فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

هدف از این گردآوری اشاره به تاثیر قرآن و حدیث، که هر دو در هدایت بشر نقش به سزایی دارند، است برای این منظور ما در این تحقیق به ترتیب زندگانی و تاثرات هشت تن از شاعران بزرگ را دنبال کردیم
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 18
فرمت فایل doc
حجم فایل 3476 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 127
تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

پیشگفتار

قرآن مجید کتاب دینی ماست و معانی و مفاهیم آن در طول چهارده قرن از جهات مختلف در حیات فردی و اجتماعی ما تأثیر پنهان و آشکار نهاده است. چنان که امروزه نمی توان جنبه ای از جنبه های گوناگون زندگی مسلمانان را یاد کرد که قرآن مجید و معانی والای آن به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم در آن تأثیری نگذاشته باشد و هر کس در این باره تأملی به سزا کرده باشد و عناد نورزد ، به صحت این اعتقاد اقرار می کنند. حدیث نیز که همان«قول و فعل و تقریر» پیامبر اکرم است ، همین حکم را دارد و الفاظ و معانی آن به صورت های گوناگون در زندگی مسلمانان و در رفتار و گفتار و کردار آنان تأثیر نیرومند و دراز آهنگی داشته است.

یکی از بارزترین موارد این تأثیر، سروده های شاعران و نوشته های نویسندگان است. هر ملتی به سرمایه هایی اعم از مادّی و معنوی، می تازد. یکی از سرمایه های جاودانی و افتخار آمیز ما ایرانیان نیز سروده های شاعران و سخنوران و نوشته های دبیران و نویسندگان و تأمّلات عارفان و اندیشه های حکیمان و فیلسوفان و متکّلمان ایرانی مسلمان است و همه می دانند که بسیاری از ابیات و عبارات این بزرگان را " اشاره"، "تلمیح" ، "اقتباس" ، "تضمین" ،"تحلیل آیات " ، "قصص" و "تمثیل"های گوناگون این کتاب مبین و سخنان پیامبر بزرگوار خدا تشکیل می دهد و همه ی آن بزرگان در عبارت پردازی، استدلال و بیان آن چه در ضمیر خود از این موارد بهره مند شده اند. لذا اگر کسی ادعا کند که مثلاً می تواند اشعار رودکی، فردوسی بزرگ، ناصر- خسرو،خاقانی، سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، جامی و صدها تن شاعر دیگر و نیز آثار مردانی چون غّزالی، عنصر المعالی زیادی، نصرالله منشی و بسیاری دیگر را بدون فهم قرآن مجید و تفسیر آن و تأمّل در احادیث نبوی به درستی دریابد، باید در صحّت ادعای او تردید کرد زیرا به قول حافظ:« هر چه دارم همه از دولت قرآن است»؛ به دلیل انواع تأثیراتی که این دو منبع گران مایه ی عظیم در ادب فارسی بر جای گذ اشته اند.

ما در فصل اول این تحقیق به بیان ضرورت و اهمیت گردآوری این پژوهش پرداخته ایم و در فصل دوم درباره ی تاریخچه ی موضوع و پیشینه ی آن سخن گفتیم و در فصل سوم به بیان روش های مورد استفاده اشاره کرده ایم و در فصل چهارم به تأثیر و اقتباس هر یک از شاعران و کاتبان به صورت اجمالی موردی پرداخته ایم؛ زیرا اگر هر پژوهنده ای بخواهد تمام موارد تأثّر شاعران را مطرح کند باید درباره ی هر کدام از آن ها کتابی کلان بنویسد که برای ما این کاری ناممکن است. هم چنین در این فصل به بررسی پاسخ نامه ها و نتایج حاصل از آن نیز پرداخته ایم و فصل پنج هم شامل بحث و نتیجه گیری، پیشنهادات، مطرح کردن مشکلات، منابع و مآخذ می- باشد.

ناگفته نماند که موارد ارائه شده در این فصول تنها مشتی از خروار است و از شما خواننده و صاحب نظر ارجمند خواهشمندیم ما را در رفع کاستی های موجود یاری و راهنمایی فرمایید تا ان شاء الله در گردآوری های آتی درصدد رفع این معایب برآییم و از راهنمایی های علمی شما بهره- مند گردیم.

مقدمه

قرآن بزرگترین یاور و استوارترین پناهگاه برای همه ی نویسندگان و شاعران اسلامی بوده است حتی کسانی هم که اندیشه ای ناهمسو با اسلام داشته اند به این ریسمان خدایی چنگ زده- اند و در پس این دژ استوار، پناه گرفته اند، اگر چه اینان از این تمسک طرفی برنبسته بلکه در تیرگی ها فرو رفته اند که:«من یهدالله فهو المهتدی و من یضلل فأولئک هم الخاسرون» (آیه ی 178/اعراف) و کلام مولانا هم به معنی این آیه اشاره دارد:

در بنی فرمود کاین قرآن ز دل

هادی بعضی و بعضی را مضل

قرآن برای مسلمانان نیز هم زبان دل است و هم ترجمان اعتقاد و پشتیبان آن تقدیسی را متداعی می کند که هم آرام بخش است و هم شکوهمند، شکوهی معنوی که همه را به سکوت وا- می دارد، «اذا قرﺉ القرآن فاستمعوا له و انصتوا» (آیه ی204 / اعراف) و آرامشی که نتیجه هدایت و ایمان است، «هدی للناس و بنیات من الهدی و الفرقان» (آیه ی 185/بقره ) به علاوه مضامین قرآنی بخش عمده ای از عاطفه ی جمعی همه ی مسلمانان را به خود اختصاص داده است.

رشته استواری است که میان آنان پیوند برادری ایجاد کرده، هم ضامن بقا و دوام خود است و هم جاودانگی اعتقادات اسلامی را تضمین می کند. این ویژگی همان عنایت الهی است که مانع هر گونه تحریف و تغییر احکام و قرآن نیز هست.

زبان فارسی از زبان های عمده ی بهره دهنده به فرهنگ اسلامی و بهره برنده از معارف انسان ساز قرآنی است از این رو دانستن قرآن و حدیث و درک معانی و مضامین والای آن لازم می نموده و پیوسته مورد نظر مردم به ویژه ادب دوستان و منتقدان بوده است.

بدین ترتیب ما بر آن شدیم تا پژوهشی درباره ی نقش قرآن و حدیث در ادب فارسی، داشته باشیم.

چکیده

خداوند برای هدایت انسان ها، پیامبران الهی را به سوی بشر مبعوث کرده است تا اندیشه و تفکر آنان را تحول و در رفتار و کردار افراد بشر و جوامع آنان تغییر ایجاد کند.

هدف از این گردآوری اشاره به تاثیر قرآن و حدیث، که هر دو در هدایت بشر نقش به سزایی دارند، است.

برای این منظور ما در این تحقیق به ترتیب زندگانی و تاثرات هشت تن از شاعران بزرگ را دنبال کردیم و برای این که تاثر هر نویسنده و سخنور را بهتر ردیابی کنیم از زندگانی آن شاعر و نویسنده به اجمال سخن گفتیم و میزان اشتغال وی به علوم قرآنی از جمله تفسیر کتاب مجید و احادیث رسول اکرم و اخبار معصومین را تا حد ممکن یادآوری کردیم.

در این تحقیق با توجه به پرسشنامه ای که تهیه گردید و در اختیار چهل نفر از دانش آموزان سال سوم و پیش دانشگاهی مدرسه آرمینه مصلی نژاد قرار گرفت، ما به بررسی میزان آشنایی آن ها با مفهوم قرآن و حدیث و نقش آن ها در ادبیات فارسی پرداختیم و پس از مشاهده- ی پاسخ نامه ها نتایج حاصل را به صورت جداول و نمودار هایی برای هر سوال به صورت مجزا نشان دادیم و پی بردیم که هر دو گروه آماری نتایج یکسانی داشتند.

فهرست مطالب

پیشگفتار...............................................................................................................................................ا-ب

مقدمه..................................................................................................................................................ب-ج

چکیده...................................................................................................................................................ج-د

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1 مقدمه ........................................................................................................................1

1-2 بیان مسئله..................................................................................................................2

1-3 اهداف تحقیق..............................................................................................................2

1-4 اهمیت تحقیق.............................................................................................................2

1-5 سئوالات تحقیق......................................................................................................3-2

1-6 فرضیه ها...................................................................................................................3

1-7 کلید واژه ها...........................................................................................................4-3

فصل دوم: پیشینه تحقیق

2-1 مقدمه..................................................................................................................5

2-2 تاریخچه موضوع.............................................................................................. 7-6

2-3 پیشینه نظری...............................................................................................8-7

2-4 پیشینه عملی(نقد کتاب)............................................................................................................9

2-5 ضرورت تحقیق...............................................................................................................................9

فصل سوم: روش تحقیق

3-1 مقدمه..........................................................................................................................................10

3-2 روش های مورد استفاده در تحقیق......................................................................................11

3-3 فنون گردآوری اطلاعات و توضیح آن ها.............................................................................12

3-4 جمع آوری داده ها...................................................................................................................12

3-5 تجزیه و تحلیل داده ها...........................................................................................................13

فصل چهارم: یافته های تحقیق

4-1 مقدمه...........................................................................................................................................14

4-2 قرآن کتاب آسمانی ما.............................................................................................................15

4-3 تعریف ادبیات............................................................................................................................ 15

فرضیه 1: ادبیات فارسی از کلام قرآن بهره های فراوانی گرفته است..................................17-16

4-4 تاثیرات دین اسلام در عرصه ی ادبیات........................................................................19-17

5-4 صبر و شکیبایی قرآن در نظم شاعران..........................................................................20-19

6-4 حدیث چیست.....................................................................................................................21-10

4- 6-1-حدیث محبت در ادب فارسی...................................................................................25-21

فرضیه 2: برخی از شعرای متقدم در آیات و احادیث در شعر خود بهره گرفته اند............. 35-27

فرضیه 3: میزان استفاده حافظ از احادیث و قرآن در اشعارش زیاد بوده است..............42-36

فرضیه 4: مولوی داستان یوسف را در اشعار خود بررسی کرده است.............................59-43

فرضیه 5: سنایی در اشعار خود به تصویر پردازی قرآنی پرداخته است.........................66-60

فرضیه 6: شهریار دراشعار خود از نهچ البلاغه بهره برده است........................................98-67

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

5- 1مقدمه........................................................................................................................................128

5-2 بحث و نتیجه گیری.................................................................................................... 130-129

5-3 مشکلات تحقیق.....................................................................................................................130

5-4- پیشنهادات تحقیق...............................................................................................................131

فهرست منابع و مآخذ.......................................................................................133-132

پیوست

فهرست جداول......................................................................................127-99

جدول 1-4- توزیع فراوانی افراد شرکت کننده در تحقیق بر حسب سن

جدول 2-4- شاخص های تمایل مرکزی و شاخص های پراکندگی سن افراد شرکت کننده در تحقیق

جدول 3-4- توزیع فراوانی سن افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 4-4- توزیع فراوانی افراد شرکت کننده در تحقیق بر حسب پایه تحصیلی

جدول 5-4- توزیع فراوانی شغل پدر افراد شرکت کننده در تحقیق

جدول 6-4- توزیع فراوانی شغل پدر افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 7-4- توزیع فراوانی تحصیلات پدر افراد شرکت کننده در تحقیق

جدول 8-4- توزیع فراوانی تحصیلات پدر افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 9-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر قرآن در ادب پارسی

جدول 10-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر قرآن در ادب پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 11-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر حدیث در ادب پارسی

جدول 12-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر حدیث در ادب پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 13-4- توزیع فراوانی علاقه افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به شعرهای استفاده کننده از قران و احادیث

جدول 14-4- توزیع فراوانی علاقه افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به شعرهای استفاده کننده از قران و احادیث به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 15-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد ماندگاری اشعار شعرای پارسی استفاده کننده از قرآن و حدیث

جدول 16-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد ماندگاری اشعار شعرای پارسی استفاده کننده از قرآن و حدیث به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 17-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات پارسی

جدول 18-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 19-4- توزیع فراوانی دیدگاه افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در فراگیر شدن ادبیات پارسی در سطح جهان

جدول 20-4- توزیع فراوانی دیدگاه افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در فراگیر شدن ادبیات پارسی در سطح جهان به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 21-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده با شعرای استفاده کننده از قرآن و حدیث در اشعار خود

جدول22-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده با شعرای استفاده کننده از قرآن و حدیث در اشعار خود به تفکیک پایه تحصیلی

جدول23-4- توزیع فراوانی موافق بودن افراد شرکت کننده در مورد تاثیر استفاده از قرآن و حدیث در کسب عبرت برای سایرین

جدول 24-4- توزیع فراوانی موافق بودن افراد شرکت کننده در مورد تاثیر استفاده از قرآن و حدیث در کسب عبرت برای سایرین به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 25-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد نقش قرآن و حدیث استفاده شده در ادبیات پارسی در زندگی بشری

جدول 26-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد نقش قرآن و حدیث استفاده شده در ادبیات پارسی در زندگی بشری به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 27-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد اشعار استفاده کننده از قرآن و حدیث استفاده شده از طریق رسانه ها

جدول 28-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد اشعار استفاده کننده از قرآن و حدیث استفاده شده از طریق رسانه ها به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 29-4- تجزیه و تحلیل آماری بین پاسخ های داده شده توسط دو گروه شرکت کننده در تحقیق ( پایه تحصیلی پیش دانشگاهی ، پایه تحصیلی سوم دبیرستان )

فهرست منحنی ها..........................................................................126-100

منحنی 1-4- درصد فراوانی سن افراد شرکت کننده در تحقیق

منحنی 2-4- توزیع فراوانی سن افراد شرکت کننده در تحقیق بر حسب پایه تحصیلی

منحنی 3-4- درصد فراوانی پایه تحصیلی افراد شرکت کننده در تحقیق

منحنی 4-4- درصد فراوانی شغل پدر افراد شرکت کننده در تحقیق

منحنی 5-4- توزیع فراوانی شغل پدر افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 6-4- درصد فراوانی تحصیلات پدر افراد شرکت کننده در تحقیق

منحنی 7-4- توزیع فراوانی تحصیلات پدر افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 8-4- درصد فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر قرآن در ادب پارسی

منحنی 9-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر قرآن در ادب پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 10-4- درصد فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر حدیث در ادب پارسی

منحنی 11-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر حدیث در ادب پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 12-4- درصد فراوانی علاقه افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به شعرهای استفاده کننده از قران و احادیث

منحنی13-4- توزیع فراوانی علاقه افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به شعرهای استفاده کننده از قران و احادیث به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 14-4- درصد فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد ماندگاری اشعار شعرای پارسی استفاده کننده از قرآن و حدیث

منحنی 15-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد ماندگاری اشعار شعرای پارسی استفاده کننده از قرآن و حدیث به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 16-4- درصد فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات پارسی

منحنی 17-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 18-4- درصد فراوانی دیدگاه افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در فراگیر شدن ادبیات پارسی در سطح جهان

منحنی 19-4- توزیع فراوانی دیدگاه افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در فراگیر شدن ادبیات پارسی در سطح جهان به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 20-4- درصد فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده با شعرای استفاده کننده از قرآن و حدیث در اشعار خود

منحنی21-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده با شعرای استفاده کننده از قرآن و حدیث در اشعار خود به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی22-4- درصد فراوانی موافق بودن افراد شرکت کننده در مورد تاثیر استفاده از قرآن و حدیث در کسب عبرت برای سایرین

منحنی 23-4- توزیع فراوانی موافق بودن افراد شرکت کننده در مورد تاثیر استفاده از قرآن و حدیث در کسب عبرت برای سایرین به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 24-4- درصد فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد نقش قرآن و حدیث استفاده شده در ادبیات پارسی در زندگی بشری

منحنی 25-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد نقش قرآن و حدیث استفاده شده در ادبیات پارسی در زندگی بشری به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 26-4- درصد فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد اشعار استفاده کننده از قرآن و حدیث استفاده شده از طریق رسانه ها

منحنی 27-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد اشعار استفاده کننده از قرآن و حدیث استفاده شده از طریق رسانه ها به تفکیک پایه تحصیلی


تاریخ ادبیات فارسی معاصر

ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 20
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
تاریخ ادبیات فارسی معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

تاریخ ادبیات فارسی معاصر


ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته اند.

آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهره‌های شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان می توان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.

ادبیات ایران پیش از اسلام

پارسی باستان

زبان پارسی باستان نیای زبان فارسی امروزی‌است و در تقسیم‌بندی زبان‌شناختی یکی از زبان‌های شاخهٔ غربی زبان‌های ایرانی باستان محسوب می‌شود. پارسی باستان چنان که از نامش بر می‌آید زبان قدیم پارسیان بودی و بسیاری از کتیبه‌های شاهان هخامنشی به این زبان نوشته شده‌است. پارسی باستان با زبان اوستایی و به تبع آن زبان سنسکریت خویشاوندی نزدیکی می‌دارد.

آثار به این زبان

آثار به‌جا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشی‌است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد تحریر شده‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان پارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.[۱]
نمایی از دستور زبان

در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف می‌شود.

پارسی میانه

زبان پارسی میانه یکی از زبان‌های ایرانی میانهٔ غربی‌است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی تا صدر اسلام رواج می‌داشته‌است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب می‌آید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیر زیادی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبه‌ها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتاب‌ها به این زبان نوشته می‌شد. با بر افتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیم‌مرده محسوب می‌شد.

این زبان یا یکی از گویش‌ها یا زبان‌های بسیار نزدیک به آن، پس از تحول و آمیختگی با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های خویشاوند نزدیک و همچنین واردشدن وام‌واژه‌ها، فارسی نو را به وجود آورده‌است. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهت‌های فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار عظیم‌تر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است.
پهلوی در مقابل پارسی میانه

زبان پارسی میانه را در متون کهن پارسی نو پهلوی خوانده‌اند. این نام‌گذاری چندان دقیق نیست. کلمهٔ پهلوی به معنی منتسب به پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پارت است. از میان زبان‌های ایرانی میانه که در ایران رواجی کمابیش می‌داشته‌اند پس از پارسی میانه (که نزد خود گویشوران آن زبان پارسی خوانده می‌شد) زبان پهلوانی که آن را گاه پهلوی اشکانی می‌خوانند شهرت بیشتری می‌داشته‌است. یعنی در زمان ساسانیان زبان پارسیگ (=پارسی میانه) در تقابل با پهلوانیگ/پهلویگ (=زبان پارتی) مطرح بود. با رواج پارسی نو (پارسی دری) پارسی برای اشاره به پارسی دری به کار می‌رفت، بنابراین برای تمییز دادن پارسی میانه از پارسی نو پهلوی را بر زبان پارسی میانه اطلاق کردند. از آنجا که پهلوی اشکانی در آن زمان زبانی مرده محسوب می‌شد این نام‌گذاری مشکلی ایجاد نمی‌کرد.[۱]

امروزه هم همچنان کمابیش پهلوی برای اشاره به پارسی میانه استفاده می‌شود و گاه منظور از آن نوع خاصی از پارسی میانه‌است که در کتاب‌های زرتشتی به کار رفته‌است (در تقابل با زبان پارسی میانه‌ای که بعضی آثار مانوی به آن نوشته شده‌است). اصطلاح‌هایی چون پهلوی ساسانی نیز گاه به کار می‌رود. برای اشاره به زبان اشکانیان معمولاً از اصطلاح پهلوی اشکانی یا پارتی استفاده می‌شود.



حمله اعراب

پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا پیدایش نخستین سلسله‌های ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.

سامانی

در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.



آل بویه

در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ‌شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.

غزنویان

در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.

سلجوقیان و خوارزمشاهیان

در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابو الفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.

در نثر نمایندگانی مانند نظام‌الملک نویسنده سیاست نامه، امیر کی‌کاووس مولف قابوس ‌نامه، محمد بن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکره‌الاولیاء، گردیزی مولف زین‌الاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحه الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید و طواط نویسنده حدائق السحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زین‌الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

حمله مغول

حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد. در این دوره سعدی نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز ، کمال اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.

تیموریان

دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند, مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

صفویان

در دوره صفویان نثرنویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

افشاریان و زندیان

در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق، عاشق، لطفعلی بیک و آذر بیگدلی معروف شدند.

قاجار

برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک‌اند. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسان‌الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافته‌اند.





ادبیات مشروطه

در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال،زین العابدین مراغه ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می‌‌روند.'

شعر نو

زمینه‌های فکری سرایش شعر نو، سالها پیش از نیما آغاز شده بود که برای پیگیری این نکته باید به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، میرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمره‌اند.

شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری می‌توان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.

وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده اند و کوتاه یا بلند می‌شوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایه‌گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده می‌شود.

فرهنگ‌نویسان ایرانی

· علی اکبر دهخدا
· محمد معین
· امیر حسین آریان‌پور
· احمد شاملو

شاعران زن ایرانی

· طاهره قره‌العین
· فروغ فرخزاد
· طاهره صفارزاده
· سیمین بهبهانی
· پروین اعتصامی

باید یادآوری کرد که در سده‌های گذشته از جمله در سده ششم هجزی قمری، در دربار سلطان سنجر سلجوقی، مهستی شعر می‌سرود که اشعار اروتیک او شهره است، جز او از رابعه باید یاد کرد و برای دیگران باید به منابع مراجعه کرد. در دوره قاجار نیز بسیاری از بانوان شاعر را می‌توان سراغ گرفت، به ویژه از زنان دربار.

طنزپردازان

· عبید زاکانی
· ایرج میرزا
· دهخدا
· هادی خرسندی
· کیومرث صابری فومنی
· سید ابراهیم نبوی



نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامی

· مهرداد اوستا
· محمد علی معلم دامغانی
· قیصر امین پور
· فاطمه راکعی
· سیمین‌دخت وحیدی
· حمید سبزواری
· سید مهدی شجاعی
· رضا امیرخانی
· علی موذنی
· زین‌العابدین رهنما





منتقدان ادبی

نخستین کسانی که نقد ادبی به معنای مدرن آن را در ایران شناساندند روشنفکران دوران مشروطه نظیر فتحعلی آخوندزاده،‌ میرزا ملکم خان، طالبوف و زین‌العابدین مراغه‌ای بودند.

· دهخدا
· بدیع‌الزمان فروزانفر
· محمد تقی بهار
· رضا براهنی
· جلال همایی
· سعید نفیسی
· نیما یوشیج
· محمدعلی سپانلو
· مهدی یزدانی خرم
· پرویز ناتل خانلری
· صادق هدایت
· عبدالحسین زرین‌کوب
· محمد رضا شفیعی کدکنی
· شاهرخ مسکوب



زبان و ادبیات فارسی


زندگی دکتر قیصر امین پور و تحولات اجتماعی در سه دهه شعر ایشان

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 30
فرمت فایل doc
حجم فایل 366 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 137
زندگی دکتر قیصر امین پور و تحولات اجتماعی در سه دهه شعر ایشان

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان

پیوست ها

چکیده ی انگلیسی پایان نامه

چکیده

این مجموعه شامل مطالبی پیرامون زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان ( 1364-1357 ) ، ( 1375-1364 ) ، ( 1385-1380 ) مورد بحث و برّرسی قرار گرفته است هدف از این تحقیق : شناخت افکار ایدئولوژیکی شاعر ، آشنایی با تعهّدات اخلاقی و اجتماعی ، مردم گرایی و انسان گرایی شاعر ، احتراز شاعر از گروه ها و دسته های دوره ای شناخت ، شخصیّت علمی و آکادمیک ایشان به عنوان استاد دانشگاه و نگاهی به بُعد روان شناسی شاعر در سرودن هر اثر می باشد .

روش تحقیق برای رسیدن به هدف مورد نظر ، گردآوری فیش ، مطالعات کتابخانه ای و کاربرد اینترنت همراه با روش توصیف و کاربرد می باشد .

طبق تحقیقات انجام شده قیصر شاعری هم درد است که از میان توده ی مردم ظهور می کند امّا هیچگاه توده ای نمی شود . قدرت اعتراض و شکایت شاعر و شیوه ی روایی گری او در رساندن اخبار جنگ شایسته ی تحسین است .

او خود فرزند جنگ بود و تنها دیده ها را می سُرود نه شنیده ها را .

او از ابتدا شاعر انقلاب و دفاع مقدّس بود و در میانه ی عمر تبدیل به شاعری از جنس مردم گشت و سرانجام به دنبال خویشتن خویش می گشت تا نیمه ی پنهای خویش را کشف و جوابی برای سؤال های فلسفی خویش بیاید و سرانجام از دور ، دستی بر آتش رساند و عارفی عاشق گونه در لباس عرفانی ظاهر شد . او بی تفاوت بود ، بی تفاوت به زر و زور ، بی تفاوت به ریاکاری و نمایش مردم و بی تفاوت به خودش . آن زمان که خود را شناخت خود را به خدایش باخت و با هجرت از این دنیا ساخت .

مقدّمه

به نام آن خدائی که شعور را در وجود انسان نهاد تا گوهر شعر را بیابد و آویزه ی وجود خویش نماید . هر آینه شعر و شاعری در میان جوامع مختلف مایه ی آرامش روح و روان است تا آنجا که شعرا را دنباله رو انبیاء معرّفی نموده اند .

اینک نیز با استعانت از خداوند متعال ، دستی از آستین بیرون آورده و گذری بر کوچه های شعر معاصر زده ایم ، کوچه هایی که چندی است با آب و جاروی احساسات و عواطف آراستگی خاصّی پیدا کرده است .

یکی از آراستگان ادبیّات معاصر دکتر قیصر امین پور است که سرآمد شاعران معاصر و نماینده ی ادبیّات دفاع مقدّس است در این کتاب سعی بر این است طبق ضرورت، چشم اندازی بر زیبایی شناسی ، روان شناسی ، جنبه های اخلاقی و اجتماعی شعر داشته باشیم تا پاسخی باشد برای نیازمندان شعر و ادب تا طَرفی بربندند و در راه نمانند .

به امید آن روز

طرحنامه ی تحقیق

الف ) اهمیّت تحقیق

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند و کمکی است برای دانش جویانی که در رشته ادبیّات به تدریس مشغولند تا شاید فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شاعر را بهتر درک کرده ودانش آموزان نیز با این شاعر شهیر که کم و بیش در کتب دبیرستانی معرّفی می شود آشنایی لازم را پیدا نمایند و به درک بیشتر مضامین و محتوای شعری این شاعر پی ببرند .

ب ) هدف از تحقیق

شعر و ادبیّات از دیرباز در ممالک شرقی از اهمیّت والایی برخوردار بوده است امّآ آن شاعری ماندگار است که افکار والایی داشته باشد و برای دفاع از میهن و آرمان های اسلامی ، مایه گذاشته باشد . برخلاف اعتقادات گروهی از روشنفکران که قیصر را جزو گروههای خاصّی معرّفی کرده بودند ، با این تحقیق گرد و غبار این اتّهامات از دامن این شاعر پاک می گردد و مردمی تر نمود پیدا می کند .

زیرا او هم شاعر کودکان و نوجوانان است ، هم شاعر ولایی و آیینی و هم شاعر جبهه و جنگ بنابراین یکی از ماندگارترین چهره های شعر و ادبیّات معاصر می باشد .

ج ) روش شناسی تحقیق :

روش تحقیق بر اساس : گردآوری فیش های اطّلاعاتی از منابع و مآخذ ، مجلّات علمی استفاده از کتابخانه ها ، کمک از اینترنت و بانک های اطّلاعاتی و درآخر روش توصیفی و کاربردی می باشد .

د ) پیشینه ی تحقیق :

تا آن جا که اطّلاعات و معلومات من اجازه می دهد این مقوله با کم و کیف و شیوه های خاصّی که در پیش گرفته شده است سابقه ندارد . هر چند مقاله های مختلفی درست بعد از درگذشت مرحوم قیصر امین پور ارائه شد امّا هر یک به بُعدی از ابعاد شخصیّتی ، افکاری ، محتوایی و فرمالیستی شعر او پرداخته بودند و همین اواخر دانشجوی مصری ، خانم امیره عبدالحکیم مصطفی ، عنوان پایان نامه ی خود را « جمالیّات الاداء الغوی فی شعر قیصر امین پور » و ترجمه المجموعه الشعریه ( یا نگاهی به گل ها همه آفتاب گردانند ) انتخاب کرده است که در دانشگاه منوفیه مصر مراحل پایانی تدوین را می گذراند .

در ضمن رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مصر اخیراً در حال تمهید مقدّمات سفر علمی برای نویسنده ی این پایان نامه به ایران بودند تا از نزدیک با شخصیّت ادبی این شاعر گرانمایه و آثار ادبی او آشنا شود و بر غنای علمی رساله اش بیفزاید امّا متأسّفانه با در گذشت دکتر قیصر امین پور ، این نویسنده باید در آثار گرانقدر ایشان تفحّص نماید .

یکی دیگر از پژوهندگان این موضوع دانشجویی به نام شایسته دستخط گشتی می باشد که بر روی عنوان« اصالت زیبایی شناسی در اشعار قیصر » در مهر ماه 1383 کار کرده است امّا تا کنون بر روی جنبه های مختلف این شاعر تحقیقی صورت نگرفته است .

نقد چیست ؟

نقد در نزد قدما با آن چه امروزه از آن استنباط می شود متفاوت است . در نزد قدما مراد از نقد معمولاً این بوده است که معایب اثری را بیان کنند و مثلاً در این که الفاظ آن چه وضعی دارند یا معنی آن بر گرفته از اثر دیگری است و به طور کلی از فراز و فرود لفط و معنی سخن می گفتند و این معنی از خود لغت نقد فهمیده می شود زیرا نقد جدا کردن سره از ناسره است . توضیح این که در ایّام باستان کلّاً دو نوع پول بود . پول نقره ( درم ) و پول طلا ( دینار ) گاهی در دنیا تقلّب می کردند و به آن مس می آمیختند و در این صورت عیار طلا پایین می آمد . در روزهای نخست تشخیص مس مخروج با طلا با چشم میسّر نبود . البتّه بعد از گذشت مدّتی ، مس اندک اندک سیاه می شد 1 چنان که حافظ فرموده است :

خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در اوغِش باشد

به سکّه ی تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال این می گفتند . چنانکه حافظ فرموده است :

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

لذا در معامله های کلان ، زر را به صرّاف عرضه می کردند تا درجه ی خلوص زر را مشخص کند . در بازار صرّاف با محکی که به سکّه می زد درستی یا نادرستی آن را مشخص می کرد و عیار آن را می سنجید . لذا در مقام تشبیه آثار ادبی را هم به طلا مانند کرده اند که ممکن است مغشوش باشد و نقّاد آن خالصی ها را با محک نقد ادبی مشخص می کند . بدین ترتیب چنان که اشاره شد کار منتقدان باستان بیشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است . جامی در سجه الابرار به منتقدان می گوید :

عیب جویی هنر خَود کردی عیب نادیده یکی صد کردی

گاه بر راست کشی خط گزاف گاه بر وزن زنی طعن رخاف

گاه بر قافیه کان معلول است گاه بر لفظ که نامقبول است

گاه نابرده سوی معنی پی خرده گیری ز تعصّب بروی

در غرب باستان هم چنین بوده است « فرهنگ وبستر »ذیلِ «criticism» می نویسد عمل نقّادی که معمولاً عیب جویی است . جالب این است که این واژه نیز در ارتباط criterion ( از اصل یونانی krinein به معنی سنجش است ) که به معنی محک است اما در دوران جدید نقد نقاط قوّت مطرح است . لذا منتقد ادبی می کوشد با تجزیه و تحلیل آن اثر ادبی ، اولّاً ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن کنند و ثانیاً قوانینی را که باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضیح دهد . لذا نقد ادبی از یک سو به کار گرفتن قوانین ادبی در توضیح اثر ادبی است و از سوی دیگر کشف آیین های تازه ی ممتازی است که در آن اثر مستقر است . (الیوت) نقد شناس معروف در مقاله ی سنّت و استعداد فردی می گوید : قوانین ادبی مجموعه ی بسته ای نیستند و تعبیر و تفسیر ما از آثار کهن ، مدام آن ها را دگرگون می کند . 2

نقد ادبی کاری خلّاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه ی صاحب اثر باید دارای ذوق و خلّاقیت باشد در حالی که نویسنده و شاعر ضرورتاً اهل فضل و آشنا به همه ی فوت و فن های علوم ادبی نیست حال آن که منتقد ادبی باید دقیقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آن ها به عنوان ابزاری در تجزیه و تحلیل عوامل علّو آن اثر ادبی بهره گیرد .بدین ترتیب می توان به اهمیّت نقد ادبی در گسترش ادبیات و متعلّقات آن پی برد زیرا با نقد ادبی اوّلاً همواره ادبیات و علوم ادبی متحوّل و زنده می ماند زیرا منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده می کند که کار آمد است و خود به خود برخی از ابزارهای علمی و فنّی فرسوده از دور خارج می شوند و ثانیاً با بررسی آثار والا معاییر و ابزارهای جدیدی را کشف می کند و به ادبیّات کشور خود ارزانی می دارد . خوانندگان به کمک منتقدان ادبی معاییری به دست می آورند که آثار والا را بشناسند و بدین ترتیب به آثار سطحی وقعی ننهند و این باعث می شود که جریان فرهنگی و هنری و ادبی در مسیر درست خود حرکت کنند و صاحبان رأی و اندیشه و ذوق و نبوغ ، مقام شایسته ی خود را باز یابند .

منتقد در تجزیه و تحلیل های خود علل برجستگی این آثار را برای مردم توضیح می دهد و در این صورت گویی غیر مستقیم به مردم می فهماند که چه آثاری فاقد ارزشند .

در کشورهایی که نقد ادبی رواج و اهمیّت بیشتری دارد ، وضع نویسنده و شاعر و نشر و مطبوعات و جریانات فرهنگی معمولاً بسامان است و معمولاً حق به حقدار می رسد و متعلّقات فرهنگی کمتر مجال سوء استفاده می یابند .

امروزه نقد ادبی چنان به سرعت در حال تغییر است که هر آینه بیم آن می رود که جای و نام خود را به نظام دیگری به نام « نظریه های ادبی » بدهد .

درباره ی نقد ادبی آن قدر سخن گفته اند که امروزه یکی از شاخه های مطالعات ادبی ، نقد شناسی و بحث در مورد خود نقد است . بنابراین می توان از نقد ادبی با توجه به تاریخچه اش انتظارات متعددی داشت : عیب اثری را گفتن ، اثری را وصف کردن ، تجزیه و تحلیل ادبی ، دیگر گونه خواندن اثری ، تأثیر خود را از اثری بیان کردن ، این انتظارات اوّلاً در هر دوره ای فرق می کند و ثانیاً بستگی به فلسفه یا سلیقه ی منتقد دارد .

مثلاً « میشل فوکو » در مقاله ی معروف « مؤلف چیست ؟ » نقد را چنین تعریف می کند :

« کار نقد ، آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون ، اندیشه یا تجربه ای را باز سازی کند بلکه می خواهد اثر را در ساختار ، معماری ، شکل ذوقی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند.3

در این جا ، مسئله ای پیش می آید : اثر چیست ؟

نقد متغیّر ادبی انواعی دارد . کلام ادبی شبکه ای از روابط معنایی و لفظی بین کلمات و جملات است چه آگاهانه به وجود آمده باشد و چه ناآگاهانه . تفسیر ادبی در معنای قدیم توضیح این روابط لفظی و معنایی بین کلمات و جملات است امّا تفسیر ادبی جدید ( با عنایت به ساختار شکلی ) از هم گسیختن این روابط و ایجاد روابط دیگری است . لذا یک بار متن از حالت انجماد و تشکّل خارج و سیّال و ذوب می شود و بار دیگر دوباره شکل می گیرد و منجمد می شود این شکل دوم که فهم دیگری است ممکن است با فهم اوّل یعنی تشکّلی که نویسنده ایجاد کرده است متفاوت باشد .

نقد ادبی

تعریف نقد : نقد در لغت به معنی « جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره و تمیز دادن خوب از بد و بِهین چیزی برگزیدن است .

در اصطلاح ادب ، تشخیص محاسن و معایب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبی است .

اهمیّت و فایده ی نقد ادبی

1- نقد ادبی امکان درک نکته های بدیع و لطیف آثار را فراهم می کند در نتیجه خواننده می تواند از مطالعه ی آثار ادبی بهره و لذّت ببرد .

2- ارزش واقعی آثار ادبی را آشکار می کند و مشخص می کند که رعایت چه قواعد و اصولی سبب شده تا اثری مورد قبول واقع شود و یا وجود چه عواملی سبب شده تا اثری مورد بی اعتنایی قرار گیرد .

3- نقد ادبی مانع از آن می شود که گزافه گویان و مدّعیان دروغین بتوانند آثار بی ارزش خود را به جویندگان و طالبان هنر عرضه کنند .

4- نقد ادبی ، وقتی مفید خواهد بود و ارزش و اهمیّت دارد که دور از شایبه ی اغراض باشد .

5- نقد ادبی ، گذشته از این که سازنده و دارای اهمّیت فراوان است گاهی خود نوعی آفرینش هنری نیز محسوب می شود 4.

حدود و امکان نقد ادبی

نقد ادبی ، بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است . گذشته از این اکتفا کردن به شکل ظاهری اثر یعنی توجه به نقد لغوی کافی نیست و منتقد می باید به بحث در باب جوهر و معنی و مضمون یک اثر ادبی نیز بپردازد ( نقد معنی ) و هدف و غرض خاص شاعر یا نویسنده را بازگو کند .

اغلب مردم ذوق را ملاک سنجش آثار ادبی دانسته اند و به همین دلیل است که غالباً در میان مردم در تعیین بهترین شاعر یا نویسنده اختلاف هست .

- منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نظر شخصی و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقّادی بپردازد .

کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیده ها مبتنی باشد .

انواع نقد :5

نقد ظاهری : نقدهایی که مربوط به شکل ظاهر و صورت های عینی یک اثر ادبی است مثل : نقد لغوی ، نقد فنی ، نقد زیبایی شناسی .

نقد لغوی : برّرسی و ارزیابی کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در یک اثر ادبی و مربوط به همه ی آثار ادبی است چه نظم و چه نثر .

نقد فنی : برّرسی و چگونگی کاربرد فنون بلاغی در شعر و نثر و میزان ارزش و اعتبار آن هاست .

نقد زیبایی شناسی : برّرسی جوهر هنر به دور از محتوای خاص آن است . ریشه و اساس این شیوه را در اروپا می توان در نظریه های « کالبریج » انگلیسی و « ادگار آلن پو » آمریکایی باید جستجو کرد .

نقد معنایی : نقدهایی که با محتوا و درون مایه اثر ادبی ارتباط دارد . مانند نقد اخلاقی ، نقد تاریخی ، نقد اجتماعی ، نقد روان شناسی .

نقد اخلاقی : که در آن ارزش های اخلاقی را اصل و ملاک نقّادی شمرده اند شاید از قدیمی ترین شیوه های نقد ادبی است . افلاطون در شعر و درام به تأثیر اخلاقی و اجتماعی اثر توجه می کند . ارسطو نیز معتقد است که هدف شعر ، خاصه تراژدی باید تصفیه و تزکیه ی نفس باشد . در اروپا ، اهل کلیسا در قرون وسطی شعر را به واسطه ی آنکه در خدمت اخلاق نبوده است غذای شیطان و مایه فساد و ظلالت می دانند .

نقد اجتماعی : عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبیات با جامعه و تأثیر جامعه در ادبیّات و همچنین تأثیر ادبیات بر جامعه « میپولیت تن » از منتقدان مشهور نقد اجتماعی است و ادبیات را محصول سه عامل می داند : 1- زمان 2- محیط اجتماعی 3- نژاد .6

آثار شاعران زیر را می توان با شیوه ی نقد اجتماعی نقد کرد . فردوسی ، مولوی ، سنایی ، عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعی و اخلاقی زمان خود پرداخته اند .

نقد اجتماعی در دوره ی بیداری یعنی از اوان مشروطیت چه در شعر و چه در نثر رواج می یابد از شاعران و نویسندگان معروف این دوره می توان به ادیب الممالک فراهانی ، علّامه دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، زین العابدین مراغه ای و ... اشاره کرد امروزه غالباً شعر و داستان و نمایش نامه را از دیدگاه نقد اجتماعی مورد برّرسی قرار می دهند و آن را از معتبرترین انواع نقد به شمار می آورند .

نقد ادبی ایران و جهان

سقراط نخستین منتقد ادبی است که اندیشه هایی از او در عرصه ی نقد ادبی به صورت مکتوب به جا مانده است . البته همانند سایر اندیشه های فلسفی و حکیمانه ی سقراط اندیشه های او در زمینه ی نقد ادبی نیز به صورت مستقیم بلکه از طریق آثار افلاطون و تنگاتنگ در هم آمیخته و با افکار و اندیشه های او به ما رسیده است و برای ما به یادگار مانده است .

سه رساله ی دفاع سقراط ( آپولوژی ) ، عشق و زیبایی ( فاید روس ) و هنر راوی ( ایون ) مهم ترین آثار در زمینه ی نقد آرای ادبی و نقد آمیز سقراط هستند .

در رساله ی (آپولوژی) که شرح و دفاعیات سقراط در دادگاهی است که او را به مرگ محکوم کرد از قول سقراط چنین می خوانیم :

« پس از آن که از آزمودن مردان سیاسی فراغت یافتم به شاعران روی آوردم تا برخود روشن کنم که من از آنان نادان ترم . از اشعارشان قطعه هایی برگزیدم که با کوشش فراوان ساخته بودند و بهترین آثارشان به شمار می رفت خواستم تا معنی این شعرها را توضیح دهند تامن نیز چیزی بیاموزم . شرم دارم پاسخ آنان را بازگو کنم . همین قدر می گویم که همه ی حاضران بهتر از خود شاعر درباره ی آن شعرها سخن گفتند . بدین سان دریافتم که شاعران در شعر سرورن از دانایی مایه نمی گیرند بلکه آثارشان زاده ی استعداد طبیعی و جذبه ای است که گاه به گاه به آنان روی می آورد . درست مانند پیشگویان و سرودخوانان پرستشگاه ها ، که سخنان زیبا به زبان می آورند . بی آنکه معنی گفته های خود را بدانند . گذشته از این ، بدین نکته نیز پی بردم که شاعران چون شعر می سرایند ، گمان می برند که همه چیز را می دانند و حال آنکه هیچ چیز نمی دانند . 7

از این گفته ی منسوب به سقراط چنین بر می آید که اولین نیروی فهم ، نقد ، تفسیر شعر ، و قریحه ی آفرینش شعر و به نظم در آوردن کلام ، تفاوت اساسی قائل بوده و بر این عقیده بوده که منتقد شعر می تواند از سراینده ی آن ، شعر را بهتر درک و نقد و تفسیر کند . و به دلیل اهمیّت تاریخی این نظر ، باید آن را سرچشمه و منشأ نقد ادبی در تاریخ ادبیات جهان دانست .

در یک نگاه کلّی باید گفت که از دید سقراط ، شعر و ادبیات حاصل نوعی حالت جذبه ، وجد ، خلسه و از خویش بی خویشی است . در چنین لحظاتی است که سروش غیبی شعر و تخیّلات شاعرانه را به شاعر ، سخنور ، یا ادیب که در حالت ناهشیاری بیدار – خواب است . گویی دارد در بیدرای رؤیا می بیند ، الهام می کند و او در دریافت این حالات و آفات ، اختیاری از خود ندارد . از این دیدگاه سقراط شاعری را نوعی دیوانگی و جنون می پندارد .

( البتّه جنونی شریف که هدیه ی خدایان به انسان است ) 8

به نظر سقراط شعر و سخنوری و نقّادی را نباید با لفاظّی و زیاده گویی اشتباه گرفت و باید مهار و لگام کلام را در اختیار داشت و به اندازه و هنجار آن تازاند. همچنین باید کلام در شعر یا خطابه دارای نظم و نسقی باشند و طوری نباشند که جا به جا کردن اجزای شعر یا خطابه تأثیری در معنا و مفهوم آن نداشته باشد و فرقی نکند که کدام جزء را اوّل را بخوانیم کدام را بعد .

« هر خطابه و گفتار چون موجود زنده ای است که سر و تن و پا و به عبارت دیگر آغاز و میان و پایانی دارد و از این رو اجزای آن باید چنان به هم پیوسته باشند که با یکدیگر و با تمام خطابه سازگار باشند . 9

بنابراین اثر ادبی از دید سقراط باید متناسب و دارای ساختار موجود زنده باشد و اجزای آن با هم در هماهنگی و ترکیب ارگانیک باشد و کل واحد و منسجمی را تشکیل دهند .

- از دیدگاه سقراط یکی دیگر از ویژگی های لازم برای هر اثر ادبی ، اخلاقی بودن آن است . هنر باید پاک و نیک و شریف باشد و به پستی ها آلوده نشده باشد .

چون سقراط شعر و سخنوری را از منظر اخلاق می نگریسته و درباره ی ارزش آن ها بر مبنای ملاک ها و معیارهای اخلاقی حکم و داوری می کرده است . به همین دلیل ، هنری را که هدف نهایی آن فقط ایجاد لذّت و خوش آمدن باشد و در آن نشان از خیرخواهی و نیک خویی نباشد ، هنری بی فایده و نازیبا می شمرده است . سقراط شعر یا خطابه ای را که در آن ها سخنان کفرآمیز ، شرارت آمیز ، وقیحانه ، دور از شرم و گناه آلود به کار رفته باشد هنری مُضر ، زشت ، ننگین می شمرده و خالق آن را مستحقّ عقوبت و مجازات می دانسته است .

سقراط در رساله ی « فاید روس » بحث مفصّلی دارد درباره ی جاودانگی روح و مشاهده ی « حقیقت و زیبایی مطلق » در مسیر و سفر هزاران ساله خود ، پیش از ورود به کالبد انسانی و بر این باور است که از میان ارواحی که به دیدار حقیقت نائل می شوند ، گروهی کوچک که بیش از دیگران توفیق تماشا یافته اند در تن کسانی جای می گیرند که دوستداران دانش و جویندگان زیبایی خواهند شد و یا کمر به خدمت فرشتگان دانش و هنر خواهند بست و خدمتگزاران عشق خواهند گردید . 10

بنابراین از دید سقراط ، هنر و ادبیات ، اموری روحانی و مقدّس هستند و پردازندگان به آن ها نیز در حقیقت دیوانگانی هستند که دیوانگیشان باید دیوانگی خدایی ، تأیید شود .

اینان با دیدن زیبایی در این جهان ، زیبایی حقیقی را که در مسیر و سیاحت روحانی بیش از هبوط زمینی ، در آسمان ها و در ملازمت خدایان دیده اند به یاد می آورند . می خواهند به پرواز درآیند ولی در خود توان بال و پرواز نمی بینند . ناچار چون مرغی شکسته بال ، غرق در جنون و خواهش و حرمان به هنر روی می آورند و عشق به زیبایی را از طریق آن باز آفرینی و یادآوری می کنند .

- سقراط دو اصل اساسی را برای خلق سخن خوب چنین می داند :

« اصل نخست این است که سخنور جزئیّات کثیر و پراکنده را یک جا و با هم ببینند و بدین سان به صورتی واحد برسد تا هر گاه که درباره ی موضوعی سخن می گوید نخست موضوع سخن خویش را تعریف کند و برای شنونده روشن سازد که درباره ی چه چیز سخن خواهند گفت . اصل دوّم این که صورت واحد را به نحو درست به اجزای طبیعی آن تقسیم کند و هنگام تقسیم چون قصّابی نوآموخته قطعه ها را نشکند . 11

- سقراط خود را طرفدار روش جمع و تقسیم می داند « چه در سخن پردازی و نوشتن و چه در اندیشیدن ، و کلامی را خوش می دارد که بتواند در واحد ، جزئیات کثیر را ببیند و در جزئیات کثیر ، صورت واحد را و او چنین هنری را هنر « اهل دیالکتیک »[1] می نامد .

سقراط شعر را میوه ی غلبه بی خویشی ، ناهوشیاری ، پر از جذبه و وجد و سرشار از خلسه و خواب می داند و می گوید که برای القاء و الهام شعر و خنیا و ترانه باید شاعر ، سعادت برخورداری از چنین حالات و آفاتی را داشته باشند و گرنه بی بهره ازجذبه ی غیبی ، ساخته اش بی روح ، خشک ، صنعت گرانه ، عبارات پردازانه می شود و نه اثری خواهد داشت ، نه شور و حالی بر خواهد انگیخت ، نه ارزشی را دارا خواهد بود .

نگاه افلاطون به ادبیّات نگاهی کاملاٌ اخلاقی – اجتماعی است و نقد ادبی او نیز از همین دیدگاه یعنی برّرسی آثار اخلاقی – اجتماعی ادبیّات صورت گرفته است . او ادبیّات را در خدمت تهذیب اخلاقی و تعالی روحی فرد در اجتماع می خواهد و آن را تا آن جا قبول دارد که خدمتگزار و ابزار پیشرفت اخلاقی و معنوی انسان باشد نه بیشتر .

در جامعه ی آرمانی او که همان مدینه ی فاضله است ادبیات هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد مگر نقش به کمال رساندن انسان ، شُستن آلودگی ها و پستی ها از ضمیر انسان ، زدودن زنگارها از روح و روان بشر ، آراستن او به اخلاقیّات شریف و والا . ادبیّاتی که بد آموزی دارد و روح و روان آدمی را مخصوصاً کودکان و جوانان را که تأثیرپذیرتر از بزرگسالان هستند ، آلوده می سازد ، ادبیّاتی که از خدایان چهره ای پست و شریر ارائه می دهد ، ادبیّاتی که انسان را تنبل و گمراه و پست بار می آورد ، ادبیّاتی که جز شر چیزی در پی ندارد ، ادبیّاتی که با ایجاد ترس از مرگ و دنیای پس از مرگ باعث می شود که جوانان ، بر اثر ترس از مرگ زندگی به هر صورت راحتی همراه با ننگ و خفّت شکست و تسلیم و تحقیر ، بر مرگ ترجیح می دهند و در جبهه های جنگ به جای جانفشانی ، ننگ فرار یا تسلیم را بپذیرند ، این گونه ادبیّات مذموم و ناپسند است و باید ممنوع باشد و از شرّ آن در جامعه جلوگیری شود .

جامعه ی آرمانی باید جلوی این گونه ادبیّات را بگیرد و به شدت مورد مراقبت و سانسور باشد و نباید به آثار ادبی با بار مضمونی و اخلاقی منفی ، علیرغم همه ی زیبایی ها و ارزش های هنری اجازه ی انتشار داده شود .

و در مجموع به ادبیّات تنها در چارچوب اخلاقیّات توجّه داشتند و از لحاظ عقلانی اهمیّت زیادی برای ادبیّات و شعر قائل نبودند و به همین دلیل به فکر هم نیفتادند که قوانین و اصولی برای ادبیات وضع و مشخص کنند و نقد ادبی آنها در کل نگاه کلّی نقدی اخلاقی و محافظه کارانه بود .

نقد ادبی در یونان باستان از دیدگاه ارسطو

ارسطو که با نگرش منطقی به پدیده ها ، همه چیز را قانونمند و نظم پذیر می دانست ، نخستین اندیشمندی بود که کوشید قوانین و اصول آفرینش ادبی را کشف و تدوین کند ، شناخت آفریده های ادبی را به قاعده و نظم در آورد و اُسلوب ها و موازینی برای سنجش و داوری آن ها ایجاد کند . به همین دلیل این آموزگار نخست را به حق باید بنیان گزار و پدر شیوه های منطقی نقد و نظریه پردازی ادبی دانست .

مهم ترین اثر به جا مانده از ارسطو در زمینه ی ادبیات و نقد ادبی رساله ی « فن شعر » است . البتّه ارسطو آثار دیگری نیز در زمینه ی نقد ادبی داشته که یا به طور کلی از بین رفته و یا تنها بخش ها بسیار ناچیز از آن بر جای مانده است مانند رساله هایی در باره ی شاعران و رساله هایی درباره ی ابداعات .

رساله ی« فنّ شعر » دارای بیست و شش بخش کوتاه است . چهار بخش نخست آن به تعریف شعر و شاعری می پردازد و درباره ی رابطه ی میان شعر و تقلید ، منشاء و انواع شعر و انواع تقلید بحث می کند .

بخش پنجم مقدمه ای است بر سه موضوع کمدی ، تراژدی ، حماسه .

در بخش ششم تا بخش بیست و دوّم به تعریف تراژدی و مشخّصات آن می پردازد .

سه بخش از آخرین بخش های رساله ی ؟ « فن شعر » درباره ی حماسه است و در این سه بخش پس از برّرسی ناقص و کوتاهی درباره ی شعر حماسی ، به بررسی شعر حماسی هومرمی پردازد .

در آخرین فصل رساله نیز به مقایسه ی بین تراژدی و حماسه پرداخته و با استدلالی منطقی ثابت می کند که تراژدی بر حماسه برتری دارد و از آن عالی تر است .

در یک فصل از رساله نیز به پاسخ گویی بعضی از اشکالات منتقدان اختصاص یافته و در آن ارسطو خطاهایی را که در فنّ شعر ممکن است روی دهد ، بررسی ، تجزیه و تحلیل کرده است .

یکی از انگیزه های اساسی ارسطو در نگارش رساله ی فنّ شعر ، پاسخ دادن به ایرادها و انتقادهایی بوده که افلاطون از دیدگاه اخلاق و دانش بر شعر و ادبیّات وارد کرده بود ، و ردّ شبهات مطرح شده از طرف او بود .

افلاطون شعر را از جهت اخلاقی ، زیان آور و ویرانگر می دانست و از دیدگاه معرفت شناسانه ی آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می پنداشت . او ارزش زیبایی شناسانه ی ادبیّات را در نظر نمی گرفت یا ناچیز و بی مقدار می شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیّات نگاه می کرد .

از دید افلاطون ، شعر بسی از حقیقت دور است و اگر هم نشانی از معرفت در آن است ، پیوندش با معرفت حقیقی ، بسی سست است و از معرفتی مبهم و مه آلود سرچشمه می گیرد .

ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتظارات ، رساله ی فنّ شعر را به رشته ی تحریر درآورد . از دید ارسطو ، ادبیّات ، اعم از نثر و نظم شعر ، همچون سایر هنرهای دیگر بر مبنای دو شالوده ی اصلی بنیان گرفته است یکی از این شالوده ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی اش به توازن ، هماهنگی و ریتم است .

بنابراین ادبیّات در همه ی شکل های گوناگون خویش ، گونه ای فرآورده ی ذهنی است که از طبیعت مقلّد انسانی صاحب قریحه و خلّاق سرچشمه می گیرد و نیاز روحی او به هماهنگی و توازن را ارضا می کند .

ارسطو بر این عقیده است که انسان به طور غریزی تقلید گر است و از تقلید ماهرانه ی صورت ها و سیرت ها لذت می برد . شاهد این دعوی اموری است که در عالم واقع جریان دارد . « چه موجوداتی که چشم انسان از دیدن آن ها ناراحت می شود ، اگر آن ها را خوب تصویر نمایند از مشاهده ی تصویر آن ها لذّت حاصل می شود » . 12

همچنین ارسطو گرایش به هماهنگی و توازن را در انسان سائقه ای طبیعی و غریزی می داند و معتقد است که ترکیب این دو گرایش طبیعی سبب پیدایش شعر و ادبیّات شده است .

پس چون غریزه ی تقلید و محاکات در نهاد ما طبیعی بود . چنان که ذوق آهنگ و ایقاع مانند تقلید جنبه طبیعی دارند ، کسانی که هم از آغاز امر در این گونه امور بیشتر استعداد داشتند اندک اندک پیشتر رفتند و به بدیهه گویی پرداختند و هم از بدیهه گویی آنها بود که شعر پدید آمد13 .

ارسطو بر این نظر است که تقلید انواع گوناگون دارد . از دید او تقلید ممکن است به صورت روایت موضوع از زبان دیگری باشد یا آن که موضوع را از زبان خود گوینده و بی دخالت شخص راوی نقل کند و یا ممکن است تمام اشخاص داستان را در حال حرکت و عمل تصویر نماید .

و همین تفاوت های موجود در انواع تقلید است که منجر به پیدایش انواع شعر شده است . آنگاه شعر بر وفق طبع و نهاد شاعران گوناگون گشت :

آن ها که طبع بلند داشتند افعال بزرگ و اعمال بزرگان را تصویر کرده اند و آنان که طبعشان پست و فرومایه بود به توصیف اعمال دونان و فرومایگان پرداختند14 .

این دسته ی آخرین ، هجویات را سرودند و آن دسته ی نخست ، به نظم سرودهای دینی و ستایش ها دست زدند .

ارسطو عقیده دارد که تکامل هجو سُرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیّات شد که آن را اوزان « ایامبیک » [2]نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیّات شد و تکامل ستایش سرایی منجر به اوزان « هروپیک » شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه ای از حماسه سرایی به گونه ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد .

چون تراژدی و کمدی پدید آمد ، شاعران هر یک بر وفق طبع و مذاق خویش یکی از این دو شیوه را پیش گرفتند بعضی ها به جای آن که شعر ایامبیک بسرایند ، سُراینده ی کمدی شوند و برخی به جای آنکه شعر هروبیک بگویند گوینده ی تراژدی گشتند15 .

ارسطو بر این اساس به این برداشت اساسی می رسد که شاعر بیشتر باید افسانه ساز باشد تا سازنده ی سخنان موزون و جوگیر ادبیّات ، افسانه سازی و قصّه پردازی است نه سخن سرایی و نظم پردازی .

در تألیف نیز شاعر باید در حد امکان وضع اشخاص و حرکات آن را پیش خود مجسّم کند چنان که بدبختی و نومیدی او بتواند حقیقتی جلوه کند .

و شاعر قادر و توانا کسی است که خود تا بیشترین حدّ اثر پذیر و دارای عواطف رقیق ، و زیر نفوذ عواطف و هیجانات واقعی باشد .

در جمع بندی نهایی باید رساله ی فنّ شعر ارسطو را نخستین رساله درباره ی ادبیّات و نقد ادبی دانست و ارسطو را معلم بزرگ فنّ نقد و نظریه پردازی ادبی به شمار آورد .

نقد ادبی در روم باستان

ادبیّات رومی از انتشار و گسترش تمدّن ، فرهنگ و ادبیّات یونانی در میان رومیان پدید آمد . رومیان پیش از آشنایی با یونانیان ، آشنایی چندانی با شعر و ادبیّات نداشتند و حتّی واژه ای ویژه برای نامگذاری شعر و ادبیّات در زبان آن ها موجود نبود . رومیان پیش از آنکه اهل ذوق و ادب و هنر باشند . مردان رزم و مبارزه و سیاست بودند و از فنون جنگ آوری و رقابت سیاسی بیشتر از فنون ادبی سر در می آوردند و به قول « ویرژیل » :

« رومیان برای هنر آفریده نشده بودند ، بلکه جهت سلطه و حکومت ساخته شده بودند ، از نظر آن ها هر گونه فعالیّت فکری و ذوقی ، تلف کردن وقت و هدر دادن عمر ، با ارزش بود .آن ها مردان کار و مکر و پیکار بودند و « کسانی را که شعر می گفتند ، خیال می بافتند ، یا به اندیشه های فلسفی و حکمت آمیز می پرداختند ، افرادی بیکاره ، لاابالی به حساب می آوردند »

آن ها حتّی خواندن و نوشتن را به معنای سرباز زدن از کار و تلاش و سازندگی و به عنوان نمودهایی از تن پروری و بیکارگی می دانستند و به همین دلیل ارزش چندانی برای هنر و ادبیات قائل نبودند . « مارکوس کاتو » را شاید بتوان نخستین نظریه پرداز و منتقد ادبی و رومی شمرد . او از دلبستگان به سنّت های اصیل رومی بود . هجوم ادبی ، فلسفی ، علمی ، هنری و فرهنگی یونان به روم ایجاد دگرگونی های عمیق و گسترده ای در آداب و سنّت و روحیّات و تلقیّات و نگرش رومی در اثر این هجوم ، باعث نگرانی خاطر کاتو بود .

او نخستین نثر نویس بزرگ زبان لاتین بود . رساله ی مشهوری درباره ی فنّ خطابه نوشت و شیوه ی ناهموار و پُر از دست انداز خطابت روحی را بر روانی کسب آموزگاران فنّ بلاغت یونانی، توضیح می داد .

او به پسرش در این باره چنین نوشت :

« یونانیان مردمی سرکش و تبهکارند . از من بپذیر که چون ادبیات خویش را بر روم ارزانی دارند ، همه چیز را تباه خواهند کرد . »

« کاتو » را باید اصیل ترین نماینده ی فرهنگ و ادبیات خالص و ناب رومی دانست ، اندیشه ها و نظریات ادبی او درباره ی معیارها و موازین درست شعر ، نظم ، نثر و خطابه ، مکتب و تبدیل به آموزشگاهی بزرگ شد . ( در آموزش و پرورش خطیبانی چون سیرون و شاعرانی چون هوراس و تاسیت ، پس از او پا به عرصه ی وجود گذاشتند .


[1] (dialectic) کلمه ی یونانی که روش خاصّی از بحث و مناظره است که برای اوّلین بار سقراط حکیم آن را به کار برد .

[2] (Iamb) – سیلاب نامؤکد به دنبالش یک سیلاب مؤکّد که از پنج ضرب تشکیل شده است .

فهرست مطالب

مقدّمه............................................................................................................................................................................. 1

اهمیّت تحقیق.......................................................................................................................................................... 2

اهداف تحقیق........................................................................................................................................................... 2

روش تحقیق.............................................................................................................................................................. 3

پیشینه ی تحقیق.................................................................................................................................................. 3

فصل اوّل : تعریف نقد

1-1 نقد چیست ؟.................................................................................................................................................. 4

2-1 نقد ادبی........................................................................................................................................................... 7

3-1 نقد ادبی ایران و جهان................................................................................................................................. 9

پی نوشت های فصل اوّل.................................................................................................................................. 19

فصل دوّم : معرّفی قیصر امین پور

1-2 زندگی نامه ی قیصر امین پور................................................................................................................... 20

2-2 دوره ی اوّل شاعری قیصر ( دهه ی اوّل )............................................................................................. 23

3-2 دوره ی دوّم شاعری قیصر ( دهه ی دوّم )............................................................................................ 45

4-2 دوران سوّم شاعری قیصر ( دهه ی سوّم )............................................................................................ 53

5-2 دوران کمال شاعر.......................................................................................................................................... 59

6-2 اوضاع سیاسی و اجتماعی در دهه ی اوّل............................................................................................. 66

7-2 تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی بر ادبیّات............................................................................................. 70

8-2 شعر مقاومت و ویژگی های آن ................................................................................................................ 74

9-2 قیصر و شعر مقاومت.................................................................................................................................... 81

10-2شعر آیینی و ویژگی های آن................................................................................................................... 87

11-2 قیصر و شعر آیینی.................................................................................................................................... 91

12-2 تحوّل در شعر قیصر................................................................................................................................... 98

13-2 تحوّل در قالب و فرم ( فضای بیرونی شعر )....................................................................................... 103

14-2 تحوّل در محتوا و مضمون ( فضای درونی شهر ).............................................................................. 112

پی نوشت های فصل دوّم................................................................................................................................. 123

فصل سوّم : ویژگی های سبکی شاعر

1-3 لغات و ترکیبات............................................................................................................................................. 124

2-3 کنایه ها و اصلاحات عامیانه در شعر....................................................................................................... 182

3-3 طنزهای با محتوا........................................................................................................................................... 199

4-3 گوناگونی موضوعات...................................................................................................................................... 210

5-3 مضمون بکر..................................................................................................................................................... 273

6-3 وزن ریتمیک در شعر................................................................................................................................... 279

7-3 استفاده از قالب های مُدرن........................................................................................................................ 283

8-3 استفاده از آیات و روایات............................................................................................................................. 290

9-3 نحوه ی نگرش............................................................................................................................................... 299

10-3 نوستالوژی در شعر قیصر.......................................................................................................................... 306

11-3 اگزیستانسیالیستی دینی در شعر قیصر............................................................................................... 315

12-3 عینیّت و ذهنیّت در شعر قیصر............................................................................................................. 322

پی نوشت های فصل سوّم............................................................................................................................... 328

فصل چهارم : صور خیال در شعر قیصر

1-4 استعاره و تشبیه در شعر قیصر.................................................................................................................. 329

2-4 تکرار در شعر قیصر....................................................................................................................................... 338

3-4 تکرار در مجموعه ی تنفّس صبح و در کوچه آفتاب.......................................................................... 338

4-4 تکرار در مجموعه ی آینه های ناگهان.................................................................................................... 342

5-4 تکرار در مجموعه ی گلهای........................................................................................................................ 353

6-4- تکرار در مجموعه ی دستور زبان عشق................................................................................................ 358

7-4 تکرار آوایی در شعر قیصر........................................................................................................................... 361

8-4 ایهام و لکنت آرایی ایهام در شعر قیصر.................................................................................................. 379

9-4 تضمین در شعر قیصر.................................................................................................................................. 389

10-4 عنصر رنگ آمیزی در شعر قیصر........................................................................................................... 397

پی نوشت های فصل چهارم........................................................................................................................... 418

فصل پنجم : مقایسه ی شعر قیصر با سهراب

1-5 سهراب سپهری.............................................................................................................................................. 419

2-5 اختلاف اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 426

3-5 اشتراک اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 437

4-5 مقایسه ی کاربرد وزن در اشعار سهراب و قیصر................................................................................... 441

5- 5 مشترکات در حوزه ی زبان قیصر و سهراب......................................................................................... 449

6-5 اشتراک مضامین در اشعار قیصر و معاصرانش...................................................................................... 453

پی نوشت های فصل پنجم............................................................................................................................. 464

نتیجه گیری............................................................................................................................................................... 465

فهرست

زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان

پیوست ها

چکیده ی انگلیسی پایان نامه

چکیده

این مجموعه شامل مطالبی پیرامون زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان ( 1364-1357 ) ، ( 1375-1364 ) ، ( 1385-1380 ) مورد بحث و برّرسی قرار گرفته است هدف از این تحقیق : شناخت افکار ایدئولوژیکی شاعر ، آشنایی با تعهّدات اخلاقی و اجتماعی ، مردم گرایی و انسان گرایی شاعر ، احتراز شاعر از گروه ها و دسته های دوره ای شناخت ، شخصیّت علمی و آکادمیک ایشان به عنوان استاد دانشگاه و نگاهی به بُعد روان شناسی شاعر در سرودن هر اثر می باشد .

روش تحقیق برای رسیدن به هدف مورد نظر ، گردآوری فیش ، مطالعات کتابخانه ای و کاربرد اینترنت همراه با روش توصیف و کاربرد می باشد .

طبق تحقیقات انجام شده قیصر شاعری هم درد است که از میان توده ی مردم ظهور می کند امّا هیچگاه توده ای نمی شود . قدرت اعتراض و شکایت شاعر و شیوه ی روایی گری او در رساندن اخبار جنگ شایسته ی تحسین است .

او خود فرزند جنگ بود و تنها دیده ها را می سُرود نه شنیده ها را .

او از ابتدا شاعر انقلاب و دفاع مقدّس بود و در میانه ی عمر تبدیل به شاعری از جنس مردم گشت و سرانجام به دنبال خویشتن خویش می گشت تا نیمه ی پنهای خویش را کشف و جوابی برای سؤال های فلسفی خویش بیاید و سرانجام از دور ، دستی بر آتش رساند و عارفی عاشق گونه در لباس عرفانی ظاهر شد . او بی تفاوت بود ، بی تفاوت به زر و زور ، بی تفاوت به ریاکاری و نمایش مردم و بی تفاوت به خودش . آن زمان که خود را شناخت خود را به خدایش باخت و با هجرت از این دنیا ساخت .

مقدّمه

به نام آن خدائی که شعور را در وجود انسان نهاد تا گوهر شعر را بیابد و آویزه ی وجود خویش نماید . هر آینه شعر و شاعری در میان جوامع مختلف مایه ی آرامش روح و روان است تا آنجا که شعرا را دنباله رو انبیاء معرّفی نموده اند .

اینک نیز با استعانت از خداوند متعال ، دستی از آستین بیرون آورده و گذری بر کوچه های شعر معاصر زده ایم ، کوچه هایی که چندی است با آب و جاروی احساسات و عواطف آراستگی خاصّی پیدا کرده است .

یکی از آراستگان ادبیّات معاصر دکتر قیصر امین پور است که سرآمد شاعران معاصر و نماینده ی ادبیّات دفاع مقدّس است در این کتاب سعی بر این است طبق ضرورت، چشم اندازی بر زیبایی شناسی ، روان شناسی ، جنبه های اخلاقی و اجتماعی شعر داشته باشیم تا پاسخی باشد برای نیازمندان شعر و ادب تا طَرفی بربندند و در راه نمانند .

به امید آن روز

طرحنامه ی تحقیق

الف ) اهمیّت تحقیق

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند و کمکی است برای دانش جویانی که در رشته ادبیّات به تدریس مشغولند تا شاید فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شاعر را بهتر درک کرده ودانش آموزان نیز با این شاعر شهیر که کم و بیش در کتب دبیرستانی معرّفی می شود آشنایی لازم را پیدا نمایند و به درک بیشتر مضامین و محتوای شعری این شاعر پی ببرند .

ب ) هدف از تحقیق

شعر و ادبیّات از دیرباز در ممالک شرقی از اهمیّت والایی برخوردار بوده است امّآ آن شاعری ماندگار است که افکار والایی داشته باشد و برای دفاع از میهن و آرمان های اسلامی ، مایه گذاشته باشد . برخلاف اعتقادات گروهی از روشنفکران که قیصر را جزو گروههای خاصّی معرّفی کرده بودند ، با این تحقیق گرد و غبار این اتّهامات از دامن این شاعر پاک می گردد و مردمی تر نمود پیدا می کند .

زیرا او هم شاعر کودکان و نوجوانان است ، هم شاعر ولایی و آیینی و هم شاعر جبهه و جنگ بنابراین یکی از ماندگارترین چهره های شعر و ادبیّات معاصر می باشد .

ج ) روش شناسی تحقیق :

روش تحقیق بر اساس : گردآوری فیش های اطّلاعاتی از منابع و مآخذ ، مجلّات علمی استفاده از کتابخانه ها ، کمک از اینترنت و بانک های اطّلاعاتی و درآخر روش توصیفی و کاربردی می باشد .

د ) پیشینه ی تحقیق :

تا آن جا که اطّلاعات و معلومات من اجازه می دهد این مقوله با کم و کیف و شیوه های خاصّی که در پیش گرفته شده است سابقه ندارد . هر چند مقاله های مختلفی درست بعد از درگذشت مرحوم قیصر امین پور ارائه شد امّا هر یک به بُعدی از ابعاد شخصیّتی ، افکاری ، محتوایی و فرمالیستی شعر او پرداخته بودند و همین اواخر دانشجوی مصری ، خانم امیره عبدالحکیم مصطفی ، عنوان پایان نامه ی خود را « جمالیّات الاداء الغوی فی شعر قیصر امین پور » و ترجمه المجموعه الشعریه ( یا نگاهی به گل ها همه آفتاب گردانند ) انتخاب کرده است که در دانشگاه منوفیه مصر مراحل پایانی تدوین را می گذراند .

در ضمن رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مصر اخیراً در حال تمهید مقدّمات سفر علمی برای نویسنده ی این پایان نامه به ایران بودند تا از نزدیک با شخصیّت ادبی این شاعر گرانمایه و آثار ادبی او آشنا شود و بر غنای علمی رساله اش بیفزاید امّا متأسّفانه با در گذشت دکتر قیصر امین پور ، این نویسنده باید در آثار گرانقدر ایشان تفحّص نماید .

یکی دیگر از پژوهندگان این موضوع دانشجویی به نام شایسته دستخط گشتی می باشد که بر روی عنوان« اصالت زیبایی شناسی در اشعار قیصر » در مهر ماه 1383 کار کرده است امّا تا کنون بر روی جنبه های مختلف این شاعر تحقیقی صورت نگرفته است .

نقد چیست ؟

نقد در نزد قدما با آن چه امروزه از آن استنباط می شود متفاوت است . در نزد قدما مراد از نقد معمولاً این بوده است که معایب اثری را بیان کنند و مثلاً در این که الفاظ آن چه وضعی دارند یا معنی آن بر گرفته از اثر دیگری است و به طور کلی از فراز و فرود لفط و معنی سخن می گفتند و این معنی از خود لغت نقد فهمیده می شود زیرا نقد جدا کردن سره از ناسره است . توضیح این که در ایّام باستان کلّاً دو نوع پول بود . پول نقره ( درم ) و پول طلا ( دینار ) گاهی در دنیا تقلّب می کردند و به آن مس می آمیختند و در این صورت عیار طلا پایین می آمد . در روزهای نخست تشخیص مس مخروج با طلا با چشم میسّر نبود . البتّه بعد از گذشت مدّتی ، مس اندک اندک سیاه می شد 1 چنان که حافظ فرموده است :

خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در اوغِش باشد

به سکّه ی تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال این می گفتند . چنانکه حافظ فرموده است :

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

لذا در معامله های کلان ، زر را به صرّاف عرضه می کردند تا درجه ی خلوص زر را مشخص کند . در بازار صرّاف با محکی که به سکّه می زد درستی یا نادرستی آن را مشخص می کرد و عیار آن را می سنجید . لذا در مقام تشبیه آثار ادبی را هم به طلا مانند کرده اند که ممکن است مغشوش باشد و نقّاد آن خالصی ها را با محک نقد ادبی مشخص می کند . بدین ترتیب چنان که اشاره شد کار منتقدان باستان بیشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است . جامی در سجه الابرار به منتقدان می گوید :

عیب جویی هنر خَود کردی عیب نادیده یکی صد کردی

گاه بر راست کشی خط گزاف گاه بر وزن زنی طعن رخاف

گاه بر قافیه کان معلول است گاه بر لفظ که نامقبول است

گاه نابرده سوی معنی پی خرده گیری ز تعصّب بروی

در غرب باستان هم چنین بوده است « فرهنگ وبستر »ذیلِ «criticism» می نویسد عمل نقّادی که معمولاً عیب جویی است . جالب این است که این واژه نیز در ارتباط criterion ( از اصل یونانی krinein به معنی سنجش است ) که به معنی محک است اما در دوران جدید نقد نقاط قوّت مطرح است . لذا منتقد ادبی می کوشد با تجزیه و تحلیل آن اثر ادبی ، اولّاً ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن کنند و ثانیاً قوانینی را که باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضیح دهد . لذا نقد ادبی از یک سو به کار گرفتن قوانین ادبی در توضیح اثر ادبی است و از سوی دیگر کشف آیین های تازه ی ممتازی است که در آن اثر مستقر است . (الیوت) نقد شناس معروف در مقاله ی سنّت و استعداد فردی می گوید : قوانین ادبی مجموعه ی بسته ای نیستند و تعبیر و تفسیر ما از آثار کهن ، مدام آن ها را دگرگون می کند . 2

نقد ادبی کاری خلّاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه ی صاحب اثر باید دارای ذوق و خلّاقیت باشد در حالی که نویسنده و شاعر ضرورتاً اهل فضل و آشنا به همه ی فوت و فن های علوم ادبی نیست حال آن که منتقد ادبی باید دقیقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آن ها به عنوان ابزاری در تجزیه و تحلیل عوامل علّو آن اثر ادبی بهره گیرد .بدین ترتیب می توان به اهمیّت نقد ادبی در گسترش ادبیات و متعلّقات آن پی برد زیرا با نقد ادبی اوّلاً همواره ادبیات و علوم ادبی متحوّل و زنده می ماند زیرا منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده می کند که کار آمد است و خود به خود برخی از ابزارهای علمی و فنّی فرسوده از دور خارج می شوند و ثانیاً با بررسی آثار والا معاییر و ابزارهای جدیدی را کشف می کند و به ادبیّات کشور خود ارزانی می دارد . خوانندگان به کمک منتقدان ادبی معاییری به دست می آورند که آثار والا را بشناسند و بدین ترتیب به آثار سطحی وقعی ننهند و این باعث می شود که جریان فرهنگی و هنری و ادبی در مسیر درست خود حرکت کنند و صاحبان رأی و اندیشه و ذوق و نبوغ ، مقام شایسته ی خود را باز یابند .

منتقد در تجزیه و تحلیل های خود علل برجستگی این آثار را برای مردم توضیح می دهد و در این صورت گویی غیر مستقیم به مردم می فهماند که چه آثاری فاقد ارزشند .

در کشورهایی که نقد ادبی رواج و اهمیّت بیشتری دارد ، وضع نویسنده و شاعر و نشر و مطبوعات و جریانات فرهنگی معمولاً بسامان است و معمولاً حق به حقدار می رسد و متعلّقات فرهنگی کمتر مجال سوء استفاده می یابند .

امروزه نقد ادبی چنان به سرعت در حال تغییر است که هر آینه بیم آن می رود که جای و نام خود را به نظام دیگری به نام « نظریه های ادبی » بدهد .

درباره ی نقد ادبی آن قدر سخن گفته اند که امروزه یکی از شاخه های مطالعات ادبی ، نقد شناسی و بحث در مورد خود نقد است . بنابراین می توان از نقد ادبی با توجه به تاریخچه اش انتظارات متعددی داشت : عیب اثری را گفتن ، اثری را وصف کردن ، تجزیه و تحلیل ادبی ، دیگر گونه خواندن اثری ، تأثیر خود را از اثری بیان کردن ، این انتظارات اوّلاً در هر دوره ای فرق می کند و ثانیاً بستگی به فلسفه یا سلیقه ی منتقد دارد .

مثلاً « میشل فوکو » در مقاله ی معروف « مؤلف چیست ؟ » نقد را چنین تعریف می کند :

« کار نقد ، آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون ، اندیشه یا تجربه ای را باز سازی کند بلکه می خواهد اثر را در ساختار ، معماری ، شکل ذوقی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند.3

در این جا ، مسئله ای پیش می آید : اثر چیست ؟

نقد متغیّر ادبی انواعی دارد . کلام ادبی شبکه ای از روابط معنایی و لفظی بین کلمات و جملات است چه آگاهانه به وجود آمده باشد و چه ناآگاهانه . تفسیر ادبی در معنای قدیم توضیح این روابط لفظی و معنایی بین کلمات و جملات است امّا تفسیر ادبی جدید ( با عنایت به ساختار شکلی ) از هم گسیختن این روابط و ایجاد روابط دیگری است . لذا یک بار متن از حالت انجماد و تشکّل خارج و سیّال و ذوب می شود و بار دیگر دوباره شکل می گیرد و منجمد می شود این شکل دوم که فهم دیگری است ممکن است با فهم اوّل یعنی تشکّلی که نویسنده ایجاد کرده است متفاوت باشد .

نقد ادبی

تعریف نقد : نقد در لغت به معنی « جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره و تمیز دادن خوب از بد و بِهین چیزی برگزیدن است .

در اصطلاح ادب ، تشخیص محاسن و معایب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبی است .

اهمیّت و فایده ی نقد ادبی

1- نقد ادبی امکان درک نکته های بدیع و لطیف آثار را فراهم می کند در نتیجه خواننده می تواند از مطالعه ی آثار ادبی بهره و لذّت ببرد .

2- ارزش واقعی آثار ادبی را آشکار می کند و مشخص می کند که رعایت چه قواعد و اصولی سبب شده تا اثری مورد قبول واقع شود و یا وجود چه عواملی سبب شده تا اثری مورد بی اعتنایی قرار گیرد .

3- نقد ادبی مانع از آن می شود که گزافه گویان و مدّعیان دروغین بتوانند آثار بی ارزش خود را به جویندگان و طالبان هنر عرضه کنند .

4- نقد ادبی ، وقتی مفید خواهد بود و ارزش و اهمیّت دارد که دور از شایبه ی اغراض باشد .

5- نقد ادبی ، گذشته از این که سازنده و دارای اهمّیت فراوان است گاهی خود نوعی آفرینش هنری نیز محسوب می شود 4.

حدود و امکان نقد ادبی

نقد ادبی ، بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است . گذشته از این اکتفا کردن به شکل ظاهری اثر یعنی توجه به نقد لغوی کافی نیست و منتقد می باید به بحث در باب جوهر و معنی و مضمون یک اثر ادبی نیز بپردازد ( نقد معنی ) و هدف و غرض خاص شاعر یا نویسنده را بازگو کند .

اغلب مردم ذوق را ملاک سنجش آثار ادبی دانسته اند و به همین دلیل است که غالباً در میان مردم در تعیین بهترین شاعر یا نویسنده اختلاف هست .

- منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نظر شخصی و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقّادی بپردازد .

کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیده ها مبتنی باشد .

انواع نقد :5

نقد ظاهری : نقدهایی که مربوط به شکل ظاهر و صورت های عینی یک اثر ادبی است مثل : نقد لغوی ، نقد فنی ، نقد زیبایی شناسی .

نقد لغوی : برّرسی و ارزیابی کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در یک اثر ادبی و مربوط به همه ی آثار ادبی است چه نظم و چه نثر .

نقد فنی : برّرسی و چگونگی کاربرد فنون بلاغی در شعر و نثر و میزان ارزش و اعتبار آن هاست .

نقد زیبایی شناسی : برّرسی جوهر هنر به دور از محتوای خاص آن است . ریشه و اساس این شیوه را در اروپا می توان در نظریه های « کالبریج » انگلیسی و « ادگار آلن پو » آمریکایی باید جستجو کرد .

نقد معنایی : نقدهایی که با محتوا و درون مایه اثر ادبی ارتباط دارد . مانند نقد اخلاقی ، نقد تاریخی ، نقد اجتماعی ، نقد روان شناسی .

نقد اخلاقی : که در آن ارزش های اخلاقی را اصل و ملاک نقّادی شمرده اند شاید از قدیمی ترین شیوه های نقد ادبی است . افلاطون در شعر و درام به تأثیر اخلاقی و اجتماعی اثر توجه می کند . ارسطو نیز معتقد است که هدف شعر ، خاصه تراژدی باید تصفیه و تزکیه ی نفس باشد . در اروپا ، اهل کلیسا در قرون وسطی شعر را به واسطه ی آنکه در خدمت اخلاق نبوده است غذای شیطان و مایه فساد و ظلالت می دانند .

نقد اجتماعی : عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبیات با جامعه و تأثیر جامعه در ادبیّات و همچنین تأثیر ادبیات بر جامعه « میپولیت تن » از منتقدان مشهور نقد اجتماعی است و ادبیات را محصول سه عامل می داند : 1- زمان 2- محیط اجتماعی 3- نژاد .6

آثار شاعران زیر را می توان با شیوه ی نقد اجتماعی نقد کرد . فردوسی ، مولوی ، سنایی ، عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعی و اخلاقی زمان خود پرداخته اند .

نقد اجتماعی در دوره ی بیداری یعنی از اوان مشروطیت چه در شعر و چه در نثر رواج می یابد از شاعران و نویسندگان معروف این دوره می توان به ادیب الممالک فراهانی ، علّامه دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، زین العابدین مراغه ای و ... اشاره کرد امروزه غالباً شعر و داستان و نمایش نامه را از دیدگاه نقد اجتماعی مورد برّرسی قرار می دهند و آن را از معتبرترین انواع نقد به شمار می آورند .

نقد ادبی ایران و جهان

سقراط نخستین منتقد ادبی است که اندیشه هایی از او در عرصه ی نقد ادبی به صورت مکتوب به جا مانده است . البته همانند سایر اندیشه های فلسفی و حکیمانه ی سقراط اندیشه های او در زمینه ی نقد ادبی نیز به صورت مستقیم بلکه از طریق آثار افلاطون و تنگاتنگ در هم آمیخته و با افکار و اندیشه های او به ما رسیده است و برای ما به یادگار مانده است .

سه رساله ی دفاع سقراط ( آپولوژی ) ، عشق و زیبایی ( فاید روس ) و هنر راوی ( ایون ) مهم ترین آثار در زمینه ی نقد آرای ادبی و نقد آمیز سقراط هستند .

در رساله ی (آپولوژی) که شرح و دفاعیات سقراط در دادگاهی است که او را به مرگ محکوم کرد از قول سقراط چنین می خوانیم :

« پس از آن که از آزمودن مردان سیاسی فراغت یافتم به شاعران روی آوردم تا برخود روشن کنم که من از آنان نادان ترم . از اشعارشان قطعه هایی برگزیدم که با کوشش فراوان ساخته بودند و بهترین آثارشان به شمار می رفت خواستم تا معنی این شعرها را توضیح دهند تامن نیز چیزی بیاموزم . شرم دارم پاسخ آنان را بازگو کنم . همین قدر می گویم که همه ی حاضران بهتر از خود شاعر درباره ی آن شعرها سخن گفتند . بدین سان دریافتم که شاعران در شعر سرورن از دانایی مایه نمی گیرند بلکه آثارشان زاده ی استعداد طبیعی و جذبه ای است که گاه به گاه به آنان روی می آورد . درست مانند پیشگویان و سرودخوانان پرستشگاه ها ، که سخنان زیبا به زبان می آورند . بی آنکه معنی گفته های خود را بدانند . گذشته از این ، بدین نکته نیز پی بردم که شاعران چون شعر می سرایند ، گمان می برند که همه چیز را می دانند و حال آنکه هیچ چیز نمی دانند . 7

از این گفته ی منسوب به سقراط چنین بر می آید که اولین نیروی فهم ، نقد ، تفسیر شعر ، و قریحه ی آفرینش شعر و به نظم در آوردن کلام ، تفاوت اساسی قائل بوده و بر این عقیده بوده که منتقد شعر می تواند از سراینده ی آن ، شعر را بهتر درک و نقد و تفسیر کند . و به دلیل اهمیّت تاریخی این نظر ، باید آن را سرچشمه و منشأ نقد ادبی در تاریخ ادبیات جهان دانست .

در یک نگاه کلّی باید گفت که از دید سقراط ، شعر و ادبیات حاصل نوعی حالت جذبه ، وجد ، خلسه و از خویش بی خویشی است . در چنین لحظاتی است که سروش غیبی شعر و تخیّلات شاعرانه را به شاعر ، سخنور ، یا ادیب که در حالت ناهشیاری بیدار – خواب است . گویی دارد در بیدرای رؤیا می بیند ، الهام می کند و او در دریافت این حالات و آفات ، اختیاری از خود ندارد . از این دیدگاه سقراط شاعری را نوعی دیوانگی و جنون می پندارد .

( البتّه جنونی شریف که هدیه ی خدایان به انسان است ) 8

به نظر سقراط شعر و سخنوری و نقّادی را نباید با لفاظّی و زیاده گویی اشتباه گرفت و باید مهار و لگام کلام را در اختیار داشت و به اندازه و هنجار آن تازاند. همچنین باید کلام در شعر یا خطابه دارای نظم و نسقی باشند و طوری نباشند که جا به جا کردن اجزای شعر یا خطابه تأثیری در معنا و مفهوم آن نداشته باشد و فرقی نکند که کدام جزء را اوّل را بخوانیم کدام را بعد .

« هر خطابه و گفتار چون موجود زنده ای است که سر و تن و پا و به عبارت دیگر آغاز و میان و پایانی دارد و از این رو اجزای آن باید چنان به هم پیوسته باشند که با یکدیگر و با تمام خطابه سازگار باشند . 9

بنابراین اثر ادبی از دید سقراط باید متناسب و دارای ساختار موجود زنده باشد و اجزای آن با هم در هماهنگی و ترکیب ارگانیک باشد و کل واحد و منسجمی را تشکیل دهند .

- از دیدگاه سقراط یکی دیگر از ویژگی های لازم برای هر اثر ادبی ، اخلاقی بودن آن است . هنر باید پاک و نیک و شریف باشد و به پستی ها آلوده نشده باشد .

چون سقراط شعر و سخنوری را از منظر اخلاق می نگریسته و درباره ی ارزش آن ها بر مبنای ملاک ها و معیارهای اخلاقی حکم و داوری می کرده است . به همین دلیل ، هنری را که هدف نهایی آن فقط ایجاد لذّت و خوش آمدن باشد و در آن نشان از خیرخواهی و نیک خویی نباشد ، هنری بی فایده و نازیبا می شمرده است . سقراط شعر یا خطابه ای را که در آن ها سخنان کفرآمیز ، شرارت آمیز ، وقیحانه ، دور از شرم و گناه آلود به کار رفته باشد هنری مُضر ، زشت ، ننگین می شمرده و خالق آن را مستحقّ عقوبت و مجازات می دانسته است .

سقراط در رساله ی « فاید روس » بحث مفصّلی دارد درباره ی جاودانگی روح و مشاهده ی « حقیقت و زیبایی مطلق » در مسیر و سفر هزاران ساله خود ، پیش از ورود به کالبد انسانی و بر این باور است که از میان ارواحی که به دیدار حقیقت نائل می شوند ، گروهی کوچک که بیش از دیگران توفیق تماشا یافته اند در تن کسانی جای می گیرند که دوستداران دانش و جویندگان زیبایی خواهند شد و یا کمر به خدمت فرشتگان دانش و هنر خواهند بست و خدمتگزاران عشق خواهند گردید . 10

بنابراین از دید سقراط ، هنر و ادبیات ، اموری روحانی و مقدّس هستند و پردازندگان به آن ها نیز در حقیقت دیوانگانی هستند که دیوانگیشان باید دیوانگی خدایی ، تأیید شود .

اینان با دیدن زیبایی در این جهان ، زیبایی حقیقی را که در مسیر و سیاحت روحانی بیش از هبوط زمینی ، در آسمان ها و در ملازمت خدایان دیده اند به یاد می آورند . می خواهند به پرواز درآیند ولی در خود توان بال و پرواز نمی بینند . ناچار چون مرغی شکسته بال ، غرق در جنون و خواهش و حرمان به هنر روی می آورند و عشق به زیبایی را از طریق آن باز آفرینی و یادآوری می کنند .

- سقراط دو اصل اساسی را برای خلق سخن خوب چنین می داند :

« اصل نخست این است که سخنور جزئیّات کثیر و پراکنده را یک جا و با هم ببینند و بدین سان به صورتی واحد برسد تا هر گاه که درباره ی موضوعی سخن می گوید نخست موضوع سخن خویش را تعریف کند و برای شنونده روشن سازد که درباره ی چه چیز سخن خواهند گفت . اصل دوّم این که صورت واحد را به نحو درست به اجزای طبیعی آن تقسیم کند و هنگام تقسیم چون قصّابی نوآموخته قطعه ها را نشکند . 11

- سقراط خود را طرفدار روش جمع و تقسیم می داند « چه در سخن پردازی و نوشتن و چه در اندیشیدن ، و کلامی را خوش می دارد که بتواند در واحد ، جزئیات کثیر را ببیند و در جزئیات کثیر ، صورت واحد را و او چنین هنری را هنر « اهل دیالکتیک »[1] می نامد .

سقراط شعر را میوه ی غلبه بی خویشی ، ناهوشیاری ، پر از جذبه و وجد و سرشار از خلسه و خواب می داند و می گوید که برای القاء و الهام شعر و خنیا و ترانه باید شاعر ، سعادت برخورداری از چنین حالات و آفاتی را داشته باشند و گرنه بی بهره ازجذبه ی غیبی ، ساخته اش بی روح ، خشک ، صنعت گرانه ، عبارات پردازانه می شود و نه اثری خواهد داشت ، نه شور و حالی بر خواهد انگیخت ، نه ارزشی را دارا خواهد بود .

نگاه افلاطون به ادبیّات نگاهی کاملاٌ اخلاقی – اجتماعی است و نقد ادبی او نیز از همین دیدگاه یعنی برّرسی آثار اخلاقی – اجتماعی ادبیّات صورت گرفته است . او ادبیّات را در خدمت تهذیب اخلاقی و تعالی روحی فرد در اجتماع می خواهد و آن را تا آن جا قبول دارد که خدمتگزار و ابزار پیشرفت اخلاقی و معنوی انسان باشد نه بیشتر .

در جامعه ی آرمانی او که همان مدینه ی فاضله است ادبیات هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد مگر نقش به کمال رساندن انسان ، شُستن آلودگی ها و پستی ها از ضمیر انسان ، زدودن زنگارها از روح و روان بشر ، آراستن او به اخلاقیّات شریف و والا . ادبیّاتی که بد آموزی دارد و روح و روان آدمی را مخصوصاً کودکان و جوانان را که تأثیرپذیرتر از بزرگسالان هستند ، آلوده می سازد ، ادبیّاتی که از خدایان چهره ای پست و شریر ارائه می دهد ، ادبیّاتی که انسان را تنبل و گمراه و پست بار می آورد ، ادبیّاتی که جز شر چیزی در پی ندارد ، ادبیّاتی که با ایجاد ترس از مرگ و دنیای پس از مرگ باعث می شود که جوانان ، بر اثر ترس از مرگ زندگی به هر صورت راحتی همراه با ننگ و خفّت شکست و تسلیم و تحقیر ، بر مرگ ترجیح می دهند و در جبهه های جنگ به جای جانفشانی ، ننگ فرار یا تسلیم را بپذیرند ، این گونه ادبیّات مذموم و ناپسند است و باید ممنوع باشد و از شرّ آن در جامعه جلوگیری شود .

جامعه ی آرمانی باید جلوی این گونه ادبیّات را بگیرد و به شدت مورد مراقبت و سانسور باشد و نباید به آثار ادبی با بار مضمونی و اخلاقی منفی ، علیرغم همه ی زیبایی ها و ارزش های هنری اجازه ی انتشار داده شود .

و در مجموع به ادبیّات تنها در چارچوب اخلاقیّات توجّه داشتند و از لحاظ عقلانی اهمیّت زیادی برای ادبیّات و شعر قائل نبودند و به همین دلیل به فکر هم نیفتادند که قوانین و اصولی برای ادبیات وضع و مشخص کنند و نقد ادبی آنها در کل نگاه کلّی نقدی اخلاقی و محافظه کارانه بود .

نقد ادبی در یونان باستان از دیدگاه ارسطو

ارسطو که با نگرش منطقی به پدیده ها ، همه چیز را قانونمند و نظم پذیر می دانست ، نخستین اندیشمندی بود که کوشید قوانین و اصول آفرینش ادبی را کشف و تدوین کند ، شناخت آفریده های ادبی را به قاعده و نظم در آورد و اُسلوب ها و موازینی برای سنجش و داوری آن ها ایجاد کند . به همین دلیل این آموزگار نخست را به حق باید بنیان گزار و پدر شیوه های منطقی نقد و نظریه پردازی ادبی دانست .

مهم ترین اثر به جا مانده از ارسطو در زمینه ی ادبیات و نقد ادبی رساله ی « فن شعر » است . البتّه ارسطو آثار دیگری نیز در زمینه ی نقد ادبی داشته که یا به طور کلی از بین رفته و یا تنها بخش ها بسیار ناچیز از آن بر جای مانده است مانند رساله هایی در باره ی شاعران و رساله هایی درباره ی ابداعات .

رساله ی« فنّ شعر » دارای بیست و شش بخش کوتاه است . چهار بخش نخست آن به تعریف شعر و شاعری می پردازد و درباره ی رابطه ی میان شعر و تقلید ، منشاء و انواع شعر و انواع تقلید بحث می کند .

بخش پنجم مقدمه ای است بر سه موضوع کمدی ، تراژدی ، حماسه .

در بخش ششم تا بخش بیست و دوّم به تعریف تراژدی و مشخّصات آن می پردازد .

سه بخش از آخرین بخش های رساله ی ؟ « فن شعر » درباره ی حماسه است و در این سه بخش پس از برّرسی ناقص و کوتاهی درباره ی شعر حماسی ، به بررسی شعر حماسی هومرمی پردازد .

در آخرین فصل رساله نیز به مقایسه ی بین تراژدی و حماسه پرداخته و با استدلالی منطقی ثابت می کند که تراژدی بر حماسه برتری دارد و از آن عالی تر است .

در یک فصل از رساله نیز به پاسخ گویی بعضی از اشکالات منتقدان اختصاص یافته و در آن ارسطو خطاهایی را که در فنّ شعر ممکن است روی دهد ، بررسی ، تجزیه و تحلیل کرده است .

یکی از انگیزه های اساسی ارسطو در نگارش رساله ی فنّ شعر ، پاسخ دادن به ایرادها و انتقادهایی بوده که افلاطون از دیدگاه اخلاق و دانش بر شعر و ادبیّات وارد کرده بود ، و ردّ شبهات مطرح شده از طرف او بود .

افلاطون شعر را از جهت اخلاقی ، زیان آور و ویرانگر می دانست و از دیدگاه معرفت شناسانه ی آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می پنداشت . او ارزش زیبایی شناسانه ی ادبیّات را در نظر نمی گرفت یا ناچیز و بی مقدار می شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیّات نگاه می کرد .

از دید افلاطون ، شعر بسی از حقیقت دور است و اگر هم نشانی از معرفت در آن است ، پیوندش با معرفت حقیقی ، بسی سست است و از معرفتی مبهم و مه آلود سرچشمه می گیرد .

ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتظارات ، رساله ی فنّ شعر را به رشته ی تحریر درآورد . از دید ارسطو ، ادبیّات ، اعم از نثر و نظم شعر ، همچون سایر هنرهای دیگر بر مبنای دو شالوده ی اصلی بنیان گرفته است یکی از این شالوده ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی اش به توازن ، هماهنگی و ریتم است .

بنابراین ادبیّات در همه ی شکل های گوناگون خویش ، گونه ای فرآورده ی ذهنی است که از طبیعت مقلّد انسانی صاحب قریحه و خلّاق سرچشمه می گیرد و نیاز روحی او به هماهنگی و توازن را ارضا می کند .

ارسطو بر این عقیده است که انسان به طور غریزی تقلید گر است و از تقلید ماهرانه ی صورت ها و سیرت ها لذت می برد . شاهد این دعوی اموری است که در عالم واقع جریان دارد . « چه موجوداتی که چشم انسان از دیدن آن ها ناراحت می شود ، اگر آن ها را خوب تصویر نمایند از مشاهده ی تصویر آن ها لذّت حاصل می شود » . 12

همچنین ارسطو گرایش به هماهنگی و توازن را در انسان سائقه ای طبیعی و غریزی می داند و معتقد است که ترکیب این دو گرایش طبیعی سبب پیدایش شعر و ادبیّات شده است .

پس چون غریزه ی تقلید و محاکات در نهاد ما طبیعی بود . چنان که ذوق آهنگ و ایقاع مانند تقلید جنبه طبیعی دارند ، کسانی که هم از آغاز امر در این گونه امور بیشتر استعداد داشتند اندک اندک پیشتر رفتند و به بدیهه گویی پرداختند و هم از بدیهه گویی آنها بود که شعر پدید آمد13 .

ارسطو بر این نظر است که تقلید انواع گوناگون دارد . از دید او تقلید ممکن است به صورت روایت موضوع از زبان دیگری باشد یا آن که موضوع را از زبان خود گوینده و بی دخالت شخص راوی نقل کند و یا ممکن است تمام اشخاص داستان را در حال حرکت و عمل تصویر نماید .

و همین تفاوت های موجود در انواع تقلید است که منجر به پیدایش انواع شعر شده است . آنگاه شعر بر وفق طبع و نهاد شاعران گوناگون گشت :

آن ها که طبع بلند داشتند افعال بزرگ و اعمال بزرگان را تصویر کرده اند و آنان که طبعشان پست و فرومایه بود به توصیف اعمال دونان و فرومایگان پرداختند14 .

این دسته ی آخرین ، هجویات را سرودند و آن دسته ی نخست ، به نظم سرودهای دینی و ستایش ها دست زدند .

ارسطو عقیده دارد که تکامل هجو سُرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیّات شد که آن را اوزان « ایامبیک » [2]نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیّات شد و تکامل ستایش سرایی منجر به اوزان « هروپیک » شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه ای از حماسه سرایی به گونه ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد .

چون تراژدی و کمدی پدید آمد ، شاعران هر یک بر وفق طبع و مذاق خویش یکی از این دو شیوه را پیش گرفتند بعضی ها به جای آن که شعر ایامبیک بسرایند ، سُراینده ی کمدی شوند و برخی به جای آنکه شعر هروبیک بگویند گوینده ی تراژدی گشتند15 .

ارسطو بر این اساس به این برداشت اساسی می رسد که شاعر بیشتر باید افسانه ساز باشد تا سازنده ی سخنان موزون و جوگیر ادبیّات ، افسانه سازی و قصّه پردازی است نه سخن سرایی و نظم پردازی .

در تألیف نیز شاعر باید در حد امکان وضع اشخاص و حرکات آن را پیش خود مجسّم کند چنان که بدبختی و نومیدی او بتواند حقیقتی جلوه کند .

و شاعر قادر و توانا کسی است که خود تا بیشترین حدّ اثر پذیر و دارای عواطف رقیق ، و زیر نفوذ عواطف و هیجانات واقعی باشد .

در جمع بندی نهایی باید رساله ی فنّ شعر ارسطو را نخستین رساله درباره ی ادبیّات و نقد ادبی دانست و ارسطو را معلم بزرگ فنّ نقد و نظریه پردازی ادبی به شمار آورد .

نقد ادبی در روم باستان

ادبیّات رومی از انتشار و گسترش تمدّن ، فرهنگ و ادبیّات یونانی در میان رومیان پدید آمد . رومیان پیش از آشنایی با یونانیان ، آشنایی چندانی با شعر و ادبیّات نداشتند و حتّی واژه ای ویژه برای نامگذاری شعر و ادبیّات در زبان آن ها موجود نبود . رومیان پیش از آنکه اهل ذوق و ادب و هنر باشند . مردان رزم و مبارزه و سیاست بودند و از فنون جنگ آوری و رقابت سیاسی بیشتر از فنون ادبی سر در می آوردند و به قول « ویرژیل » :

« رومیان برای هنر آفریده نشده بودند ، بلکه جهت سلطه و حکومت ساخته شده بودند ، از نظر آن ها هر گونه فعالیّت فکری و ذوقی ، تلف کردن وقت و هدر دادن عمر ، با ارزش بود .آن ها مردان کار و مکر و پیکار بودند و « کسانی را که شعر می گفتند ، خیال می بافتند ، یا به اندیشه های فلسفی و حکمت آمیز می پرداختند ، افرادی بیکاره ، لاابالی به حساب می آوردند »

آن ها حتّی خواندن و نوشتن را به معنای سرباز زدن از کار و تلاش و سازندگی و به عنوان نمودهایی از تن پروری و بیکارگی می دانستند و به همین دلیل ارزش چندانی برای هنر و ادبیات قائل نبودند . « مارکوس کاتو » را شاید بتوان نخستین نظریه پرداز و منتقد ادبی و رومی شمرد . او از دلبستگان به سنّت های اصیل رومی بود . هجوم ادبی ، فلسفی ، علمی ، هنری و فرهنگی یونان به روم ایجاد دگرگونی های عمیق و گسترده ای در آداب و سنّت و روحیّات و تلقیّات و نگرش رومی در اثر این هجوم ، باعث نگرانی خاطر کاتو بود .

او نخستین نثر نویس بزرگ زبان لاتین بود . رساله ی مشهوری درباره ی فنّ خطابه نوشت و شیوه ی ناهموار و پُر از دست انداز خطابت روحی را بر روانی کسب آموزگاران فنّ بلاغت یونانی، توضیح می داد .

او به پسرش در این باره چنین نوشت :

« یونانیان مردمی سرکش و تبهکارند . از من بپذیر که چون ادبیات خویش را بر روم ارزانی دارند ، همه چیز را تباه خواهند کرد . »

« کاتو » را باید اصیل ترین نماینده ی فرهنگ و ادبیات خالص و ناب رومی دانست ، اندیشه ها و نظریات ادبی او درباره ی معیارها و موازین درست شعر ، نظم ، نثر و خطابه ، مکتب و تبدیل به آموزشگاهی بزرگ شد . ( در آموزش و پرورش خطیبانی چون سیرون و شاعرانی چون هوراس و تاسیت ، پس از او پا به عرصه ی وجود گذاشتند .


[1] (dialectic) کلمه ی یونانی که روش خاصّی از بحث و مناظره است که برای اوّلین بار سقراط حکیم آن را به کار برد .

[2] (Iamb) – سیلاب نامؤکد به دنبالش یک سیلاب مؤکّد که از پنج ضرب تشکیل شده است .

فهرست مطالب

مقدّمه............................................................................................................................................................................. 1

اهمیّت تحقیق.......................................................................................................................................................... 2

اهداف تحقیق........................................................................................................................................................... 2

روش تحقیق.............................................................................................................................................................. 3

پیشینه ی تحقیق.................................................................................................................................................. 3

فصل اوّل : تعریف نقد

1-1 نقد چیست ؟.................................................................................................................................................. 4

2-1 نقد ادبی........................................................................................................................................................... 7

3-1 نقد ادبی ایران و جهان................................................................................................................................. 9

پی نوشت های فصل اوّل.................................................................................................................................. 19

فصل دوّم : معرّفی قیصر امین پور

1-2 زندگی نامه ی قیصر امین پور................................................................................................................... 20

2-2 دوره ی اوّل شاعری قیصر ( دهه ی اوّل )............................................................................................. 23

3-2 دوره ی دوّم شاعری قیصر ( دهه ی دوّم )............................................................................................ 45

4-2 دوران سوّم شاعری قیصر ( دهه ی سوّم )............................................................................................ 53

5-2 دوران کمال شاعر.......................................................................................................................................... 59

6-2 اوضاع سیاسی و اجتماعی در دهه ی اوّل............................................................................................. 66

7-2 تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی بر ادبیّات............................................................................................. 70

8-2 شعر مقاومت و ویژگی های آن ................................................................................................................ 74

9-2 قیصر و شعر مقاومت.................................................................................................................................... 81

10-2شعر آیینی و ویژگی های آن................................................................................................................... 87

11-2 قیصر و شعر آیینی.................................................................................................................................... 91

12-2 تحوّل در شعر قیصر................................................................................................................................... 98

13-2 تحوّل در قالب و فرم ( فضای بیرونی شعر )....................................................................................... 103

14-2 تحوّل در محتوا و مضمون ( فضای درونی شهر ).............................................................................. 112

پی نوشت های فصل دوّم................................................................................................................................. 123

فصل سوّم : ویژگی های سبکی شاعر

1-3 لغات و ترکیبات............................................................................................................................................. 124

2-3 کنایه ها و اصلاحات عامیانه در شعر....................................................................................................... 182

3-3 طنزهای با محتوا........................................................................................................................................... 199

4-3 گوناگونی موضوعات...................................................................................................................................... 210

5-3 مضمون بکر..................................................................................................................................................... 273

6-3 وزن ریتمیک در شعر................................................................................................................................... 279

7-3 استفاده از قالب های مُدرن........................................................................................................................ 283

8-3 استفاده از آیات و روایات............................................................................................................................. 290

9-3 نحوه ی نگرش............................................................................................................................................... 299

10-3 نوستالوژی در شعر قیصر.......................................................................................................................... 306

11-3 اگزیستانسیالیستی دینی در شعر قیصر............................................................................................... 315

12-3 عینیّت و ذهنیّت در شعر قیصر............................................................................................................. 322

پی نوشت های فصل سوّم............................................................................................................................... 328

فصل چهارم : صور خیال در شعر قیصر

1-4 استعاره و تشبیه در شعر قیصر.................................................................................................................. 329

2-4 تکرار در شعر قیصر....................................................................................................................................... 338

3-4 تکرار در مجموعه ی تنفّس صبح و در کوچه آفتاب.......................................................................... 338

4-4 تکرار در مجموعه ی آینه های ناگهان.................................................................................................... 342

5-4 تکرار در مجموعه ی گلهای........................................................................................................................ 353

6-4- تکرار در مجموعه ی دستور زبان عشق................................................................................................ 358

7-4 تکرار آوایی در شعر قیصر........................................................................................................................... 361

8-4 ایهام و لکنت آرایی ایهام در شعر قیصر.................................................................................................. 379

9-4 تضمین در شعر قیصر.................................................................................................................................. 389

10-4 عنصر رنگ آمیزی در شعر قیصر........................................................................................................... 397

پی نوشت های فصل چهارم........................................................................................................................... 418

فصل پنجم : مقایسه ی شعر قیصر با سهراب

1-5 سهراب سپهری.............................................................................................................................................. 419

2-5 اختلاف اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 426

3-5 اشتراک اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 437

4-5 مقایسه ی کاربرد وزن در اشعار سهراب و قیصر................................................................................... 441

5- 5 مشترکات در حوزه ی زبان قیصر و سهراب......................................................................................... 449

6-5 اشتراک مضامین در اشعار قیصر و معاصرانش...................................................................................... 453

پی نوشت های فصل پنجم............................................................................................................................. 464

نتیجه گیری............................................................................................................................................................... 465

فهرست منابع ......................................................................................................................................................... 466

فهرست مقاله ها.................................................................................................................................................... 468

منابع ......................................................................................................................................................... 466

فهرست مقاله ها.................................................................................................................................................... 468