دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 167 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 120 |
جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی
-) بیان مسأله
دردنیای امروز، مؤسسات آموزش عالی به عنوان مراکزی برای پاسداری از دانش موجود و محیطی برای فعالیت های پژوهشی در نظر گرفته می شوند.از طریق این موسسات است که حقایق جدیدی که راهگشای حل مسائل انسان ها و جوامع بشری باشند،کشف می شود.از این رو تکلیف برقرارکردن الگوی سازمانی و چگونگی اداره کردن چنین موسساتی روشن است.در این میان،متغیرهایی نظیر فرهنگ سازمانی،جو سازمانی،الگوهای تصمیم گیری و مشارکت کارکنان در امور سازمان نقشی انکار ناپذیر را در پیشبرد اهداف سازمان دارا هستند.
تسلیمی (1384)در این خصوص اشاره می نماید که در عصر اطلاعات، مدیریت اثربخش و موفقیت آمیز سازمانها به توانمندی گردانندگان آنها در حل مسائل ساختار نیافته،شکار فرصتها، استفاده مدبرانه ازشایستگی های سازمان و کسب برتری رقابتی از طریق تصمیم گیری و اتخاذ تصمیمات صحیح بستگی دارد.کیفیت تصمیمات با تلفیق دانش،تخصص،مهارت و رویکرد افراد متعدد درگیر در فرایند تصمیم گیری و هم افزایی حاصل از آن بهبود می یابد.
تأثیر تصمیمات مشارکتی بر کارکرد سازمانها تصمیمگیرندگان را مجاب نموده که نگاه ویژهای به مشارکت کارکنان در تصمیمگیریهای سازمانی داشته باشند .از اینروست که پرستون و پست معتقدند که: انقلاب اول در علم مدیریت، انقلاب استبداد مدیران بود و انقلاب دوم، انقلاب جدایی مالکیت از مدیریت و انقلاب سوم که مهمترین انقلاب در مدیریت است، انقلاب مشارکت در تصمیمگیریها است (طولابی، 1381، 59).
مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی نه تنها در میزان رضایت،تغییرنگرش،روحیه کارکنان تاثیر بسزایی دارد ، بلکه در اثربخشی ، کارایی و موفقیت سازمان موثر می باشد . مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها در مؤسسات آموزش عالی می تواند تاثیر شگرفی در کارکرد این موسسات ، که خود نقش سازنده منابع انسانی آینده جامعه را بر عهده دارد ،داشته باشد.
وقتی صحبت از تصمیم گیری در سازمان های آموزشی، از جمله دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی باشد اهمیت مشارکت کارکنان در تصمیم گیری مدیران بیشتر می شود زیرا تصمیماتی که در این گونه سازمان ها گرفته می شود بر سایر بخش های فرهنگی ،اقتصادی ، اداری و سیاسی جامعه تاثیر دارد. به طوری که تصمیمات یک مدیر در مؤسسات آموزشی می تواند دیر یا زود سرنوشت نهادهای دیگر جامعه را دستخوش تغییر نماید(شریفی، 1381).
اما تحقق رویکرد مشارکتی، بنا بر مطالعات انجام شده مستلزم صمیمت میان همکاران، رفتار حمایتی مدیر، وجود محیطی آرام و... میباشد که مجموعاً جو سازمانی حاکم بر سازمانی چون دانشگاه را تشکیل میدهد. (جهانداری و علوی، 1381). جو سازمانی به کیفیت درونی یک سازمان به گونهای که اعضای آن، این کیفیت را «ادراک و تجربه» میکنند اشاره میکند؛ به عبارت دیگر، مجموعه ویژگیهای درونیای که مؤسسهای را از مؤسسة دیگر متمایز ساخته و رفتار کارکنان آن را تحت تأثیر قرار میدهد، جو سازمانی آن مؤسسه نامیده میشود (علاقهبند، 1378).
جو سازمانی با عواملی نظیر :میزان تعارض ،کیفیت زندگی کارکنان،تعهد سازمانی کارکنان، اثربخشی رفتاری مدیر، رفتار صادقانه مدیر و کارکنان رابطه دارد و بر کارکرد سازمان ها موثر می باشد.همچنانکه شکرکن (1370) در این زمینه اشاره می نمایدکه :
"امروزه جو سازمانی یکی از مفاهیم مهم در مدیریت است که به عناوین و طرق مختلف در منابع مربوط به رفتار سازمانی به آن اشاره میشود و تشریح آن به لحاظ اینکه ارتباط نزدیکی با بعضی از عوامل مؤثر در کارکرد و اثربخشی سازمانها از قبیل: فرهنگ سازمانی، روحیه و انگیزش کارکنان دارد بسیار مهم است".
بدون شک نظام آموزش عالی بزرگترین و پیچیده ترین دستاورد بشر به شمار می رود(ناظم،1381). گادت(1994) در کتاب «انتظار تا عمل» در خصوص رسالت های مراکز آموزش عالی معتقد است که این مراکز رسالت ارزیابی و تحلیل منطقی وضع موجود جامعه، اشاعۀ آزادانۀ افکار، تبیین پدیده ها در گسترۀ جهانی، تولید دانش و اطلاعات، ارتباط با سایر نظام های خارج از دانشگاه و هدایت افکار جامعه را بر عهده دارد. لذا توجه به چگونگی ادارۀ این مراکز و جو سازمانی حاکم بر آن ها باید مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، سیاست های اخیر دولت در زمینه آموزش عالی حکایت از توسعه (افزایش) مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی و همچنین افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی این مؤسسات دارد . از آنجا که این مؤسسات در پرورش نیروی انسانی متخصص آینده جامعه سهم عمده ای خواهند داشت پس توجه به جو سازمانی و چگونگی (رویکردهای) تصمیم گیری سازمانی در این مؤسسات ضروری به نظر می رسد . از سوی دیگر، به نظر محقق در اکثر تحقیقات انجام شده در مؤسسات آموزش عالی (دولتی و غیرانتفاعی) تمرکز بر روی اعضای هیات علمی (آموزشی)بوده و به کارکنان که نقش پشتیبانی کننده را در سازمان بر عهده دارند کمتر توجه شده است .
بدین ترتیب پژوهش حاضر به بررسی وضعیت جو سازمانی و رابطه آن با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری های سازمانی می پردازد و به اقتضای پژوهش علمی این اقدام در سطح کارکنان مؤسسات آموزش عالی دولتی و مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی شهر مشهد صورت می پذیرد. بر این اساس ، سوال اصلی تحقیق حاضر این است که جو سازمانی در هر یک از موسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی چگونه است و این جو چه رابطه ای با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری های سازمانی دارد ؟
2-1) اهداف پژوهش:
1-2-1) هدف اصلی پژوهش
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تطبیقی جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی شهر مشهد و رابطه آن با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری های سازمانی است . از طریق یافتههای این پژوهش، میتوان راهکارهایی را برای بهبود وضعیت جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی ارائه نمود.
2-2-1) اهداف فرعی
ـ توصیف جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی
ـ توصیف جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی غیر انتفاعی
ـ شناسایی میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری در مؤسسات آموزش عالی دولتی
ـ شناسایی میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری در مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی
ـ تعیین رابطه بین جو سازمانی و میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری در مؤسسات آموزش عالی
) فرضیه ها وسؤالات پژوهش :
1-3-1) فرضیه های پژوهش :
1ـ نمره جو سازمانی باز در مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی از مؤسسات آموزش عالی دولتی بیشتر است .
2ـ بین جو سازمانی باز و میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری های سازمانی در مؤسسات آموزش عالی رابطه ای مستقیم و معنیداری وجود دارد.
2-3-1) سؤالات پژوهش :
1ـ آیا بین مؤلفههای جو سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
2ـ آیا بین جو سازمانی باز و میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری های سازمانی درهر یک از مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی رابطه ای معنیدار وجود دارد؟
3ـ آیا بین مؤلفه های جو سازمانی با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری های سازمانی در مؤسسات آموزش عالی دولتی رابطه ای معنیدار وجود دارد؟
4- آیا بین مؤلفه های جو سازمانی با میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیم گیری های سازمانی در مؤسسات آموزش عالی غیر انتفاعی رابطه ای معنی دار وجود دارد؟
5ـ آیا بین همبستگی مشاهده شده میان دو متغیر جو سازمانی و میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری های سازمانی در دو نظام مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیرانتفاعی تفاوت معنیداری وجود دارد؟
4-1) تعریف اصطلاحات :
1-4-1) جو سازمانی :
. هالپین و کرافت (1970) در تعریف جو سازمانی میگویند: «ویژگیهای درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد آن تأثیر میگذارد جو سازمانی نامیده میشود. این جو سازمانی به وسیله ادراکات کارکنان و توصیفهای آنان از ویژگیهای درونی سازمان سنجیده میشود. هالپین و کرافت (1963) جو اجتماعی سازمان را به عنوان ترکیبی از دو بعد تصور میکردند: رهبری مدیر سازمان و تعاملهای کارکنان (گودرزی، کمینیان، 1381).
2-4-1) مشارکت :
مشارکت به عنوان نوعی درگیری احساسی ـ روانی یک شخص در یک موقعیت گروهی که فرد را به یاری رساندن و همکاری کردن در پیشبرد اهداف گروه و پذیرفتن مسؤولیت بخشی از آن دلگرم و تشویق میکند، تعریف شده است (اونز، 1987).
3-4-1) تصمیم گیری :
میرکمالی، تصمیمگیری را فرآیند انتخاب بهترین راه حل ممکن از میان راهحلهای موجود برای حل یک مسأله میداند (میرکمالی، 1382).
4-4-1) مشارکت در تصمیم گیری :
منظور از مشارکت در تصمیم گیری، فرآیند سهیم شدن مدیران و کارکنان در کارها و امور سازمان است. مدیرانی که سیاست مشارکت در تصمیمگیری را اتخاذ نمودهاند، مدیرانی هستند که با دخالت دادن کارکنان در تصمیمگیری زمینه را برای همکاری و همیاری همة اعضا فراهم میکنند. مشارکت در تصمیمگیری به دخالت عملی، ذهنی و عاطفی افراد در نحوة انجام امور اشاره میکند و از تمرکز تصمیمگیریها جلوگیری میکند. با توجه به اینکه میزان نفوذ کارکنان یک سازمان در تصمیمگیریها متغیر است، مشارکت در تصمیمگیریها هم میتواند درجات مختلفی داشته باشد که از حداقل میزان مشارکت شروع و به مشارکت کامل ختم میشود مشارکت از ارائه یک عقیده شروع و به عضویت در یک تیم خاتمه مییابد (رهنورد، 1379).
5-1) تعاریف عملیاتی :
جوسازمانی : منظور از جو سازمانی، متوسط نمرهای است که یک سازمان از طریق پاسخدهی کارکنان آن سازمان در خصوص آن سازمان به پرسشنامه جو سازمانی کسب میکند.
با توجه به اینکه جو سازمانی در مؤسسات آموزشی به اعتقاد هالپین وکرافت(1970) ازابعاد گوناگونی مانند: جو دوستانه، جو پدرانه، جو کنترل شده، جو خودمحتار، جو باز و جو بسته برخودار می باشد. اما در این پژوهش از ابعاد گوناگون تنها به بررسی جو باز و جو بسته پرداخته می شود.
منظور از جو باز در این پژوهش وضعیتی است که دارای مشخصات زیر می باشد: رفتار حمایتی، رفتار غیردستوری و رفتار غیرممانعتی مدیران و رفتار همکارانه ، رفتار صمیمی و رفتار متعهدانه کارکنان بالا باشد .(بالاتر از میانگین که در این پژوهش برابر 5/2 می باشد).
منظور از جو بسته در این پژوهش وضعیتی است که دارای مشخصات زیر می باشد : رفتار حمایتی، رفتار غیردستوری و رفتار غیرممانعتی مدیران و رفتار همکارانه، رفتار صمیمی و رفتار متعهدانه کارکنان پایین باشد.(پایین تر از میانگین که در این پژوهش برابر 5/2 می باشد).
میزان تمایل به مشارکت در تصمیم گیری : منظور از میزان تمایل کارکنان به مشارکت در تصمیمگیری ، متوسط نمرهای است که یک سازمان از طریق پاسخدهی کارکنان آن سازمان در خصوص میزان تمایل به تصمیمگیری کارکنان آن سازمان، کسب میکند.
دراین فصل ابتدا به مرور آثار موجود در زمینه موضوع مورد بررسی پرداخته و سپس پژوهشهای انجام شده در ایران و خارج از ایران بررسی می شود و در پایان فصل استنتاج محقق از بررسی پیشینه و ارائه یک الگو نظری که بر اساس آن اساس فرضیه ها و سؤالات تدوین گردیده ارائه خواهد شد .
2) مبانی نظری پژوهش
1-2) جو سازمانی :
1-1-2) مفهوم جو سازمانی
امروزه جو سازمانی یکی از مفاهیم بسیار مهم در زمینه مدیریت است که به عناوین و طرق مختلف در منابع مربوط به رفتار سازمانی به آن اشاره می شود و تشریح آن به لحاظ اینکه ارتباط نزدیکی با بعضی دیگر از عوامل موثر در اثربخشی سازمانی از قبیل فرهنگ سازمانی، روحیه، انگیزش کارکنان و همچنین اثربخشی رفتاری مدیر دارد بسیار مهم است. مفهوم جوسازمانی بر این واقعیت دلالت دارد که رفتار انسان در سازمان فقط بر اثر تعامل با رویدادهای مستقیم و بلاواسطه شکل نمی گیرد بلکه همچنین تحت تاثیر تعامل با نیروهای نامحسوس و ناپیدای سازمانی نیز قرار دارد. به طور کلی جو سازمانی ادراکاتی است که افراد از جنبه های گوناگون محیط سازمان دارند.(مزدارانی،1378)
جو سازمانی بعنوان یک مفهوم، موضوعی است که مجادله بسیاری را برانگیخته و آنانی که به این مفهوم علاقه مندند جو سازمانی را بعنوان مجموعه ای از ادراکهای توصیفی و غیر ارزشی از خصوصیات سازمان مانند رهبری، خط مشی های سازمانی،خصوصیات شغلی و وظیفه ای و غیره می دانند. از این دیدگاه جو سازمانی یک متغیر وابسته است که دست کم تا اندازه ای ناشی از سازوکارهای مدیریت می باشد. همچنین جو سازمانی به لحاظ اینکه می تواند های رفتارها و نگرشهای شغلی را تحت تأثیر قرار دهد یک متغیر مستقل است .برخی از روانشناسان مانند گایان و جو هانس هم علیه این دیدگاه استدلال می کنند.یکی از استدلالهای آنها این است که جو سازمانی صرفا نام دیگری برای نگرشهای شغلی است. به نظر آنان اظهار این مطلب از جانب فرد که سازمان
از لحاظ ویژگی حمایت از"من" در سطحی بالاست مانند این است که چیزی خوب و مطلوب در مورد آن سازمان گفته باشد(یعنی خشنودی شغلی دارد)از سوی دیگر اگر فرد اظهار کند که در سازمان مورد حمایت کم قرار می گیرد مانند این است که چیزی نامطلوب درباره آن سازمان گفته باشد(یعنی خشنودی اندکی دارد) اگر این را تشخیص بدهیم که درباره مجموعه ای از خصوصیات اجتماعی و محیط ویژه سخن می گوییم این خصوصیات رفتار ما را تحت تأثیر قرار می دهند می توان استدلال منطقی خوبی برای مفهوم جو سازمانی به عمل آورد. (شکرکن،1370) به طور خلاصه باید گفت تأکید بر سازمان غیر رسمی که آزمایشات هاثورن شروع گردید محققین را متوجه احساس اعضای سازمان نسبت به عوامل موجود در محیط کار نمود. آنها هبستگی و انسجام گروهی، احساسات شخصی اعضای گروه نسبت به یکدیگر و سازمان، انگیزش، روحیه و رضایت شغلی افراد را مورد بررسی و تحلیل قرار دادند. از این مطالعات به تدریج مفهوم جو سازمانی متولد گردید(مزدارانی،1378) .
) تعاریف جو سازمانی :
در فرهنگ آکسفورد (2005) واژهی جو از حیث لغوی به نگرش یا احساس عمومی، وضع و حالت در یک مکان خاص اشاره دارد. از جمله مباحثی که در ادبیات مدیریت به میزان زیادی محل بحث و جدل بوده و در حد محدودی مورد شناخت قرار گرفته جو سازمانی است. از اینرو گرچه تحقیقات مرتبط با جو سازمانی و تلاش برای تدوین تعریفی قابل قبول از حداقل 40 سال پیش آغاز شده، ولی هنوز تعریف واحدی که مورد پذیرش همگان باشد ارائه نشده است به عبارت دیگر تعاریف ارائه شده از مفهوم جو سازمانی با هم سازگاری ندارند (گلیک ، 1985، منوریان1377).
جو سازمانی اصطلاح وسیعی است که به ادراک کارکنان از محیط عمومی کار سازمان اطلاق شده و متأثر از سازمان رسمی، غیررسمی، شخصیت افراد و رهبری سازمانی است به عبارت دقیقتر جو سازمانی عبارت است از کیفیت نسبتاً پایدار محیط سازمان است که کارکنان آن را تجربه کرده و بر رفتار آنان تأثیر گذاشته و مبتنی بر ادراک جمعی رفتار در سازمان میباشد (هوی و میسکل ، 1376).
«نوانکو (1979) بیان میدارد که جو به عنوان احساس مشترک، حوزه فرهنگ، خرده فرهنگهای گروهی یا زندگی تعاملی سازمان تلقی میشود.
فرانک و همکاران به نقل از کمپل و همکارانش (1980) درباره جو سازمانی اظهار میدارند که جوسازمان، شیوهی برخورد سازمان را با اعضا نشان میدهد و بنابراین میتوان آن را شخصیت سازمان فرض کرد.
وندل و همکاران (1995) جو سازمانی را به عنوان مجموعهی نسبتاً پایداری از ادراک اعضای سازمان دربارهی ویژگیهای فرهنگ سازمان است، تعریف میکند که این ادراکات بر احساس، نگرش و رفتار افراد در محل کار تأثیر میگذارد» (گودرزی، کمینیان، 1381).
جو سازمانی مطالعه ادراکاتی است که افراد از جنبههای گوناگون محیط سازمانی دارند (اونز ، 1987). جو سازمانی عبارت از محیطی انسانی است که کارکنان کارشان را در آنجا انجام داده و ممکن است به محیط درونی یک اداره یا سازمان مربوط گردد هرچند که ما قادر به دیدن و لمس کردن آن نیستیم امّا واقعیت این است که آن وجود دارد همانند هوای یک اتاق و هرچیزی که در سازمان رخ میدهد، آن را احاطه میکند. در مقابل جو به وسیله هر چیزی که در یک سازمان اتفاق میافتد تحت تأثیر قرار میگیرد. آن یک مفهوم سیستمی پویاست (دیویس و نیواستورم ، 1985).
مکلری و هنسلی جو سازمانی را جنبه کیفی روابط بین افراد در یک سازمان تعریف میکند که بستگی به درک فرد و مقام او و دیگر اعضا در سازمان دارد. این ادراکات عمدتاً بوسیله مشارکت افراد در سازمان تعیین میشود و مجموعه رفتار آنها روابط کاری افراد را بوجود میآورد (مزدارانی، 1378).
جو سازمانی، مجموعه نسبتاً پایداری از ادراک اعضای سازمان دربارۀ ویژگی های فرهنگ سازمان است که این ادراک بر احساس، نگرش و رفتار افراد در محل کار تأثیر می گذارد.(فرنچ و همکاران، 1985) .
از نظر براون و موبرگ، جو سازمانی بر فضای حاکم بر محیط داخلی سازمان اشاره دارد. به عبارت دیگر جو سازمانی شامل مجموعهای از ویژگیهاست که بوسیله اعضا سازمان مشاهده شده یا ادراک میشود از جمله:
1ـ سازمان را شرح میدهد 2ـ یک سازمان را از سایر سازمانها مجزا میکند.
3ـ در طول زمان نسبتاً با دوام است 4ـ افراد از آن اثر میپذیرند و هدایت میشوند (امیرشیبانی، 1380).
امّا اگر بخواهیم به تعاریف نسبتاً جامعی که پیرامون جو سازمانی بیان شده، بپردازیم باید لاجرم از نظریهپردازانی چون هالپین و کرافت و یا موران و ولکوین سخن برانیم. هالپین و کرافت (1970) در تعریف جو سازمانی میگویند: «ویژگیهای درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز ساخته و روی رفتار افراد آن تأثیر میگذارد جو سازمانی نامیده میشود. این جو سازمانی به وسیله ادراکات کارکنان و توصیفهای آنان از ویژگیهای درونی سازمان سنجیده میشود. هالپین و کرافت (1963) جو اجتماعی سازمان را به عنوان ترکیبی از دو بعد تصور میکردند: رهبری مدیر سازمان و تعاملهای کارکنان (گودرزی، کمینیان، 1381).
موران و ولکوین (1992) جو سازمانی را این چنین تعریف میکنند. جو سازمانی ویژگی نسبتاً با دوامی از سازمان است که موجب تمایز آن سازمان از سایر سازمانها میشود و متضمن ادراک جمعی متجلی شده در عواملی چون استقلال، اعتماد و پیوستگی، حمایت، هویت، شناسایی، ابداع و بیطرفی است و از طریق تعامل بین اعضا ایجاد میشود، به عنوان مبنایی جهت تفسیر موقعیت مورد استفاده قرار میگیرد و منعکسکنندهی هنجارها، ارزشها، طرز تلقیها و نگرشها از فرهنگ سازمانی است همچنین به عنوان منبعی مؤثر و با نفوذ جهت شکلدهی رفتار عمل میکند (جمشیدیان و همکاران، 1376).
طی یک بررسی پیرامون تعاریف مطرح شده درباره جو سازمانی ملاحظه میشود که افراد مختلف از دیدگاههای متفاوتی جو سازمانی را تعریف میکنند ولی نکتهای که در اکثر تعاریف مشترک است آن است که جو سازمانی براساس ادراک کارکنان از محیط سازمان سنجیده میشود در واقع جو سازمانی، مجموعهای از ویژگیها و عواملی است که بوسیله کارکنان دربارهی سازمانشان ادراک میشود که عاملی جهت تکوین و تکامل اعمال و رفتارشان تلقی میگردد.
3-1-2) نظریه ها ومطالعات در زمینه جو سازمانی :
در این قسمت به برخی از مطالعات انجام شده در زمینه جو سازمانی به اختصار پرداخته می شود. .
1-3-1-2) جو سازمانی از نگاه تاجی یوری
از نظر تاجی یوری ،جو سازمانی شامل چهار بعد است :
1- محیط فیزیکی: که به عوامل مادی و فیزیکی در داخل سازمان اشاره دارد .
2- محیط داخلی انسانی: بعد اجتماعی در سازمان است.این بعد هر چزی را که با افراد در سازمانها ارتباط دارد در بر می گیرد .
3- سیستم اجتماعی: به ساختار سازمانی و مدیریتی سازمان اشاره دارد .
4- فرهنگ: به ارزشها، سیستم های اقتصادی،هنجارها و شیوه های فکرکردن که ویژگی افراد در سازمان است اشاره دارد(گودرزی و همکاران1381) .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 9 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 188 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 143 |
مقایسه ی بهداشت روانی دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری
فصل اول: کلیات
1-1 . مقدمه:
در هر جامعه ای نیروی فعال و جوان بعنوان یکی از ذخایر و سرمایه های آن جامعه محسوب و مطرح می باشد و در عمل نیز چرخه ی فعالیت های مختلف پیکره اجتماع بطور مستقیم و غیرمستقیم متکی به نیروهای فوق است که متاسفانه قشر وسیعی از جوانان و نوجوانان ما اکنون گرفتار سیگار شده اند که آنان را در کام خویش فرو می برد و توان حرکت و فکر را از آنان می-گیرد و هستی را از آن¬ها ساقط میکند .
۱ - بالاترین رقم سنی معتادان در ایران را افراد ۲۷ - ۲۱ساله تشکیل می¬دهند.
۲ - افرادی که به انواع سیگار اعتیاد پیدا کرده¬اند، اغلب اولین تجربه¬شان را به صورت تفریحی و در دوران نوجوانی با کشیدن سیگار شروع کرده¬اند.
۳ - تشخیص رفتارهای آشکار دوره نوجوانی از رفتارهای ناشی از مصرف سیگار دشوار است.
۴ - نوجوانانی که از بودن در خانواده¬یشان احساس رضایت داشته¬اند و روابط صمیمی بین اعضای خانواده وجود داشته¬است، کمتر به دنبال سیگار، الکل و انواع مخدرها بوده¬اند.
یکی از مشکلات عمده¬ای که نسل جوان جامعه با آن رو به روست، خطر گرایش به مصرف سیگار است. از آن جا که مصرف این گونه مواد (انواع سیگارها، قرص¬ها، مخدرها و...) در بین جوانان و نوجوانان رو به افزایش است، وظیفه والدین، مربیان و سایر نهادهای اجتماعی و آموزشی برای آگاه ساختن قشر جوان از عواقب مصرف سیگار به مراتب سنگین¬تر از قبل می-شود. با توجه به این موضوع، والدین و مربیان باید سعی کنند با استفاده از روش¬ها و آموزش¬های لازم، بچه¬ها را از همان دوران کودکی و پیش نوجوانی با آثار زیان بار مصرف سیگار و اثرات و پیامدهای ناشی از آن بر جسم و روان شان مطلع سازند.
به رغم نکوهش و مذمت در مضرات سیگار و هشدار محققان، پزشکان و کارشناسان بهداشتی و فعالیت رسانهها در مورد این بلای خانمانسوز و قاتل خاموش، باز هم به وفور مشاهده میکنیم که افراد بسیاری در جامعه همچنان به کشیدن سیگار و دود کردن وجود خود مشغول هستند و هیچ توجهی به این هشدارها و علایم خطر ندارند و افراد دیگر را به این ورطه و منجلاب میکشند.
آیا میدانند که چرا سیگار میکشند و چه چیزی از کشیدن سیگار نصیب آن¬ها میشود یا چه خسارات جبرانناپذیری به روح و جسم و اگر صاحب خانواده هستند به خانواده بیگناه آن¬ها وارد میشود و جدای از این چه ضربهای به افراد جامعه¬ به خصوص نوجوانان، جوانان و قشر دانشجو که در حالت هشدار قرار دارد وارد میشود؟!
باید بدانیم که اگر راهکارهای پیشگیرانه و موثر در شیوع مصرف سیگار و سیگار در میان نوجوانان و جوانان در نظر گرفته نشود، همواره باید نگران عواقب به مراتب بدتری از این بلای خانمانسوز در میان نسل فردای جامعه باشیم!
افرادی که نگرش¬ها و باورهای مثبت و یا خنثی به سیگار دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرش¬های منفی دارند. این نگرش¬های مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
از آنجا که محیط آموزشی بعد از خانواده، مهم¬ترین نهاد آموزشی و تربیتی است، می¬تواند از راه¬های زیر زمینه ساز مصرف سیگار در نوجوانان باشد:
بی توجهی به مصرف سیگار و فقدان محدودیت یا مقررات جدی منع مصرف در محیط آموزشی، استرس¬های شدید تحصیلی و محیطی، فقدان حمایت اساتید و مسئولان از نیازهای عاطفی و روانی به خصوص به هنگام بروز مشکلات و طرد شدن از طرف آنان. تحقیقات نشان می¬دهند، افرادی که به انواع سیگار اعتیاد پیدا کرده اند، اغلب اولین تجربه¬شان را به صورت تفریحی و با کشیدن سیگار و در دوران نوجوانی کسب کرده بودند و به تدریج اعتیاد آنان، از حالت تفریح خارج شده و با تکرار و زیاد شدن میزان مصرف، معتاد شده¬اند. گروهی دیگر از جوانان و نوجوانانی که شروع به مصرف سیگار می¬کنند، اظهار می¬دارند که برای فرار از مشکلات و مسائل زندگی روزمره و داشتن احساسی بهتر از احساس فعلی شان دست به این کار زده¬اند.
1-2 . بیان مسأله:
پدیده گرایش به سیگار بعنوان یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی خاصه در میان نسل جوان توجه بسیاری از متخصصان و مسئولین، سیاسی فرهنگی، تربیتی و آموزشی بسیاری از کشورها را به خود معطوف ساخته است.
در کشور ایران به دلیل وجود بافت جوان جمعیتی این موضوع پیچیدگی خاص خود را یافته است. لذا شناسایی و تبیین درست آن برای یافتن راهحلهای مناسب ضروری به نظر میرسد . اما از آنجایی این گروه نقشهای متعدد و تعیینکنندهای در جامعه بعهده دارند، آسیب آنان حتی در میزان پایین لطمههای جبران ناپذیری فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و غیره را بدنبال خواهد داشت؛ لذا اتخاذ برنامههای پیشگیرانه در مورد آنان از الویت بسیار برخوردار است.
بررسی مصرف سیگار در زمان حاضر از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است. از یک طرف جمعیت جامعه¬ی ایران جوان است و از طرف دیگر جوانان اصلی¬ترین قربانیان مصرف سیگار هستند چرا که جوانان به خاطر خصوصیات جوانی، آسیب پذیری بیشتری دارند چون پویا و جستجو گرند.
امروزه کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که در حال حاضر بحران مصرف سیگار و سیگار را در کنار 3 بحران یعنی((بحران نابودی محیط زیست، بحران تهدید اتمی و بحران فقر)) به عنوان مسئله روز در آمده است. طبیعی است که حل این بحران و معضل و بلای خانمانسوز از عهده یک سازمان و یا چند مرجع، آن هم صرفاً با یک بر خورد قهری نه تنها خارج بوده بلکه نگرش یک بُعدی به مسئله است و وضعیت فعلی را بدتر خواهد نمود. به گونه¬ای که عمیقاً احساس می¬شود تنها راه حل موضوع، خارج شدن از ((برنامه روزی)) و گام برداشتن در مسیر ((برنامه ریزی)) و ایجاد عزم ملی و بسیج همگانی در این راستا است. کسی نیست که در خصوص مضرات و اثرات سوء سیاسی، اجتماعی و فرهنگی معضل سیگار که در قرن حاضر از مهمترین و دردناکترین معضلات بشری است آگاهی نداشته باشد. سیل خروشان مصرف سیگار بیرحمانه در مسیر حرکت خود، کودکان، نوجوانان و جوانان و حتی سالخوردگان را طعمه قرار داده و علاوه بر متلاشی کردن کانون گرم و پاک خانوادگی سبب ناکامی در زندگی و تمایل بخودکشی و مرگ در آن¬ها نیز می¬گردد.
مشکل مصرف سیگار به عنوان یک پدیده مهلک که نتایجش می¬تواند اثرات بسیار سویی در
زمینه¬های سیاسی، اقتصادی وفرهنگی جامعه داشته باشد در هر جامعه¬ای مطرح است ومعمولاً گروهی که در برابر این پدیده خطرناک بیش از سایرگروه¬ها آسیب¬پذیر است همانا (گروه جوان) یک جامعه می¬باشند به طورکلی وقتی صحبت از گروه جوانان می¬شود مقصود افرادی بین پانزده تا بیست سال است که گروهی وسیعی از جمعیّت جهان یعنی حدود % 5/8 ازجمعیت کشورهای پیشرفته و %9/10 ازجمعیت کشورهای در حال توسعه را تشکیل می¬دهند .
آنچه مسلم است دلایل مصرف سیگار بسیار پیچیده است و از فرهنگی به فرهنگ دیگر و کشوری به کشور دیگرتفاوت می¬کند. تحقیقات متعددی در داخل کشور و از آن جمله در سطح دانشگاه¬ها صورت گرفته است که به نحوی به علل گرایش به مصرف سیگار و غیره پرداخته¬اند و در این زمینه به نتایجی نیز دست یافته¬اند امّا همچنان که ذکر شد گرایش و مصرف سیگار بسته به فرهنگ،مذهب، قومیت، منطقه¬ی جغرافیایی، شرایط آب و هوایی، سطح اقتصادی، فرهنگی و علمی نه تنها با خارج از کشور بلکه حتی در داخل کشور ما نیز تفاوت می¬کند. به همین خاطر و با توجه به اهمیت موضوع یعنی مصرف سیگار در بین دانشجویان دانشگاه، از آنجایی که پژوهشی در این خصوص در سطح دانشگاه فردوسی صورت نگرفته بود بر آن شدیم تا با انجام این پژوهش به بررسی مصرف سیگار و مقایسه¬ی بهداشت روانی در بین دانشجویان سیگاری و غیر سیگاری بپردازیم.
1-3. اهمیت و ضرورت تحقیق:
دانشجویان قشری هستند که سکانداران آینده¬ی هدایت کشور محسوب می¬شوند و اگر این قشر عظیم خود دارای زمینه و بستر مناسب برای رشد و تعالی نباشند چه بسا پس از اینکه وارد جامعه و نیروی کار کشور که شدند با توجه به پیشینه¬ی نامناسب خود بسیاری دیگر از اقشار و گروه¬¬های مختلف جامعه را نیز تحت تأثیر خود قرار داده و از این طریق لطمات جبران ناپذیری به پیکره¬ی اجتماع بزنند. برای مثال دانشجویی که اکنون خود سیگار مصرف می¬کند و در آینده نیز قرار باشد معلم شود و به تربیت و تعلیم فرزندان ما بپردازد، چگونه می¬تواند مانع از این شود که الگوی دانش¬آموزان خود واقع نشود و از این طریق آن¬ها را تحت تأثیر خود قرار ندهد. از اینگونه مثال¬ها زیاد می¬توان بیان نمود اما آنچه که مهم است این است که مسئولان آموزشی و فرهنگی کشور و بخصوص دانشگاه¬ها اقدام به آموزش و فرهنگ سازی در این زمینه در سطح کشور و دانشگاه¬ها نمایند.
آنچه که تقریبا همگانی است و در بین جوانان بیشترجامعه¬ها دیده می¬شود مصرف سیگار به منظور برطرف کردن اضطراب وافسردگی نهفته است. در صورتی که جوانان به علت نا آگاهی به جای استفاده ازمکانیسم¬های دفاعی موجود در از بین بردن ناراحتی¬هایشان به دنبال یک راه¬حل فوری و معجزه¬آسا می¬کردند که اضطراب یا افسردگی خود را برطرف کنند که معمولا در این گونه موارد به وسیله دوستان همسن و سالشان سیگار به آن¬ها معرفی می¬گردد به عقیده¬ی یکی از متخصصان عادت به مصرف سیگار مانند سایر عادت¬ها، عادت نمی¬شود مگر با انجام و تامین نیازهای فرد البته باید ذکر کرد که فقط یک شخصیت فکری مضطرب و یا افسرده نیست که به مصرف سیگارروی می¬آورد بلکه گروه¬های دیگر جوانان نیز ممکن است دچار این دام شوند. جوانان به علت اینکه مانند بزرگسالان آمادگی پذیرش و مقابله با مشکلات زندگی را ندارند و برخی از مشکلات عادی برای آنان به صورت شدید و جدّی جلوه و تظاهر می¬کند بنابراین دربرابرمشکلات وخطرات احتمالی آسیب پذیرند به ویژه دوران بلوغ که جوانان دچار مشکلات و بحران¬هایی می¬گردند. وظیفه¬ی بزرگترها ایجاب می¬کند که به طورمنطقی و صحیح با جوانان و مشکلاتشان روبه¬رو گردند. متاسفانه والدین یا مربیان آگاهی و اطلاعات اندکی در مورد تحولات روحی دوران بلوغ جوان دارند. لذا به جای برخورد منطقی و درست با مشکل جوانان او را هدف انتقادها وملامت¬های خود قرار می¬دهند. لذا نمی¬توانند آنچنان که باید و شاید جوان را در برابر مشکلات زندگی و یا ناراحتی¬هایش که ناشی ازدوران بلوغ و احیانا کمبود محبت و عدم درک ازطرف بزرگترها از خانواده و اجتماع فراری شده و به دنبال یک ماده معجزه¬گر باشند که سیگار را می¬یابند زیرا جوان می¬بیند که دوستانش نه تنها او را ملامت نمی¬کنند بلکه وی را بیشتر و بهتر نیز درک می¬کنند لذا هرگونه راه¬حلی را که آنان برای رفع مشکل پیشنهاد کنند بدون هیچ¬گونه تامل و تعلقی میپذیرد...........و همه چیز از همین جا شروع می¬شود..........ابتدا سیگار..............سپس سیگار همراه حشیش ...........وبلاخره هروئین.
پیشینه مصرف دخانیات به طور تخمینی به حدود ده هزار سال پیش می¬رسد. در چین و یونان باستان، بر اساس نوشته های تاریخ نویسان و آثار حکاکی شده، از تنباکو و توتون به عنوان گیاهی داروئی یاد شده است.
پژوهش¬های انجام شده نشان می¬دهد که اکثر معتادان، سیگار مصرف می¬کنند و نیز اعتیاد را از سیگار شروع کرده¬اند. بر اساس معیارهای تشخیصی سازمان بهداشت جهانی، سیگار در ردیف مواد اعتیادآور محسوب می¬شود. سیگار، در ورودی اعتیاد، و چراغ سبزی برای سایر اعتیادها است. مصرف سیگار، نخستین قدم به سوی اعتیاد است. سیگار، زمینه¬ساز اعتیاد به سیگار بوده و مادر اعتیاد به سیگار محسوب می¬شود.
بنابراین، آشنایی با عوامل زمینه¬ساز مستعد کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسایی افراد در معرض خطر مصرف سیگار و اقدام¬های پیشگیرانه لازم برای آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاوره¬ای لازم برای معتادان به سیگار.
در بررسی تاریخ، بشری را نمی توان یافت که با مسائل مربوط به سیگار دست به گریبان نبوده و شاید بتوان گفت سیگار همزاد با بشر در این جهان یافت شده و تا زمانی که انسان در این عرصه وجود دارد آن نیز پا بر جاست. مسائل مربوط به سیگار تازگی نداشته و اثرات آن نیز همواره در سرنوشت ملت¬ها و اقوام قابل جستجو است. در کتب تاریخی ایران و حتی در کتاب قانون ابن سینا از اثرات این مواد نامبرده شده است. اما بیشتر گزارشات در مورد سیگارمربوط به زمان صفویه و سپس قاجاریه تا عصر کنونی است همراه با فراز و نشیب¬های این دوران که اشاعه مصرف مواد افیونی مورد توجه بوده است. قوانین یکصد ساله در مورد محدود نمودن مصرف مواد نیز یافت میشود.
در زمان ما مسئله سیگار شکل مخاطره آمیز و کاملا پیچیده ای به خود گرفته و در عین حال گسترش جهانی یافته است.
استعمال دخانیات همچنین عامل موثری در ابتدا به انواع بیماری¬هاست زیرا براساس آمار در مراکز بیمارستانی کشور 90 درصد سرطان ریه 75 درصد بیماری¬های ریوی 40 درصد کل سرطان ¬ا و 50 درصد بیماری¬های قلبی بخاطر استعمال دخانیات به وجود می¬آید.
مصرف سیگار به عنوان یک آسیب ومعضل اجتماعی بهداشتی اقتصادی و فرهنگی با پیچیدگی¬های خاص خود حاکمیت ملی امنیت و استقلال کشور ما را تحت تاثیر قرار داده است با توجه به مسائل جنبی آن میتوان ادعا نمود که ارزش¬های انسانی و اسلامی و نیز هویت ملی ما در معرض خطر و آسیب این آفت بزرگ قرار گرفته است. توجه به آمارها نشانگر رشد روزافزون مصرف کنندگان سیگار در اجتماع رو به قوت ما دارد. این موضوع که قشر جوان جامعه بیشتر در معرض آسیب و آماج سیگار می باشند وظیفه همگان را در موضع تقابل با این مشکل خطیرتر می¬سازد. براستی وظیفه ما افراد این جامعه درقبال این دیو بدسیرت چیست؟ خانواده¬های ما و والدین ما چه وظیفه و مسئولیتی را بر عهده دارند ؟ دستگاه¬های تعلیم و تربیت ما چطور ؟ و یا اینکه عزم ملی و جزم تک تک افراد این جامعه در هر لباس و در هر مکان و هر زمان را می طلبد، براستی کدام یک چاره کار است ؟
هماکنون مصرف سالانه سیگار در کشور ما بیش از 50 میلیارد نخ است که حدود 27 میلیارد نخ آن توسط شرکتهای داخلی تولید و بقیه از مبادی رسمی وارد کشور میشود! حال، چقدر از مبادی قاچاق وارد میشود معلوم نیست! هر سیگاری در کشور ما در هر روز از 13 تا 15 و ماهانه معادل 450 نخ سیگار دود میکند و این در حالی است که در سال 3 تا 4 هزار میلیارد تومان برای خرید و هزینههای درمانی ناشی از سیگار مصرف میشود که با این هزینه گزاف هزاران شغل ایجاد میشود؟!
تحقیقات نشان میدهد سالانه 5/1 میلیون نفر در اثر کشیدن سیگار در جهان فوت میکنند که این رقم در سال 2020 به 10 میلیون نفر خواهد رسید، این در حالی است که 25/1 میلیارد نفر از جمعیت کره زمین سیگاری هستند و تقریبا 100 هزار نفر در هر روز کشیدن سیگار را به صورت حرفهای شروع میکنند و اکثر آن¬ها را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند که بیشتر در سنین 15 تا 25 سالگی هستند که این امر دریچهای برای ورود به اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی و حرکتی آرام و خاموش برای ویرانگری زندگی است. تلفات انسانی ناشی از مصرف دخانیات هم در کشور ما در مرز خطرناکی قرار دارد زیرا به طور میانگین هر 8 دقیقه یک ایرانی به واسطه بیماری¬های ناشی از مصرف سیگار جان خود را از دست می¬دهد. به اعتقاد پژوهشگران افرادی که سیگار کشیدن را از سنین نوجوانی آغاز کرده باشند حتی اگر این عادت خود را ترک کنند بیشتر از کسانی که در سنین بالاتر به سیگار روی آوردند ولی آن را ترک کرده¬اند دچار صدمات ژنتیکی می¬شوند.
تحقیقات بیانگر آن است که اکثر افراد سیگاری در کشورهای در حال توسعه هستند، یعنی میتوان گفت از هر 10 نفر 8 نفر در این کشورها سیگاری هستند که با این احتساب حدود 80 درصد از بیماریها و مرگ ومیرها نیز به این کشورها تعلق میگیرد و جالب است که این روند رو به افزایش است در حالی که در کشورهای توسعه یافته روبه کاهش است و این نشان از عدم آگاهی کافی کشورهای فقیر و در حال توسعه در مورد آثار مخرب و زیانبار مصرف سیگار و دخانیات و آگاهی کافی در کشورهای توسعه یافته است چرا که آن¬ها معتقدند این کار نوعی عقبافتادگی و بیتفکری است.
طبق آخرین آمارها در کشور ما 12 درصد از افراد جامعه مصرف کننده دخانیات هستند، حال اگر تنها یک درصد سیگاریها درایران کم شوند یعنی به 11 درصد برسند، 700 هزار سیگاری کم میشوند و به ازای صرفهجویی در هزینه آن میتوان 18 هزار شغل جدید ایجاد کرد! برخی آمارها شمار سیگاریهای کشور را 10 میلیون نفر اعلام می کنند یعنی از هر 7 ایرانی یک نفر به مصرف دخانیات (سیگار قلیان پیپ ) معتاد است. هم اکنون حدود 28 درصد مردان و 4 درصد زنان و در کل 10 میلیون نفر از جمعیت کشور روزانه 13 4 نخ سیگار می¬کشند که اگر روزانه به طور متوسط 5000 ریال صرف استعمال دخانیات نمایند رقمی معادل 50 میلیارد ریال در روز در کشور دود می¬شود که همین رقم هم از سوی دولت برای هزینه¬های درمانی بیماران ناشی از مصرف سیگار بودجه درمانی صرف می¬شود.
شاید در باب علت¬یابی بتوانیم به دوستان زیاد و ناباب، در دسترس بودن آسان مواد دخانی، سیگاری بودن والدین (دلیل سیگاری بودن 50 درصد دختران و پسران)، عدم ممنوعیت و ارزان بودن سیگار، سهل انگاری والدین و عدم برخورد مسئولانه و منطقی با فرزندان و موارد گوناگون دیگر اشاره کنیم که این باعث تأسف است.
به هر حال، پیگیری مجدانه دست اندرکاران و مسئولان ذیربط در ممنوعیت تبلیغ و تشویق مستقیم و غیر مستقیم افراد و تحریک آن¬ها نسبت به فروش و مصرف سیگار در اماکن عمومی و محیط اداری و آموزشی و فروش و مصرف آن توسط افراد زیر 18 سال - که قانون ممنوعیت آن هنوز حالت اجرایی جدی به خود نگرفته است ـ، گسترش شعارها و هشدارهای بهداشتی در اماکن فرهنگی- آموزشی و اماکن عمومی بخصوص روی پاکتهای سیگار،تا حد زیادی در پیشگیری و اعتیاد به مواد دخانی موثر است.
همچنین، عزم جدی و جهانی در برابر تبلیغات سوء شرکتهای تولیدی (اکثرا آمریکایی با سود سالیانه بیش از 300 میلیارد دلار)، افزایش قیمت سیگار و همچنین مالیات (که در این صورت درآمد دولت نیز افزایش مییابد)، برنامهریزی و اقدامات پیشگیرانه از سوی کارشناسان و مسئولان به عنوان ضرورتی انکارناپذیر در خصوص گرایش افراد زیر 20 سال، چرا که اعتیاد به سیگار در این سنین زمینهساز بیشتری برای اعتیاد به مواد مخدر است، ارائه آموزشهای لازم در زمینه مضرات و زیانهای ناشی از استعمال دخانیات از طرف سازمانهایی نظیر مراکز دانشگاهی و آموزش و پرورش که درصد بالایی از ارتباط با جوانان و نوجوانان را دارند، گسترش مراکز دولتی و غیردولتی ترک سیگار، خدمات بیشتر مشاورهای ترک دخانیات و ... از راهکارهای بسیار موثر در این امر مهم است.
همانطورکه می دانیم بر اساس هرم¬های سنی کشور ما با جمعیتی جوان روبرو است و درصد بیشتری از جامعه ما را جوانان تشکیل می¬دهند. جوانی جمعیت بر تمامی مسایل در همه جنبه¬ها تأثیر می¬گذارد. اثرات تخریبی فردی و اجتماعی مصرف سیگار باعث شده است که مصرف سیگار به عنوان بیماری (فردی و اجتماعی) مورد بررسی قرار گیرد.
در جریان آموزش و پرورش عوارض نامطلوبی می گذارد ازقبیل:
الف:با پیش زمینه¬ی اعتیاد می¬تواند مانع ادامه تحصیل جوان شود.ب: بر روند آموزشی تأثیر منفی بگذارد.ج: تأثیر سیگار منحصر به فرد نمی شود،بلکه کل جامعه را در بر می گیرد.
از طرف دیگر چون تحقیق در زمینه سیگار هم بنیادی و هم کاربردی است. لذا با توجه به مسایل فوق از آنجایی که جامعه انتخاب شده ((دانشجویان)) که مشاهده می¬شود اعتیاد یه مصرف سیگار و در ببین آنان رو به گسترش است. بدین جهت هر گونه بررسی و مطالعه در جهت روشن¬تر شدن ابعاد مختلف این پدیده اجتماعی، هر چند اندک باشد.امری ضروری و اساسی به شمار می¬رود.
1-4 . هدف پژوهش
1-5 . فرضیه¬ها یا سئوالات:
سوء مصرف مواد در دانشجویان سیگاری در مقایسه با دانشجویان غیر سیگاری میزان بهداشت روانی را بطور معنی¬داری کاهش می¬دهد.
1-6 . تعریف اصطلاحات، مفاهیم کلیدی و متغیر ها:
1-6 -1. تعاریف نظری:
1-6 -1-1. تعاریف اعتیاد
□ اعتیاد یعنی خوگرفتن و وابسته شدن جسمی، روانی و عصبی فرد به سیگار که ترک یا فرار از آن ناممکن و یا بسیار مشکل است.
□ دکتر پرویز پیران، اعتیاد را عادت کردن، وابسته شدن فرد به وسیله یا ابزار اعتیاد می¬داند که معمولاً دارای مابه ازای خارجی و شخصی است و عادت کردن وابسته شدن به نیاز جسمی و فکری یا هر دو مبدل شده به نحوی که فرد برای به دست آوردن وسیله¬ی اعتیاد، به هر کاری تن می¬دهد. و چنانچه کنش و واکنش به فعل در بیاید، مشکلات جسمی و روانی رفتاری هر کدام به تنهایی یا به هم پدید می¬آید(آقا بخشی، 1378).
□ اعتیاد یعنی مصرف نابجا و مکرر سیگار که موجب وابستگی به آنها میشود. این وابستگی بدنی و روانی است، ترک مصرف مواد افیونی مشکلات و محرومیت های بدنی و روانی را در پی خواهد داشت ( از مقاله دکتر سید حسین فخر ).
□ اعتیاد عبارتست از وابستگی به عوامل یا موادی که تکرار مصرف آنها با کم و کیف مشخص و درمان معین از دیدگاه معتاد ضروری مینماید. ( از مقاله دکتر احمد حسنی ).
□ اعتیاد یک بیماری روانی، اجتماعی، اقتصادی است که بر اثر فعل و انفعال تدریجی بین بدن انسان و مواد شیمیائی تحت تأثیر یک سلسله شرایط و اوضاع و احوال خاص روانی، اقتصادی، اجتماعی و سنتی به وجود میآید. ( از تحقیق خانم دکتر ربابه شیخالاسلام )
□ از نظر فارماکولوژی اعتیاد عبارت است از حالت مقاومت اکتسابی که در نتیجه استعمال متمادی دارو در بدن حاصل میشود به قسمی که استعمال مکرر دارو موجب کاسته شدن اثرات تدریجی میگردد و پس از مدتی شخص میتواند مقادیر سمی دارو را در بدن بدون ناراحتی تحمل کند و در صورتی که دارو به بدن نرسد اختلالات جسمی و روانی موسوم به سندروم محرومیت بروز میکند. در سال 1950 سازمان جهانی بهداشت تعریف زیر را برای اعتیاد ارائه دادند:
□ اعتیاد داروئی حالتی است که در اثر مصرف دورهای یا مداوم یک ماده شیمیائی ( طبیعی یا مصنوعی ) که برای انسان یا جامعه مضر باشد ایجاد میگردد و ویژگیهای آن به قرار زیر است: 1- اشتیاق یا نیاز اجباری به استفاده مداوم آن ماده و ظهور رفتاری اجباری برای پیدا کردن آن به هر وسیله. 2- تمایل به افزودن به مقدار مصرف به مرور زمان. 3- پیدا شدن وابستگیهای جسمی و روانی براثر استفاده از آن ماده.
سازمان جهانی بهداشت برای استفاده مداوم یا دورهای مواد شیمیائی که برای فرد و جامعه مضر نبوده و نیز حالت ایجاد شده توسط آن خصوصیات بالا را نداشته باشد واژه عادت داروئی را در نظر گرفت. ولی به مرور زمان مشخص گردید که تعاریف خصوصاً برای عادت داروئی نارسا هستند و به همین دلیل در سال 1957 میلادی تعاریف توسط کمیته کارشناسان سازمان جهانی بهداشت مجدداً به این صورت تصحیح گردید که وابستگی روانی به یک دارو “بدون پدیده محرومیت” را عادت و وابستگی روانی و جسمی “همراه با پدیده محرومیت” را اعتیاد نامیدهاند. اما تعاریف فوق نیز با شروع مصرف داروهائی از قبیل ال . اس . دی و آمفتامینها نارسا شدند. چون مصرف آمفتامین برای گروهی موجب افزایش فعالیتهای روزانه میگشت و برای گروهی حمله جنون ایجاد میکرد به همین جهت در سال 1964 کمیته مزبور اصطلاح وابستگی داروئی را Drug Dependence برای هر دو حالت فوق انتخاب کرد و چنین استدلال نمود که یک بیمار ممکن است نسبت به داروی خاص وابستگی روانی پیدا کند، در حالی که بیمار دیگر نسبت به همین دارو، علاوه بر وابستگی روانی از لحاظ جسمانی نیز وابسته شود. کمیته مزبور وابستگی داروئی را حالتی ناشی از استعمال مکرر یک دارو به طور دورهای یا مداوم میداند، که خصوصیات آن بسته به ماده مورد استفاده متغیر است و به هیم دلیل ذکر شده است که نام شیمیائی مورد بحث در جلو عبارت “وابستگی داروئی” قید گردد. به هر حال با توجه به اینکه در کشور ما واژه اعتیاد از همه جهت قابل درک عموم میباشد در این سایت از کلمه اعتیاد بیشتر استفاده شده است. با توجه به تعاریف فوق در رابطه با اعتیاد مشخصاً در چند مقوله با یکدیگر شریکند و آن اینکه:
1- وابستگی شدید وجود دارد.
2- وابستگی جسمی و روانی است.
3- قطع این وابستگی مشکلاتی را به همراه دارد.
وابستگی به مواد(Substance dependence)
امروزه در محافل دانشگاهی به جای اعتیاد از وابستگی نام برده می شود، هر چند که میان مردم این بیماری به “اعتیاد” و خود بیمار به عنوان “معتاد” شناخته شده است. بر اساس آخرین جمع بندیهای علمی که در دهه هشتاد انجام گرفت “وابستگی” یک نشانگان بالینی است که در پی مصرف مواد علائمی در حالات رفتاری، شناختی و فیزیولوژیکی فرد مصرف کننده ظاهر می گردد میزان وابستگی کمی است و به درجات مختلفی می تواند وجود داشته باشد. شدت وابستگی با رفتارها متعاقب مصرف مواد، سنجیده می شود. بیمار وابسته به مواد علیرغم تجربه مشکلات متعدد ناشی از مصرف مواد، قادر به قطع مصرف آن نیست و به طور اجباری و وسواس گونه به مصرف آن ادامه می دهد.
تفاوت عادت و اعتیاد
« عـادت » و « اعتــیاد » دو اصطلاح و عنوانی هستندکه در افکار عمومی به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته میشوند در صورتیـکه اختلاف کلی و اساسی با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محیط زیـست یا شرایـط جدید و بیسابقه که در انسان انواع مختلف وجود داشته و در کتاب « معمای عادت » طرح جدیـدی در مورد تعریف و تقسیمبندی آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلی بشرح زیر تقسیم شدهاند:
اول - « عادت روحی » که عبارتست از تطابق روحی و معنوی با مسائل و موضوعات و کلیه پدیدههای جدید و بیسابقهایـکه با آنها انس و عادتی از پیش وجود نداشته تا آثار معنـوی حاد آنها از بین برود ؛ از قبیل خبر خوش یا ناخوش مهمی که در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثیر خود قرار میـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر یا مادر و نزدیکان مورد علاقه یا خبر موفقیت در کنکور ورودی دانشگاه و یا خبر اصابت جایـزه بزرگی در قرعهکشی و غیـره . به مرور زمان که خبر کهنه میـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت کرده ) اثرات روانی آن از بین میرود .
دوم - « عادت عضوی » عبارتست از عادت دادن عضوی از اعضاء بدن بکار و فعالیت منظم و مداوم غیرارادی معینی که قبلاً از روی علم و آگاهی و دخالت شـعور و اراده انسان صورت میگرفته ولی پس از تمرین و تکرار کافی میتواند بطور خودبخودی و غیر ارادی و ناآگاه نیز انجام گیرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشین تایپ یا عادت دادن دستها و پاها بکارهای معینی مانند دوچرخه سواری و راننـدگی یا به هنرها و صنایع .
سوم - « عادت غریزی » عبارتست از عادت عضوی مشخصی که به اقتضـای فطری و ناآموخته از بدو حیات در اعضاء وسـلولها و نسوج معینی بوجود آمده و همان خـصوصیات عادت نامبرده دو فوق را داراست مانند کار قلب و کلیـهها و ریـهها و فعالیتهای درونی اعـضاء و نـسوج و سلولهای داخلی بدن که بطور غیر ارادی و منظم انجام میگیرد .
چهارم - « عـادت حیاتی » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بیولوژیکی ) با شرایط جدید محیط زندگی بخصوص از نظر عوامل فیزیکی وشیمایی مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فیزیکی ) یا با رژیمهای غذائی و داروئی مختلف ( عامل شیـمیائی ) یـا با آب و هواهای مختلف ( عامل فیـزیکی و شیمیائی توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع ترکیبات شیـمیائی مختلف در حد تحمل بدن ) نوعی تطابق بیـولوژیکی بوجود میآید که در صورت قطع استعمال آن دارو یا ماده شیمیائی معین و بخصوص ( مانند استعمال طولانی داروهای مسـکن یا خواب آور ) ممکنست اختلالات فیزیکی و شیمیائی و بدنبال آن اختلالات فیـزیولوژیکی و بیولوژیـکی محسوس و گاهی غیرقابل تحمل در شخص بوجود آید زیرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرایـط مربوط بمصرف آن به یک اعتدال مجازی موقتی رسیـده که با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم میخورد و شخص موقتاًتحت فشار خاصی قرار میگیرد زیرا بدن مستقیماً به آن دارو عادت کرده و خو گرفته است که ایـن امر در مورد سیگار بسیـار سخت و از تمام انواع عادات بیـولوژیکی یاحیاتی ( تطابق بیـولوژیکی ) دردناکتر و غیرقابل تحملتر است .
« اعتیـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو یا ماده شیمیائی خارجی غیرلازمی بمدت طولانی که یکی از انواع عادات حیاتی یا عادات بیولوژیـکی محسوب میگردد . استعمال مداوم و طولانی سیگار منجر به ایـجاد سختتریـن انواع عادات حیـاتی در بدن میشود که همان « اعتیـاد به سیگار » میـباشد .
تـریـاک یا تغییر « عـادت » عموماً سهلتر و سریعتر و بـدون عوارض سخت بوده و به مانند ترک اعتیاد با مـشکلات بزرگ روبرو نمی¬گردد ، در حالیکه « اعـتیاد » علاوه بر لطمات سنگین جانی و خـسارات مالی بسیـار و آماده کردن بـدن به انـواع بیـماریهای جسمی و روحی گوناگون ، از نظر تـرک و رهائی با مشکلات بزرگ و گاهی با زحمات و مشقات و سختـیها و نامـلایمات بیشتری همراه است ولی البته نباید فراموش کنیم که « ترک اعتــیاد غیر ممکن نیست » و چون عنوان « اعتــیاد » از طرفی اکثراً با « عادت »قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نمی¬تواند مطابق با واقعیـت امر در استعمال طولانی داروهای مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمایـد از اینروست که در سال¬های اخیر از طرف محافل علمی و پزشکی تعاریف دیگری انتخاب گردیده که بیش از همه تعاریـف سازمان بهداشت جهانی کامل¬تر و جامعتر و مطمئنتر و نیز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غیره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگی به دارو » است.
1-6 -1-2. پیشگیری چیست؟
لغت «پیشگیری» یعنی جلوگیری از وقوع یک اتفاق، از نظر بهداشتی، پیشگیری عبارت است از مداخله ای مثبت و اندیشمندانه برای مقابله با شرایط مضر قبل از اینکه منجر به اختلال یا ناتوانی شود.
هدف از پیشگیری اولیه پیشگیری از شروع اختلال است که منجر به کاهش میزان بروز (Incidence) ودرنتیجه،کاهش میزان شیوع (Prevalence) میگردد.
روشهای پیشگیری اولیه عبارتند از:
1- از بین بردن علل
2- کاهش عوامل مخاطره آمیز
3- افزایش مقاومت فرد
4- جلوگیری از سرایت بیماری
بر طبق نظر مرکز پیشگیری از سوء مصرف مواد (CSAP) یکی از سه مرکز تحت نظرمدیریت سرویسهای بهداشت روانی و سوءمصرف مواد (SAMSHA)، بخشی از خدمات بهداشت عمومی آمریکا، دپارتمان خدمات انسانی و بهداشتی، پیشگیری بعنوان مجموعه کوشش-های ما برای تامین زندگی سالم و سازنده برای همه افراد گفته میشود.
پیشگیری سبکهای زندگی سازنده را ارتقاء و بهبود میبخشد که این سبک¬ها مخالف سوء مصرف مواد است و ایجاد محیطهای اجتماعی را تشویق میکند که سبکهای زندگی عاری از مواد را تسهیل میکند. پیشگیری باعث جلوگیری از مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد میشود.
پیشگیری موفق از تنباکو، الکل، و دیگر مواد به این معنی است که نوجوانان، زنان حامله و دیگر جمعیتهای در معرض خطر، الکل، تنباکو و دیگر مواد را مصرف نکنند. پیشگیری خطر مصرف مواد را کاهش میدهد و محیط ایمن را بوجود میآورد. پیشگیری موفق منجر به کاهش در مرگ و میرهای مربوط به ترافیک، خشونت. HIV/AIDS و دیگر بیماری¬های مقاربتی جنسی (STDs)، تجاوز، حاملگی نوجوان، سوء رفتار با کودک، سرطان و بیماری قلبی، صدمات و تروما و دیگر مشکلات مربوط به سوء مصرف مواد میشود. پیشگیری فرآیند پویایی است که باید مرتبط با هر نسل باشد و استمرار پیدا کند.
1-6 -1-3. بهداشت روانی:
بهداشت روانی به مفهوم عام خود یعنی سلامت فکر و تعادل روانی و دارا بودن خصوصیات مثبت روانی و نیز راههای دستیابی به سلامت فکر و روح که تکامل فردی و اجتماعی انسانها با پرداختن به آن روشن میشود.
1-6 -2. تعاریف عملیاتی:
در این پژوهش منظور از علل سیگار کشیدن نمره¬ای است که فرد از پرسشنامه¬ی علل سیگار کشیدن بدست می¬آید.
فصل دوم
2-1. موضع گیری¬های نظری و یافته¬های پژوهشی در خصوص اعتیاد به سیگار و سیگار
2-1-1. دیدگاه¬های مربوط به سوء مصرف مواد
1. دیدگاه زیست شناختی و پزشکی
دیدگاه پزشکی اولین دیدگاهی است که به اعتیاد به چشم یک اختلال نگریسته است(دیویسون و نیل ، 2001). تحقیقات مختلفی در زمینه¬¬ی پایه¬های زیست شناختی اعتیاد انجام می¬گیرد. در سال 1974، آنکفالین یک پناپپتید درونزا با اثرات شبیه به تریاک شناسایی شد. این کشف به شناسایی سه طبقه از مواد درونزا در مغز از جمله اندروفین¬ها و آنکفالین¬ها منجر شد. اندروفین¬ها در انتقال عصبی وقفه دادن درد، درگیر هستند. این مواد وقتی کسی از نظر جسمی آسیب می¬بیند آزاد شده و تا حدودی مسئول فقدان درد در ضمن تصادفات حاد هستند. اثرات اولیه¬ی ترکیبات تریاک و شبه تریاک از طریق گیرنده¬های مواد افیونی اعمال می¬شود.(کاپلان، سادوک و گرب، 1994).
فرد مبتلا به اختلال وابسته به مواد افیونی ممکن است کاهش فعالیت با منشأ ژنتیکی در سیستم افیونی داشته باشد، این کاهش فعالیت ممکن است نتیجه¬ی کمتر بودن تعداد یا حساسیت کمتر گیرنده¬های افیونی، آزاد شدن کمتر مواد افیونی درونزا یا غلظت بالای آنتاگونیست¬ها فرضی مواد افیونی درونزا باشد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). یکی از پایه¬های نورولوژیکی مهم که واسطه¬ی اثرات¬ تقویت کنندگی سوء مصرف مواد است سیستم میان مغزی دوپامین است که هسته¬های سلول آن در ناحیه¬ی تگمنتال بطنی است. و مغز قدامی، خصوصاً هسته آکومبنس را عصب می¬دهد(گیلدر و همکاران، 1996). این راه¬های دوپامینی بخشی از سیستم پاداش فیزیولوژیکی را تشکیل می¬دهد که خاصیت بالا بردن فراوانی رفتارهای فعال کننده آن را دارد. این دیدگاه تبین¬های بسیار جالبی در مورد وابستگی ، تحمل و درد دارو فراهم ساخته¬اند و همینطور تا حدودی زمینه¬های ژنتیک سوء مصرف مواد را آشکار ساخته¬اند.
2. دیدگاه اجتماعی
نظریه¬های جامعه شناسی اعتیاد را یک مسئله اجتماعی تلقی کرده و سعی می¬کنند آن¬ها را از این دید بررسی کرده و تحقیق کنند. بر اساس پژوهش¬های انجام یافته معلوم شده است که وابستگی به مواد افیونی محدود به طبقات پایین اجتماعی- اقتصادی نیست، هر چند میزان بروز وابستگی در این گروه از طبقات اجتماعی- اقتصادی بالاتر است. انواعی از عوامل اجتماعی وابسته به فقر بشری احتمالاًدر وابستگی به مواد افیونی دخالت دارند. حدود 50 % مصرف کننده-های هروئین در شهرها کودکان تک والد یا والدین از هم جدا شده هستند و از خانواده¬هایی برآمده¬اند که در آن¬ها حداقل یک عضو مبتلا به اختلال وجود دارد(کاپلان، سادوک و گرب، 1994). خطر سوء مصرف دارو در جوامعی بالاست که به نوعی نسبت به مصرف دارو سهل انگار هستند. ممکن است در گروه¬های همتا، جوان برای مصرف دارو به منظور کسب شأن و قابلیت تحت فشار اجتماعی قرار گیرد. بعضی از پژوهش¬ها، شواهدی نشان داده¬اند مبنی بر این که مصرف دارو توسط افرادی را می¬توان با توجه به مصرف مواد، توسط همتاهای او پیش¬بینی کرد(گیلدر و همکاران، 1996).
بین سوء مصرف دارو و شاخص¬های محرومیت اجتماعی نظیر بیکاری و بی¬خانمانی رابطه وجود دارد(گیلدر و همکاران، 1996). از عوامل دیگری که در دیدگاه¬های اجتماعی مطرح است قابلیت وصول دارو توسط افراد می¬باشد. استفاده از داروهای نسخه شده که به راحتی از اکثر داروخانه¬ها قابل وصول است. بعضی از داروها مثل نیکوتین که به راحتی قابل وصول است. سیگار هم که در اکثر کشورها از طریق قاچاق قابل وصول است دیدگاه¬های جامعه شناختی اطلاعات بسیار زیادی در زمینه¬ی سوء مصرف مواد فراهم ساخته¬اند.
3. دیدگاه روان¬تحلیلی
در مقالات روان¬تحلیلی، رفتار معتاد به سیگاربر حسب تثبیت لیبیدویی، با پیشرفت به سطوح پیش تناسلی، دهانی یا حتی سطح ابتدایی¬تر رشد روانی- جنسی توصیف شده است. اکثر نظریه-پردازان روان¬تحلیلی بیش از همه روی حالت دهانی تاکید کرده¬اند. نیاز به توضیح روابط سوء مصرف مواد، دفاع، کنترل تکانه، اختلالات عاطفی و مکانیسم¬های انطباقی باعث شده تا روان-تحلیلگران معاصر بیشتر بر روی ضابطه¬مندی روان¬شناسی ایگو تاکید کنند. غالباً تصور می¬شود آسیب دیدگی شدید ایگو با سوء مصرف دارو رابطه دارد و حاکی از آشفتگی¬های عمیق مربوط به رشد می¬باشد. در نظریه¬های معاصر مسائل مربوط به رابطه بین ایگو و عواطف به عنوان یک ناحیه کلیدی موضوع اعتیاد مطرح شده است.
4. دیدگاه¬های یادگیری و شناختی- رفتاری
نظریه پردازان افراطی دیدگاه یادگیری سعی کرده¬اند که با الگوی محرک- پاسخ مسئله پیچیده اعتیاد را تبیین کنند ولی با توجه به ناکارآمدی این الگو، در درمان و پیشگیری از سوء مصرف مواد اکثر پژوهشگران به الگوی محرک- ارگانیسم- پاسخ روی آورده¬اند و این الگو را در تبیین و درمان سوء مصرف مواد کارآمد و اثربخش یافته¬اند(بندورا ،1997؛ گزوپ، 1994).
در رویکرد یادگیری مشاهده¬ای بر عوامل زمینه¬ساز شناختی، رفتاری و عاطفی تواماً توجه می¬شود و در این میان بر موضوعات کلیدی چون خویشتن¬داری ، خوداثربخشی و تغییرمحیط و رفتار تأکید می¬شود. پژوهشگران زیادی با استفاده از این رویکرد، طرح¬های درمانی متنوعی را برای درمان اختلالات مختلف سوء مصرف مواد فراهم ساخته¬اند.
رویکرد شناختی- رفتاری نیز تقریباً مثل طرفداران نظریه¬ی یادگیری مشاهده¬ای بر شناخت نگرش افراد، عواطف، هیجانات، رفتار و شیوه¬های مقابله¬ای معتادان تأکید دارد (گزوپ، 1994). از این دید افراد معتاد قبل از شروع مصرف دارو تا حدودی کمبود مهار¬ت¬های شناختی و رفتاری دارند که آسیب پذیری آنان را شدت می¬بخشد. غالباً به نظر می¬رسد که آن¬ها توان مقابله با چالش¬های روزمره¬ی زندگی را ندارند، احساسات ایشان بی¬ثبات است و از افسردگی، اضطراب، مشکلات زندگی، بد¬ خلقی و مواردی از این قبیل شکایت می¬کنند (گیلدر و همکاران، 1996). دیدگاه¬های شناختی- رفتاری از جمله آموزش مهارت¬های مقابله¬ای و سبک حل¬مسئله کارآمدی خود را در پیشگیری از بروز و نیز پیشگیری از عود مجدد سوء مصرف مواد نشان داده¬اند (گزوپ، 1994).
عوامل مخاطره آمیز
عوامل مخاطره آمیز مصرف مواد شامل عوامل فردی، عوامل بین فردی و محیطی و عوامل اجتماعی است.
عوامل مخاطره آمیز فردی
□ دوره نوجوانی و جوانی
□ استعداد ارثی
□ صفات شخصیتی:
● صفات ضد اجتماعی
● پرخاشگری
● اعتماد به نفس پایین
□ اختلالهای روانی:
● افسردگی اساسی
● فوبی
□ شرایط عاطفی
□ نگرش مثبت به مواد
□ موقعیتهای مخاطره آمیز:
● ترک تحصیل
● بی سرپرستی
□ تاثیر مثبت مواد بر فرد
در اینجا به شرح هر یک از عوامل فوق می پردازیم:
دوره نوجوانی و جوانی
طی دورة کودکی، فرد بشدت تحت تأثیر خانواده است اما بتدریج وبا افزایش سن ، نقش افراد خارج از خانواده بخصوص همبازیها و همکلاسها افزایش مییابد و از اهمیت خانواده کاسته میشود. این شرایط با افزایش سن فرد سیر فزاینده مییابد و طی دورة نوجوانی به اوج خود میرسد. دورة نوجوانی به خودی خود یکی از حادترین ادوار زندگی است؛ چرا که مخاطره¬آمیزترین دوران زندگی از نظر شروع به مصرف مواد است. نوجوانی دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی و کسب هویت فردی و اجتماعی است. در این دوره، میل به استقلال و مخالفت با والدین به اوج می¬رسد و نوجوان برای اثبات بلوغ و فردیت خود ارزش¬های خانواده را زیر سوال می¬برد و سعی در ایجاد و تحلیل ارزش¬های جدید خود دارد. مجموعه¬ی این عوامل، علاوه بر حس کنجکاوی و نیاز به تحرک، تنوع و هیجان، فرد را مستعد مصرف مواد می¬نماید.
در این دوره فشار دوستان و همسالان ممکن است افکار و نوع تربیت خانوادگی او را تحتالشعاع قرار دهد . بسیاری از نوجوانان متعلق به خانوادههای عاری از سیگار ممکن است اولین تجربة استعمال مواد را از دوستان خود فراگیرند (لیاقت،1374) . علاوه براین شرایط ، طی دورة جوانی برای فرد نیازهای جدیدی بوجود میآید. بعنوان مثال نیاز به کسب هویت ازآن جمله است. چنانچه خانواده و جامعه شرایط لازم برای نیل به هویت فرد را فراهم آورند این نیاز بصورت مناسب برآورده میشود، درغیر اینصورت فرد برای نیل به هویت و ابراز وجود راههای انحرافی را برمیگزیند، ازجمله این راههای انحرافی عضویت در گروههای کجرو است، نوجوانی که خواهان تثبیت هویت خود بعنوان عضوی از گروه است با رغبت تام درهمه¬ی فعالیتهای گروه شرکت میکند تا وفاداری خود را به گروه ثابت نماید. براساس همین شرایط درحدود 73 % از مددجویانی که بدلیل اعتیاد به کانون اصلاح و تربیت اهواز فرستاده شدهاند مصرف سیگار را از مدرسه و در سنین بین 14 - 12 سالگی آغاز کردهاند ( مرکز جرم¬شناسی اداره¬ی کل زندانهای استان خوزستان : 15 ).
چنانکه ذکر شد فرآیند هویتیابی جوان با مشکلاتی همراه است که به شرط آگاهی والدین و جوانان از این مشکلات، طی کردن این دوره تسهیل میشود. امّا در برخی خانوادهها آنقدر مشکل و درگیری وجود دارد که افراد درگیر فرآیند هویتیابی، به ناگزیر از راههای انحرافی به این مهم نایل میآیند. بدلیل این مشکلات، جوان در خانه امکان ابراز وجود نمییابد، درعین حال ابراز وجود برای او یک نیاز است. این موقعیت درکنار یک محیط جرم خیز که درآن استعمال سیگار نشانهای برای بلوغ و به اصطلاح ‹‹ کسی شدن ›› است، باعث میشود فرد بسوی کسانی سوق داده شود که امکانات ابراز وجود را در اختیار او قرار دهند. وقتی والدین با جوان برخوردی کودکانه دارند، سبب میشوند تا وی با انجام رفتارهای مربوط به بزرگسالان، نشان دهد که دیگر کودک نیست. دراین شرایط ممکن است فرد به سیگار، مصرف الکل یا سیگار روی آورد (کرباس، 1377).
ژنتیک
شواهد مختلفی از استعداد ارثی اعتیاد به الکل و مواد وجود دارد. تاثیر مستقیم عوامل ژنتیکی عمدتاً از طریق اثرات فارماکوکینتیک و فارکودینامیک مواد در بدن می باشد که تعیین کننده تاثیر ماده بر فرد است. برخی از عوامل مخاطره آمیز دیگر نیز تحت نفوذ عوامل ژنتیکی هستند مانند برخی اختلالهای شخصیتی و روانی و عملکرد نامناسب تحصیلی ناشی از اختلالهای یادگیری.
صفات شخصیتی
عوامل مختلف شخصیتی با مصرف مواد ارتباط دارند. از این میان، برخی از صفات بیشتر پیش بینی کننده احتمال اعتیاد هستند و به طور کلی فردی را تصویر می کنند که با ارزشها یا ساختارهای اجتماعی مانند خانواده، محیط آموزشی و مذهب پیوندی ندارد و یا از عهده انطباق، کنترل یا ابراز احساسهای دردناکی مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمی آید. این صفات عبارتند از: عدم پذیرش ارزشهای سنتی و رایج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نیاز شدید، احساس فقدان کنترل بر زندگی خود، اعتماد به نفس پایین، فقدان مهارت در برابر پیشنهادهای خلاف دیگران، فقدان مهارتهای اجتماعی و انطباقی. از آنجا که اولین مصرف مواد، معمولاً از محیطهای اجتماعی شروع می شود هر قدر فرد قدرت تصمیم گیری و مهارت ارتباطی بیشتری داشته باشد، بهتر می تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت کند.
اختلال¬های روانی
در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتیاد اختلالهای دیگر روانپزشکی نیز وجود دارد. شایع ترین تشخیصها عبارتند از: افسردگی اساسی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی، فوبی، دیس تایمی، اختلال وسواسی- جبری، اختلال پانیک، مانیا، اسکیزوفرنی.
نگرش مثبت به مواد
افرادی که نگرشها و باورهای مثبت و یا خنثی به سیگار دارند، احتمال مصرف و اعتیادشان بیش از کسانی است که نگرشهای منفی دارند. این نگرشهای مثبت معمولاً عبارتند از: کسب بزرگی و تشخص، رفع دردهای جسمی و خستگی، کسب آرامش روانی، توانایی مصرف مواد بدون ابتلا به اعتیاد.
موقعیتهای مخاطره آمیز فردی
بعضی از نوجوانان و جوانان در موقعیتها یا شرایطی قرار دارند که آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار می دهد. مهمترین این موقعیتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران کودکی و نوجوانی، ترک تحصیل، بی سرپرستی یا بی خانمانی، فرار از خانه، معلولیت جسمی، ابتلا به بیماریها یا دردهای مزمن. حوادثی مانند از دست دادن نزدیکان یا بلایای طبیعی ناگهانی نیز ممکن است منجر به واکنشهای حاد روانی شوند. در این حالت فرد برای کاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده می کند.
تاثیر مواد بر فرد
این متغیر وقتی وارد عمل می شود که ماده حداقل یک بار مصرف شده باشد. چگونگی تاثیر یک ماده بر فرد، تابع خواص ذاتی ماده مصرفی و تعامل آن با فرد و موقعیت فرد مصرف کننده است. تاثیر مواد بر فرد مصرف کننده، به میزان قابل توجهی، به مشخصات او بستگی دارد. این مشخصات عبارتند از: شرایط جسمی فرد، انتظار فرد از مواد، تجربیات قبلی تاثیر مواد و مواد دیگری که هم زمان مصرف شده اند. مواد مختلف نیز تاثیرهای متفاوتی بر وضعیت فیزیولوژیک و روانی فرد دارند، مثلاً: هروئین و کوکائین سرخوشی شدید، الکل آرامش و نیکوتین مختصری هشیاری و آرامش ایجاد می کند.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 11 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 51 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
بررسی عدم استقبال سوادآموزان از کلاسهای نهضت سوادآموزی
« فصل اول »
مقدمه
چکیده تحقیق
بی سوادی یکی از مسائل عمده اکثر کشورهای جهان سوم است که ریشه و اساس بسیاری از مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تشکیل می دهد.
بررسی های اخیر سازمان یونسکو و بسیاری از سازمانهایی که در ارتباط با سوادآموزی یا آموزش بزرگسالان در کشورهای مختلف فعالیت می کنند نشان می دهد که این مسئله مشکلی همگانی است و محدود به کشورهای جهان سوم نیز نمی شود. این بررسی ها بیانگر این واقعیت تلخ هستند که بی سوادی و کم سوادی گرچه مسئله حاد و لاینحل اکثر کشورهای جهان سوم است ولی مشکل جدید کشورهای پیشرفته صنعتی نیز هست. اما مسئله بی سوادی به دلیل افزایش بی سوادان روز به روز اهمیت بیشتری می یابد.
با توجه به اینکه کسب مهارتهای سواد اولیه پله های نردبان دانش و آگاهی است، بی سواد ماندن درصد بالایی از افراد جامعه وسیله ای برای عدم آگاهی و فقدان تخصص و مهارتهای لازم برای ایجاد جامعه ای مستقل، آگاه و تواناست.
با وجود اینکه ی سالهای متمادی، برنامه های مبارزه با بی سوادی به صور مختلف در اغلب کشورهای جهان سوم رونق داشته ولی به دلیل رشد جمعیت بر تعدد بی سوادان جهان افزوده شده است. بدین وسیله لازم است از افرادی که در تهیه این پروژه من را یاری نموده اند قدردانی شود. ابتدا از ریاست محترم نهضت سوادآموزی شهرستان نیشابور و راهنمایان تعلیماتی و کادر اداری نهضت قدردانی می شود و و پس از آن از آموزشیارانی که صادقانه پاسخ دادند و سوادآموزان و نوسوادان که همکاری کردند سپاسگذاری می شود.
مقدمه
اهمیت موضوع:
مسئله تحقیق
بیان موضوع:
هدف تحقیق:
فرضیات تحقیق:
سئوال تحقیق:
روش انجام تحقیق:
جامعه آماری:
روش جمع آوری اطلاعات:
تعریف علمی مفاهیم و متغیرهای مورد مطالعه:
« فصل دوم »
بررسی پیشینه تحقیق
ادبیات تحقیق
سابقه پژوهشی موضوع
« فصل سوم »
روش پژوهش
جامعه نمونه و روشهای نمونه گیری
روشهای جمع آوری اطلاعات
روشهای آماری
« فصل چهارم »
یافته های پژوهشی
« فصل پنجم »
تفسیر و نتیجه گیری
پیشنهادات:
محدودیت ها
منابع و مآخذ
پرسشنامه