فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

مقاله درباره فراگیر شدن نامهای چینی در بازار های جهانی

مقاله درباره ی فراگیر شدن نامهای چینی در بازار های جهانی
دسته بندی اقتصاد
بازدید ها 16
فرمت فایل doc
حجم فایل 13 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 16
مقاله درباره فراگیر شدن نامهای چینی در بازار های جهانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر
*مقاله درباره ی فراگیر شدن نامهای چینی در بازار های جهانی*

چکیده

فراگیر شدن نامهای تجاری چینی در بازارهای جهانی در سالهای اخیر اتفاقی نیست بلکه حاصل اتخاذ رویکردی معقول و متفاوت در عرصه مناسبات سیاسی و تجاری از سوی دولتمردان و کارآفرینان چینی است. نوشتار حاضر کارراهه های استراتژیک چینی‏ها برای طی مسیر از بی نام و نشانی تا بلندآوازگی جهانی را مورد کاوش قرار می‏دهد تا آموزه مناسبی برای دولتمردان و شرکتهای ایرانی برای جهانی شدن فراهم سازد. برپایی نامهای تجاری مشهور جهانی فرایندی پیچیده و مسیری ناهموار است که سهولتی برای دستیابی به آن متصور نیست.

مقدمه

سازمان توسعه و همکاری اقتصادی در گزارشی اعلام کرده‏است که چین در پنج سال آینده با پیشی گرفتن از آمریکا و آلمان جایگاه بزرگترین صادر کننده جهان را به خود اختصاص می‏دهد. اقتصاد روستایی چین در حال تبدیل شدن به یک اقتصاد صنعتی است. چین می‏خواهد از یک سرمایه گذار منفعل به فعال دارای فرصت برای به دست آوردن درآمدهای بسیار از بازار آمریکا تبدیل شود.

با این حال، برخی معتقدند این دوره به سهولت آغاز نخواهد شد جهش از یک شرکت رقابت کننده ‏از طریق مزیتهای هزینه ای به شرکتی دارای نوآوریهای تکنولوژیک ، نام تجاری قوی، بازاریابی و شبکه توزیع جهانی بسیار دشوار است.

شرکتهای چینی یا به عبارتی پیمانکاران فرعی سطح دوم و سوم دیروز، قصد دارند نامهای تجاری آینده را در اختیار داشته باشند. «ساخت چین» در برابر «ساخت آمریکا» و «ساخت ژاپن» قد علم خواهد کرد. اکنون صادر کنندگان قدرتمند چینی اهداف جاه طلبانه تری دارند و آن عبارت است از فروش کالا تحت نام تجاری خویش و مجهز شدن برای کسب سودهای عالی که نام تجاری به همراه خود می‏آورد.

این نوشتار تلاش دارد تا با بهره گیری از نمونه های واقعی دنیای کسب و کار مسیر حرکت چینی ها را به تصویر کشد. برای این منظور تعداد زیادی از مقالات و کتابها مورد بررسی قرار گرفته است.

اراده ملی برای ترویج نامهای تجاری چینی

سازندگان چینی به رغم رونق بسیار در فروش داخلی و خارجی لزوما شاهد افزایش سود خویش نیستند. دلیل این امر را بایستی در تمرکز سازندگان چینی بر ساخت کالا برای مارک‌های دیگر، در برخی موارد صدور کالا با نامهای جعلی و غفلت از صدور کالاهای دارای فناوریهای سطح بالا تحت نام تجاری خویش جستجو کرد. بسیاری از کالاها با برچسب و نشان تجاری خارجی به خارج از چین منتقل می‏شوند. از طرفی وزارت بازرگانی چین طی گزارشی اعلام کرد صادرات چین عمدتا شامل محصولات مصرفی است و تنها تعداد اندکی از نامهای تجاری چین در صادرات جهانی حضور دارند.

شرکتهای بزرگ چینی مجبورند استراتژی هایی برای جهانی شدن پدید آورند. آنها دریافته اند که درآمدهای اندک از طریق تولید ارزان و بی نام و نشان به سفارش شرکتهای معظم جهانی بایستی جای خود را به ثروت آفرینی ملی از طریق صدور کالاهای دارای فناوریهای بالا و تحت نام تجاری خود دهد.ارزش نام تجاری قابلیتی برای فروش محصولات آنان با قیمتی بالاتر به طور مستقیم به مشتریانی است که خواهان پرداخت به مارک های شناخته شده هستند.

دولت چین با درک ضرورت صدور محصولات با نام تجاری چینی، طلیعه دار این حرکت شده‏است. دولت چین در سال 2001 تصمیم به ترغیب شرکتهای چینی گرفت تا به توسعه نام تجاری خویش در بازارهای جهانی بپردازند. وزارت بازرگانی از شرکتهای چینی خواسته است تا به صدور محصولات با نامهای تجاری معروف خویش و ترویج جهانی آن مبادرت ورزند. به هر منطقه و نیز هر صنعتی دستور داده شده ‏است تا نام تجاری معروف مربوط به خود را پدید آورد. آنان بایستی گروهی از نامهای تجاری مشهور را پرورش دهند که از نفوذ بین المللی برخوردار باشند.

در سال 2001 «اداره دولتی نظارت کیفیت، بازرسی و قرنطینه» به همراه موسسه «ناظر کیفی مصرف کنندگان» قواعدی را برای ارزیابی چگونگی مدیریت نامهای تجاری شرکتهای دولتی چینی اعلام کردند و بدین ترتیب پایه گذار «کمیسیون ملی برای ترویج نامهای تجاری» شدند. در این راستا دولت موظف گردید تا نقشی کلیدی در تشویق شرکتها برای اجرای استراتژی ملی ایجاد نامهای تجاری ایفا کند.

کمیسیون یاد شده سالانه اقدام به ارزیابی نامهای تجاری جدید و برتر ملی بر اساس معیارها و قواعدی مشخص می کند تا زمینه برای مدیریت ،ترویج و توسعه نامهای تجاری چینی فراهم شود. مدیر این کمیسیون معتقد است که «پرورش نامهای تجاری برتر نه تنها وظیفه خود کارآفرینان است بلکه قسمتی از کار بر عهده دولت است». ایجاد محصولات دارای نام تجاری برتر به شدت نیازمند راهنمایی و تقویت شدن از سوی دولت است.این کمیسیون قصد دارد تا از طریق مجموعه ای از ارزیابیها به ترویج و حمایت ملی از شرکتها و محصولات معروف چینی بپردازد و «استراتژی نام تجاری برتر» (Top-Brand Strategy) را عملیاتی سازد.

استراتژی نام تجاری برتر شرکتها را تشویق می کند تا جایگاه جهانی نامهای تجاری خود را ارتقا دهند. هدف نهایی استراتژی یاد شده شکل گیری گروهی از نامهای تجارتی رقابتی و با نفوذ چینی است. مقامات چینی در حال آماده سازی 100 تا 150 شرکت هستند که به خارج از کشور راه یافته و وارد یک رقابت بین المللی شوند. بر اساس برنامه ریزی کمیسیون نامهای تجاری داخلی بایستی به قدری از کفایت برسند که در زمره 50 شرکت برتر جهانی طی 3 تا 5 سال قرار گرفته و به رقابت در عرصه جهانی بپردازندعلاوه بر کمیسیون ملی ، بیش از 30 ایالت و منطقه خودمختار در چین موسساتی از این دست برای ترویج و تقویت نامهای تجاری چینی با بیش از 6000 نوع محصول پدید آورده‏اند.


مقاله درباره ی جامعه پسا صنعتی

مقاله درباره ی جامعه ی پسا صنعتی
دسته بندی اقتصاد
بازدید ها 19
فرمت فایل doc
حجم فایل 20 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 10
مقاله درباره ی جامعه پسا صنعتی

فروشنده فایل

کد کاربری 4152
کاربر

*مقاله درباره ی جامعه ی پسا صنعتی*

جامعه‌ی اطلاعاتی، جامعه‌ی پساصنعتی، جامعه‌ی دانش محور، جامعه‌ی فکری، جامعه‌ی کامپیوتری: همه‌ی این اصطلاحات برچسب‌هایی هستند برای درک دگرگونی ژرف جوامع صنعتی در بخش پایانی قرن بیستم. صرف نظر از برچسبی که به کار می‌رود، تأکید اصلی همواره بر این نکته است که جوامع صنعتی دارند به شکل تازه‌ای تکامل می‌یابند که در آنها تکنولوژی نقش محوری دارد.

با این همه، برچسب‌ها به جای این که مسأله را روشن کنند ممکن است موجب سردرگمی شوند. به رغم این واقعیت که درباره‌ی این دگرگونی اخیر جامعه در سی سال گذشته بسیار گفته و نوشته‌اند، اصطلاحاتی مانند «جامعه‌ی اطلاعاتی» اکنون بخشی از واژگان رایج به شمار می‌رود، هنوز هم اغلب چندان روشن نیست که این گونه برچسب‌های آسان‌یاب عملاً چه معنایی دارند.

به نظر من، «جامعه‌ی پساصنعتی»، اصطلاح و مفهومی که خود من به کار می‌بردم، مناسب‌ترین اصطلاح است، نه به این دلیل که برچسب راحتی است بلکه به این دلیل که ابزاری است که به عقیده‌ی من می‌توان به کمک آن درک بهتری از عصر ما به دست آورد. من در کتاب ظهور جامعه‌ی پساصنعتی که نخستین بار در سال 1973 منتشر شد، ویژگی‌های جامعه‌ی پساصنعتی را برشمرده‌ام، امروز، پس از گذشت بیش از 25 سال، تقریباً با یقین می‌گویم که بیشتر تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌هایم درست بوده است.

در این کتاب کمتر وارد جزئیات شده‌ و خواهم کوشید ویژگی‌های عمده‌ی جامعه‌ی پساصنعتی را به گونه‌ای ارائه دهم که خواننده‌ی متون تجاری را در دست زدن به قضاوت‌های منطقی و تشخیص صحیح که از ارکان موفقیت تجاری است یاری رساند. هر گاه که خطر «اضافه بار اطلاعاتی» پدیدار می‌شود یا هر گاه که تازه‌ترین نظریه‌ی مدیریت «معجزه‌آسا» به بازار می‌آید. این اصول را به یاد بیاورید.

اصول جدید، سبک‌های جدید زندگی

جامعه‌ی پساصنعتی تصویر یا نتیجه‌ی مستقیم گرایش‌‌های موجود نیست، بلکه یکی از اصول جدید سازمان اجتماعی و تکنولوژیک و شیوه‌های جدید زندگی است، درست همانگونه که روند صنعتی شدن دگرگونی بنیادین شیوه‌ی زندگی کشاورزی را به دنبال داشت. اصول جدید تغییرات عمده‌ای در مفاهیمی ایجاد می‌کنند که برای هر تجارتی اهمیت اساسی دارند: زمان و مکان، بازار، منابع استراتژیک، معنای کار، اهمیت حمل و نقل در مقایسه با ارتباطات، طرح اجتماعی و سازمانی. اصول جدید جامعه‌ی پساصنعتی بر همه‌ی این عناصر حیاتی تجارت عمیقاً تأثیر گذاشته است.

شما خواه در تجارت خصوصی باشید و خواه در خدمات دولتی، آشکارا به این نیاز دارید که سیستم عملیات خود را بر این اساس تنظیم یا در آن تجدیدنظر کنید. این تنظیم اساسی مشکل عمده‌ای است که امروزه با آن روبه‌رو هستیم و یکی از دلایل گرفتار شدن ژاپن در بحران‌های سیاسی و اقتصادی همین است. پیشرفت‌های فنی در اواخر قرن بیستم جامعه‌ای پساصنعتی مبتنی بر اصول جدید ایجاد کرده است اما این واقعیت جدید هنوز به طور کامل در شیوه‌ی تفکر ما و اداره‌ی کسب و کارها نمود نیافته است. نظریه‌های دانشگاهی ما نیز چنین وضعی دارند. به رغم چندین دهه گفت‌وگو درباره‌ی جامعه‌ی پساصنعتی با جامعه‌ی اطلاعاتی، هنوز نتوانسته‌ایم نظریه‌ی فراگیر و کارآمدی درباره‌ی ارزش دانش ـ که معادل امروزی نظریه‌ی ارزش کار در جامعه‌ی صنعتی است ـ بنا نهیم. در دنیای حکومت‌ها و عالم علم، عدم انطباق ـ وجود شکاف میان نظریه و واقعیت ـ لزوماً مهلک نیست گرچه معمولاً اختلالات بسیاری ایجاد می‌کند، اما برای اهل تجارت نه تنها «خواندن» زمان حال بلکه نگاه به آینده فوق‌العاده مهم است، توانایی‌ای که برندگان را از بازندگان متمایز می‌گرداند. شرکت‌هایی که از درک و کاربرد اصول جدید در سیستم‌های عملیاتی خود عاجزند خطر فسیل شدن را به جان می‌خرند، در حالی که آن دسته از کسب و کارهای قدیمی که خود را با شرایط سازگار می‌کنند، نیز کارآفرینان جدید و آگاه که از اصول جدی بهره می‌برند، موفق می‌شوند و رشد می‌کنند.

طرح اجتماعی جدید

در میانه‌ی راه گذار به جامعه‌ی پساصنعتی بودن، نه به معنای از بین رفتن تولید صنعتی یا تولید کالا (جامعه‌ی صنعتی) است، نه پایان تولید غذا و تحصیل روزی از زمین و دریا (جامعه‌ی کشاورزی، جامعه‌ی پیش‌صنعتی). در واقع امروز بیش از هر زمانی غذا تولید می‌شود و برای تغذیه‌ی جمعیت فزاینده‌ی جهان حتی به غذای بیشتری نیاز است. از شمار شاغلان بخش کشاورزی و تولید صنعتی البته به نحو چشمگیری کاسته شده است، اما توسعه‌ی جامعه‌ی پساصنعتی به طور کامل جایگزین هیچ یک نشده و جایگزین اشکال پیشین سازمان اجتماعی نیز نگردیده است. آن چه می‌بینیم همزیستی گونه‌های بیشتری از سازمان اجتماعی، به گونه‌ای سلسله مراتبی، است که بر پیچیدگی جامعه و ماهیت ساختار اجتماعی می‌افزاید.

می‌توان چنین پنداشت که جهان به سه گونه سازمان اجتماعی تقسیم شده است. یکی جامعه‌ی پیش ـ صنعتی است. در جامعه‌ی پیش ـ صنعتی صنایع استخراجی همچون کشاورزی، ماهیگیری، تولید الوار و معدن‌کاوی غالب بود. بیشترین نیروی کار در آفریقا و بخش‌های بزرگی از آمریکای لاتین و آسیای جنوب شرقی هنوز هم به این فعالیت‌ها اشتغال دارند که به طور کلی چیزی است که من آن را «بازی علیه طبیعت» می‌نامم؛ زیرا این فعالیت‌ها دستخوش تغییرات شدید آب و هوا، فرسایش خاک، تحلیل رفتن جنگل‌ها یا افزایش استخراج کانی‌ها و فلزات هستند.

سایر نقاط جهان عمدتاً صنعتی و به کار تولید مشغول هستند: کاربرد انرژی در ماشین‌ها برای تولید انبوه کالا. اینها کشورهای ساحلی حوزه‌ی اقیانوس اطلس بوده‌اند: کشورهای اروپای غربی و ایالات متحده، شوروی سابق، بعدها ژاپن. البته امروزه چند کشور در آسیای جنوب شرقی و نیز آمریکای لاتین پا به جامعه‌ی صنعتی گذاشته‌اند. کار در جامعه‌ی صنعتی «بازی در برابر طبیعت مصنوع» است، یعنی بستن انسان به ماشین، یک نظام کار موزون و بسیار هماهنگ.

نوع سوم سازمان اجتماع، سازمان پساصنعتی است. اکثریت نیروی کار دیگر نه در تولید صنعتی یا استخراج کانی‌ها بلکه در فعالیت‌هایی به کار گمارده می‌شوند که توسعاً بخش خدمات نامیده می‌شود. در حال حاضر ایالات متحده، ژاپن و چندین کشور اروپایی به این دسته تعلق دارند. در اینجا بازی، نه بازی علیه طبیعت است و نه بازی انسان علیه ماشین (طبیعت مصنوع) بلکه بازی انسان در برابر انسان است ـ بازی میان افراد در زمین بازی‌ای که تکنولوژی فکری خطوط آن را ترسیم می‌کند.

وقتی قوانین بازی از اساس دگرگون می‌شود، اولویت‌ها و کنش‌ها و بازیگران نیز باید دگرگون بشوند. با طرح اجتماعی جدیدی که امروزه در نیمه‌ی راه بنا نهادن آن هستیم، رویه‌های نهادی و سازمانی ناگزیر از تغییرند. نگاهی نزدیک‌تر به اصول عمده‌ی این طرح اجتماعی نو باید به ما این امکان را بدهد که اولویت‌ها را ارزیابی و در کنش‌ها بازنگری کنیم.

ابعاد پنج‌گانه‌ی جامعه‌ی پساصنعتی

طرح کلی زیر پنج بعد مهم یا اصول طراحی جامعه‌ی پساصنعتی را نشان می‌دهد. این فهرست با این که الزاماً جامع نیست، روی جنبه‌هایی تأکید می‌کند که مستقیماً به تحول تکنولوژیک مربوط می‌شود و تأثیر زیادی بر رفتار شرکت‌ها می‌گذارد.

اصل محوری سازمان اجتماعی: رمزگذاری دانش نظری، تکنولوژی فکری.

بخش اقتصادی غالب: خدمات انسانی، خدمات حرفه‌ای

جغرافیای اجتماعی / زیرساخت ارتباطات

مسائل سیاسی: سیاست علم و آموزش، جهانی شدن اقتصاد

گرایش زمانی: گراش به آینده

اصل محوری سازمان اجتماعی

در شناسایی نظام اجتماعی در حال ظهور که بخشی از آن را تکنولوژی شکل داده است، تنها در گرایش‌های نمایان نیست که به جست‌وجوی درک تغییرات بنیادین اجتماعی می‌پردازیم. می‌توان «گرایش‌های کلان» بی‌شماری را شناسایی کرد و همچنان از سازوکارهای اصلی تحول غافل ماند. سازوکارهای تحول بنیادین در صفت ممیزه و به اصطلاح گره‌ی عصبی، یا عصب‌های مرکزی نظام جدید تجسم یافته است. بنابراین تغییر محوری که در اینجا با آن سروکار داریم تنها فاصله گرفتن از تولید صنعتی، یا گذار از سرمایه و مالکیت به دانش به مثابه‌ی منبع جدید قدرت نیست. مکانیسم زیربنایی در تغییر خصلت خود دانش نهفته است.

همانگونه که در فصل پیش دیدیم، امروزه نوآوری و تحول از رمزگذاری دانش نظری سرچشمه می‌گیرند، نه از فرایند آزمون و خطا یا «صناعتگری خلاقانه». این تغییر هم در ایجاد دانش جدید و هم در تولید کالا و خدمات، فوق‌العاده مهم است. هر جامعه‌ی مدرن به برکت نوآوری و رشد که بنیان آن بر کاربرد دانش نظری استوار است، زندگی می‌کند.

نکته‌ی اساسی این است که در جهان پساصنعتی، دانش و اطلاعات به منابع استراتژیک و دگرگون‌کننده‌ی جامعه تبدیل می‌شوند، درست همان گونه که سرمایه و کار منابع استراتژیک و دگرگون‌کننده‌ی جامعه‌ی صنعتی بودند. شرکت‌هایی که می‌خواهند در کوران رقابت باقی بمانند می‌بایست به دانش و اطلاعات نه به مثابه‌ی یکی از منابع متعدد بلکه به مثابه‌ی مهم‌ترین منبع بنگرند. طبیعتاً کارکنانی که اطلاعات و دانش را به محصولات و خدمات عینی تبدیل می‌کنند می‌بایست از آموزش کافی برخوردار باشند و به طور مستمر بازآموزی شوند.


مطالعه مقایسه ای و تطبیقی مسئولیت مدنی مدیران شرکتهای تجاری و مدنی در انجام معاملات

در هر مورد که شخص ناگزیر از جبران خسارت دیگری می باشد می گویند در برابر او مسئولیت دارد یا ضامن است
دسته بندی حقوق
بازدید ها 31
فرمت فایل doc
حجم فایل 99 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 146
مطالعه مقایسه ای و تطبیقی مسئولیت مدنی مدیران شرکتهای تجاری و مدنی در انجام معاملات

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

در هر مورد که شخص ناگزیر از جبران خسارت دیگری می باشد می گویند در برابر او مسئولیت دارد یا ضامن است. مسئولیت لازمه داشتن اختیار است. انسان آزاد و عاقل از پیامد کارهای خویش آگاه و مسئول آن است.
این قاعده عادلانه از دیرباز وجود داشته است که: هر کس به دیگری ضرر بزند باید آن را جبران کند مگر در مواردی که اضرار به غیر به حکم قانون باشد یا ضرری که به شخص وارد آمده است ناروا و نامتعارف جلوه نکند. بنابراین مسئولیت شخص نسبت به جبران خسارت ناشی از اعمال خود قاعده ای طبیعی و موافق قاعده است.
در حقوق انگلیس و به تبع آن در حقوق آمریکا اصطلاح مسئولیت با خطا و تقصیر در هم آمیخته و مسئولیت ناشی از خطا Tortious Liability یا به اختصار حقوق خطاها Tort Law نامیده می شود. مسئولیت خطایی در اثر نقض تکلیفی که قانون آن را مقرر کرده است ایجاد می شود. در کامن لا این مسئولیت با عنوان های ویژه مانند تجاوز و مزاحمت و اهانت و جعل مطرح می شود. ولی در نظریه های جدید نویسندگان کوشیده اند که از قالب محصور و سنتی خارج شده و نظریه عمومی مسئولیت را ارائه کنند.

فصل اول: بررسی مسئولیت مدیران در قبال انجام معاملات در شرکتهای تجاری
بخش اول: کلیات: بیان قاعده کلی مبنی بر ترتیب مسئولیت برای شرکتهای تجاری در انجام معاملات با فرض جمع شرایط ذیل و عدم ترتیب مسئولیت برای مدیران (مگر در موارد استثنایی)
1. انجام معامله از سوی مدیران در حالتی که شرکت واجد شخصیت حقوقی است.
2. انجام معامله از سوی مدیران در حدود موضوع شرکت و در بعضی از شرکتها در حدود اختیارات شرکت.
3. انجام معامله از سوی مدیران در صورت ذکر سمت مدیران و در صورت عدم ذکر سمت اثبات معامله برای شرکت
4. انجام معامله از سوی تمامی مدیران مجاز
5. انجام معامله از سوی مدیران غیر معزول یا غیر مستعفی و یا در صورت معزول یا مستعفی، مراتب به اداره ثبت شرکتها اعلام نشده باشد.
بخش دوم: مسئولیت مدیران شرکتهای تجاری در قبال انجام معاملات
مبحث اول: مسئولیت غیر مستقیم مدیران معامله کننده (رجوع شرکت یا سهامداران و اعضاء به مدیران پس از اینکه طرف معامله حقوق خود را از شرکت مطالبه کرد)
مبحث دوم: مسئولیت مستقیم مدیران معامله کننده (رجوع مستقیم طرف معامله به مدیران) تربیت مسئولیت مستقیم بر مدیران در مقابل طرف معامله در صورت جمع شرایط ذیل می باشد.
1.انجام معامله از سوی مدیران در حالتی که شرکت هنوز شخصیت حقوقی نیافته است.
2. انجام معامله از سوی مدیران، خارج از موضوع شرکت و در بعضی از شرکتها خارج از حدود اختیارات
3. انجام معامله از سوی مدیران در صورت عدم ذکر سمت مدیران و یا عدم اثبات معامله برای شرکت
4. انجام معامله از سوی بعضی مدیران نه همه آنها
5. انجام معامله از سوی مدیران معزول یا مستعفی به شرط اینکه مراتب به اداره ثبت شرکتها اعلام شده باشد.
فصل دوم: بررسی مسئولیت مدیران در قبال انجام معاملات در شرکتهای مدنی
بخش اول: بیان قاعده کلی مبنی بر ترتیب مسئولیت برای شرکاء شرکتهای مدنی در انجام معاملات با فرض جمع شدن شرایط ذیل و عدم ترتیب مسئولیت برای مدیران (مگر در موارد استثنایی)
1. انجام معامله با رعایت حدود اختیارات
2. انجام معامله با فرض اهلیت مدیر
3. انجام معامله با رعایت مصلحت شرکاء
بخش سوم: مسئولیت مدیران شرکتهای مدنی در قبال انجام معاملات در صورت جمع شرایط ذیل است:
1. انجام معامله در صورت عدم اهلیت مدیر
2. انجام معامله با فرض عدم رعایت حدود اختیارات
3. انجام معامله با فرض عدم رعایت مصلحت شرکاء