دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 23 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 44 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کیفیت زندگی
از سال 1948، زمانی که سازمان بهداشت جهانی[1]، سلامتی را این گونه تعریف کرد که «سلامتی تنها فقدان بیماری و ناتوانی نیست، بلکه سلامتی عبارت است از رفاه جسمی، روانی و اجتماعی» موضوع کیفیت زندگی در قسمت بالینی و تحقیقاتی، مراقبت بهداشتی اهمیت بسیاری پیدا کرده است و استفاده از ابزار کیفیت زندگی به عنوان تکنیکی برای تحقیقات بالینی از سال 1973 افزایش یافت (به نقل از تستا و سیمونسون[2]، 1996).
با شروع قرن بیستم در اکثر کشورها به خصوص کشورهای صنعتی هم زمان با استفاده از اقدامات پیشگیری و درمان برای بیماری ها، تغییرات زیادی در مراقبت های بهداشتی به منظور بهبود وضعیت سلامت و بهداشت صورت گرفت که این تغییرات باعث افزایش متوسط طول عمر و ارتقای کیفیت زندگی مردم شد پس تمایل به بررسی کیفیت زندگی به عنوان یکی از فرایندهای درمانی در طول دهه های گذشته افزایش یافت (حسن پور دهکردی و همکاران ، 1386).
کیفیت زندگی یکی از بنیادی ترین مفاهیم مطرح در روانشناسی مثبت نگر (تغییر تمرکز از آسیب شناسی روانی به نقاط قوت انسان) است. تغییر عقیده از این که تنها پیشرفت های علمی، پزشکی و تکنولوژی می تواند منجر به بهود زندگی شود، به این باور که بهزیستی فردی، خانوادگی، اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفت ها به همراه ارزش ها و ادراکات فرد از بهزیستی و شرایط محیطی به وجود می آید، از منابع اولیه گرایش به کیفیت زندگی است (اسکالوک[3] و همکاران، 2002).
دیدگاه صاحب نظران در ارتباط با کیفیت زندگی
کیفیت زندگی[4]، حدود 40 سال پیش در آمریکا معرفی شد و علوم اجتماعی پرچمدار طرح و سنجش آن شدند. با گذشت زمان و خصوصاً در دهه گذشته، تلاش های زیادی برای ارزیابی کیفیت زندگی در علوم پزشکی بر روی افراد مختلف صورت گرفت. در سال 2001 در تعریفی که ویور[5] ارائه داد و مورد قبول بسیاری از صاحب نظران می باشد، کیفیت زندگی عبارت است از برداشت هر شخص از وضعیت سلامت خود و میزان رضایت از این وضعیت (کینگ و همکاران ، 2006).
کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است و به عنوان احساس نشاط و رضایت از زندگی تلقی می شود. در واقع نشاط و بهزیستی نوعی ارزشیابی ذهنی از تجارب فردی در حیطه های مختلف زندگی است. حیطه ها شامل تأهل، خانواده، اشتغال، دوستان، تحصیلات، سلامت و . . . می باشند (گولیک[6]، 1997).
کیفیت زندگی عبارت است از ساختار چند بعدی که با نشاط اجتماعی، روانی و جسمی مشخص می شود و لغات متعددی به جای آن استفاده می شود. مانند رضایت از زندگی، اعتماد به نفس، بهزیستی، سلامتی، شادی، تطابق مفاهیم و ارزش ها در زندگی و وضعیت عملکردی (کانام و آکرون[7]، 1999).
تستا و سیمونسون (1996) کیفیت زندگی را چنین تعریف می نمایند: حیطه های اجتماعی، روانی و جسمی سلامت که متأثر از تجارب، باورها، ادراکات و انتظارات فرد می باشند.
کارلسون، برگلین و لارسون[8] (2000) معتقدند که مفهوم کیفیت زندگی فاقد یک تعریف مشخص می باشد. یکی از تعاریف موجود این مفهوم را چند بعدی دانسته و شامل جنبه های مختلف زندگی فرد می داند. اگرچه توافق مشترکی روی تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد ولی اغلب تعاریف در حول و حوش رضایت از زندگی متمرکز است. در واقع اغلب آنان، کیفیت زندگی را به صورت رضایت از زندگی در گذشته، حال و آینده تعریف می کنند.
کیفیت زندگی را مجموعه ای از رضایت که به زندگی فرد ارزش می دهد، چگونی احساس و یا عمل فرد در زندگی روزانه می داند ( آلدریچ 1986، به نقل از فریش[9]، 2006).
کیفیت زندگی یک فرایند قضاوت آگاهانه است که به صورت ارزیابی کلی از میزان رضایت از زندگی فرد بر طبق معیارهای انتخابی وی می باشد (کانام و آکرون، 1999).
تستا[10] و همکاران (1998) پیشنهاد کردند قضاوت در مورد این که به چه میزان افراد از زندگی رضایت دارند بر پایه مقایسه با استانداردهایی هست که هر فرد برای خودش طراحی کرده است. با وجودی که برخی از مردم سلامتی، استخدام شدن، تفریح، زندگی شخصی و شهرت را به عنوان ارزش قبول دارند ولی برخی افراد دیگر ارزش های دیگری برای خود دارند. بنابراین به طور کلی کیفیت زندگی عبارت است از اندازه گیری رضایت از کل زندگی تا این که رضایت تنها از برخی ابعاد زندگی باشد.
سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به مفهوم درک و برداشت هر فرد از موقعیت خود در زندگی با توجه به شرایط فرهنگی و نظام ارزشی اجتماعی که در آن زندگی می کند معنا می نماید و این درک در ارتباط با اهداف اصلی، ادراکات و برداشت های فرد از حیات، مفهوم می یابد. این واقعیت دارای محدوده گسترده ای است که به طرق مختلف تحت تأثیر وضعیت جسمانی، روانی، باورهای فردی و ارتباطات اجتماعی فرد قرار دارد (شهاب جهانلو و همکاران، 1386).
کیفیت زندگی یک مفهوم وسیع و پیچیده است که با داشتن احساس خوشحالی و رضایت شناسایی می شود. شخصیت سالم آمیزه ای از تجربیات فردی در طول زندگی و عوامل وراثتی می باشد که این دو با هم تصور ذهنی فرد از خوب یا ضعیف بودن کیفیت زندگی را می سازند.احساس امنیت، تعارضات هیجانی، عقاید شخصی و اهداف و میزان تحمل ناکامی ها، همگی در تعیین نوع درک فرد از خود (احساس خوب بودن و یا احساس ناخوشی) تأثیر دارند و زمانی که فرد در زندگی احساس رضایت و خوشحالی کند، سالم تر است و کیفیت زندگی بهتری خواهد داشت (حیدری و همکاران، 1386).
واژه کیفیت زندگی و یا به طور اختصاصی تر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، اشاره به ابعاد جسمی، روانی واجتماعی سلامت دارد که توسط تجربیات، عقاید، انتظارات و درک بیمار تحت تأثیر قرار می گیرد. هر کدام از این حوزه ها از دو بعد می تواند اندازه گیری شود: ارزیابی عینی عملکرد و یا وضعیت سلامت و درک ذهنی از سلامت. اگرچه بعد عینی در تعریف درجه سلامتی بیمار مهم می باشد، اما درک ذهنی و انتظار از وضعیت سلامت و توانایی تطابق با محدودیت ها و ناتوانی ها می توان تأثیر زیادی بر درک فرد از سلامت و رضایت از زندگی داشته باشد، دو فرد با وضعیت سلامتی مشابه ممکن است کیفیت زندگی متفاوتی داشته باشند (تستا و سیمونسون، 1998).
[1] - World Health Organization (WHO)
[2] - Testa and Simonson
[3] - Schalock
[4] - quality of life
[5] - Viver
[6] - Guilck
[7] - Canam and Acron
[8] - Karlsson, Berglin and Larsson
[9] - Frisch
[10] - Testa
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 150 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
کیفیت زندگی
مقدمه : منشاء ظهور مفهوم کیفیت زندگی به فیلسوف قدیمی ارسطو بر میگردد او خوشحالی را حالتی خاص از فعالیت های شریف روح می دانست و می پنداشت که خوشحالی نعمتی خدادادی است.
واژه کیفیت زندگی اولین بار توسط پیگو در سال 1920 در کتاب اقتصاد و رفاه مطرح شد که در آن کتاب در مورد حمایت دولت از اقشار پایین و تاثیر آن بر روی زندگی و سرمایه های ملی بحث شده بود. اقدامات سازمان جهانی بهداشت و همچنین وجود نابرابری های اجتماعی گسترده روند توسعه مفهوم کیفیت زندگی و اعمال سیاستگذاری های مختلف را در ارتباط با کیفیت زندگی تسریع بخشید. در واقع تاریخچه تحقیق درباره کیفیت زندگی مربوط به تحقیقات جامعه شناسی است که در سال 1960 با تشکیل کمیته ای توسط رییس جمهور آمریکا شتاب گرفت و جامعه شناسان توجه خود را به کیفیت زندگی در مورد گروهها و جوامع مبذول داشتند. سایر پژوشگران کیفیت زندگی فردی را مورد مطالعه قرار دادند. بحث کیفیت زندگی به تازگی در ادبیات توسعه پایدار، برنامه ریزی توسعه اجتماعی، مباحث اقتصاد نوین مطرح شده و جایگاه ویژه ای یافته است و دولتها در سطح ملی و محلی و نیز موسسات متعددی بر روی سنجش و شاخص سازی آن فعالیت می کنند
( محققی کمال، 13:1386 ).
مفهوم و تعاریف کیفیت زندگی:
کیفیت زندگی مفهومی چند سویه و مبهم است که در سطوح مختلف از سنجش اجتماع محلی تا ارزیابی خاص موقعیت و شرایط فردی و گروهی به کار می رود.تعاریف عملیاتی کیفیت زندگی بسیار متنوع هستند.این تنوع نه تنها حاصل استفاده از دیدگاههای اجتماعی یا فردی است بلکه همچنین ناشی از طیف وسیع مدلهای تئوریک یا جهت گیری های دانشگاهی نیز می باشد. بسیاری از نوشته های مرتبط با کیفیت زندگی به تنوع تعاریف کیفیت زندگی اشاره کرده اند به طوری که بسیاری معتقدند به اندازه تعداد افراد انسانی می توان از کیفیت زندگی تعریف ارائه داد. این نکته موید این حقیقت است که برای افراد مختلف اهمیت و ارزش هر یک از ابعاد مختلف کیفیت زندگی ممکن است متفاوت باشد. این امر میتواند گواهی بر فقدان تعریف عملیاتی مورد توافق در این زمینه باشد (آخوندی و همکاران،1388: 54).
تعاریف کیفیت زندگی در دو دسته رویکرد قرار می گیرد:
الف) تعاریف عمومی از کیفیت زندگی که برای نوع انسان به طور کل قابل کاربرد است.
ب) تعریف کیفیت زندگی در حوزه های خاص موضوعی مانند کیفیت زندگی مرتبط با سلامت یا کیفیت زندگی مرتبط با بیماری. این دو دسته تعاریف در ماهیت و سطح پیچیدگی نظری ازهم متمایزند.مرور انتقادی و جامع راپلی از تعاریف کیفیت زندگی حاکی از این است که تعداد کمی از تعاریف کیفیت زندگی وجود دارد که مورد تایید وسیع نه اجتماع عام قرار گرفته اند.تمامی این تعاریف اشاره دارند که کیفیت زندگی نوعی ادراک روان شناختی فردی درباره ابعاد مختلف واقعیتهای مادی جهان بیرونی است.گروه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به این گونه تعریف می کند:
ادراک افراد از جایگاه خود در زندگی و در زمینه فرهنگی و سیستم ارزشی که در آن زندگی می کنند و در ارتباط با اهداف، انتظارات و دغدغه هایشان و... در برگیرنده سلامت فیزیکی فرد، روان شناختی، سطح استقلال و خود پیروی، روابط اجتماعی، باورهای شخصی و روابطش با ابعاد مهم محیط و ... کیفیت زندگی با ارزیابی ذهنی که درون زمینه محیطی، اجتماعی و فرهنگی صورت می گیرد مرتبط است. کیفیت زندگی را نمی توان به سادگی با واژه وضعیت سالم، رضایتمندی از زندگی، و وضعیت روحی، یا بهزیستی یکسان دانست.کیفیت زندگی، مفهومی چند بعدی است
( همان، 55).
کلمه کیفیت زندگی در لغت Qual به معنی چه و Quality به معنی چگونگی استخراج شده است . کیفیت زندگی به معنی چگونگی زندگی کردن و در برگیرنده تفاوت های آن است که برای هر فرد منحصر به فرد بوده و با دیگران متفاوت است کیفیت زندگی یک فرآیند منطقی و مفهوم استوار بر پایه فرهنگ است که از خلاصه ای از ارزش ها ، عقاید و تجارب شکل گرفته آن فرهنگ است و نیروی قدرتمندی در راستای حفظ و پیشبرد سلامت و تندرستی در جوامع و فرهنگی های مختلف است (فرهادی،1389 :34).
شالوک و پارمنتر،کیفیت زندگی را اینگونه تعریف کرده اند" کیفیت زندگی در برگیرنده شرایط اساسی زندگی مانند غذای کافی، سرپناه و ایمنی به اضافه موارد غنابخش زندگی مانند فعالیت های فراگیر اجتماعی، تفریحی و اجتماع محلی است. این دسته عناصر غنابخش مبتنی بر ارزشها، باورها،منافع و نیازهای افراد است(آخوندی و همکاران،1388: 58).
کیفیت زندگی به معنای داشتن زندگی خوب و احساس رضایت از آن است یا اینکه می توان میزان واقعی رفاه تجربه شده به وسیله افراد و گروهها تحت شرایط اجتماعی و اقتصادی عمومی را کیفیت زندگی نامید(فرهادی،1389: 32).
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 36 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع کیفیت زندگی
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
روانشناسی در نیم قرن گذشته، بر بیماری بیشتر از سلامتی و بر آسیب شناسی عملکرد انسان بیشتر از درک کامل از تمام ابعاد آن تکیه داشته و به ویژگیهای انسان سالم و کامل کمتر توجه کرده است. اما اخیراً با ظهور رویکرد جدیدی به نام روانشناسی مثبت به عنوان متمم رویکردهای قبلی، این روند تغییر یافته و نگاهها متوجه نقاط قوت و کمالات انسانی شده است. در این رویکرد، به مطالعۀ ویژگیهای مثبت انسانها و راهبردهای استفاده از حداکثر استعدادهای ذاتی و محیطی برای بهره مندی از حالتهای روانی سالم و زندگی سازنده بیش از پیش تأکید میشود(سلیگمن و سیکسزنت میهالی[1]،2000، به نقل از یوسفی و صفری، 1388). آنچه که هدف این رویکرد است مسأله پیشگیری و تأکید بر شایسته سازی است و نه تصحیح ضعف ها. هدف دیگر این رویکرد شناسایی و تعریف مفاهیمی است که به تأمین سلامتی و شادکامی افراد و بهره مندی آنها از یک زندگی سالم کمک کند. یکی از این مفاهیم، مفهوم کیفیت زندگی است که در سه دهۀ گذشته تلاش زیادی برای تعریف و اندازه گیری عینی آن انجام شده است. اما با وجود گستردگی تحقیقات انجام شده در این زمینه، هنوز تعریف واحد و مورد توافق همگان دربارۀ کیفیت زندگی ارائه نشده است. برخی از محققان، کیفیت زندگی را با رویکردی عینی تعریف کرده و موارد آشکار و مرتبط با معیارهای زندگی از جمله سلامت جسمی، شرایط شخصی( ثروت، شرایط زندگی و ...) ارتباطات اجتماعی، اقدامات شغلی یا دیگر عوامل اجتماعی و اقتصادی را با کیفیت زندگی معادل دانسته اند( لیو[2]،2006، به نقل از یوسفی صفری،1388). در مقابل این رویکرد، رویکرد دیگری به نام رویکرد ذهنی وجود دارد که کیفیت زندگی را مترادف با شادی یا رضایت فرد در نظر میگیرد و بر عوامل شناختی در ارزیابی کیفیت زندگی تأکید دارد(همان منبع). بین دو رویکرد عینی و ذهنی، رویکرد جدیدی به نام رویکرد کل نگر وجود دارد (فلس و پری،1995؛ رنویک و براون،1996؛ به نقل از رحیمی،1386) که نظریه پردازان آن معتقد هستند کیفیت زندگی، همانند خود زندگی، مفهومی پیچیده و چند بعدی است، و در بررسی آن ، هردو مؤلفه عینی و ذهنی را مدّ نظر قرار میدهند.
بنا به تعریف گروه کیفیت سازمان جهانی بهداشت کیفیت زندگی به ادراک فرد از جایگاه خودش در زندگی، با توجه به بافت فرهنگی جامعه و اهداف، معیارها و نگرانی های فرد اشاره دارد و از متغیرهایی مثل سلامت جسمانی، وضعیت روانشناختی، استقلال و روابط اجتماعی ناشی میشود (استینر، کوپر و شوینگتون[3]،2003، به نقل از نائینیان، گوهری، مطلبی نژاد و بلوچان1392)
کیفیت زندگی، معرف نوعی برداشت ذهنی از بیماری یا درمان آن است. به همین دلیل، بیماران با وضعیت سلامت مشابه، به علت تفاوت های فردی مربوط به توقعات و راهبردهای مقابله ای، ممکن است کیفیت زندگی همسان نداشته باشند. حیطه جسمانی به درک بیمار به توانایی انجام فعالیت های روزانه، و انرژی بیمار بستگی دارد. حیطه اجتماعی به انزوا، وابستگی سطح روابط با خانواده و بستگان و شرایط دیگر محیط های اجتماعی دیگر وابسته است و بالاخره حیطه روانی آن در اشتراک با مفاهیم روانی و هیجان است و مسائلی چون ترس، خشم، سعادت، خوشی و اضطراب مطرح میشود(جرگه، 1388).
کیفیت زندگی شرایطی است که خوب زیستن را امکان پذیر میسازد به نحوی که فرد در یک وضعیت مناسب جسمی، روانی و اجتماعی قادر به انجام فعالیت های روزمره باشد و بیمار نیز از کارای درمان، کنترل بیماری و یا بازتوانی احساس رضایت نماید. کیفیت زندگی با بهداشت روانی افراد ارتباط دارد و به بیان حالات و تغییرات و توانایی های افراد و میزان رضایت افراد از عملکردهای زندگی میپردازد، کیفیت زندگی شامل تمام عملکردهای زندگی مانند عملکرد احساسی، فیزیکی، شیمیایی، درد، خستگی و غیره است. کیفیت زندگی یک اصطلاح مورد استفاده در تعدادی از رشته های علمی با تعاریف و مفهوم سازیها از حالات سلامت تا رضایت مندی زندگی و از مالکیت ویژگی های مطلوب از لحاظ اجتماعی مؤثر است. این تعریف مفهوم وسیعی است که به شیوه پیچیده ای توسط سلامت جسمانی، وضعیت روانشناختی، سطح استقلال و روابط اجتماعی فرد و ارتباط آنها با خصوصیات بارز محیط شان تحت تأثیر قرار میگیرد. (گشتاسبی،1383).
[1]-Seligman&Csikszentmihalyi
[2]-Liu
[3]- Stenner, Cooper&Skevington