دسته بندی | کشاورزی و زراعت |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 19 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
مقاله اهمیت و کاربرد کند کنندههای رشد گیاهی در کشاورزی در 12 صفحه ورد قابل ویرایش
بسمه تعالی
اهمیت و کابرد کند کننده های رشد گیاهی در کشاورزی:
کند کننده های رشد گیاهی[1] گروهی از ترکیبات شیمیائی یا مصنوعی هستند که بدون اینکه تغییری در شکل ظاهری گیاه و یا تعداد برگ ها و شاخه ها و سایر اندام های آن به وجود آورد،از رشد گیاه می کاهند.این مواد از تقسیم رشد یاخته ای درناحیه زیر مرسیتمی[2] انتهای شاخه ها جلوگیری به عمل می آورد ولی بر روی خود مریستم تأثیری ندارد و در نتیجه، گیاه در عین حال که به تعداد طبیعی شاخه و برگ و میوه تولید می کند. به اندازه معمول رشد نمی کند و کوتاه می ماند. همین باعث می شود که سال بعد، از سوئی تعدا گل های تولید شده به میزان قابل توجهی بیشتر گردد، و از دگر سو نیاز به هرس تا حد زیادی کاهش می یابد. مطالعات بافت شناسی روی قسمت های مختلف ساقه گیاهچه های آفتابگردان،سویا و ذرت که با تتسی کلاسیس[3] تیمار شده بودند نشان داد که نوع اثر کننده ها روی رشد طولانی به غلظت به کار برده شده بستگی دارد.بنابراین،کوتاه شدن گیاهانی که در غلظت پائین کند کننده ها رخ می دهد،عمدتاً به دلیل جلوگیری از بزرگ شدن سلول هاست،ولی در غلظت های بالا، این کوتاه شدن قسمتهای ساقه،عمدتاً به دلیل کاهش تقسیم سلولی است.در نتیجه،فرآیند بزرگ شدن سلول نسبت به تقسیم سلولی در واکنش به کند کننده های رشد از حساسیت بیشتری برخوردار است. در مقایسه با ساقه، کند کننده های رشد، اندازه ریشه را حفظ کرد، یا تا اندازه ای افزایش می دهند، بنابراین همان طور که ملاحظه می شود نسبت ریشه به ساقه به نفع ریشه تغییر می کند. این ترکیبات، مصارف و اثرات مفید زیادی دارند که در زیر به نمونه هائی از آنها اشاره می شودو اثرات دیگر و مکانیزم آنها در بخش های بعدی ذکر می شود.
1-کنترل درس در غلات و محصولات دانه ای به خصوص گندم، تحت شرایط کود زیاد و در آب و هوای مرطوب، نظیر اروپای غربی،بار گندم اغلب سنگین بود. و می خوابد که قابل درو کردن با ماشین نیست. کابرد کلرمکوات کلراید(سایکوسل،سی سی سی،کلروکلین کلراید)[4] با فرمول2-کلرو اتیل-تری متیل-آمونیم کلراید[5] سبب تولید ساقه کوتاه و محکم می شود به طوری که خوابیدن بوته جلوگیری می گردد.
2-کاهش ارتفاع گیاهان زینتی از قبیل داوودی. بنت القنسول و سوین. از نظر تجاری، ارتفاع گیاه گلدار زینتی به طور مطلوب.40-35 سانتی متر است، در صورتی که ارتفاع طبیعی آنها به یک متر یا بیشتر می رسد. مصرف مواد کند کننده رشد روی برگ ها یا در خاک وقتی گیاه جوان است، تأثیر روی اندازه گل ندارد ولی منجر به ساقه خیلی کوتاه می شود.اشرفی«cireopsis verticillata »از گیاهان چند ساله است که برا ی گلدهی به فتو پریودهای طولانی بالاتر از 14 ساعت احتیاج دارد.اشرفی در لدانهای کوچک تحت شرایط گلخانه، خیلی دراز می شود. طی آزمایشی دوکند کننده رشد یعنی دامینزید (الار.اس ای دی اچ ، بی-ناین،بی-995،بی-9ای)[6] وفلور پریمیدول (کاتلس)[7] ، بهترین کند کننده ها برای ایجاد بازارپسندی در این گیاه تشخیص داده شدند.
3-کنترل رشد درختچه ها: این امر مخصوصاً در طول جاده ها حتی اگر گیاهان کشت شده تزئینی باشند و در زیر کابل های فشار قوی مهم است.پاشیدن مواد کند کننده رشد بعد از باز شدن جوانه ولی قبل از طویل شدن ساقه منتهی به همان تعداد برگ می شود لی ساقه کوتاه، کوتاه می ماند و نیاز به هرس کردن کاهش می یابد.
4-اثرت ویژه روی کمیت، کیفیت یا رسیدن میوه: انواع زیادی از این اثرات مواد کند کننده رشد ملاحظه شده است. پژوهش ها نشان می دهند که مصرف آلار(بیشترین مصرف را در باغبانی دارد) بر روی درختانی مانند انجیر، گلابی و بعضی از انواع سیب که میوه های نرم تولید می کنند که ترابری (حمل و نقل)آنها دشوار است،باعث می شود که میوه رسیده بدون آنکه فرایندهای رسیدنش آسیبی ببیند، از بافت محکم تری برخوردار شود و قابلیت نگهداری و حمل و نقل آن افزوده گردد. برای میوه های هسته دار (مانند هلو، گیلاس و آلبالو)، مصرف آلار با غلظت های 8-2 در هزار، در اوایل تابستان باعث می شود که رسیدن میوه از سوئی 14-6روز زودتر انجام می شود و از سوئی دیگر یکنواخت گردد از اثرات بسیار مهم محلول پاشی آلار(پس از شکفتن گل ها) بر گیاهانی مانند گوجه فرنگی و انگور، بالا رفتن تعداد میوه های تشکیل شده می باشد. غلظت محلولی که بدین منظور به کار برده می شود،بر حسب نوع گیاه،5%الی 5/2در هزار است که گاهی تعداد میوه های بعضی از ارقام انگور به راحتی به 2 برابر تعداد میوه گیاهان شاهد می رساند. همچنین، سایکوسل باعث افزایش عملکرد در سیب و گلابی می شود و این عمدتاً به دلیل کاهش دادن ریزش میوه می باشد.
5- افزایش مقاومت در برابر تنش های محیطی: بسیاری از گیاهان باغی و زراعی که با مواد کند کننده رشد محلول پاشی شده اند، در برابر تنش های محیطی مقاومت بیشتری نشان داده اند. آزمایشات زیادی در مورد کند کننده های رشد گیاهی تا به حال انجام گرفته است. در آزمایشی واکنش های نهال های اوکالیپتوس(eucayptus nitens) را به سه کند کننده رشد سایکوسل، پاکلوبوترازول(بنزی)[8] و پروهگزادیون[9] کلسیم مورد بررسی قرار دارند. پاکلوبوترازول بالاترین تاثیر را در کاهش رشد و نسبت های GA20 و GA1 داشت و سپس سایکوسل و پروهگزادیون دارای کمترین تاثیر بودند. هیچ کدام از این کند کننده ها در تحریک گل تاثیر نداشتند.
ترکیبات کند کننده رشد گیاهی که دخالتی در بیوسنتز جیبرلین ندارند.
از این گروه می توان مور فکتین ها را نام برد که از مشتقات ماده ای به نام 9-کربو کسیلیکاسید فلورین می باشند.مور فکتین های موجود،آیتی-3456 وآیتی-3233 نام دارند ودر غلظت های زیاد برای از بین بردن علفهای هرز و جلوگیری از رشد گیاهان چوبی به کار می روند. علاوه بر این، چون این ماده در سوخت و ساز و ساخته شدن اکسین ایجاد اختلال می کنند باعث نابسامانی واکنش های گرایشی(تروپلیسم)گیاهان،به ویژه نور گرائی و زمین گرائی می گردند.از اثرت دیگر مور فکتین ها اثر بر انگیزش گل دهی ومیوه دهی است.این مواد می توانند با سست کردن میوه های رسیده بر شاخه ها به برداشت مکانیکی محصول کمک موثری بنماید.در انگور هایی که خوشه های متراکم دارند مصرف مور فکتین ها با غلظت 10-5/.قسمت در میلیون،باعث ریزش حبه های اضافی و تنک شدن خوشه می گردد که این امر در بالابردن کیفیت محصول مهم است.در گیاهان چوبی زنیتی،مور فکتین ها می تونند از طریق خنثی کردن غالبیت انتهایی جوانه انتها یی،باعث رشد جوانه های جانبی شوند واین امر در بسیاری مواردیکه در حالت پر شاخساره وبوته ای مطلوب باشد،می تواند موثر افتد.
از دیگر گروهها از این ترکیبات می توتن به کیگولاک (آتریممک)را نام برد که اولین عکس اعمل برای این ترکیب کاهش غالبیت انتهایی است که منجربه باز شدن جوانه های جانبی در گیاه می شود.اگر چه نحوه عمل دی کیگو لاک نامشخص است،نشان داده شده است مه موجب کاهش مواد شبه جیبرلینی و تحریک مواد شبه آلبنریک و اتیلن می گردد.ترکیبات آزاد کننده اتیلن می توانند از نظر کندکردن رشد گیاه مورد توجه باشند ،چرا که اتیلن باعث کوتاهی و کلفت شدن ساقه می شود.
اتفون(فلورل برند پیسیتیل ،پیسیتیل )به عنوان کند کننده ی رشد برای کنترل ورس درغلات و محصولات دانه ای به کار می رود.همچنین برای تحریک ریزش میوه استفاده می شود تا اندازه ی سیب کنترل شود.ولز ونایت (1986)نشان دادند مه اتفوون به طور معنی داری تشکیل جوانه گل را در سیب بدون اینکه اثر مضری روی رشد ساقه داشته باشد افزایش دهد.مالیک هیدرازید (رویال اسلو-گرو)یک کند کننده رشد است که از تقسیم سلولی با واخله در تولید اوراسیل (ازبازهای پیریمیدینRNA)تقسیم میتوز جلوگیری میکند .مشتقات استامید همانند مفلودید(امبارک 2اس)وآمیدوکلر برای جلوگیری از رشد علف عای چمنی استفاده می شوند.در حال حاضر.مکانیسم عمل برای این ترکیبات نامشخص است.دامینوزید اولین کندکننده ی رشد است که برای کنترل رشد ساقه در درختان میوه استفاده می شود.این ترکیب موجب کاهش رشد رولیشی ،انگیزش تشکیل جوانه گل ودر نتیجه ،افزایش شکوفه در درختان سیب ،گلابی و گیلاس می شود اما نسبت زیادی ازآن مورد نیاز است.مشتقات اسید های چرب شامل fatty alcoholبازنجیره ی طولانی 8تا10کربنی وmethyal sterبازنجیره طولانی 8تا12کربنی برای کاهش ارتفاع یاه استفاده می شود که مکانیسم آنها هنوز نامشخص است.فرمول های تجارتی از ترکیب میتل ؟؟و اسید های چرب وجود دارند که موجب شاخه دهی و کاهش رشد شاخه ها می شوند.
دسته بندی | حسابداری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 107 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 57 |
پروژه مالی بررسی حسابداری کشاورزی در 57 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه
فرایند تدوین استاندارد های حسابداری فرایندی مستمر و پویاست که در واکنش به تغییر تغییر شرایط وتحولات محیط داخلی وبین المللی با هدف ارتقای شفافیت گزارشگری مالی تغببر و تجدید نظر در استاندارد های موجود یا تدوین استاندارد های جدید را ایجاب مکند در این فرایند یکی از سیاست های اصلی سازمان حسابرسی
استفاده از استاندارد حسابداری با درنظر گرفتن شرایط داخلی کشور است
دامنه کاربرد
1 . کاربرد این استاندارد در حسابداری موارد زیر الزامی است
مشروط بر اینکه به فعالیت کشاورزی مربوط باشد
الف.داراییهای زیستی
ب .تولید کشاورزی در زمان برداشت
و رد موارد زیر کاربرد ندارد
الف.زمین مربوط به فعالیت کشاورزی
ب .داراییهای نامشهود مربوط به فعالیت کشاورزی
3 .این استاندارد درمورد تولید کشاورزی یعنی محصول برداشت شده از داراییهای زیستی واحد تجاری تنهادر زمان برداشت کاربرد دارد .
مربوط خواهد بود.این استاندارد به فراوری محصولات کشاورزی بعد از زمان برداشت مربوط نمی شود ؛برای مثال،فرایند فراوری انگور تا سرکه توسط باغدار پرورش دهنده انگور مشمول این استاندارد نیست.
5 . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص شده زیر به کار رفته است
*فعالیت کشاورزی عبارت است از مدیریت بر دگردیسی داراییهای زیستی برای فروش،تبدیل به تولید کشاورزی یا افزایش داراییهای زیستی.
*دگر دیسی شامل فرایندهای رشد،تحلیل،تولید و تولید مثل است که به تغییرات کیفی یا کمی دارایی زیستی می انجامد.
*دارایی زیستی عبارت است از حیوان یا گیاه زنده.
*تولید کشاورزی عبارت است از محصول برداشت شده از داراییهای زیستی واحد تجاری.
*گروهی از داراییهای زیستی عبارت است از مجموعه حیوانات یا گیاهان زنده مشابه.
*برداشت عبارت است از جداسازی تولید کشاورزی از دارایی زیستی یا پایان دادن به فرایند زندگی دارایی زیستی.
*دارایی زیستی مولد عبارت است از یک دارایی که به قصد تولید مثل،اصلاح نژاد و یا تولید کشاورزی،با حفظ حیات دارایی زیستی،نگهداری میشود و قابلیت برداشت در بیش از یک سال را دارد.
دارایی زیستی غیرمولدبه طبقه ای از دارایی زیستی گفته میشود که واجد شرایط تعیین شده برای داراییهای زیستی مولد نیست.
6 . فعالیت کشاورزی شامل انواع گوناگونی مانند پرورش احشام،درختکاری،کاشت گیاهان یکساله یا چند ساله،زراعت،کاشت درختان میوه و نهالستان،پرورش گل و پرورش آبزیان است.برخی ویژگی های مشترک این فعالیتها به شرح زیر می باشد:
قابلیت تغییر:حیوانات و گیاهان زنده به صورت بالقوه توانایی دگردیسی دارند.
مدیریت تغییر:مجموعه فعالیتهایی که از طریق بهینه سازی و ایجاد شرایط لازم(ازقبیل سطوح تغذیه،رطوبت،درجه حرارت،کود و نور)فرایند دگردیسی را تسهیل می کند.چنین مدیریتی فعالیت کشاورزی را از سایر فعالیت ها متمایز می سازد.برای مثال،بهره برداری از منابعی که مدیریت نمی شود (از قبیل ماهیگیری در دریاها و رودخانه ها و قطع درختان جنگلی بدون انجام وظایف احیاء)فعالیت کشاورزی نیست، و
اندازه گیری تغییر:تغییرات کیفی (برای مثال،اصلاح نژاد،درجه غلظت،رسیده بودن،پوشش چربی،میزان پروتئین و مقاومت بافتی)یاتغییرات کمی (برای مثال،تولید مثل،وزن،ابعاد حجمی،طول یا قطر الیاف و تعداد جوانه)ناشی از دگردیسی به عنوان شاخص های فعالیت معمول مدیریت،اندازه گیری و نظارت می شود.
7 .دگردیسی به یکی از نتایج زیر منجر میشود.
تغییرات در دارایی از طریق رشد(افزایش کمی و کیفی حیوان یا گیاه)،تحلیل(کاهش در کمیت یا افت کیفیت حیوان یا گیاه)یا تولید مثل(تکثیر حیوان یا گیاه زنده)
تولید محصول کشاورزی از قبیل برگ چای،پشم،شیر.
8 .داراییهای زیستی غیر مولد اقلامی هستند که به عنوان تولید کشاورزی برداشت می شوند یا به عنوان داراییهای زیستی به فروش می رسند.دامهای گوشتی،دامهای آماده فروش،ماهی پرورشی،غلات در جریان رشد از قبیل ذرت و گندم،و درختان پرورشی جهت تهیه الوار نمونه هایی از داراییهای زیستی غیر مولدمی باشد.داراییهای زیستی مولد از جمله شامل اقلامی مانند دامهای شیری،تاکستانها،درختان میوه و مرغ های تخم گذار است.
تعاریف عمومی
9. اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر به کار رفته است
بازار فعال عبارت است از بازاری که کلیه شرایط زیر را دارد:
الف:اقلام مبادله شده در بازار متجانس هستند.
ب:معمولاً خریداران و فروشندگان مایل در هر زمان وجود دارند.
ج:قیمتها برای عموم قابل دسترسی است.
مبلغ دفتری مبلغی است که دارایی به آن مبلغ در ترازنامه منعکس می شود.
ارزش منصفانه مبلغی است که خریداری وطلع و مایل و فروشنده ای مطلع و مایل می توانند در معامله ای حقیقی و در شرایط عادی، یک دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله یا یک بدهی را تسویه کنند.
10. در این استاندارد ،اقلام متجانس به مجموعه ای از اقلام نظیر لبنیات،غلات ،دانه روغنی،میوه و تره بار،گل،دام،طیور،ماهیها و آبزیان و ... اطلاق می شود که به واسطه خصوصیات همانند،قابل گروه بندی است.
11. ارزش منصفانه یک دارایی مبتنی بر مکان و شرایط فعلی آن است،برای مثال،ارزش منصفانه یک گله در مزرعه معادل با قیمت همان گله در بازار مربوط پس از کسر مخارج عمل و سایر مخارج رساندن گله به آن بازار است.
فهرست مندرجات
شماره بند .
دامنه کاربرد
تعاریف
- تعاریف مرتبط با کشاورزی
- تعاریف عمومی
شناخت و اندازهگیری
درآمدها و هزینههای ناشی از اندازهگیری بهارزش منصفانه
عدم امکان اندازهگیری ارزش منصفانه بهگونهای اتکا پذیر
کمکهای بلاعوض دولت
افشـا
تاریخ اجرا
مطابقت با استانداردهای بینالمللی حسابداری
اصلاحات سایر استانداردهای حسابداری
پیوست شماره 1 : نمونه صورتهای مالی
پیوست شماره 2 : مبانی نتیجهگیری
استاندارد حسابداری شماره 26
فعالیتهای کشاورزی
این استاندارد باید باتوجه به " مقدمهای بر استانداردهای حسابداری "
مطالعه و بکار گرفته شود.
دامنه کاربرد
1 . کاربرد این استاندارد در حسابداری موارد زیر الزامیاست، مشروط بر اینکه به فعالیت کشاورزی مربوط باشد :
الف. داراییهای زیستی، و
ب . تولید کشاورزی در زمان برداشت.
2 . این استاندارد در موارد زیر کاربرد ندارد :
الف. زمین مربوط به فعالیت کشاورزی (به استاندارد حسابداری شماره 11 با عنوان حسابداری داراییهای ثابت مشهود مراجعه شود)، و
ب . داراییهای نامشهود مربوط به فعالیت کشاورزی (به استاندارد حسابداری شماره 17 با عنوان حسابداری داراییهای نامشهود مراجعه شود).
3 . این استاندارد در مورد تولید کشاورزی، یعنی محصول برداشت شده از داراییهای زیستی واحد تجاری، تنها در زمان برداشت، کاربرد دارد. بعد از زمان برداشت، تولید کشاورزی تابع الزامات استاندارد حسابداری شماره 8 با عنوان حسابداری موجودی مواد و کالا یا سایر استانداردهای حسابداری مربوط خواهد بود. بنابراین، این استاندارد به فراوری محصولات کشاورزی بعد از زمان برداشت مربوط نمیشود؛ برای مثال، فرایند فراوری انگور تا سرکه توسط باغدار پرورشدهنده انگور مشمول این استاندارد نیست. هر چند چنین فرایندی میتواند بهطور منطقی و طبیعی فعالیت کشاورزی محسوب شود و با دگردیسی زیستی تا حدی مشابه باشد، اما این نوع فراوری در این استاندارد در تعریف فعالیت کشاورزی قرار نمیگیرد.
دارایی زیستی عبارت است از حیوان یا گیاه زنده.
تولید کشاورزی عبارت است از محصول برداشت شده از داراییهای زیستی واحد تجاری.
گروهی از داراییهای زیستی عبارت است از مجموعه حیوانات یا گیاهان زنده مشابه.
برداشت عبارت است از جداسازی تولید کشاورزی از دارایی زیستی یا پایان دادن به فرایند زندگی دارایی زیستی.
دارایی زیستی مولد عبارت است از یک دارایی که بهقصد تولید مثل، اصلاح نژاد و یا تولید کشاورزی ، با حفظ حیات دارایی زیستی ، نگهداری میشود و قابلیت برداشت در بیش از یک سال را دارد .
دارایی زیستی غیر مولد به طبقهای از داراییهای زیستی گفته میشود که واجد شرایط تعیین شده برای داراییهای زیستی مولد نیست.
6 . فعالیت کشاورزی شامل انواع گوناگونی مانند پرورش احشام، درختکاری، کاشت گیاهان یک ساله یا چند ساله، زراعت، کاشت درختان میوه و نهالستان، پرورش گل و پرورش آبزیان است. برخی ویژگیهای مشترک این فعالیتها به شرح زیر میباشد :
الف. قابلیت تغییر . حیوانات و گیاهان زنده بهصورت بالقوه توانایی دگردیسی زیستی دارند،
ب . مدیریت تغییر . مجموعه فعالیتهایی که از طریق بهینهسازی و ایجاد شرایط لازم (از قبیل سطوح تغذیه، رطوبت، درجة حرارت، کود و نور) فرایند دگردیسی را تسهیل میکند. چنین مدیریتی فعالیت کشاورزی را از سایر فعالیتها متمایز میسازد. برای مثال، بهرهبرداری از منابعی که مدیریت نمیشود (از قبیل ماهیگیری در دریاها و رودخانهها و قطع درختان جنگلی بدون انجام وظایف احیاء) فعالیت کشاورزی نیست، و
ج . اندازهگیری تغییر . تغییرات کیفی (برای مثال، اصلاحنژاد، درجه غلظت، رسیده بودن، پوشش چربی، میزان پروتئین و مقاومت بافتی) یا تغییرات کمی (برای مثال، تولید مثل، وزن، ابعاد حجمی، طول یا قطر الیاف و تعداد جوانه) ناشی از دگردیسی به عنوان شاخصهای فعالیت معمول مدیریت، اندازهگیری و نظارت میشود.
7 . دگردیسی به یکی از نتایج زیر منجر میشود :
الف. تغییرات در دارایی از طریق رشد (افزایش کمی و کیفی حیوان یا گیاه)، تحلیل (کاهش در کمیت یا افت کیفیت حیوان یا گیاه) یاتولید مثل (تکثیر حیوان یا گیاه زنده) یا
ب . تولید محصول کشاورزی از قبیل برگ چای، پشم و شیر.
8 . داراییهای زیستی غیر مولد اقلامی هستند که به عنوان تولید کشاورزی برداشت میشوند یا به عنوان داراییهای زیستی بهفروش میرسند. دامهای گوشتی، دامهای آماده فروش، ماهی پرورشی، غلات در جریان رشد از قبیل ذرت و گندم، و درختان پرورشی جهت تهیه الوار نمونههایی از داراییهای زیستی غیر مولد میباشد. داراییهای زیستی مولد از جمله شامل اقلامی مانند دامهای شیری، تاکستانها، درختان میوه و مرغهای تخمگذار است.
تعاریف عمومی
9 . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر به کار رفته است :
بازار فعال عبارت است از بازاری که کلیه شرایط زیر را دارد :
الف. اقلام مبادله شده در بازار متجانس هستند،
ب . معمولاً خریداران و فروشندگان مایل در هر زمان وجود دارند، و
ج . قیمتها برای عموم قابل دسترسی است.
مبلغ دفتری مبلغی است که دارایی به آن مبلغ در ترازنامه منعکس میشود.
ارزش منصفانه مبلغی است که خریداری مطلع و مایل و فروشندهای مطلع و مایل میتوانند در معاملهای حقیقی و در شرایط عادی ، یک دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله یا یک بدهی را تسویه کنند.
10. در این استاندارد، اقلام متجانس به مجموعهای از اقلام نظیر لبنیات، غلات، دانههای روغنی، میوه و ترهبار، گل، دام، طیور، ماهیها و آبزیان و ... اطلاق میشود که به واسطه خصوصیات همانند، قابل گروهبندی است.
11. ارزش منصفانه یک دارایی مبتنی بر مکان و شرایط فعلی آن است. برای مثال، ارزش منصفانه یک گله در مزرعه معادل با قیمت همان گله در بازار مربوط پس از کسر مخارج حمل و سایر مخارج رساندن گله به آن بازار است.
شناخت و اندازهگیری
12 . واحد تجاری باید دارایی زیستی یا تولید کشاورزی را فقط زمانی شناسایی کند که :
الف. کنترل دارایی را در نتیجه رویدادهای گذشته بدست آورده باشد ،
ب . جریان منافع اقتصادی آتی مرتبط به دارایی به درون واحد تجاری محتمل باشد، و
ج . ارزش منصفانه یا بهای تمام شده دارایی بهگونهای اتکاپذیر قابل اندازهگیری باشد.
13 . دارایی زیستی مولد باید برمبنای بهای تمام شده پس از کسر استهلاک انباشته و کاهش ارزش انباشته یا مبلغ تجدید ارزیابی ، به عنوان نحوه عمل مجاز جایگزین ، منطبق با الزامات استاندارد حسابداری شماره 11 با عنوان " حسابداری داراییهای ثابت مشهود " شناسایی و گزارش شود.
14 . به استثنای دارایی زیستی غیر مولد خریداری شده که تنها در زمان شناخت اولیه به بهای تمام شده شناسایی میشود ، داراییهای زیستی غیر مولد باید در شناخت اولیه و در تاریخ ترازنامه به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش اندازهگیری شود بجز در مورد توضیح داده شده در بند 26 که نمیتوان ارزش منصفانه را به گونهای اتکا پذیر اندازهگیری کرد.
15 . تولید کشاورزی باید در زمان برداشت به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش اندازهگیری شود. ارزش تعیین شده مزبور هنگام بهکارگیری استاندارد حسابداری شماره 8 با عنوان " حسابداری موجودی مواد و کالا " یا استاندارد حسابداری دیگری ، بهای تمام شده آن محصول محسوب میشود.
16. مخارج زمان فروش شامل حقالزحمه پرداختی به واسطهها، مالیات و عوارض مربوط میباشد.
17. تعیین ارزش منصفانه برای دارایی زیستی غیر مولد یا تولید کشاورزی میتواند از طریق گروهبنـدی بر اساس خاصههای بارز آنها، برای مثال، بر حسب سن یا نژاد، تسهیل گردد. واحد تجاری، آن دسته از خاصههایی را انتخاب میکند که در بازار به عنوان مبانی قیمتگذاری دارایی استفاده میشود.
18. واحدهای تجاری غالباً قراردادهایی منعقد میکنند که به موجب آنها داراییهای زیستی غیر مولد یا تولید کشاورزی خود را درآینده بفروشند. قیمتهای قرارداد برای تعیین ارزش منصفانه الزاماً مربوط نیست، زیرا ارزش منصفانه منعکسکننده ارزش در بازار جاری است که در آن خریدار و فروشنده مطلع و مایل معامله میکنند. در نتیجه، ارزش منصفانه دارایی زیستی غیر مولد یا تولید کشاورزی الزاماً به علت وجود قرارداد تعدیل نمیشود. در برخی موارد، قرارداد فروش دارایی زیستی غیر مولد یا تولید کشاورزی ممکن است قراردادی زیانبار باشد. در این صورت زیان ناشی از قرارداد یعنی مازاد مخارج اجتنابناپذیر ایفای تعهدات مربوط به قرارداد نسبت به منافع حاصل از آن، به عنوان ذخیره شناسایی میشود.
19. در صورتی که بازار فعالی برای دارایی زیستی غیر مولد یا تولید کشاورزی وجود داشته باشد، مظنّه بازار مبنای مناسبی برای تعیین ارزش منصفانه است. در صورت دسترسی واحد تجاری به بازارهای فعال متعدد، از مربوط ترین بازار استفاده میشود. برای مثال، اگر واحد تجاری به دو بازار فعال دسترسی داشته باشد، قیمت موجود در بازاری را انتخاب خواهد کرد که انتظار دارد از آن استفاده کند.
20. در صورتی که بازار فعالی وجود نداشته باشد، واحد تجاری از یک یا چند مورد زیر،
به شرط دسترسی، برای تعیین ارزش منصفانه استفاده میکند :
الف. قیمتهای تضمینی اعلام شده توسط دولت،
ب . آخرین قیمت معامله در بازار، مشروط بر این که در فاصله زمانی بین تاریخ آن معامله و تاریخ ترازنامه تغییر قابل ملاحظهای در شرایط اقتصادی رخ نداده باشد،
ج . قیمتهای بازار داراییهای مشابه با در نظر گرفتن تعدیلاتی که تفاوتها را منعکس میکند، و
د . معیارهای خاص مانند ارزش میوه براساس جعبه و ارزش گله گوشتی بر حسب کیلوگرم گوشت.
21. در برخی موارد، منابع اطلاعاتی مندرج در بند 20 ممکن است بیانگر نتایج متفاوت برای تعیین ارزش منصفانه دارایی زیستی غیر مولد یا تولید کشاورزی باشد. واحد تجاری، دلایل چنین تفاوتهایی را به منظور دستیابی به قابلاتکاترین براورد ارزش منصفانه، از میان دامنهای از براوردهای منطقی نسبتاً نزدیک به هم، در نظر میگیرد.
22. بعضیاوقات ممکن است بهای تمام شده به ارزش منصفانه نزدیک باشد، به ویژه در مواقعی که :
الف. از زمان تحمل بهای تمام شده اولیه، دگردیسی زیستی کمی صورت گرفته باشد، یا
ب . انتظار نرود دگردیسی زیستی تأثیر با اهمیتی بر قیمت داشته باشد.
درآمدها و هزینههای ناشی از اندازهگیری بهارزش منصفانه
23 . درآمد ناشی از شناخت اولیه دارایی زیستی غیر مولد به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش و نیز درآمد یا هزینه ناشی از تغییر در ارزش منصفانه پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش دارایی زیستی غیرمولد ، باید در سود و زیان دوره وقوع منظور شود.
24. درآمد ممکن است در زمان شناخت اولیه یک دارایی زیستی غیر مولد ایجاد شود. باتوجه به اینکه داراییهای زیستی غیر مولد خریداری شده در زمان شناخت اولیه به بهای تمام شده شناسایی میشود، بنابراین درآمد ناشی از شناخت اولیه، مربوط به مواردی غیر از خرید میباشد که از جمله میتوان به تولد یک گوساله گوشتی اشاره کرد.
25. در آمد یا هزینه ناشی از شناخت اولیه تولید کشاورزی به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش، باید در سود یا زیان دوره وقوع منظور شود.
عدم امکان اندازهگیری ارزش منصفانه بهگونهای اتکا پذیر
26. این پیش فرض وجود دارد که ارزش منصفانه دارایی زیستی غیر مولد را میتوان به گونهای اتکا پذیر اندازهگیری کرد. به هر حال پیش فرض یاد شده تنها در شناخت اولیه دارایی زیستی غیر مولدی که قیمت یا ارزش بازار آن در دسترس نیست و سایر براوردهای ارزش منصفانه آن به وضوح غیرقابل اتکا است، میتواند مصداق نداشته باشد. در این موارد ، دارایی زیستی غیر مولد باید به بهای تمام شده پس از کسر هرگونه کاهش ارزش ، اندازهگیری شود. در هر زمان که بتوان ارزش منصفانه چنین دارایی را به گونهای اتکا پذیر اندازهگیری کرد، واحد تجاری باید آن را به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش اندازهگیری کند.
27. واحد تجاری که در یک مقطع دارایی زیستی غیر مولد را بر مبنای ارزش منصفانه پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش اندازهگیری کرده باشد، تا زمان حذف یا واگذاری، اندازهگیری دارایی یاد شده را بر همین مبنا ادامه میدهد.
28. در تمامی موارد، واحد تجاری تولید کشاورزی را در زمان برداشت، به ارزش منصفانه پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش اندازهگیری میکند. این استاندارد منعکس کننده
این دیدگاه است که ارزش منصفانه تولید کشاورزی در زمان برداشت همواره میتواند بهگونهای اتکا پذیر اندازهگیری شود.
29. واحد تجاری در تعیین بهای تمام شده و کاهش ارزش تولید کشاورزی پس از برداشت، الزامات مندرج در استاندارد حسابداری شماره 8 با عنوان حسابداری موجودی مواد و کالا را بکار میگیرد.
کمکهای بلاعوض دولت
30. نحوه عمل حسابداری کمکهای بلاعوض دولت مربوط به داراییهای زیستی، تابع الزامات استاندارد حسابداری شماره 10 با عنوان حسابداری کمکهای بلاعوض دولت است. در مواردی که دارایی زیستی توسط دولت به عنوان کمک بلاعوض دراختیار واحد تجاری قرار میگیرد، کمک بلاعوض دولت معادل ارزش منصفانه دارایی زیستی پس از کسر مخارج براوردی زمان فروش در زمان شناخت اولیه است. نحوه عمل در مورد تغییرات ارزش منصفانه داراییهای زیستی غیر مولد پس از شناخت اولیه تابع رویه مندرج در بند 23 این استاندارد است.
دسته بندی | کشاورزی و زراعت |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 286 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 73 |
گزارش کارآموزی موسسه تحقیقات و آموزش کشاورزی-بخش تحقیقات خاک و آب در 73 صفحه ورد قابل ویرایش
فهرست:
در دوره کارآموزی ،کارهای انجام شده را می توان به 4 گروه تقسیم کرد:
1-بازدید از طرح های تحقیقاتی و آشنایی با مراحل مختلف انجام یک طرح تحقیقاتی
2-تحقیقات کتابخانه ای در مورد مسائل مختلف
3-آشنایی با نرم افزارهای مرتبط با مهندسی خاکشناسی و آمار
4-کار در آزمایشگاه
فهرست طرح های تحقیقاتی بازدید شده:
-بررسی های فیزیولوژیکی تحمل به خشکی در چغندر قند در ارتباط با P,K
-بررسی اثر منابع و مقادیر پتاسیم بر خصوصیات کمی و کیفی پنبه در شرایط شور و غیر شور
-اثر مصرف مواد آلی بر کمیت و کیفیت محصول چغندر قند
-بررسی عملکرد گوجه فرنگی در سطوح مختلف N,Kاز طریق روش کود آبیاری
تحقیقات کتابخانه ای انجام شده:
-بررسی اثرات میزان محلول پاشی عناصر کلسیم و منگنز بر روی خواص کمی و کیفی دو رقم گوجهفرنگی
- تعیین معیارهای کیفی میوههای صادراتی، افزایش عملکرد و ارتقاء کیفی آنها با مصرف بهینة کود و آب در کشور
- بررسی اثر مصرف فاضلاب تصفیه شده طی فرایند هوا دهی بر خصوصیات شیمیایی خاک و تجمع عناصر کمیاب سرب و کادمیوم در گیاهان آبیاری شده با فاضلاب
-اثر محلول پاشی کلرور کلسیم بر روی درختان سیب
- بررسی اثرات کودهای ازت وپتاسه بر عملکرد محصول گل زعفران
- تعیین تناسب اراضی گندم آبی و چغندرقند در منطقه چناران، استان خراسان
- تعیین نیاز آبی گیاه چغندرقند به روش لایسیمتری در مشهد
- ضرورت مصرف گوگرد در خاک های استان خراسان
-تحقیق در مورد اثر گوگرد در حاصلخیزی خاک و تغذیه گیاه
-تهیه مقاله در مورد اثر گوگرد و ارسال برای چاپ در مجله زیتون
- بیوفسفات طلایی، کودی جدید در تغذیه نوین درختان میوه
-همکاری در انجام طرح برآورد کود مورد نیاز محصولات زراعی استان خراسان
-ترجمه متون تخصصی خاکشناسی
-آشنایی با روش تحقیق
کار در آزمایشگاه:
-آنالیز گیاه و خاک
-نمونه برداری نمونه گیاه و نمونه خاک
آشنایی با نرم افزارهای مرتبط با مهندسی خاکشناسی و آمار
-یادگیری نرم افزار Mstatc وSigmstat که در مورد بررسی آماری نتایج حاصله از طرح های تحقیقاتی می باشد.
-مدل جامع کامپیوتری توصیه کودهای شیمیایی و آلی در راستای تولیدات کشاورزی پایدار
شرح طرح های تحقیقاتی بازدید شده:
- بررسی های فیزیولوژیکی تحمل به خشکی در چغندر قند در ارتباط با P,K
چکیده و شرح کامل طرح و هدف از اجرای آن به پیوست ضمیمه شده است.
-بررسی اثر منابع و مقادیر پتاسیم بر خصوصیات کمی و کیفی پنبه در شرایط شور و غیر شور
چکیده و شرح کامل طرح و هدف از اجرای آن به پیوست ضمیمه شده است.
بررسی عملکرد گوجه فرنگی در سطوح مختلف N,Kاز طریق روش کود آبیاری
چکیده و شرح کامل طرح و هدف از اجرای آن به پیوست ضمیمه شده است.
اثر مصرف مواد آلی بر کمیت و کیفیت محصول چغندر قند
مقدمه :
اثرات سودمند مواد آلی در بهبود خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاکهای زراعی و نقش آنها در افزایش کمی و کیفی محصولات کشاورزی از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. این مواد تا قبل از شناسایی و مصرف کودهای شیمیایی در حدود 150 سال پیش تنها منبع خارجی تأمین کننده عناصر غذایی مورد نیاز گیاه به شمار میآمدند. ولی با گذر از کشاورزی سنتی و ورود به کشاورزی مدرن در نیم قرن اخیر متأسفانه مصرف کودهای آلی کاهش و کودهای شیمیایی بطور روز افزونی افزایش یافت. تخریب خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در اثر عدم مصرف کودهای آلی و کشت و کار بیش از اندازه و نیز آلودگیهای زیست محیطی ناشی از مصرف بیرویه کودهای شیمیایی در کشاورزی باعث گردید که در سالهای اخیر مصرف این نوع کودها دوباره مورد توجه قرار گیرد. بطوریکه مدیریت مطلوب ماده آلی در خاک قلب کشاورزی پایدار نام گرفت. در همین راستا در کشور ما نیز در نظر است که با استفاده از مواد آلی از منابع مختلف سطح ماده آلی خاکهای زراعی حداقل به میزان یک درصد افزایش یابد.ماده آلی منبع مواد معدنی و انرژی برای گیاهان و موجودات خاک است و با تشدید فعالیت زیستی در خاک به چرخش بهتر عناصر غذایی و قابلیت جذب آنها کمک میکند. تحقیقات مختلف نشان داده است که در خاکهای آهکی مخلوط کردن کودهای فسفاته با کودهای آلی موجب جذب بهتر فسفر توسط گیاه میگردد. این پدیده میتواند ناشی از کاهش pH خاک در اثر CO2 حاصل از فساد مواد آلی و نیز اثر فسفر آلی باشد. معدنی شدن 1 درصد ماده آلی در 30 سانتیمتری سطح خاک میتواند معادل 9 تن در هکتار اسید سولفوریک، پروتون آزاد کند کمپلکسهای آلی - فلزی که بر اثر تجزیه میکروبی ماده آلی خاک تشکیل میشوند نیز قابلیت جذب عناصر کم مصرف را بطور مؤثری تحت تأثیر قرار میدهد. ماده آلی خاک دانه سازی و متعاقب آن نفوذپذیری خاک را افزایش داده و توسعه ریشه و راندمان مصرف آب را بهبود میبخشد.
سطح زیر کشت چغندرقند در کشور 185 هزار هکتار و تولید کل چغندرقند در کشور 5 میلیون تن گزارش شده است که در این میان استان خراسان با سهم 6/33 درصد از سطح زیر کشت و 9/35 درصد تولید آن در جایگاه ویژهای قرار دارد مطالعات انجام شده تاکنون در استان بیشتر روی تاثیر کودهای شیمیایی خصوصاً N-P-K متمرکز بوده و به بررسی اثرات مواد آلی پرداخته نشده است.
مواد و روشها :
به منظور بررسی تاثیر مواد آلی بر کمیت و کیفیت محصول چغندرقند پژوهشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با 10 تیمار و در 4 تکرار در اراضی مرکز تحقیقات کشاورزی خراسان (طرق) انجام شد تیمارهای آزمایش عبارت بودند از مقادیر 5/2، 5 و 10 تن در هکتار از هر یک از کودهای گاوی، مرغی و کمپوست و شاهد (بدون مصرف هر گونه کود دامی) قبل از کاشت از هر تکرار یک نمونه مرکب خاک از عمق 30-0 سانتیمتری تهیه و در آزمایشگاه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن تعیین گردید(جدول 1).
مواد وروشها:
به منظور بررسی اثرات میزان محلولپاشی عناصر کلسیم و منگنز بر روی خواص کمی و کیفی دو رقم گوجهفرنگی طرحی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار به مدت 2 سال 1381 در مرکز تحقیقات کشاورزی طرق (مشهد) انجام شد که در آن دو رقم گوجهفرنگی ( مبیل وپتوارلی سی اچ) در کرت اصلی و محلول پاشی کارور کلسیم و سولفات منگنز با سه سطح غلظت (0 ،3 ،6 در هزار ) بصورت فاکتوریل در کرتهای فرعی قرارگرفتند (محلول پاشی در زمان گلدهی انجام شد). چند هفته قبل از کاشت بذور دو رقم مورد استفاده در خاک مزرعه مورد نظر که خصوصیات فیزیکی و شیمیایی آن تعیین شده بود در خزانه کشت شد و مراقبتهای لازم تا زمان انتقال نشاءها به زمین اصلی انجام گرفت. در تاریخ پانزده اردیبهشت ماه که تاریخ مناسب کشت در منطقه میباشد، انتقال نشاءها به زمین اصلی صورت گرفت. در هنگام انتقال نشاءها، از آنها دو بوته مرکب تصادفی تهیه و میزان عناصر ریزمغذی و منگنز و کلسیم اندازهگیری شد. در طول فصل رشد مراقبتهای لازم از قبیل وجین علفهای هرز، سمپاشی علیه آفات و بیماریها، خاکدهی پای بوتهها انجام شده یادداشت برداریهای لازم در تمام مدت رشد صورت گرفت. پس از محلولپاشی و بر اساس دستورالعملهای موجود در هنگام میوهدهی از برگهای روبرروی گوجهفرنگی نمونهبرداری و غلظت عناصر فوق اندازهگیری شد (3). صفاتی از قبیل آلودگی بوتهها به بیماری، پوسیدگی،لهیدگی میوه،بریکس و pH نیز بررسی و تعیین شد. پس از تعیین عملکرد هر چین و کل عملکرد هر کرت آزمایشی و درجهبندی میوهها، دادهها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و اثرات تیمارها مشخص شد.
نتایج و بحث:
براساس نتایج حاصله به نظر میرسد که ارقام مختلف گوجه فرنگی نسبت به محلولپاشی عناصر کلسیم و منگنز پاسخهای متفاوتی میدهند. اگر چه اثر سادة رقم بر عملکرد معنیدار نبود ولی در مورد محلولپاشی منگنز بیشترین عملکرد از رقم V2 با غلظت سه در هزار سولفات منگنز و کمترین عملکرد از رقم V1 بدون محلولپاشی منگنز حاصل شد. در مورد محلولپاشی کلرورکلسیم نیز در حالیکه V2 در سطح شش در هزار کلرور کلسیم بیشتری عملکرد را داشت رقم V1 در همین سطح کمترین محصول را تولید کرد. اثر توأم محلولپاشی کلسیم و منگنز نیز بر عملکرد محصول معنی دار بود. بطوریکه بیشترین عملکرد از تیمار Mn6Ca3 و کمترین عملکرد از تیمار Mn6Ca6 حاصل شد. که این امر نشاندهندة ایجاد اختلال در متابولیسم منگنز در اثر کلسیم اضافی می باشد. در مجموع اثر تیمارهای منگنز، کلسیم و رقم بر عملکرد گوجهفرنگی در سطح 5% معنیدار بود و بیشترین و کمترین عملکرد (07/98 و 87/41 تن در هکتار) به ترتیب از تیمارهای V2Mn6Ca3 و V2Mn0Ca6 حاصل شد. اثر متقابل کلسیم و منگنز بر عارضة پوسیدگی گلگاه کاملآ معنیدار بود به طوریکه کمترین عارضه پوسیدگی در غلظت کلسیم سه در هزار و منگنز شش در هزار و بیشترین عارضه در تیمار منگنز شش در هزار و کلسیم صفر در هزار مشاهده گردید.
روش تحقیق:
جهت اجرای طرح، در سال 1379 ابتدا در منطقة شهرستان چناران، دو باغ سیب قرمز و زرد که از نظر مدیریتی، نامطلوب بودند انتخاب شدند. از هر کدام از باغها علاوه بر تجزیة خاک، برگ و آب آبیاری، سوابق مدیریتی، کود دهی، وضعیت ظاهری درختان، عملکرد و … یادداشتبرداری گردید. سپس در هرکدام از باغهای سیب قرمز و زرد، دو قطعه که هر کدام حدود 20 اصله درخت را دربرداشت، مرز بندی شده و تحت دو نوع مدیریت مطلوب (کود دهی با توجه به نتایج تجزیة برگ و به روش چال کود، آبیاری به روش جویچهای و محلول پاشی کلرور کلسیم) و نامطلوب (کود دهی به روش پخش سطحی و عرف باغدار، آبیاری به روش کرتی و عدم محلول پاشی کلرور کلسیم) قرار گرفتند. با این عمل در حقیقت دو باغ سیب با مدیریت مطلوب و دو باغ سیب با مدیریت نامطلوب بدست آمد که به دلیل یکنواختی نوع درخت (رقم، سن و …) ، شرایط خاکی و آب و هوایی اثر مدیریتها قابل قیاس میباشد. پس از آن نتایج تجزیة برگی، عملکرد و وضعیت ظاهری درختان هر قطعه مورد بررسی قرار گرفت. در سال جاری نیز علاوه بر فاکتورهای فوق، انبارداری، ضایعات پس از برداشت و خصوصیات کیفی میوهها مورد بررسی قرار خواهد گرفت و اثر فاکتورهای فوق به صورت آماری مقایسه خواهد شد .
نتایج و بحث:
·خصوصیات شیمیایی خاک باغهای مورد آزمایش:
برخی از مشخصات شیمیایی خاک باغهای مورد آزمایش که اندازهگیری شده درجدول 1 نشان داده شده است. در هر دو باغ به علت پخش سطحی و مصرف نامتعادل کود فسفاته، غلظت بیشتر فسفر را در لایة سطحی (0-20 سانتیمتری) نسبت به عمق ( 21-40 سانتیمتری) مشاهده گردید. pH خاکها در هر دو عمق بالا بوده که این امر در رسوب و غیر فعال شدن عناصرغذایی که حلالیت آنها وابسته به pH خاک است، می تواند مؤثر واقع شود. در بین عناصر میکرو نیز فقط روی پایینتر از حد بحرانی قرار دارد. غلظت فسفر خاک در سطح بیشتتر از عمق می باشد که نشان دهندة مصرف پخش سطحی کودهای فسفره می باشد.
·کیفیت آب آبیاری باغهای مورد آزمایش :
برخی از مشخصات آب آبیاری باغهای مورد آزمایش در جدول 2 نشان داده شده است . با مقایسه مشخصات آب آبیاری با راهنمای تفسیر کیفیت آب آبیاری (فائو، 1990) مشخص میشود آب آبیاری داری pH قلیایی، SAR وEC بدون محدودیت بوده و از نظر میزان بیکربنات (بیش از 5/ 2میلی اکیوالانت در لیتر) ، در محدودیت متوسط در استفاده از آب آبیاری قرار دارد.
·تجزیه برگ:
نتایج حاصل از تجزیه برگی درختان در جدول سه نشان داده شده. در هر دو باغ قرمز و زرد، قطعه مطلوب نسبت به قطعة نامطلوب، از غلظت بالای عناصر کممصرف (به جز آهن) برخوردار است (با وجود اینکه قطعههای مطلوب از عملکرد بالایی نیز برخوردار بودند). به نظر میرسد استفاده از چال کود با تعدیل pH حجم کوچکی از خاک (حجم چال کود) از رسوب عناصر غذایی که حلالیت آنها وابسته به pH خاک است (منگنز، روی و…) جلوگیری نموده و با ایجاد شرایط تهویهای بهتر و محیط مناسب برای گسترش ریشه و همچنین کاهش جذب عناصر غذایی توسط علفهای هرز موجب جذب بیشتر این عناصر در قطعههای مطلوب شده است.
وضعیت ظاهری باغهای مورد آزمایش از نظر علائم کمبود عناصر غذایی:
در قطعههای نامطلوب هر دو باغ علائم کمبود آهن به صورت کلروز برگی (در درجة اول) و علائم کمبود روی به صورت ریزبرگی (در درجه دوم) مشاهده میشد. نمودار 1 درصد درختانی که دارای علائم کمبود آهن و یا روی هستند را نشان میدهد.
با وجود بالا بودن میزان آهن در برگ درختان (در قطعة نامطلوب) باز علائم کمبود آهن در درختان دیده میشود با توجه به بالا بودن غلظت آهن در برگ درختان قطعههای نامطلوب نسبت به قطعههای مطلوب انتظار بر این بود که علائم کمبود آهن در درختان نامطلوب از گستردگی کمتری برخوردار باشد(نسبت به قطعههای مطلوب) ولی باتوجه به بالا بودن غلظت آهن در خاک و متعادل بودن نسبت فسفر به آهن در گیاه (در هر دو باغ) چنین به نظر میرسد که احتمالاً در قطعههای نامطلوب به دلیل عدم استفاده از چالکود، بالا بودن میزان بیکربنات آب آبیاری، کربناته بودن خاکها و آبیاری سنگین (آبیاری سنگین تولید CO2 نموده و CO2 تولید شده، بعد از ترکیب با کربنات خاک، تولید بیکربنات مینماید) باعث شده تا pH شیرة سلولی افزایش یابد. با افزایش pH شیرة سلولی گیاه آهن فعال جذب شده توسط گیاه به جای مصرف در متابولیسم گیاهی به آهن غیرفعال تبدیل شده و در گیاه انباشته میشود. اما در قطعههای مطلوب به دلیل استفاده از روش آبیاری جویچهای مشکلات ناشی از آبیاری کرتی ذکر شده مطرح نبوده و استفاده از چالکود در این باغ با خنثی کردن اثرات بیکربنات بالای آب آبیاری و خاک، pH شیرة سلولی را تعدیل نموده است. با تعدیل pH شیرة سلولی، آهن فعال جذب شده وارد چرخة متابولیسم گیاه شده و به آهن غیرفعال تبدیل نمیشود. به عبارت دیگر در باغ نامطلوب درصد بیشتری از آهن کل را آهن غیرفعال تشکیل میدهد. در باغ مطلوب (برعکس باغ نامطلوب) آهن فعال درصد بیشتری از آهن کل را شامل میشود. با این توضیح و باتوجه به این نکته که روشهای آزمایشگاهی موجود میزان آهن کل (مجموع آهن فعال و غیرفعال) را در برگ اندازهگیری مینمایند دلیل تناقض بین نتایج این قسمت با نتایج تجریة برگ مشخص میشود. در این رابطه محققین زیادی از جمله سمر (1377)، ملکوتی (1379)، گزارش میدهند که درخت در خاکهای آهکی دچار کمبود فیزیولوژیک است و مشکل آن کم بودن آهن قابل جذب در خاک نیست. بلکه غیرفعال شدن آن در گیاه به دلیل pH بالای شیرة سلولی می باشد.
مقدمه :
آب یکی از عوامل محدودکننده کشاورزی در مناطق خشک و نیمهخشک میباشد و متأسفانه بدلیل رشد جمعیت پیشرفتهای صنعتی و توسعه شهرها، دامنههای محدودیت به مرزهای نگران کننده بحران نزدیک میگردد. بدلیل کاهش بارندگی در چند سال اخیر در استان خراسان و افزایش مصرف آب در بخشهای دیگر جامعه از جمله در شهرها، اکنون رقابت بر سر مصرف آب جدیتر گردیده است بطوریکه در چند سال گذشته بدلیل اولویت انتقال آب از سدهای طرق و کارده به بخش شهری، کشاورزان مناطق پایین دست امکان کشت محصولات را تا حد زیادی از دست دادهند، با توجه به روند فوق، استفاده مجدد از فاضلابها بعنوان امری ضروری و اجتنابناپذیر مطرح شده است. استفاده پایدار از فاضلابهای شهری نیازمند آگاهیهای همه جانبه از اثرات کوتاه مدت و بلند مدت مصرف فاضلاب بر خاک، چرخه غذایی و ابهای زیرزمینی میباشد.
استفاده از فاضلابها در کشاورزی بعنوان جایگزینی برای آب آبیاری در حال گسترش است. اگرچه افزایش غلظت فلزات سنگین در اراضی که فاضلاب دریافت کردهاند، بدلیل ورود آنها به زنجیره غذایی از اهمیت زیادی برخوردار است. آلودگی خاکهای سطحی و آبهای زیرزمینی نیز نگرانیهای دیگر میباشند. ینگمینگ (1993).
مطالعه و بررسی دقیق سرنوشت فلزات سنگین در خاکهایی که در آن فاضلاب بکار میرود برای حداقل کردن مخاطرات آلودگی خاک، آب و زنجیره غذایی ضروری دانسته است ولی تحرک فلزات سنگین در خاک را به چهار طریق ممکن دانسته است :
1- خارج شدن از خاک به هنگام برداشت محصول، در این حالت مقداری از فلز در چرخه غذایی قرار می گیرد که مخاطرات آن نگرانی عمده کاربرد فاضلاب است.
2- فرسایش : حرکت تودهای فلزات سنگین همراه با آب و یا خاک
3- نشست عمقی و آبشوئی : حرکت فلز سنگین با آب آبیاری به اعماق خاک و خطر وارد شدن به آب های زیرزمینی
4- عملیات شخم و آمادهسازی زمین قبل از کشت
مشخص گردیده است که تحرک، قابلیت استفاده و سمیت فلزات کمیاب به شکل شیمیایی آنها بستگی دارد بنابراین شناخت گونههای این فلزات برای فهم و کنترل رفتار آنها در محیط ضروری است.
از انجائی که فاضلابها، ضایعاتی غنی از ماده آلی هستند. بنابراین کاربرد آنها در اراضی کشاورزی میتواند باعث پیچیده شدن اثرات متقابل فلزات در خاک شود.
لامی و همکاران (1993)، دریافتند که ماده آلی محلول موجود در فاضلاب بر وضعیت کادمیوم محلول و ظرفیت نگهداری خاک برای کادمیوم در محدوده pH 5 تا 7 موثر است.
آنها نتیجه گرفتند که در شرایط آزمایش، تحرک کادمیوم بلافاصله پس از کاربرد فاضلاب در خاک افزایش مییابد.
ملالی و همکاران (1994) با بررسی آبشوئی عناصر مختلف از اراضی که فاضلاب دریافت کردهاند، به این نتیجه رسیدند که بدلیل ترکیب عوامل فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی حرکت عناصر از فاضلاب محدود است.
در هندوستان مطالعات انجام شده نشان میدهد که استفاده بلند مدت از فاضلاب (بیش از 25 سال) باعث افزایش ماده آلی در لایه 45 سانتیمتر خاک شده است همچنین وزن مخصوص ظاهری خاک کاهش یافته و ظرفیت نگهداری آب در خاک افزایش یافته است.
نری (NEERI) ضمن بررسی سرنوشت عناصر سنگین افزوده شده به خاک در اثر مصرف فاضلاب پیبرد که اگرچه غلظت عناصر سنگین در حال حاضر حد خطر سازی نمیباشد امکان بروز مشکل در بلندمدت وجود دارد عبدالقفار 1983 معتقد است که استفاده مهمتر از فاضلاب در آبیاری ممکن است باعث افزایش املاح ممکن 4 میلیون متر مکعب و اسکندریه 1 میلیون متر مکعب برآورد شده است.
الشباسی و همکاران (1971) ضمن بررسی اراضی که مدت 50 سال فاضلاب دریافت کرده بودند. اعلام کرد که رنگ خاک سطحی از زرد کم رنگ به قهوهای تیره تغییر یافت است. در حالیکه رنگ خاک در لایه زیرین بدون تغییر باقی ماند. میزان ماده آلی خاک از 36/0 به 26/1% افزایش یافت. نتایج آنها همچنین حاکی از آن بود که پس از این مدت میزان رس خاک از 8% به 13% افزایش یافت در حالیکه میزان Caco3 از 1/5% به حدود 8/2% و pH خاک از 6/7 به 7/6 کاهش یافت.
در تحقیق دیگری عبدو و ال ننه(1980) دریافتند که استفاده از فاضلاب در آبیاری بطور مشخص مقدار آهن، منگنز و روی محلول در خاک را افزایش داد.
ال ننه و همکاران (1982) در تحقیق دیگری نشان دادند که آبیاری با فاضلاب بمدت 47 سال، باعث افزایش فسفر قابل استفاده و کل نیتروژن محلول در خاک شده آنها دریافتند که فاضلاب میزان فلزات سنگین کادمیوم، کبالت، سرب و مس را نیز افزایش داد این مطالعات همچنین نشان داد که آبیاری طولانی مدت با فاضلاب (47 سال) میتواند باعث انتقال ترکیبات پیچیده ارگانومتال به اعماق بیشتر از c.m50 سانتیمتری شود.
مطالعات گلخانهای نشان داد که مصرف 50 گرم فاضلاب در کیلوگرم خاک باعث افزایش ازت، فسفر، پتاس، آهن، منگنز، روی، مس، کبالت، نیکل، سرب و کادمیوم در برگ نسبت به شاهد گردید.
چانی و هارتیک (1978) اعلام کردند که حاوی 2000 قسمت در میلیون روی، 80 قسمت در میلیون مس، 100 قسمت در Ni و نسبت بیش از 5/0 نباید در اراضی کشاورزی استفاده شوند. بینگهام و همکاران (1979) به دلیل سمیت کادمیوم،معادل فلزی رای کادمیوم تعریف نمودند و اعلام کردند که مقدار 4/4 غلظت کادمیوم + Cu در خاک آهکی یا قلیائی نباید در لجن فراتر از ppm600 باشد.
توفیقی و سلمانی (1378) ضمن بررسی چگونگی حرکت عناصر سنگین نیکل، کادمیوم و سرب در خاک و شرایط آزمایشگاهی در اثر آبیاری با فاضلابهای جنوب تهران دریافتند که عناصر نیکل، کادمیوم و سرب نیز در قسمتهای سطحی خاک (تا در سانتیمتر سطح) تجمع یافته و حرکت عمقی چندانی ندارند. و بافت خاک بر حرکت عمقی این عناصر اثر چندانی نداشت. سرب بیشترین حرکت عمقی و نیکل کمترین حرکت را دارا بود. آنها دریافتند که در صورت اضافه شدن کربنات کلسیم و سدیم بنتونایت به تمام خاکها، ظرفیت جذب کادمیوم خاکها بالا میرود. در نهایت بررسی آنها نشان داد که با توجه به تحرک بسیار کم و ظرفیت جذب زیاد عناصر سنگین در خاکهای جنوب تهران، به احتمال زیاد مصرف فاضلاب های جنوب تهران بعنوان آب آبیاری (حتی در دراز مدت) موجب آلوده شدن آبهای زیرزمینی این مناطق به این سه عنصر نمیگردد.
رحمانی (1378) ضمن برسی خصوصیات شیمیایی و غلظت عناصر سنگین سرب، کادمیوم و نیکل در پساب خروجی واحدهای صنعتی شهر یزد (واحدهای ریسندگی و بافندگی) اعلام نمود که تنها محدودیت موجود در پسابها از نظر غلظت کلروبیکربنات بوده است در پارهای از موارد پسابها دارای محدودیت سولفات، کلسیم و منیزیم بوده است.
کاوش
با توجه به مشاهدات عینی حاصل از محلول پاشی با کلرور کلسیم مشاهدهشد که محلول پاشی با کلرور کلسیم اندازه میوه ها را کوچکترنکرد و زخمی شدن وچوب پنبهای را بطور قابل ملاحظه ای کنترل نمود.
بررسی روند تغییرات کلسیم نشان داد که محلول پاشی با غلظت های مختلفکلرور کلسیم باعث افزایش این عنصر نسبت به تیمار شاهد شده است . اما مقادیرحاصله تفاوت معنی داری را در غلظت های مختلف کلرور کلسیم (1/5و 0/5درصد )نشان نمیدهدبررسی روند تغییرات منیزیم نشان میدهد که تیمار شاهد منیزیم بیشترینسبت به تیمارهای دیگر دارد و به ترتیب افزایش غلظت محلول کلرور کلسیم مقدارمنیزیم کاهش یافته است().اما تغییرات عناصربر و روی روند مشخصیرا نشان نمیدهند.پس احتمالامیتوان چنین نتیجه گرفت کهبا افزایش میزان کلسیم ، میزان منیزیم کاهش یافته است . این نتیجه موافق باگزارشات دانشمندان دیگر است. در منابع ذکر شده است که کلسیم و منیزیم با همرقابت داشته و جذب منیزیم موجب کاهش جذب کلسیم به داخلبافت میوه میگرددو یا بر عکس یعنی با کاهشمنیزیموپتاسیم ،کلسیم افزایش داشته است .
بررسی روند تغییرات کلسیم نشان میدهد که با افزایش تعداد نوبت محلولپاشی ، میزان کلسیم افزایش یافته است اما این مقادیر با هم اختلاف معنی داریرادر سطح 5 درصد نشان نمیدهند به طور کلی 6 نوبتپاشش محلول 0/5 درصد دارای حداکثر میزان کلسیماست،در صورتیکه 6نوبت پاشش محلول با غلظت 1 درصد دارای کمترین میزانکلسیم بعد از شاهد میباشد. اثرات متقابل غلظت در نوبت محلول پاشی سبباختلاف معنی داری در سایر عناصر میوه نشده است.نتایج حاصل از اندازه گیری مقدار تقریبی نشاسته موجود در سیب در هنگامبرداشت نشان داد که رسیدگی میوه تحت تاثیر غلظت کلرور کلسیم قرار گرفتهاست و 6 نوبت محلول پاشی با غلظت های 1 و 1/5 درصد کلرور کلسیم و 4 نوبتمحلول پاشی باغلظت 0/5 درصد کلرورکلسیم باعث حفظ میزان نشاسته در حدبیشتری شده بودند مقدار تقریبی نشاسته موجود در سیب ها پس از 5 ماه نگهداری در سردخانهدر تمام نمونه هایی تیمار شده با کلرور کلسیم به میزان جزئی رسید و حتی درشاهد بطور کامل ناپدید شد.بین میزان نشاسته و مدت زمان نگهداری در سردخانههمبستگی منفی وجود دارد و مقدار جزئی نشاسته در میوه های سیبی سیب وگلابی در حین رسیدن و پس از برداشت ناپدید میشود .میزان سفتی بافت میوه نیز در اثر محلول پاشی با کلرورکلسیم افزایش نشانداد.میوه محلول پاشی شده با محلول 1 درصد کلرورکلسیم دارای میزان سفتیبالاتری بود (بین ماههای مختلف نگهداری اختلاف معنیداریدر میزان سفتیمشاهدهمیشود (P=0/01)و در طول مدت نگهداری میوه در سردخانه میزان سفتی بافتکاهش یافته است (
محلول پاشی با کلرور کلسیم سبب تغییر PH میوه شد و میوه محلول پاشیشده با محلول 1 درصد کلرور کلسیم دارای پایین ترین میزان PH و شاهد دارای بالاترین میزان PH بود (در طول مدت نگهداری میوه در سردخانه میزان PH افزایش یافته است ( نمودار9-5).بین PH میوه و مدت زمان نگهداری در سردخانه همبستگی مثبت وجود دارد .میزان PH میوه در ابتدای برداشت بعلت وجود اسیدهای آلی بمیزان کمتری استولی بتدریج و در طی فعل و انفعالات منجر بیوشیمیایی این اسیدها و به مواد دیگریمثل ترکیبات قندی تبدیل شده و میزان pH ، افزایش مییابد .
در اثر محلول پاشی با کلرور کلسیم میزان اسیدیته افزایش نشان داد و میزاناسیدیته در غلظت های 1 درصد کلرور کلسیم با 6 نوبت محلول پاشی درحداکثرمیزان خود بودند.بطورکلی تیماربا کلرور کلسیم سبب افزایش در میزان اسیدهای آلی میوه میشود و مقداراسیداسکوربیک را تا 300 درصد افزایش میدهد .تیمار با کلرور کلسیم سببافزایش میزان اسیدهای آلی میوه تا 20-30 درصد میشود .افزایش یون کلسیمو نیز کاتیونهای دیگر سبب تحریک بیشتر اسیدهای آلی میشود تا بتواند در مقابلکاتیونها یک تعادل آنیونی هم ارزش بسازد . میزان اسیدیته سیب های تیمار شده باکلرور کلسیم که در سردخانه های معمولی نگهداری میشوند شبیه به اسیدیتهسیب های نگهداری شده در سردخانهاتمسفر کنترل شده میباشد باافزایش تعداد نوبت محلول پاشی اسیدیته افزایش یافته است و در 6 نوبتمحلول پاشی میزان اسیدیته در حداکثر میزان خود است اما با 4 نوبت محلول پاشیبا کلرور کلسیم در یک گروه قرار دارند (در طول مدت نگهداری میزان اسید قابل تیترکاهش یافته است (. چونبلافاصله پس از برداشت در میوه میزان اسیدهای آلی زیادی وجود دارد ولی در طیدوره نگهداری و نزدیک شدن به مرحله رسیدگی و پیری این میزان کاهش مییابدبطوریکه در میوه کاملاپ رسیده این میزان در حداقل خود میباشد .
در اثر استفاده از محلول پاشی با کلرور کلسیم میزان مواد جامد محلول نیزافزایش یافته است و میزان بریکس در غلظت 1 درصد محلول کلرور کلسیم درحداکثر میزان خود است اما با غلظت 0/5 درصد کلرور کلسیم و 1/5 درصد کلرورکلسیم در یک گروه قرار دارند و میزان مواد جامد محلول در تیمار شاهد از همهکمتر است .بین بریکس میوه و مدت زمان نگهداری در انبار همبستگی مثبتوجود دارد . در میوه ها مقدار عمده مواد جامد محلول را قندها تشکیل میدهند . و بااندازه گیری بریکس ، تقریباپ میتوان به مقدار قند میوه پی برد . در طول دوره رسیدنمیوه ، میزان بریکس آن زیاد میشود و کسر بریکس اسیدیته شاخصی برای رسیدنمیوهها محسوب میشود .
اندازه گیری میزان کاهش وزن پس از 10 روز نگهداری در 23درجه نگهدارینشان داد که تقریبا تاثیر تمام عوامل باعث اختلاف معنی داری نشده است . نفوذکلسیم در سیب از واکنشهای تنفسی و تعرق جلوگیری نموده و از کاهش رطوبت ویا افزایش میزان کاهش وزن میکاهد .
نتایج حاصل از آزمون چشایی نشان داد که بطورکلی 6 نوبت محلول پاشی بامحلول کلرور کلسیم 1 درصد باعث حفظ بهتر وضعیت ظاهری ، بافت و طعم نسبتبه نمونه شاهد شدهاست (
نتایج تعیین ضریب همبستگی بین صفات کیفی و غلظت محلول کلرور کلسیمصفر یا شاهد ، 0/5 ، 1 و 1/5 درصد نشان داد که ضریب همبستگی (r) به استثنایpH در بقیه صفات کیفی اندازهگیری شده در سطوح 5 درصد و 1 درصد معنی دارمی باشد و این نتیجه احتمالاپ نشان دهنده همبستگی زیاد این عوامل کیفی به غلظتمحلول کلرور کلسیم می باشد
پیشنهادات :
1 - از شش نوبت محلول پاشی با کلرور کلسیم 1 درصد کیفی در سطح تجارتی درباغات استفاده گردد.
2 - ادامه تحقیقات در مورد انجام محلول پاشی با غلظت های دیگری از محلولکلرور کلسیم و تعداد نوبت های محلول پاشی متفاوت تا ضمن افزایش میزانکلسیم و عمر انبارمانی ، عوارض ناشی از کاهش مقدار منیزیم و پتاسیم رخ ندهد .