فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد اجتماعی

177 دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع اعتماد اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 25
فرمت فایل doc
حجم فایل 123 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اعتماد اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اعتماد اجتماعی

مفهوم اعتماد

اعتماد را می توان به عنوان اطمینان به اعتماد پذیری یک شخص یا نظام با توجه به یک رشته پیامدها یا رویدادهای معین تعریف کرد. اعتماد اساسا به مخاطره بلکه به احتمال وابسته است اعتماد همیشه بر اعتماد پذیری در برابر پیامدهای محتمل دلالت می کند چه این پیامدها به کنش‌های افراد ارتباط داشته یا به عملکرد نظامها مربوط باشند در مورد عوامل انسانی اعتماد برای فرد عواقب روانشناختی دارد زیرا احتمال دارد که از این اعتماد لطمه اخلاقی ببیند.اعتماد می تواند معطوف به نشانه‌های نمادین یا تخصصی باشد این اعتماد نیز مبتنی بردرستی اصولی است که شخص از آن بی خبر است اعتماد به کارکرد شایسته نظام‌ها مربوط است نه به عملکرد واقعی‌شان. اعتماد به غیبت در زمان و مکان ارتباط دارد، زیرا نیازی به اعتماد به کسی که فعالیت‌هایش در معرض دید نیست، نداریم پس اعتماد تمهیدی برای تطبیق با آزادی‌های دیگران است اما شرط اصلی مورد نیاز برای اعتماد نه فقدان قدرت، بلکه کمبود اطلاعات کامل است (گدینز، 1990).

محیط

اعتماد کننده

اعتماد شونده

رابطه تعاملی اعتماد

به طور کلی روان شناسان اعتماد و فرایند اعتماد را به عنوان یکی از پایه‌های اساسی از توسعه فردی توصیف کرده اند. امروزه اندیشمندان دیگر رشته‌ها، مخصوصا مدیریت بازرگانی فرایندهای اعتماد را در محیط‌های تجاری و بازرگانی، به عنوان استراتژی، مشارکت و رفتار سازمانی فراگیر توصیف می کنند (آتکینسون، 2003). اعتماد کلید اصلی برای روابط بین شخصی یا بین فردی در زمینه‌های مختلف است. اعتماد دانش یا عقیده ای است که اعتماد شونده انگیزه یا محرکی دارد برای انجام دادن عملی که متعهد به انجام آن است. (لوی،1999) روتر[1] اعتماد را به عنوان انتظارات کلی که می توانیم به گفتار، وعده‌ها، عبارت‌های شفاهی و کتبی دیگران تکیه کنیم، تعریف می نماید.. چارلتون می گوید: رهبران به کارکنان اعتماد می کنند برای این که کاری را که نیاز دارند انجام شود، انجام دهند. رهبران به شباهت در گفتار و کردار نیاز دارند.مدیریت بر مبنای اعتماد، تکنیکی است که تمامی افراد در روابط خود به کار می گیرند، اما تا کنون بدان به عنوان تکنیک رفتاری که می شود آن را آموزش داد و در جایگاه‌های مختلف از آن بهره گرفت نگریسته نشده است(احمدی ، 43:1383).

اعتماد باعث تقسیم اطلاعات در سازمان و سهیم شدن همه افراد از اطلاعات سازمانی، تعهد سازمانی، تعهد به انجام تصمیم، رفتار شهروندی سازمانی[2] ،رضایت شغلی، رضایت مدیریت، مبادلات رهبر- عضو و توجه به ماندن در سازمان خواهد شد. به طور وسیعی تائید شده است که اعتماد به عنوان یک عامل تسهیل کننده در تعاملات اقتصادی از طریق هموار کردن روابط بین عاملان اعتماد و کاهش هزینه‌های تعاملات که با کنترل در ارتباط هستند، عمل می کند. (بیجیل اسما، 2003) مدل‌های مدیریت ریسک[3] یک سازمان را قادر می سازد که توانایی‌های سازمان را برای موفقیت در استراتژی‌ها و رسیدن به اهداف شناسایی و پیش بینی نماید. این استراتژی‌ها نیازمند محیطی است که افراد در آن محیط مسوولیت پذیر باشند و برای رسیدن به پیامدهای خوب، از خود توانایی و انعطاف پذیری نشان دهند و چنین امری نیازمند جوی آکنده از اعتماد متقابل میان کارکنان و مدیران است. (وارا،2000). اعتماد به عنوان یک متغیر اصلی در تعداد زیادی از نظریات مدیریتی و رهبری نقش ایفا می کند، اگرچه این متغیر به صراحت در این نظریات بیان نگردیده است. از جمله این نظریات می توان به تئوری Xو Y مک گریگور، سیستم‌های مدیریتی لیکرت، نظریات آرجیس، مطالعات دانشگاه میشیگان، مدل فیدلر، تعامل رهبر - اعضا[4] ، مدل رهبر - مشارکت وروم و یتون[5] ، رهبری کاریزماتیک و رهبری تحول گرا اشاره نمود. متغیرهای زیادی در مدیریت و رهبری وجود دارد که در آنها سازه اعتماد به شکل محسوسی تاثیرگذار است و یا این متغیرها بر متغیر اعتماد تاثیر گذار هستند. از جمله این متغیرها می توان به ارتباطات، رهبری، تصمیم گیری، شهروندی، مدیریت ریسک، کنترل، رضایت شغلی، استرس، فرهنگ سازمانی، یادگیری و ادراک اشاره نمود. اعتماد انتظار مثبتی[6] است که دیگران در برابر آن فرصت طلبانه[7] عمل نمی‌کنند(روسیاو، 1988، 393-404). مهم ترین عناصری که در این تعریف به چشم می‌خورد آشنایی و ریسک می‌باشد. عبارت انتظار مثبت در این تعریف، آشنایی و شناخت نسبت به طرف مقابل را یاداوری می‌کند. اعتماد یک فرایند وابسته به تاریخ است و مبتنی بر نمونه‌های مربوط ولی محدود تجارب ما می‌باشد (رمپل، 1985، 96). واژه فرصت طلبی نیز منوط به هرگونه خطر ذاتی و آسیب پذیری در یک رابطه توام با اعتماد است


[1] Rotter

[2] rganization citizenship behavior

[3] Risk management

[4] Leader-Member Exchange Theory

[5] Victor Vroom & Phillip Yetton

[6] Positive expectation

[7] opportunistically


مبانی نظری و پیشینه تحقیق برنامه ریزی استراتژیک

مبانی نظری و پیشینه تحقیق برنامه ریزی استراتژیک
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 12
فرمت فایل doc
حجم فایل 304 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 48
مبانی نظری و پیشینه تحقیق برنامه ریزی استراتژیک

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

برنامه­ریزی استراتژیک

یکی از روش­های شناسایی ماهیت برنامه­ریزی استراتژیک بررسی تفاوت آن با سایر روش­های برنامه­ریزی است. امروزه در سازمان­های پیشرفته و در سطوح مختلف سازمان­ها، برنامه­ریزی به سه صورت اساسی برنامه­ریزی استراتژیک، برنامه­ریزی ترفندی[1] و برنامه­ریزی عملیاتی[2] به شرح زیر جلوه گر می­شود.

الف) برنامه­ریزی استراتژیک:

در این برنامه­ریزی، اهداف و خطوط کلی و رسالت سازمان در بلندمدت تعیین می­شود. این نوع برنامه­ریزی جامعیت داشته و در سطوح عالی سازمان شکل می­گیرد؛ در این نوع برنامه­ریزی چارچوبی مشخص برای برنامه­ریزی ترفندی و برنامه­ریزی عملیاتی ترسیم می­شود. این برنامه دارای دید بلندمدت است. در حکم چتری است که کل سازمان را به نحوی در بر می­گیرد.

ب) برنامه­ریزی ترفندی:

این برنامه­ریزی که در آغاز در سازمان­های نظامی به کار گرفته شد، فرایندی است که به وسیله آن، مدیراندسته­ای از فعالیت­های مرتبط را در اجرای یک راهبرد تصویر می­کنند. به عبارت دیگر، برنامه­ریزی ترفندی به مسائلی مربوط می­شود که برای رسیدن به هدف­هایی، توسط برنامه­ریزان سطوح عالی سازمان ترسیم می­شوند. این نوع برنامه­ریزی شامل تدوین هدف­ها و انتخاب وسایل لازم برای دستیابی به آن هدف­ها است. چارچوب زمانی برنامه­ریزی ترفندی، کوتاه­تر از برنامه­ریزی استراتژیک است. در نهایت، این برنامه­ریزی به وسیله سطوح میانی سازمان انجام می­گیرد.

ج) برنامه­ریزی عملیاتی:

فرایندی است که به وسیله آن، مدیران اجرایی، فعالیت و گام­های ویژه­ای را در راستای رسیدن به اهداف مورد نظر ترسیم می­کنند. برنامه­ریزی عملیاتی چارچوب زمانی کوتاه­تری نسبت به دو برنامه­ریزی استراتژیک و ترفندی دارد؛ این نوع اغلب توسط مدیرانی صورت می­گیرد که مسئولیت محدود برای اجرای هدف­های محدود دارند.

لازم به ذکر است که مرز بین برنامه­ریزی استراتژیک، ترفندی و عملیاتی کاملاً روشن نیست؛ تفاوت بین این سه برنامه­ریزی نسبی است.

در خصوص تفاوت بین برنامه­ریزی استراتژیک و برنامه­ریزی بلندمدت[3] می­توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1- برنامه­ریزی بلندمدت تنها بر بخش­هایی از سازمان تمرکز دارد؛ اما گستره برنامه­ریزی استراتژیک سراسر سازمان را در بر می­گیرد. تمایز دیگر این که برنامه­ریزی بلندمدت آینده را به صورت انتخابی می­نگرد؛ در صورتی که برنامه­ریزی استراتژیک آینده را به صورت کلی در نظر می­گیرد؛

2- برنامه­ریزی بلندمدت به طور کلی تصویری است از وضعیت مطلوب آینده و تداوم یا گستره چیزی که از قبل وجود داشته است. این وضعیت­ها یا اهداف نهایی، تصویری مطلوب از آینده یا گستره­ای از وضعیت موجود هستند. تحقق این اهداف ممکن است نیازمند انجام تغییراتی در برخی از روش­های انجام کار یا افزایش در هزینه­های مالی و منابع انسانی باشد؛ اما فعالیت اساسی سازمان همچنان یکسان باقی می­ماند؛ این امر در برنامه­ریزی استراتژیک صادق نیست؛

3- برنامه­ریزی استراتژیک، به دلیل بروز تغییر یا تغییرات مهم در محصولات یا خدمات آینده سازمان مطرح می­شود. با تغییر محیطی که سازمان در آن عمل می­کند، کارکنان سازمان احساس می­کنند فرصت جدیدی برای انجام برخی امور تازه یا متفاوت وجود دارد که در واقع تداوم امور قبلی نیستند. این حرکت به سوی زمینه­ای جدید یا بعدی تازه، گام یا جهش به درون چیزی ناشناخته است؛ این همان چیزی است که از آن به عنوان برنامه­ریزی استراتژیک نام برده می­شود؛

4- برنامه­ریزی استراتژیک درصدد شناسایی و حل مسایل استراتژیک است؛ در حالی که برنامه­ریزی بلندمدت بر تعیین اهداف، مقاصد و تدوین برنامه­های عملیاتی برای نیل به این اهداف تأکید دارد؛

5- برنامه­ریزی استراتژیک بیشتر از برنامه­ریزی بلندمدت بر ارزیابی محیط داخل و خارج سازمان تأکید دارد؛

6- برنامه­ریزی استراتژیک نیازمند تغییرات کیفی بوده و شامل تعداد زیادی برنامه است که براساس مقتضیات محیط انجام خواهند شد؛ در حالی که برنامه­ریزی بلندمدت شامل انتظارات معینی است که براساس وضعیت موجود تدوین می­شود.

برنامه­ریزان استراتژیک معمولاً محدوده احتمالی از آینده ممکن را در نظر گرفته، تصمیمات و فعالیت­های خود را در این محدوده به عمل می­آورند؛ در حالی که برنامه­ریزان بلندمدت یک آینده قطعی را برای خود در نظر گرفته، برنامه­ها و فعالیت­های خود را برای آینده­ای که بیشترین احتمال وقوع را دارد، تنظیم می­نمایند؛ در صورت بروز تغییراتی در آینده فرضی، امکان اصلاح چنین برنامه­ای وجود ندارد؛

7- برنامه­ریزی استراتژیک بیش از برنامه­ریزی بلندمدت، آینده­مدار است؛

8- برنامه­ریزی استراتژیک، یک فعالیت پیچیده بوده و نیازمند مشارکت مدیران تمام سطوح سازمانی است. این مدیران نقش فعالی در برنامه­ریزی استراتژیک و سنجش عملکردها (شامل تنظیم و گسترش نظام مدیریت عملکرد سازمان) دارند؛

9- برنامه­ریزی استراتژیک باید پاسخگوی فعالیت­های سازمانی در قبال تغییرات محیط باشد؛ چرا که محیط در بخش­های غیر انتفاعی می­تواند به شکل پیش­بینی نشده­ای تغییر کند. تأکید برنامه­ریزی استراتژیک بر تصمیم­گیری است؛ چرا که تصمیم­گیری مناسب، توانایی سازمان را در واکنش به تغییرات محیط افزایش می­دهد.

برنامه­ریزی استراتژیک به دلیل ویژگی­های خود همچنین با برنامه­ریزی عملیاتی تفاوت­های بنیادی دارد؛ در زیر به برخی از آنها اشاره می­شود:

1- اصولاً برنامه­ریزی عملیاتی در سطوح میانی و پایه شکل می­گیرد؛ در حالی که برنامه­ریزی استراتژیک در سطوح عالی سازمان تدوین می­شود؛

2- تأکید برنامه­ریزی عملیاتی بر کارایی و بازدهی است؛ در حالی که برنامه­ریزی استراتژیک بر اثربخشی تأکید دارد. منظور از اثربخشی آن است که هدف­های اصلی و اساسی تعیین شوند و به آنها دست یابیم؛ اما در کارایی، غرض آن است که با بیشترین بازدهی به هدف­های تعیین شده برسیم. به تعبیر دیگر، در برنامه­ریزی استراتژیک با هدف اثربخشی می­کوشیم تا کارهای درست را انجام دهیم؛ در حالی که در برنامه­ریزی عملیاتی، با هدف کارایی، تلاش در این است که کارها به درستی انجام پذیرند؛

3- در برنامه­ریزی عملیاتی بیشتر بر منافع فعلی سازمان تأکید می­شود؛ در حالی که در برنامه­ریزی استراتژیک توجه بر منافع آینده است. به عبارت دیگر، دید برنامه­ریزی عملیاتی کوتاه مدت و دید برنامه­ریزی استراتژیک بلندمدت است. در برنامه­ریزی عملیاتی منابع و امکانات موجود سازمان در نظر گرفته می­شود؛ در حالی که در برنامه­ریزی استراتژیک به منابع و امکانات آینده سازمان چشم می­دوزیم؛


[1]. tactical planning

[2]. operational planning

[3]. long rang planning


مبانی نظری و پیشینه تحقیق کانون های اصلاح و تربیت

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کانون های اصلاح و تربیت
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 13
فرمت فایل doc
حجم فایل 43 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 35
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کانون های اصلاح و تربیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کانون های اصلاح و تربیت

تاریخچه شکل گیری کانون های اصلاح و تربیت

تاریخچه شکل گیری کانون های اصلاح و تربیت در جهان

تعداد مردم فقیر و بی‌بضاعت (که بسیاری از آنها کودکان بودند) درگیر در گدایی، فحشا، و جرایم خرد در لندن آنقدر زیاد شده بود که در سال 1556میلادی یک مؤسسه که به‌طور خاص برای کنترل این افراد طراحی شده بود، یعنی دارالتأدیب، تأسیس شد. بااین‌حال، جرایم نوجوانان و گدایی محدود به لندن نبودند. در نتیجه، مجلس در سال 1576 میلادی قانونی را تصویب کرد که باعث ایجاد مؤسسات مشابه در هر یک از شهرهای انگلستان شد. ساختار مؤسسات و مدل دارالتأدیب در سطح قاره گسترش یافت. در سال 1595، بهترین مؤسسه، مرکز بازپروری آمستردام بود که به‌طورکلی برای رسیدگی به مشکل جرایم نوجوانان تأسیس شده بود. هدف این مؤسسه و نهادهای مشابه این بود که کم‌کم نظم و انضباط را القاء نموده و به جوانان بیاموزند که یک عضوِ مؤثر و سخت‌کوشِ جامعه باشند ( 15 ) . در نیمه ی دوم قرن 17 میلادی دانشمندان و نویسندگان طرز اجرای مجازات ها و وضع زندان ها را شدیدا مورد انتقاد قرار داده ، اصلاح و تربیت اطفال بزهکار را در موسسات تربیتی پیشنهاد نمودند . به پیروی از عقاید مذکور در سال 1623 در شهر ناپل ( ایتالیا ) اولین زندان برای تفکیک و طبقه بندی زندانیان از لحاظ سن احداث گردید . در سال 1667 در شهر فلورانس ( ایتالیا ) اولین زندان به روش انفرادی جهت نگهداری اطفال تاسیس شد . در سال 1672 در فرانسه طبق فرمان پادشاه ، اطفال ولگرد که از لحاظ جسمی قدرت پاروزنی در کشتی را نداشتند به بیمارستان های خاص اعزام شدند . در سال 1703به امر پاپ کلمان XI در رم ، کانون اصلاح و تربیت سن میشل[1] افتتاح شد . در این کانون ، جوانان به صورت دسته جمعی کار می کردند و شب ها در سلول ( خوابگاه انفرادی ) به سر می بردند و در بالای درب ورودی این زندان این چنین حک شده بود: " اگر با کار و انضباط نتوانیم محکومین را اصلاح و تربیت کنیم ، حبس کردن آنان به عنوان مجازات بی فایده است " . در سال 1735 م به دستور پاپ کلمان XII ، اولین دارالتادیب برای نگهداری دختران بزهکار در رم بنا گردید ( 4 ) . در سال 1788 در انگلستان ، اولین کانون اصلاح و تربیت جهت نگهداری اطفال افتتاح گردید . در قانون جزایی 1810 ناپلئون ( فرانسه ) اطفال کمتر از 7 سال غیر مسوول و کیفر اطفال بیش از 7 سال تا 16 سالگی تمام ، با توجه به قوه درک و تشخیص یا عدم قوه ممیزه تعیین گردید . نظر به این که در قانون مذکور ، روش خاصی برای اجرای مجازات اطفال بزهکار مقرر نگردیده بود ؛ اطفال در صورت محکومیت ، در زندان ها با بزرگسالان در یک جا نگهداری شده و وضع اسف باری داشتند . در فرمان 18 آوریل و 29 سپتامبر 1841 ، لزوم تاسیس دارالتادیب جهت تفکیک اطفال از بزرگسالان تاکید شد . در سال 1820 قسمتی از زندان « گالون » و در سال 1824 قسمتی از زندان « استراسبورک » و در سال 1830 بخشی از زندان « تلوز » برای نگهداری اطفال اختصاص یافت . اولین موسسه تربیتی در سال 1839 در « سن هیلر » افتتاح گردید . در سال 1819 در سیسیل ( ایتالیا ) اولین موسسه تربیتی شروع به کار کرد ( 4 ) . در سال 1825 در ایالت نیویورک ( امریکا ) به پیروی از عقاید « جان هوارد »[2] اولین موسسه جهت نگهداری اطفال به نام خانه امن[3] ، تاسیس شد . خیلی زود خانه‌های امن دیگری نیز در سایر شهرهای امریکا ، از جمله بوستون[4] (1826) و فیلادلفیا[5] (1828) تاسیس شد. در دهه 1840، خانه‌های امن در روچستر[6]، سین سیناتی[7] و نیواورلئان[8]؛ و در دهة 1850، در پراویدنس[9]، بالتیمور[10]، پیتسبورگ[11]، شیکاگو[12] و سنت لوئیس[13] افتتاح شدند. نوجوانان برای مدت زمان نامشخصی و یا تا زمان رسیدن به سن 18 یا 21 سالگی در خانه‌های امن به کارگرفته می‌شدند. علی‌رغمِ نام و اهداف بلندپروازانه‌ای که توسط اصلاح‌طلبان تبلیغ ‌می‌شد، خانه‌های امن بیشتر شبیه زندان‌ها اداره ‌شده و برای اطمینان از حبس ساکنانش ساخته شده بودند. در واقع، فعالیت روزانه‌ی این نهادها بیشتر بر کنترل تمرکز داشت تا اصلاحات. حال آنکه در آنجا کودکان در معرض یک رژیم سخت روزانه شامل کار سخت، تمرین نظامی، سکوت اجباری و آموزش‌های مذهبی و علمی قرار داشتند . و کارکنان این مراکز رفتار خشنی با نوجوانان داشتند . بخشی از هزینه های این مراکز با اشتغال نوجوانان به کارهایی مانند : تولید کفش و ابزار آلات آهنی و ... در کنار بودجه های بخش دولتی تامین می شد و در صورت تمرد نوجوانان از کار کردن ، با تنبیه های بدنی و یا قطع جیره غذایی مجازات می شدند( 15). در سال 1847 اولین کانون تربیت با کار[14] در ایالت ماساچوست ( امریکا ) افتتاح شد . ( 10 ) . در سال 1856 موسسات جداگانه ای برای دختران مانند مدارس صنعتی ایالت ماساچوست تاسیس شد . قبل از این زمان دختران نیز به همان مؤسسات پسران اعزام می‌شدند، هرچندکه تفکیک جنسیتی شدید اعمال می‌گردید ( 15 ) . در سال 1876 در امریکا اولین موسسه آموزش علمی و حرفه ای به نام المیرا[15] افتتاح شد . برنامه روزانه این موسسه طبق برنامه مدارس بوده و مدت نگهداری در آن نامعین بود ( 10) . کانون‌ اصلاح و تربیت المیرا در نیویورک که به‌عنوان کانون مدل در نظر گرفته شده بود 500 سلول داشت؛ اما در اواخر سال 1890 تقریباً دارای 1500 نفر سکنه بود . از زمان تأسیس مؤسسات بازپروری نوجوانان در ایالات متحده، بسیاری از مؤسسات ادعا کرده‌اند که مأموریت اصلی آنها درمان و بازپروری نوجوانان است، درحالی‌که در واقع آنها بر مجازات نوجوانان تمرکز کرده‌اند. ( 15 ) . در سال 1832 طبق فرمان لویی 18 موسسه خاص اطفال بزهکار در فرانسه افتتاح گردید . در سال 1833 انجمن حمایت از زندانیان در فرانسه تاسیس ، مراقبت ، هدایت و حمایت اطفال بزهکار جز وظایف انجمن مزبور پیش بینی شد . در سال 1842 در فرانسه مرکز آموزشی « سن هیلر » شرع به کار کرد . در روسیه نیز در سال 1846 ، اطفال از 10 تا 17 سال تمام ، در صورت محکومیت به حبس ، به کانون های تربیتی اعزام گشتند . در ژاپن در سال 1870 زندان تادیبی اطفال افتتاح گردید .


[1] Saint - Michel

[2]- Jhon Howard

[3] - خانه امن، یک مؤسسه خصوصی مراقبت از کودک بود که در ایالات متحده برای کودکانی که درگیر در رفتار غیرقانونی بوده یا احساس می‌شد که در معرض خطر چنین رفتاری هستند، ایجاد شد. هرچندکه هدف اولیة آن آموزش و تربیت نوجوانان برای زندگی‌های تولیدی بود؛ اما خانه‌های امن، در نظم و انضباط سختگیرانه و کار سخت، معروف‌تر از زندان‌ها شدند .

[4] -Boston

[5]- Philadelphia

24- Rochester

25- Cincinnati

26- New Orleans

27- Providence

28- Baltimore

29- Pittsburgh

30- Chicago

31- Saint Louis

[14] Reformatory school industrial school

[15] Elmira