دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 16 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 68 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مقدمه
بدن انسان همیشه به صورت یک کل واحد عمل می کند، نه به صورت یکسری بخش های جد از هم. ذهن و بدن از هم جدا نیستند و تقریباً هیچ پدیده ای وجود ندارد که تأثیرات آن تنها جسمی یا روانی باشد. نه ذهن از عناصر و استعدادهای مستقل تشکیل شده است و نه جسم از بخش های متفاوت به وجود آمده است. تغییر در هر بخش آن می تواند برکل بدن اثر بگذارد. امروزه با پیشرفت علوم زیستی و روانشناسی کاملاً مشخص شده که موجودی به نام انسان مجموعه ای است از ویژگی های جسمانی و مشخصه های روانی که مطلقاً از یکدیگر قابل تفکیک نیستند. تغییرات بدن انسان مساوی است با تغییرات روح و دگرگونی روح با دگرگونی بدن برابر است.
از سویی دیگر، همسازی یکی از متمایزترین جنبههای حیات معنوی هر فرد، شخصیت او میباشد. شخصیت هر فرد همان الگوی کلی یا ساختمان بدنی، رفتار، علایق، استعدادها، توانایی، گرایشها و صفات دیگر او است. به این ترتیب میتوان گفت که منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است. در رابطه با اثر ورزش بر شخصیت انسان، یکی از گستردهترین عقاید این است که ورزش، از راههای گوناگون در روحیه و شخصیت ورزشکاران اثر مثبت میگذارد. چنین تأثیرات مثبتی ممکن است موقت یا دایمی باشد یا در مورد افراد جوانتر، به این دلیل که فرایند رشد و تکامل روانی و عاطفی آنان درحال تکوین است، بیش از افراد مسن صحت داشته باشد. احتمالاً مهمترین جنبه این تأثیرها، رشد شخصیت است. علاوه بر رشد شخصیت، ورزش به طور موثری در تحول «جنبه اجتماعی شخصیت» یا «صلاحیت و شایستگی اجتماعی» فرد اثر داشته است. ورزش به طور عمومی سرشار از فرصتهای مناسب برای برخورد با موانع و مشکلات و اتخاذ شیوههای مناسب به منظور رفع آنهاست. این وضعیت از نظر سلامت روانی افراد و به خصوص کودکان اهمیت بسیار دارد. در واقع، انتخاب شیوه یا شیوههای ورزشی (تاکتیک) که منجر به تسلط و غلبه بر موانع (حصول پیروزی) میشود، از نظر سلامت روانی بسیار مهم است؛ زیرا نه تنها احساس رضایت را در فرد گسترش میدهد، بلکه باعث میشود در برخورد با موانع و مشکلات، روحیهای مقاوم، جستجوگر، چارهاندیش، منعطف و تحملپذیر داشته باشد.
سوابق تحقیق
فیلسوفان در بستر تاریخ همواره درباره دوگانگی یا یکپارچگی تن و روان تردید داشته اند. از شواهد موجود چنین بر می آید که در روزگاران کهن، تن و روان را یکپارچه می دانسته اند. در فرهنگ های نخستین عقیده بر این بود که بیماری از رسوخ ارواح خبیثه در بدن ناشی می شود. باستان شناسان جمجمه های سوراخ شده از عصر سنگی پیدا کرده اند که به عمد با ابزارهای سنگی سوراخ شده بودند. گمان می رود که انسان های عصر سنگی می خواستند با سوراخ کردن جمجمه، ارواح خبیثه را از بدن بیمار خارج کنند.
یونانیان از نخستین مردمانی بودند که فرضیه ی جدایی تن و روان را مطرح کردند. آنان به جای آن که بیماری را به ارواح خبیثه نسبت دهند، آن را پیامد بر هم خوردن تعادل مایعات بدن می دانستند. بر طبق این فرضیه که ابتدا توسط بقراط عنوان شد و جالینوس آن را بسط داد، بیماری از بر هم خوردن تعادل چهار خلط در بدن ایجاد می شود. این چهار خلط عبارتند از : خون، سوداء، صفرا و بلغم.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
رموز موفقیت در درس و تحصیل
محورهاى پژوهش:
1 ـ معناى موفقیت چیست؟
2 ـ عوامل توفیق کدام است؟
3 ـ نقش دوستان, معلّمان و خانواده در موفقیت دانش آموز چیست؟
4 ـ چگونه مى توان از استعدادها بهترین بهره را گرفت؟
5 ـ ویژگى هاى انسان هاى موفق چیست؟
6 ـ قواى جسمى و توان مندى هاى بدنى و فکرى چه تأثیرى در رشد علمى دارد؟
7 ـ تأثیر حافظه و نبوغ فکرى در موفقیت دانش آموز چیست؟
8 ـ وضعیّت روانى دانش آموز, چه سهمى در توفیق او دارد؟
9 ـ عوامل عقب ماندگى درسى کدام است؟
10 ـ چه کنیم که شکست, ما را به یأس نکشاند؟
11 ـ نقش امید در موفقیت درسى.
12 ـ تأثیر اخلاص و بعد معنوى در موفقیت تحصیلى.
13 ـ نقش تغذیه سالم در موفقیت درسى و تحصیلى.
14 ـ میزان تأثیر ورزش و تفریحات سالم در موفقیت درسى.
15 ـ نمونه هایى از انسان هاى موفق در کسب علم.
16 ـ نمونه هایى از شکست خوردگان در مسیر دانش آموزى.
در هر کارى براى رسیدن به (هدف) و کسب موفقیت, رمز و راز و شیوه ها و قواعدى است که رعایت آنها, راه را میان بُر مى سازد. درس خواندن و (موفقیّت تحصیلى) نیز از این قاعده مستثنا نیست. پس سزاوار و بجاست که جوانان این رموز و روش ها را بشناسند و به کار بندند تا از تلاش علمى و آموزشى خود, بیشترین بهره و سریع ترین ثمره را به دست آورند. برخى از این رموز عبارت اند از:
1 ـ سؤال
دانش آموز, با برخوردارى از روحیه تواضع و کنار گذاشتنِ غرور, آنچه را نمى داند باید بپرسد و مشکلات درسى خود را با معلّم در میان بگذارد. اگر کسى غرور و تکبر داشته باشد, راه فهم و علم را به روى خود مى بندد و (پرسیدن) ـ که اعتراف ضمنى به ندانستن است ـ براى او دشوار مى شود.
پرسش, (کلید گنجینه دانش) است. این حکمت, در کلمات پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)آمده است: (العلمُ خزائن و مفتاحُها السؤال. )1
گاهى هم شرم و خجالت مانع پرسیدن مى شود. امام باقر$ فرمود: (بپرس و از پرسیدن روى بر نگردان و خجالت نکش, چرا که این دانش را هر کس تکبّر یا خجالت داشته باشد, نمى آموزد. )2
2 ـ فراغت خاطر
ذهن آشفته و خاطرِ پریشان, مانع تحصیل است. پراکنده کارى و جدّى نگرفتن درس, سبب سستى چرخه آموزش مى شود. آن که هر روز موضوعى و هر فصل رشته اى بر مى گزیند و امروز و فردا مى کند و در کنار درس به کارهاى جنبى و متفرّقه مى پردازد و فرصت تحصیلى را به کارهاى غیر درسى صرف مى کند. عقب خواهد ماند.
پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)از جمله وصیت هاى حضرت خضر به موساى حکیم را چنین نقل مى کند: (یا موسى! تَفَرّغْ للِعلمِ انْ کنتَ تُریدُه, فانّما العلمُ لمَنْ یَفْرَغُ له;3 اى موسى! اگر علم مى خواهى, خود را براى آن خالص و فارغ بساز, چرا که دانش از آنِ کسى است که خود را براى آن فارغ و یکدل کند.) در توصیه هاى امام سجاد$ راجع به حقوق معلّم آمده است که عقل و ذهن و دل و فهم خود را براى معلّمت خالى و فارغ بساز تا بهتر بتوانى از دانش او بهره بگیرى.4
3 ـ توجّه و گوش دادن
تمرکز فکر و جمع بودن حواس در هنگام تحصیل و فراگیرى دانش, عامل مهمّى براى یادگیرى است. در متون دینى از موضوعى به نام (حُسن الإستماع) یاد شده است; یعنى خوب گوش کردن. کسى که هنگام مطالعه و درس خواندن یا شنیدن درس استاد, حواسش جمع نباشد و خوب گوش ندهد, یادگیرى او هم دچار اختلال و آسیب خواهد شد. از سخنان امام على$ در این زمینه چنین مى خوانیم: (وقتى نزد دانشمندى نشسته اى, بیش از آن که حرف بزنى, بر شنیدن حریص و مشتاق باش و همان طور که خوب حرف زدن را یاد مى گیرى, خوب گوش دادن را هم بیاموز.5
علامه طباطبائى در باره شهید مطهرى مى فرمود: (مرحوم مطهرى یک هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضایع نمى شد. حرفى که مى گفتیم, مى گرفت و به مغزش مى رسید… هر چه مى گفتیم هدر نمى رفت ; مطمئن بودم که هدر نمى رود. )6
4 ـ یادداشت
اگر علم را ثبت و ضبط و یادداشت نکنیم, فراموش مى شود. به حافظه هم چندان نمى توان تکیه کرد. بسیارى افراد توفیق علمى خود را مدیون یادداشت هاى خویشند. حضرت رسول(صلى الله علیه و آله)فرمود: علم را به قید و بند بکشید (قیّدوا العلم). پرسیدند: به بند کشیدن علم چگونه است؟ فرمود: (کتابَتُهُ; با نوشتن آن. )7
امام حسن مجتبى$ فرزندان و برادر زادگان خود را گرد آورد و به آنان فرمود: شما کوچک هاى قومى هستید و امید است که بزرگ هاى قوم دیگر شوید, پس دانش بیاموزید. هر کس از شما نتوانست علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد, آن را بنویسد و در خانه اش بگذارد.8 امام صادق$ نیز فرمود: (اکتبوا, فًإنّکم لا تحفظون حتّى تکتبوا;9 بنویسید, شما آموخته هاى خود را حفظ نمى کنید تا آن که بنویسید. )
ییادداشت بردارى از درس ها, آموخته ها و شنیده ها, یکى از رموز موفقیّت در تحصیل است. بسیارى نیازمند دفترها و جزوه هاى هم کلاسى هاى خویشند, چرا که خود ننوشته اند و از (یادداشت) بهره نگرفته اند.