دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 145 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 52 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
هوش هیجانی
2-2-2-1. مفهوم هوش
پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشی(IQ) بر جوانب مختلف زندگی، اکنون از اهمیت آن به عنوان تنها عامل موفقیت کاسته شده است. هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی صحبت از هوش به میان می آید، بلافاصله نوعی توانایی ذهنی درباره انسان تداعی می شود. اگر چه در میان تعدادی از دانش آموزان، تفاوت های فراوانی یافت می شود، اما وقتی صحبت از موفقیت تبعضی از آنان و عدم پیشرفت تعدادی دیگر به میان می آید، مهمترین چیزی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است حال آن که در گذشته این تفاوت تماماً به بهره هوشی نسبت داده می شد و فردی موفّق قلمداد می گردید که دارای بهره هوشی بالایی می بود. اکنون بهره هوشی بالا به تنهایی ارزش قلمداد نمی شود؛ چرا که تنها 20 % از موفقیت را در بر می گیرد حال آن که 80 % از موفقیت به هوش هیجانی و هوش معنوی نسبت داده شده است. بنابراین، امروزه روانشناسان توجه ویژه ای به این قابلیت و نقش آن در زندگی نموده اند و هر روز بر اهمیت و نقش آن به عنوان عاملی تأثیر گذار بر موفقیت در جوانب مختلف زندگی افزوده می شود(گلمن[1]، 1995).
امروزه همگی ما بر این باوریم که میزان توانایی ذهنی فرد یعنی آن چه که ما به عنوان هوش می شناسیم و مقدار آن را توسط تست های هوش می سنجیم. البته باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت و خوشبختی فرد وجود ندارد. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی برای این سؤال که چه عاملی می تواند تا حد زیادی موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهمتر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط با دیگران و حتی سلامت جسمی فرد دارد )گلمن، 1998 ؛ کاپلان،1993).
2-2-2-2. تعریف هوش
در روان شناسی تعریف واحدی از هوش وجود ندارد. هوش مجموعه ای از توانمندی ها و توانایی هاست. در بهره هوشی، استدلال ها، تجزیه و تحلیل و نیز استفاده از مهارت های کلامی متجلی می شود.از سوی دیگر کسانی که توانایی طراحی دارند، انسان هایی هوشمند هستند.در این میان وقتی از واژه توجه صحبت می شود، این واژه با هوش و انسان های هوشمند ارتباط پیدا می کند که از توجه بالایی برخوردارند.
عامل دیگر حافظه است که از مصادیق توانمندی هاست.بحث بهره هوشی نخستین بار در ایالات متحده و فرانسه مطرح شد. دیری نپایید که مشکلات بهره هوشی، خود را نشان داد که یکی از آن ها مربوط به حوزه های فرهنگی بود.نقدی که به تست های بهره هوشی شد این بود که از لحاظ فرهنگی نمی تواند پاسخگو باشد.عامل دیگر این که تست ها در مورد قدرت استنتاج، کاربرد داشتند ولی در مورد خلاقیت، نوآوری و ابتکار کاملاًعاجز بودند(نوشین، 1388).
"بینه" هوش را توانایی فرد در قضاوت، ادراک و استدلال تعریف می کنند.از نظر "دیوید وکسلر"، هوش عبارت است از توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی، فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می شود. به نظر پیاژه، هوش نتیجه تأثیر متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به صورت متعادل صورت گیرد، موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود. با توجه به نظرات مختلف می توان هوش را استعداد آموختن و مورد استفاده قرار دادن این آموخته ها در سازگاری با وضعیت های تازه و حل مسایل جدید دانست. به عبارت دیگر هوش قابلیت تغییر یا انعطاف در سازگاری است( راست منش،1389).
ترمن، هوش را ظرفیت فرد در تفکر انتزاعی می داند و پیرامون تعریف خود می نویسد فرد به همان نسبتی که قادر به تفکر انتزاعی است، هوشمند نیز است) شامرادلو،1383، مه یر و سالووی،1997).
به طور کلی در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی های یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد و رفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر ( 1992 )[2] ، این عناصر را به سه دسته زیر تقسیم نموده اند:
1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها و مفاهیم) سر و کار
دارند تا عینی (ابزارهای مکانیکی، فعالیتهای حسی)
2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.
3- توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها (سیف،1386).
به عبارتی هوش را می توان توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول تعریف کرد. در اکثر آزمون های هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی در میزان هوش مشاهده نمی شود، اما سنی که رشد هوش متوقف می گردد بستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمی رسد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف می گردد و پس از آن کاهش می یابد ولی به طور مستمر مشاهده می شود (پورافکاری، 1386).
برای تعریف هوش کوشش های زیادی به عمل آمده است. یکی از قدیمی ترین تعریف ها توسط بینه و سیمون (1916 ) ، به این صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت های مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن؛ این ها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند.
در زندگی روزمره اغلب با افرادی برخورد می کنیم که با وجود یکسان بودن در هوش شناختی، در موفقیت، کار، تحصیل، محیط خانواده و قدرت رهبری با یکدیگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند که بهره هوشی به تنهایی نمی تواند تضمین کافی برای کسب سلامتی، تحصیل، و رضایت فرد باشد بلکه عامل مؤثر دیگری تحت عنوان هوش هیجانی [3]می بایست مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
2-2-2-3. انواع هوش
در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولاً باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارایه شود، می توان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر (1975)، پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود .
[1] - Golman
[2] - Gij & Berlayner
[3] Emotional Intelligence-
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 12 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 65 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
سرمایه اجتماعی
2-2.سرمایه[1]
سرمایه ثروتی است مولد ، یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد با منبعی اضافی دیگر به کار برد.سرمایه همیشه در اقتصاد سیاسی مارکس ،کار مجسم یا انباشته تعریف می شود ، در یک مناسب اجتماعی قرار می گیریدکه درآن مولد برای انباشت بیش تر سرمایه به کار گرفته می شود.
بوردیو سرمایه را کار انباشت ، تعریف می کند .به نظر البرو اندیشه ای که در پس مفهوم اصلی سرمایه هست ، حتی در معنای مالی اولیه اش ،مفهوم ارزشی است که می تواند اساس ارزش های آینده باشد.(البرو[2]،1995) بنابرین ، سرمایه هر منبعی است که می تواند در عرصه ی خاصی اثر بگذارد. وبه فرد امکان می دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(استونس[3]،228:1998).
2-3 .اشکال سرمایه
برخی از محققین معتقدند بوردیو بین سه نوع کلی سرمایه ،که ممکن است محتوای خاص عرصه ای داشته باشد تمایز قایل شده است.
1-سرمایه اقتصادی[4]
به درآمد پولی ، و هم چنین سایر منابع و دارائی های مالی اطلاق می شود تظاهر نهادینه اش را در حقوق مالکیت می یابد.مثلا" پول و اشیای مادی که می توان برای تولید کالا و خدمات به کار برد.
2-سرمایه فرهنگی[5]
شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرآیند جامعه پذیری است.انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیت های تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است.ترنر[6](1198) در تعریف دیگری ، سرمایه فرهنگی را مجموعه ای از نمادها، عادات،منش ها ، شیوه زبانی ،مدارک آموزشی،ذوق و سلیقه ها و شیوه های زندگی که به طور غیر رسمی بین افرادشایع است ،تعریف می کند.(ترنر،434:1998).
3-سرمایه اجتماعی[7]
مجموعه منابع باالفعل و باالقوه ای است که با عضویت در شبکه های اجتماعی کنش گران و سازمان هابه وجود می آید.
4-سرمایه نمادین[8]
استونزو ترنر (1998)بر نوع دیگری از سرمایه به نام نمادین اشاره می کند.که با استفاده از سمبل ها جهت مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه های متغیری از سه نوع سرمایه یاد شده می انجامد.(استونز،221:1998-ترنر،512:1998).بوردیو نیز در کتاب اشکال سرمایه ،سرمایه نمادین و فرهنگی را دقیقا" مترادف هم نمی داند .در طرح کلی تئوری عمل، سرمایه نمادین محتوای خاص حیثیت و شرف فرض می شود، حال آنکه مثال های سرمایه فرهنگی را در جای دیگری از آثار بوردیو درباره نهادهای آموزشی باز تولید ، انسان آکادمیک بهتر می توان مشاهده کرد و همان قدر که به دانش مهارت یا شایستگی اشاره دارد . به شرف یا حیثیت نیز ، که داشتن این سرمایه می تواند به بار آورد می پردازد.سرمایه فرهنگی مسلما" گونه ای سرمایه نهادین ، به طور کلی است.اما شکلی از سرمایه نمادین است.(بوردیو[9]،7:1997).
5-سرمایه انسانی
شکل دیگری از سرمایه است .و یک مفهوم اقتصادی است.ویژگی های کیفی انسان اعم از آموزش ،تخصص ، مهارت ، دانش ، خلاقیت ، نوع آوری و غیره عموما" نوعی سرمایه به شمار می رود.به عبارت دیگری سرمایه انسانی را می توان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید.(علوی راد،نصیرزاده،210:1380).
2-4.تفاوت انواع سرمایه
بر خلاف سرمایه اقتصادی که معمولا"کالای خصوصی دریک جامعه کاپیتالیستی است ، سرمایه اجتماعی جنبه یک کالای عمومی را داشته ، کنش گرانی که سرمایه اجتماعی را ایجاد می کنند.معمولا"فقط قسمت کوچکی را از منافع شان بدست می آورند.(کلمن[10]،119-116-98-99،1198). سرمایه اجتماعی به ارتباط قانونی و قاعده مند وابسته است،که اگر تجدید نشود از بین می رود.سرمایه اجتماعی از طریق مکانیسم های فرهنگی ،دین ، سنت، عادات تاریخی(فوکویاما[11]،1995) به وجود می آید و منتقل می شود.در واقع عناصر فرهنگی می توانند مانند سرمایه اندوخته شوند. پس سرمایه فرهنگی متشکل از عادات ،تمایلات بادوام،عینیت فرهنگی ارزشمند و تحصیل و شرایط لازم آموزشی رسمی است.(بوردیو:1986،243).سرمایه فرهنگی نسبت به سرمایه اقتصادی کمتر ملموس است.با وجود این قابل سرمایه گذاری و کسب سود یا ایجاد ارزش می باشد.
سرمایه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی قابل تبدیل به یکدیگر می باشد.سرمایه اقتصادی بیشتر ملازمبا الگوهای مخصوص شبکه های اجتماعی و شیوه های فرهنگی گروه های سطح بالا است.با افزایش سود مندی سرمایه اقتصادی، رشد سرمایه اجتماعی و فرهنگی نیز بیشتر می شود.با این حال پول ، منافع اجتماعی ،فرهنگی قابل تبدیل به اندازه مشابه نیستند. قابلیت تبدیل سرمایه اقتصادی بیشتر است و به آسانی به سرمایه اجتماعی و فرهنگی تبدیل می شود (بوردیو،243:1986).
[1]-Capital
2-Albro
3-Estons
[4]-Economic Capital
2-Cultural Capital
3-Terner
4-Social Capital
5-Symbilic Capital
1-Bordioo
2-Kelman
3-Fookoyama
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 4 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 71 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 68 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
حاشیه نشینی
2-10.دیدگاه های حاشیه نشینی
در ارتباط با علت یابی و شناخت زمینه های حاشیه نشینی ، نظریات متفاوت اگر چه تا حد زیادی ناشی از وجود مختلف حاشیه نشینی است.لیکن تعلق صاحب نظران به دیدگاه و مکاتب فکری گوناگون ، سهم مهمی در این امر دارد.در اینجا سعی می شود علل حاشیه نشینی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
2-10-1.دیدگاه لیبرالیستی
این دیدگاه ها عمدتا" خاص کشورهایی است که با نظام اقتصاد آزاد اداره می شوند.بویژه ایالات متحده آمریکا از آن جمله می باشد.این دیدگاه ها تحت تا"ثیر فلسفه پوزیتیسم قرار دارند و از بررسی سطحی علل و عوامل مختلف تجاوز نمی کنند.این امر شاید ناشی از تعهدی باشدکه علم (به مفهوم جدید آن )نسبت به نظام سرمایه داری و طبقات حاکم و حاکمیت کشورهای قانونی بر عهده گرفته است.
بسیاری از محققان لیبرالیست ، که از معتقدان و مبلغان مکتب کارکرد گرایی میباشند ،علت عمده حاشیه نشینی را ناشی از کارکرد جاذبه های شهری و دافعه های روستائی به شمار می آورند.به نظر آنها افزایش جمعیت یکی از علل مهمی است که زمینه را برای مهاجرت مازاد نیروی کار روستائی فراهم می آورد.عدم دسترسی مهاجرین به مشاغل اقتصاد شهری ، همراه با فقر اقتصادی و عدم تخصص آنها موجب می شود که آنها مجبور شوندآلونک ها و زاغه هایی که اغلب فاقد هر گونه تسهیلات شهری از قبیل آب و برق و تلفن است را برای زندگی بر گزینند.
برخی دیگر از کارکردگرایان به عوامل دیگری غیر از افزایش جمعیت تاکید نموده اند.به عنوان مثال (هوم هویت1 عوامل فیزیکی ، مانند زمین های رها شده و اراضی نامناسب شهری و بالابردن قیمت زمین و مسکن و برخی عوامل اقلیمی را زمینه ساز هجوم مهاجران به مناطق خاصی از شهرها و ایجاد حاشیه نشینی و زاغه نشینی می دانند.
2-10-2.دیدگاه ساختارگرایان
رادیکالیست ها که عمدتا" از دیدگاه اقتصاد سیاسی به مسائل می نگرند اگر چه در قبول این اصل ،که حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه ،در نتیجه مهاجرت از روستاهابه شهرهای کوچک وبه شهرهای بزرگ می باشد .و با لیبرالیست ها هم عقیده هستند.لیکن بر خلاف لیبرالیست ها ، این مهاجرت را ناشی از خصوصیات کارکردهای شهری نمی دانند.بلکه ساختاراقتصادی نا بسامان کشورهای در حال توسعه را که ناشی از ادغام کشورهای مزبور در نظام اقتصاد و تجارت جهانی است،در این امر دخیل می دانند.
تحلیل گران اقتصاد سیاسی معتقدند :هنگامی که مناطق دارای اقتصاد معیشتی ،به جرگه بازار وارد می شوند ،تولیدات بومی عمدتا" جای خود را به یکی دو محصول عمده خواهد دادو جمعیت زیادی به علت دگرگونی ساختارهای تولیدی،به صورت نیروی کار آزاد شده درآمده است ، و موج های عظیم مهاجرتی را موجب می شوند.که دیگر از عوامل که به عقیده رادیکالیست ها ،زمینه حاشیه نشینی را فراهم می آورد،اقتباس کشورهای در حال توسعه از الگوی توسعه کشورهای سرمایه داری صنعتی می باشد. این تحلیل گران معتقدند چنین الگوهایی به دلیل آنکه صنعت محور هستند ساختار اقتصادی کشورهای در حال توسعه را بر هم می ریزد.یکی از نتایج منطقی چنین الگویی ، افزایش جمعیت شهری و ایجاد شهرهای مسلط با جاذبه های شغلی و خدماتی،آن هم در شرایطی است که به دلیل بر هم ریختن ساختار اقتصاد سنتی ،بخش کشاورزی تحت الشعاع مونتاژ و فعالیت های بخش خدمات قرار گرفته و مازاد نیروی کار روستائی را ناگزیر از مهاجرت به شهرهای بزرگ می نماید .
2-10-3.دیدگاه نو سازی
دیدگاه نوسازی که در دهه های 1950و 1960 به عنوان رویکردی در ادبیات علوم اجتماعی مطرح شده است .یکی از عوامل مهم در بر ریختن ساختار اقتصاد سنتی در رشد شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه بشمار می رود .به موجب این دیدگاه پیوندی تنگاتنگ بین شهری شدن و توسعه وجود دارد ،به گونه ای که توسعه یافتگی را مترادف با شهری شدن در نظر می گیرند.به طور کلی می توان گفت تحلیل گرایان اقتصاد سیاسی ،با اعلام اینشعار که ساختار درونی کشورهای جهان سوم بخشی از نظام تولید و مصرف است ،سعی می کنندنقشعوامل ساختاری در مشکلات شهری و از جمله حاشیه نشینی زاغه نشینیرا تبیین کنند..
الف-اسکان غیر رسمی ایران
رشد شتابان جمعیت و تحولات ساختاری در نظام اقتصادی روستائی ایران در بعد از سال های 1345 پدید آمد، سبب شد تا شهرها به ویژه شهرهای بزرگ به عنوان مقصد مهاجرت های مناطق روستائی کشور، جاذب مهاجرت های وسیع و گسترده ای گردند.
در این میان ، بیشتر مهاجران که توانایی مالی و اقتصادی استقرار و سکونت در محدوده رسمی شهر و پرداخت هزینه مسکن و اقامت در محدوده قانونی شهر ها را نداشتند، برای تامین سرپناه خود به ویژه در شهرهای بزرگ به حاشیه شهرها روی آوردند، هرچند که شدت و حجم این مساله در استان های کشور و شهرهای آن بسته به شرایط اقتصادی و تمرکز صنایع متفاوت است.
ب- انواع سکونت گاه های غیر رسمی در ایران:
1-زاغه ها یا محلات فقیر نشین: سکونتگاههایی هستند قانونی ولی بسیار پر جمعیت از لحاظ خدمات در سطح بسیار پائینی می باشند.
2-سکونت گاه های تصرفی: سکونت گاه هایی هستند غیر قانونی و غالباً فاقد طراحی از پیش تعیین شده .
3-سکونت گاه هایی با تفکیک غیر قانونی: بر خلاف دو نوع سکونت گاه فوق الذکر دارای طرحی از پیش اندیشیده شده می باشند ولی به صورت غیر قانونی شکل گرفته اند.