دسته بندی | جغرافیا |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 1170 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 48 |
سرد و قطبی
Polar climate
Recognizing & features of polar climate
رایجترین طبقهبندی مؤثر براساس برنامه Koppen میباشد که براساس ویژگیهایی از چرخه میانگین سالیانه دمایی و نزولات استوار شدهاند. مقادیر آستانهای که این پارامترهای اقلیمی را تعیین میکنند برای طراحی انواع اقلیمی تعریف شدهاند که ویژگیهای اصلی محیطی را منعکس مینمایند. انواع اقلیم اصلی براساس نظریات Koppen پنج دسته بوده و با حروف بزرگ مشخص میشوند عبارتند از:
اقلیمهای استوایی بارانی (A)
اقلیمهای بیابانی (B)
اقلیمهای معتدل بارانی (C)
اقلیمها ی برفی و جنگلی (D) Boreal
اقلیمهای قطبی (E)
Global climate classifications were originally constructed in order to designate the manifold existing local climates to an adequate number of climate types and to determine the spatial distribution of these types on the basis of climatic data for a reference period. Thus, climate classifications are introduced in order to reflect the mean spatial climate characteristics.
به کارگیری طبقهبندی اقلیمی جهانی براساس نظریات (1936) Koppen واطلاعات اقلیمی جهانی برای فواصل 15 ساله در دوره سالهای 1951 تا 2000 ،یک مرور کلی درباره تغییرات فضایی- موقتی انواع اقلیم های اصلی را در یک سری مجموعههای فرعی جهانی و منطقهای در یک دیدگاه قارهای را ایجاد میکند.
براساس طبقه بندی اقلیمی کوپن جهان به 5 نوع اقلیم اصلی تقسیم می شود که منطقه E وD معرف اقلیم سرد و قطبی هستند.
توزیعات مجدد بین پنج نوع اصلی اقلیمی Koppen که بین دوره های 2000-1951 و 2000-1986 رخ دادهاند، بر 3/3% از محدوده کلی جهانی تأثیر دارد. اما فقط برای حدوداً نیمی از این دوره نتایج طبقهبندی متفاوت را میتوان به تفاوتهای مهم آماری پارامتری اقلیمی مربوطه بین دو دوره مربوط دانست. انتقالها بین انواع آب و هوایی باعث افزایشی در اقلیم خشک B و کاهشهای همزمانی در اقلیمهای قطبی D و سرد E میشوند. در حالی که در مورد اقلیمهای حارهای A و معتدل C تنها توسعه هایی جزئی قابل مشاهده هستند.
However, the underlying climate variables are subject to temporal variations and so are the results of climate classifications. Therefore climate classifications may not only be used to determine the mean state of the climate. They can also be utilized to analyze global and regional scale climate variations by applying them to varying time periods. Spatio-temporal variations of climate types resulting from effective climate classifications do not only reflect modifications of climatic parameters. By definition they are closely linked to different environmental conditions (e.g. vegetation) and therefore they may moreover be used for investigating the potential impact of past, present and projected future climate change on environmental systems.
یافتههای فوق که به تغییرات فضایی زمانی پنج اقلیم Koppen مرتبط هستند و در نیمه دوم قرن بیستم بیان شده اند،در یک مقیاس جهانی به طور کلی همراستا با نتایج حاصل از تحقیقات چندین محقق میباشند که طبقهبندی Koppen یا اصلاحاتی از آن را برای اطلاعات اقلیمی قرن بیستم به کار بردند و با توجه به تغییرات بیشتر منطقهای که مثلاً مورد حمایت Overland, Wang و Serreze هستند و به کاهش اقلیمهای سرد E مربوط میشوند و یا به وسیله Gonzalez در ارتباط با توسعه اقلیم های خشک Bدر آفریقا عمل می کنند.
طبقهبندی Koppen به پنج نوع اصلی اقلیمی محدود شده که براساس مقادیر ماهیانه مربوط به دوره زمانی 1951 در آمریکای شمالی است
بیشتر خصوصیات آمریکای شمالی نشان دهنده کاهشهای معینی از مناطق قطبی E و همچنین اقلیمها ی خشک B هستند. به صورتی همزمان محدوده اشغال شده توسط اقلیمهای C , D افزایش مییابند.
همان طور که 13 مورد از 15 مورد گرمترین سالهای جهانی در دوره 2000-1951 بین سالهای 1986 تا 2000 روی دادهاند.
این دوره جدید نه تنها تأثیرات گرم شدن جهانی مشاهده شده در قرن بیستم را در برمیگیرد بلکه ممکن است به عنوان یک قیاس برای اقلیم گرمتر جهانی در نظر گرفته شود، همان طور که برای آینده مطرح شده است. بنابراین ممکن است این طور نتیجهگیری شود که تغییرات مربوط به انواع اصلی اقلیمها که در فاصله سالهای 2000-1986 کشف شدهاند، ادامه خواهند داشت یا ممکن است حتی تحت شرایط آینده یا گرم شدن جهانی آینده تقویت گردند. این نتیجه به وسیله نتایج طبقهبندی اقلیمی Koppen که براساس مدل جفت شده و جفت نشده GCMS انجام شدهاند مورد حمایت میباشد که نشان دهنده توسعه اقلیمهای خشک B و استوایی A و کاهش اقلیمهای قطبی D و سرد E براساس فرضیه گرم شدن گاز گلخانهای میباشد.
این مسأله همچنین باعث ایجاد فرصتهای برای خلق زیبایی میشود که در سایر اقلیمها آشکار نخواهد بود. این ارایه درباره این است که چگونه معماران و طراحان در حال بررسی احتمالات شکل دهنده مناطق سردسیری شامل پیچید گیها فرصت های آن میباشند. هدف ارایه یک سبک معماری جدید یا تعیین مکتب زیباییشناسی خاصی نسبت به مکتب دیگر نمیباشد، بلکه هدف از ارایه این مقاله تعیین ایدههایی در حال پیدایش، ویژگیها و مفاهیم میباشد و بدین وسیله منجر به انجام تحقیقی خلاقانه، ارزشمند و دقیق برای ارزشهای معنادار زیباییشناسی می شود.
بنابراین توسعه اصول زیباییشناسی را در معماری میتوان به عنوان استدلالی کاربردشناسانه و تغییردهنده کامل شکل برای ایجاد احساس در نظر گرفت. به چنین استدلالی میتوان از دو جهت نزدیک شد، یکی را میتوان با ایده زیباییشناسی شروع کرد و آن را در یک ساختمان ارایه نمود که اهداف معناشناسی را برآورده میسازد و همچنین میتوان از راهحلی کاربردشناسانه شروع نمود و با آن نیازی را تغییر داده و یک تجربه زیباییشناسانه را ایجاد نمود.
با استفاده از یکی از این دیدگاهها یا هر دوی آنها به یک زیباییشناسی منطقهای میتوان دست پیدا کرد. محیط مربوط به اقلیم سردسیر را میتوان به عنوان یک الهامبخش یا مؤلفهای در زیباییشناسی محض به کار برد، ایدههایی که آزمایش میشوند و در کاربردشناسی ساختمانسازی پالایش میگردند، یا موضوعات روزمره ساختمانسازی در مناطق سردسیر مثل حفظ انرژی، دوامپذیری یا راحتی که میتوانند اساس توسعه اصول زیباییشناسی شوند که منشأ کاربردشناسی خود را القا میکنند، مؤلفه غیر متغیر اقلیم است.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 80 |
فرمت فایل | pptx |
حجم فایل | 541 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
عنوان: پاورپوینت فناوری (فصل هفتم کتاب تئوری سازمان، ساختار و طرح سازمانی نوشته رابینز ترجمه الوانی و دانایی فرد- ویرایش جدید)
دسته: مدیریت (مدیریت عمومی- مبانی سازمان و مدیریت- اصول مدیریت- تئوری های مدیریت پیشرفته)
فرمت: پاورپوینت(Powerpoint)
تعداد اسلاید: 34 اسلاید
کتاب تئوری سازمان، ساختار و طرح سازمانی نوشته استیفن رابینز ترجمه دکتر سید مهدی الوانی و دکتر حسن دانایی فرد از جمله منابع مهم درس مبانی سازمان و مدیریت، اصول مدیریت و مدیریت عمومی و تئوری های مدیریت پیشرفته در سطح کارشناسی و ارشد رشته های مجموعه مدیریت میباشد. این فایل شامل پاورپوینت فصل هفتم این کتاب با عنوان « فناوری» می باشد که در حجم 34 اسلاید همراه با تصاویر و توضیحات کامل تهیه شده است که می تواند به عنوان کار کلاسی ( ارائه در کلاس به شکل سمینار یا کنفرانس) درسهای مدیریت عمومی- مبانی سازمان و مدیریت- اصول مدیریت و تئوریهای مدیریت پیشرفته رشته های مجموعه مدیریت در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد مورد استفاده قرار گیرد ، بخشهای عمده این فایل شامل موارد زیر است:
تعریف فناوری
پژوهش های صورت گرفته پیرامون فناوری
پژوهش وودوارد
طبقه بندی وودوارد از انواع فناوری
نتیجه گیری وودوارد از پژوهش پیرامون فناوری
خلاصه یافته های وودوارد در خصوص رابطه بین پیچیدگی فناوری و ساختار
فناوری مبتنی بر دانش
پیشینه فناوری مبتنی بر دانش
دو بعد اساسی فناوری مبتنی بر دانش
طبقه بندی فناوری از دیدگاه پرو
فناوری های تکراری
فناوری های مهندسی
فناوری های هنری و صنعتگرانه
فناوری های غیرتکراری
شکل طبقه بندی فناوری از دیدگاه پرو
نتایج تحقیقات پرو پیرامون فناوری
پیش بینی های پرو از رابطه فناوری- ساختار
عدم اطمینان محیطی: نقش تامسون در تعریف و سنجش فناوری
طبقه بندی فناوری از دیدگاه تامسون
فناوری پیوسته مستمر
فناوری واسطه ای
فناوری متمرکز(فشرده)
نتیجه گیری از نظریه تامسون
تاثیر صنعت و اندازه بر سازمان
عامل مشترک در نظریه ها : تکراری بودن
طبقه بندی فناوری ها بر اساس تکراری و غیرتکراری بودن
فناوری های تولیدی در مقابل فناوری های خدماتی
فناوری و پیچیدگی
فناوری و رسمیت
فناوری و تمرکز
پاورپوینت تهیه شده بسیار کامل و قابل ویرایش بوده و به راحتی می توان قالب آن را به مورد دلخواه تغییر داد و در تهیه آن کلیه اصول نگارشی، املایی و چیدمان و جمله بندی رعایت گردیده است.
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
مقاله طبقه بندی محیط برنامه ریزی سازمان در 23 صفحه ورد قابل ویرایش
طبقه بندی محیط برنامه ریزی سازمان
مقدمه
جهان امروز را میتوان جهان پرتلاطم تغییر نام نهاد، سازمانهای گوناگون به خصوص سازمانهای تولیدی برای تامین هدفهای خود یعنی بقاء، توسعه و رقابت نیاز شدیدی به استفاده از الگوهای علمی داشته و در صورت عدم شناخت، کاربردی و انجام تحقیقات پویا از صحنه محو خواهند شد. میتوان سیستم را کل نگری، مدیریت را هنر و تولید را به عنوان سلاح رقابتی تلقی کرد. اما علیرغم اهمیت رو به تزاید این مهم، تصمیم سازان و تصمیم گیران حوزه مدیریت و عملیات در صنایع کشور توجه کمی نسبت به توسعه دانش تولید، تفاوتهای محیطی و کاربرد آن در سیستمهای مورد تصدی خود مبذول میدارند و از این روست که توان رقابتی خود را از دست داده وبه سازمانهای منفعل تبدیل گردیدهاند، امروزه برای اداره کارخانه و برنامه ریزی تولید سیستمهای متنوع تولیدی معرفی و به کار گرفته شدهاند و در چهار چوب هر یک از این سیستمها، روشهایی جهت برنامهریزی در سطوح مختلف و موضوعهای متفاوت مورد استفاده قرار میگیرد. در این بین یکی از عواملی که تاثیر بسزایی در موفقیت سازمان بازی میکند انتخاب روش برنامهریزی صحیح و متناسب با خصوصیات محیط برنامهریزی آن است. ایجاد چنین انطباق بدون شناخت محیط و تفکیک منطقی آن امکان پذیر نخواهد بود.
واقعیت این است که انتخاب روش مناسب جهت برنامهریزی به ابزاری نیاز دارد که بتواند به صورت پویا انطباق مورد نیاز را به وجود آورده و مدیران سازمانها به خصوص مدیران تولد و عملیات ما را یاری کند، تا ابزارهای مناسب را برای برنامهریزی با توجه به ویژگیهای محیط برنامهریزی برگزینند. مقاله حاضر خلاصهای از رساله دکتری نویسنده است که در تاریخ 29/8/81 ازآن دفاع کرده است.
تعاریف محیط برنامهریزی
1- محیط برنامهریزی سازمان به کلیه عواملی اطلاق میشود که بر سازمان اثر گذاشته و از آن تاثیر میپذیرند.
2- محیط شامل تمام عوامل خارج از مرز سازمان است که ممکن است بالقوه بر سازمان اثر گذار باشد.«نجف بیگی 1380)
3- محیط برنامه ریزی سازمان به تعامل ابعاد درونی سازمان با یکدیگر و با عوامل خارج از سازمان اطلاق می گردد.
محیط و کار عمومی: بنا بر عقیده صاحبنظران مدیریت، محیط را می توان به محیط کار و محیط عمومی تقسیم کرد. محیط کار به محیطی گفته میشود که سازمان به طور مستقیم با عوامل اساسی آن در ارتباط است و از آن تاثیر میپذیرد، مانند بازار، رقبا، بخش تهیه مواد اولیه، منابع انسانی، سهامداران و اتحادیههای کارگری، محیط عمومی به عواملی تاکید دارد که به طور غیر مستقیم بر سازمان عملکردهای آن تاثیر می گذارد، مانند عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فناوری.
مکتب اقتضایی ونگرش آن نسبت به محیط برنامه ریزی: نظریه اقتضایی بر این مبنا استوار است که رابطه یک سازمان با سازمانهای دیگر و انتخاب روشهای برنامه ریزی آن میبایست با توجه به مجموعه عوامل متشکله محیط برنامه ریزی صورت پذیرد. طبق این نگرش، نظریه پردازان و مدیران باید در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی انعطاف و ابتکار بیشتری از خود نشان دهند. بنابراین، تئوری اقتضایی اصول نظریات کلاسیکها کلیه مکاتبی که عقاید شبیه آنان را دارند رد میکند، زیرا سازمانها و شرایط محیطی آنها نیز به تبعیت از تغییرات محیطی، متفاوت خواهد بود.
«هوج» عوامل تشکیل دهنده محیط سازمانها را به سه دسته تقسیم میکند که عبارتند از:
· محیط کلان که شامل فرهنگ، رقبا، اقتصاد سیاست وفناوری است؛
· محیط واسطهای؛
· محیط خرد که عوامل درونی سازمان را مدنظر قرار میدهد.
نکته مهم و قابل بررسی در تقسیم بندی فوق توسط «هوج» رد این است که اکثر سازمان های کشور ما در محیط خرد و کوچک و حداکثر در محیط میانی در جهان فعالیت دارند و تعداد سازمانهای تولیدی ما که با محیط کلان جهانی ارتباط برقرار باشند، بسیار محدود است.
پژوهش خانم وود وارد: این پژوهش اولین تحقیق منظم و جامع درباره فناوری به عنوان یک عامل محیطی و رابطه آن با ساختار سازمانی است که اواسط دهه 1960 انجام شد. نتیجه حاصل از تحقیق وی نه تنها توجه به عوامل محیطی را در مطالعات آکادمیک افزایش داد بکله نشان داد که :
الف: بین طبقه بندیهای تکنولوژیک و ساختار سازمانی همبستگی وجود دارد؛
ب: اثر بخشی سازمانی به تناسب صحیح بین فناوری و ساختار سازمانی وابسته است.
نظریات (برنز) و (استاکر): سازمانها از نظر محیط برنامهریزی توسط (برنز) و (استاکر) در دو طیف مکانیکی و پویا قرار داده شده اند. در واقع از نظر آنان درجه تغییر پذیری سازمانها ممکن است از حالت مکانیکی یا ماشینی افزایش یابد و به حد سازمانهای پویا برسد، سازمانهای مکانیکی آنهایی هستند که محیط خارج سازمان بر آنها تاثیر چشمگیری نخواهد داشت، مانند صنعت کانتینرسازی که محیطی تقریبا ثابت دارد. اما هر قدر سازمانی از حالت مکانیکی به سمت ارگانیکی حرکت کند، اثرمحیط بر آن بیشتر خواهد شد. از نظر محقق در چنین محیطی استفاده از روشهای برنامه ریزی مواد و قطعات میبایست انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند تا بتواند همگام با تغییرات محیطی واکنش نشان داده و فرایندهای سازمان را در زمینه تامین به موقع نیاز واحدهای تولیدی و در نهایت مشتریان تعدیل کنند.
مطلبی که (برنز) و (استاکر) مطرح کردهاند در رابطه با موضوع مقاله نگارنده را متوجه این نکته اساسی میکند که روبرو شدن با محیط مطمئن آسان است، زیرا محیط خارج از سازمان تغییری را به آن تحمیل نمی کند و میتوان میزان احتیاجات مواد و قطعات را با استفاده از روشهای ساده و کم هزینه تامین کرد. اما با محیط نامطمئن که ویژگی سازمانهای پویا است چگگونه باید برخورد کرد؟ آنچه مسلم است مطالعات (برنز) و (استاکر) در زمینه میزان تغییرات محیط برنامهریزی تا اندازهای دیدگاه نویسنده را گسترش میدهد ولی چهارچوب دقیقی در رابطه با دستهبندی محیط برنامهریزی تولید دست نمیدهد.
مطالعات «لارنس» و «لورنش»: این تحقیق در دهه 1960 از طرف دانشگاه هاروارد انجام گرفت و در زمینه رابطه بین فناوری و محیط برنامهریزی بوده است. آنها دریافتند که تغییر فناوری در صنایع به این بستگی دارد که محیطهای خارجی سازمان تا چه حدی تغییر را ضروری بدانند. صنعت کانتینر نیازی به تغییر فناوری ندارد و برعکس، صنایع پلاستیک سازی باید به طور پیوسته در حال تغییر و انطباق با تغییرات محیطی باشد. به همین ترتیب بین این دو نوع صنعت صنایع دیگری مانند صنایع غذایی قرار میگیرند که تا حدودی نیاز به سازگاری دارند. نتیجه مطالعات این دو محقق ما را به این واقعیت راهنمایی میکند که نوع فناوری اطلاعات به کار گرفته شده در طراحی و اجرای روشهای برنامهریزی مواد قطعات نیاز به انطباق با تغییرات محیطی خواهد داشت.
نظریه گالرایت: وی را میبایست از پیشگامان مطالعات محیطی به شمار آورد. او در زمینه چگونگی برپایی سازمانها بر اساس پیش بینی وظایف آنها مطالعه و بررسی کرده است.
یافتههای تحقیقات وی این بود که هر قدر کارهای یک سازمان، مانند برنامهریزی موارد قطعات غیر قابل تغییر باشد، درباره آنها بهتر می توان برنامهریزی کرد و در نتیجه به جریان تداوم اطلاعات در سازمان نیازی نیست. به بیان دیگر وی اعتقاد داشت که محیط باثبات و فعالیتهای پایدار در سازمان روشهای برنامه ریزی را طلب میکند که کمتر نیازمند توضیع اطلاعات هستند. با این وصف هرقدر سازمان و فعالیتهای آن مخصوصا محیط برنامهریزی آن بیثباتتر باشد احتیاج به روشهای برنامهریزی خواهد داشت که به توزیع اطلاعات در کل سیستم بهای بیشتری بدهند. همچنین وی باور داشت بین اجزای مختلف سازمان هماهنگی لازم است تا سازمان در ارتباط بامحیط به طور اثر بخش عمل کند. در صورت تغییرات افراطی در محیط برنامهریزی سازمان نیاز به اهرمهای هماهنگ کننده بیشتری احساس میگردد و این خود به جریان گردش اطلاعات کمک خواهد کرد.
مطالعات انجام شده درباره محیط برنامه ریزی:
فقط یک تعداد محدود از تحقیقات که به روشهای برنامه ریزی میپیوندد برای محیطهای ویژه یافت شده است. به این منظور نقدی از یافتههای تحقیقات و مطالعات انجام شده در ارتباط با موضوع مقاله حاضر با مدنظر قرار دادن روند تاریخی آنها از نظر میگذرد.
«کراجوسکی» در طرح تحقیق خود با عنوان «تاثیر تفاوتهای محیط برنامه ریزی بر موفقیت روشهای برنامه ریزی احتیاجات مواد و کان بان» که نتایج آن در سال 1987 میلادی در مجله معتبر، مدیریت علمی به چاپ رسیده است. ضمن تفکیک محیط برنامه ریزی تولید و طبقه بندی آن به بررسی عمیق ویژگیهای روشهای فوق همت گماشته و در رابطه با بررسی تعامل بین این روشها در برنامه ریزی و کنترل موجودی و محیطهای متفاوت تولیدی، تاثیر مستقیم تفاوتهای محیطی را بر روی موفقیت یا شکست روشهای یاد شده بسیار قوی ارزیابی می کند. وی و همکارانش به این نتیجه میرسند که عوامل گوناگون مداخلهگر در محیط برنامهریزی تولید برخلاف محیط کلان سازمانها قابل کنترل بوده و میتوان با کنترل آنها به موقعیت روشهای برنامهریزی مواد کمک کرد. آنچه در تحقیق فوق بیشتر مورد توجه قرار میگیرد ویژگیهای روشهای برنامهریزی احتیاجات مواد و «کان بان» است. و از مطالعه روشهای دیگر برنامهریزی مواد و قطعات خبری نیست، وی وهمکارانش معتقد هستند که موفقیت روش برنامه ریزی به محیط اجرای آن بستگی دارد. با توجه به اینکه تحقیق یاد شده اولین مطالعه صورت گرفته در زمینه تعامل محیط و روش برنامهریزی است، می توان از آن به عنوان یک نقطه آغاز در بررسی موضوعهای مرتبط با موضوع تحقیق حاضر نام برد.
«گیانگ» و «ساوایا» در سال 1992 میلادی طرح تحقیقی را به انجام رساندند که بر مبنای الگوی انجام گرفته توسط «کراجوسکی» صورت پذیرفته بود. با این تفاوت که سازمانهای مورد بررسی با نوع سازمانهایی که «کراجوسکی» به عنوان نمونه انتخاب کرده بود متفاوت بودند. یافتههای تحقیق یاد شده تقریبا شبیه به یافتههای تحقیق مشابه درسال 1987 میلادی بود.
آنها پیشنهاد می کردند که سازمانها قبل از انتخاب روش برنامه ریزی احتیاجات مواد و کان بان می بایست شرایط محیطی برنامه ریزی را مورد بررسی قرار دهند. زیرا یک روش بسیار مطلوب در یک سازمان ممکن است یک روش کاملا نادرست با توجه به ویژگیهای محیطی در سازمان دیگر باشد. خلاصه تحقیقات نام برده شده در مجله مدیریت «تولید و موجودی » به چاپ رسیده است.
«بری» و «هیل» در کتاب اتصال سیستم به استراتژی که بر مبنای نتایج طرح تحقیقاتی آنان با عنوان «تاثیر عدم توازن بین نیازمندیهای بازار بر انتخاب روش برنامهریزی و عملکرد» و سال 1992 میلادی نوشته شده است، به دنبال پاسخ این سوال گشته اند که میزان تاثیر عدم توازن و نظم بازار با روش برنامهریزی انتخاب شده به چه اندازه بوده و این عامل طبق چه فرایندی عملکرد سیستم را تحت الشعاع قرار میدهد. آنان نتیجه می گیرند که عدم توازن نیازمندیهای بازار با انتخاب روش مناسب عملکرد را بهبود خواهد بخشید و در غیر این صورت این عامل تمامی ابعاد عملکردی سازمان را تحت تاثیر قرار داده و در نهایت موجب تضعیف آن خواهد شد. پیشنهاد اساسی آنان در انتهای طرح تحقیقشان این است که سازمانها با انتخاب درست و روش برنامه ریزی در سازمان میتوانند درصد بالایی از عدم توازن تقاضای مشتریان را مهار کرده و از این راه عملکرد را بهبود ببخشند. آنچه در تحقیق فوق میتواند به عنوان ضعف آن تلقی شود این است که تحقیق فوق بیشتر جنبه توصیفی داشته و به ایجاد الگوی مناسب برای عمل منجر نمیگردد. از طرف دیگر توجه و تمرکز بر یک عامل مربوط به محیط خارجی سازمان به تنهایی نمی تواند پاسخگوی سوال مطرح شده توسط آنان باشد. فایده تئوری تحقیق فوق برای محقق در این است که دیدگاه وی نسبت به تاثیر انتخاب درست روش با در نظر گرفتن محیط برنامه ریزی سازمان بر عملکرد آن روشنتر میگردد.
دکتر«شرودر» در سال 1995 میلادی در تحقیقی تحت عنوان «ارتباط بین راهبردهای رقابتی و فناوری فرایند تولید» بیان میکند، انطباق بین طرح فرایند تولید به عنوان یک عامل بسیار مهم محیط برنامهریزی تولید با روش برنامه ریزی سازمان، بر عملکرد شرکتهای تولیدی تاثیر میگذارد. وی رابطه بین این دو عامل مهم را یک رابطه مستقیم در نظر گرفته و اعتقاد دارد سازمانهایی که درجه سازگاری روشهای برنامه ریزی آنها با طرح فرایند تولید آنان بیشتر است عملکرد بهتری را نشان میدهند. همانطور که مشخص است وی نیز در توجه خود را به نوع فرایند تولید معطوف داشته و تاثیر عوامل دیگر محیطی را کمرنگ تلقی میکند با توجه به اینکه تحقیق وی بیشتر توصیفی است تا کاربردی. نتیجه آن دیدگاه محقق را نسبت به یک عامل دیگر در محیط برنامهریزی تولید روشن تر ساخته به گونه ای که عامل نوع فرایند تولید به عنوان یکی از عوامل موثر در طبقه بندی محیطهای برنامهریزی تولید مدنظر قرار دهد.