فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

تحلیل مقابله ای نگرش فلسفی با رویکرد استراتژیک

اکنون درباره استراتژی، رویکردها، مکاتب، مدلها، تکنیک های متنوع و فراوانی مطرح شده است
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 7
فرمت فایل doc
حجم فایل 18 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
تحلیل مقابله ای نگرش فلسفی با رویکرد استراتژیک

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

مقاله تحلیل مقابله ای نگرش فلسفی با رویکرد استراتژیک


چکیده
تاکنون درباره استراتژی، رویکردها، مکاتب، مدلها، تکنیک های متنوع و فراوانی مطرح شده است. دلیل تنوع اولاً در اهمیت استراتژیک در تحول سازمانها و همچینن گستردگی و پیچیدگی مفهوم آن می باشد. هر یک از رویکردها نیز از منظر خاصی نگریسته و البته دتسآوردهای ارزشمندی از نظر گسترش دانش استراتژی به همراه داشته اند.
در این مکان تلاش می شود که گوشه ای از حقیقت و مفهوم استراتژی روشن شود. در خصوص مفهوم و شناخت همواره پرسشهایی مطرح می شود، برخی از آنها عبارتند از: اینکه آیا استراتژی با اندیشه انتزاعی سنخیت دارد یا با رویکردهای عملیاتی و هندسی؟
آیا رویکردهای اجرایی مبتنی بر مکتب تجزیه گرایی با توجه به عمل گرایی و موشکافی های دقیق قادر خواهد بود که سازمان را با آگاهی و بصیرت راهبری نماید؟
برای اینکه چشم اندازیی بدیع از حقیقت استراتژی گشوده شود، بهتر است بر بال اندیشه مردان خرد و فلسفه، از میدان متعارف مدیریت فراتر پرواز کرد. بنابراین از فراز جایگاه رفیع تر و در پرتو روشنایی تابناک و در یک بررسی تطبیقی استراتژی را مورد مطالعه قرار می دهیم.
از اینرو مباحثی از قبیل نظریه نردبان شناختی افلاطون، تحلیل مقابله ای جهان مثل رویکرد استراتژیک و جهان پدیدار- رویکرد اجرایی طرح می شود.


ظهور و بروز آیین های مختلف و نمادهای پرستش در طول تاریخ

صلیب شکستهswastika یکی از کهنترین وپیچیده ترین نمادها نمادهای ما قبل تاریخی وجهانی که به جز درآفریقا وسومردرتمام آسیا وتمدن دره سند پیش از ورود آریاییان دیده شده است
دسته بندی علوم اجتماعی
بازدید ها 17
فرمت فایل doc
حجم فایل 35 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
ظهور و بروز آیین های مختلف و نمادهای پرستش در طول تاریخ

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

ظهور و بروز آیین های مختلف و نمادهای پرستش در طول تاریخ

صلیب شکستهswastika یکی از کهنترین وپیچیده ترین نمادها- نمادهای ما قبل تاریخی وجهانی که به جز درآفریقا وسومردرتمام آسیا وتمدن دره سند پیش از ورود آریاییان دیده شده است و پیروان آیین های جین و بودا و هواداران ویشنو vishnu از آن بسیار استفاده کرده اند. در امریکا اعم از شمالی و جنوبی قبل از ورود کلمب نمادی اصلی بود هیتیتها آنرا به کرّات بکار برده اند ،در کوزه گری سیپروسcyprus و ترویا دیده شده است،تقریباً در اروپای مرکزی وغربی و شمالی ،ایسلند و اسکاتلند،فنلاند و ایرلند پیش از مسیحیت و راهزنان مقیم انگلستان نیز این نماد وجود داشته است.
این نماد به معنی خورشید گردان،چرخ مشعشع خورشید نیمروزی،ارابه خورشید،قطب و گردش ستارگان گرد آن،چهار جهت اصلی،چهار حالت ماه،چهار باد و چهار فصل،حرکت گرد باد،حرکت چرخشی جهان،مرکز،قوه فعال متحرک ،تکثیر دوایر،و گردش چرخ حیات بکار رفته است.(کوپر1379،صص225-224)
احتمالاً این نشان واره شکل ساده انسان نیز هست با دو پا ودو بازو. ویا اتحاد نرینه و مادینه یا دو چوب آتش زنه و حرکت چرخشی چرخ آتش.
این نماد هم درکنار ایزدان وهم درکنار ایزد بانوان هر دو ظاهر می شود. وجودش همراه با اصل مؤنث این حدس را به ذهن متبادر می سازد که مظهر چهار راهله قمر است،اما دراصل تداعی گر نمادهای مولد و شمسی مانند،شیر،قوچ،آهو،اسب،پرندگان و نیلوفرآبی است. این نماد درمحرابها،حرکت های نمایشی،جامه های مذهبی،خاکستردان های جسد،سبوها ،ظروف ،کوزه ها ، سلاح ها،سپرها،لباس ها و سکه ها دیده شده است. همینطور روی چرخهای نخ ریسی ،جایی که احتمالاً محل حرکت چرخشی دوک نخ ریسی را نشان می دهد. این نماد به دو صورت،که نمادهای نرینه و مادینه ،شمسی و قمری ،حرکت عقربه های ساعت و حرکت عکس آن ،و نیز دو نیمکره ،نیروهای آسمانی وجهان زیرین ،خورشید طالع و بهاری ،خورشید نازل و پاییزی را نشان می دهد.(کوپر،1379،ص246)
آنگونه که ازشواهد پیداست سابقه زیست ایرانیان باستان از000/100 سال بیشتر تجاوزمی کند.
آن مردمان به طور کامل به خدای یگانه معتقد نبودند وبه تدریج وبا ظهورزرتشت به پرستش خدای یگانه روی آوردند یعنی با ظهوری به یکتاپرستی گرویدند.لیکن دانشمندان ومحققین چنین نظر می دهند که :
(مردم فلات ایران که درابتدا بصورت روستایی زندگی می کردند طبیعت را ستایش می کردند وبرای هرکدام ازمظاهرطبیعت خدائی قائل بودند، خدایانی مانند:آسمان،خورشید،ماه،ستاره،آب،خاک).
آنان خدایانی معنوی را نیز می پرستیدند ازجمله:عدل،انصاف،مهر،صلح، خرد،وجدان.
خدای درجه اول آنان خدای آسمان بود،" اهورامزدا " " خدای دانا " که با اهریمن می جنگید برای رستگاری انسانها . خدای درجه دوم آنان " میترا " یا " مهر " بود که مظهر خورشید بود.
مهر خدای چراگاه های پهناور و نگهدارنده ستون های خانه ها بود.
همچنین خدای دیگری نیز ستایش می شد بنام " آناهیتا " که مظهرآن ستاره ناهید بود.
یکی دیگرازاعتقادات انسان روستانشین ماقبل ازتاریخ ایران که اهمیت درجه دوم داشته " توتم پرستی " بوده است .که هرطایفه به یک نوع حیوان یا گیاه که آنها را سرمنشأ قدرت وخیروبرکت می دانستند معتقد بودند.
البته اعتقاد به طبیعت توسط زرتشت دراوستا منعکس شده است. ازجمله مهروآناهیتا که از دوران ماقبل تاریخی به زرتشت رسیده وهم پس ازاو ازطریق اوستا برجای مانده ودرسراسر تاریخ باستان نیزستایش می شده است.دین عامه مردم ایران دردوره باستان عملاً همان آئینی بود که درکتب "ودا " ملاحظه می شود.یعنی اکثرخلایق قوای طبیعت را می پرستیدند وآنها را " دیو " می گفتند وآنها تجسم نیروهای طبیعی اند مانند: آفتاب وماه وستارگان وخاک وآتش وآب وباد.(بدنبال روشنائی،1365،ص92)
ایرانیان قبل اززرتشت را مجوس می گفتند و عقایدشان بیشتربردوگانه پرستی بوده است.آنان معتقد بودند که هرمزواهریمن ازخدای قدیم تری که موسوم به " زروان " است و کنایه از روزگارمی باشد متولد شده اند واین خدا وقتی حس کرد دوبچه درشکمش می جنبد پادشاهی زمین وآسمان رابرای موردیکه زودترظاهرشود نذرکرد.
بنابراین اهریمن باحیله و نیرنگش راهی یافت وقبل ازهرمزبوجود آمد.ازاینرو مستحق پادشاهی آسمان و زمین شد.پدرش گفت به مدت 9000 سال پادشاهی ازآن توست و بعد ازآن پادشاهی به هرمز می رسد.مجوسها مدعی شده اند که تمام خیروخوبی وروشنائی راکه هرمزمنتشر می کرد اهریمن تباه می کرد،و بین آن دو جنگ بود.
نام این دو خدا دلالت واضحی دارد که نظریه وعقیده به خدا طبقه ودوره به دوره گشته تا ازصورت تجسم به صورت روحانیت وپاکیزگی درآمده است.زیرا هرمزمأخوذ از " اهورا " است که به معنای بزرگ وسرور و "مازداو" به معنای حکیم وداناست و" اهریمن " مأخوذ از " انگره یا انکرو " است که به معنی بد می باشد .اما بعد از کلمه " اورمزد " مرادف روح القدس شده و کلمه " اهریمن " روح شروبدی وآزاروفساد گردیده است.
به عقیده زرتشت خوبی ونیکی همیشه پیروز وبدی مغلوب وعمرش محدود است.(همان،ص94)


تاریخ فلسفه یونان

پارمنیدس ، به ویژه قسمت دوم آن ، شگفت ترین سرنوشت را در میان محاورات افلاطون داشته است هیچ کس منکر نیست که این محاوره آهنگ الهی دارد عمیقا دیندارانه است
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 9
فرمت فایل doc
حجم فایل 19 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
تاریخ فلسفه یونان

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

تاریخ فلسفه یونان


پارمنیدس ، به ویژه قسمت دوم آن ، شگفت ترین سرنوشت را در میان محاورات افلاطون داشته است . هیچ کس منکر نیست که این محاوره آهنگ الهی دارد عمیقا دیندارانه است و اشارات عرفانی در ان دیده می شود همچنین شگفت نیست که ببینیم از فایدون ، فایدروس یا تیمایوس در این رابطه اسم می برند . اما اینکه استدلال های ضد و نقیض پارمنیدس درباره ی واحد – که دست کم صورتی مغالطه آمیز دارد و از مباحثات قرن چهارم و پنجم قابل انفکاک نیست – را تبیینی از عالی ترین حقایق الهیات بدانیم ، بی تردید یکی از غریب ترین چرخش ها در تاریخ اندیشه ی بشر است . اما نو افلاطونیان مدعی هستند که واحد پارمنیدس همان خدای متعال توصیف ناپذیر و ناشناختی آن هاست ، و همین تصور به مسیحیت قرون وسطی و سپس تر راه یافت و مدت ها بعد وارد فلسفه ی هگل شد .
حتی رهیافت تحلیلی قرن حاضر نیز رقیبانی دارد ، ان گونه که در سخن وال 1926 از وحدت عرفان متعالی و همه ی خدایی حلولی ملاحظه می کنیم و در این نتیجه گیری و ندت 1935 که نو افلاطونیان آن مقدار هم که امروزه غالبا می گویند از افلاطون دور نبودند . مناقشات امروزی ریشه ای بس کهن دارند زیرا خود پروکلوس مفسران را به دو مکتب تقسیم کرده است : مکتب منطقی و مکتب ما بعد الطبیعی .

برای چه چیزهایی صورت داریم ؟
وقتی پارمنیدس نظریه ی سقراط در تقسیم میان صورت ها از یک طرف و چیزهایی که از آن بهره مند هستند از طرف دیگر به طوری که صورتی به نام خود شباهت داشته باشیم که جدا از شباهت های ماست و همین طور در مورد واحد و کثیر و غیره را تایید کرد اولین پرسش را در خصوص قلمرو آنها مطرح ساخت . سقراط علاوه بر آنچه زنون اشاره کرد قبول می کند که صورت هایی برای صفاتی چون زیبا و خوب نیز وجود دارد . او در خصوص انواع و جوهرهای طبیعی ای چون انسان یا آتش تردید دارد و وقتی چیزهای زشت و بی ارزشی چون مو ، گل و کثافات ، مطرح می شوند سقراط احساس می کند یاوه است که برای آن ها نیز صورت های مستقلی ، جدا از جوهرهای محسوس ، اثبات کنند . سقراط اذعان می کند که گاهی این اندیشه مایه ی آزارش می شود که ایا اصل صورت ها را در همه ی موارد صادق بداند یا نه ، اما ، او به چیزهایی روی می آورد که صورت داشتن آن ها را یقینی می داند ، و مطالعه ی خویش را در دایره ی آن ها محدود می سازد . اما ، پارمنیدس این رفتار را معلول جوانی او و فقدان اطمینان وی به نظریاتش می داند وقتی فلسفه ی او پخته تر گشت به هیچ یک از این چیزها به دیده ی اهانت نخواهد نگریست .
این عدم قطعیت درباره ی قلمرو جهان صورت ها را می توان نشانگر گرایش خود افلاطون دانست . از آن جا که مو و گل انواع جوهری ای هستند که صورت و طبیعت مشخصی دارند ، کاملا منطقی است که برای هر کدام صورت جداگانه ای در نظر بگیریم . بی تردید چنین است ، اما صورت هایی که او در مقام یک فیلسوف به آن ها دل بسته است این صورت ها نیستند بلکه صورت ها اخلاقی و ریاضی هستند و نیز صورت های مفاهیم عام تری چون هستی ، همانندی ، اختلاف ، حرکت و سکون که او در سوفسطایی مورد بحث قرار می دهد . این تفسیر به پارمنیدس امکان داد تا برای اولین بار به نکته ای اشاره کند که وقتی افلاطون نظریه ی صور را در محاورات دوباره مورد تامل قرار می دهد ، اهمیت زیادی به ان بد هد ، یعنی تردید درباره کلیت جهت یابی غایت شناختی آن .