فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

مقایسه میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد در دانشگاه آزاد اسلامی ابهر

افراد آدمی از همان آغاز کوشیده اند تا حالتهای آشفته هیجانی یا انفعالی را درک کنند و به آنها پاسخ های شایسته بدهند؛ بقراط حکیم در عهد باستان معتقد بود که چهار مزاج و خوی عاطفی خاص وجود دارد که هر کدام بر اثر غلبه های ماده سیال دم اخوان، سودا، صفرا، بلغم حالت ویژه ای را در بدن پدید می آورد ارسطو نخستین کسی بود که میان مؤلفه های فیزیولوژیکی و روانی ه
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 51 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 46
مقایسه میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد در دانشگاه آزاد اسلامی ابهر

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
کاربر

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول 1

مقدمه 2

بیان مساله 3

اهداف تحقیق 5

فرضیه 6

تعریف عملیاتی 7

فصل دوم 8

پیشینه تحقیق 9

فصل سوم 30

جامعه تحقیق 31

نمونه تحقیق 31

روش نمونه گیری 31

روش جمع آوری اطلاعات 31

ابزار تحقیق 32

فصل چهارم 37

تجزیه و تحلیل داده ها 38

فصل پنجم 41

نتیجه گیری 42

محدودیتها 43

پیشنهادها 44

منابع و ماخذ 45

فصل اول

مقدمه

بیان مسأله

اهداف تحقیق

فرضیه

تعریف عملیاتی

مقدمه :

افراد آدمی از همان آغاز کوشیده اند تا حالتهای آشفته هیجانی یا انفعالی را درک کنند و به آنها پاسخ های شایسته بدهند؛ بقراط حکیم در عهد باستان معتقد بود که چهار مزاج و خوی عاطفی خاص وجود دارد که هر کدام بر اثر غلبه های ماده سیال دم اخوان، سودا، صفرا، بلغم حالت ویژه ای را در بدن پدید می آورد ارسطو نخستین کسی بود که میان مؤلفه های فیزیولوژیکی و روانی هیجان عنوانهای ماده یا انگاره را مطرح نمود. در قرن هفده و هجده فیلسوفان غالباً تصور می کردند هیجان یا عاطفه امری غریزی و غیرعقلانی است و جنبه های حیوانی نوع بشر را تشکیل می دهد. در برابر آن خرد یا عقل عقلانی و جنبه های خاص وجود دارد که جلو انجام گسیختگی های هیجان را می گیرد و انسان را به سوی رفتار عاقلانه رهنمون می سازد.

هیجان خواهی یکی از ویژگی های شخصیت است که براساس خلق و خو، انگیختگی و سطح بهینه تحریک قرار دارد. طبق نظر مارولین زاکرمن (1978 ، 1979) ساختار هیجان خواهی به مقدار انگیختگی که دستگاه عصبی مرکزی شخص مغز و نخاع شوکی از منابع بیرونی تحریک نیاز دارد مربوط است. طبق نظر زاکرمن هیجان خواهی صفتی است که ویژگی آن نیاز به هیجان و تجربه های متنوع و پیچیده و میل اقدام به خطرهای جهانی و بدنی به خاطر خود این تجربه هاست. (زاکرمن 1979، ص 10 ).

فرد هیجان خواه تحریک بیرونی دائمی مغز را ترجیح می دهد، از کارهای عادی خسته می شود و مرتباً در جستجوی راهی برای افزایش انگیختگی از طریق تجربه های هیجان انگیز است و فرد کم هیجان خواه هجوم مداوم تحریک مغزی کمتری را ترجیح می دهد و کارهای عادی را نسبتاً خوب تحمل می کند. ساختار هیجان خواهی از مجموعه های مؤلفه های به هم پیوسته است که زاکرمن آنها را به هر نمونه از هر مقیاس، مقیاس هیجانخواهی (sss) نشان می دهد. (سید محمدی، یحیی، ص 235).

به نظر می رسد که هیجان خواهی افراد با حضور متغیرهای دیگر متفاوت باشد به این معنا که سنین متفاوت وضعیت تأهل یا تجرد، وضعیت شغل خاص، جنسیت و از این قبیل در میزان هیجان طلبی افراد مؤثر است.

بیان مسأله :

تنوع جویی در احساسات و تجارب از نیازهای آدمی است، چنانکه بعضی ها حتی خط هم می کنند تا به چنین تجربه هایی دست یابند. برای اندازه گیری نیاز زاکرمن (1979) آزمونی ترتیب داد به نام مقیاس هیجان خواهی (sss) که شامل سؤالهایی برای ارزیابی تمایل فرد برای دست زدن بع فعالیتهای مخاطره انگیز یا ماجراجویانه، جستجوی تجارب حسی تازه، لذت بردن از هیجان، تحریکات اجتماعی و اجتناب از کسل شدن.

به نظر می رسد هیجان خواهی صفتی است که در موقعیتهای گوناگونی از همسانی برخوردار است. افرادی که در یکی از قلمروهای زندگی از تجربه های تازه لذت می برند در قلمروهای دیگر به عنوان آدمهای ماجراجو توصیف می شوند، نمره بالا در این مقیاس با تعدادی از خصوصیات رفتاری ارتباط دارد. مثل پرداختن به ورزشهای و یا سرگرمیهایی خطرناک مثل چتربازی، موتورسواری، و ... و تنوع خواهی در تجارب جنسی و مواد مخدر و نترس بودن در بعضی موقعیتهای خطرناک و هراس آور مثل رانندگی، سرعت بالا از آنها سؤال می شود. هیجان بیشتر سرعتهای بالاتر را گزارش می دهند.

افراد طالب هیجان بیشتر طالبان هیجان کمتر را افرادی کسل کنند. می دانند و برعکس افراد طالب هیجان کمتر افراد گروه اول یا هیجان بیشتر را افرادی می دانند که به فعالیتهای بی ثمر و ماجراجویانه ای دست می زنند و این نگرش ها می توانند در انتخاب همسر و شریک زندگی اهمیت زیادی داشته باشد. همگونی زن و مرد از لحاظ این خصلت، خصلت می تواند میزان سازگاری در زناشویی را پیش بینی کند. (فیشر زاکرمن، و نیب 1981 ).

اگر زن یا شوهر نمره بالایی در این مقیاس هیجان خواهی داشته باشد و نمره پایین، احتمال عدم توافق زناشویی افراد افزایش می یابد. این مطلب وقتی صحت دارد که نمره زن در مقیاس هیجان خواهی بسیار بالا باشد. که در این صورت همسر را فردی کسل کننده، و محدود کننده بداند و این امر شاید به دلیل اینکه در خارج از محیط زناشویی برای مرد بیش از زن فرصتی برای ارضای هیجان خواهی وجود دارد و شاید هم به دلیل انتظارات فرهنگی چنین شرایط متفاوتی برای زن و مرد مهیا می گردد. (جناب مهدی محی الدین، صص 67 – 66 ، چاپ دوم)

بنابراین مسأله اصلی تحقیق حاضر این است : آیا میزان هیجان خواهی دانشجویان مجرد و متأهل متفاوت است؟

اهداف تحقیق :

هدف کلی تحقیق حاضر تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد است.

اهداف جزئی :

- تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل مرد و زن

- تعیین تفاوت میزان هیجان خواهی دانشجویان دختر و پسر مجرد

پژوهش و کنونی از اهمیت خاصی برخوردار است که می توان به شرح زیر توصیف کرد :

الف ) همانطور که روبین میل می گوید : « ما عوامل مؤثر در موفقیت ازدواج را دقیقاً نمی شناسیم» تحقیقات مربوط به پیشگویی موفقیت زناشویی و متغیرهای کنش متقابل زناشویی برای پیشگیری علائم و ویژگیهای که در حال حاضر خوشبختی و سازگاری زناشویی را اندازه گیری می کند و به معرفی چند ویژگی کلی می پردازند. اعم این ویژگیها چنین است :

1 ) شباهت؛

2 ) پختگی ؛

3 ) متناسب بودن سن زن و مرد ؛

4 ) زمینه تربیتی و اجتماعی ؛

5 ) سلامتی جسمی و روانی و ... (اردلان، 1354، ص 192 )

تحقیقاتی که در زمینه شباهت انجام گرفته است شامل وضعیت اقتصادی و اجتماعی یکسان و شباهت در علائق و خواستها شباهت در عقاید مذهبی، هم نژاد بودن و ... می باشد. هیجان خواهی می تواند یکی دیگر از این عوامل باشد. به عبارتی شباهت در میزان هیجان خواهی زن و شوهر می تواند یکی از عوامل ارتقاء شادکامی به شمار آید. لذا بررسی این عوامل می تواند با پیگیری پژوهش کنونی درباره نقش هیجان خواهی در اختلاف زناشویی گامی در جهت شناسایی بهتر عوامل مؤثر در بروز این اختلافات زناشویی و مدنظر داشتن این ویژگی در فرایند درمان زناشویی بردارد.

ب ) به دنبال تحقیق هدف طرح شده در بند الف یافتن یک تائید تجربی برای وجود رابطه میان هیجان خواهی و ناسازگاریهای زناشویی می توان از این مسأله شباهت در میزان هیجان خواهی در مشاوره قبل از ازدواج استفاده نمود.

فرضیه :

1 ) میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد متفوت است ؛

2 ) میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل مرد و زن متفاوت است ؛

3 ) میزان هیجان خواهی دانشجویان دختر و پسر مجرد متفاوت است.

تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها :

هیجان خواهی صفتی است که به این شکل توصیف می شود.

«جستجوی هیجانها و تجربه های متنوع، تازه، پیچیده، پرشور و میل به ریسک کردن بدنی، اجتماعی قانونی و مالی به خاطر خود این تجربه ها» (زاکرمن، 1994 ، ص 274 ) (سید محمدی، یحیی، 1382 ). که در این پژوهش به وسیله مقیاس هیجان خواهی (sss) زاکرمن تغییر و ارزیابی می شود.

زنان در این پژوهش به زنان ازدواج کرده اطلاق می شود و شوهران به هسمران گروه قبلی اطلاق می شود.

تعریف عملیاتی :

هیجان خواهی منظور از هیجان خواهی در این تحقیق نمره ای است که آزمودنیها در به شناسه هیجان خواهی زاکرمن کسب می کنند.

فصل دوم

پیشینه تحقیق :

مطالعه انگیزش را می توان حداقل تا یونانیان باستان مانند سقوط، افلاطون و ارسطو ردیابی کرد. افلاطون شاگرد سقراط معتقد بود که انگیزش از روح ذهنی یا روان سه جزیی سرچشمه می گیرد که به صورت سلسله مراتبی ترتیب یافته است که در ابتدایی ترین سطح که به اشتها و امیال بدن مثل گرسنگی و میل جنسی کمک می کرد و در سطح دوم جنبه رقابتی قرار داشت که به معیارهای اجتماعی مثل احساس افتخار یا بیشتر مهم کمک می کرد و بالاترین سطح جنبه محاسباتی قرار داشت که به قابلیتهای تصمیم گیری روح رفتارهای گوناگونی برابر می انگیخت.

صدها سال بعد روح سه جزیی یونانی به دوگانه نگری کاهش یافت : هوس های بدن و تعقل ذهنی توماس آکیناس اعلام نمود که بدن تکانه های انگیزش غیرمنطقی و مبتنی بر لذت ایجاد می کند. در حالی که ذهن انگیزه های منطقی و مبتنی بر اراده را فراهم می آورد.

در دوران پس از رنسانس، رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، جنبه های نافعال و فعال انگیزش را هم متمایز کرد و آن را به این کونابه نگری ذهن، بدن افزود. بدن عامل ماشینی و از لحاظ انگیزش نافعال بود در حالی که اراده عامل غیرمادی و از لحاظ انگیزش فعال بود. (سید محمدی یحیی، ص 30 ).

سطح متوسط انگیختگی با تجربه لذت برابر است (برلین ، 1967) تحریک کم، کسالت و بی حوصلگی به بار می آورد.

تحریک زیاد موجب تنش و استرس می شود. هم کسالت و هم استرس تجربه های ناخوشایندی هستند و افراد می کوشند از آنها بگریزند وقتی که کم انگیخته هستیم و دچار عاطفه منفی می شویم معمولاً فعالیتهای را می جوییم که تحریک را بیشتر کنند و به کاوش و کنجکاوی درباره چیز تازه ای می پردازیم و شاید حتی دست به مخاطره جویی بزنیم و از طرف دیگر وقتی که انگیختگی بیشتر از سطح بهینه است از افزایش بیشتر تحریک محیطی اجتناب می ورزیم و آن را دفع می کنیم وقتی بیشتر انگیخته این افزایش تحریک تازگی و خط عاطفی منفی مانند استرس ناکامی و عذاب ایجاد می کند. افراد بیش انگیخته آرامش محیطی را دوست دارند، مثلاً دوست دارند مرخصی بگیرند و به طور سرسری روزنامه بخوانند یا به قدم زدن در محیطی آرام بپردازند. (سید محمدی، یحیی ، ص 266 ).

اگر برانگیختگی بسیار بالا باشد رفتار به سوی کاهش دادن آن هدایت خواهد شد. مثل روزی که سخت سرگرم کارید، پشامدهای زیادی رخ می دهند و شما شدیداً برانگیخته هستید شاید متوجه شوید که دارید کارهایی از قبی قبیل دو شاخه تلفن را از پریز درآوردن هستید تا از بار سنگین برانگیختگی خود بکاهید و با انجام این کار شما به سوی سطح بهینه برانگیختگی حرکت می کنید و سطوح پایین برانگیختگی (مانند وقتی که حادثه ای رخ نمی دهد و شما حوصله تان سر می رود) نیز ممکن است رفتار در جهت افزایش برانگیختگی تا سطح بهینه سوق دهئ. (صحی الدین بناب محمدی ، ص 14 – 13 )

هیجان خواهی مانند برون گرایی براساس توانایی برانگیختگی قرار دارد. فردی که زیاد هیجان خواه است تحریک مغزی مداوم را ترجیح می دهد، از کارهای یکنواخت خسته می شود و همواره به دنبال آن است که از طریق تجربه های مهیج انگیختگی خود را بیشتر کند. فردی که کم هیجان خواه است تحریک مغزی کمتری را ترجیح می دهد و کارهای یکنواخت را نسبتاً خوب تحمل می کند و به (زاکرمن، 1994) آندنک (به نقل از براهنی و قولیان، 1365 ، ص 66 – 65 ) می گوید : تعداد چشمگیری پژوهشهای تجربی در خلال سالهای گذشته نه چندان در روی تعدادی زیاد از آزمودنیها در آمریکا و انگلستان و نیز قاره اروپا صورت گرفته است، به این ترتیب که آزمودنیها درجه بندی می شدند و یا خودشان پرسشنامه هایی تکمیل می کردند که در آنها گونه های بسیاری از ویژگیهای رفتاری گنجانده شده بود.

سپس به روی نتایج حاصل از این پژوهشها تحلیل های آماری پیچیده، تحلیلهای همبستگی و عاملی و نظایر آن صورت گرفت تا آنکه بتوان خطوط اصلی ابعاد شخصیت را به دست آورد. این که همه کم و بیش می دانند که این کوششها مجهز به پیدایی دو عامل، دو محور و یا دو بعد بسیار نیرومند و پرنفوذی شد که در جوهر وزیر بنا همانند ان چیزی است که وونت یافته بود. یکی از این دو محور درونگرایی برونگرایی نام نهادیم و بعد دیگر را به نام های گوناگونی نامیده اند : «نااستواری هیجانی یا تهیج پذیری در برابر استواری هیجانی یا هنجاری.»

برونگرایی و درونگرایی بعدی است که دامنه ای بین دو حد انتهایی دارد و در وسطهای این دامنه افرادی قرار دارند که نه برونگرا هستند و نه برونگرا. از داده های تجربی هم در حین آزمونهای مختلف معلوم شده که بیشتر مردم در منطقه بینابین قرار دارند.

آندینک 3 بعد شخصیت را معین می کند، اول بعد درونگری – برونگری، به دوم بعد روان رنجوری و بی ثبات و باثبات و سرانجام بعد روان پریشی به اولین بعد از این 3بعد توجه خاصی شده است.

مثلاً معلوم شده است که درونگرایی سریعتر از برونگرایی شرطی می شوند و به تحریک کمتری از محیط خارج نیاز دارند. برونگرایان افراطی معمولاً بسیار اجتماعی و فعالند (صحی الدین بناب محمدیف 1367 ، ص 318 ).

نظریه کتل :

گسترده ترین مطالعه و بررسی درباره صفحات شخصیت توسط کتل صورت گرفته است. و او طی سه دهه به کمک پرسشنامه آزمونهای شخصیت و مشاهده رفتار در شرایط واقعی زندگی داده هایی به دست آورد و او 16 عامل را به عنوان صفات بنیادی و زیربنای شخصیت شناسایی کرد به دو عامل دو نام داد یکی برای نمرۀ بالا و دیگری برای نمره پایین (براهنی و همکاران، 1368 ، ص 85 )

کتل مطالب زیادی درباره حالتهای عاطفی، انگیزش چگونگی اثر موقعیتها بررفتار نیز دارد. با تعریف شخصیت به صورت آنچه رفتار را در یک موقعیت معین و با یک حالت عاطفی معین تعیین می کند او در نظریه خود بیش از آیزنگ برای نوسانهای رفتاری گذرا در پاسخ به اوضاع و احوال جاباز می کند. (کریمی و حمبری، 1371 ، ص 77 ).

کتل صفات را یک ساخت ذهنی می راند که از ملاحظه رفتار به دست آمده و تشابه و پایداری آن رفتار را می رساند او صفتها را سه دسترسی کند :

1 ) صفات منشی که سرعت و قوت و هیجان انگیزی را می رساند.

2 ) صفات تحریکی که شخص را به سوی هدفی به حرکت در می آورند.

3 ) صفات توانی که مرداد زیرکی، مهارت و زبردستی هستند (سیاسی، 1370 ، ص 319 ).

هدف کتل از مطالعه شخصیت پیش بینی کردن رفتار است یعنی پیش بینی کردن آنچه یک فرد در پاسخ به یا نانهنجار نمی کند. یعنی چیزی که هدف نظریه پردازان دیگر شخصیت بود. بیمارانی که نظریه هایی با گرایش بالینی از آنها به دست آمد به خاطر این برخی از هیجانها یا جنبه ای از از رفتارشان آنها را ناخشنود یا آشفته می ساخت جویای خدمت روان شناسی برای تغییر دادن آنها بودند در مقابل آزمودنی های کتل افراد هنجاری بودند که او شخصیت آنها را بررسی می کردند این که درمان کند غیرممکن یا حداقل نابخردانه است. (سید محمدی، یحیی ، 1378 ، ص 300 ).

نظریه هیجان خواهی زاکرمن :

ماروین زاکرمن (متولد 1928 ) از اوایل سال 1980 میلادی در دانشگاه دلور تحقیقات زیاد در زمینه محدودی از شخصیت به عمل آورد. اولین جنبه محمد از شخصیت را حس هیجانخواهی نامید. به اعتقاد وی این مسأئله از واداشت ناشی می شود. این خصوصیت از دیدگاه وی از طریق ویژگی هایی مانند نیاز به تنوع، کسب احساسات جدید و تجارب پیچیده مشخص می شود. نظری هنگامی که این افراد خواهان کسب چنین تجاربی هستند اگر با خطرات اجتماعی و جسمانی روبرو شوند از خود هیچونه نارضایتی نشان نمی دهند (زاکرمن، 1979 ، صص 44 – 41 ).

اشخاصی که نمره بالایی در مقیاس هیجانخواهی می گیرند به صورت خودکار در اواسط خود با دیگران بسیار با جرأت عمل می کنند و سلطه پذیر نیستند و تعجب آور نیست که ریسکهای را پذیرا شوند. عملکرد این افراد مستقل است به عقاید اجتماع نیازها و نگرشهای افراد دیگر اصلاً ارتباطی ندارد و اساساً براساس نیازهای خودشان عمل می کنند و برای این که به خودشکوفایی و فعالیتهای مستقلانه است یا جنبه فرصتهای مناسب را به حداکثر امکان می رسانند. هنگامی که دیگران احساس و عمل مشابه آنها را انجام می دهند، خوشحال می شوند. به اعتقاد زاکرمن داشتن حس هیجان خواهی بالا با انعطاف پذیری در ارتباطات و این توانایی و نگرش مطلوبی را برای پذیرش تجارب و عقاید نابهنجار، عجیب و یا احمقانه دارند. (زاکرمن، 345 ، 1979 – ص 343 )

ارزیابی هیجانخواهی زاکرمن :

زاکرمن یک پرسشنامه نوشتاری 40 ماده یا ساخت که آن را مقیاس هیجان خواهی (SSS)[1] نامید او برای ساختن این آزمون آن را در مورد افراد بسیاری که رفتارشان با تعریف هیجان خواهی او مطابقت داشتند اجرا کرد. اینها افرادی را شامل می شدند که داوطلب شرکت در آزمایشهای روان شناختی بودند که آنها را با تجربه های جدید مواجه می کردند، اشخاص که کارشان خطر جسمانی دربرداشت مثل افراد پلیس، رانندگان مسابقات اتومبیل رانی و افرادی که به تجربه کردن مواد مخدر و انواع تجربه های جنسی اعتراف کرده بودند نمره های SSS آنها با نمرخ های افرادی که ترجیح می دانند از این گونه فعالیتهای پرمخاطره و جدید اجتناب کمتر مقایسه شد.

آنهایی که عمدتاً فعالیتهای غیرعادی را جستجو می کردند نمره بالایی در SSS گرفتند و آنهایی که فعالیتهای کم مخاطره را ترجیح می دادند نمره کسی کسب کردند.

نظریه کنون بارد :

هیجان احساس شده و پاسخ های بدنی رویدادهای مستقلی هستند. در سال 1920 نظریه ای دیگر دربارۀ رابطه میان حالتهای بدنی و هیجان احساس شده از سوی والتر کنون پیشنهاد شد. وی روش کار خود را بنیاد پژوهش هایی که فیلیپ بارد درباره هیجان انجام داده بود استوار ساخت. نظریه کنون بارد بیانگر آن است که احساس هیجان و واکنشهای بدنی به یکدیگر وابسته نیستند، بلکه هر دو به طور همزمان عمل می کنند.

بنا به این نظریه ما نخست به طور بالقوه موقعیتهایی را که سبب به وجود آمدن هیجان می گردند از دمنیای خارج ادراک می کنیم. سپس نواحی پایین مغز مانند هیپوتالاموس به فعالیت واداشته می شوند آنگاه سطوح پایین مغز پیامهای خود را به در مسیر می فرستند.

1 ) به اعضای درونی بدن و ماهیچه های بیرونی که جلوه گاه هیجان به شمار می آیند.

2 ) به دو قشر کرتکس یعنی آن ناحیه از پایین مغز که هیجان را احساس می کند.

نظریه جیمز لانگه :

هیجانهایی که احساس می شوند ادراک دگرگونی بدنی است یکی از نخستین نظریه های هیجان که به وسیله ویلیام جیمز مطرح گردید به اختصار چنین است :

«گریه می کنیم، زیرا غم و اندوه به ما روی آورده است. که زد و خورد می پردازیم، زیرا خشمگین هستیم، دست و پایمان می لرزد، زیرا ترسیده ایم.»

این نظریه که در اواخر قرن 19 به وسیله ویلیام جیمز روانشناس و فیلسوف آمریکایی و فیزیولوژیست را غارکی کارل لانگه به عنوان نظریه جیمز – لانگه ارائه شد هیجان را احساس و ادراکی می داند که از تغییرات بدنی پدید می آید. این پژوهشگران ترتیب و توالی زیر را در رویدادها و حالتهای هیجانی پیشنهاد کرده اند :

1 ) موقعیتی را ادراک می کنی که سبب به وجود آمدن هیجان می شود.

2 ) نسبت به این موقعیت واکنش نشان می دهیم.

3 ) به واکنش هایمان توجه می کنیم.

ادراک ما از این واکنش اساس و بنیاد هیجانی است که ادارک می کنیم. نباید این تجربه هیجانی، یعنی هیجان احساس شده پس از دگرگونی های بدنی رخ می دهد. این تغییرات بدنی یا تغییرات داخلی در دستگاه عصبی خودمختار با حرکات بدنی پیش از تجربه هیجانی وقوع می یابند.

ویژه گی افراد هیجان خواه :

زاکرمن و همکاران وی دریافتند که هیجان خواهی در نتیجه سن تغییر می کند. افراد جوانتر بیش از افراد مسن تر به جستجو حادثه، ریسک و تجربیات جدید گرایش دارند. نمره های آزمون های نوجوانان تا 60 ساله نشان داد که هیجان خواهی با افزایش سن کاهش می یابد و حدود 20 سالگی آغاز می شود. مردان در هیجان زدگی و ماجراجویی، بازداری زدایی و حساسیت نسبت به یکنواختی نمره های بالاتری گرفتند. زنان در تجربه جویی نمره های بالاتری گرفتند.

پژوهشگران همچنین تفاوتهای نژادی و فرهنگی معناداری در هیجان خواهی یافتند. آسایی ها از افراد کشورهای غربی نمره کمتری در SSS گرفتند. آزمودنی سفید از غیر سفیدها نمره بالاتری گرفتند. (سید محمدی، یحیی، 1378 ، ص 527 – 526 ).

تفاوتهای فردی :

زاکرمن دریافت با وجود آنکه برخی افراد زیاد هیجان خواه از فعالیتهایی چون کوهنوردی پرئاز با هواپیمای بی موتور، مسابقات اتومبیل رانی، اسکی و غواصی لذت می برند و افراد کم هیجان خواه عموماً از آنها لذت نمی برند. تفاوتهای رفتاری همیشه چشمگیر نیستند. برخی از افراد زیاد هیجان خواه تجربه های متنوع را به تجربیات خطرناک تر ترجیح دادند. آنها شرکت در گروههای رویارویی، آموزشی مراقبه و آزمایشهای روان شناختی جدید را ترجیح دادند. زمانی که برانگیختگی اولیه این تجربه ها فروکش می کند، افراد زیاد هیجان خواه معمولاً این فعالیتها را قطع می کنند، زیرا آنها سطح مطلوب تحریک را ایجاد نمی کنند. افرادی که نمره بالایی در SSS گرفتند از آنهایی که نمره پایین گرفتند نشانه های شدیدتری از سوء استفاده از ماده مخدر از جمله اختلال روانی و مصرف بیش از یک نوع ماده مخدر غیرمجاز را نشان دادند. معتادانی که نمره بالایی گرفته بود همچنین مصرف مواد مخدر را در سنین پایین تر از معتادان دارای نمره کم آغاز کرده بودند. از این گذشته افراد زیاد هیجان خواه با احتمال بیشتری سیگار می کشیدند و الکل مصرف می کردند، با سرعت رانندگی می کردند، تصادف و محکومیت های بیشتری به خاطر رانندگی هنگام مستی داشتند و به فعالیتهای جنسی زیاد می پرداختند.

در طی پژوهشهایی معلوم شد که رفتار خطر پذیری جسمانی به هیجان خواهی مربوط است، هوانوردان آتش نشانها، افراد پلیس کنترل آشوب و رانندگان مسابقات اتومبیل رانی از گروههایی که در این نوع فعالیتها درگیر نیستند. نمره های بالاتری در SSS به دست آورند. افراد زیاد هیجان خواه با احتمال بیشتری از افراد کم هیجان خواه در ورزشهای پرمخاطره شرکت می کنند و داوطلب واحدهای ویژه نبرد ارتش می شوند. و به نظر می رسد که افراد زیاد هیجان خواه بیشتر مایل به نقل مکان از محیط آشنا به محیط جدید هستند و بیشتر از آنها دوست دارند و به مکان های غریب مسافرت کنند، حتی زمانی که این مسافرت خطرات جسمانی داشته باشد (سید محمدی، 1378 ، صص 528 – 527 ).

تفاوت های شخصیت :

زاکرمن و همکاران طی پژوهشهایی نتیجه گرفتند که افراد زیاد هیجان خواه از نظر خود محوری برون گرا هستند بدان معنی که آنها افراد دیگر را فقط به عنوان منبع تحریک مورد توجه قرار می دهند. آنها به افراد دیگر به شیوه مستقل یا حمایتی وابسته نیستند و معلوم شد نمره های بالا در SSS با درجه بالای خودمختاری همبسته است. همچنین افرادی که نمره بالایی در SSS کسب کردند هیجان خود را پی برده ابراز می کردند.

در روابط خود با دیگران جدی، ناهمرنگ با جماعت بودند و خطر پذیران محرز بودند، آنها مستقل از قراردادهای اجتماعی و نیازهای نگرشهای دیگران عمل می کردند آنها عمدتاً تحت تأثیر نیازهای خودشان بودند و زندگی خود را طوری ترتیب می دادند که فرصتهای خرسندی را به حداکثر برسانند و در جمع افراد دیگری که مثل آنها رفتار می کردند به شیوه لذت جویانه عمل می کردند.

زاکرمن عقیده داشت روان رنجورهایی چون خوبی ها و رفتارهای وسواس فکری – عملی ممکن است به هیجان خواهی که مربوط باشند با این همه به طور کلی شواهد کمی برای مربوط کردن هیجان خواه بسیار زیاد یا بسیار کم بودن به خودی خود نابهنجار نیست. (سید محمدی، یحیی ، 1378 ، صص 529 – 528 ).

در فرایندهای شناختی مثل فکرها ادراک و هوش افراد هیجان خواه نمادها و شکل ها را بسیار سریع تر از افراد کم هیجان خواه تشخیص می دهند. و این بدان معنی است که افراد زیاد هیجان خواه، اطلاعات را سریعتر پردازش می کنند و آنها بهتر اطلاعات جدید را ضمیمه دیدگاه خود نسبت به جهان می کنند. افراد زیاد هیجان خواه پیچیدگی بیشتری را در تحریک دیداری ترجیح دادند در حالی که افراد کم هیجان خواه ثبات، سادگی و تفاوت را ترجیح دادند. و افراد زیاد هیجان خواه بهتر می توانند توجه خود را متمرکز کنند. افراد زیاد هیجان خواه نمره های بهتری در حد رسد و در دانشگاه کسب نکردند. زاکرمن اظهار داشت که چون افراد زیاد هیجان خواه بیشتر به فعالیتهای تفریحی می پردازند وقت کمتری را صرف مطالعه می کنند. افراد زیاد هیجان خواه استعداد بیشتری برای تفکر خلاق دارند.

در ترجیحات شغلی افراد زیاد هیجان خواه از آنجایی که نیاز بیشتری به تحریک و تجربه های متنوع دارند نوعی مشاغلی را که ترجیح می دهند با افراد کم هیجان خواه دوست دارند فرق می کند. نمره های SSS به صورت مثبت با تمایلات علمی و به صورت منفی با تمایلات اداری همبستگی دارد. مردان که نمره بالایی در SSS کسب می کنند و رغبت سنجی شغلی استرانگ[2] نیز نمره بالایی گرفتند و این بیانگر علاقه به حرفه های کمک رسانی دربر گیرنده تعامل اجتماعی مثل روان شناسی، پزشک و روانپزشک، مددکار اجتماعی و کشیش بود و نمره SSS بالا برای حرفه وکالت و آزمون رغبت کمی برای آنچه به طور سنتی به حساب می آمدند داشتند. مثل معلم مدرسه ابتدایی، معلم اقتصاد و خانواده و متخصص تغذیه افراد زیاد هیجان خواه دو جنس که به حرفه های کمک رسانی علاقمند بودند مشاغل مهیج خطرناک مثل کار مداخله در بحران یا کار پیراپزشک در گروه های پاسخ اضطراری را ترجیح دادند.

افراد زیاد هیجان خواه در نگرشهای مذهبی و سیاسی خود از افراد کم هیجان خواه آزادند بیش تر هستندو افراد با نمره های بالای SSS به جای پاسخ بندی به اعتقادات سنتی با احتمال بیشتری نگرشهای العادی نشان می دهند. افراد در SSS با نمره های بالا در رابطه با رفتار جنسی خود همسالان نگرشهای بی بند و باری را نشان می دادند. افراد کم هیجان خواه با احتمال بیشتری به طور مکرر به کلیسا می روند و در مقیاسهای قدرت طلبی یعنی سبکی که ویژگی آن عقاید خشک و انعطاف ناپذیر و نگرشهای متعصبانه است نمره بالایی کسب کردند. افراد کم هیجان خواه همچنین تحمل کمی را برای ابهام نشان دادند. آنها اندیشه ها و موقعیتهای مهم را تهدید می دانند نه چالش. زاکرمن وهمکاران می دریافتند که افراد هیجان خواه زیاد و کم پاسخهای فیزیولوژیکی متفاوتی را به محرکهای جدید و به تغییرات ترکیب نشان می دهند. افراد زیاد هیجان خواه پاسخهای فیزیولوژیکی نیرومندتر یا بسیار برانگیخته تر و آستانه تحمل بالایی برای درد، صدای بلند و محرکهای استرس زای دیگر نشان دادند. از آنجایی که افراد زیاد هیجان خواه بهتر می توانند افزایش انگیختگی را عمل کنند زاکرمن اظهار داشت که آنها باید بهتر از افراد کم هیجان خواه که تحمل کسی برای برانگیختگی دارند با استرس کنار بیایند. در پژوهشهایی معلوم شد که افراد کم هیجان خواه توانایی بسیار کمتری از افراد زیاد هیجان خواه در کنار آمدن با استرس دارند.

در بررسی هایی افراد زیاد هیجان خواه با محرکهای تازه مواجهه می شوند پژوهشگران به افزایش فعالیت برقی مغز و سطح هورمونهای جنسی پی بردند. سطح منوآمین اکسید[3] از (آنزیمی که انتقال دهنده های عصبی را کنترل می کند که دگرگرونی هیجان سریع را تولید می نماید) کاهش نشان داد که احساسهای برانگیختگی و شنگولی را تشدید کرد. در طی مطالعه ای به طور مشترک توسط زاکرمن سای بیل آیزنک[4] پای ارثی نیرومندی را برای هیجان خواهی نشان داد که 85% از صفت هیجان خواهی می تواند به حساب عوامل ژنتیکی نداشته شود.

با وجود اینکه زاکرمن معتقدات که هیجان خواهی عمه تا صفتی ارثی است. در عین حال تأثیر عوامل موقعیتی یا محیطی را قبول دارد یکی از این عوامل سطح هیجان خواهی والدین است والیدن کم هیجان خواه ممکن است بیش از اندازه ترسو، حمایتی، بازدارنده فرزندانشان باشند و از درگیرشدن آنها در رفتارهای مخاطره آمیز یا بالقوه خطرناک جلوگیری کنند. والدین زیاد هیجان خواه ممکن است فرزندان خود را به درگیرشدن رد فعالیتهای جدید ترغیب و تقویت کنند و از این رو به رفتارهای هیجان خواهی بیشتر کمک کنند.

پژوهش نشان داد که فرزندان اول و تک فرزندان هر دو جنس از فرزندان بعدی نمره های بالاتری در SSS گرفتند. زاکرمن اظهار داشت که فرزندان اول و تک فرزندان در سنین اولیه تحریک و توجه بیشتری را از والدین خود می گیرند که سطح بهینه تحریک و توجه بیشتری را از والیدن خود می گیرند.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد