دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 20 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
موضوع تحقیق : عدد
رشته: معماری
فهرست
عنوان |
صفحه |
پیشگفتار |
1 |
شمردن |
3 |
عددها و نوشتن |
13 |
منابع |
20 |
پیشگفتار
مردمان روزگاران گذشته که عدد را نمی شناختند و با عدد نویسی سروکار نداشتند ، چگونه می توانستند چیزها را بشمارند ؟ چقدر طول می کشید تا چوپانی برای شمردن هر یک از گوسفندهای گله اش یک نشانه به کار ببرد؟ شمردن و عدد نویسی چگونه پدید آمد ؟ چگونه سونیای هندی و یا صفر عربی به رقمهای عدد نویسی راه یافت و سبب پیشرفتهای بزرگ در علم و صنعت و بازرگانی نوین شد؟ چه شد که امروز بی آنکه بیندیشیم ، از یکانها، دهگانها ، و صدگانها ،.... استفاده
می کنیم و عددها را هر قدر هم که بزرگ باشند به آسانی می نویسیم و می خوانیم ؟
امروز عدد زبان علم و زندگی است بدون استفاده از عدد هیچ پیشرفتی در
زمینه های علمی و صنعتی و اجتماعی و حتی داد و ستد و گردش زندگانی روزانه آدمی امکانپذیر نیست.
آیزاک آسیموف دانشمند آمریکایی درباره اندیشه ها و تلاشهایی که از دیرباز برای شمردن و عددنویسی و حساب کردن به کار رفته به پژوهش پرداخته است و از تاریخ پیشرفتهای آدمی با تکیه بر رگه های علمی این تلاش چندین هزار ساله که به عدد نویسی و پدید آمدن ریاضیات نوین انجامید به زبانی ساده و گیرا سخن
می گوید .
این متن ترجمه و بازپرداختی است از آنچه آسیموف در این زمینه برای نوجوانان نوشته است چون کتاب بیشتر برای خواندگان انگلیسی زبان نوشته شده است ناگزیر بعضی از نکته های آن کنار گذاشته شد و بسیاری نکته ها بر آن افزوده شد تا برای نوجوانان زبان ایرانی سودمند تر و آموزنده تر باشد.
شمردن
هزاران سال پیش وقتی که مردمان از یکدیگر می پرسیدند «چند تا ؟» یا
«چقدر ؟» پاسخ دادن به این پرسشها برایمان آسان نبود . نیاز به عدد داشتند تا بتوانند پاسخی درست به این گونه پرسشها بدهند .
فرض می کنیم که مردمان آن روزگار می خواستند بدانند چندتا گوسفند دارند تا اطمینان پیدا کنند که هیچ یک از گوسفندهایشان گم نشده است فرض می کنیم که مردمان آن روزگار می خواستند بدانند از زمانی که اتفاقی برایشان افتاده است چند روز گذشته است فرض می کنیم که مردمان آن روزگار می خواستند بدانند چند نفر بیگانه وارد قبیله شان شده اند .
مردمان آن روزگار می توانستند برای پاسخ دادن به این گونه پرسشها به چیزی که در دسترس داشتند اشاره کنند یا از آن نام ببرند اگر کسی از دیگری می پرسید « از آخرین باری که قبیله ما خرسی را کشت چند روز می گذرد ؟» امکان داشت به او چنین پاسخ داده شود : « روزی و روز دیگر و روز دیگر و روزگیر و روز دیگر .»
چنین پاسخی گذشته از اینکه تا اندازه ای ناشیانه به نظر می آید به آسانی ممکن است آدمی را گمراه کند و شنونده پاسخ درست را نیابد .
مردمان آن روزگار می توانستند برای پاسخ دادن به این گونه پرسشها چیزی را با چیز دیگری بسنجند و پاسخی بهتر و روشنتر بدهند . می توانستند نگاهی به مجموعه درختهایی که در همان نزدیکی کنار رودخانه دیگر و درخت دیگر و درخت دیگر .مردمان آن روزگار با استفاده از چنین سنجشی می توانستند به پرسشی که از آنها شده بود چنین پاسخ بدهند: « به آن درختها نگاه کن ، از آخرین باری که قبیله ما خرسی را کشت روزهایی برابر با درختهایی که در آنجا دیده می شود می گذرد .»
پاسخ درست چنان پرسشی همین بود هر کسی با نگاه کردن به آن درختها
می توانست بفهمد که چند روز گذشته است
ولی آیا همواره بخت یاری می کرد تاکسی که از او چنین پرسشهایی شده است بتواند یکجا و به همان اندازه که نیاز دارد درخت ،گل ، تخته سنگ ویا ستاره و مانند آنها بیابد وبه پرسشی که از او شده است مجموعه دلخواه دسترسی داشته باشد تا به آنها اشاره کند و بگوید : « آنقدر » و یا « اینقدر » ؟
خیلی بهتر می شد اگر مردمان روزگاران گذشته می توانستند کاری کنند که همواره مجموعه هایی از چیزها ، به شماره های گوناگون در دسترس داشته باشند آن وقت تگر از آنها می پرسیدند « چند تا ؟» یکی از آن مجموعه ها را که درست برابر پاسخی بود که می خواستند بدهند بر می گزیدند و به آن اشاره می کردند و می گفتند : « این قدر »
تقریبا همه کسانی که می اندیشیدند داشتن چنین مجموعه هایی پاسخ دادن به این گونه پرسشها را آسان و روشن می کند چه بسا به یاد انگشتهای یک دستشان می افتادند .هیچ مجموعه ای به آسانی دست خود آدمی نمی تواند همواره در دسترس باشد
به دستهایمان نگاه کنیم هر دست انگشتی و انگشت دیگر و انگشت دیگر و انگشت دیگر دارد .مردمان روزگاران گذشته نیز می تواستند یکی از دستهایشان را بالا ببرند . به انگشتهای آن اشاره کنند و بگویند : « از آخرین باری که قبیله ما خرسی را کشت روزهایی برابر با انگشتهای این دست من می گذرد »
دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |
پیشگفتار
فصل اول: هنر صدر مسیحیت
فصل دوم: معماری
فصل سوم: موزاییک و نقاشی
فصل چهارم: نسخه تذهیب کاری شده
فصل پنجم: پیکر تراشی و صنایع دستی
فصل ششم: هنر بیزانسی
فصل هفتم: راونا
فصل هشتم: نقاشی و پیکر تراشی
فهرست منابع و مآخذ
تصاویر
پیشگفتار
هنر بیزانس Byzantine art
هنر منسوب به دوره امپراطوری روم شرقی، که حدود 330 میلادی توسط کنستاتین تاسیس شد و در سال 1453 که قستنطنیه (کنستانتینوپل) پایتخت امپراطوری به تصرف ترکها درآمد و با نام استانبول پایتخت امپراطوری عثمانی شد،به پایان رسید. طی این یازده سده متصرفات بیزانس از نظر گستره بسیار متنوع بود زمانی تقریبا تمام حوزه مدیریتانه را در بر می گرفت،اما از سدة هفتم میلادی به بعد بسیاری از ایالات آن نخست به رست اعراب و بعد به دست ترکها از دست رفت.
با این حال هنر بیزانس را نمی توان به درستی بر حسب مسائل سیاسی یا جغرافیائی توصیف کرد. این هنر به ناگاه ظهور نیافتو برای مدت طولانی به همان اندازه که هنر بیزانس محسوب می شود، هنر رومی هم بود. و از این گذشته در سال 1453 هم متقوف و مضمحل نشده زیرا در نیمه دوم سده ی پانزده م و بخش قابل توجهی از سدةشانزدهم هنر آن مناطقی که هنوز ارتودوکس یونانی شکوفا بود – مانند منت آتوس (montatos) به همان سنت بیزانسی بود . همچنین هنر بیزانسی بسیار فراتر از محدوده های قلمرو امپراطوری رفت و به عنوان مثال به جاهایی چون کشورهای اسلاو هم نفوذ کرد . هنر بیزانسی پیش از هر چیز هنری مذهبی است. نه به ای معنا که صرفاً محدود به مضامین مذهبی بود. زیرا نمود آن را در «هنر های فرعی» آثار فلز کاری، نساجی برجسته کاری روی عاج، مینا کاری،جواهر سازی و غیره هم شاهدهستیم و به علاوه نقاشی های دنیوی و آثار موزائیک کاری نیز قصرهای امپراطوری را مزین می ساخت. اما این آثار ،که بسیاری از آنها مفقود شده و از بین رفته اند،در قیاس با موضوعاتی که از کتب مقدس عهد قدیم و عهد جدید کتابهای آخر زمانی و زندگی قریسین اخذ می شد اندک است. هنر بیزانس همچنین یک هنر دین شناسه است از این رو هنرمند بیزانسی سودای رهایی بیان فردی خود را نداشت و صرفا بیان و گم ها و پیش فرضها ارتودکسی محسوب می شد و وابسته به کلیسایی بود که این دگم ها را برقرار ساخته بود. وظیفه او ترجمان دستورالعمل ها و آموزه های ایمان مذهبی،اندیشه های علمای دینی و اراده ی شورای کشیشان به زبان هنر بود. در نتیجه این هنر،هنری غیر شخصی و سنتی بود. از این روشخصیت هنرمند نادیده انگاشته می شد و در واقع تعداد اندکی از استادان بیزانسی را به اسم می شناسیم . چیدمان موزاییک ها یا نقاشیها در کلیسا،انتخاب موضوعات حتی حالت و بیان حسی شخصیت ما همگی مطابق با الگوی سنتی ملهم از مفاهیم این شناسانه بود. و اگر زمانی هنرمند تلاش می کرد تا به نوآوری دست زند، خطر اتهام به ارتداد یا کفر را به جان می خرید. وظیفه هنرمند بیش از آن که کارکرد آموزشی داشته باشد قرابت هایی با نقش روحانیون کلیسا داشت و استعداد عملی وی نوعی آیین عبادی محسوب می شد . آیینی تقریباً به مفهوم آیین عشاء ربانی . همین امر هنر اساساً دین شناسانه ی بیزانس را از هنر آموزشی ترغوب در دورةقرون وسطی متمایز می سازد. حتی زمانی که هنر بیزانس جنبه امپراطوری به خود گرفت،به سختی از این ویژگی و مشخصه دین سالارانه و مذهبی فاصله گرفت. در حقیقت در این دوره شکلی از هنر که در خدمت تجلیل از امپراطوری بود، وجود داشت؛ اما در بیزانس امپراطور،به عنوان پادشاه و فرمانروای شرقی،تجسم زمینی ربانیت و الوهیت محسوب می شد. دربار وی با سلسله مراتبی که به دقت تدبیر شده بود،بازتابی بود از سلسله مراتب بهشت . مراسم قصر بزرگ که با نظم بسیار دقیق و پروسواس انجام میشد، نوعی آیین عبادی محسوب می شد . از همین رو تعجبی نیست که هنر بیزانس نوعی هنر استلیزه است و اساساً در مقابل روح و سلیقه هنر یونان باستان قرار می گیرد که مضمونش انسان و شباهت های طبیعی اوست. هنرمندان بیزانسی از انسان زمینی و فردی دوری می جویند و در سودای ابر انسان،امر مقدس و مطلق است. این هنر با اتکا به شیوه استلیزه، انسان گرایی را در هنر از بین می برد و فرمهایی با کیفیت قدسی نمادین را ارائه می کند. این هنر طبیعت گر نیست بل آیینی است. قراردادهای هنر بیزانسی سرانجام با ایده های طبیعت گرایانه ی هنرمندان چون جیوتو و دو چیوبه چالش خوانده شد.
هنر صدر مسیحیت
اینکه نخستین آثار هنر مسیحی در کجا و در چه زمانی و توسط چه کسی به وجود آمد،بر کسی روشن نیست . چرا که پیش از فرمانروایی کنستانتین کبیر که مسیحیت را دین رسمی کشور و رم را مرکز مسیحیت قرار داد،مسیحیان در نظر رومیان فرقه ای مزاحم و حتی خطرناک شمرده می شدند که باید مهار شوند بنابراین مسیحیان باید مخفیانه عبادت می کردند . لذا احتمالاً در خانههای خصوصی ثروتمندان و یا در پرستشگاههای مخفی عبادت می کردند . آثار زیادی از آن دوره در دست نیست ،اما با ارزش ترین آثار این دوره مقابر دخمهای یا کاتاکومب (Catacomb) ها هستند. این مقابر شبکه های گستردهای از دالانها و اتاقکهای زیرزمینی در زیر شهر رم و شهرهایی هستند که به عنوان گورستانهایی پنهان برای دفن مردگان مسیحی که بیشترشان در ردیف شهدای اولیه مسیحیت به شمار میروند – طراحی شده بودند. مقابر دخمه ای از سدة دوم تا سده چهارم پیوسته مورد استفاده بودهاند،و تخمین زدهاند که فقط در مقابر دخمه ای رم نزدیک به چهار میلیون جسد دفن شده باشد. این مقابر در روزهای پیگرد به عنوان مخفیگاهی برای پناهندگان مورد استفاده قرار میگرفتند؛ مدرک اثبات این سخن ،پلکانهای مسدود و مجزا، تورفتگی ها و گذرگاههای مخفی، و درهای مخفی نگه داشته شده ی ورودی و خروجی است. بدون تردید در این دخمهها آیینهای سری مسیحی نیز اجرا میشده است و نقش اصلی آنها جای دادن مردگان بوده است.
در رم ،مقابر دخمهای به صورت تونلهایی در لایه متخلخل خاک توفا که سازندگان قدیمی
دسته بندی | معماری |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
معماری در کلیساها
کلیسای سان فرانسیکو یک بازسازی ساختار گوتیک که مانند سانت آندن به گونه ای بود که سر در برخوردار از طاق پیروزی روحی را در خود داشت. و متأسفانه این بنا ناتمام باقی مانده است.
سانت آندن یک ساختمان بسیار دینامیک می باشد. سر در پیروزی آن از کنتراست های شدیدی برخوردار است. پیش آمدگی و نود نظم نیمستون ها وجود دارد که عناصر معماری را نشان می دهد اما ضرروتاً غیر عملیاتی می باشند، بسیار کم عمق می باشد. این است و بتاین با ارگ زیاد تو رفته که باعث فراهم شدن رواق بزرگ جلو در اصلی می شود. اندازه این درک در نمای مستقیم در دو روزنه مربع شکل در بالا می باشد که اطراف آن را شکل داده است. نور و سایه تأثیر بسیار زیادی روی سطوح ساختمان دارد و این بخاطر کم عمق بودن mouldings و عمق هشتی آن میباشد. در قسمت داخلی را آلبرتی با و راهروها سنتی را قرار داده بود.
در عوض پیشرفت آهسته و ماهرانه ای از ارگ های بلند متفاوت و دروازه های مربع شکل کوتاه و تکرار نقش و نگار طاق پیروزی سر در وجود دارد.
سانت آندن، مانتآا، سردر، عکس رز
فرود اینگه هلند
دو تا از بهترین ساختمان های مشهور آلبرتی در فلورنس بالا زو و روسلی و در ماریا نووالا می باشند. آلبرتی برای کاخ ترتیب های کلاسیک ستون ها را در سردر روسه سطح بکار برده است که مربوط به سال 51-1446 میباشند. در سانتا ماریا نوولا او مأموریت داشت تا اکوراسیون سرور را تمام کند. او حراج را در سال 1456 کامل کرده کار تا سال 1470 تمام نشد
سردر سانتاماریا نووالا، سال 70-1456 را نشان می دهد.
قسمت پایین ساختمان از طاقچه های سبک گوتیک و کوراسپون مدرن چند رنگی را داشته است یک پنجره ocalar بزرگ در قسمت پایان رواق وجود داشته است که مورد توجه قرار داده شده است
آلبرتن به سادگی هر چیز که قبلاً در جای خود قرار داشت و سنت فلورئیتین را برای رنگارنگی که به خوبی در صومعه سان گیووانی برقرار گردیده بود و محترم ترین ساختمان در شهر بود و احترام می گذاشت اکوراسیون عمداً از مرمر چند رنگ بود که بصورت سف اما دارای ترتیب بود که با محفظه های منظم و نقش و نگار دایره ای ساخته می شد که به شکل پنجره مرور و گرد تکرار می شد. و قرار بود دستگاه استاندارد در نسانس برای حل کردن مسئله ارتفاع های سقفی متفاوت پدید آید و فضای بین سطوح افقی و عمودی را در خود قرار دهد.
گسترش رنسانس در ایتالیا
در قرن پانزدهم محکمه های بعضی دولت های ایتالیایی دیگر مرکزی برای گسترش فلسفه، هنر و معماری رنسانس تبدیل شده بودند.
در مانتوآ محکمه گنزاگا Gonzaga وجود داشت که آلبرتی در کلیسای بزرگ دارای سالن دراز سانت آندن وسان سباستینو را طراحی کرد.
اربینو مرکز مهمی با کاخ دوکی جدید بود که در آنجا ساخته شده بود. فرارا تحت است Este در اواخر قرن پازدهم گسترش یافت به طوری که چندین کاخ جدید مانند پلازو دی دیامانتی و پارازو و اسکی فاینو برای بورسودست ( Borso dEst) ساخته شده در میلان تحت ویسکانتی سرتو سادی پاویا کامل شد و سپس تحت اسفورزا کاستلو اسفورز اسکو ساخته شد.
در وینس، سان زاکاریا اولین سردر رنسانیسی خود را با دستان انتونیو کامبلو و مورو گوداسی که در دهه ی 1480 شروع شد به دست آورد. گیووانتی ماریا ناسکانتو، معمار مجسمه سازی ورنی معماری رنسانی را در با لوگیا کورمارو در باغ آلبیس کورنارو انجام داد.
در جنوب ایتالیا استادان رنساسی توسط آلفا نزووی از آروگون بعد از پیروزیش بر پادشاه نابلز به نابلز خوانده شد. قابل توجه ترین مثال ها از معماری رنسانس در آن شهر کاپلا کاراک سیولو می باشد که بر امانته و پالازو اورسینی دی گراوینا نسبت داده می شود که توسط حبرئیل رانهلو بین سالهای 1513 و 1549 ساخته شده است.
اوج رنسانس
در اواخر قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم معمارانی مانند برامانته، آنتونیو، دوسانگالو، یانگر و دیگران مهارت سبک تجدید بنا شده و توانایی برای به کار بردن آن در ساختمانهایی مانند کلیسا و شهر پالازو را نشان دادند که کاملاً با ساختارهای دوران عقیق متفاوت بود. این سبک دکوراسیون بیشتری داشت و تزئینات مجسمه سازی، گندها بسیار شاخص بودند. دوره معماری به عنوان اوج رنسانس معروف می باشد که با دوران رئونالدو، متیل آنجلو و رانائل تطابق دارد.
برامانند
رونا تو برامانته ( 1514- 1444) در اوربینو متولد شد و از نقاشی به معماری روی آورد. اولین حیات مهم خود را تحت لودوویکو اسفورزا، لوکیلان به دست آورد که برای او تعدادی از ساختمانها را در خلال 20 سال ساخت. بعد از سقوط میلان به دست فرانسه در سال 1499 برامانند به روم مسافرت کرد در آنجا او بیشترین موفقیت خود را تحت حیات پاپ به دست آورد.
ظریفترین اثر معماری برامانتد در میلان اضافه کردن صلیب و هرایان بر کلیسای صومعه ی سانتا ماریا دل گزاری می باشد این بنای آجری به گونه ای است که تعداد زیادی از آن به سنت شمال ایتالیا مربوط به تعمیرگاه های دارای گنبدهای مربعی شکل می باشد. ساختمان جدید تقریباً به طور داخلی طرح ریزی شده است به جزء در قسمت اصلی که کلیسای کوچک تا حد بیشتری از بازویی های کلیسا گسترش دارد. گنبد نیمه کردی با قطر تقریباً بیست متر به طور پنهان در داخل یک ساقه گنبد هفت ضلعی بالا می آید که در سطح بالاتر با روزنه های کلاسیک طاق مانند همراه می باشد. کل قسمت خارجی جزئیات تزئین کاری شده با تزئینات سفال محلی را دارا می باشد.
در روم برامانتد را خلق کرد که به عنوان “جواهر معماری کامل” توصیف می شود که تم پیتو در صومعه سان پریو در مانتوریو می باشد. معبد دایره ای شکل کوچک مکانی می باشد که در آنا ست پیتر شهید شد و بنابراین مقدس ترین مکان در روم می باشد. ساختمان سبکی را در خود دارد که به باقی مانده های معبد وستا مقدست ترین مکان روم باستان شباهت دارد. آن هرماه با کنتراست فضایی با صومعه ای می باشد که در اطراف آن قرار دارد. مانند شکل بالا از قسمت نزدیک صومعه به نظر می رسد که دارای ارگ و ستونهایی باشد شکلی که از آن در نمای متکی به خد نمود پیدا کرده است.
برامانته کار خود را در واکیتان ادامه داد در آنجا او کورتیلی با شکوه ست. داماسو و کورتیلی مربوط به بلوار را طراحی کرد . در سال 1506 طرح برامانته برای بازسازی پاپپ جولیس روم مربوط به کلیسای بزرگ ست پیترز انتخاب شد و سنگ بنای آن گذاشته شد. بعد از فوت برامانته تغییرات زیادی را آنجلو به عنوان معمار اصلی آنرا به چیزی نزدیکتر به پیشنهاد اصلی برامانته تبدیل ساخت
سانگالو
آنتونیو داسانگالو یانگر ( 1546-1485) یکی از خانواده مهندسین نظامی بود. معویش گیلیانو یکی از افرادی بود که نقشه را برای ساخت مجدد کلیسای ست پیتر ارائه کرد و به طور خلاصه با رافائل معاون اجرایی بود.
آنتوینودا سانگالو نیز طرحی را برای کلیسای ست پیتر ارائه کرد و معمار اصلی بعد از فوت را نائل و موفقیت خود را با مشیل آنجلو به دست آورد.
شهرتش به ارتباط او با کلیسای ست پیتر مربوط نمی شود بلکه به ساختمان کاخ فارنیز بزرگترین کاخ در آن دوره مربوط می شود که در سال 1530 شروع شد. نمود بزرگی آن تا حدودی به اندازه ی خالص آن ( 5 متر طول در 5/28 متر ارتفاع) و به مشرف بودن مکانی رفیع و بلند پایه ی آن مربوط می شود. همین طور او ساختمانی از زیبایی خاص میباشد. که برای این طور خانه ی بزرگ و لوکسی در آن زمان غیر معمول بوده است که به طور کلی از آجر کچ و سیمانی بیش از سنگ ساخته شده باشد. بر خلاف دیوارهای نرم صورتی رنگ سنگهای بنفش در گوشه ها دروازه ی بزرگ ساده و تکرارهای یکسان پنجره ها دارای جزئیات ظریف تأثیر گذاری قوی، یک استاندارد جدیدی از کاخ سازی را ارائه می دهند. قسمت بالایی سه طبقه یک اندازه توسط میشل آنجلو اضافه شده است. همین طور تا حدودی درست است که این ساختمان بزرگ آجر می باشد شکوه جزئیات معماری آن فقط از سنگ معدن نیست بلکه از سالن بزرگ آن می باشد.
رافائل
رافائل (1520-1483)، اوربینو، تحت پرو گینو در پروکیا قبل از اینکه فلورانس حرکت کننده آموزش دید و آن زمانی بود که معمار اصلی ست پیتر همراه با آنتاتینو سانجالو کار می کرد. همین طور او تعدادی از ساختمانها را طراحی می کرد که اکثر آنها توسط دیگران کامل شدند تنها تأثیر گذار ترین اثر او بالازو پاندول فینی در فلورانس بود که دارای دو طبقه با پنجره های درست برجسته شده از نوع پرستشگاه بود که هر مجموعه با نیم ستونهای منظم، قرنیس، سنتوریهای دارای ارگ تفاوتی و سنتوریهای مثلثی نمود پیدا کرده بودند.
روش گرایی
روش گرایی تا حد گسترده ای با تمایلات متفاوت در کار میشل آنجلو، کیلیورومانو، پروزی و اندر، آلادیو مشخصه گزاری شده است که باعث سبک باروک شد که در آن همان مفهوم و واژه معماری برای فصاحت و بلاغت مورد استفاده قرار می گرفت.
پروزی
بالدارسار پروزی، (1536-1481) معماری بود که در سینا متولد شد اما در روم مشغول کار بود کار او اوج رنسانس و روش گرایی را به یکدیگر پیوند داد. ویلای فارن سیانای او مربوط به سال 1509، بالازو ماسیوآله کولونه را نشان می دهد. یک مکعب تاریخی بسیار نامنظم با دو طبقه ی مساوی می باشد. طاقنماها تا حد زیادی با ترتیب هایی از نیم ستونها نمود یافتند. این ساختمان به خاطر دیوارهای دارای نقاشی آبرنگ خود فوق العاده و غیر معمول می باشد مشهورترین کار پروزی پالازو ماسیئو آله کولونه در روم می باشد. مشخصه های غیر معمول این ساختمان انجمن های سردری آن می باشد که با ظرافت در اطراف منحنی خیابان قرار دارند. آن در طبقه ی همکف رواق مرکزی تاریکی دارد که به طور موازی با خیابان می باشد. اما به صورت یک مکان نیمه بسته می باشد تا اینکه یک ایوان درونی باز باشد. در بالای این بنا سه طبقه ی یکسان بالا رفته است. دو طبقه ی بالایی با پنجره های افقی کوچک با چارچوبهای سطح نازک می باشند که قرنین با هشتی گود تمایز و کنتراست ایجاد می کنند که از زمان ساخت آن به عنوان پناهگاهی برای فقیران شهر مطرح بوده است.
گیلیورومانو
گیلیورومانو (1546- 1499)، یکی از شاگردان رانائل بود که او را در کارهای متعدد برای واکتیان کمک می کرد. همین طور رومانو یک طراح دارای انگیزه بالا بود که برای فدریکسوی دوم گانزاگا در مانتوآ روی پالازوته ( 1534- 1524) پروژه ای که مهارت های او به عنوان یک معمار مجسمه ساز و نقاش را تلفیق می کرد. کار می کرد. در این کار با ترکیب کردن سرداب های باغ و نقاشی های آبرنگی او از اثرات سه بعدی استفاده می کند. ترکیب شگفتی ساز شکل و بافت معماری و استفاده مکرر از مشخصاتی را دارد که تا حدودی نامتناسب یا بدون تراز می باشند. تأثیر کلی و هم آور و اختلال آور است. ایلان راکوم رومانو را به عنوان “ یکی از اولین ارتقا دهندگان روش گرایی” مطرح می سازد.
مشیل آنجلو
مشیل آنجلو بائو ناروتی ( 1564- 1475)، یکی از افراد بزرگ خلاق می باشد که دستاوردهایش در اوج رنسانس شاخص می باشد. او در هر کدام از حیطه های نقاشی، مجسمه سازی و معماری بسیار مهارت داشته است. و دستاوردهایش تغییرات زیادی را در هر دوره ایجاد کرده است. شهرت معماری او به طور خاص به دو ساختمان: قسمت های داخلی کتابخانه ی لورناتین و سرسرای آن در صومعه سان در فلورانس و کلیسای بزرگ ست پیر در روم می باشد.
کلیسای ست پیر“ بزرگترین خلق اثر دورهی رنسانس” بوده است و تعداد زیادی از معماران مهارتهای خود را در آن به کار برده اند. اما در نهایت مقدار بیشتری از طرح میشل آنجلو سنت به هر معما قبل یا بعد از او مطرح بوده است.
کلیسای ست پیر طرحی که سنگ بنای آن در سال 1506 گذاشته شد مربوط به برامانته می باشد. تغییرات متعددی در طحر توسط تعدادی از معماران رخ داد که بعد از او آمدند اما مشیل آنجلو وقتی که در سال 1546 پروژه را به دست گرفت طرح صلیب یونانی برامانته را تغییر داد و ستونها دیوارها و گنبد را دوباره طراحی کرد قسمت هایی را که ظرفیت برای بار کم ساخته شده بودند با نسبت های بزرگتری ساخت و راهروهای دایره ای را از کلیسای کوچک و بازویی های یکسان کلیسا را برداشت. هلن گاردنر می گوید: میشل آنجلو با چند اثر کوتاه از قلم پیچیدگی دانه برفی آن را به واحدی بزرگ و هماهنگ تبدیل ساخت
گنبد میشل آنجلو شاهکار طراحی بود که دو پوسته ی بنایی، یکی در دیگری را مورد استفاده قرار می داد که یک گلدستهی بزرگی مانند فلورانس روپ شت بندها قرار داشت. در ارتباط با قسمت خارجی ساختمان او ترتیب بزرگی را طراحی کرده بود که هر طاقنمای خارجی را مشخص می کرد. قسمت کلی با یک پیشآمدگی گسترده هماهنگ می شد که به طور یکپارچه مانند یک روبان و نوار موج دار در اطراف کل ساختمان می چرخید.