دسته بندی | هنر و گرافیک |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 4248 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
« خط عبارت است از یک عنصر تصویری و تجسمی که دارای واقعیت طولی بوده و جلوههای متفاوت و بیان تصویری متنوعی دارد. خط نقطه ای است که در اثر نیروئی که از یک جهت به او وارد آمده، حالت ایستایی خود را از دست داده، بصورت یک عنصر تصویری فعال درآمده است. برخلاف نقطه که دارای انرژی متمرکز و ثابتی است خط دارای انرژی تصویری فعال و متحرکی است که به یک جهت ادامه دارد و نیز قابل اندازهگیری و سنجش است. »[1]
« در هنرهای بصری خط به خاطر ماهیت خاصش، دارای توان و انرژی بسیار است. خط هرگز ساکن و ایستا نیست، بلکه همیشه پرتحرک است و عنصر بصری مهمی در طراحی های اولیه و خطی می باشد.
خط را بنا بر عادت حسی و عرف دیرینه، برای بازنمایی چیزها به کار برده اند. طراحیهای خطی کودکان و نقاشی بدویان در این مورد شاخص اند. روابط صوری خط نازک و ضخیم، شکسته و ممتد، منحنی و مضرس، چون نیروهای تباین و تکرار در طرح بسیاری از نقاشی های دوره های مختلف تاریخ عمل کرده است. تنوع و تغییر در خطوط مرزی نقش مایه، نیز روشی مستقیم برای توصیف حجم، وزن، مکان، و با فت چیزها فراهم کرده اند. گاه خط های کناره ساز به نهایت سرزندگی و ایجاز بیانی میرسند که در این صورت طراحی خصلت تندنگاری به خود می گیرد. زیباترین نمونههای تندنگاری را در آبمرکب های چینی و ژاپنی می توان یافت. یک طرح خطی علاوه بر خط های کناره نما متشکل از لبه سطوح حامل رنگ و رنگمایه، جهت محوری نگاره ها، و مسیر حرکت شکل ها نیز هست. چگونگی تکرار این گونه خطوط طرح را جاندار می نماید. هنرمند- آگاهانه یا به طور حسی- این خط ها را به گونه ای با یکدیگر مرتبط می کند که چون شکبه ای موزون و منسجم، در هم بافته می شوند. غیر از تداعی های آشکار که به واسطه برخی الگوهای خطی ایجاد می شود(مثلاً القای سبکی و شناوری به وسیله خطوط مواج، روابط خطی معین می توانند احساس های معین برانگیزند. به این خطوط صعودی احساس شادی و سرافرازی، خطوط نزولی احساس اندوه و خواری را بیان می کنند، و یا خط هایی که زاویه شان به سمت راست طرح باز می شود خوشایندتر از خط هایی به نظر می آیند که به سوی چپ می روند.»[2]
]بدینگونه[ خط، تعریف های مختلفی می تواند داشته باشد، اما در نقاشی ایرانی خصوصیات و ویژگی خاصی را در بر می گیرد. خط در نقاشی ایرانی در دو نقش اساسی ظاهر می گردد. اول اینکه فرمها و فضاهای مختلف را از یکدیگر جدا می سازد و دوم نقش سایه روشن و حجم را که در نقاشی ایرانی حذف گردیده بعهده دارد بدین معنی که ما با استفاده از کندی و تندی فرمهایی را که در طبیعت، فضاها را از یکدیگر جدا می سازد و نور در آن ایجاد سایه می نماید از هم جدا می کنیم و همان نقش سایه روشن را القا می نماییم. بدین ترتیب که خطوط اصلی و سایه دار را ضخیم و پر رنگ قلمگیری می کنیم و فرمهایی را که نقش کمتری در فضا ایجاد می کند یا خطوط فرعی و یا خطوطی که نور در آن روشنی ایجاد کرده باشد، نازکتر و کم رنگ تز قلمگیری می نماییم. خطوط قلم گیری دز نقاشی ایرانی به چهار دسته تقسیم میگردند.
1- خطوطی که با یک ضخامت ترسیم میگردد.
2- خطوطی که یک سر آن ضخیم و سر دیگر آن[3] تیز است.
3- خطوطی که دو سر آن نازک و ما بین آن ضخیم است.
4- خطوط متفرقه.