دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 14 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 149 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 51 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هویت فرهنگی و شبکه های اجتماعی
فرهنگ
درباره فرهنگ تعاریف متفاوت و گوناگونی آمده است؛ اما می توان به دو تعریف زیر اشاره کرد:
فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیده ای از علوم، دانش، هنر، افکار و اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم و سنت ها و به طور خلاصه، کلیه آموخته های و عادت هایی که انسان در حکم مهمترین عناصر جامعه اخذ می کند. و در تعریف دیگر، فرهنگ را شیوه زندگی برخاسته از اندیشه(عقل نظری) و نظام ارزشی(عقل عملی) نیز تعریف کرده اند. لذا این فرهنگ چند لایه دارد.
1- لایه اول و عمیق ترین لایه هر فرهنگ، لایه معرفتی یا جهان بینی آن است که از سنخ تفکر، باور و اندیشه است.
2- لایه دوم، لایه ارزشهاست که برآمده از لایه اول است، یعنی الگوهای داوری و قضاوت از خوبی، بدی، زشتی وزیبایی.
3- لایه سوم، الگوهای رفتاری، هنجارها و قالب های رفتاری است. یعنی قالب هایی که در نهادهای گوناگون شکل می گیرند. نهادهایی چون خانواده، مدرسه، آموزش و پرورش، اقتصاد و اوضاع دین و سیاست.
4- لایه چهارم، نمادها هستند که هم کلامی اند و هم غیرکلامی اند؛ به معنای دیگر، هم نوشتاری است و هم زبان گفتاری و حرکات و عادات رفتاری، هنر، موسیقی و طراحی را نیز در بر می گیرد (افروغ، 1382: 84)
پس فرهنگ، لایه ها، سطوح و ابعادی دارد که آرمان ها و اهداف در عمیق ترین لایه آن قرار دارند؛ شناخت انسان از خود و جهان و معرفت او از هستی و تصویری که از آغاز و انجام خود دارد، در مرکز این لایه واقع شده است. این شناخت می تواند هویت دینی، اساطیری، معنوی، دنیوی، توحیدی و یا الحادی داشته باشند. همچنین شناخت مزبور، به لحاظ روش شناختی می تواند و حیانی، شهودی، عقلانی و حسی باشد (پارسانیا، 1385 :8 ).
2-1-2- هویت
هویت یک عنصر مبارز در افراد است. حال باید بدانیم عناصر تشکیل دهنده هویت چیست و آیا این عناصر ذهنی هستند و یا دارای نمود عینی و خارجی؟ همچنین آیا عناصر ثابتی هستند مثل سرزمین، دین یا اسطوره و یا متغیریند. مثل فناوری، وقایع و حوادث تاریخ ساز و...؟ و نیز آیا این عناصر اکتسابی هستند نظیر علوم وفنون، هنر و یا موروثی مثل میراث های فرهنگی مادی و معنوی؟
هویت می تواند به وسیله عوامل مختلفی به وجود بیاید. مثلاً جنگ ها و حوادث ناگوار که در یک جامعه رخ می دهد. می تواند در سرنوشت جامعه و نسل های آینده آن سرزمین دخیل باشد و فرهنگ هایی که از یک تمدن یا جامعه به تمدن و یا جامعه دیگری وارد می شوند، می توانند هویت ساز باشند. عموماً ملت هایی که دارای فرهنگ غالب هستند با استفاده از قدرت و یا غلبه سیاسی سعی در تحمیل فرهنگ خود می نمایند که این را تهاجم فرهنگی می گویند. فرهنگ های مغلوب عموماً متعلق به جوامع ضعیفی هستند که از رشد لازم برخوردار نمی باشند.
هویت یکی از مفاهیم پیچیده ای در حوزه علوم اجتماعی و روان شناسی است. هویت نوعی چیستی و کیستی فرد را مطرح می کند. هویت های مختلفی از جمله؛ هویت تاریخی، سیاسی، ملی، اجتماعی، قومی، دینی، خودی و فرهنگی مطرح هستند که در این جا منظور از هویت همان هویت فرهنگی است که در حوزه هایی از قبیل فرهنگ، اجتماع، سیاست و حتی اقتصاد نقش تعیین کننده ای دارد.
3-1-2- هویت فرهنگی
فرهنگ، به عنوان شناسنامه یک ملت است وهویت فرهنگی، به عنوان سند تاریخی تلاشها و خلاقیتها، افتخارات و در مجموع فراز و فرودهای افتخارآمیز یا عبرت آموز گذشته و حال یک ملت محسوب می شود. حفظ هویت فرهنگی هر ملتی در تعامل با سایر فرهنگها، دغدغه وطن دوستانی است که از آبشخور آن فرهنگ سیراب شده اند و با لالایی آرامبخش و جان نواز مام میهن در بستر آن فرهنگ رشد و تکامل فکری و معنوی پیداکرده اند(سعیدی کیا، .(23:1385
آنچه که هر جامعه را از جوامع دیگر تمیز می دهد، خصوصیاتی است که شناسنامه فرهنگی آن جامعه به حساب می آید. مجموعه مناسک عام، سنت ها، اعیاد، اسطوره ها، عرف ها، شیوه های معماری، تاریخ و گذشته تاریخی، وطن و سرزمین، نیاکان، باورها، زبان، عقاید، دین و اسطورههای مذهبی، حماسه ها، هنر و ادبیات کهن، نژاد، قومیت و سنن قومی عناصری هستند که ”هویت فرهنگی“ هر جامعه را میسازند)روح الامینی، 111:1382).
آنتا دیوپ انسان شناس آفریقایی، در مقالهای در باره هویت فرهنگی مینویسد: هویت فرهنگی هر جامعه به سه عامل بستگی دارد: تاریخ، زبان و روان شناختی. گرچه اهمیت عوامل فوق در موقعیتهای تاریخی و اجتماعی مختلف یکسان نیست با این وجود هر گاه این عوامل به طور کلی در یک ملت یا فرد وجود نداشته باشد، هویت فرهنگی آن ملت یا فرد ناقص می شود و تلفیق موزون این عوامل، یک وضعیت ایده آل است) پیام یونسکو ٥ شهریور و مهر(.
4-1-2- ابعاد هویت فرهنگی:
1-4-1-2- بعد اجتماعی: هر شخص از طریق محیط اجتماعی ای که به آن تعلق دارد، یا بدان رجوع می کند هویت خود را می سازد. جوهره بعد اجتماعی هویت فرهنگی، منوط به برقراری روابط دوستانه است و هرچه ارتباطات گسترده تر باشندموجب تقویت بعد اجتماعی هویت فرهنگی خواهد شد.
2-4-1-2- بعد تاریخی: بعد تاریخی هویت فرهنگی آگاهی مشترک افراد یک جامعه از گذشته تاریخی و احساس دلبستگی به آن و احساس هویت تاریخی و هم تاریخ پنداری است که پیونددهنده نسل های مختلف به یکدیگر است.
3-4-1-2- بعد جغرافیایی: محیط جغرافیایی و سرزمینی تبلور فیزیکی، عینی، ملموس و مشهود هویت فرهنگی به حساب می آیدکه ضرورتی بس عظیم است.
4-4-1-2- بعد دینی: داشتن دین و مذهب مشترک، پایبندی و وفاداری به آن، اعتقاد و تمایل به مناسک و آئین های مذهبی فراگیر در روند شکل دهی هویت فرهنگی بسیار مؤثر است.
5-4-1-2- بعد فرهنگی/میراث فرهنگی: مجموعه هنجارها، آداب و رسوم عام و مشترک که پایداری زیادی دارند از قبیل شیوه معماری، سنت ها، اعیاد و اسطوره ها و عرف و فرهنگ مردم، بعد فرهنگی هویت را تشکیل میدهند.
6-4-1-2- بعد زبانی: زبان و آثار ادبی نه تنها به عنوان یک محصول اجتماعی بلکه ابزار و وسیله ارتباطات در تولید و بازتولید فرهنگ و هویت است.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 17 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
شکاف دیجیتالی
نظریات مربوط به شکاف دیجیتالی
نظریهی جبرگرایی تکنولوژیک[1]
سابقهی جبرگرایی تکنولوژیک به مراحل اولیه انقلاب صنعتی بر میگردد. در آن عصر، تکنولوژی یک نیروی کلیدی مهم محسوب میشد و بسیار مورد توجه رهبران روشنگری قرن 18 قرار گرفت و در فرهنگ آمریکایی که ایدهی پیشرفت بسیار ارزشمند شده بود، به سرعت بارور گردید و به پارادایمی تبدیل شد که تحقیقات زیادی را در حوزههای مختلفی مانند ارتباطات، رسانه ها و ... هدایت کرد (مهدی زاده و توکل، 1386: 89). طبق این نظریه، تمدن نوین؛ تاریخ اختراعات نوین است. ماشین بخار، چاپ، تلویزیون، اتومبیل، رایانه و ماهواره این وضع تازه را برای انسان نوین فراهم آورده است.
برخی مارکس[2] را به دلیل عقایدش در کتاب "فقر فلسفه" (اینکه آسیای بادی، جامعهای فئودال و اربابهای زمیندار و آسیای بخاری، جامعهای با سرمایهدار صنعتی را پدید میآورد) یک جبرگرای تکنولوژیک تلقی کردهاند (مکنزی[3]، 1377: 216). بر خلاف دورکیم[4]، مارکس مستقیماً به مسائل پیرامون فناوری میپردازد. قول به جبریت فناوری به وضوح مبین این امر است که به یک معنا تحول فناوری علت تحول اجتماعی است، و در حقیقت، مهمترین علت تحول اجتماعی است. تحول فناوری خودش امری بیعلت است یا لااقل معلول عوامل اجتماعی نیست (همان، 218). از نظر مارکس، شیوهی تولید زندگی مادی ناظر است بر فرایند عام زندگی اجتماعی، سیاسی و معنوی. این آگاهی آدمیان نیست که وجود آنان را تعیین میکند، بلکه وجود اجتماعیشان است که آگاهی آنان را تعیین میکند (همان، 219).
به طور کلی پارادایم جبرگرایی تکنولوژیک، تکنولوژی را دارای ماهیت و نیز هویتی خودآیین و مستقل میداند، که توسعه و گسترش آن نیز بر اساس یک منطق درونی منحصر به فرد و در مسیری مربوط به خودش صورت میگیرد که خیلی زیاد از عوامل برونی، متأثر نیست، بلکه آثار جبری نیز بر جامعه دارد (مهدی زاده و توکل، 1386: 90).
این پارادایم خود را در آثار مارشال مک لوهان[5] نشان داد. مک لوهان در سال 1946 با بیان "رسانه پیام است" جهان را تکان داد. او نوشته است: اثر فناوری در سطح عقاید یا مفاهیم رخ نمیدهد، بلکه نسبتهای حسی یا الگوی درک را به طور مداوم و بدون مقاومت عوض میکند (سورین و تانکارد[6]، 1381: 393).
واینر[7] در کتاب "تکنولوژی خود آیین[8]" بیان میکند که: تکنولوژی میتواند آگاهانه یا ناآگاهانه برای برخی گزینههای اجتماعی و حذف برخی دیگر طراحی شود. به اعتقاد وی، نمونهی این موضوع، پل روبرت موزس در نیویورک است که وی آن را به گونه ای طراحی کرده بود که حرکت و مسافرت برخی افراد را تسهیل میکرد و مانع عبور برخی دیگر میشد. به نظر واینر این استاد پلسازی دههی 1920 تا 1970، به دلیل تعصب طبقاتی و پیش داوری نژادی، قصد داشت که سفیدپوستان طبقه بالا و پولدارهای طبقه متوسط که صاحب ماشین بودند، آزاد باشند و بتوانند از بزرگراه لاینگ آیلند (ساخته وی) برای تفریح و رفت و آمد استفاده کنند. اما مردم تنگ دست و سیاهان که اغلب از وسایل نقلیهی عمومی استفاده میکردند، از عبور از این خیابان محروم بودند، زیرا اتوبوسها با بلندی چهار متر نمیتوانستند از زیر این روگذرها عبور کنند و در نتیجه، آنها از پارک عمومی سرسبزی که وی در ساحل نزدیک آن ساخته بود، نیز بی بهره بودند. از این رو، وی برخی ساختمانها را مظهر نابرابری اجتماعی و گرایشهای نژادی برخی طراحان میداند (واینر، 1986: 39).
بیشتر جامعه شناسان با نظریهی جبر فناوری مخالفت کردهاند. پوستمن[9] معتقدین به جبر فناوری را تکنوفیل[10] "دلباختگان فناوری" میخواند که مانند یک عاشق به معشوق خود نظاره میکند، به تکنیک مینگرند بدون آنکه لحظهای نقاب از دیگر چهرهی آن برداشته و یا حتی ذرهای به عواقب آتی آن بیندیشند. این چنین انسانهایی خطرناکند و باید با احتیاط با آنان روبرو شد (پوستمن، 1381: 23). از نظر حمید مولانا نیز نظریهی جبر فناوری تا آن جا که به فرهنگ و وسایل ارتباط جمعی مربوط میشود از دو ضعف درونی رنج می برد. نخست آنکه تنها به جنبهی مادی و فنی آن مینگرد. به عبارتی به فناوری به طور منفرد تکیه میکند و برای این موضوع که از رسانه چگونه و به چه منظوری استفاده میشود اهمیتی قائل نیست و فقط به شواهد تاریخی متکی است و از خود هیچ پویایی ندارد و از طرفی این دیدگاه کاملاً بر تجارب غربی استوار است (مولانا، 1371: 124). هایدگر[11] نیز در مخالفت با نظریهی جبر فناوری بیان میدارد که "فناوری ابزار نیست، فناوری دید است. و حتی اگر ابزار هم باشد وسیلهی صرف نیست، امری خنثی است" (هایدگر و همکاران، 1377: 9).
بنابراین پذیرش و نهادی شدن علم و فناوری در جوامع بشری را باید در پیوند علم و تکنولوژی با زندگی، فرهنگ، دیگر نیازها و گرایش های معنوی بشری یک جامعه جستجو کرد. با این رویکرد عنصر اصلی نهادینه شدن و اجتماعی شدن پدیدههای علمی و تکنولوژیک در جوامع پیشرفتهی صنعتی را بدون شک باید در پیوند بین الگوهای تولید و توسعهی دانش فناوری با نیازها و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی این جوامع دانست (تدارکات، 1388: 52).
[1] -Technological Determinism.
[2] -Marx.
[3] -MacKenzie.
[4] -Durkheim.
[5] -McLuhan.
[6] -Severin & Tankard.
[7] -Winner.
[8] -Autonomous Technology.
[9] -Postman.
[10] -Technophil.
[11] -Heidegger.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 26 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 96 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 63 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
شبکه اجتماعی[1]
رسانههای اجتماعی بنا بر یک تعریف، رسانههایی برای برقراری تعامل اجتماعی مبتنی بر وب هستند و راهی ارزان و قابل دسترس برای انتشار اطلاعات از سوی عموم کاربران. این تعریف عام، بسیاری از وبسایتهای با کارکرد ارتباطی را در زمرهی رسانههای اجتماعی قرار داده است؛ فرومهای اینترنتی، وبلاگها، شبکههای اجتماعی، ویکیها و پادکست از این قبیل هستند. اما یکی از پرکاربرترین انواع رسانههای اجتماعی را شبکههای اجتماعی تشکیل میدهند.
" از سال 1979 اولین فضای شبکهای را تام تراسکات و جیم الیس از دانشگاه داک ایجاد کردند." (کاپلان و هنلین[2]،2010: 60). البته شبکهای که آنها ایجاد کردند با مفهومی که ما امروزه از رسانهی اجتماعی درک میکنیم تفاوتهایی عمده دارد. رسانهی اجتماعی در نزدیکی هزارهی جدید پا به عرصه وجود گذاشت (کاپلان و هنلین ،2010). نویسندگان این شبکهی اجتماعی اولیه به صورت آنلاین اقدام به نوشتن مطالب خود در آن میکردند. این دفتر خاطرات گروهی را تشکیل میداد. اصطلاح "وبلاگ" اولین بار در همان زمان و به صورت مختصرشده یعنی "بلاگ"، یک سال بعدتر استفاده شد، زمانی که یک بلاگر به شوخی اسم "وبلاگ را" به "وی بلاگ[3]" تغییر داد. افزایش دسترسی به اینترنت پرسرعت محبوبیت این مفهوم را در جهت ایجاد سایتهای شبکهی اجتماعی همچون مای اسپیس (2003) و فیس بوک (2004) اضافه کرد. این رشد قدم به قدم اصطلاح رسانهی اجتماعی را ابداع کرد و آن را به برجستگی امروزیاش رساند." (کاپلان و هنلین، 2010: 60).
"آندریاس کاپلان" دکترای مدیریت بازرگانی از انگلستان و "مایکل هنلین" دارای دکترای علم مدیریت از انگلستان به عنوان متخصصین بازاریابی و رسانههای اجتماعی، برای ارائهی تعریفی از رسانهی اجتماعی سعی میکنند عمدهترین مفاهیم مشابه آن را شرح داده و نکات تمایز آنها را برجسته کنند. دو مفهومی که تا حدودی مشابه مفهوم رسانههای اجتماعیاند، مفاهیم وب2[4] و محتوای عمومیشده کاربری (یو. جی. سی)[5] هستند. وب 2 اصطلاحی است که اولین بار در سال 2004 استفاده شد تا راه جدیدی برای انتشار محتوا و کاربردهای کوتاه از سوی اشخاص باشد. این محتوا با همکاری و به روشی مشارکتی به طور مستمر به وسیله همهی کاربران تغییر مییابد. محتوای عمومیشده کاربری نیز اصطلاحی است که در 2005 عمومیت یافت و به طور معمول برای توصیفکردن اشکال مختلف محتوای رسانهای به کار میرود که به طور عمومی قابل دسترس باشد و به وسیله کاربران نهایی تولید شده باشد. محتواهای عمومیشده کاربری باید سه نیاز اساسی را برآورده کند: 1. باید روی وبسایت مورد دسترس عموم یا روی سایت شبکههای اجتماعی قابل دسترس گروه منتخب مردم منتشر شود، 2. باید حجم خاصی از تلاشهای ایجادکننده را نشان دهد؛ 3. در نهایت باید خارج از روزمرگی و تمرینات حرفهای خلق شده باشد (کاپلان و هنلین،2010: 61). کاپلان و هنلین با توضیح این دو مفهوم مشابه و با استفاده از آنها اظهار میکنند که رسانه اجتماعی یک گروه از کاربردهای مبتنی بر وب است که بر پایههای تکنولوژیکی و ایدئولوژیکی وب 2 ساخته شده و خلق و تبادل محتوای عمومیشده کاربران را فراهم میکند (کاپلان و هنلین ،2010: 70).
کاپلان و هنلین یک طرح برای طبقهبندی انواع رسانههای اجتماعی براساس تئوری حضور اجتماعی، ثروت رسانهای، بیان خود و افشای خود ارائه کردهاند که بر اساس آن شش نوع متفاوت از رسانه اجتماعی یعنی پروژههای مبتنی بر همکاری، وبلاگها و میکروبلاگها، جماعتهای محتوایی، سایتهای شبکه اجتماعی، جهان بازی مجازی و جماعتهای مجازی قابل شناسایی است (ویکی پدیا, 1390).
شبکههای اجتماعی مجازی تنها ابزارهای تکنولوژیکی جدیدی نیستند که امکانات جالب توجهی را در اختیار کاربران اینترنتی قرار داده باشند. شبکههای اجتماعی را فراتر از گونهای وبسایت میتوان بهعنوان رسانههای جدیدی در نظر گرفت که در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تغییراتی ایجاد کردهاند. چالشهایی که شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر با آنها مواجه بودهاند، حوزههایی فراتر از فضای مجازی را تحت تأثیر قرار داده است. شبکههای اجتماعی از سویی به عنوان یکی از گونههای رسانههای اجتماعی، امکانات تعاملی قابل توجهی برای کاربران اینترنتی فراهم کردهاند و در افزایش مشارکت شهروندان در برخی فرایندها مؤثر بودهاند؛ از سویی این شبکهها با آسیبهای گستردهای در حوزههایی از قبیل حریم خصوصی، کپیرایت، اعتیاد مجازی، سوء استفاده از کودکان، دزدی اطلاعات و هویت و مواردی اینچنینی مواجه بودهاند. این شبکهها همچنین عرصهی ارتباطات سیاسی را نیز متحول کردهاند. رویدادهای سیاسی سالهای اخیر از انتخاب باراک اوباما به ریاستجمهوری امریکا گرفته تا... همگی متأثر از فعالیتهای کاربران شبکههای اجتماعی بودند. در حوزهی ارتباطات بینالملل نیز شبکههای اجتماعی محل توجه هستند و برخی کشورهای شرقی مانند چین و روسیه که دغدغهی حفظ فرهنگ ملی برایشان اهمیت دارد با تقویت شبکههای اجتماعی بومی تلاش کردهاند کاربرانشان را از شبکههای اجتماعی بینالمللی که در مالکیت شرکتهای امریکایی هستند، دور کنند. شبکههای اجتماعی همچنین بر شکلهای سرمایه اجتماعی و اقتصادی و نحوهی تبدیل آنها به یکدیگر نیز مؤثر بودهاند و عرصهی اقتصاد را نیز بینصیب نگذاشتهاند (جعفری،
[1] Social network
[2] Kaplan & Haenlein
[3] We blog
[4] Web 2
[5] UGC