دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 25 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 37 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
اقتصاد سیاسی رسانه ها
اقتصاد سیاسی رسانهها
بیتوجهی مطالعات تجربی به نقش نظامهای ارتباطی و ساختارهای اقتصادی و سیاسی، و نبود دیدگاه انتقادی در آنها، سبب شد که نظریههای انتقادی، این نوع مطالعات را به چالش فراخوانند.
مکتب اقتصاد سیاسی رسانهها ازجمله مکاتب انتقادی است که تحت تأثیر آرای اندیشمندانی چون "هربرت شیلر و دالاس اسمایت" از دهه 1970 میلادی به بعد گسترش یافت.این مکتب بر این باور است که رسانهها مجاری انتقال محتوای فرهنگی هستند. این محتوا مستقل از رسانهها شکل گرفته است.
آنان، همانند سایر محققانی که نسبت به جامعه دیدگاهی سوسیالیستی دارند، ضمن مطالعه تاریخی نظام سرمایهداری جهانی نتیجه میگیرند که نظرات حاکم بر جامعه، همان نظرات طبقه حاکم است، طبقهای که بهمثابه قدرت مادی در جامعه حضور دارد و قدرت فرهنگی و معنوی حاکم نیز هست.
بنابراین نظریهپردازان این مکتب بر ساختارهای پایهای و بنیانهای اقتصادی جامعه تأکید میکنند و برای درک شکل و محتوای رسانهها به بررسی چگونگی توزیع منابع عظیم رسانهای و صنایع اطلاعاتی و کسانی که آنها را کنترل میکنند میپردازند.
ازاینرو، طبیعی است که در آثار آنان، چگونگی تداخل متقابل مؤلفههای فرهنگی و اطلاعاتی و «محیط سیاسی - اقتصادی مورد توجه قرار گیرد و روششناسی آنان، نگرشی نهادی شامل تاریخ، فنآوری، سیاست و اقتصاد باشد.
در میان مکاتب انتقادی، مکتب اقتصاد سیاسی با موضوع وسایل ارتباط جمعی بنیادیتر برخورد کرده است. مطالعه این مکتب، باتوجه به شرایط جهانی معاصر اهمیت بسیاری دارد. اکنون روند جهانیسازی سرمایهداری شتابی روزافزون گرفته و تلاشهای کشورهای نورسته و انقلابی جهان در رهایی از قید و بندهای وابستگی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با دشواری همراه شده است.
شیفتگی نابخردانه در استفاده از فنآوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی و چشم بستن به روی منافع و مصالح بلندمدت ملی و غفلت از سیاستگذاری روشنبینانه ارتباطی پیامدهایی سنگین دارد.
این شیفتگی غفلت، ناشی از القائات دیدگاههایی است که به «جبر فنآوری» باور دارند و آیندهای خوشبینانه و تخیلی از جهان - به واسطه فنآوریهای نوین - به تصویر میکشند. توجه به دیدگاههای انتقادی و موشکافی دیدگاههای تجربی، مانع عمق یافتن وابستگیها، بروز بحرانهای اجتماعی و فرهنگی، و اتلاف سرمایههای مادی و انسانی خواهد شد.
در این مقاله، برای بحث درباره ماهیت اقتصاد سیاسی، ابتدا فرضهای اساسی آن مورد توجه قرار میگیرد، سپس به دیدگاههای مربوط به مسائل عمومی اقتصاد سیاسی اشاره میشود و در ادامه ویژگیهای اقتصاد بازاری و آثار آن بر روی تصمیمات سیاسی مورد بحث قرار خواهند گرفت.
در مبحث اقتصاد سیاسی رسانهها ابتدا به اهمیت و چارچوب تحلیل اقتصاد سیاسی رسانهها اشاره میشود و بعد رابطه فرهنگ و اقتصاد سیاسی رسانهها و حکومت انحصارهای اقتصادی بر رسانهها پیگیری خواهد شد.
در این خصوص بهویژه به پیوند تاریخی توسعه ارتباطات با اقتصاد سیاسی و همکاریها و رقابتهای بزرگ مالکان انحصارهای رسانهای اشاره میشود. همچنین دیدگاههای صاحبنظران به اختصار مطرح میشود.
ماهیت اقتصاد سیاسی
برای درک ماهیت اقتصاد سیاسی، باید جنبههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و کنش و واکنش متقابل این نهادها با یکدیگر مورد توجه قرار گیرد. دولت، بازار و روابط متقابل بین این دو، واژههای کلیدی اقتصاد سیاسی هستند.
بهویژه مکتب اقتصاد - سیاسی چگونگی تأثیر بازارها و نیروهای اقتصادی بر توزیع قدرت و رفاه بین دولتها و فعالان سیاسی را ردیابی میکند. نیز پیگیر شیوههایی است که نیروهای اقتصادی، توزیع بینالمللی قدرت سیاسی و نظامی را تغییر میدهند.
رابطه بین دولت و بازار بهویژه تفاوت بین این دو، محور اصلی اقتصاد سیاسی است. از نظر دولت، مرزهای جغرافیایی پایه لازم برای استقلال ملی و وحدت سیاسی است. اما بازار، خواهان حذف تمامی محدودیتها و موانع سیاسی و غیرسیاسی است که بر عملکرد سازوکار قیمت تأثیر دارند. بازار دنیایی مرکب از قیمتها و مقادیر است. اقتصاد نسبت به علائم راهنمای قیمت واکنش نشان میدهد و براساس آن تصمیمگیری میکند.
تنش بین اولویتهای مورد توجه دولت و اولویتهای مورد توجه بازار، مسائل اساسی مورد مطالعه در اقتصاد سیاسی را تشکیل میدهد. در سطح بینالمللی، بین اقتصادهای در حال تحول جهان نوعی تضاد وجود دارد. از طرف دیگر این اقتصادها بهلحاظ فنی وابستگی متقابل جهانی دارند. از نظر سیاسی، تقسیمبندی نظام سیاسی جهان شامل دولتهای خودمختار هنوز تداوم دارد.
نیروهای پرقدرت بازار بهشکل تجارت، پول و سرمایهگذاری خارجی، میخواهند که مرزهای ملی کنار زده شوند تا بتوانند از کنترلهای سیاسی و ترکیب جوامع فرار کنند. اما دولتها میخواهند نیروهای اقتصادی را محدود سازند و آنها را برای خدمت به منافع دولت و گروههای پرقدرت در داخل کشور به جریان اندازند. منطق بازار، قرار دادن فعالیتهای اقتصادی در مکانهایی است که این فعالیتها مولدتر و سودآورتر باشند، اما همزمان منطق دولت تصاحب و کنترل فرایند رشد اقتصادی و انباشت سرمایه است.
در این خصوص رابرت گیلپین چنین مینویسد: قرنهاست که بحث درباره ماهیت و نتایج برخورد دو منطق متضاد بازار و دولت ادامه دارد و نظرات متفاوتی در مورد کنش و واکنش اقتصاد و سیاست مطرح است. تفاسیر متضاد در این مورد، سه ایدئولوژی اساسا متفاوت از اقتصاد سیاسی را بهدست میدهد.
لیبرالیسم اقتصادی، اقتصاد ملیگراو مارکسیسم. هریک از این سه ایدئولوژی، حول اثر رشد اقتصاد بازار جهانی بر ماهیت و پویشهای روابط بینالملل دور میزنند. از این گذشته، هریک از این سه دیدگاه بهترتیب از نظرات مرکانتیلیستهای قرن 18، اقتصاددانان کلاسیک و نئوکلاسیک دو قرن گذشته، مارکسیستهای قرن 19 و منتقدان رادیکال سرمایهداری و اقتصاد بازاری جهانی ریشه میگیرند. (گیلپین، 1378، ص 221)
این سه دیدگاه، درباره تضادهای اجتنابناپذیر سه مسأله عمومی و به هم وابسته زیر بحث میکنند:
1 – دلایل و اثرات اقتصادی و سیاسی رشد یک اقتصاد بازاری:
لیبرالهای اقتصادی، بر این باورند که مزایای تقسیم کار جهانی برپایه اصل مزیت نسبی، باعث رشد بازارها و سازگاری بین کشورها شده است. همچنین بسط شبکه وابستگی متقابل اقتصادی، اساس و پایهای برای صلح و همکاری در وضعیت رقابتی نظام جهانی است.
اقتصاددانان ملیگرا، بر نقش قدرت در توسعه بازار و ماهیت متضاد روابط اقتصادی بینالمللی تأکید دارند. به نظر اینان، وابستگی متقابل اقتصادی باید پایهای سیاسی داشته باشد که این خود باعث تضاد بین کشورها و بهکارگیری سازوکارهایی برای سلطه جامعهای بر جامعه دیگر میشود.
مارکسیستها بر نقش امپریالیزم سرمایهداری در ایجاد یک اقتصاد بازاری جهانی تأکید دارند، اما برخی از لنین پیروی میکنند که میگوید روابط بین اقتصادهای بازاری ماهیتا تضادآفرین است و برخی دیگر از «کائوتسکی» پیروی میکند که عقیده دارد: اقتصادهای بازاری (حداقل اقتصادهای مسلط) برای استثمار مشترک کشورهای دارای اقتصاد ضعیف با یکدیگر همکاری میکنند.
2 – رابطه بین تحولات اقتصادی و تحولات سیاسی.
3 – اهمیت اقتصاد بازاری جهانی برای اقتصادهای ملی (چگونه اقتصاد بازاری جهانی بر توسعه اقتصادی کشورهای دیگر تأثیر میگذارد؟ و چگونه اقتصاد بازاری جهانی توزیع ثروت و قدرت را بین جوامع ملی تحت تأثیر قرار میدهد.)
لیبرالها و مارکسیستها سنتی بر این عقیدهاند که ادغام جوامع در یک اقتصاد جهانی، عامل مثبتی در توسعه اقتصادی و رفاه داخلی است. اکثر لیبرالها تجارت را «موتور رشد» میدانند و میگویند فرایند رشد تا حد زیادی در اثر عوامل خارجی مثل جریان بینالمللی تجارت، سرمایه و فنآوری سرعت میگیرد.
مارکسیستهای سنتی بر این باورند که این عوامل خارجی با شکستن ساختارهای اجتماعی محافظهکار، توسعه اقتصادی را قدرت میبخشند.
اقتصاددانان ملیگرا در کشورهای توسعه یافته معتقدند که اقتصاد بازاری جهانی به زیان رفاه اقتصادی داخل عمل میکند. به عقیده آنان اقتصادهای پیشرفته موجب رکود اقتصادی میشوند. اختلافنظر درموردنقش بازارهای جهانی و توزیع جهانی ثروت، قدرت و رفاه یکی از مسائل مهم در اقتصاد سیاسی است. (پیشین، صص 202 – 201)
اقتصاد بازاری جهانی در دوره جدید از نظر روابط بینالمللی اهمیت فوقالعادهای یافته است و اقتصاد سیاسی بر بازار و رابطه آن با دولت تمرکز دارد.
اقتصاد بازاری تمایل به گسترش جغرافیایی و گذشتن از مرزهای سیاسی دارد، زیرا متقاضی کارگر و منابع ارزانتر، ادغام اقتصادهای غیربازاری پیرامون خود و گسترش بازار عرضه محصولات خود است.
یکی دیگر از ویژگیهای اقتصاد بازاری، تمایل به دخالت تمامی جنبههای اجتماعی در روابط بازار است، یعنی روابط اجتماعی تحت تأثیر روابط اقتصادی قرار میگیرد. در سطح ملی و بینالمللی، یک نظام بازاری تمایل به تقسیم کار بین تولیدکنندگان دارد.
اقتصاد بازاری همچنین تمایل به توزیع مجدد ثروت و فعالیتهای اقتصادی در داخل جوامع دارد و برخی افراد یا گروهها بیشتر از دیگران از این توزیع ثروت و فعالیتها سود میبرند.
بازار به تمرکز ثروت در دست گروه، طبقه یا منطقهای خاص تمایل دارد. دلایل این تمایل عبارتند از: دستیابی به صرفهجویی مقیاس، وجود رانتهای انحصاری، اثرات مزایای مثبت خارجی، بازخوردها، و مزایای فراگیری و تجربه و بسیاری از مزایای دیگر.
همچنین بازارها تمایل به انتشار نابرابر ثروت در سراسر نظام از طریق انتقال فنآوری، تغییر در مزیتهای نسبی و سایر عوامل دارند. این انتشار ثروت بیشتر به سمت هستههای مرکزی جدید و مراکز رشدی است که شرایط مناسبتری دارند.
بنابراین اقتصاد بازاری به فرآیند توسعه نابرابر در نظام ملی و بینالمللی میانجامد. اگر اقتصاد بازاری به حال خود گذارده شود، اثرات قابل ملاحظهای بر ماهیت و سازمان جوامع و روابط سیاسی بین آنها برجای میگذارد.
دسته بندی | پزشکی |
بازدید ها | 30 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 86 |
ناشنوایی و کم شنوایی
کودکان ناشنوا وکم شنوا گرومتجانسی را تشکیل نمی دهند.
اولین دلیل آن است که آنها کودکانی هستند که تمام ویژگیهای انفرادی کودکان دیگر رادارا می باشند. ثانیا نقصی که دارند نیز جنبه فردی دارد.انها همگی از نوع اختلال شنوایی رنج می برند. اما درجه شدت این اختلال وسنی که اختلال در آن رخ داده است، نوع اختلال وعلت آن همگی هر کودک را منحصر به فرد می سازند.این تفاوتها همراه باعواملی دیگر معلمان ویژه را با مشکلات تازه ای روبه رو می سازند.
نکته ای که در این جا یادآوری آن از اهمیت برخوردار است این است که نقص شنوایی بر توانایی هوشی تاثیری ندارد. اما بدون درمانهای اولیه، این نقص می تواند بر رشد هوشی ونحوه ارتباط کودک با خانواده ودیگران تاثیر بگذارد.
تعاریف
عوامل متعددی درتعریفی که ما از نقص شنوایی به عمل می آوریم دخالت دارند. این عوامل عبارتنداز: شدت نقص شنوایی، سنی که نقص در آن رخ می دهد و نوع نقص.
شدت نقص شنوایی
شنوایی را معمولا با دسی بل (DB) که نوعی سنجش نسبی شدت صوت است اندازه گیری وگزارش می کنند. دی سی بل صفر نمایانگر شنوایی بهینه است. وجود نقص تا 26 دسی بل طبیعی است.از 26تا70 دی سی بل کم شنوا واز 71دی سی بل به بالا ناشنوا تلقی می شود.
فری سینا (1974 Frisina) در تعریفی از نقص شنوایی، ابعاد فیزیکی وآموزشی آن را چنین توصیف کرده است:
شخص ناشنوا کسی است که قدرت شنوائیش در حدی ناقص است که فهم گفتار او از طریق گوش به تنهایی و یا به وسیله وسایل کمک شنوایی و یابدون آن را بامشکل مواجه می سازد. شخص کم شنوا کسی است که قدرت شنوائیش در حدی ناقص است که فهم گفتار را ازطریق گوش به تنهایی و یا از طریق وسایل کمک شنوایی ویا بدون آن ها با مشکل مواجه ساخته اما از آن جلوگیری به عمل نمی آورد.
در جدول 7-1 شایعترین سطحهای موجود در نقص شنوایی نشان داده شده است. سه طبقه اول در حد کم شنوایی و دو طبقه آخر در حد ناشنوایی قراردارند. هر چه درجه نقص شنوایی بیشتر باشد نیاز به دریافت خدمات ویژه افزونتر می گردد.
برای اندازه گیری قدرت شنوایی باید دو بعد را در صدا مورد سنجش قرار دهیم:یکی فرکانس ودیگری شدت صوت. فرکانس عبارت است از تعداد ارتعاشاتی (ویا سیکلها) که در هر ثانیه در برابر یک موج صوتی می گیرد. هر چه فرکانس قویتر باشد میزان زیروبمی صوت بالاتر است. فرد ممکن است در شنیدن صداهایی که دارای فرکانسهای ویژه ای می باشند دچار اشکال شود.اما در صداهای دیگر چنین مشکلاتی نداشته باشد.شدت عبارت است از بلندی نسبی
جدول 7-1
شدت نقص شنوایی وتاثیرات اموزشی آنها
میزان نقص |
شدت صوت برای درک |
تاثیرات آموزشی |
کم شنوایی خفیف |
27-40 دسی بل |
ممکن است در شنیدن صداها دور با اشکال مواجه باشند ممکن است به جای مناسبی در کلاس ویا گفتار درمانی نیازمند باشند |
کم شنوایی متوسط |
55-41 دی سی بل |
گفتار مکالمه ای را درک می کنند.ممکن است نتواند از بحثهای کلاسی استفاده کنند ممکن است به وسایل کمک شنوایی ویا گفتار درمانی نیازمند باشند |
کم شنوایی متوسط و شدید |
70-56 دی سی بل |
ممکن است به وسایل کمک شنوایی، آموزشی شنیداری،وآموزشهای شدید گفتاری و زبانی نیاز داشته باشند |
ناشنوایی شدید |
98-71دی سی بل |
فقط میتوانند صداهای بلند را از نزدیک بشنوند. گاهی آنها را ناشنوا تلقی می کنند. به اموزشهای ویژه وزیاد، وسایل کمک شنوایی، وآموزشهای شدید گفتار وزبان احتیاج دارند. |
ناشنوایی عمیق |
91 دی سی بل به بالا |
ممکن است بتوانند صداها وارتعاشات بلند را درک کنند، برای پردازش اطلاعات به جای حس شنوایی برحس بینایی متکی می باشند.این افراد ناشنوا تلقی می شوند. |
یک صدا ما می توانیم سطح شنوایی یک فرد را از طریق تعیین میزان شدتی که در آن فرد صدایی را می شنود تخمین بزنیم. برای انجام این کار از دستگاهی به نام ادودیومتر استفاده می کنیم.اودیومتر وسیله ای است که میتواند صداهایی را با فرکانس وشدت از پیش تعیین شده به وجودآورد.
هنگامی که فرد صدایی را ازطریق ماشین می شنود باید پاسخ دهد.(مثلا دستش را بلند کند وسرش را تکان دهد)نقص موجود در هر گوش را جداگانه محاسبه می کنند.
سطح شنوایی فرد در جدولی به نام اودیوگرام که میزان نقص را به د سی بل در فرکانسهای نسبی نشان می دهد ثبت می شود.
ارتباط نقص شنوایی وسن
عامل دوم سنی است که نقص شنوایی در آن رخ می دهد.ناشنوایی پیش از تکلم به ان نقص شنیداری اتلاق می شودکه پیش از رشد گفتار وزبان اتفاق می افتد.
ناشنوایی پس از تکلم نقصی است که پیش از رشد گفتار و زبان رخ می دهد.ناشنوایی پیش از تکلم اغلب به مشکلات اموزشی جدی تری منجر می شود. ناشنوایی که بعد از دوره شروع رشد زبان وگفتار به وقوع می پیوندد به اندازه ناشنوایی که پیش از این دوره اتفاق می افتد جلو افتهای درسی را در مدرسه سد نمی کند.
انواع نقایص شنوایی
عامل سوم نوع نقص شنوایی می باشد. گوش مکانیسم پیچیده ای دارد ( به شکل 7-1 نگاه کنید) به صورت پیچیده ای عمل می کند. هر چند که نقایص احتمالی زیادی در کار مکانیسم و عملکرد گوش میتواند وجود داشته باشد اما ما می توانیم انها را به دو طبقه اساسی تقسیم بندی کنیم:نقایص انتقالی ونقایص حسی-عصبی.
نقص شنوایی انتقالی از شدت صدایی که به گوش میانی می رسد ویا محلی که عصب شنوایی از آن جا شروع می شود می کاهد. امواج صوتی باید از طریقکانال شنوایی به طرف پره گوش یعنی جایی که در ان جا ارتعاشات به وسیله سه استخوان درگوش میانی( یعنی استخوانهای رکابی،چکشی و سندانی، جمع آوری وسپس به گوش داخلی منتقل می شود عبور کند.جریان ارتعاشات می تواند در هر نقطه در طول این مسیر متوقف شود.مثلا جرم گوش ویا باید مشکلی می تواند کانال خارجی گوش را سدکند. پرده گوش می تواند پاره ویا سوراخ شود و حرکت استخوانها در گوش میانی امکان دارد با مانع مواجه گردد. هر نقصی که بتواند جریان ارتعاشات را مانع شود و یا از رسیدن آنها به عصب شنوایی جلوگیری کند نقایصی در انتقال صوت به وجود خواهد آورد. نقایص انتقالی بندرت قادرند نقایصی بیش از 60 تا 70 دی سی بل را در شنوایی باعث شوند. چنین نقایصی را میتوان از طریق دستگاههای تقویت کننده صدا به صورتی موثر کاهش داد.
نقایص شنوایی حس –عصبی به علت نقایص موجود در گوش داخلی ویا عصب شنوایی رخ می دهند. کار عصب شنوایی این است که محرکات را به مغز برساند. نقایص شنوایی حسی – عصبی می توانند کامل یا جزئی باشند علاوه بر این تاثیر آنها بر برخی فرکانسها ( بخصوص فرکانسهای بالا)بیش از دیگران است.
از طریق تستهای اودیومتری می توان تشخیص دادکه آیا نقص شنوایی جنبه انتقالی ویا جنبه حسی عصبی دارد. یک دریافت کننده انتقالی استخوانی توانایی جمع آوری صوت را از طریق انتقال استخوانی در مقابل انتقال هوایی بوسیله سد ساختن کانالهای حسی،عصبی اندازه گیری می کند. در حالی که دریافت کننده انتقال هوایی ، کارایی عملکرد راههای حسی – عصبی را مورد سنجش قرار می دهد.
شکل 7-2 اودیوگرام کودکی که مبتلا به نقص شنوایی انتقالی است نشان داده شده است. از طریق اودیومتر کودک توانست صداها را از طریق هوا در سطح 40 دی سی بل در همه فرکانسها با گوش دارای شنوایی بهتر(یعنی گوش چپ) بشنود.با استفاده از دریافت کننده انتقال استخوانی کودک در حدی طبیعی پاسخ داده است.توجه داشته باشید که نقص شنوایی در همه فرکانسها یکنواخت می باشد.
در شکل 7-3 ما الگوی بسیار متفاوتی را که مربوط است به اودیوگرام یک کودک مبلا به نقص شنوایی حس – عصبی مشاهده می کنیم. این کودک در فرکانسهای بالا (بیش از 1000 سیکل) نقص عمیق و درفرکانسهای پایین نقصی شدید رااز خود نشان می دهد. دریافت کننده انتقال استخوانی در این مورد به علت این که نقص در عصب شنوایی است از خود نشان می دهد. دریافت کننده انتقال استخوانی در این مورد به علت این که نقص در عصب شنوایی است ونه در ساختار گوش میانی که کار رساندن ارتعاشات صوتی را به عهده دارد دریافت بهتری را ارائه نداده است.
علل نقایص شنوایی
ترای باس(1985 ,Try bus) پنج علت اصلی برای نقص شنوایی کودکان امریکایی در حال حاضر ارائه داده است:
v ابتدای مادر به بیماری روبلا
v وراثت
v ناراحتیهای زمان بارداری وتولد
v مننژیت
v بیماریها،عفونتها وآسیبهای دوران کودکی
این عوامل 6/50 درصد علل همه موارد را توجیه می کند (شکل 7-4) شرایط دیگر مسئول 9/6 درصد نقایص می باشند. علی رغم در اختیار داشتن ابزار تشخیص پیشرفته ما هنوز نمی توانیم علت 5/42 درصد بقیه موارد را تعیین کنیم.
ابتلای مادر به بیماری روبلا
تاثیرات سوء بیماری روبلا(یا سرخجه آلمانی) بر روی جنین بخصوص در سه ماهه اول حاملگی می تواند چشمگیر باشد. هاردی(1968) گزارشی در مورد 199 کودک که مادرانشان درهنگام بارداری در جریان شیوع این بیماری در سال 1964 حامل ویروس روبلا بوده اند ارائه داده است. از این کودکان 50درصد به نقص شنوایی 20 درصد به نقایص بینایی و 35 درصد به نقایص قلبی مبتلا بوده اندک.(برخی از کودکان د رگروه اخیر با مسائل بینایی ویا شنوایی ویا هر دو نیز مواجه بوده اند).
مرکز ملی بیماریهای مسری گزارش داده است که بیماری همه گیر روبلا باعث ناشنوایی 8000 کودک شده است. نوردرن(1978 Northern) و دیگران تخمین زده اند که بیماری همه گیر روبلا در فاصله سالهای 1958تا 1964 بر 10000 تا 20000 کودک تاثیرات سوئی داشته است.
از سال 1964 بیماری روبلا به صورتی اپیدمیک رخ نداده است. کودکانی که در اپیدمی سال 1964 متولد شده اند، اینک دوره دبیرستانی خود را کامل کرده اند. بنابراین درصد دانش آموزان مبتلا به نقایص شنوایی که بر اثر روبلا به این نقص مبتلا شده اند امروزه کاهش یافته است.
وراثت
شرایط ژنتیکی زیاد ومتفاوتی میتوانند به ناشنوایی منجر شوند. انتقال این حالت را به عواملی نظیر ژنهای بارز، ژنهای مستتر وژنهای وابسته به جنسیت نسبت داده اند علی رغم این که در مورد نقش مهم وراثت توافق کلی وجود دارد، اما تعیین دقیق درصد کودکانی که ناشنوائیشان به علت وراثت است مشکل می باشد. در نمونه 55000 نفری دانش آموزانی که در شکل 7-4 نشان داده شده است فقط 5/11 درصد موارد از نقص شنوایی به وراثت نشان داده شده است. دربرآوردهای دیگر بین 30 تا 60درصد مبتلایان را به ارث نسبت داده اند.
ناراحتیهای دوران بارداری وتولد
روبلا تنها ویروسی نیست که علت تاثیر گذاشتن بر جنین به ناشنوایی منجر ی شود. تب خال ساده، اگر به دستگاه تناسلی سرایت کند، یک بیماری آمیزشی است. تبخال ساده گاه می توانند به ناشنوایی جنین منجر شده واگر ویروس در حالتی فعال باشد هنگام عبور کودک از کانال زایمانی به او منتقل میشود. این ویروس در بین جمعیت جوان به حداپیدمیک رسیده است. تخمین زده شده است که بین 20تا25 درصد جمعیت به تبخال تناسلی آلوده می باشد.
ما همچنین کشف کرده ایم که میزان وقوع ناشنوایی در نوزادان زودرس، از حد متوسط بالاتر است. وزن این نوزادان د رهنگام تولد از 5 پاوند کمتر است. زودرسی معمولا علت بروز مشکل نیست بلکه علامت آن است. علت واقعی- مانند روبلای مادر-ممکن است عاملی برای تولد زودرس باشد.علت واقعی دیگر، کمبود اکسیژن وآسیب وارده بر مغز است که ممکن است در جریان تولد زودرس نقش داشته باشد.
ناسازگاری RH علت دیگری برای ناشنوایی نوازادان تلقی میشود. موقعی که مادری RH منفی دارای کودکی با RH مثبت باشد در بدن او (مادر) نوعی پادزهر به وجودمی آید که می تواند وارد بدن جنین شده وسلولهای RH مثبت او را ازمیان ببرد. چنین وضعیتی می تواند کشنده باشد.کودکانی هم که زنده می مانند ممکن است به اختلالهای متعدد و از جمله ناشنوایی مبتلا گردند. اگر ناسازگاری RH در خلال تولد تشخیص داده شود می توان آن را در مان نمود.
بیماریهای کودکی
بیمارهای متعددی در دوران کودکی وجود دارند که می توان آنها را به نقص شنوایی مرتبط دانست. شایعترین این بیماریها، التهاب (Otitis Media) ویا عفونت د رگوش میانی است. اگر این بیماری جنبه مزمن پیدا کند و بدرستی درمان نشود نقصی در شنوایی ممکن است رخ دهد.بیماری التهاب گوش میانی (Otitis Media) بندرت به ناشنوایی شدید ویا عمیق منجر می شود اما می توان آن را تهدیدی برای شنوایی کودکانی دانست که به درمان پزشکی مناسب دسترسی ندارند.
با وجود شیوع کمتر از عفونت گوش میانی ،بیماری مننژیت نیز در بروز تعداد زیادی از ناشنوائیهای شدید وعمیق نقش دارد. مننژیت عبارت است از تورم غشاهای (Menings) مغز .وقوع ناشنوائیهایی که بعلت بیماری ممنژیت رخ می دهند اگر چه در طی قرن گذشته به میزان زیاد کمتر شده است اما همچنان عامل 5تا10 درصد همه موارد ناشنوایی شناخته شده است. به عقیده رایز (1973 Ries) بیماری ممنژیت علت 9/4 درصد ناشنوانئیهای دوران کودکی می باشد. ترای باس (1985 ,Trybus) 3/7 درصد و ورنون (1968,Vemon) 1/8 درصد موارد را به بیماری ممنژیت مربوط دانسته اند. علی رغم این که میزان شیوع بیماری ممنژیت درمقایسه با گذشته کمتر شده است. اما آنهایی که به این بیماری مبتلا می شوند علاوه بر ناشنوایی به سایر نقایص نورولوژیک شدید نیز دچار می گردند.
میزان شیوع
تعداد کودکان مبتلا به نقایص شنوایی زیادنیست. تنها در هر 1000 نفر یک کودک ناشنوا و 3تا4 کودک کم شنوا وجود دارد
حدود 25 درصد دانش آموزان ناشنوا در مدارس پناهگاهی به سر می برند. و تقریبا 50درصد به صورت تمام وقت دربرنامه های آموزشهای ویژه در مدارس عمومی آموزش می بینند. 25درصد بقیه درکلاسهای عادی جایگزین می شوندکه گاه از طرف یک متخصص زبان علامتی نیز به آنها کمک می شود.
این کودکان به مناطق جغرافیایی و گروههای اجتماعی –اقتصادی متفاوت تعلق دارند. در حدود 4 درصد موارد یکی از والدین فرد و در 4 درصد دیگر والدین هر دو ناشنوا می باشند اما وقوع ناشنوایی در بین آنها در مقایسه با جمعیت معمولی به میزان زیاد بالاتر است.
نیمرخهای رشد
در شکل 7-5 نیمرخهای رشد سه کودک به نامهای سالی،جان وبیل نشان داده شده است. تمام این کودکان10 ساله هستند. اگر چه نیمرخ انها از نظر با یکدیگر تشابه دارد اما تفاوتهای انفرادی در بین آنها به تناسب شدت نقص شنوایی وسن شروع ناشنوایی زیادترمی شود. سالی کم شنوا است جان دچار ناشنوایی بعد از یادگیری زیان است و بیل مبتلا به ناشنوایی بیش از یادگیری زبان می باشد.
نیمرخ بالایی در شکل متعلق به سالی است که نقص شنوایی متوسط و در حدود 45 دی سی بل است.همانند جان وبیل، قد،وزن وهماهنگی حرکتی سالی در حدمتوسط است.او همچنین با سن خود از نظر توانایی عقلی وپختگی اجتماعی طبیعی است. رشد گفتار سالی اندکی عقب مانده است. او در تلفظ وتولید کلمات با اشکال مو اجه است وبه گفتار درمانی نیازدارد. این مشکل زبانی بر مهارتهای خواندن سالی تاثیر بدی گذارده است اما رشد او در حساب وهجی کردن درسطح کلاس می باشد.
موقعی که سالی قرار بود برای نخستین بار از سمعک استفاده کند برنامه اموزش ویژه بیشتر بر نحوه چگونگی استفاده از ان مبتنی بود.در حال حاضریک نفر اسیب شناس گفتار وزبان سیار هفته ای یک بار به اوگفتار درمانی آموزش شنوایی ونیزدرسهایی در مکالمه وخواندن ارائه می دهد.
علی رغم این که رشد وپیشرفتهای تحصیلی سالی در حد همسالانش می باشد اما او به توجهات مخصوصی از جانب معلم کلاس نیز نیاز دارد.
سمعکهایی که از ان استفاده می کند باعث شده است که او خود را با دوستانش متفاوت احساس می کند و این می تواند در دوره نوجوانی به مشکلات منجر شود. علاوه بر این وضع شنوائیش در موقع تغییر هوا وسرماخوردگی بدتر می شود. معلمانی که از این وضع آگاهی ندارند ممکن است فکر کنند که اوعمدا به درس توجهی نمی کند د رحالی که اوواقعا نمی تواند صدای معلمان را بشنود.
نیمرخ میانی در شکل 7-5 الگوی رشد جان را که دچار نقص شنوایی شدید است نشان می دهد.اوبا شنوایی طبیعی متولد شد اما در سن 4 سالگی از هر دو گوش کم شنوایی جدی پیدا کرد. او را درطبقه ناشنوایان بعد از یادگیری زبان قرار داده اند. با وجود آن که جان از نظر توانایی جسمانی، هوش، وبلوغ اجتماعی تقریبادر حد طبیعی است اما گفتار وزبان او در صورتی طبیعی رشد نکرده است.درتست اودیومتری حتی با استفاده از سمعک او نقص شنویی معادل 75 دی سی بل را از خود نشان داد.
خوشبختانه جان توانست قبل از بروزنقص شنوایی زبان را به صورتی یاد بگیرد و از نظر پیشرفت زبان توانایی زیادی را کسب کند.این به معنای آن است که او قادر است از طریق کانال شنوایی و با استفاده از سمعک طلبی را یاد بگیرد. با وجود این نمرات خواندن وسایردروس او در سطح کلاس دوم است. نقص شنوایی جان در پیشرفت تحصیلی او به میزان زیاد تاثیر بدی داشته است اما به کمک وسایل شنوایی و گفتار درمانی و سایر خدمات آموزشهای ویژه همچنان به پیش می رود.
جان به میزان زیاد بر مهارتهای گفتار وخواندن متکی است به این علت وبه منظور استفاده هر چه بهتراز وسایل کمک شنوایی در جلو کلاس وروبه روی معلم می نشیند. جان برای پرورش مهارتهای اجتماعی ودوست یابی خود به کمک های بیشتری نیاز دارد.
نیمرخ پایین در شکل مربوط به کودکی است که دچار نقص شنوایی عمیق است
بیل ناشنوا به دنیا آمده است هرگزنتوانسته است کلامی را بشنود. وسایل کمک شنوایی اگر چه می تواند او را از صداهای محیط اگاه سازند اما نمی توانند در یادگیری گفتار وزبان انگلیسی به او کمک نمایند به علت شدت نقص شنوایی بیل- که بیش از 90 دی سی بل است در یک کلاس جامع آموزش می بیند اگر قرار باشد که او را در یک کلاس عادی جایگزین سازند به خدمات وکمکهای زیادی از طرف معلم نیاز خواهد داشت.
فهم گفتار بیل مشکل است رشد او در یادگیری زبان انگلیسی از الگوهای کودکان شنوا پیروی نکرده است.در دروسی مانند خواندن وسایر موضوعات درسی بیل در حدود چهارسال از هم سنهای خودعقبتر است.
ارتباط بیل با خانواده وهم سنهایش ونیز منابع اطلاعاتی وتجارب اجتماعیش محدود است.
در موقعیتهای اجتماعی به صورتی از خود واکنش نشان می دهد که در حدکودکان خردسالتر است.اگر قرار باشد اودر کلاس عادی جایگزین سازند برای دوست یابی به کمک نیاز خواهد داشت.
ویژگیها
رشد شناختی
مهمترین چیزی که باید درباره کودکان مبتلا به نقایص شنوایی به خاطر داشته باشیم طبیعی بودن آنهاست آنها عیبی و یا انحرافی ندارند تنها نمی توانند بشنوند. بهتر است به جای این که ناشنوایی را یک بیماری تلقی کنیم ان را امری جامعه شناسانه تلقی کنیم و جای این که بر ناتواناییهای ناشنوایان تکیه کنیم بهتر است بر تواناییهایشان تاکید ورزیم.
در سالهای اخیر اغلب معلمان در طرح ریزی برنامه های آموزشی برای این دانش اموزان به عوض تکیه داشتن بر نقص آنها بر شایستگیهایشان تمرکز داشته اند.
درباره روابط موجود بین زبان وفکر دونظریه متفاوت وجود دارد در نظریه اول این اعتقاد وجود دارد که تواناییهای ما در کاربرد زبان سطح رشد شناختی ما را مشخص می سازد.
در نظریه دوم معتقدند که شناخت یا توانایی تشکل افکاروکسب اطلاعات توانایی اساسی تری است وشناخت بنیادی را برای زبان فراهم میسازد.(پیاژه ،1970) در طولسالهای زیاد چنین تصور می شد که کودکان ناشنوا مسائل ومشکلاتی بنیادی درزمینه فراگیری مهارتهای زبانی دارا می باشند به این جهت پژوهشگران ناشنوایان را مورد مطالعه قرار دادند چنین نظریه هایی را ثابت کنند. به هر حال آنچه این پژوهشگران کشف کرده اند این است که کودکان ناشنوا لزوما نقصی در زبان ویا شناخت ندارند. علی رغم این که این دانش اموزان در زمینه فراگیری استعمال وخواندن زبان انگلیسی بامشکلاتی مواجه می باشند اما آنها اغلب در تولید وفهم زبان علامتی امریکایی خیلی مهارت دارند.زبان است واقعی که استانداردهای زبان شناسی عمومی زبانهای گفتاری را دارا می باشد.
مطالعات تجربی وجود ارتباط بین شناخت کودکان ناشنوا وتاثیراتی که زبان براین شناخت داشته است را روشن ساخته اند.ریتن هاوس (1981 Ritten house) کشف کرده است که کودکان ناشنوا در مواقعی که زبان حالتی مشخص وروشن دارد قادرند کارهای شناختی را خیلی بهتر انجام دهند.در تحقیقی دیگردانشمندی به نام (ایران نژاد، 1981) ودیگران کشف کرده اند که نوجوانان ناشنوایی که قادر به درک زبان مجازی نبودند پس از آن که آموزشهای ویژه وبازخوردهایی دریافت کردند توانستنداین زبان را درک کنند. در پژوهش سوم ایران نژاد ودیگران دریافتند که توانایی فهم زبان مجازی ورمزی به میزان زیاد به توانایی حل مسائل شناختی وابسته است. این یافته ها پیشنهاد می کنند که کودکان ناشنوا توانایی طبیعی دارند وافت تحصیلی انهادر واقع از اشکالاتی است که در خواندن ونوشتن زبان انگلیسی دارند نه از هوش آنها.
دسته بندی | کامپیوتر و IT |
بازدید ها | 24 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
*تحقیق درباره امنیت کامپیوتر و راه های حفاظت از آن*
.حفاظت فیزیکی:
حتی با داشتن سخت ترین رمز عبور، بهترین شیوه رمزگذاری و شدیدترین تدابیر امنیتی روی کامپیوتر خود، اگر آن را به لحاظ فیزیکی تحت حفاظت نگرفته باشید، یک همکار، دوست، فامیل، یا کلا هر کسی که شما وی را «دوست» فرض می کنید، می تواند دور از چشم شما به سرقت اطلاعات تان پرداخته و مرزهای امنیتی کامپیوترتان را در هم بشکند. طبق یک نظرسنجی از مدیران ارشد IT شرکت ها که توسط موسسه امنیت کامپیوتر انجام شد، 45 درصد شرکت ها اعلام داشتند که در سال 2003 دسترسی غیرمجاز به اطلاعات شان از طرف پرسنل و کارکنان داخلی شرکت صورت گرفته است. پس می بینیم که این خطر بسیار جدی است و بدتر این که شناسایی و مقابلهبا دوستان بسیار دشوارتر از مقابله با نفوذگری است که از بیرون راهی را برای نفوذ به سیستم شما جستجو می کند.
جلوگیری از بوت شدن
رمز عبور شما در ویندوز ممکن است رمزی پیچیده با رعایت تمام توصیه های امنیتی باشد (مثلا طولانی باشد و در آن از حروف، اعداد و علائم خاص استفاده شده باشد)، ولی چه فایده اگر کسی بتواند بدون بالا آوردن ویندوز به اطلاعات هارد دیسک شما دست پیدا کند؟ یک جاسوس با معلومات، می تواند با استفاده از سی دی یا فلاپی دیسک قابل بوت، به محتوای هارد شما دست پیدا کند و نیازی هم به ویندوز ندارد. برای جلوگیری از انجام چنین نفوذ هایی،از طریق برنامه Blos کامپیوتر خود، تمام اجزای قابل بوت کردن سیستم را به غیر از هارددیسک غیر فعال کنید. یا اگر این کار امکان پذیر نیست، حداقل هارددیسک را به عنوان اولویت اول بوت تعریف کنید. برای محافظت از کامپیوترهای مستقر در مراکز پر رفت وآمد و دفاتری که با ارباب رجوع سروکار دارند، توصیه می شود تمام فلاپی درایوها و سی دی درایوها را از سیستم باز کنید و پورت های USB یا FireWire آن ها را ببندید تا کسی نتواند با سی دی لینوکس یا کول دیسکهای USB، کامپیوتر را بوت کند.
رمز عبور Blos
Blos بسیاری از مادربوردهای امروزی به کاربر اجازه می دهند برای سیستم خود رمزعبور تنظیم کنند. در صورت فعال کردن این رمزعبور، کامپیوتر به محض روشن شدن (یعنی حتی قبل از رفتن به سراغ درایو سی دی یا فلاپی) از کاربر رمزعبور را می پرسد. اگر نمی دانید Blos سیستم شما چنین قابلیتی دارد یا نه، هم می توانید به دفترچه راهنمای مادربورد مراجعه کنید، هم عملا آن را در برنامه Blos جستجو کنید. برای مشاهده برنامه Blos، به محض روشن کردن کامپیوتر خود، کلید DEL (در بعضی کامپیوترها کلید F2 یا ESC) را بزنید و صبر کنید تا برنامه ظاهر شود (بعضی کامپیوترها نرم افزاری دارند که دسترسی به تنظیمات Blos را از داخل ویندوز میسر می سازند). به هر ترتیب، وقتی برنامه بالاآمد، به دنبال قسمتی به نام security یا password بگردید. سپس رمز عبور خود را وارد، تنظیمات را ذخیره و سیستم را ری استارت کنید.
البته، فکر نکنید ب گذاشتن رمز Blos دیگر کسی نمی تواند به سیستم شما دست پیدا کند. بعضی سیستم ها دارای رمز عبور کارخانه ای ( اصطلاحا شاه کلید) هستند که لیست آن ها را می توان از وب پیدا کرد. و بعضی سیستم های دیگر با گرفتن کلیدی خاص یا دکمه ماوس، کلا فرآیند پرسیدن رمز عبور را لغو می کنند.
نکته دیگر این که اگر کسی فرصت باز کردن کامپیوتر را داشته باشد، می تواند با برداشتن باتری بک آپ یا تغییر تنظیمات جامپر روی مادربورد، رمز عبور را پاک کند. اگر از این لحاظ هم نگرانی هایی دارید، می توانید پشت کامپیوتر را پلمپ کنید.
برداشتن اطلاعات مهم
اگر اطلاعات شما به قدری ارزشمند است که از دست دادن یا آسیب دیدن آن ها فاجعه محسوب می شود، پس چه اصراری دارید که آن ها را درکامپیوتر باقی بگذارید یا در لپ تاپ با خود به این طرف و آن طرف ببرید؟ اگر ضرورتی به نگه داشتن اطلاعات در کامپیوتر وجود ندارد، در اولین فرصت فایل های مهم خود را به سی دی یا دستگاه دیگری منتقل کنیید و از روی کامپیوتر بردارید.
قفل و زنجیر
اگر هر روز مدتی را در اماکن عمومی یا نیمه خصوصی (مثل کتابخانه، هتل یا آموزشگاه) می گذارنید، نباید یک حظه لپ تاپ خود را ترک کنید. بعضی کامپیوترهای کیفی یا حتی کامپیوترهای رومیزی جایی برای وصل کردن قفل زنجیری دارند. دقت کنید که سر دیگر زنجیر را به جای محکمی قفل کنید تا راحت باز نشود (پایه میز یا صندلی فایده ندارد، چون با بلند کردن پایه، زنجیر بیرون می آید(.