دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | |
حجم فایل | 1138 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
نکات ارتباطی ویژه آقایان( راه و روش برقراری ارتباط با یک خانم)
بهترین راهکارها و ترفندها برای ارتباط و جذب یک خانم
در این کتاب الکترونیکی راهکارهای بسیار زیرکانه ای برای جذب یک خانم و ایجاد ارتباط با او آموزش داده میشود. به افرادی که در ارتباط با خانمها مشکل دارند کمک بسیار بزرگی میکند.
طبق مشاهدات و آمارها اکثر آقایان در جامعه چه در محل کار یا اجتماع یا در خواستگاریها و دوستیها در برخورد با خانمها مشکل دارند و همینطور خانمها هم در ارتباط با آقایان مشکل دارند که در این کتاب به بررسی و ارائه راهکار به مردها پرداخته شده است.
در جامعه ما بدلیل برخی تعصبات و عقاید دینی و فرهنگی بین زنان و مردان فاصله ای وجود دارد که این باعث میشود که از هم شناخت درستی نداشته باشند و در ارتباط باهم با مشکلهای زیادی مواجه باشند.
بعنوان مثال در خواستگاریها مردها اکثرا" با مشکل رو برو هستند و به همین علت نمیتوانند خیلی خوب ظاهر شوند و جواب منفی میگیرند.
این کتاب ارزشمند به شما یاد میدهد که چطور میتوانید با رفتار و ترفندهای زیرکانه ای خانم مورد علاقه خود را خیلی سریع به سمت خود جذب کنید و او را عاشق و شیفته خود کنید و جواب بله را در همان جلسه خواستگاری اول از او بگیرید. خانمها بسیار مشکل پسند و حساس هستند و به راحتی به کسی جواب بله نمیدهند ، پس باید یاد بگیرید چگونه یک خانم را شیفته و عاشق خود کنید.
خانمها بسیار ریز بین و حساس هستند و برای جذب و بدست آوردن دل آنها باید خیلی هوشمندانه عمل کرد که در این کتاب ما به شما یاد میدهیم که چطور در مقابل یک خانم عمل کنید.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
مقاله بررسی ازدواج و موانع پیش رو در 28 صفحه ورد قابل ویرایش
مقدمه :
ازدواج و تشکیل خانواده یکی از حساس ترین تصمیمات دوران زندگی است که اقدام آن نیاز به بررسی و دقت , هوشیاری و مشورت با افراد با تجربه دارد , چرا که غفلت و اشتباه در این زمینه یک عمر پشیمانی را به دنبال خواهد داشت .
برخی از پشیمانی ها زود گذر ند و پس از چندی به دست فراموشی سپرده می شوند اما گاه این پشیمانی با رنج و درد همراه می شوند که تا پایان عمر ناچا ر به تحمل آن خواهیم بود .
این را همه می دانند و همه می گویند که ازدواج به این معنی است که دختر و پسری که پیوند زناشویی می بندند می باید تا پایان عمر در کنار هم باشند , در غم و شادی یکدیگر شریک گردند و از زندگی با یکدیگر لذت ببرند تا بتوانند بهره لازم را از زندگی بر گیرند و فرزندانی شاد , سالم و مفید برای خود و خانواده و جامعه تربیت کنند . متاسفانه دستیابی به این اهداف چندان هم آسان نیست .و ازدواج و زندگی زنا شویی جزئیات بسیاری را در بر دارد که تعداد معدودی از پسران و دختران از آنها آگاهی دارند . در بیشتر موارد پسرها و دخترها از درخواست و هدف خود از ازدواج آگاهی لازم را ندارند و تنها بعد از ازدواج است که به بسیاری از جزئیات زندگی و اهمیت آن پی می برند و گرفتار مشکلاتی می شوند که حل آنها به سادگی امکان پذیر نیست .
روابط بین زن و شوهر بسیار حساس و دارای جزئیاتی است که بسیاری از معیار ها ناتوان از تشخیص مشکل و یا حل آن است و قانون نیز نمی تواند بدرستی در این زمینه قضاوت کند , چون عمر و انرژی روانی از دست رفته بر گشت نا پذیر است . ازدواج نا موفق و یا طلاق برای اکثر زن و شوهر ها شکستی غیر قابل جبران محسوب می شود .
ینا براین برای جلوگیری از هر شکستی بهتر است تا آگاهی افراد نسبت به این امر مهم ( ازدواج ) افزایش پیدا کند . کتابهای بسیاری در این زمینه نوشته شده است و نویسندگان بسیاری تلاش کرده اند تا حاصل تحقیقات و تجربیات خود را در اختیار ما قرار دهند .زمانی که اطلاعات و سطح آگاهی افراد بالا رود می توانند زندگی بهتر و با نشاطی را بوجود آورند .
این تحقیق شامل سه بخش کلی است , بخش اول مربوط به تعدادی از کتابها و گزیده ای از داستانهایی که در مجله بیان شده است . بخش دوم شامل مطالب سه جلد کتاب “ آیا تو گمشده ام هستی “ است , در این سه کتاب به مسائلی اشاره شده است که تصمیم گرفتم آنها را در بخش جداگانه ای بیاورم . بخش سوم شامل پرسشنامه هایی است که افراد مختلف آنها را پاسخ دادند .
در اینجا لازم است از همکاری کلیه استادان گرامی و دوستان عزیزم که تجربیات خود را در اختیار اینجانب قرار دادند تشکر کنم .
مطالب کلی این تحقق شامل :
1) مشکلات دوران کودکی
2) مشکلات در انتخاب همسر ( قبل از ازدواج )
3) مشکلات بعد از ازدواج
در این تحقیق سعی بر آن شده تا یک سلسله مباحث مهم و سرنوشت ساز رفتار و کردار روزهای جوا نی را که در روند زندگی سعادتمند در طول زندگی تاثیر گذار بوده و عدم اطلاع آن قطعاُ در سیر آنان به سوی کمال بازدارنده است به شما عزیزان یادآ ور شوم
مشکلات دوران کودکی
کودکی یکی از مهمترین دوران مراحل زندگی هر فردی است و مشکلات در آن دوران تاثیر بسزایی در مراحل دیگر زندگی دارد. جالب است که بدانیم که اکثر مشکلات قبل و بعد از ازدواج ریشه در دوران کودکی هر شخص دارد . یعنی مشکلات دوران کودکی مشکلات قبل از ازدواج مشکلات بعد از ازدواج
پس اگر خوب دقت کنیم متوجه می شویم که دوران کودکی هر شخص تا چه اندازه در مراحل دیگر زندگی اثر گذار است . بنا براین وظیفه هر پدر و مادری است که با تربیت صحیح آینده فرزندان خود را تضمین کنند .
پدران و مادران عزیز همیشه تلاش می کنند تا فرزندانشان در آسایش و آرامش زندگی کنند , اما متاسفانه به علت ا طلاعات کم والدین و کوتاهی در بعضی مسائل مشکلاتی برای فرزندانشان بوجود می آید که در آینده آنها بسیار تاثیر گذار است .
عامل اصلی مشکلات :
1) کمبود محبت
2) عدم امنیت
3) ترس
فکر انسان , عمل انسان اعم از نگاه , سخن گفتن , دست زدن , راه دفتن و سایر اعمالی که ار اعضاء و جوارح انسانی سر می زند در یک مرکز از بدن او به نام مغز ثبت و ضبط می گردد.رفتار و کردار او در گذشته بدون اینکه از خاطر او رفته باشد او را در مسیر زندگی امید وار یا نا امید قرار می دهد و از آنجایی که رفتار , به تناسب خوبی و زشتی , در امید واری زیاد و ناامیدی زیاد تاثیر دارد ما ابتدا به بررسی روان شناسی رشد و سپس رشد از نظر اسلام می پردازیم تا اول اینکه بدانیم بهترین دوران زندگی انسان چه موقعی است و دوم اینکه بعد از شناخت از موقعیت خود از فرصت های از دست نرفته برای خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت گام برداریم .
از آنجایی که انسان موقعیت خود را نمی شناسد دست به کارهای ناشایست می زند . اگر انسان قدر و منزلت خود را از آفرینش بداند , همانگونه که مولای ما حضرت علی (ع) فرمودند : هرکس خود را شناحت به تحقیق پروردگار خود را شناحته است . برا ی حفظ ارزشهای نهفته و والای خود تلاش می کند .
تمام بدبختی های انسان از جهل او سرچشمه می گیرد. در این تحقیق تصمیم داریم انشاء ا.. . ضمن بررسی مراحل رشد و نیز خود شناسی به مسائل مربوط به ازدواج هم بپردازیم .
نظریه لورنس کلبرگ در باره رشد :
لورنس کلبرگ روان شناس امریکایی با اینکه معتقد است هیجگونه پیشگویی در باره ارتباط بین سن و رشد اخلاقی صحیح نیست و نیز افراد وقتی به یک مرحله معین از رشد می رسند به طور قابل قبولی ملاحظه ای با یکدیگر متفاوت اند , ولی در حین حال در مطالعات او می توان حد و سنی را در طول مراحل رشد اخلاقی مشاهده کرد .
رفتار اخلاقی کودکان در بین سالهای زیر هفت سال دورویه تنبیه یا پاداش است . اما از سنین هفت تا دوازده سالگی یعنی مرحله اخلاق « پسر خوب » و « دختر خوب » بودن در رفتار اخلاقی این سنین مشاهده شده است . مرحله دیگر 12 تا 15 سالگی یعنی دوران نوجوانی است که در این دوران مرحله اخلاق بر پایه قانون و نظم می شود که ما این دوران را دوران « ممیزی یا دوران تشخیص » می نامیم , و بالاخره مراحل نهایی رشد از سنین 15 سال به بالا که افراد , توانایی کافی برای تفکر انتزاعی و مجرد را پیدا کرده و به آخرین مرحله رشد ذهنی نائل می شوند .[1]
نظریه اریکسون در مورد رشد :
هشت مرحله رشد شخصیت و هویت انسان در نظریه اریکسون به این شرح است :
مرحله اول : از تولد تا یک سالگی ( امنیت و اعتماد در مقابل احساس نا امنی و عدم اعتماد )
مرحله دوم : از یک سالگی تا سه سالگی ( تکیه کردن بر خود در مقابل شرم و تردید )
مرحله سوم : سه تا پنج سالگی ( ابتکار در مقابل احساس گناه ) در این دوره اگر در کودک ابتکار و کفایت برآورده نشود احساس گناه و کم ارزشی و گوشه گیری پیدا می شود .
مرحله چهارم : از شش تا یازده سالگی ( کار آیی در مقابل حقارت ) از نظر زیست در این دوره تغییرات مهمی در کودک دیده نمی شود, حالت سکون و آرامش این دوره مقدمه طوفانهای دوره نوجوانی است , با وجود این در این دوره پسران پرخاشجو تر و معمولاً دختران پذیرا تر و مراقبت کننده تر هستند. دنیای کودک در این دوره وسیع تر و پیچیده تر می شود, مدرسه و نظام اجتماعی آن بصورت یک جهان تازه برای او مطرح می شود و برای او دنیای همسالان به اندازه جهان بزرگسالان اهمیت پیدا می گند, بویژه آنکه کودک می خواهد در چشم همسالان خود بهترین , زیرک ترین , مودب ترین و محبوب ترین فرد باشد . در اواخر این دوره بازی اهمیت خود را از دست
می دهد .
مرحله پنجم : ( از دوازده تا هیجده سالگی ) در این مرحله که مرحله نوجوانی است فرد نسبت به شخصیت خود , آگا هی پیدا می کند ویک « من » که وحدت بزرگتری از گذشته دارد و در ارتباط با یک گروه , شغل , جنس , فرهنگ و مذهب است در نوجوانان شکل می گیرد .احساس هویت جنبه های گوناگونی دارد , جنبه روانی آن باعث شکل گیری « من درونی » نوجوان می شود . او در این دوره باید بتواند زندگی گذشته و شخصیت دوره قبل خویش با وضع کنونی و جدیدش , پیوند مناسبی ایجاد کند . همچنین در این تلاشها او باید به سئوالهای مهمی در باره خویش , نظیر : من کیستم ؟ جای من در هستی کجاست ؟ پاسخ دهد .
چگونگی شکل گیری شخصیت نوجوان به وضعیت رشد روانی – اجتماعی قبلی او نیز مربوط می شود اگر او در اولین مرحله از رشد به امنیت پایه ای دست یافته باشد , در دوره نوجوانی به دنبال انسانها و عقایدی خواهد رفت که به آنها ایمان پیدا کند و در جستجوی کسانی خواهد بود که دارای اعتقاد و استحکام شخصیتی هستند.(2)
رشد از نظر اسلام
طبق فرمایش پیشوایان اسلام کودک تا هفت سالگی آزاد و بدون قید و بند حکمرانی می کند ( فقط به بازی فکر می کند و بس , اگر چه در این زمان آموزش زبان مادری و آشنا ساختن کودک با محیط و اطرافیان بطور سریع انجام می گیرد ) کودک فقط اجرای فرمان را می خواهد و دیگر فکر نمی کند که آیا اجرای تقاضای او ممکن است یا نه ؟
زندگی سالم و مناسب جنسی :
این دلیل برای ازدواج نباید ناپسند تلقی شود, این یکی از ویژگی نادری است که یک رابطه عاشقانه دارد . همچنین یک آمیزش جنسی سالم و متعادل در افرادی که با هم ازدواج می کنند و خود به حل مسائل جنسی خویش می پردازند , بسیار مناسبتر از افرادی است که شریک جنسی خویش را هر چند روز و یا ماه عوض می کنند , فائق آمدن بر انواع مسائل جنسی به گذشت زمان احتیاج دارد . اما وقتی سلیقه های ما منتقل شده باشد و همسران ما به آنها عادت کرده باشند , وضعیتی را ایجاد می کنیم که با همسر خود در این امر راحت باشیم .
تشکیل خانواده :
شاید برای بچه ها عالی باشد که بدست والدین تربیت شوند اما برای والدین نیز داشتن فرزندان و لذت بردن از رشد و پختگی آنها همانقدر مفید است .
سبک زندگی منحصر به فرد :
زندگی زن در مقیاس وسیعی به سوی مردی که با او ازدواج می کند و شغل مرد سوق می یابد , نمی توان گفت که زندگی مرد تحت تاثیر زنی که با او ازدواج می کند قرار نمی گیرد . بدیهی است هر کدام تاثیر قابل ملاحظه ای بر دیگری خواهند داشت . زنی که با یک استاد دانشگاه ازدواج می کند دارای زندگی خواهد بود که کاملاً با زندگی یک پزشک و یا یک بنا تفاوت دارد . مثلاً یک پزشک مجبور است شب یا نصف شب به ناگهان به بیمارستان برود بنا براین همسر او باید این موقعیت را درک کند .
دلایل نا مناسب برای ازدواج :
v ترس از استقلال
v درمانگر همسر خویش
v به قصد اذیت کردن والدین خویش
v ترس از پیر شدن یا عقب ماندن
v به خاطر عاشق بودن
v گریز از خانه ای نا خوشایند
ترس از استقلال :
مثلاً دانش آموزان دبیرستانی اندکی قبل و یا بعد از فارغ التحصیل شدنازدواج می کنند , به علت وابستگی شدید آنها , ترس از تنها شدن و نیاز آنها به متکی بودن به شخص قویتر است که چنین تصمیمی می گیرند . افرادی که هرگز سالهای استقلال را پشت سر نگذاشته اند از ازدواج کردن خویش پشیمان می شوند .
درمانگر همسر خویش بودن :
یکی از اشتباهات روانی که بسیاری از گرفتاریها در ازدواج را موجب می شود , مسئله ترحم و دلسوزی برای دیگران است . همه این افراد اشتباهات وخیمی را مرتکب می شوند. آنها به قصد اینکه درمانگر همسر خویش باشد مبادرت به ازدواج می کنند , والاتر بودن یک فرد در رابطه و تصور اینکه شریک شما به شدت دچار درد سر است , فقط شخص زا نسبت به احساس والای شما نا امن تر و رنجیده خاطر تر می سازد . این امر به واکنشی به شکل رفتار متضاد منجر می گردد و مسائلی را ایجاد می نماید . مثلاً دختر خانمی با پسری که معتاد است ازدواج می کند تا شاید بتواند اعتیاد آن فرد را از بین ببرد .
به قصد اذیت کردن والدین خویش :
وقتی اکثر والدین فرزندان خویش را نصیحت می کنند که خیلی زود ازدواج نکنند , در 99 % آنها حق دارند . اما به این علت که جوانان باید به خود و به دنیا ثابت کنند که اکنون قادرند بدون راهنمایی والدین در مورد خویش به تفکر بپردازند , اغلب مغرضانه پیش می روند و ازدواج می کنند , فقط به صرف اینکه ثابت نمایند می توانند این کار را انجام دهند . این اذیت والدین همواره آغاز بدی برای یک ازدواج است .
ترس از پیر شدن یا عقب ماندن :
افراد وقتی تخت تاثیر ترس هستند , اغلب بدون فکر عمل می کنند . آنها گمان می کنند فرصت های محدودی برای ازدواج خواهند داشت و آنقدر از پیر شدن و یا عقب در هراسند که ممکن است درست به اولید پیشنهاد بدون تفکر در مورد قابلیتهای آن پاسخ مثبت دهند . آنان تحت تاثیر فشارهای اجتماعی و یا اینکه به حد کافی جذاب ویا جالب نیستند که از داشتن نعمت همسر بهره مند گردند قرار می گیرند . آنها به اینکه ازدواج نکردن در سنین پایین یا هرگز ازدواج نکردن برای بعضی ها کاملاً عاقلانه است هیچ توجه ای ندارند .
به خاطر عاشق بودن :
این تصوری غیر منطقی است که اگر گرفتار عشق شخصی شدی باید با او ازدواج کنی . عشق شاید کور باشد اما آن قوی ترین احساس که ما تجربه می کنیم نیست . ما می توانیم آن را کنترل نموده و می توانیم هر وقت که بخواهیم از آن دست بر داریم .
گریز از خانه ای نا خوشایند :
این یکی از غم انگیز ترین دلایل برای ازدواج است نه به این علت که شما به سوی فردی دیگر کشانیده می شوید بلکه به این علت که آن فرد نیز شما را نمی پذیرد . دختر و یا پسر جوانی که نمی تواند زندگی کردن در خانه را تحمل نماید , بعضی وقتها به سوی ازدواج با چنین عاملی متمایل می شود . اما عملاً هیچکس نمی تواند نیاز های او را بر آورده سازد .
من کاملاً این نیاز را درک می کنم که جوانان از دست والدین بد اخلاق , پدران الکلی و یا بد رفتار , مادران نق نقو و آزار دهنده فرار می کنند . اما خیلی وقتها این افراد از چاله در می آیند و خود را به درون چاه می اندازند . اگر شما در چنان وضعیت غیر قابل تحملی هستید که احساس می کنید باید آنرا ترک گوئید پس انرا ترک گوئید .نخست در پی داشتن یک شغل باشید , یا با تحقیرها و حقارتی که شما به خاطر زندگی غیر قابل تحملتان دارای آن هستید , دقیقاً با شما تا بستر ازدواج خواهند آمد . اگر تصور می کنید که قصد دراید نوع جدیدی از رابطه را با مطرود نمودن گذشته آغاز کنید , بدانید که کاملاً در اشتباه هستید .[2]
مشکلات و موانع ازدواج :
1) مشکل مالی و اقتصادی
2) ادامه تحصیل علمی
3) مشکل در انتخاب همسر
4) سنگ اندازی و اشکال تراشی بزرگتر ها و اطرافیان
5) سربازی
6) وجود برادران و خواهران بزرگتر
7) مسکن
8) ناتوانی جوانان در اداره زندگی
مشکلات ازدواج دو دسته اند :
1) مشکلات حقیقی 2) مشکلات ساختگی .
در بالا به مشکلات حقیقی اشاره کردیم و در ادامه به شرح هر یک از آنها خواهیم پرداخت و در پایان به مشکلات ساختگی اشاره خواهیم کرد .
چاره اندیشی و راه حلها برای این مشکلات دو نوعند : یکی دراز مدت و دیگری کوتاه مدت . دراز مدتها بیشتر به عقلاء قوم و دولت و مسئوولان مملکت و مصلحان و اندیشمندان و مربیان جامعه است . که باید برای کل جامعه و صلاح آن , چاره اندیشی کنند . و کوتاه مدت ها بیشتر مربوط به خود نوجوانان و جوانان و پدران و مادران آنهاست که باید راه حلهایی فوری پیدا کنند .
1) مشکلات مالی و اقتصادی :
قسمت عمده این مشکل از معضلات ساختگی جامعه است و حقیقتاً جزء مشکلات ازدواجنیست . اگر زندگی ما بر مبنای اسلام و فطرت انسانی استوار بود , این مشکل وجود خارجی نداشت , یا بسیار اندک بود و کمتر جوانی پیدا می سد که به این خاطر نتواند ازدواج کند ولی به هر حال فعلاً وجود دراد و جامعه ما آن را بوچود آورده است و باید برای حل آن چاره ای اندیشید .
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
مقاله بررسی ازدواج و افسانه های عشقی در 37 صفحه ورد قابل ویرایش
چرا برخی از روابط سرانجام خوبی ندارند؟
1)شما با فرد مناسب بوده ولی طرز صحیحی مهر نمی ورزید.
شما و همسرتان از عادتهای ارتباطی ضعیفی برخوردار هستید.
به درستی نمی دانید که چطور صمیمیت واقعی تولید کنید .
چیزی را می خواهید مطالبه نمی کنید و در نهایت احساس انزجار می کنید .
از رابطه تان غافل می شوید .
شما با فرد نامناسب هستید .
عشق و یا سبک زندگی شما با عشق و سبک زندگی همسرتان از تفاهم و همخوانی کافی برخوردار نیستند.
شما ارزشهای مشترک کافی نداشته و به اصول مشترکی نیز پایبند نیستید.
همسر شما دارای عیبها و نقص های بزرگی است که ازدواجی موفق را ناممکن می سازد.
شما نمی توانید نیازهای یکدیگر را برآورده کنید .
نکته مهم این است((کسی)) که برای مهرورزیدن انتخاب می کنید ،به همان اندازه ((روشی)) که برای مهر ورزیدن برمی گزینید مهم است.
اغلب مردم وقت و انرژی بیشتری صرف تصمیم گیری برای خرید یک ماشین و یا یک دستگاه ویدئو می کنند تا صرف اینکه تصمیم بگیرند با چه کسی تشکیل خانواده بدهند.
یکی از دلایلی که بسیاری از مردم به ازدواج با فرد نامناسب تن می دهند چیزی است که آن را(( ضریب هوشی)) پایین می نامیم. ضریب هوشی شما به میزان دانش شما در خلق و حفظ رابطه ای سالم و موفق بستگی دارد و میزان ضریب هوشی شما تعیین کننده انتخاب شما خواهد بود حتی اگر شما از ضریب هوشی بالایی برخوردار بوده و یا به اصطلاح باهوش در عشق باشید احتمالاً هنوز اشتباهاتی مرتکب خواهید شد اما نه به اندازه کسی که از ضریب هوشی کمتری برخوردار است. در پایان این تحقیق شما این آزمون را مشاهده کنید و اگر مایل باشید می توانید آن را انجام دهید.
اگر پس از انجام آزمون ضریب هوشی عشقی شما خیلی پایین بود زیاد نگران نشوید . شما می توانید با کسب اطلاعات بیشتر و بالا بردن اعتماد به نفس خود ضریب هوشی عشقی خود را بالا ببرید.
پنج افسانه مهلک درباره عشق:
افسانه های عشقی باورهای نادرست هستند که بسیاری از ما راجع به عشق و داستانهای عاشقانه داریم. این افسانه ها عملاً ما را انتخاب هوشمندانه باز می دارند. این باورها و رفتارها علائمی غلط در مورد ازدواج هستند که به سه دلیل زیر در ما شکل می گیرند:
·تماشای برنامه های تلویزیونی و فیلم ها
·خواندن رمانهای عشقی
·عدم وجود آموزش درباره عشق
ما آگاهانه یا نا آگاهانه اساس تصمیمات خود در ازدواج را بر این پنج افسانه عشقی بنا می گذاریم.
افسانه عشقی(2):
وقتی عشق، عشق حقیقی باشد همان لحظه که فرد را دیدید ، خواهید دانست . فکر می کنم همه به طرزی پنهانی ، عشق در نگاه اول را باور داریم. و بر طبق این افسانه عشقی ((عشق حقیقی)) عشقی است مثل رعد و برق شما را ذوب کند.
عشق در نگاه اول نوعی جذب شدن(جاذبه فوری) است و مشکلات احتمالی زیر را خواهید داشت.
- شما آنچنان به جاذبه ای که بین شما بوجود آمده می پردازید که از بررسی دیگر قسمتهای رابطه باز می مانید.
شما به شروعهای انچنانی معتاد می شوید و فرصتهای دیگر را برای عشق واقعی و پر دوام از دست می دهید .
حال سوال این است این چیست که وقتی شما کسی را برای اولین بار ملاقات می کنید تکانتان می دهد؟ اگر این عشق نیست پس چیست ؟
- هوس در نگاه اول :شما جاذبه جنسی خاصی نسبت به فردی از جنس مخالف در خود احساس می کنید و سپس بسیار بیشتر از آن چیزی که عملاً وجود دارد دچار عواطف و احساسات می شوید ، شما نه به این خاطر که عاشق شده اید ، بلکه به این دلیل که تحریک شده اید، مدام به او فکر می کنید-جاذبه جنسی شدید به خصوص با کسی که با تصویر ذهنی شما از همسر ایده آل مطابقت دارد، به سادگی با عشق اشتباه گرفته می شود. خصوصاً اگر شما به دنبال یک اوج احساسی لحظه ای باشید، اما سرانجام شما در این رابطه با شکست مواجه خواهید شد .
- شیفتگی با تصویر آنها: بعضی اوقات وقتی به کسی علاقه مند می شوید عاشق او نیستید بلکه عاشق تصویر او هستید( چه قیافه ای دارد ،چکاره است ،چقدر پول دارد، چه ماشینی سوار می شوند، چه کارهایی در زندگی انجام داده است ) شما از تمامی این چیزها در سرتان رویایی می سازید و ماهیت فرد را نادیده می گیرید : ((خواستگار من دکتر است)) ((نامزدم هیکلی فوق العاده دارد)).
گذشته از این : آیا ممکن است کسی را ملاقات کنید و در همان لحظه احساس کنید که او همسر ایده آل شماست و اشتباه نکرده باشید ؟ زوجهایی وجود دارند که سی سال با هم زندگی کرده اند و می گویند که در همان ملاقات اول می دانستند که همسر ایده آل خود را یافته اند . آیا این همان ((عشق در نگاه اول)) نبوده است؟ دوست دارم این موضوع را این طور تلقی کنم که آنها جاذبه ای قوی و ارتباط روحی را تجربه کرده اند که سپس آن را به رابطه ای قوی و موفق بدل ساخته اند . آنان در نگاه اول وجود چیزی را در یکدیگر تشخیص داده اند، اما عشق حقیقی بین آن دو می بایست در طول سالیان شکل گرفته باشد.
برای دلباختگی یک لحظه کافی نیست اما((عشق حقیقی)) به وقت نیاز دارد. متاسفانه خیلی از ما در ابتدای روابط به دنبال همان شعله ناگهانی هستیم به جای آنکه به دنبال همسری باشیم که بتوانیم با او رابطه ای پر دوام و محکم را بسازیم . بنابراین باید به خاطر داشته باشید که عاشق شدن ساده است اما خلق یک رابطه سالم مستلزم کار سخت است اولین تاثیری که کسی بر ما می گذارد کافی نیست تعیین کند آیا او می تواند همسری سالم و مهربان باشد. شما به تاثیرات دوم ، سوم چهارم و پنجم نیاز دارید شما به وقت احتیاج دارید تا علاوه بر ظاهر فرد ماهیت و شخصیت او را نیز کشف کنید.
افسانه عشقی (3):
تنها یک عشق واقعی در دنیا وجود دارد که برای من مناسب است .
عواقب باور به این افسانه عشقی:
-شما همسر خود را با تصویر رویایی که از همان یک نفر در سر خود ساخته اید ، مقایسه می کنید و از درک منحصر به فرد بودن آن شخص ، باز می مانید. به طور مثال شما بر این باورید که همسر ایده آل شما یک جای این دنیا وجود دارد و فقط و فقط اوست که می تواند شما را خوشبخت کند به همین دلیل وقتی با کسی رابطه ای پیدا می کنید و چالشی در این رابطه بوجود می آید به طرزی ناخود آگاه با مقایسه کردن نامزد خود با همان (همسر ایده آل ذهنتان) جا می زنید.
- باور به افسانه عشقی (3) ما را از شروع یک زندگی جدید، بعد از اینکه زندگی قبلی پایان پذیرفته است، باز می دارد. روابطی که امید وار بودید یک عمر ادامه پیدا می کند ، اگر فقط به یک عشق حقیقی باور دارید و سپس آن یک نفر را از دست بدهید ، بقیه عمرتان را با قلبی تنها و مطمئن از اینکه هیچ کس دیگری نمی تواند جایگزین همسرتان باشد خواهید گذراند.
این امکان وجود دارد که عشق حقیقی را با بیش از یک نفر تجربه کنید. شریکهای بالقوه زیادی وجود دارند که می توانید با آنها خوشبخت شوید. ما باید بدانیم که قلب یک انسان ظرفیت فوق العاده ای برای عشق ورزیدن دارد و ما مقدار عشقی که اجازه می دهیم در زندگی از آن بهره مند شویم را محدود می کنیم فقط به این خاطر که افسانه های عشقی را باور داریم.
افسانه عشقی(4):
همسر ایده آل ، شما را از هر لحاظ ارضاء می کند حقیقت این است که بسیاری از ما به طور ناخودآگاه از همسر خود این توقع را ارید که هر نوع نیاز ما را ارضاء کند و وقتی هم که نمی کند از او دلسر و منزجر می شویم. اما شما باید بدانید که خود نیز از پاره ای نیازهای خود آگاه نبوده و طبیعتاً قادر نخواهید بود آن نیازها را با صراحت بازگو کنید .
عواقب باور افسانه عشقی (4)
- از شناسایی رابطه خوب و سالم باز می مانید، فقط به این خاطر که همسر شما نیازهایی را که خود باید برای خودتان برآورده کنید برآورده نمی کند. اگر قبل از ازدواج احساس تهی بودن می کنید، بعد از ازدواج نیز به همان اندازه، احساس تهی بودن خواهید کرد و این مشکل ربطی به همسر شما ندارد .
- از همسرتان بخاطر ندادن چیزی که می بایست خود در جای دیگر پیدا کنید، منزجر خواهید شد. و در این حالت به او فشار می آورید تا برای شما همه چیز باشد . اما باید بدانیم بین چیزهایی که میل داریم در همسرمان وجود داشته باشد و چیزهایی که باید در همسرمان وجود داشته باشد فرق قائل شویم.
همسر مناسب ، بسیاری از نیازهای مارا ارضاء می کند اما نه همه آنها را واین حقیقت عشق است .
افسانه عشقی(5):
جاذبه جنسی قوی همان عشق است به راستی که این افسانه عشقی ما را توی دردسر می اندازد .
پایه و اساس این افسانه عشقی احساس گناهی است که ما به طور ذاتی و بواسطه فرهنگ خود درباره روابط جنسی داریم. از آنجایی که اجتماع، تعلیم و تربیت و اخلاقیات ما، اغلب این اجازه را به ما نمی دهد و آن را مردود می داند پس به اشتباه تصئر می کنیم که هرگاه نسبت به کسی جاذبه جنسی داریم عاشق او هستیم .(برای اینکه احساس گناه نکنیم) .
عواقب باور به افسانه عشقی (5):
- خود را با کسانی درگیر می کنید که با آنها تفاهم ندارید.
- بیش از آنچه باید،به رویایتان می چسبید و به سختی کسانی را که برای شما مناسب نیستند ، رها می کنید.
روابط جنسی خالی از احساس ، هیچ مناسبتی با عشق حقیقی ندارد.
چنانچه جاذبه زیادی نسبت به کسی تجربه می کنید:
- لزوماً به این معنی نیست که عاشق او هستید.
- لزوماً به این معنی نیست که برای هم آفریده شده اید.
- لزوماً به این معنی نیست که ازدواج موفقی خواهید داشت.
قطعاً به این معنی است که:
- بیوشیمی جنسی خوبی دارید.
- یک یا هر دوی شما در مهرورزی مهارت دارید.
ممکن است به این معنی باشد که :
- جاذبه جنسی بین شما قوی است ، بطوری که می تواند پایه ای برای یک رابطه سالم باشد : اگر که در نواحی دیگر نیز تفاهم داشته باشید.
خود،رابطه را شروع کنید.
حال با هم ماجرای مریم که تحت فشار مجبور به ازدواج شد را می خوانیم:
تمام دختران فامیل ما تا قبل از سن بیست سالگی ازدواج می کردند و تقریباً به صورت رسم این موضوع جا افتاده بود.خواهران بزر گتر از من در سن 16 و17 سالگی ازدواج کرده اند و حالا هر کدام صاحب چند فرزند هستند.حالا من 21سالم هست و مجبور شده ام بر خلاف میلم با جوانی از افراد فامیل ازدواج کنم. من خیلی دلم می خواست تا درسم را ادامه دهم اما پدر ومادر واطرافیانم مانع من شدندمی گفتند درس خواندن چه فایده ای برای یک دختر دارد . تو لیسانس خودت را هم بگیری باز باید بچه داری بکنی ، در میان دختر خاله ها ودختر عموها جای تعجب داشت که من به سن بیست سالگی رسیدم وازدواج نکردم ،هر کدام که مرا می دیدند سعی در تعریف از همسر ویا نامزدشان می کردند ویا با کنایه به من حرف می زدند .،البته من میدانستم که همه آنها حسرت زندگی مرا دارند واز اینکه من میخواهم برای کنکور درس بخوانم حسادت می کنند اما سرانجام روزی رسید که همه خاله ها و عمه ها با مادر وپدرم بسیج شدند تا برای من همسر پیدا کنند وخلاصه با واسطه های مختلف یکی از جوانان فامیل که به قول بعضی سرش به تنش می ارزد واوضاع مالی خوبی داشته به خواستگاری من آمد ومن در حالی که علاقه چندانی به این ازدواج نداشتم با اوازدواج کردم.وحالا تنها کار من حسرت خوردن است همانطور که خواندید خانم مریم با انجام آنچه که دیگران از او انتظار داشتند شانس عشق حقیقی و خوشبختی را از خود گرفته بود .
وقتی که نه از روی مصلحت ، بلکه از روی اجبار از جانب خود ویا دیگران کسی را انتخاب می کنید ، نیروی خود را از دست می دهید وپایان بدی را برای برای داستان عشقی خود به جان می خرید .اگر درچنین وضعی بوده ویا هستید ، از خود بپرسید که ((شما )) چه می خواهید واین خواسته خود را بر خواسته دیگران در اولویت قرار دهید .
● دلیل نادرست (2)
تنهایی واستیصال :
برهه هایی از زندگی که از لحاظ روحی احساس تنهایی داشته ایم ومستاءصل بوده ایم که به کسی مهر بورزیم ،این مهم نبود که ((چه کسی)) . هرکسی ، همه ما این چیزها را تجربه کرده ایم . اما متاسفانه چیزی که در ابتدا ،اقذامی از سر تنهائی وبرای نزدیک شدن به انسانی دیگر شروع می شود ، می تواند به رابطه ای پیچیده و درد آور تبدیل شود .
وقتی که احساس تنهایی میکنید وبه تنگ آمده اید ،احتمال آنکه انتخابهای ضعیف تری بکنید بالا میرود در نهایت واز روابطی غیر ارضاء کننده سر در خواهید آورد .
با هم ماجرای خانم مهشید را می خوانیم :
بعد از اینکه نامزدم مرا ترک کرد .به شدت احساس تنهائی می کردم . کسی که تمام آمال وارزوی من بود در یک حادثه تصادف کرد ومرد . حدود چندین ماه دچار افسردگی شدم . بعد از آن اطرافیانم به من کمک کردند تا با رفتن به کلاسهای مختلف ورزشی و آموزشی اوقات فراقتم را به نحوی پر کنند تا من کمتر احساس تنهائی و درماندگی کنم . آن زمان تنها دوست داشتم با کسی حرف بزنم ودرد دل کنم ، برایم مهم نبود که چه کسی ،فقط گوش شنوائی برای سخنانم می خواستم . بنابراین به اولین فردی که از من تقاضای ازدواج کرد پاسخ گفتم . البته والدینم مدتی رابرای دوران نامزدی ما تعیین کردند . تا من بیشتر فکر کنم .اما تنها مسئله مهم برای من این بود که کسی جای نامزد قبلی مرا پرکند دیگر برایم اهمیت نداشت که نامزدم چه خصوصیات اخلاقی مهمی دارد .بعد از چند ماه تازه چشمانم باز شد ومتوجه شدم که چه اشتباه بزرگی کردم ، شاید یک فرد بتواند هم صحبت خوبی باشد اما نتواند مسولیت یک زندگی را بر دوش بگیرد . شاید یک فرد بتواند هم صحبت خوبی باشد اما هنوز بالغ نشده باشد .شاید…..
با خواندن مطالب بالا حتما شما نیز متوجه شدید که چگونه یک تصمیم اشتباه منجر به بروز مشکلات فراوانی می شود .بنابراین باید ما انتخابانه تر تصمیم بگیریم . استانداردهای خود را صرف این احساس که((زمانه سخت شده )) پائین نیاورید . شما مغازه ای نیستید که می بایست با به حراج گذاردن اجناس کهنه وقدیمی خود ، از شر آنها خلاص شود . شما انسانی ارزشمند و دوست داشتنی هستید که استحقاق رابطه خود را دارید .
● دلیل نادرست (3)
گرسنگی جنسی :
یکی از دلایل هر ازدواجی داشتن روابط جنسی سالم است . واین موضوع زمانی نادرست است که ما تنها به این دلیل ازدواج کنیم .همانطور که در ابتدای مطلب گفتیم .یکی از دلائل ازدواج داشتن روابط جنسی است یعنی دلائل دیگر نیز به غیر از این مورد وجود دارند که در اولویت قرار میگیرند . در حالتی که فرد تنها به این دلیل ازدواج می کند ممکن است به کسی علاقه مند شود که حتی چندان نیز برایش جذاب نیست . او تنها فقط کسی را میخواهد که ( هر کسی ) بتواند با او چنین رابطه ای داشته باشد.
● دلیل نادرست (4)
عدم توجه به زندگی خود
ایا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که عاشق بودن تاچه حد از تمرکز شما به امور دیگر می کاهد ؟
آیا از روابط به منظور اجتناب از پرداختن به زندگی خود استفاده میکنید ؟ جملات زیر را بخوانید واز خود بپرسید که آیا در موردشما چه در گذشته و چه در حال صدق میکنند یا خیر :
● سابقه ای ازروابط غیر ارضاءکننده دارم
● هرگز بدون اینکه با کسی رابطه داشته باشم ، به مدت زمان زیادی نمی توانم ((سر کنم ))
● روابطم عموما وقت گیر هستند .
● در بخش های زیادی از زندگی شخصی خودم ،عملکرد مطلوب را ندارم .
● بر نامه ها ، طرحها و رؤیاهایی دارم کههنوز آنها را دنبال نکرده ام .
● وقتی باکسی رابطه دارم ، به علائق ودوستان خودم وقت کمتری اختصاص می دهم .
● معمولا کمی زود عاشق می شوم .
● از تنها بودن با خودم لذتی نمی برم وترجیح می دهم که با دیگران باشم .
● وقتی که روی برنامه ای کار میکنم ،تلفن ، نیازهای دیگران ، چیزهای بی اهمیت دیگر و… حواسم را پرت می کنند .
● در مقایسه با خودم ، به مراتب ساده تر میتوانم به دیگران به منظور حل مشکلاتشان انگیزه بدهم . اگر با برخی از جملات فوق ارتباط برقرار کردید ، این احتمال وجود دارد که از روابط به منظور اجتناب از پرداختن به زندگی خودتان استفاده می کنید .بسیاری از مردم از این رو به روابط نیاز دارند که از کمبود شور وشوق وبی هدفی در زندگی خود خسته شده اند وبه جای آنکه به درون خود نگاه کنند ودلیل این احساس را از درون خود جویا شوند ، خود را درگیر روابط عشقی کرده و((آن)) را هدف خود قرار می دهند .چنین روابطی هرگز سرانجامی نخواهد داشت .ازآن رو که در چنین مواقعی ، شما عاشق آن شخص نیستید ،بلکه شیفته (( سرگرمی)) و(( دل مشغولی )) خود به رابتطان هستید وهنگامی که رابطه پایان می پذیرد ، بار دیگر با خودتان تنها خواهید شد .
با هم سخنان رؤیا (17ساله) را می خوانیم :
من تاحالا چند تا دوست پسر داشتم ، چند ماه با یک نفر میمانم با او به تفریح وگردش میروم اما بعداز مدتی میبینم چه رابطه احمقانه ای وبه آن خاتمه می دهم چند هفته اول از اینکه با خودم تنها هستم خوشحالم ، تمام کارهای عقب مانده ام را انجام می دهم اما بعد از مدتی دوباره همان آش وهمان کاسه ، بعضی اوقات از خودم متنفر می شوم اما چکار کنم نمی توانم بیش از یکی دو هفته تنها باشم . همیشه این پسرها هستند که ما دختر ها را اذیت می کنند وبعد از مدتی مارا ترک میکنند ، اما من تلافی همه این کارها را سر آنها در میاورم .از اینکه مدتی سرکارشان بگذارم لذّت میبرم وفکر میکنم خدمت بزرگی به دخترها کردم اما وقتی تنها میشوم از همه این کارها بدم می آید، من خیلی خسته ام … خسته … خسته .
ماجرای رؤیا یکی از نمونه ها ((دل مشغولی)) است . حالا میخواهیم راه حل این مشکل را بیان کنیم : در چنین حالتی شما ((روزه رابطه )) بگیرید یعنی به مدت شش ماه سعی کنید تا با کسی رابطه نداشته باشید . در این مدت به کارهای عقب مانده خود رسیدگی کنید وبه زندگی خود نظم وترتیب بدهید . در این حالت دیگر نیازی نخواهید داشت که در پشت روابط عشقی ، خود را پنهان کنید و خواهید توانست که سر فرصت ، کسیرا پیدا کنید که با او زندگی سالمی را خلق کنید .