دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 59 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش تغییرات اجزای صورت سود و زیان مفهوم سود و اجزای آن
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::+
تغییرات اجزای صورت سود و زیان
مفهوم سود و اجزای صورت سود و زیان
سود حسابداری:
از دیدگاه عملی سود حسابداری را بدینگونه تعریف کردهاند: تفاوت بین درآمد تحقق یافته ناشی از معاملههای دوره و بهای تاریخی منقضی شدة مربوطه، تعریف مزبور بیانگر این است که سود حسابداری دارای پنج ویژگی میباشد:
1ـ سود حسابداری مبتنی بر معاملههای واقعی است که شرکت آنها را انجام داده است و اصولاً از تفاوت درآمد فروش کالاها یا خدمات با هزینههای لازم برای انجام دادن این فروش، بدست میآید. برحسب سنت، حرفة حسابداری برای محاسبة سود از روش معاملاتی استفاده کرده است، این معاملات میتواند درون سازمانی یا برون سازمانی باشد.
2ـ سود حسابداری برمبنای فرض دورة زمانی، به عنوان یک امری بدیهی، قراردارد و به عملکرد مالی شرکت در طی یک دورة زمانی مشخص اشاره دارد.
3ـ سود حسابداری که به مبنای اصل تحقق درآمد قراردارد، ایجاب میکند تا درآمد تعریف شود، آن را اندازهگیری و شناسایی (ثبت) نمود. به طورکلی، اصل تحقق درآمد معیار یا آزمونی است برای شناسایی (ثبت) درآمد و در نتیجه شناسایی (ثبت) سود.
4ـ سود حسابداری ایجاب میکند که بهای جاری را برحسب بهای تاریخی اندازهگیری کرد یعنی باید اصل بهای تاریخی را به صورت دقیق رعایت نمود. یک دارایی برمبنای بهای تمام شده (بهای خرید) ثبت میشود تا زمانی که فروش تحقق یابد، و در آن زمان هر نوع تغییری در ارزش شناسایی (ثبت) میشود. از این رو هزینههای جاری عبارتند از داراییهای منقضی شده یا بهای تمام شده اقلام خریداری که منقضی شدهاند.
5ـ سود حسابداری ایجاب میکند که درآمدهای تحقق یافته دوره، در رابطه با هزینههای مربوط، مناسب یا ذیربط مورد توجه قرار گیرند. از این رو سود حسابداری بر مبنای اصل تطابق قراردارد.
نظریات پیرامون سود:
سه نظریه اصلی در زمینه سود وجوددارد:
1 ـ نظریه داراییها ـ بدهیها
2 ـ نظریه درآمد و هزینه
3 ـ نظریه استقلالتر از نامه و سود و زیان
نظریه داراییها ـ بدهیها:
این نظریه که دیدگاه ترازنامهای یا نگهداری سرمایه ثابت نیز نامیده میشود براین مبنا استوار است که درآمد و هزینه فقط در نتیجه تغییر داراییها و بدهیها ایجاد میگردد. درآمد، افزایش در داراییها و کاهش در بدهیها و هزینه،کاهش در داراییها و افزایش در بدهیهاست.
نظریه درآمد و هزینه:
این نظریه که دیدگاه سود و زیانی یا تطابق نیز نامیده میشود. براین مبنا استوار است که سود فقط اختلاف بین درآمد در یک دوره و هزینههای که موجب کسب آن درآمدها شده است، میباشد. لذا تطابق به عنوان اساسیترین جریان اندازهگیری است که شامل دو مرحله است:
1ـ تشخیص درآمد براساس معیارهای خاص
2ـ تشخیص هزینه از طریق رابطه علت و معلول، تسهیم سیستماتیک یا منطقی و تشخیص فوری یا بلادرنگ
نظریه استقلالترازنامه و سود و زیان:
در نظریه داراییها ـ بدهیها و درآمد ـ هزینه، تر ازنامه و صورت سود و زیان به هم پیوسته بوده، و هر دو بخشی از یک جریان اندازهگیری هستند و تفاوت بین درآمد و هزینه در نهایت مساوی افزایش (کاهش) خالص داراییهاست. ولی نظریه سوم، یعنی استقلالتر از نامه و سود و زیان براین مبنا استوار است که بهم پیوستگی صورتهای مالی موجب زواید میگردد زیرا همة وقایع هم در صورت سود و زیان و هم در ترازنامه گزارش میگردد، اگر چه درجهات مختلف هستند لذا تعریفهای دقیق داراییها و بدهیها درتر از نامه و تعریفهای درآمد و هزینه، در تعیین سود حاکمیت دارند و این در صورت، استقلال و اندازهگیری جداگانه دارند و دو روش اندازهگیری میتواند مورد استفاده قرار گیرد (مثل استفاده از روش Lifo در محاسبه سود و استفاده از روش Fifo در ترازنامه )
استدلال انتخاب نظریه سود:
با توجه به اینکه اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران اقتضاء میکند، حتیالامکان باید از روشهای یکنواختی در تهیه صورتهای مالی استفاده کرد، تا اعمال کنترل عملیتر گردد.
از سوی دیگر، حرفه حسابداری در ایران با نظریه سوم آشنایی کامل ندارد و انتخاب یکی از دو نظریه اول و دوم در تعیین چهارچوب هریک از دو نظریه فوق تأخیر قابل توجهی در تعریف عوامل صورتهای مالی میگذارد. نظریه داراییها ـ بدهیها بر ارزش این اقلام تأکید دارد و از طرفی، همانگونه که توضیح داده شد، یکی از معیارهای اصلی و اولیه اطلاعات یا تصمیمگیری است. بکارگیری این معیار مستلزم استفاده از ارزش روز داراییها و بدهیهاست.
مکانیزم بازار در کشور کارا و کامل نیست، لذا مفهوم ارزش نمیتواند به خوبی تعریف گردد و به خوبی منعکس کنندة علایق افراد نیست. در برخی از موارد نیز، ممکن است قیمت بازار اصلاً وجود نداشته باشد و در بسیاری از موارد دیگر قیمت بازار منعکس کننده ارزش نیست. در چنین وضعیتی انگیزه یکسان بین سهامداران یک واحد وجودندارد و اگر هم وجود داشته باشد، احتمالاً به حداکثر رساندن ارزش بازار منابع اقتصادی نخواهد بود. در نتیجه، خصوصیات قیمت مشخص نبوده و لذا سودی هم که برمبنای چنین قیمتهایی تعیین گردد، روشن نیست.
پس این نظریه آنچنانکه در بازار مؤثر و کامل کاربرد دارد، در بازار غیرمؤثر و ناکامل کاربرد ندارد. علاوه بر استدلال فوق با توجه به اینکه مالکیت اکثر واحدهای اقتصادی در حال حاضر، متعلق به دولت است و یکی از اصلیترین هدفها سنجش کارایی و نقش مباشرتی مدیریت است، به حداکثر رساندن ارزش منابع اقتصادی در بازار، کاربرد چندانی در سنجش این کارایی ندارد.
با توجه به دلایل فوق، انتخاب نظریه دوم (درآمد و هزینه) در اوضاع فعلی کشور به منظور تدوین استانداردهای حسابداری برتری داشته و حتی با توسعهو رشد بازار اوراق بهادار، میتوان روابط معقولی بین قیمت اوراق بهادار و تقسیم سود در آینده از یکطرف و بین تقسیم سود و سودهای آینده و نیز بین سودهای آینده و سود جاری مشخص کرد.
سود تحققی و سود غیر تحققی:
سود حداقل از دودیدگاه قابل بررسی میباشد:
1ـ سود برمبنای ارزش فعلی
2ـ سود برمبنای بهای تمام شده تاریخی یا سود حسابداری
برای روشنتر شدن موارد فوق، به تعریف دو مفهوم تحققی و غیر تحققی میپردازیم:
واژه تحققی، به طرح، تصمیم یا روشی نسبت داده میشود که مبتنی برواقعیات یا اطلاعات خاصی که آن واقعیات یا اطلاعات قبلاً تحقق یافتهاند، باشد. واژه تحققی، به طرح، تصمیم یا روش نسبت داده میشود که مبتنی برامور یا اطلاعات فرضی باشد که آن امور یا اطلاعات هنوز تحقق نیافته باشد.
محاسبه سود برمبنای ارزش فعلی، یک مفهوم غیر تحققی و اندازهگیری سود برمبنای بهای تمام شده تاریخی، یک مفهوم تحققی است، که اولی از دیدگاه اقتصادی و دومی از دیدگاه حسابداری به مسئله سود میپردازد.
نکته قابل توجه در این مبحث، این است که بهای تمام شده جایگزینی داراییها و ارزش فعلی داراییها، دو مفهوم کاملاً متفاوت میباشند.
در گستره فعالیتهای تجاری، علیالخصوص در بازارهای مؤثر سرمایه، به حداکثر رساندن ارزش خالص داراییها هدف بدیهی و منطقی هر مؤسسه تجاری است تا بتوانند از این راه ثروت مالکان را به بیشترین مقدار ممکن افزایش دهند. از آنجا که هدف مالکین از سرمایهگذاری در مؤسسه نیز حداکثر کردن ثروت خود است، ضروری است که ثروت توسعه حسابداران مورد اندازهگیری قرار میگیرد.
سود برمبنای مفهوم غیر تحققی (ارزش فعلی)، ایده آلترین مفهوم تئوریک را جهت استفاده در حسابداری به خود اختصاص داده و مشکل اندازهگیری عملی تنها مانع متداول شدن آن است. هیکس در یکی از مقالات خود تحت عنوان « ارزش و سرمایه » سود را چنین تعریف نموده است:
« سود عبارت از حداکثر مبلغی که یک مؤسسه قادر است در سال بصورت سود سهام بین مالکان خود توزیع نماید و در عین حال هنوز انتظار داشته باشد که میتواند همان مبلغ را در سالهای بعدی نیز توزیع کند
پرفسور سو لمانز پیشنهاد نمود تعدیلات زیر در سود حسابداری ایجاد گردد تا منجر به دستیابی به سود اقتصادی شود:
1ـ افزایش تغییرات تحقق نیافته در ارزش داراییهای مشهود در طول دوره (پس از کسر استهلاک و کاهش قیمت موجودیها)
2ـ کاهش تغییرات تحقق یافته در ارزش داراییها مشهود که مربوط به دورههای قبل بوده ولی در همان دوره شناسایی نشده است.
3ـ ا فزایش تغییر در ارزش داراییهای نامشهود.
تعدیلهای شمارة: یک و دو ناشی از این است که سود حسابداری در برگیرنده آن بخش از سود حاصل از نگهداری دارییها میباشد که داراییهای مربوط در آن فروخته شده است و سود حاصل از اقلام موجود، شناسایی نشده است.
تعدیل شمارة: سه، محاسبه تغییر در ارزش داراییهای نامشهود است که در محاسبه سود حسابداری منظور نمیشود.