دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 130 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 60 |
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: شخصیت انسانی ومعنی جوان
بخش اول: هویت یابی 2
بخش دوم: معنی جوان ونوجوان 4
درباره جوان 5
فصل دوم: بلوغ روانی واجتماعی جوان
بخش سوم: بلوغ روانی وجنسی جوان 7
رشد اجتماعی 10
فصل سوم: بررسی مشکلات سنی
بخش چهارم: بررسی مشکلات سنی 12
بخش پنجم: مشکلات ونیازهای دوره ی جوانی ونوجوانی 14
افسردگی 16
اضطراب 18
بخش ششم: اعتیاد درجوانان
نقش شخصیت دراعتیاد 20
اعتیاد وموادمخدردرنوجوانان 22
بخش هفتم: آسیب های اجتماعی دررابطه با جنس مخالف
الگوپذیری ورابطه با جنس مخالف 25
آسیب های اجتماعی دختر وپسر 26
فصل چهارم: نقش خانواده
بخش هشتم: هنجارهایی درتربیت 29
روش پرورش جوانان ونوجوانان 29
نقش خانواده 32
برخوردهای نامطلوب 33
بخش نهم: توصیه های بهتر برای ارتباط باجوانان 35
نکته ای به والدین(رشد اجتماعی) 37
پدرها ومادر ها حتماً بخوانند 37
بخش دهم: آسیب ها وموانع اجتماعی
پسران ایرانی شغل می خواهند 40
ازدواج 42
فراردختران عواقب ومشکلات آن 45
آسیب های اجتماعی فرار پسران 50
جوانان دیروز 55
ضمائم 60
‹‹بخش اول››
هویت یابی
(یکی ازوظایف مهم درتعلیم وتربیت یک نسل، یاری دادن آن برای یافتن هویت خویش است . روان شناسان، دوره نوجوانی یعنی حد فاصل بین 13 تا 18 سالگی را دوره حساسی برای یافتن هویت می دانند.درصورتی که نوجوان بتواند دراین مدت برای خویش تصویری رضایت بخش وامید آفرین بدست آورد، مراحل بعدی زندگی را با تعادل، پرشور وپرتحرک آغاز خواهد کرد. نوجوان درچنین وضعیتی قدم دردوره های جهانی خواهدگذاشت، به گونه ای که می داند چه می خواهد ومی داند که چه راهی پیش رو دارد وچه باید بخواهد. درصورت تحقق ناپذیری این هویت ، نوجوان دچار‹‹ آشفتگی نقش ›› خواهد شد. یعنی درمورد خود ونحوه رفتاری که می بایدداشته باشد ، دچار تردیدی می شود.درچنین صورتی، انتخاب یک الگوی مشخص برای او مشکل خواهد شد به همین لحاظ ممکن است هرچند صباحی، به رنگی وشکلی درآید.
درجوامعی که پیچیدگی وتنوع رفتاری، زیاد به چشم می خورد، الگوهای متعددی درمقابل نوجوان وجود خواهدداشت، که او را درانتخا ب یک یاچند الگو برای همانند سازی، یعنی انتخاب شیوه ای برای زیستن باالهام از آن الگوها، با مشکل مواجه می سازد.درجوامع ساده، مانند جوامع روستایی وعشایری، هویت یابی نوجوانان با مشکلات کمتری مواجه خواهد بود. دراین گونه جوامع معمولاً چند نوع شغل وشخصیت معدودبه منزله الگوهای قالبی درمقابل نوجوان قراردارند که نوجوان دربرخورد با مشکلات می تواندبا آنها همانند سازی کند. از این رو درجوامع ساده ایران به فراوانی با نوجوانان 14 یا 15 ساله ای روبرو می شویم که مانند مردان وزنان آن جامعه رفتار می کنند ودرجمع آنان وتقریباً همپای آنان رفتار کرده، اظهار نظر می کنند.
یکی از مسائل مهم درهویت یابی ، ‹‹ هویت یابی جنسی›› است.وقتی سخن از هویت یابی است، می باید نوجوان درمورد جنسیت خویش ونقش های مربوط به آن نیز به تصور روشنی دست پیدا کند. پسر باید به این نکته واقف شودکه مرد کیست وچه خصوصیاتی لازم است داشته باشد. دختر نوجوان نیز لازم است درمورد اینکه زن کیست وچه خصوصیاتی باید داشته باشد، به تصور روشنی باید برسد.)1
‹‹بخش دوم››
معنی جوانی ونوجوانی
مجموع فرازونشیب دوران زندگی بشر درسه مرحله خلاصه می شود: کودکی، جوانی، پیری.
جوانی منزل قوت ونیرومندی ایام زندگی است که از دوطرف محفوف به ضعف وناتوانی است ازطرفی ضعف ایام کودکی وازطرف دیگر ناتوانی دوران پیری.
بشردرپیمودن راه زندگی وطی کردن پستی ها وبلندی های آن مانند کوه نوردی است که یک روز دامنه ی فراز را می پیماید تاخود را به مرتفع ترین قله ی کوه برساند، وروز دیگر از دامنه ی نشیب عبور می کند تا با آخرین نقطه ی نزولی برسد.موقع پیمودن دامنه ی نماز، هرروزی که بروی می گذرد چشم اندازش وسیع تر می گردد، ونقطه ی تماشایی اش را بیشتر می بیند.
وقتی که برقله کوه قدم می گذارد به همه جا مسلط می شود وعالی ترین نازل را مشاهده می کنیم. برعکس موقع پیمودن راه نشیب، هرروزی که براو می گذرد چشم اندازش محدودتر می شود ونقاط تماشایی یکی پس ازدیگری پنهان می گردند تا بکلی همه مناظر زیبا از نظرش غائب می شوند. 1
درباره جوان
ایام جوانی رسیدن به مرتفع ترین وعالی ترین منازل زندگی است. دردیدگاه جوان مناظر زیبا وچشم اندازهای مطبوع ودل پسند، بسیار است. روح جوان لبریز از آمال وآرزو وسرشار از عشق وامید است.
ایام جوانی دوران درخشندگی وفروغ زندگی است. دوران سرور وشادمانی، دوران قوت وقدرت، دوران نشاط وامید، دوران کار وکوشش ودوران شور وهیجان.
علی علیه السلام فرموده اند: دو چیز است که قدر وقیمتشان را نمی شناسند مگر کسی که آن دو را ازدست داده باشد، یکی جوانی ودیگر تندرستی وعافیت است. در این حدیث علی علیه السلام نعمت جوانی را درردیف بزرگترین نعمت های الهی، یعنی صحت وسلامت آورده است وبه اندازه ای آنرا مجهول القدر دانسته که می فرماید تنها درموقع فقدان جوانی می توان به ارزش آن پی برد. 1
‹‹ بخش سوم››
بلوغ روانی وجنسی جوان
ازنقطه نظر روابط شخصی درخانه معمولاً سال های بین 12 تا 16 سالگی برای جوان ودیگر اعضای خانواده بسیار دشوار است. اغلب پدر ومادرها اوج این دوران را بین 13 تا 15 سالگی می دانند اما دراین دوره مشخصات به حد زیادی متغیر است. اولین تجلی تغییر جوان درخواست استقلال است. این مسئله دارای دامنه ی وسیعی است . نوجوان از کنترل وراهنمایی می رنجد و می خواهد درمورد خود فکر کند وچون فردی مستقل عمل نماید وآنچه را که نشان دهنده بچگی اوست می کند. آرزویش بزرگ جلوه کردن است. از قبول الگو ومعیار خانوادگی به عنوان تنها چیز قابل پذیرش سر باز می زند. درباره هر مطلب جزئی وبی ارزش زندگی روزانه به بحث می پردازذ. از 13 سالگی به بعد نوجوان می خواهد دوستان خویش را خود انتخاب کند. درانتخاب لباس اظهار رأی می کند درباره ی ضرورت وقت شناسی ودقت، زود خوابیدن، ظاهر تمیز، نظافت درمنزل، شرکت درکارهای عادی منزل و .... وهزاران مسئله ی روزمره که درهر خانواده بوجود می آید بحث کند مخصوصاً نسبت به هرچیزی که سبب تبعیض بین برادران وخواهران گردد زود رنج وآزرده خاطر می شود. نسبت به آزادی بچه های بزرگ تر رشک می برد واگر احساس نماید که والدین اجازه آزادی بیشتری به آنها می دهند حسادت می کنند ورنج می کشند. نوجوان وجوان درحال رشداحساس کینه ودشمنی می کنند اما درمورد بچه های کوچکتر معتقدند که والدین انها را بیشتر آزاد می گذارند وتوجه کمتری دارند. بنابراین جوان درگروه خانواده بین دو حد قرار گرفته واغلب احساس می کند که درخانواده مردود بوده ودرک نمی شود. بنابراین جوان مستعد پذیرش هستند واحساس می کنند همه سعی دارند کوشش واعمال آنها را جهت رسیدن به استقلال بی اثر کنند. تمام خانواده مایلند آنها را درهمان وضع نگه دارند. نوجوان از احساس اعتقاد به خود به دورند وبرای آنها درک هماهنگی حرکات با، سن وچگونگی تفاوتشان از دیگر مردم ویا احساس درستی یا نادرستی عملی مشکل است. هیجانات به علت تغییرات جسمی وروانی که جوان می گذراند، نامتعادل است. احساس جوان خیلی شدید است وهمیشه کاملاً جدی است. جوان مایل است تجربه جدید بیاموزد وسعی می کند زندگی را با دودست درچنگ گیرد.هنوز به مرحله ای نرسیده است که قادر باشد به آینده دور بنگرد. اما خواهان همه چیز درهمان لحظه است. بدون آنکه فکر کند، آیا آن لحظه برای آنچه که می خواهد درتحصیل آن بکوشد مناسب است یانه.
آنها کاملاً فاقد حضور ذهن هستند ومایلند به هرچیزی چون توپی درکنار دروازه حمله برند. یکی ازخواص آنها تمنای خلوص وصداقت برای خودشان ودیگران است. اما غالباً این تمنا منجر به بحث درباره ظرز تفکر آنها می شود که معمولاً سبب انتقاد می شود.
بزرگترها از آن چون نوعی گستاخی وبی تربیتی یا می کنند. یادآوریش خیلی مهم است که جوان تازه بالغ هرچند ناجور باشد نسبت به پدر ومادر خود عشق می ورزندوبه آنها بیشتر ازقبل نیاز دارندوپس از یک صحنه تند خویی که معمولاً ازهیچ ناشی می شود ومنجربه بیرون رفتن طوفان جوانی ازاتاق وکوبیدن درمی گردد. غرور خودرا به کناری گذاشتن ومعذرت خواستن مشکل است وبرای والدین توصیه می شود. این کارعاقلانه نیست. درخیلی ازمواقع بهتر است پس ازمدتی به اتاق بچه رفت ومثل معمول شب بخیر گفت . درغیر او خیلی غمگین بوده وممکن است نتواند بخوابد. برخورد صبح روزبعد باید با تبسم معمول همراه باشد. اغلب نوجوانان فقط محبوسند ومشتاقانه درآرزوی رفع اختلاف وآشتی هستند. بعضی پدر ومادرها اگر نادان ونا آگاه باشند، بچه ها را درموقعیتی قرارمی دهند که نمی توانند به راحتی روابط خوب خود را بدون تحقیر علنی خودشان درمحفل خانوادگی ازسرگیرند شاید بچه ها پیش پدر ومادراهمیت زیادی به تحقیرشدن ندهند، اما تحقیر دربرابر برادرها وخواهر ها غیر قابل تحمل است.
رشد اجتماعی
رشد اجتماعی به تدریج صورت می گیرد و در دوره ی جوانی به کمال نسبی می رسد. یک جوان که از نظر اجتماعی رشد یافته است: خود کفا و مستقل است. میانه رو و معتدل است. مسئولیت پذیر است. با گذشت و افع کننده است. صبور و شکیبا است آینده نگر، امیدوار و خوش بین است. اهل تعاون و همکاری است. زندگی را آسان می گیرد. گشاده رو، متواضع و خوش خلق است. از لحاظ اجتماعی، تحول نوجوان و جوان دلبستگی دارد به اینکه در چه شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رشد نموده باشند، زیرا محیط های اجتماعی درساخت فکری و شخصیتی آنها تأثیرات مختلف به جای می گذارند. در دوره جوانی، علی رغم رفتار و ظاهر کاملاً متغایر، والدین بیش از همیشه در زندگی نوجوان مطرح هستند. آنها خانه ای محکم و استوار را مهیا می سازند که نوجوان با پذیرفتن خطر از آن جدا می شود اما می تواند در عین حال اطمینان خاطر داشته باشد که همیشه مکانی مطمئن و قابل تحمل برای بازگشت وجود دارد اتفاقاً، آنچه که والدین آن را بی احترامی نسبت به خود می دانند، تعریف و تمجید از آنهاست. والدین اعتراض می کنند که: برای دوستانت هرکاری می کنی، اما نوبت به ما که می رسد ما را خیلی دست کم می گیری. بله، دقیقاً همینطور است.اگرچه دوستان متفاوتی می آیند و می روند و دوستی های او بسیار ناپایدار است، اما خوانواده هر گز از بین نمی رود و عشق والدین به فرزند، بسیار به اثبات است.