فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

بررسی مقایسه ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره وری شغلی مردان و زنان شاغل

در سالهای اخیر توجه به بهداشت روان در جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه به دلیل نیاز روزافزون ساکنین آنها به خدمات بهداشتی ابعاد تازه تری یافته است با این وجود نیازمند مبرم به برنامه ریزی صحیح و جامع در تأمین بهداشت روانی کارمندان کاملاً محسوس است ، چرا که آنان نقش مهم و تعیین کننده­ای در ساختن جامعه به عهده دارند و اگر به مشکلات روانی آن توج
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 1723 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 153
بررسی مقایسه ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره وری شغلی مردان و زنان شاغل

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

مقدمه

در سالهای اخیر توجه به بهداشت روان در جهان و به خصوص در کشورهای در حال توسعه به دلیل نیاز روزافزون ساکنین آنها به خدمات بهداشتی ابعاد تازه تری یافته است. با این وجود نیازمند مبرم به برنامه ریزی صحیح و جامع در تأمین بهداشت روانی کارمندان کاملاً محسوس است ، چرا که آنان نقش مهم و تعیین کننده­ای در ساختن جامعه به عهده دارند و اگر به مشکلات روانی آن توجه نشود این احساسات نمی تواند به جامعه کمکی برساند.

افسردگی یکی از رایج ترین انواع ناراحتی های روانی است که باعث مراجعه به روانپزشکان، روانشناسان و دیگر متخصصان بهداشت روانی می گردد از این لحاظ افسردگی با سرماخوردگی در میان ناراحتی های جسمانی قابل مقایسه است. (زلیگمان 1975) در هر لحظه از زمان 15 تا 20 درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید را از خود نشان دهند. حداقل 12 درصد از جمعیت کشورهای توسعه یافته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی شدید به متخصصان روانی مراجعه می کنند.

حدس زده می شود که 75 درصد افرادی که در مؤسسات درمان روانی بستری می شوند دچار افسردگی هستند به دلایلی که هنوز کاملاً روشن نشده درصد بیشتری از بانوان دچار افسردگی می شوند. نسبت زنان به مردان افسرده در ممالک پیشرفته صنعتی تقریباً دو بر یک است . (براون وهرس، 1987)

مطالعاتی که در سالهای اخیر از طرف متخصصان سازمان جهانی بهداشت در کشورهای در حال توسعه آسیا و آمریکا انجام گرفته از افزایش دامنه شیوع افسردگی در میان علل در حال رشد حکایت می کند (سازمان جهانی بهداشت، 1973).

هدف آموزش در ادارات و مؤسسات مالی پرورندان شخصیتهای سالم و متعالی است که با دانش خویش بتوانند برای جامعه مفید باشند چون کارمندان با مسائل و مشکلات زیادی روبرو هستند. توجه به بهداشت روانی آنها از مهمترین مسائل و در رأس مسائل آموزشی است، با این وجود بدون پژوهش و انجام نظرسنجی های لازم نمی توان به صراحت اعلام نمود که رسیدگی به مسائل روانی در مراکز از چه اولویتی برخوردار است. (صالحی، طرح پژوهش، 1380).

بنابراین توجه بیشتر به سلامت روانی کارمندان لازم و ضروری است. بیماری افسردگی جسم، روان، افکار انسان را گرفتار می سازد. خوردن و خوابیدن وی را مختل می کند و به طرز تفکر رفتار بیمار با دیگران اثر می گذارد. بیماری افسردگی را نباید به حالت زودگذر افسردگی در موقعیت های خاص برای مدتی کوتاه پیش می آید، اشتباه گرفت. افراد مبتلا به این بیماری به تنهایی قادر نیستند از عهده زندگی خود برآیند و برای بازیافتن سلامتی به فرد کمک کنند. (جلالی، منیژه، 1380).

مشکل روحی افسردگی با ضریب بالایی در میان کلیه اقشار به ویژه نسل جوان و مخصوصاً زنان میدان تاخت و تاز فزاینده­ای به خود گرفته و هر روز جمعی را به سوی خود جذب می کند تا آن جا که پی آمدهای این بیماری روحی زنگ خطری برای آنان که دلسوز نسل جوان هستند نواخته است و باید همه و همه را برای شناخت پیشگیری و مقابله با این مشکل بسیج کرد. متأسفانه از جمله تأثیرات این مشکلات بر روی کارمندان مسأله است بر روی بهره­وری شغلی که با توجه به اهمیت بسزایی که در رفع نیازهای زندگی دارد این مشکل باید مورد توجه علما و متخصصین و روانشناسی و جامعه شناسی قرار گیرد.

شیوع روزافزون این اختلال افسردگی به قدری است که عده­ای از محققین و صاحبنظران را بر آن داشته است تا از آن بعنوان (سرماخوردگی روانی) یاد کنند. همان گونه که کسی در طول حیات خود در مقابل سرماخوردگی قبلاً شود هیچ کس نیز در مقابل افسردگی مصونیت نداشته و امکان ابتلا به افسردگی در مقایسه با سایر اختلالات روانی بیشتر است. (اویسون، 1982، هیدرینگتون، 1986).

با توجه به عوامل یادشده و تعاریف افسردگی آن چه که در این پژوهش مورد نظر محقق است تأثیر این اختلال در بوجود آوردن افت بهره­وری شغلی می باشد، چرا که این مسئله از نگرانیهای شایع خانواده هاست و هم مسئله تعداد زیادی از شاغلین با این مسئله مواجه هستند و اثرات سوئی که بر سلامت روان آنها وارد و آن را مخدوش می سازد.

در حال حاضر، روند رو به توسعه تکنولوژی در بخشهای مختلف صنعت و معدن، خدمات کشاورزی و همچنین ارتباط نزدیک بین انسان و ماشین آلات، انسان به ویژه کارگران را با عوامل فیزیکی، بیولوژیکی متعددی مواجه ساخته که اثرات نامطلوب و بیماری زای بسیاری از این عوامل به خوبی شناخته شده و به اثبات رسیده است. این امر متخصصان علوم بهداشتی را بر آن داشته تا پیشگیری از اثرات ناخواسته و مضر عوامل زیان آور بپردازند، چرا که در غالب موارد بیماری های شغلی غیرقابل درمان بوده و اصولاً پیشگیری از کلیه جهات بهتر از درمان می باشد. از طرفی بهره­وری و مسئله کارایی و اثربخشی سازمانهای تشکیل دهنده یک جامعه عامل اصلی رشد و توسعه آن جامعه محسوب می شود.

بهره­وری یک ابزار اساسی برای توسه در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و اقتصادی است. بهره­وری بالا در جامعه و در سطح کوچکتر در سازمان از یک سو زمینه حرکت ملی را فراهم می آورد و از سوی دیگر باعث تقویت انگیزه­های یکایک افراد در به ثمر رسانیدن این تلاشها می شود. به طور کلی فعالیتهایی که سه مشخصه کارایی، اثربخشی و کیفیت را در برداشته از بهره­وری مناسبی برخوردار خواهند بود. (حقیقی، 1380).

با توجه به اینکه افسردگی می تواند یکی از مسائل مهم در کاهش بهره­وری باشد تحقیق حاضر بر این است که رابطه افسردگی و بهره­وری را بسنجد و ببیند که افسردگی تا چه حد بر روی بهره­وری سازمان تأثیر می گذارد.

بیان مسئله

تحقیقات و بررسی های انجام شده و نیز تجربیات روزانه حاکی از آنند که تعداد قابل توجهی از کارمندان در عاطفه، ادراک، تفکر خود علایم نشانه هایی را بروز دهند که بیانگر افسردگی آنان است. این عارضه افسردگی، علاوه بر آن که موجب کاهش کارایی شغلی و اجتماعی کارمندان می شود آنان را به مشابه کودکانی خجول و گوشه گیر و ناامید، درمانده و فاقد اعتماد به نفس بالا و ... انگشت نمای همکارا نشان می سازد و مانع از به فصل درآمدن و بروز توانمندیهای بالقوه این افراد می شود.

گرچه کارمندان افسرده در خانواده افرادی آرام و حتی منفعل هستند و دردسرها و شیطنت های کمتری در خود نشان می دهند ولی تفاوت رفتاری آنها با دیگر افراد موجبات نگرانی خانواده را فراهم می آورد و ممکن است آنان را برانگیزاند تا در پی کمک و چاره برآیند (به نقل از پایان نامه نرگس خاتون درویش).

سازمان مدیریت جهانی سال 2001 را به بهداشت روان اختصاص داد. در سال 1990 در میان 10 علت اول ناتوانی در جهان از 5 علت مربوط به اختلالات روانی اولین عامل، افسردگی تک قطبی است. در حال حاضر افسردگی چهارمین علت بیماریهای شایع در جهان می باشد. افسردگی تک قطبی است. و طبق برآوردهای انجام شده تا 2020 دومین، علت شایع بیماری در جهان افسردگی خواهد بود. بر اساس آمار WHO در حال حاضر 340 میلیون نفر درجهان از افسردگی رنج می برند.

بنا به گفته همین سازمان مسائل عصبی – روانی سبب بخش عظیمی از ناتوانی ها و درد و رنج بشر است. کمبود تحقیق در خصوص این پدیده کارمندان موجب ناشناخته ماندن ابعاد و جنبه های مختلف آن شده است و هر نوع اظهارنظر در خصوص آن تنها ملاکی بر تحقیقات دیگران و داد­های نظری است.

حال با توجه به این که قشر عظیمی از جمعیت کشورها را کارمندان تشکیل می دهد بنابراین آینده کشور ما بستگی به اینان دارد. مطمئناً اگر بتوان با تشخیص به موقع مسائلی که باعث افسردگی آنان می شود را شناخت و موانع را از سر راه آنان برداشت، آنان با روحیه بهتری خواهند توانست در محیط کاری پیشرفت نمایند.

اهداف تحقیق

افسردگی از جمله اختلالاتی است که در ایران کمتر موضوع مورد پژوهش و بررسی قرار گرفته است و ارتباط آن با فاکتورهای احتمالی مختلف از جمله بهره­وری شغلی کودکان ناشناخته مانده است و این در حالی است که محققین خارجی به خصوص روانشناسان و روانپزشکان غربی جلدها تحقیق و بررسی پیرامون افسردگی می افزاید. در کشورهای مختلف همواره از مسایل مهم و حیاتی در برنامه ریزی های مقطعی برنامه ریزی های بلندمدت بوده و هست. در کشور ما نیز این موضوع به دلیل وجود کثیر جوانان و ضرورت بهره­وری مناسب و مکفی از این نیروها در جهت توسعه و پیشرفت کشور یکی از مهمترین مسائل در برنامه ریزیهای مقطعی و بلندمدت کشورمان را تشکیل می دهد.

هدف کلی

بررسی مقایسه­ای میزان افسردگی و تأثیر آن بر بهره­وری شغلی مردان و زنان شاغل در شرکت ایزوگام بام گستر دلیجان می باشد.

اهمیت و ضرورت پژوهش

بهره­وری شغلی امروزه یکی از نگرانیهای مهم مدیران و دست اندرکاران است همه ساله تعداد زیادی از کارمندان در کشورهای جهان با پدیده­ای به نام افت بهره­وری شغلی مواجهند و علاوه بر افت شغلی بر آثار سوء اقتصادی در شکل ملی تأثیر ناگواری بر سلامت روان مردم گذاشته و نگرانی نامطلوبی برای خانواده ها به دنبال داشته است.

راستی افت راندمان کاری چیست؟

چگونه می توان افت راندمان کاری و عوامل بوجود آورنده آن را در کارمندان تشخیص داد؟ وظیفه خانواده و مدیران و مسئولین در این خصوص است.

«منظور از افت بهره­وری شغلی یا افت راندمان کاری کاهش عملکرد شغلی که (شرکت ایزوگام بام گستر دلیجان) مقدار از نمره 1 – 20 توسط مسئولین به کارمندان داده می شود) از سطحی رضایت بخش به سطحی نامطلوب است» آن چه مهم است این است که بسیاری از کارمندان توانایی بالقوه برای موفقیت و پیشرفت و بهره­وری بهتر را دارند ولی دچار افت یا شکست می شوند که با شناخت دقیق و درست علل و عوامل این پدیده، می توان جلوی بسیاری از افتها و شکستهای کاری را گرفت. از جمله عواملی که می توان در موفقیت و شکست کارکنان مؤثر دانست سه دسته است:

1- عوامل فردی

2 – عوامل سازمانی

3 – عوامل خانوادگی و اجتماعی

آن چه که در این پژوهش مورد نظر است تا بررسی گردد تأثیر افسردگی بر بهره­وری شغلی است که می تواند هر سه عامل بطور مثال عده­ای از کارمندان محیط کار به دلیل فشارکاری بالا و عدم رسیدن به اهداف در خود فرو می روند، تنهایی و گوشه گیری را انتخاب می کنند و به افسردگی های خفیف زودگذر مبتلا می شوند. این حالت در زنان بیشتر دیده می شود. که اغلب بی حوصله­اند معمولاً یکی از دلایل آن عادت ماهانه می باشد که نگرانند مبادا دیگران از وضع و حال آنان باخبر شوند این موضوع اگر از حد معمول تجاوز کند و در آن افراط شود از یک حالت طبیعی خارج شده و منجر به گوشه گیری و افسردگی در فرد می شود. عده­ای دیگر به علت مسائل خانوادگی و تربیتی، برخوردهای تحقیرآمیز دیگران، مراقبتهای شدید و افراطی از آنها و یا به علت عوامل درونی دیگر، خود را از تماسهای اجتماعی برکنار می دارند به جزء با عده معدودی از افراد غیرمعاشرتی گفت و گو و رفت و آمدی ندارند و کمرویی و حیای افراطی آنان باعث منزوی شدن آنها می گردد. در محیط کار هم همیشه تنها هستند و در گوشه گیری کز می کنند. در رفتارشان نیز حالت تردید، ناشی گری، کم حرفی و عدم مشارکت در فعالیتهای جمعی وجود دارد و سعی دارند هیچ وقت در مقابل سؤالات دیگران قرار نگیرند. همیشه از حضور در میان جمع ناراحتند وگاهی از شدت شرم و خجالت سرخ می شوند و عرق بر روی پیشانی­شان می نشیند. اگر کمرویی و گوشه گیری های اولیه شدت داشته باشد ممکن است فرد را به افسردگی های شدید بکشاند و او را فردی سست عنصر، مأیوس، خوار و از زندگی بیزار نماید و افکار خودکشی در او ظاهر می شود.

موضوع دیگر قابل بحث تأثیر استرس محیطی و حوادث زندگی بر افسردگی است. بسیاری از روانشناسان بالینی معتقدند که رابطه­ای بین آغاز افسردگی و استرس محیطی وجود داشته و عده­ای نیز بر این باورند که چنین حوادثی نقش عمده­ای را بازی می کنند جمعی تحقیقات اخیر وجود رابطه بین عوامل استرس زای محیطی و شروع افسردگی را تأیید میکنند. حال با توجه به این که برخورداربودن از سلامت روح و روان در دوره جوانی از اهمیت بسزایی برخوردار است لذا محقق را بر آن داشت تا به تأثیر افسردگی بر بهره­وری شغلی بپردازد و آن را مورد بررسی قرار دهد.

فرضیه اصلی پژوهش

بین افسردگی کارکنان با بهره­وری شغلی آنها رابطه معناداری وجود دارد.

متغیرهای پژوهش: متغیرهای مورد بررسی پژوهش عبارت است از :

متغیر پیش بین که شامل افسردگی می باشد.

متعغیر ملاک که شامل بهره­وری شغلی می باشد.

تعاریف عملیاتی متغیرها:

افسردگی (تعریف نظری)

مایکل گیلدار[1] و همکارانش (1988) در کتاب روانپزشکی آلسفورد می نویسد احساس غمگینی در موقعیتهای ناجور یکی از تجارب طبیعی انسان است. علایم افسردگی جزیی از بسیاری از سندرمهای روانپزشکی بوده و در برخی بیماریهای جسمی نیز نظیر ثبت غده­ای[2] یکی از یافته های شایع است.

نلسون وایزرائل[3] (1984) در میان افرادی که دست به خودکشی می زنند تعداد جوانان افسرده بوضوح بیشتر از جوانانی است که دچار افسردگی می شوند.

کلارسن ج راو[4] (1987) پس از افسردگی یک هیجان عادی بشری نیز هست. این افسردگی های عادی با علایم مثل غمگینی، دلشکستگی، نومیدی، ناکامی یا ناشادی مشخص می شوند. این احساس همگانی و عمومی است و هبط ن اختلال عینی عادی تلقی نمی شود اما گاهی به حدی شدید است که بیمار ممکن است رابطه خود را با واقعیت از دست بدهد دچار هذیان شود و چه بسا دست به خودکشی بزند (لو[5]و لو[6]، 1991) افسردگی به منزله و یک بیماری خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است.

(بلاک برن[7] و کوترو[8] ، 1990).

در سطح معمول، بالینی افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیرلفظی عواطف غمگین، اضطرابی و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده می شود.

افسردگی (تعریف عملی)

منظور از افسردگی در این پژوهش نمره­ای است که آزمودنی در تست بک از 15 سال به بالا میگیرد که البته این آزمون بر اساس مقیاسهای بالینی و روانشناسی طراحی شده است.

بهره­وری شغلی (تعریف نظری)

بهره­وری عبارت است از نسبت مطلوبیتهای حاصله (ستانده­ها) بر منابع و آن چه که برای حصول به نتیجه صرف شده (داده­ها) است. (مرکز بهره­وری ژاپن، ترجمه از شفقی، 76)

بهره­وری شغلی (تعریف عملی)

منظور از بهره­وری در این پژوهش میزان نمره­ای می باشد که آزمودنی از پرسشنامه هنجار شده بهره­وری شغلی بدست می آورد.


مقدمه

در این بخش که به پیشینه و چهارچوب نظری تحقیق پرداخته می شود که مستقل بر تعاریف افسردگی، تاریخچه، طبقه بندی ماهیت افسردگی از دیدگاه میچل، مدل بیولوژیکی و دیدگاههای نظری افسردگی که شامل تحلیل گری، رفتارنگری، شناختی، رفتارگرایی طبیعی، انسان گرایی، هستی گرایی، علماء اسلامی پرداخته می شود و سپس به نشانه شناسی حالات افسردگی، پیشینه بهره­وری شغلی و علل آن و تحقیقاتی که در داخل و خارج کشور انجام شده پرداخته می شود.

تعاریف افسردگی

در تعریف افسردگی کازدین (1990) آن را به عنوان یک نشانه یا حالتی از غمگینی می داند که در فرد در زندگی روزمره تجربه می کند و یک سندرم آن را مجموعه­ای از علایم شامل فقدان علاقه در فعالیتها، احساس بی ارزشی، تغییر در اشتها، آشفتگی در خواب و ... قلمداد می کند.

از دیدگاه رفتارنگری فرسترولوینس و همکاران معتقدند افسردگی عبارت است از کاهش چشمگیر حساسیت در برابر محرکهای محیطی، از دیدگاه شناختی بک افسردگی نوعی تغییر در سازمان فکری و شناختی بیمار است تغییری که به ایجاد دیدگاهی منفی درباره خود وتجارب گذشته و آینده­اش منتهی می گردد. از دیدگاه روان تحلیل گری آبراهام، افسردگی عبارتست از مفاهیم، عزا، فقدان، ناکامی، ضرر و زیان و تجربه­های ضربه آورد و دوره کودکی و عواملی که فرد بزرگسال را در برابر گسستگی افسرده­وار آسیب پذیر می سازند.

لو و لو (1991) افسردگی به منزله یک بیماری خلق و خو یا اختلال کنش خلق و خو است (بلاک برن و کووترو، 1990).

در سطح معمول بالینی افسردگی نشانگانی است که تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیرلفظی عواطف غمگین، اضطرار و یا حالتهای برانگیختگی نشان داده می شود.

تاریخچه افسردگی

افسردگی از زمانهای بسیار دور در نوشته ها آمده و توصیفهایی از آن چه ما امروز اختلالات خلقی می خوانیم. در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد داستان عهد عتیق شاه سائول و داستان خودکشی آژاکس در ایلیاد هومر. هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده­اند حدود 450 سال قبل از میلاد بقراط اصطلاح مانی و ملانکوکی را برای توصیف اختلالات روانی به کار برد. حدود 100 سال قبل از میلاد کورئیوس سلسوس در کتاب Demedicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو (180 – 120) بعد از میلاد و جالینوس (199 – 129) بعد از میلاد نیز بکار بردند. همینطور الکساندر ترالز در قرن 6 در قرون وسطی طبابت در ممالک اسکامی را رونق حاد و رازی و ابن سینا و پزشک یهودی میمویند، ملانکولی را هنرامندن بزرگ جهان نیز مجسم کرده­اند. در سال 1686 بونت نوعی بیماری روانی را توصیف نمود و آن را mania comelan cholicus نامید. در سال 1854 ژول فالره حالتی را توصیف نمود و آن را جنون ادواری نامید. چنین بیمارانی متناوباً حالت خالقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند. تقریباً در همان زمان یک روانپزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح «سایکلوتایمی» مانی افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود. امیل کرپلین در سال 1896 بر اساس معلومات روانپزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند.

فقدان آن سیر رو به دماسن – دپرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است که امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند. فقدان سیر رو به دماسن و تباهی در پیسکوزمانیک دپرسیو آن را از دماسن پره کوز و اسکیزوفرنی تفکیک می نمود. کرپلین نوع خاصی از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زنها اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود. و این بیماری بعداً به افسردگی رجعتی معروف شد از آن به بعد یکی از معادلهای اختلالات خلقی شمرده می شود.

طبقه بندی افسردگی

اختلالات افسردگی و شیدایی در کودکان و نوجوانان گزارش می شود. با این حال تردیدهای زیادی در مورد وجود آن ها مطرح شده است. عده­ای عقیده دارند که کودکان بنا به دلایل نظری مانند ساختارهای شخصیتی ناپخته نمی توانند طیفهای گسترده خلقی را تجربه کنند (شالته، برانت، وراسیکنی، 1977) . از این نظر چون فراخود کودکان هنوز به کمال خودنرسیده است افسردگی بالینی نمی تواند در کودکان وجود داشته باشد (برس، 1966) عده­ای افسردگی را در کودکان یک موجودیت آسیب شناختی درونی و مشاهده ناپاپذیر می دانند که به صورت انواع شکایتهای رفتاری نمود می یابد (مالم کوسیت، 1977) و عده­ای دیگر (لفکوتیز و برتون، 1978) با طرح نشانه گذاری رشدی تظاهرات بالینی افسردگی را به شرط شیوع در کودکان بهنجار منتفی می دانند و در دیدگاه دیگر که کودکان را شبیه افسردگی بزرگسالان می پندارند (میشل و همکاران 1988) که در اینجا به طبقه بندی افسردگی ها بر اساس DsmIII و IIIR و Dsm IV می پردازیم.

تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان موضوعی بالنسبه تازه است. در IIIDsm بویژه آمده است که تشخیص افسردگی در مورد کودکان و هم در مورد بزرگسلان بکار می رود. هرچند قبل از این تشخیص رسمی در سال 1985، وجود افسردگی در کودکان اغلب مورد بحث بود. این بحث بدین علت بود که به نظر نمی رسید رفتاری که در بین بسیاری از کودکان به چشم می خورد نشان اختصاصی افسردگی باشد. یک دلیل برای این موضوع غلبه نظریه روان پویایی در تعیین طبقات تشخیصی سنتی در مرکز بررسی و راهنمایی کالیفرنیا، یک مطالعه طولانی مشهور درباره رشد کودکان (مک فارلین و دیگران، 1954) ، از تولد تا بلوغ صورت گرفت. نتایج این تحقیق 35 درصد از کودکان در شش سالگی اشتهای نامطلوب داشتند ولی در 9 سالگی نسبت آنها به کمتر از 8 درصد رسید.

از سوی دیگر خودداری افراطی (که می تواند رفتار کناره گیرانه نامیده شود). در سالهایی که سایر رفتارها مورد سنجش قرار گرفت دارای میانگین 35 درصدی بود و هرگز از 17 درصد پایین تر نرفت. این موضوع بیانگر آن است که رفتارهای معینی که ممکن است دلالت بر افسردگی در بزرگسالان داشته باشد لااقل در مراحل معینی از رشد کودک و نوجوان غیرطبیعی محسوب نمی شود.

چون کودکان همواره در حال رشد و تغییرات بدنی و روانی هستند ارزیابی مفهوم یا اثرات درازمدت رفتارهای افسردگی و سایر مسائل رفتاری مشکل است.

بررسی های کمی که درباره مطالعات پی گیری شده وجود دارد غالباً دلالت بر آن دارد که افسردگی کودکی در ارتباط با اختلال عاطفی بزرگسال نیست (دهل، 1972) . تا کنون به اثبات نرسیده است که نشانه­های مرضی تعیین کننده افسردگی در کودکی پیش بینی کننده­های ثابت افسردگی در بزرگسالی می باشد. هر چند اگر بسیاری از کودکان افسرده وقتی به سن بزرگسالی می رسند دیگر افسردگی نداشته باشند، نمی توانیم از چگونگی تأثیر افسردگی کودکی بر رشد و سازگاریهای دوران بزرگسالی اطمینان داشته باشیم.

در یک مطالعه، بیشتر از 17درصد از کودکانی که والدینشان در برنامه بهداشت خانواده شرک نموده بودند یا در بیمارستان دانشگاه متولد شده بودند غمگیینی یا افسردگی معنی دار بالینی نشان دادند، در حالی که کمتر از 2 درصد آنان معیارهای مربوط به اختلالات عاطفی را در DSM نشان دادند. (کاشانی، سیموزند، 1979).

هرچند این کودکان غمگین تفاوتهای معنی داری با کودکان غیرغمگین داشتند. آنان شکایتهای بدنی بیشتری داشتند، احتمال پیش فعالی در آنان زیادتر بود، اعتماد به نفس پایین تری داشتند و احتمال بیشتری وجود داشت که در دعواهایی دیگر شوند و از مدرسه رفتن امتناع ورزند. تمام این خصیصه ها می تواند بیانگر احتمال بروز افسردگی معمولی در سالهای بعدی زندگی باشد.

شیوع افسردگی در بین کودکانی که به دلیل بعضی مسائل رفتاری بطور سرپایی در کلینیکها مورد معاینه قرار گرفته نیز زیادتر بوده است. برآوردها بسیار متفاوت است ولی رقم 25 درصد به نظر می رسد که یک مقیاس محافظه کارانه باشد (پتی، 1981).

در میان کودکان مدارس ابتدایی که به دلیل مسائل آموزشگاهی به کلینیکهای روانی – تربیتی ارجاع شده­اند، آنهایی که در سالهای بعد، افسردگی نشان داده­اند درصدشان بالاتر بوده و بیش از شصت درصد می رسد.

اکنون این توافق بالنسبه کلی وجود دارد که کودکان نیز ممکن است مانند بزرگسالان افسرده شوند. اکثر متخصصان بالینی نیز موافقند که نشانه های افسردگی درگروههای سنی تغییر می کند. فرد 6 تا 8 ساله افسرده احساس غم، بیچارگی و شاید ناامیدی می کند. خصوصیات فرد افسرده 8 تا 10 ساله عبارتست از از افکار منفی درباره اعتماد به نفس آنان احساس میکنند که بی ارزش دوست داشتنی و عاطل­اند، فرد 10 تا 13 ساله می تواند بعنوان کسی که احساس گناه می کند توصیف شود. آنان دستخوش گنهکاری شده و فکر می کنند که به دلیل گنهکاری خواهند مرد و یا کشته خواهند شد. (مکلاکن ویل و دیگران، 1973).

علاوه بر این شکل سنتی افسردگی، ممکن است کودکان افسردگی، به طریقه های غیرمستقیم یا آن چه گاهی اوقات افسردگی تغییر چهره داده نامیده می شود نیز ظاهر سازند. افسردگی تغییر چهره داده شامل رفتارهایی از قبیل فرار از آموزشگاه، فرار از خانه، ماجراجویی، بیماریهای سیپوکندریاکسا و رفتارهای ضداجتماعی و تحریک آمیز می گردد. (سترین و ماک ینو، 1974) (گلاس، 1968، تولن، 1962).

مسائل چندی درباره این مفهوم وجود دارد، زیرا رفتارهایی که نمونه افسردگی ماسک زده شده تعریف شده­اند همگی مسائل عمومی دوره کودکی هستند و اگر تمام این رفتارها بعنوان نشانه های مرضی افسردگی تلقی می گردد، درصد کودکانی افسرده بصورت برجسته­ای بالا خواهد بود و مسائل زیادی را مطرح خواهد ساخت. افسردگی ماسک زده شده را مورد بحث قرار داده­اند و خاطر نشان می سازند که غالباً نشانه های سنتی می تواند از طریق تحلیل خواب و رؤیا، خیالبافیها و سایر اظهارات کلامی مشخص می گردد. نشانه های افسردگی ماسک زده شده آمیخته و درهم است. در یکی از مطالعات درازمدت مدت درباره افسردگی، پوزنانزکی و دیگران (1976) گروهی از کودکان پرخاشگرانه را که به علت طغیانهای آشوبگر برای درمان ارجاع شده بودند، مورد بررسی قرار دارند.

آنها دریافتند که 55 درصد از این گروه قبلاً از لحاظ بالینی افسرده تشخیص داده شده بود و اکنون که بطور متوسط شش سال و نیم از آن می گذرد و مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته­اند. از طرف دیگر در یک مطالعه روی... . کودکی که برای بستری شدن بیمارستان روانی پذیرفته شده بودند کسانی که در پذیرش آنها وجود افسردگی ماسک زده شده از قبیل پرخاشگر جدی، رفتار غیرقابل کنترل در جامعه، یا بدرفتاری در خانه و مدرسه قید شده بود، دوست داشتند که تشخیص افسردگی در مورد آنان اعمال شود. اما کسانی که مسائل افسردگی از قبیل کوشش برای خودکشی یا اظهارات مختلف درباره افسردگی داشتند به هنگام ترک بیمارستان دوست داشتند که به عنوان افراد افسرده مورد تشخیص قرار بگیرند. (کرست و دیگران، 1981).

یکی از مسائل مربوط به مطالعه افسردگی کودکی عبارتست از فقدان یک تعریف روشن از خصوصیات گروه مورد مطالعه به تازگی ابزارهای ارزیابی خاصی برای اندازه گیری رفتار افسردگی در کودکان، شبیه به آن که در مورد بزرگسالان مورد استفاده واقع می شود، ساخته شده است. یکی از مشهورترین آنها پرسشنامه افسردگی کودکان است که از پرسشنامه افسردگی بک اقتباس گردیده است. (کواکز و بک، 1979) .

چندین نوع مصاحبه میزان شده نیز تهیه شده است (پوزنانسکی و دیگران، 1979، پیک انتیج و دیگران 1978).

استفاده از چندین مقیاس و معیارهایی که در DSMIII آمده است می تواند به تعریف افسردگی کودکی به نحوی که محققان بتوانند ارتباط آن را با افسردگی بزرگسالی بهتر بفهمند، کمک نمایند.

- ضوابط تشخیص افسردگی بر اساس DSMIIIR

ضوابط تشخیصی کژخویی (خلق افسرده)

الف: وقتی افسردگی خلقی (که ممکن است آن را در کودکان و نوجوانان به صورت خلقی که زود برانگیخته و آزرده می شود مشاهده کرد) عملاً در تمام روز، اکثر اوقات توسط شخص ابراز یا توسط دیگران، لااقل به مدت دو سال (یکسال برای کودکان و نوجوانان)، مشاهده گردد.

ب: در فرد افسرده لااقل دو ضابطه از ضوابط زیر دیده می شود.

1) از دست دادن اشتها یا فزون خواری

2) بی خوابی یا فزون خوابی

3) کاهش انرژی یا خستگی

4) احساس کم ارزشی یا بی حرمتی

5) مشکلات تمرکز ذهنی یا مشکل تصمیم گیری

6) احساس از دست دادن امید.

ج: در یک دوره لااقل دو ساله (یکساله برای کودکان و نوجوانان)، نشانه هایی که در زیر بند الف ذکر شده­اند هرگز بیش از دو ماه پی در پی از بین نرفته باشند.

د: فقدان علامتهای مربوط به افسردگی گسترده (مهاد) در خلال دوسال اول اختلال (فقط درسال اول برای کودکان و نوجوانان).

تذکر: وقتی یک فرد افسردگی گستردگی قبلی وجود داشته باشد، این افسردگی بالینی به بهبود کامل (نبودن علائم و نشانه های مرضی معنادار، لااقل از شش ماه پیش) قبل از پدیدار شدن کژخویی رسیده باشد.

از سوی دیگر، از دو سال اول (یکسال برای کودکان و نوجونان) بروز کژخویی، احتمال افزوده شدن رویدادهای افسردگی گسترده، وجود دارد، در این صورت باید هر دو تشخیص (کژخویی، افسردگی گسترده) مورد نظر قرار گیرند.

ه: هیچگاه رویداد آشفتگی یا رویداد کم – آشفتگی واضح و رخ ننموده باشد.

و: این اختلال به یک اختلال روان گسسته وارمزمن از نوع روان گسیختگی یا اختلال هذیانی افزوده نشده باشد.

ز: نمی توان یک عامل بدنی (مثلاً تجویز طولانی داروهای ضدفشار خون) را تداوم بخش این اختلال دانست باید ریخت نخستین و ثانوی اختلال را تشریح گردد.

ریخت نخستین: اختلال خلقی به اختلالی که از پیش وجود داشته باشد و در شمار اختلالات محور I یا III از نوع اختلالات مزمن، غیرخلقی (مثلاً بی اشتهایی روانی، اختلال اضطرابی یا اختلالات مفصلی روماتیسم گونه) محسوب گردد، وابسته نیست.

ریخت ثانوی: اختلال خلقی ظاهراً به یک اختلال پیشین در محور I یا III مزمن یا غیرخلقی، وابسته است.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد