با تغییرات است.
فواید عزت نفس برای جوانان خیلی مهم است. مهمترین فایدهاش این است که نوجوانی که عزت نفس زیاد دارد، در طی این زمان مناسب یعنی زمانی که برای بزرگسالی آماده میشود و هنوز ناگزیر نیست تمام مسئولیتهای زندگیاش را به عهده بگیرد. بیشترین فرصت را برای پی بردن به هویت خویش به دست خواهد آورد.
سایر آثار عزتنفس که موجب تقویت تواناییهای فرد برای زندگی آیندهاش میشود عبارتند از:
روشن شدن تواناییهای فردی، منابع، علایق و جهتهای خویشتن، یعنی فردی که منابع خود را میشناسد و به آنها توجه دادر، فرصتها را غنیمت خواهد شمرد و از آنها استفاده خواهد کرد. موثر بودن و احساس رضایتمندی کردن در روابط میان فرد، یعنی نوجوانی که یاد میگیرد چگونه به نحو موثر با دیگران روابط برقرار کند، توانایی زیادی خواهد داشت که در طول زندگی نیازهای فردی و اجتماعیاش را برآورده کند.
روشن شدن جهت یعنی : نوجوانی که اعتماد به نفس دارد بهتر میتواند راههای گوناگون را بسنجد و مناسبترین آنها را برای دوره بزرگسالی برگزیند.
سودمندی شخص در خانه، در مدرسه، در کارش در آینده یعنی : نوجوانی که احساس میکند با کفایت و ارزشمند است میل دارد پا به میدان عمل بگذارد و بیاموزد که چگونه به نحو موثر و مفیدی از وقتش استفاده کند. (هریس کلمز و دیگران ، ترجمه پروین علیپور، 1381، ص 35)[17]