دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
آسیب شناسی اجتماعی چیست ؟
آسیب شناسی اجتماعی مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی است که دانشمندان بین بیماریهای عضوی و آسیبهای اجتماعی (کجرویها ) قائل می شوند . در واقع ، با شکل گیری و رشد جامعه شناسی در قرن نوزدهم میلادی ، بهره گیری از علوم مختلف برای بیان فرایند های اجتماعی نیز معمول گردید و در نتیجه بسیاری از اصطلاحها و واژه های رایج در علوم دیگر چون زیست شناسی ، علوم پزشکی ، زمین شناسی و مانند ان در جامعه شناسی نیز به کار گرفته شد که از جمله می توان” آسیب شناسی اجتماعی” را نام برد .
هدفها و مقاصد آسیب شناسی اجتماعی
هدفها و مقاصد آسیب شناسی اجتماعی را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد :
1. مطالعه و شناخت آسیب های اجتماعی و علل و انگیزه های پیدایی آنها ، زیرا تشخیص درست دردها ، نخستین شرط چاره جویی و بیش از نیمی از درمان است ، درد تشخیص نا داده را درمان نتوان کرد . بی شک هرگونه ساختن بدون شناختن ، تیر در تاریکی رها کردن است .
2. پیشگیری از وقوع انحرافات اجتماعی و جرم در جامعه به منظور بهسازی محیط زندگی جمعی و خانوادگی . ازآنجا که پیشگیری همواره ساده تر ، علمی تر و کم هزینه تر از درمان است ، دارای اهمیت بسیار می باشد .
3. درمان کجروان اجتماعی با بکار گیری روشهای علمی و استفاده از شیوه های مناسب برای قطع ریشه ها و انگیزه های این کجرویها .
4. تداوم درمان برای پیشگیری و جلوگیری از بازگشت مجدد انحرافات اجتماعی وم بررسی شیوه های باز پذیری اجتماعی کجروان .
در واقع ، آسیب شناسی اجتماعی خاستگاه اختلالها ، بی نظمی ها و نا بسامانیهای اجتماعی است . اگر در جامعه ای هنجارها مراعات نشود ، کجروی پدید می آید و رفتار آسیب می بیند . مطالعه علمی این گونه نابسامانیها و ناسازیها را در جامعه انسانی آسیب شناسی اجتماعی می گویند .
فرهنگ
انسانها به کمک نیروی اندیشه ، بر خلاف دیگر جانداران خود را از تسلیم و وابستگی بی قید و شرط به طبیعت برهانند و برای مبارزه و تسلط بر آن ، راهها و روشها ومسایلی را اختراع کنند که به مجموعه آنها ”فرهنگ ” گویند . فرهنگ مجموعه پاسخهای انسان به پرسشها و نیازهای گوناگون ناشی از ضروریات زندگی در طبیعت و در جامعه است . تایلورفرهنگ را حاصل رفتار و کردار انسانهایی می داند که دار جامعه زندگی می کنند . به بیان دیگر ، فرهنگ شیوه کلی زندگی در هر جامعه است .
از آنجا که فرهنگ ، قوام دهنده و نظام بخش کارکردها و ساختارهای اجتماعی است و رفتار هر یک از افراد جامعه از آن تاثیر می پذیرد ، بنابراین باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد تا از آن بتوان به تبیین رفتار فردی و گروهی در جامعه پرداخت .
ویژگیهای فرهنگ
فرهنگ دارای ویژگیهایی چند است :
1. انتقال پذیری : یعنی فرهنگ فرایندی است که از طریق آموزش از نسلی به نسل بعدی انتقال می یابد ، ادامه پیدا می کند و دگرگون می شود . فرهنگ با انتقال تجربه ها ، الگوها و قالبهای رفتاری را در ذهن افراد جامعه ، حک می کند و زمانی این قالبها حک شد ، آثار تجربه ها ، عمیق و مداوم و مستعمر می شوند . فرایند حک کردن ، از طریق جامعه پذیری ، فرهنگ پذیری و یاد گیری انجام می شود .
2. آموختنی : فرهنگ را می توان به عنوان مجموع ویژگیهای رفتاری و اکتسابی افراد یک جامعه تعریف کرد . واژه تعیین کننده در این تعریف ، همان واژه اکتسابی است که فرهنگ را از رفتاری که نتیجه وراثت زیست شناختی است ، متمایز می سازد
3. همگانی : بدین معنی که فرهنگ دستاورد فردی نیست ، بلکه مجموعه ای از افراد در پیدایی آن شریک و سهیمند
4. وسیله ای برای کنترل و نظم اجتماعی : از آنجا که افراد ، شیوه های رفتاری و الگوهای فرهنگی جامعه را چه به صورت سطحی ( جامعه پذیری ) و چه به صورت عمقی ( فرهنگ پذیری ) یاد می گیرند ، فرهنگ وسیله ای است که رفتار و تمایلات و کردار آنان را یکنواخت می کند و از طریق مجازاتهایی که اعمال می کند ، باعث کنترل و ایجاد نظم در جامعه می شود . فرهنگ پذیری وقتی در شرایط استعماری – هنگامی که یک فرهنگ مورد تهاجم واقع می شود و فرهنگ غالب سعی در انهدام ارزشهای اجتماعی و رد حیات سنتی داشته باشد – ( فرهنگ زدایی ) قرار بگیرد ، آسیب شناختی به خود می گیرد . ویلیام ریورس (1922) می نویسد : در اثر تضاد میان فرهنگ غربی ( فرهنگ غالب ) و فرهنگ بومی در برخی از قبایلی که در حالت بدوی زندگی می کنند ( فرهنگ مغلوب ) ، ” لذت زندگی از میان رفته است ” . به این اعتبار ” فرهنگ زدایی ” که بر اثر آن فرد فاقد هنجارهای قابل استناد برای رفتار خویش می گردد ، منجر به بروز برخی ناسازیها و دشواریهای اجتماعی مانند : الکلیسم ، اعتیاد به مواد مخدر ، رشد فحشا ، افزایش جرمهای مختلف ، خود کشی و مانند آن خواهد شد .
ضربه فرهنگی:
هنگامی که یک فرد در یک محیط فرهنگی بیگانه و در میان مردمی قرار می گیرد که در باورهای بنیادی آنها سهیم نیست ، دچار ضربه فرهنگی می شود ( کوئن ،1370 : 43). مثلا اگر یک ایرانی را به جزیره دور افتاده ای در اقیانوس آرام در میان قبیله ای ببرند ، جایی که شکار انسان برای آنها امری معمولی است ، به درستی دچار ضربه فرهنگی می شود ، زیرا زندگی این قبایل با شیوه زندگی او بسیار متفاوت است .
مفهوم وسیع و گسترده فرهنگ که شیوه های کلی زندگی مردم در هر جامعه است ، به طور مشخص از اجزا و عناصر متفاوتی که در عین حال به هم مربوطند ، تشکیل شده است . ما در اینجا برای روشنتر شدن موضوع به دو بخش مهم فرهنگ – ارزشها و هنجارها – اشاره می کنیم .
هنجارهای اجتماعی ، شیوه های رفتاری معینی هستند که بر اساس ارزشهای اجتماعی جامعه شکل می گیرند و با رعایت آنهاست که جامعه نظام پیدا می کند . در اصطلاح جامعه شناسی هنجارها را ”الگوهای استاندارد شده رفتار و کردار” می گویند ، این الگوها نشان دهنده رفتار ایده آل یا مطلوب افرادجامعه است. مقررات رسمی ، قوانین ، احکام فقهی و شرعی ، آداب و رسوم ، شیوه های قومی و نظایر آن از جمله هنجارهای جامعه به شمار می روند .
هنجارهای اجتماعی راهنماهای آشکاری هستند که به یک مردم جامعه می گویند چگونه باید در شرایط خاص رفتار کنند . در واقع ، هنجارهای اجتماعی تعیین می کنند چه باید بگوید و از گفتن چه چیزهایی اجتناب ورزد . باید چگونه بیندیشد و چگونه رفتار کند ، چه اعمالی را انجام دهد و از انجام کدام اعمال دوری گزیند و به همین دلیل هر کس می کوشد تا رفتار خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار کند تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد . بنابراین ، هنجارهای اجتماعی برای اعضای جامعه مشخص می سازند که در یک موقعیت اجتماعی چه نوع رفتاری را باید در پیش گیرند و از چه نوع رفتار پرهیز کنند . به عنوان مثال : هنجارهای ممنوع ، عملی را که فرد مجاز به انجام آنها نیست مشخص می کند . مثلا” به فرد گفته می شود که دزدی ، آدمکشی و وارد آوردن خسارات مالی و جانی به دیگران اجتناب کند و هنجارهای مجاز ، رفتارهایی را مشخص می کند که از فرد انتظار می رود در موقعیت معین ، آن را انجام دهد ، مثلا از فرد انتظار می رود که به موقع مالیات خود را بپردازد ، قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کند و لباس مناسبی بپوشد .
پاره ای از مهمترین هنجارهای اجتماعی را می توان به شرح زیر گروهبندی کرد :
1.هنجارهای دینی : هنجارهای دینی معلول آموزش دینی هر جامعه مفروض است . برای مثال ، فقه و شرع مقدس اسلام که ازتعالیم دینی اسلام سرچشمه گرفته است ، در طول قرنها به وسیله مجتهدان و اندیشمندان دینی تنظیم تدوین شده و تنها مرجع داوری در کارها و مهمترین هنجارها در ایران است .
آسیب شناسی را باید با توجه به هنجارهای دینی مطالعه کرد : زیرا با پژوهشهایی که به عمل آمده است ، بین نوع آسیبهای اجتماعی و باور های دینی رابطه نزدیک وجود دارد . مثلا معلوم شده است که نرخ خودکشی در کشور های اسلامی بسیار کمتر از دیگر کشور ها است ، زیرا خود کشی در این دین تحریم شده است .
2.هنجارهای رسمی : هنجارهای رسمی مشتمل بر قوانین تشکیلاتی ، اداری و مالی کشور و واحد ها و مؤسسه های تابعه است ، مانند: قانون اساسی ، قانون مدنی ، قوانین حقوقی و جزایی. هنجارهای رسمی به وسیله نمایندگان مجلس وضع می شود و بخش اعظم کارهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و اداری و سازمانی بر اساس آن انجام می گیرد و سازمانهای قضایی و نیروهای انتظامی برای نظارت بر اجرای آنها به وجود آمده اند .
3. هنجارهای سنتی (غیر رسمی ) : هنجارهایی است که بوسیله فرد یا افرادی وضع نشده ، بلکه خود به خود و به صورت تدریجی از اتفاقات روزمره زندگی سرچشمه گرفته و خاستگاهی جز کل جامعه ندارد . این هنجارها جزیی از فرهنگ عامه ( فولکلور ) است که آنها را به عنوان سنتها ، رسمها و آداب و رسوم می شناسیم . آداب و رسوم هنجارهایی است که مشخص میکند افراد در فعالیت روزانه شان به چه شیوه های مورد قبول باید فکر کنند .
هنجارها و نوع مجازات
به طور کلی ، هنجارها را بر حسب نوع مجازات آنها در سه گروه طبقه بندی می کنند :
تعریف کجروی اجتماعی
کجروی اجتماعی به مفهوم رفتاری است که به طریقی با انتظارهای مشترک اعضای یک جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد آن را ناپسند و نا درست می دانند . در واقع ، هر جامعه از اعضای خود انتظار دارد از ارزشها و هنجارها تبعیت کنند . جامعه افرادی را که هماهنگ . همساز با ارزشها و هنجارها باشند ” سازگار ” یا ”همنوا ” و اشخاصی را که بر خلاف آنها رفتار کنند ” ناسازگار ”یا ”ناهمنوا” می خوانند . در واقع ، کسانی که با جامعه همنوا هستند ” بهنجار ” شمرده می شوند و آنان که همنوایی ندارند ” نابهنجار ” نام می گیرند . از میان افراد نا بهنجار ، کسی که رفتار نابهنجا ریش زودگذر نباشد و دیرگاهی دوام آورد ، کجرو یا منحرف نامیده میشود و رفتار او را ” انحراف اجتماعی”یا کجروی اجتماعی نامیده می خوانند .
به بیان دقیقتر ، مفهوم انحراف یا کجروی شامل هر گونه رفتاری می شود که به هنجارهای اجتماعی همنوایی ندارد . اگر چه در عمل همه هنجارهای اجتماعی به طور خاص دارای اهمیت یکسانی نبوده و عدم همنوایی با آنها ممکن است اغماض و یا حتی نادیده گرفته شود . بنابراین جامعه شناسی و جرم شناسی متوجه آن دسته از نقص هنجارها است که توسط عده زیادی از مردم گناه تلقی می گردد . از این رو ، انحراف یا کجروی اجتماعی عبارت است از رفتاری که هنجارهای اجتماعی را نقص کرده و در نتیجه از نظر تعداد بسیاری از مردم قابل نکوهش است .
بدین ترتیب ، جامعه شناسان ” انحراف ” را به رفتاری اطلاق می کنند که مخرب زندگی بوده ، مورد سرزنش قرار گیرد و یا موجب لکه دار شدن و جریمه گردد . غالبا ، انحراف را مترادف با قانون شکنی می دانند و در جامعه موارد آن خیلی بیشتر از ” جرم ” است .
دوب ، انحراف اجتماعی را عبارت از هر نوع وضعیت یا رفتاری می داند که اعضای قویتر یک گروه اجتماعی به طور معقول ، تلقی جدی را نسبت به ارزشها یا معیارهای مهم خود مورد توجه قرار می دهند .
آلبرت کوهن ، رذالت ، تقلب ، خدعه ، نادرستی ، جنایت ، آب زیر کاهی ، تمارض ، گوش بری ، فساد ، خیانت ، اختلاس ، تبهکاری ، بزهکاری و نظایر آن را ” انحراف ” می داند . البته باید توجه داشت ، فهرست کردن نمونه هایی از این گونه به طور دقیق رفتار خاصی را به عنوان ” انحراف ” مشخص نمی کند ، زیرا هیچ رفتاری خود به خود انحراف نیست . هنگامی که یک رفتار ، انحراف آمیز تلقی می شود که به عنوان رفتاری ” غیر عادی ” تعریف شود .
ملاکهای تشخیصی کجرویهای اجتماعی
1. ملاک آماری : یکی از روشهای متداول برای تشخیص رفتار نابهنجار ، روش توزیع فراوانی خصوصیات متوسط است که انحراف از آن، غیر عادی بودن را نشان می دهد . در روش آماری یک حد متوسط وجود دارد که افراد بهنجار را شامل می شود کسانی که بیرون از این حد قرار دارند نابهنجار محسوب می گردند . این ملاک در پزشکی ، روان شناسی و علوم اجتماعی کاربرد دارد . مثلا حرارات بدن انسان طبیعی و سالم حدود 37 درجه است . کسانی که درجه حرارت پایین تر یا بالاتر از این حد دارند ، غیر عادی به حساب می آیند یا میزان قند خون که در یک محدوده خاص قرار می گیرد . کسانی که قند خون آنها بالاتر از این حد باشند به بیماری دیابت ( مرض قند ) مبتلا می باشند و کسانی که قند خون پایین تر از حد متوسط را دارند نیز غیر طبیعی بوده و دچار هیپو گلیسمی هستند . در روان شناسی مثلا در مورد وسواس ( شستن دست ) هر فردی که در مقایسه با جمعیت کل در شستن دست افراط دارد غیر عادی به شمار می رود .
همانطور که می دانیم هنجارها یا معیارهای اجتماعی ، مواردی هستند که اکثریت افراد جامعه آنرا پذیرفته اند که این خود در واقع یک ملاک آماری است . یعنی از نطر آماری وقتی گفته می شود که لباسی مد شده یعنی اکثریت افراد جامعه آن را می پوشند . بنابراین صفتی که اکثر افراد جامعه نپذیرند ، خارج از هنجار محسوب شده و غیر طبیعی و یا نابهنجار تلقی می شود .
بر اساس تعریف آماری می توان گفت که نابهنجاری یعنی : انحراف کمی از معیار متوسط آماری ، اما این ملاک معایبی دارد . مهمترین آن این است که گاهی نمی توان مرز کاملا مشخص و قاطعی بین هنجار و نابهنجار را تعیین کرد یعنی نقطه ای را بهنجار در نظر گرفت که بالاتر یا پایین تر از آن حد یا نقطه نابهنجار شود .
مطالعه آماری دوریکم در باره خودکشی به این دلیل معروف شد که او توانست برای نخستین بار با کمک گرفتن از داده های آماری ، نظریه های روان شناختی و زیست شناختی آن زمان را زیر سوال ببرد و با دلیل و برهان و شواهد عینی ، آنها را رد کند و در نهایت به این نتیجه برسد که نمی توان هیچ عاملی را به غیر از عوامل جامعه شناختی به عنوان عامل آسیبهای اجتماعی در نظر گرفت .
برای شناخت آمارهایی که نمایشگر کجرویهای اجتماعی مختلف باشد ، باید جمعیت جامعه و کیفیت آن را دقیقا بررسی کرد . پژوهشگرانی که بخواهند معیارهایی برای مطالعه و بررسی خود بدست آورند، باید تحقیقات خود را بر اساس آمار قرار داده و کجروان را با توجه به ان بسنجند . مثلا در مورد آمار معتادان به مواد مخدر ، باید الکلیستها ، بیماران روانی و افرادی که به خودکشی گرایش دارند نیز با توجه به جمعیت جامعه یا جمعیت کجروان جامعه بررسی کرد . در اینجا ذکر این نکته ضروری است که نباید جمعیت کل را بر اساس تحقیقات آماری پاره ای از جنایتها و جرمها قرار دارد . به عنوان مثال : برای بررسی تجاوز های جنسی ( زنای به عنف ) باید زنان از 15 تا40 سال را دار نظر گرفت و یا برای تحقیق درباره مجرمان مرد ، باید سن 14 تا 40 سال و پیرامون ورود به خانه مردم به قصد ارتکاب جرم تعداد مغازه ها و خانه ها و درباره سرقتهای اتومبیل باید تعداد اتومبیلهای موجود در جامعه را در نظر گرفت .
حسن عمده این بررسی این است که مفهوم کجروی را از صرف فراوانی آماری مجزا می سازد . رفتار ، تنها هنگامی نابهنجار نامیده مخی شود که نشانگر ناهمنوایی فرد با هنجارهای اجتماعی باشد . در این بررسی یک ویژگی مثبت چون هوش بالا ، نشانه ” بهنجار ” و یا ” سالم ” بودن فرد است ، هر چند در کل جمعیت فراوانی چندانی نداشته باشد .
2- ملاک اجتماعی : انسان موجودی اجتماعی است که باید در قالب الگوهای فرهنگی و اجتماعی زندگی کند . اینکه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها ، سنتها و انتظارات جامعه مغایرت دارد و جامعه چگونه درباره او قضاوت می کند معیار دیگری برای تشخیص رفتار غیر عادی است . بدین ترتیب رفتاری که مورد قبول جامعه نباشد نابهنجار تلقی می شود . البته این معیار نیز محدودیتها و مشکلاتی دارد . یکی ، نسبی بودن هنجارهای اجتماعی است ، یعنی رفتاری که در یک جامعه غیر عادی محسوب می شود ، ممکن است در جامعه دیگر عادی به حساب آید . به طور مثال قانون ازدواج پسران با یکدیگر سالهاست در انگلستان به تصویب رسیده و امری عادی و بهنجار است ، اما چنین رفتاری در کشور ما نابهنجار به شمار می رود .
محدودیت دوم تغییر هنجارهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگی در شرایط مختلف است . حتی در جامعه واحد نیز معیارهای نابهنجاری در مکانها و زمانهای مختلفی تغییر می کند . آنچه در یک زمان معمول و قابل قبول است ممکن است در زمان دیگر به هیچ وجه قابل قبول نباشد . مثلا رعایت حجاب برای زنان اکنون در جامعه ما یک ارزش فرهنگی بسیار با اهمیت تلقی می شود ، در صورتیکه قبلا یک ” ضد ارزش ” محسوب می شد .
3- ملاک فردی : یکی از ملاکهای تشخیص رفتار نابهنجار درجه ناراحتی و اختلالی است که فرد احساس می کند . بر این اساس اگر انطباق با ارزشهای اجتماعی ناسازگارانه باشد یعنی به سازگاری فرد لطمه بزند ، نابهنجار تلقی می شود . اختلالاتی مانند افسردگی ، ترس
، اضطراب ، شرابخواری ، مشاغل نادرست و بی بندو باریهای جنسی و … که موجب آسیب رساندن به رفاه فرد و اجتماع می گردد ، نابهنجار به شمار می آیند . انتقادی که بر این ملاک وارد است این است که گاهی اوقات خود فرد احساس ناراحتی نمی کند و رفتار خود را نابهنجار نمی داند ، اما از سوی دیگر رفتار او غیر عادی به شمار می رود .
تاکنون انسان نتوانسته است معیار دقیقی ارایه دهد تا بر اساس آن رفتار سالم از رفتار نا سالم به طور قاطع تفکیک شود . بنابراین استفاده از یک ملاک به تنهایی می تواند ما را به اشتباه اندازد . معمولا در مورد یک رفتار نابهنجار هر سه ملاک کاربرد دارند ، مثلا فردی که رفتار نابهنجار دارد هم از نظر آماری از میانگین کل جمعیت دور است ، هم خود احساس ناراحتی می کند و خوشحال و سلامت نیست و هم با اجتماع خود ناسازگار می باشد و رفتارش بر خلاف انتظارات و ارزشهای جامعه است .
انواع کجرویهای اجتماعی
کجرویهای اجتماعی را میتوان به انواع زیر تقسیم کرد :
1- کجروی نخستین : به انحرافی گفته می شود که فرد هنجار شکن ” بر چسب ” نخورده و خود را منحرف نمی داند . این گونه کجروی گاه و بیگاه پیش می آید ، موقتی است ، همیشه تکرار نمی شود و مردم هنوز به فرد خاطی بر چسب انحراف نداده اند و برای او احترام قایلند .
مثال : فردی که گاه از مغازه ای دزدی می کند یا با اتومبیل از چراغ قرمز عبور می کند ، در واقع به نخستین صورت انحراف دچار است .
2- کجروی دومین : به رفتار انحراف آمیزی گفته می شود که فرد متجاوز ” برچسب ” خورده باشد واو نیز خود را کجرو ” بداند ” . در واقع ، اولیای امور بر او برچسب انحراف زده باشند و فرد نیز ” پایگاه منحرف بودن ” را پذیرفته باشد .
مثال : آدمکشان ، دزدان حرفه ای ، معتادان ، الکلیستها و … که پیوسته رفتار ناسازگار با هنجارهای جامعه دارند . منحرف به صورت دومین به شمار می آیند و جامعه نمی تواند رفتارش را تحمل کند و سعی می کند آنها را با مجازاتهای گوناگون مانند نگهداری در زندان یا بیمارستانهای ترک اعتیاد وادار کند تا خود را با هنجارهای جامعه انطباق دهند
3- کجروی فردی : شخصی که به تنهایی از هنجارهای اجتماعی منحرف شود و آنها را نپذیرد و اجرا نکند ، کجروی فردی نامیده می شود . یک منحرف فردی ، تنها از معیارها و مقررات مطلوب خودش پیروی می کند و به تنهایی دست به رفتار انحراف آمیز می زند .
مثال : دزدی که به تنهایی دست به سرقت می زند و حتی ممکن است در حین دزدی ، کسی را نیز به قتل برساند .
4- کجروی گروهی : گروهی از افراد که به صورت دسته جمعی ، بر خلاف هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی جامعه عمل می کنند . ” کجروی گروهی ” را مرتکب می شوند . کجروی گروهی معمولا در داخل ” خرده فرهنگ کجرو ” جامعه انجام می گیرد . خرده فرهنگ منحرف ، گروهی از کجروان را در بر می گیرد که شیوه زندگی یکسانی دارند و پیوسته با یکدیگر در تماسند . یاریگر هم هستند ، و ضمن شرکت در فعالیتی که جامعه بزرگتر آن را انحراف آمیز می خواند به خرده فرهنگشان وفا دارند ، آنان در مواقع ضروری پشتیبان و حامی یکدیگرند و برای ارتکاب رفتارهای خلاف ، تسهیلاتی را برای هم فراهم می آورند .
مثال : روسپیان ، همجنس بازان ، معتادان ، دسته های تبهکار ، جیب برهای حرفه ای نمونه ای از این خرده فرهنگها را تشکیل می دهند . خرده فرهنگهای کجرو با حمایت از اعضای گروه خود در برابر جامعه بزرگتر و تایید رفتار و حرمت قائل شدن و نیز با آموزش دادن به آنان که چگونه بدون دستگیری مرتکب رفتارهای خلاف شوند ، اعضا را یاری می رسانند و تا حد توان در حل مسایل آنان در امر انطباق با شیوه های زندگی متفاوت گروه ، به اعضایشان کمک می کنند .
5- کجروی نا آگاهانه : اگر رفتاری ندانسته و از روی نا آگاهی و احتمالا” نیندیشیده از فردی سر زند که با هنجارهای جامعه منافات داشته باشد ، این کجروی را ” نا آگاهانه ” می گویند . چنانچه کودکان و دیوانگان مرتکب خلافی شوند ، جامعه از آن چشم پوشی می کند و آنان را مورد مجازات قرار نمی دهد ، زیرا چنین استنباط می کند که کجروی آنان از روی نا آگاهی ، ندانسته و ناخواسته صورت گرفته است .
به طور کلی ، یکی از هدفهای عمده هر نظام آموزشی اجتماعی کردن ( جامعه پذیری ) افراد جامعه است . جامعه پذیری ، یعنی همسازیی و همننوایی با ارزشها و هنجارها و نگرش های اجتماعی . در مواردی ، در قوانین اسلامی ” تکلیف شدن ” معادل با جامعه پذیری است و پیش از این دوره را باید حد غیر اجتماعی نامید زیرا اگرکودکی که هنوز به سن تکلیف نرسیده است ، مرتکب رفتار خلافی شود جامعه کجروی او را نا آگاهانه دانسته و با او مدارا می شود و از مجازاتش خودداری می گردد . این امر نه تنها در مورد کودکان صادق است بلکه دیوانگان و بیماران روانی نیز تابع چنین حکمی هستند .
6- کجروی آگاهانه : هرگاه فردی یا افرادی دانسته و از روی آگاهی و بر اساس نظام ارزشی خود به اعمالی بر خلاف ارزشها و هنجارهای جامعه دست بزنند . چنین کجروی را آگاهانه نامند . یکی از ملاکهای آگاهانه یا غیر آگاهانه بوودن کجروی اجتماعی ” عاملین ” آن می باشند . هر چند ممکن است انحرافی واقعا نا آگاهانه بوده باشد ، اما وقتی استنباط جامعه از آن” آگاهانه ” باشد و به فرد ” برچسبی ” داده شود که پیش از این نداشته است ، این گونه کجروی را آگاهانه می نامند و نسبت به مجازات او اقدام می کنند . در سال 1995 در آمریکا دختر 17 ساله ای همکلاس خود را با چاقو کشت و قاضی اغو را به حبس ابد بدون استفاده از عفو مشروط محکوم کرد . قاضی در تایید قضاوت خود ، اظهار عقیده کرد که قتل با تصمیم گیری قبلی و همراه با قساوت انجام شده و این یک عمل بزرگسالانه و آگاهانه است و نمی توان کمی سن را ملاک تخفیف مجازات قرار داد .البته باید در نظر داشت فردی که در یک مورد کجروی می کند و از هنجارهای جامعه منحرف می شود ، احتمال دارد در همنوایی با دیگر هنجارها کوشا باشد . بنابراین ، کسی که از نظر جامعه می تواند برچسب ” کجرو ” بگیرد ، بستگی به میزان و شدت انحراف او از هنجارهای پذیرفته شده فرهنگی و شرایط اجتماعی و طرز تلقی و ظرفیت تحمل جامعهدارد .
7- کجروی طبیعی : هنجارهای اجتماعی و فرهنگی هیچ گاه به طور کامل و مو به مو مراعات نمی شوند و همواره مقداری انحراف از الگوی ایده آل فرهنگی وجود دارد که چنین انحرافی را ” کجروی طبیعی ” می گویند .
به طور کلی ، رفتارهای ما در برابر دو دسته عوامل متضاد هم قرار دارد : اول طبیعت فردی و دوم فرهنگ جامعه . این دو نه هیچ گاه صد در صد یکی می شود و نه هیچ گاه صد در صد مقابل هم قرار می گیرند . در نتیجه ، رفتار ما در جامعه مطابق هیچ کدام از آنها نیست . به عبارت دیگر ، فرد به عنوان عضو جامعه ، در حالی که همیشه یک مقدار محرومیت و سر کوبی تمایلات شخصی را می پذیرد ، همان طور هم همواره مقداری از هنجارها و الگوهای فرهنگی جامعه خود فاصله می گیرد که همین حالت دوم را ” انحراف طبیعی ” می نامند ( شیخاوندی 1353: 13 )
جامعه شناسان بر این باورند که کارهای یک سازمان در ساخت غیر رسمی بهتر انجام می شود و بهره دهی آن بیشتر است و این خود نشانگر آن است که در عمل مقداری انحراف از آن منطقه ایده آل فرهنگی نه فقط طبیعی است ، بلکه گاهی لازم است .
8- کجروی سازنده : چنانچه فرد یا گروهی با اطلاع و آگاهی کامل از ارزشها و هنجارهای جامعه خودی، ارزشها و هنجارهای نوینی بیافریند که برتر از قبلی باشد و جامعه را به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهد ، چنین انحرافی را ” کجروی سازنده ” می گویند زیرا اگر جامعه ای همواره الگوهای فرهنگی خود را مو به مو اجرا می کرد ، فرهنگ و تمئن بشری ایستا می ماند .کجرویهای سازنده یا مثبت ممکن است در تمام جنبه های زندگی اجتماعی اعم از سیاسی ، نظامی ، فرهنگی ، دینی ، اقتصادی و … پدید آید . چنانچه در شرح حال پیامبران و مردان بزرگ تاریخ آمده است که همه آنها از بزرگترین ” کجروان ” جامعه زمان بوده اند . مثلا مقدسان در نظام ارزشهای دینی ، قهرمانان در نظام جنگی ، رهبران در نظام هنری ، مدیران و رییسان کارخانه ها در نظام تولیدی در پی نو آوریهایی بر می آیند و با کارهای خارق العاده خود نظام ارزشی نویی را به جامعه ارزانی می دارند . انقلابها ، جنبشها ، نهضتها و نو آوریهای بزرگ همه نمونه هایی از انحراف سازنده اند . بدین ترتیب ، جامعه شناسان ، نو آوران اجتماعی ، اقلیتهای سیاسی و انقلابیون را که رفتاری ظاهرا” ناسازگار با هنجارهای جامعه دارند الزاما” نابهنجار نمی نامند زیرا که این خود بستگی تام به سازندگی و موثر بودن عقاید و فعالیتهای آنان در دراز مدت دارد .