فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

مقاله درمورد اصول سرپرستی

مقاله درمورد اصول سرپرستی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 34
فرمت فایل doc
حجم فایل 82 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 130
مقاله درمورد اصول سرپرستی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*مقاله درمورد اصول سرپرستی*

اصول سرپرستی

مقدمه

بنام خدا

من قصد دارم با تلاش خودم و به امید خدا تحصیلاتم را ادامه بدهم تا بتوانم تواناییهای علمی و عملی خود را بالا برده، در کنار درس کار هم انجام دهم، در این صورت می‌توانم اشکالات کارم را در کنار تحصیلاتم رفع کنم و در حین تحصیل موارد تازه و جدیدی بیاموزم .

اگر بتوانم در آینده شرکتی را اداره کنم و مدیر شرکتی بشوم ، مدیری خواهم بود که کاملاً جدی و در عین حال خوشرو با مخاطبم برخورد کنم ‌ در کمال آرامش و اطمینان خاطر صحبت کنم، پوشش و برخوردم طوری باشد که بتواند اعتماد طرف مقابلم را جذب کند ، در مورد همکارانم رفتار خوبی داشته باشم به طوری که آنها از کار کردن با من راضی باشند.

مدیری خواهم بود که از نظر عملی آنقدر پیشرفت کرده باشم که بتوانم صریح در مورد مسأله‌ای اظهار نظر نموده و اگر مشکلی بود بتوانم به درستی آن را تشخیص داده و برطرف نمایم.

مشکلاتی را که در محل کار سبب ناراحتی و مشغلة فکری کارکنانم

می‌شود را از میان برمی‌دارم و اگر کاری به من مراجعه شد کاملاً درست، صحیح و کامل انجامش می‌دهم و مشکلی در کارم نباشد تا بتوانم مراجعه کننده‌ام را راضی کنم.

می‌خواهم از تمام وسایل و لوازم ضروری مربوط و در ارتباط با کارم استفاده نمایم و شرکتم را به کلیه وسایل پیشرفته و مورد نیاز حرفه‌ام که جزء وسایل روز دنیا هستند مجهز نمایم.

در مورد برخورد با فردی که برای کار به من مراجعه کرده بعد از اطمینان از درستی و بی‌عیب و نقص بودن کارشان با ایشان قرارداد تنظیم می‌نمایم، تا به این وسیله اعتماد و اطمینان طرف مقابلم را جلب نمایم.

جدی ـ خوش برخورد ـ اعتماد به نفس ـ آرام ـ منظم ـ صبور ـ سخنران ـ لایق و شایسته ـ استفاده از وسایل پیشرفته ـ پیشرفت علمی ـ فکور ـ سیاستمدار

فصل اول

خلاصة تاریخی

مقدمه

گر چه مدیریت به مفهوم کلی آن سابقه‌ای به قدمت زندگی انسان و حتی بیشتر از آن را دارد، اما آنچه که به نام دانش مدیریت برای مدیریت سازمانها و مؤسسات، به خصوص مؤسسات انتفاعی تکامل پیدا کرده است، مربوط به اواخر قرن نوزدهم و عمدتاً قرن بیستم است. تا قبل از قرن بیستم سازمانها در مقیاسی کوچک و با استفاده از روشهای ساده اداره می‌شدند و هنوز پیچیدگی امروز خود را پیدا نکرده بودند، در حالی که امروز مدیریت‌ها با مسایل گوناگونی همچون جمعیت فزاینده ، رکود، آگاهی اجتماعی، کمبود منابع ـ به خصوص منابع انرژی، تورم، تأمین رفاه، رقابت و نظایر آن روبرو هستند. رعایت همة این مسایل ، همراه با بزرگ شدن نسبی سازمانها و پیشرفت تکنولوژی و استفاده از علوم ریاضی، اقتصاد و کامپیوتر پیچیدگی مدیریت را بیشتر کرده است.

پیشرفت مدیریت تا انقلاب صنعتی ، هماهنگ و محسوس نبود. در سال 1776، آدام اسمیت با اطلاعاتی که از کارخانة سنجاق‌سازی به دست آورده بود محسنات تقسیم کار را اعلام کرد که خود گامی در جهت سازماندهی و میریت بود. البته قبل از آدام اسمیت نیز در زمینة مدیریت، در برخی کشورها روشهایی آزمایش شده بود مثل روشی که در «کارخانة کشتی‌سازی» و نیز در ایتالیا در قرن پانزدهم به کار گرفته شد یعنی روش «خط زنجیر» که در آن قطعات برای ساختن کشتی، با نظم پشت سر هم قرار می‌گرفتند.

در سال 1832چارلز بابیج (1871ـ1792) ریاضی‌دان انگلیسی و سازندة ماشین حساب مقاله‌ای به نام «دربارة اقتصاد ماشینها و کارخانه‌ها»در زمینة تولید نوشت. بابیج در این مقاله برای اولین بار موضوع اختلاف در مهارت و نقش آن در تعیین مقدار دستمزد و نیز مفاهیمی از مهندسی صنعتی را به بحث گذاشت. به اعتقاد چارلز بیرد نوشته‌های بابیج مبنای کارها و مطالعات تیلور برای تدوین مدیریت علمی قرار گرفت.

علاوه بر بابیج، هنری تاون نیز یکی از نویسندگان مدیریت علمی است که قبل از تیلور و همزمان با او، با بهره‌گیری از تجربة طولانی خود در مدیریت شرکت صنعتی «ییل و تاون» در سال1921 مقاله‌ای به نام «مهندس به عنوان یک اقتصاددان» را به نگارش در آورد. در ابن مقاله او نیاز مدیران را به قدرت تشخیص و تجزیه و تحلیل اطلاعات و طبقه‌بندی اطلاعات به منظور رفع مشکلات و همچنین نیاز آنها را به دیدن دوره‌های آموزش مدیریت در دانشگاهها، مورد تأکید قرار می‌دهد. به این ترتیب نویسندگان مختلف در گوشه و کنار مطالبی می‌نوشتند، اما آنچه که به صورت مدون در زمینة مدیریت تهیه و ارائه شد توسط تیلور انجام گرفت که به عنوان بنیانگذار مکتب کلاسیک در مدیریت شناخته شده است.


پاورپوینت محیط بازاریابی (فصل سوم کتاب اصول بازاریابی کاتلر و آرمسترانگ ترجمه بهمن فروزنده)

عنوان دانلود پاورپوینت محیط بازاریابی ( فصل سوم کتاب اصول بازاریابی کاتلر و آرمسترانگ ترجمه بهمن فروزنده) دسته مدیریت (مدیریت بازاریابی) فرمت پاورپوینت تعداد سالاید 20 اسلاید کتاب اصول بازاریابی تالیف فیلیپ کاتلر و گری آرمسترانگ ترجمه بهمن فروزنده از جمله منابع مهم درس مدیریت و اصول بازاریابی در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد این فایل شا
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 12
فرمت فایل pptx
حجم فایل 521 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
پاورپوینت محیط بازاریابی (فصل سوم کتاب اصول بازاریابی کاتلر و آرمسترانگ ترجمه بهمن فروزنده)

فروشنده فایل

کد کاربری 19
کاربر

عنوان: دانلود پاورپوینت محیط بازاریابی ( فصل سوم کتاب اصول بازاریابی کاتلر و آرمسترانگ ترجمه بهمن فروزنده)

دسته: مدیریت (مدیریت بازاریابی)

فرمت: پاورپوینت

تعداد سالاید: 20 اسلاید

کتاب اصول بازاریابی تالیف فیلیپ کاتلر و گری آرمسترانگ ترجمه بهمن فروزنده از جمله منابع مهم درس مدیریت و اصول بازاریابی در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد. این فایل شامل پاورپوینت کامل و جامع فصل سوم این کتاب با عنوان "محیط بازاریابی" در 20 اسلاید می باشد که می تواند به عنوان سمینار در کلاس و ارائه کلاسی مورد استفاده قرار گیرد. این فایل شاملبخشهای عمده زیر است:

مقدمه

محیط بازاریابی

نیروهای اصلی محیط خرد شرکت

شرکت

تأمین کنندگان

واسطه های بازاریابی

مشتریان

رقبا

اجتماع

نیروهای اصلی در محیط کلان شرکت

محیط جمعیت شناختی

محیط اقتصادی

محیط طبیعی

محیط فن آوری

محیط سیاسی

افزایش تأکید بر عملهای مسئولانه اخلاقی و اجتماعی

محیط فرهنگی

پاسخ به محیط بازاریابی

مقدمه این فایل:

بازاریابی در محیطی مستقل عمل نمی کند، بلکه محیط آن پیچیده و کاملاً در حال تغییر است. دیگر بازیگران این محیط مثل تأمین کنندگان، واسطه ها، مشتریها و مردم ممکن است له یا علیه شرکت عمل کنند . نیروهای محیطی اساسی یعنی ترکیب جمعیتی، اقتصادی، طبیعی، فن آوری، سیاسی، و فرهنگی، فرصتهای بازاریابی را شکل داده، تهدیدهایی مطرح می کنند، و بر توانایی شرکت در چگونگی خدمت رسانی به مشتریان و برقراری رابطه سودمند با آنها تأثیر می گذارند. برای درک بازاریابی و تهیه استراتژیهای مؤثر، ابتدا باید محیطی که بازاریابی در آن انجام می شود را بشناسیم.


مقاله تکنولوژی و موفقیت تجاری

مقاله تکنولوژی و موفقیت تجاری
دسته بندی اقتصاد
بازدید ها 22
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 7
مقاله تکنولوژی و موفقیت تجاری

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*مقاله تکنولوژی و موفقیت تجاری*


چکیده مقاله

موفقیت تجاری با درک فرصت‌ها و استفاده از این فرصت‌ها برای عرضه‌ی خدمات یا کالاهای سودآور به دست می‌آید. از این منظر، کاربرد تکنولوژی راهی است برای گسترش مفهوم فرصت‌ها. تکنولوژی به شیوه‌های بسیار متفاوت، ولی عمدتاً از طریق دسترسی به اطلاعات، فرصت‌ها را گسترش می‌دهد. ما اکنون از طریق اینترنت، سی دی رام و غیره به اطلاعات و دانشی با تنوع بی‌پایان دسترسی داریم. اگر بخواهید اطلاعات خاصی به دست آورید، می‌توانید بدون ترک خانه یا دفتر کار با فشار یک کلید به «پایگاه اطلاعاتی» جهانی موسوم به اینترنت وارد شوید. تکنولوژی‌های نرم‌افزاری، برای مثال ابزارهای جست‌وجو مانند یاهو، لایکوس و آلتاویستا، به شما کمک می‌کنند تا به جست‌وجو و تحقیق خود نظم ببخشید. در سال 1997، بیشترین موفقیت در وال استریت نصیب شرکت یاهو گردید، شرکتی که درست یک سال پیش از آن تقریباً ناشناخته بود. داغ‌ترین موضوع در بازار سهام نه مایکروسافت، بلکه یاهو، یک ابزار جست‌وجوی اینترنتی بود. چرا؟ به این دلیل که آن قدر حجم اطلاعات در شبکه زیاد است که برای سازماندهی کاوش‌ها به یک ابزار نیاز هست. یاهو آخرین شاهدی است بر این مدعا که چگونه تکنولوژی‌های نرم‌افزاری شما را در گسترش و سازماندهی فرصت‌ها یاری می‌دهد.

فرصت‌های از دست رفته: آیا موفقیت آدمی را کور می‌کند؟

البته وقتی می‌توان از فرصت‌ها استفاده کرد که افراد مناسب در وقت مناسب آنها را دریابند. بسیاری از شرکت‌ها دقیقاً به این دلیل مضمحل می‌شوند که نمی‌توانند پیش از رقبای خود تغییرات بنیادین را درک یا از فرصت‌های جدید استفاده کنند. موفقیت چشم بسیاری از شرکت‌ها که از دیرباز بر حوزه‌ی فعالیت خود سلطه داشته‌اند کور کرده و آنها را از تشخیص اهمیت تکنولوژی‌هایی که در آغاز راه خود هستند ناتوان ساخته است.

دیگر نمونه‌ی کلاسیک آن، سرگذشت تولیدکنندگان آمریکایی پیشرو در ساخت لامپ‌های خلأ است که در کامپیوترهای اولیه از آن استفاده می‌شد. حتی یکی از این تولیدکنندگان لامپ‌های خلأ در تکنولوژی ترانزیستور که کامپیوتر را یک سره دگرگون ساخت، پیشرو بازار نشد. تکنولوژی جدید و کارآمدتر را شرکت‌های دیگری ابداع کردند، در حالی که شرکت‌هایی که امکان «جهش» کامپیوترهای اولیه را فراهم کردند فرصتی طلایی را از دست دادند.

دیگر نمونه‌ی بارز فرصت‌های از دست رفته، پیشرفت‌های چشمگیر آی بی ام و اقمار آن در 15 سال گذشته است. در ادبیات تجاری به این نکته که آی بی ام در آستانه‌ی اضمحلال قرار گرفته بود، به دفعات اشاره شده است؛ زیرا این مسأله آشکارا نشان می‌دهد که چگونه ناتوانی حتی شرکت‌های بزرگ و ریشه‌دار از درک تکنولوژی‌ها و فرصت‌های جدید ممکن است آنها را تا لبه‌ی پرتگاه بکشاند.

در سال 1984، سود خالص آی بی ام ـ که در آن زمان بزرگ‌ترین و پیشرفته‌ترین شرکت تکنولوژی در جهان بود ـ حدود 7 میلیارد دلار بود. هیچ شرکت دیگری در جهان این همه سود نبرده بود. تنها هشت سال بعد، یعنی در سال 1992، آی بی ام 5 میلیارد دلار زیاد داد که بیش از زیان هر شرکت دیگر در جهان بود. باید یادآوری کنیم که هم سود سال 1985 و هم زیان سال 1992 بیش از تولید ناخالص ملی بیش از ده کشور از صد کشور بزرگ جهان، از جمله بولیوی، اردن، زیمباوه، هندوراس و غنا بود. تعداد کارکنان آی بی ام که در اوج کار این شرکت بیش از 400 هزار نفر در سراسر جهان بود، طی فقط ده سال، به حدود نصف کاهش یافت. ارزش بازار این شرکت که در دوران اوج خود 75 میلیارد دلار بود، بین سال‌های 1984 تا 1992 به کمتر از نصف کاهش یافت. جان ایکرز، مدیر اجرایی ارشد شرکت، از کار برکنار شد و برای نخستین بار در تاریخ این شرکت لوئیس گرستنز، مدیری از بیرون از شرکت که در فرهنگ «آی بی ام» پرورش نیافته بود، برای این که تحولی ایجاد کند، به شرکت آورده شد. گرستنز در دمیدن جانی تازه به شرکت نسبتاً موفق بود و «آی بی ام» دوباره به یکی از شرکت‌های پیشرو کامپیوتر در جهان تبدیل شده است. با این حال، تغییراتی که طی فقط هشت سال رخ داد بخت‌برگشتگی حیرت‌آوری بود. «آی بی ام» روزی شرکتی بود که بر مهم‌ترین صنعت جهان سلطه داشت و روزی دیگر درسی حیرت‌آور به ما آموخت مبنی بر این که چرا نباید در یک صنعت واحد دست به مانور زد.

ظهور و سقوط «آی بی ام» چند نکته را روشن می‌سازد. نخست گردانندگان شرکتی که بر پایه‌ی موفقیت کامپیوترهای بزرگش رشد کرده بود مایل نبودند ـ یا فاقد آن توان روحی بودند ـ که خطرات و فرصت‌هایی را که اولین کامپیوترهای شخصی ایجاد کرده بود درک کنند. کامپیوتر شخصی در سال 1975 یعنی زمانی که گروه کوچکی از کارآفرینان میکروپروسسوری تهیه کرده، آن را روی یک جعبه‌ی مدار قرار داده و دو شاخه‌ی آن را برای نمایش به تلویزیون زدند، ساخته شد. حاصل کار «اپل 1» بود. دیری نگذشت که ده‌ها کارآفرین جوان از جمله دانشجویان انصرافی که کار خود را در گاراژ خانه‌ی پدری آغاز کرده بودند، کامپیوترهای کوچکی ابداع کردند که از محل فروش آنها در مقایسه با صدها هزار دلاری که از فروش یک کامپیوتر بزرگ به دست می‌آمد، چند هزار دلاری بیشتر به دست نیاوردند. در آن زمان آی بی ام شاید چنین می‌اندیشید که چرا یک شرکت کامپیوتری پیشرو در جهان باید از جانب چنین تازه‌کارانی احساس خطر کند؟



شیوه‌ی موفقیت این «تازه‌کاران» در ایجاد انقلاب و همگانی کردن تکنولوژی به ما درسی اساسی در مورد سرشت تکنولوژی مدرن می‌دهد. این درس که ناتوانی از درک تکنولوژی در حال ظهور و سازگاری با آن، می‌تواند حتی غول‌های پرسابقه را نیز ریشه کن کند.

شرکت‌های جدید کوچک و انعطاف‌پذیرتر به مدیریت کارآفرینان بی‌پروا می‌توانند رهبری را به دست گیرند و سراسر یک صنعت را دچار تحول کنند.

سقوط غول‌های تجاری

سه شرکت بر تاریخ اقتصادی سرمایه‌داری قرن بیستم آمریکا سلطه داشته‌اند: آی بی ام و دو شرکت فولاد آمریکا و جنرال موتورز. هر سه شرکت طغیان‌های بزرگی را از سر گذراندند و موقعیت بلامنازعشان را در زمینه‌های فعالیت خود از دست دادند. پرسش جالب توجه این است که چرا این اتفاق در هر سه مورد رخ داده و اصول ساختاری جدید موفقیت اقتصادی کدام است؟

شرکت فولاد آمریکا با آتش پرهیمنه، دود، سروصدا و آلودگی دودکش‌هایش نماد عصر صنعتی و مظهر شرکت‌های نیمه‌ی اول قرن بود. فولاد در شمار صنایع سنگین و شالوده‌ی احداث راه‌آهن، آسمان‌خراش‌ها، اتومبیل، کامیون، کشتی، قوطی کنسرو، تجهیزات نظامی و غیره محسوب می‌شد.

شرکت فولاد آمریکا، که جی. پی. مورگان و شرکا در سال 1901 آن را تأسیس کردند، اولین شرکت میلیارد دلاری در جهان بود. قدرت و سودآوری آن از کارخانه‌های یکپارچه‌ی فولاد و حجم زیاد تولید ناشی می‌شد. این شرکت یک شبه ـ انحصار به راه انداخته بود زیرا از طریق سیستمی که به سیستم پیتسبورگ به علاوه‌ی حمل معروف بود، قیمت‌ها را در سراسر این صنعت تعیین می‌کرد و براساس آن همه‌ی قیمت‌ها در هر کجای کشور در پیتسبورگ و با احتساب هزینه‌ی حمل و نقل تعیین می‌شد. بنابراین هیچ مشتری، صرف نظر از نزدیکی‌اش به فروشندگان فولاد، نمی‌توانست با صرفه‌جویی در هزینه‌ی حمل و نقل، قیمت بهتری به دست بیاورد. تعداد کارکنان صنعت فولاد در اوج کار خود، یعنی در سال 1953، ششصد و پنجاه هزار نفر بود.

اکنون از این همه، تقریباً چیزی باقی نمانده است. مایه‌ی بس شگفتی است که فولاد آمریکا را یک شرکت نفتی میانه حال به نام ماراتن اویل خریداری کرد که نام فعلی‌اش یواس ایکس است و در فورچون 500 تحت عنوان «پالایش نفت» درج گردیده است.

چه اتفاقی رخ داد؟ پیداست که عوامل بسیاری در کار بودند: تغییرات عمده در تقاضا، رقابت صنعت آلومینیوم و صنعت پلاستیک که روز به روز توسعه می‌یافت، کاهش سوخت‌وساز و عوامل دیگر. بسیاری از محصولات جدید مانند موتورهای جت، توربین‌های گازی و راکتورهای هسته‌ای به آلیاژهای مخصوص نیاز داشتند که شرکت‌های بزرگ فولاد قادر به تولید آن نبودند. جالب‌ترین پرسش این است که چرا شرکت فولاد آمریکا و به طور کلی صنعت فولاد آمریکا نتوانست خود را با شرایط جدید سازگار کند؟ پاسخ این است که آنها از موقعیتی انحصاری بهره می‌برند که سالیان دراز مورد چالش قرار نگرفته بود. صاحبان صنایع در فرایندهایی سرمایه‌گذاری کلان کرده بودند که از لحاظ تکنولوژیک قدیمی‌تر بود و تقریباً هیچ کاری در زمینه‌ی تحقیق و توسعه انجام نمی‌دادند. بنابراین وقتی فرایندهای جدید و تکنولوژی‌های جدید پا به عرصه گذاشتند، از قافله عقب ماندند. استرالیا کوره‌های بزرگ اکسیژن را ابداع کرده بود که ژاپن و آلمان غربی به سرعت از آنها تقلید کردند. این کوره‌های جدید اکسیژن در هر 45 دقیقه دویست تن فولاد تولید می‌کرد و برای تولید همین مقدار فولاد در کوره‌های روباز شرکت فولاد آمریکا هشت ساعت وقت صرف می‌شد.

با این همه، در سال‌های اخیر مهم‌ترین تغییر، یکی فاصله گرفتن از کارخانه‌های بزرگ و یکپارچه‌ی فولاد که گفته می‌شد مزیتشان صرفه‌جویی در مقیاس است، دیگری حرکت به سمت کارخانه‌های کوچک بود که به تولید انعطاف‌پذیر و تخصصی غالباً بر طبق سفارش گرایش داشت. کارخانه‌های کوچک می‌توانستند بسیار سریع‌تر با الگوهای جدید تقاضا خود را سازگار کنند.

اگر فولاد آمریکا نمونه‌ی اعلای شرکت‌های اوایل قرن بیستم بود، جی ام (جنرال موتورز) مظهر شرکت‌های نیمه‌ی دوم قرن بیستم بود. جی ام مظهر سرمایه‌داری آمریکا با تولید انبوه، خط تولید، قطعات قابل جایگزینی و تقسیم کار پیچیده بود و این همه صرفه‌جویی در مقیاس و تولید منسجم را ممکن می‌ساخت. جی ام آنچه را به «فوردیسم» معروف بود تکمیل کرد و پس از آن، با رهبری آلفرد پی. سلون، بسیار فراتر رفت و جامعه‌ی آمریکا را متحول ساخت. آن چه سلون انجام داد عرضه‌ی اتومبیل‌های مختلف، از شورلت تا کادیلاک، برای گروه‌های مختلف خریداران بالقوه بود. او همچنین تغییر مدل سالانه را باب کرد تا خریداران را همه ساله به فروش اتومبیل‌های قدیمی و خرید اتومبیل‌های جدید ترغیب کند. جنرال موتورز اتومبیل را از نیازی غیر تجملی به نماد منزلت اجتماعی تبدیل کرد. عصر مصرف‌گرایی فرا رسیده بود.

جی ام در اوج کار خود نیمی از بازار اتومبیل آمریکا را در دست داشت و بزرگ‌ترین شرکت صنعتی آمریکا بود و به یکی از سودآورترین شرکت‌های جهان تبدیل شد. با وجود این، در اوایل دهه‌ی 1990 بخت از این شرکت رو برتافت. در 1992، زیان عملکرد این شرکت حدود 5/3 میلیارد دلار بود، از این رو ناچار شد بیش از بیست کارخانه را، به ویژه در میدوست، تعطیل کند و ده‌ها هزار نفر از نیروی کار خود بکاهد.

در این مورد چه اتفاقی رخ داد، دولت آمریکا برای کاهش آلودگی هوا و صرفه‌جویی در سوخت اتومبیل‌ها استانداردهای جدید کنترل گازهای خروجی از اتومبیل را وضع کرده بود.

جنرال موتورز مانند فورد موتورز و کرایسلر از تولید اتومبیل‌های بزرگ و سنگین بنزین خور که به محیط زیست آسیب می‌رساند خرسند بودند. این وضعیت فرصتی مغتنم برای اتومبیل‌های جمع و جور ژاپنی فراهم کرد که امروزه سهم بزرگی از بازار آمریکا را در دست گرفته‌اند. جنرال موتورز به رغم تجدید ساختار گسترده، سهم بازار خود را از دست داده است. سهم جی ام از بازار ایالات متحده که در اواخر دهه‌ی 1960 پنجاه درصد بود، در فوریه‌ی 1998 به تنها 6/28 درصد کاهش یافت.