فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

روانشناسی شخصیت

تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 48 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 65
روانشناسی شخصیت

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

چکیده ................................. الف

فصل اول.................................. 1

مقدمه ................................... 2

بیان مساله .............................. 6

اهمیت و ضرورت تحقیق...................... 8

اهداف تحقیق............................. 11

تعریف اصطلاحات .......................... 12

فصل دوم،پیشینه ، تحقیق.................. 14

مقدمه .................................. 15

دیدگاههایی درباره شخصیت................. 16

شخصیت از نظر فروم....................... 16

شخصیت از نظر یونگر...................... 17

شخصیت از نظر ماری....................... 17

نگرش فرانکل به شخصیت.................... 18

نگرش مزلو به شخصیت...................... 18

چشم اندازی به رشد شخصیت ................ 18

دیدگاههایی در باره رشد شخصیت ........... 19

رشد شخصیت از نظر یونگر.................. 19

رشد شخصیت از نظر ماری................... 20

عوامل موثر بر رشد شخصیت................. 20

نظریه های نسخ شناسی شخصیت............... 21

نظریه های تحلیلی عاملی شخصیت............ 23

نظریه کاتل.............................. 23

نظریه انسان گرایی در شخصیت.............. 25

نظریه های شناختی شخصیت.................. 26

ماهیت شخصیت ............................ 27

سنجش شخصیت.............................. 28

مسائل اساسی در سنجش شخصیت............... 28

اعتبار.................................. 29

مهار ................................... 29

میل به مهار............................. 30

توهم مهار............................... 31

پیامدهای اعتقاد داشتن به مهار........... 32

تفاوتهای فردی در درک جایگاه مهار ....... 33

واکنش در برابر از دست دادن مهار......... 35

جایگاه مهار............................. 35

جایگاه مهار درونی – بیرونی ............. 37

طبقه بندی سه بعدی از نظر واینر.......... 40

جایگاه مهار درونی و بیرونی از نظر واینر. 42

نظریه یادگیری اجتماعی................... 43

توان رفتاری ............................ 43

انتظار.................................. 44

ارزش تقویت.............................. 44

موقعیت روان شناختی ..................... 45

آزادی حرکت.............................. 45

روشهای راتر برای سنجش مفاهیم خود........ 46

انگیزش رفتار از نظر راتر................ 48

انتظارات مربوط به جایگاه هندسی مهار..... 49

نظریه اسناد............................. 53

اسنادهای بعد از موفقیت و شکست........... 53

تغییر دادن اسنادها برای بهبود عملکرد.... 55

دیدهای بازده تحصیلی بر اسناد............ 56

زمینه های کاربردی آزمونها............... 58

زمینه تحصیلی ........................... 59

پیشنهادات .............................. 61

نتیجه گیری.............................. 62

خلاصه ................................... 63

منابع .................................. 65

چکیده:

تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژگیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف می‌کنند.
شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد.

شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله می‌توان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود.

شخصیت یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش (Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط می‌شود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر می‌شود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را می‌توان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.

از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در«تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط می‌شود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونه‌های شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش می‌دهد. در حالی که برخی تجربه‌ها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.

واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به هر نوع «صفت اخلاقی یا برجسته» است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر می‌شود مثلا وقتی گفته نمی‌شود «او با شخصیت است» یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان «پرورش شخصیت» تبلیغ و دایر می‌شود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بی‌شخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما در جهت منفی.

در اجتماع گاهی به جای این کلمات از مترادف آنها «شخصیت خوب یا بد» صحبت می‌شود که هر یک ویژگیهایی را می‌رسانند و گاهی از کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی افراد استفاده می‌شود مثلا وقتی گفته می‌شود«او پرخاشگر است» یعنی ویژگی و خصوصیت غالب «او» پرخاشگری است. در کنار این موضوعات گاهی کلمه شخصیت جهت «احترام» به چهره‌های مشهور و صاحب صلاحیت «علمی ، اخلاقی یا سیاسی» بکار می‌رود نظیر «شخصیت سیاسی ، شخصیت مذهبی و شخصیت هنری و …».

دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به«شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریه‌های متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک (Classical Psychoanaly Theory) ، نظریه روانکاوی نوین (Neopsychoanalytic Theory) ، نظریه انسان گرایی (Humanities Theory) ، نظریه شناختی (Cognitive Theory) ، نظریه یادگیری اجتماعی (Social-learning Theory) و … » در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است.

فصل اول

مقدمه:

روان شناسی شخصیت حوزه بسیار گسترده ای است، زیرا شخصیت، خود موضوعی است پیچیده و دارای ابعاد و جنبه های گوناگون، برای شناخت شخصیت انسان از دیر باز کوششهای فراوانی به عمل آمده که برخی آنها غیر علمی، خرافاتی، و معدودی دیگر علمی و معتبر است.

شخصیت معادل انگلیسی personality وpersonalite فرامنه است و هر دو اقتباس از persono است. درک لزوم مطالعه روانشاسی شخصیت چندان دشوار نیست.

شناخت شخصیت، ویژگیها، چگونگی شکل گیری شخصیت، عوامل موثر در ایجاد شخصیت و مسائلی از این قبیل، ازیک جنبه، ارضا حس کنجکاوی، و مایل به حقیقت جوئی را در انسان دنبال می کند، زیرا این ناخت نوعی خود شناسی است. از سوی دیگر این شناخت و اطلاعات به شخص امکان می دهد که در ارتباط متقابل با دیگران موضع گیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد. مطالعه شخصیت هم از جنبه های ارضای برحس کنجکاوی و هم از نظر روابط اجتماعی دارای اهیمت است.

شخصیت در روانشناسی به مجموعه ویژگیهای جسمی و روانی، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند اطلاق می شود.(کریمی،1375)

گروهی از صاحب نظران، نظریه نسبت دادن معتقدند، که افراد موفقیتها و شکستهای خود را یا به عوامل خصی نسبت می دهند، یا به عوامل محیطی و از این رو این دو عامل مهم یکی درونی و دیگری را بیرونی شناسائی کرده اند و به نظریه جایگاه مهار شهرت دارد.

وجولیان راتر (1966) درباره نظام اعتقادی افراد را به جایگاه مهار به دو دسته تقسیم می شوند.

1.گروهی که موفقیها و کستهای خود را به شخص خود، نسبت می دهند (دورنی)

2.گروهی که موفقیتها و کستهای خود را به عوامل محیطی نسبت می دهند.(بیرونی) (جمالفر، 1375)

و برای سنجش مهار درونی و بیرونی[1]،راتر پرسشنامه گزارش شخصی را عرضه کرده است. مقیاس جایگاه مهار درونی و بیرونی، معروف به مقیاس(I-E) شامل 23 شق انتخاب اجباری[2] است. آزمورینها بادی از زوجهای شقوق ارائه شده. هر زوج را که بهتر از همه اعتقاد آنها درباره ماهیت جهان نشان می دهد. برگزینند (راتر،1966) تعیین اینکه کدامیک اززوجهای شقوق، نامیده مهار درونی و بیرونی است، چندان دشوار نیست.

علاوه بر مقیاس راتر، مقیاسهای دیگری ساخته شده است. یکی از مقیاسها، مقیاس نویکی[3]، مقیاس استریکلند[4] برای کودکان است که یک آزمون 40 ماده ای با اعتبار و پایانی بالاست.

(نویکی، استریکلند،1973،1989)

این آزمون در بیش 70 پژوهش به کار رفته و بیش از 12 زبان خارجی ترجمه شده است. شکلی از این، مقیاس برای بزرگسالان ساخته شده است.(کریمی، 1375)

تمرکز راتر روی متغیرهای درونی از سوی بعضی روانشناسان به عنوان یک نقطه قوت و از سوی دیگر به عنوان یک نقطه صنعت تلقی می شود. منتقدان از جمله بعضی کسانی که طرفدار متغییرهای شناختی هستند معتقدند که راتر خیلی تند رفته است. به عقیده آنان موضوع او آنچنان از رفتارگرایی سنتی دور افتاده است که نمی توان آنرا ابدا یک روش رفتاری تلقی کرد به علت میزان پذیرش راتر از متغیرهای شناختی، روش شناسی او بیش از حد ذهنی به نظر می آید.

پژوهشهای راتر، در حدی که موضوع پژوهش اجازه می دهد، دقیق و کنترل شده است و هرگاه که امکان پذیر باشد. او از مشاهده عینی رفتار مشاهده استفاده می کند. همچنین نظریه او با درجه دقت بالایی تعریف شده اند به طوری که آنها از نظر تجربی بنحوی قابل سنجش است.

تحقیقات انجام شده روی جنبه های مختلف نظریه او تایید این جنبه ها منجر شده است.

مقیاس جایگاه درونی و بیرونی (مقیاسI-E) صدها تحقیق به دنبال داشته و کاربرد گسترده ای فراتر از آزمایشگاه در زمینه های بالینیو آموزشی پیدا کرده است.

به اعتقاد راتر شاید در حوزه سنجش شخصیت است که نظریه یادگیری چشمگیرترین ونظامدارترین کمکها را کرده باشد(راتر1982)

آنچه درمورد نظریه راتر می توان گفت:

این است که در مورد نفوذ قوی و فزاینده او بر روانشناسی امروز هیچ جای تردید نیست(شولتز1991)

طرفداران راتر معتقدند که او مفاهیمی را عرضه کرده است که با اصطلاحاتی روشن و دقیق تعریف شده اند. و با روشهای آزمایشی یا همبستگی قابل سنجش هستند. راتر کوشیده است تا رابطه کاری بین متغیرهای شناختی و تقویت برقرار کند. و به نظریه یادگیری اجتماعی یک محتوای انگیزش قوی داده است.(کریمی 1375)

بیان مساله

بررسی جایگاه مهار درونی و بیرونی با رشته های تحصیلی و رضایت تحصیلی

جایگاه مهار توسط افرادی از جمله راتر مطرح شده و به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میشود.

جایگاه مهار توسط افرادی از جمله راتر مطرح شده و به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم می شود.

جایگاه مهار درونی عبارت است از گروهی که موفقیت و شکستهای خود را به شخص خود (کوشش یا توانایی شخصی) نسبت می دهد. و جایگاه مهار بیرونی عبارت است از گروهی که موفقیتا و شکستهای خود را به عوامل محیطی بیرون از خود (بخت و اقبال و سطح دشواری) نسبت می دهند. و این دو جایگاه مهار نام دارد.(جمالفر 1375)

فردی که دارای جایگاه مهار درونی است، معتقد است که کنترل کافی برای زندگی خود دارد و مطابق همین باور رفتار می کند. تحقیق نشان داده است که آنان در تکلیف خود عملکرد بهتری دارند، کمتر تحت نفوذ دیگران قرار می گیرند. برای مهارتها و پیشرفتهای شخصی خود ارزش والاتری قایلند و نسبت به قرینه های محیطی که می توانند برای هویت رفتار خود از آنها استفاده کنند، هشیار ترند.افراد دارای جایگاه بیرونی نیز دارای ویژگیهایی هستند، آنها معتقدند رفتارها یا مهارتهایشان در تقدیسهایی که دریافت می کنند اثری ندارد. در کوشش برای بهبود موقعیت خود فایده ای نمی بینند.

آنان به جایگاه مهار زندگی خود، در زمان حال وآینده، باور چندانی ندارد.

در ضمن باید اضافه نمود که افراد دارای جایگاه درونی برای قبول مسئولیت اعمال خود آمادگی بیشتر نسبت به افراد دارای جایگاه مهار بیرونی دارند. تحقیقات مقدماتی حایک از آن است که افراد دارای جایگاه مهار درونی از بهداشت روانی بهتری برخوردارند.(فیروز[5]1976) (کریمی، 1375


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد